به نام خدا
سلام
خوب می دونم دیر دارم به این سؤالات جواب می دم، ببخشید.
دوست دارید چگونه به شما پیشنهاد ازدواج دهند؟
(غیر منتظره باشد ؟ آیا او نیز باید آمادگی داشته باشد؟)
خوب اگر یکی دو سال پیش این سؤال رو می پرسیدید قطعاً می گفتم غیر منتظره قشنگ تره و ازین حرفا. الآن هم این رو تا یه حدی قبول دارم، اما به واسطه ی همون دو سه تا پیرهنی که از اون وقت تا حالا پاره کردم و این که کمی بزرگ تر شدم، الآن می گم خیلی چیزهای دیگه ای هستن که مهم تر از اون حالت غیرمنتظره اند، که بودنشون اهمیت منتظره یا غیر منتظره بودن رو کم رنگ می کنه. اما خوب غیرمنتظره هم در نوع خودش جالبه.
و در مورد آمادگی هم، خوب آمادگی برای هر دو طرف صد درصد لازمه، یا بهتر بگم، واجبه.
قدم گذاشتن در راه ازدواج بدون آمادگی مثل این می مونه که مطلقاً شنا بلد نباشی و بعد بیای و با اعتماد به نفس خیلی زیاد بپری توی خزر، یا مثلاً خلیج فارس! نتیجه ی این کار هم معلومه دیگه.
منتها بدتر از اون، اینه که با عدم آمادگی توی ازدواج، آدم دست یکی دیگه رو هم گرفته و اون رو هم با خودش پرت کرده توی دریا...
چگونه مطمئن می شوید فرد مناسبی شما را انتخاب کرده است؟
باید فکر کرد، فکر کرد، فکر کرد... تحقیق کرد، تحقیق کرد، تحقیق کرد...
به علاوه باید خیلی خوب با اون فرد صحبت کرد. و نتیجه ی این صحبت ها رو توی اون فکر کردن ها به شدت تأثیر داد. این که چه مدت و چند بار حرف بزنیم رو هم نمی شه تعیین کرد، این مهمه که حالا با هرچند بار حرف زدن، احساس کنیم به شناخت از اون طرف دست پیدا کردیم.
و ضمناً این صحبت ها هم باید مفید باشه و در راه رسیدن به اون شناخت باشه. فکر کنم لازم نباشه اینو خیلی توضیح بدم، همه می دونن دیگه.
از چه کسی خواستگاری کنند؟ خودتان یا خانواده تان؟
اگر طرف مقابل معیارهای من رو داشته باشه، شاید این موضوع هم خیلی فرق نکنه.
می دونید برای من چی مهم تره؟! این که اون فرد من رو شناخته باشه. به خاطر من قدم پیش بذاره، نه چیز دیگه. اگر این طور باشه، از خانواده یا خودم خواستگاری کردن خیلی فرق نمی کنه. اینم یه چیزی تو مایه های همون غیرمنتظره بودنه (البته خوب کمی هم فرق میکنه). اما می بینید که چیزهای مهم تری (از جمله اینی که گفتم) هم وجود داره. اما خوب شاید در این مورد هم مثل اون مورد، کفه ی ترازو کمی به سمت این که خواستگاری از خودم صورت بگیره سنگین تر باشه. گرچه باز هم مهم همونیه که گفتم.
تازه خیلی وقتا آقا پسرها ترجیح می دن که از خانواده خواستگاری کنند، چون حقیقتاً این رو یه جور احترام به دختر خانم می دونن. که این اصلاً بد نیست، خیلیم خوبه.
برای این موضوع با چه کسانی مشورت می کنید؟
دوست، خواهر، و البته مادرم.
اما شاید با دوستم کمی راحت تر باشم. و البته راهنمایی های خواهرهام همیشه خیلی خوب هستن. اصلاً به یه چیزهایی اشاره می کنن که به فکر من هم نمی رسه!
کمک خواستن از خدا هم که دیگه معلومه.
اگه شخص مناسبی انتخاب کرده اید که به شما جواب منفی می دهد ؛
چقدر پی گیر می شوید؟
خوب این سؤال که برای آقایون هست فکر کنم، به هر حال اگر برای خانم ها هم پرسیدید باید بگم که غرورم مطلقاً اجازه ی پیگیری نمی ده.
اگه خودتون می خواین فرد مناسبو انتخاب کنید؛
چه مدت آشنایی، شما را در پیشنهاد دادن مصمم می کند؟
پیشنهاد دادن که قطعاً از طرف من نیست، اما در خصوص مدت آشنایی، خوب بالا هم اشاره کردم، این خیلی مهمه که به شناخت برسیم، زمانش بسته به خیلی چیرها فرق می کنه، از جمله: نوع شخصیت طرف مقابل، نوع رابطه ای که شخصیت من با شخصیت اون فرد برقرار می کنه، شرایط دو طرف از خیلی لحاظ (فکری، خانوادگی، شرایط اجتماعی و...)، رشد فکری و عقلی هر دو طرف، مشترکاتی که دو طرف با هم داشته باشن (یا نداشته باشن) و خیلی چیزهای دیگه.
به شما چطور پیشنهاد خواستگاری دادند؟
خواستگاری ِ سنتی (یعنی همون گفتن به خانواده) درصدش بالاتربوده.
ببخشید کمی طولانی شد.
موفق باشید
راستی جناب A_V_B_2066 ، مثل همیشه پیام به طور واضح منتقل شد؟!
اگر نشده بگید توضیح بیشتربدم!! هه هه!