• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن خانواده > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
خانواده (بازدید: 9547)
چهارشنبه 16/11/1387 - 11:9 -0 تشکر 87489
پیش نهاد خواست گاری

به نام خداوند بخشنده ی مهربان

سلام

 

چگونه پیشنهاد ازدواج می دهید؟

دوست دارید چگونه به شما پیشنهاد ازدواج دهند؟

(غیر منتظره باشد ؟ آیا او نیز باید آمادگی داشته باشد؟)

 

چگونه مطمئن می شوید که فرد مناسبی را انتخاب کرده اید؟

و یا فرد مناسبی شما را انتخاب کرده است؟

 

از چه کسی خواستگاری می کنید؟ خانواده اش یا خودش؟

از چه کسی خواستگاری کنند؟ خودتان یا خانواده تان؟

 

برای این موضوع با چه کسانی مشورت می کنید؟

 

اگه شخص مناسبی انتخاب کرده اید که به شما جواب منفی می دهد ؛

چقدر پی گیر می شوید؟

 

اگه خودتون می خواین فرد مناسبو انتخاب کنید؛

چه مدت آشنایی، شما را در پیشنهاد دادن مصمم می کند؟

 

   شما چطور پیشنهاد خواستگاری دادید؟

به شما چطور پیشنهاد خواستگاری دادند؟

 

  «همانا این دل ها همانند بدن ها افسرده می شوند، پس برای شادابی دل ها، سخنان زیبای حکمت آمیز را بجویید»

 

حکمت91.نهج البلاغه.امام علی (ع)

 

 

اگر در این روزگار مُردم، بگویید به او بگویند:

*مادرانه ها*

شنبه 19/11/1387 - 8:33 - 0 تشکر 88272

به نام خدا سلام

- غیر منتظره کیفش بیشتره !

- تحقیقات ! گفتگوی مراحل خواستگاری و اینکه آیا هم کفو من هست یا نه ؟ اینکه خانواده هامون به هم می خورن یا نه ؟ { مادی نه ها ! از لحاظ رفتاری }

- خانواده ! من طاقت استرس و خجالتی که باید به خانواده منتقل این موضوع رو ندارم .

- خانواده .. اول از همه مامانم . برادرام . بعد بابام باید ازش خوشش بیاد { اصل بی نهایت مهمیه ! } / دوستام هم که جای خودشونو دارن . چون ما یه سری حرفا رو به دوستا راحت تر میزنیم پس شاید زودتر به جواب برسیم .

(( داره بارون میاد ! هوووووم ! چقدر قشنگه ! چقدر دوس دارم این هوا رو ))

- این سوال به منم مربوط میشه ؟

- مدت مهم نیست ! مقدار مهمه

- انواع مختلفی داشته ! هههه ! نتی بوده ! / رو در رو بوده ! / یه خاطره بگم ؟! پارسال همین موقع ها بود از مترو که نه از قطار پیاده شدیم من و خواهرم داشتیم می رفتیم طرف پله برقی که دیدیم یه نفر داره صدا می زنه : خانوم ! خانوووووم ! برگشتم دیدم با منه ! ترسیدم اون لحظه ! گفتم الان میاد میگه ملت ! این کیفمو زده ! حالا بیا اثباتش کن من اینکاره نبیدم ! بعد رو به آبجیم گفت نمیخواید عروسش کنید ؟ هاهاهاهاهاهاها ! هی می گفت صبر کنید الان پسرمم میاد ! آبجیم یجوری پیچوندتش و ما هم فی الفورت صحنه جرم رو ترک کردیم ! به شوخی به آبجیم می گفتم تو نذاشتی من خوشبخت شم ! میذاشتی پسره رو هم می دیدیم .. شاید مرد آرزوهام بود ! من نمی بخشمت ! ...  هنوزم که هنوزه می خندیم به اون روز ! جالبیش این بود که زنه می خواست یه ایستگاه دیگه پیاده شه اما ناگهان من دل از او ربودم و او را مجبور به پیاده شدن کردم !

شیرینی عروسی همه رو بخوریم ایشالله

شاد باشین

شنبه 19/11/1387 - 11:4 - 0 تشکر 88323

به نام او...

سلام

خب ببینید حداقل دوسال رو کلی گفتم!

یعنی اینجوری نباشه که الان همو دیدیم یه هفته بعد عروسی باشه

میگم همه ی این احساسات بگذرن

بعد....

موید باشید

بگذار سرنوشت هر راهي که ميخواهد برود،راه ه من جداست
بگذار اين ابرها تا ميتوانند ببارند.... چتر من خداست
 

----------------------------------------------------------------
مسئول انجمن خانواده و صندلي داغ
 
شنبه 19/11/1387 - 20:46 - 0 تشکر 88493

به نام خدا

با صدای بلند؛ سلام

از همه ی دوستانی که به اینجا سر زدن تشکر میکنم.

نخواستم زیاد گیر باشم برای همین فقط جملات جالبو ذکر می کنم

باتانیست عزیز

مدتش هم بستگی داره تا چقدر طرف مقابل نیاز داره کشف بشه!

کشف شدن واقعا مسئله ی مهمیه.

از آقای کلیف و همسرشونم تشکر ویژه دارم.لطف کردین.

استفاده کردم مخصوصا دختری که می خواست با یه جانباز ازدواج کنه برام خیلی جالب بود.

خب تا حالا از نزدیک یه چنین زوجیو ندیده بودم.

آرسوی گرامی

چند وقت پیش تو انجمن بحثی در مورد خواستگاری دختر از پسر بود.

شاید بشه فرض کرد که اگه هر کسی جواب رد بشنوه چیکار میکنه؟

ناراحت میشه؟

شاید طرف داره تستش میکنه تا ببینه چقدر براش مهمه.اونوقت چطوری بفهمم(نوعی)که دارم تست میشم؟

پارسای عزیز

خب با دوستاش مشورت میکنم البته اونایی که صداقت داشته باشن

شما که برای خواستگاری بطور مشروط خجالت میکشین چطور با دوستاش مشورت میکنن؟

به غیر از دوستای شخص مورد نظر ، باز با چه کسی مشورت می کنین؟

دوست دارم اول (از خودم)خواستگاری کنه. ولی خب بعدش برای اینکه شان اون خانم حفظ بشه با خانواده میریم خواستگاریشون

این جمله نیاز به تعریف من نداره!

جناب جعفرعزیز

پس نتیجه می گیریم "مادرو ببین دخترو بگیر "غلطه

اصلاح میشود.زین پس بگویید

"برادر، پدرش را ببین ، به همان تناسب کلاس رزمی برو"

آنشرلی گرامی

آخر پست قبلیم متوجه منظورتون شدم.

باید چشممونو رو زمان ببندیم و به خالص شدن بی اندیشیم.

(دوباره از همه دوستانی هم که خاطره خواستگاریشونو تعریف کردن تشکر می کنم)

دقیقا میشه بگین برای خواستگاری رو در رو

باید از چه جملاتی استفاده کرد؟

(آ..آ..دیگه پر رو نشو)

 

  «همانا این دل ها همانند بدن ها افسرده می شوند، پس برای شادابی دل ها، سخنان زیبای حکمت آمیز را بجویید»

 

حکمت91.نهج البلاغه.امام علی (ع)

 

 

اگر در این روزگار مُردم، بگویید به او بگویند:

*مادرانه ها*

شنبه 19/11/1387 - 21:2 - 0 تشکر 88500

به نام او...

سلام

دقیقا میشه بگین برای خواستگاری رو در رو

باید از چه جملاتی استفاده کرد؟

هیچکی هیچی نگهههههه... هیسسس...نه همه یه دقیقه سکوت.... بیا جلو ببینم اقای A_V_B_2066

همچینی این روزا هوایی میزنی!! مشکوک شدی هااا... شما هیچی نگو گویای خاموش...وساطتت نکن.... نمیشه tear drop جون چجوری ببخشم

کاربرم جلو چشم داره پرپر میزنه!! 

من حس میکنم شما از من کوچیک تری(آخ جووون!!) در نتیجه بگو خودم میرم برات خواستگاری

سخته خودت بخواهی بری...

تجربه نشون داده برخورد خوبی از دختر ه نمیبینی....

لااقل تا نکشتت نمیذاره حرف بزنی

بله آقا...بله

جمله هم میخوای بگی؟؟؟؟؟؟؟ یهو گلم بده...چشم من روشن...

من در این انجمن رو میبندم...

بیا برو ...بیا برو تو تاپیکت تا نگفتم قفلش نکن!

خیلی بحث زیبایی ه این بحثتون...دوستش دارم واقعا

ممنونم جناب

این پست هم جهت خستگی رفع شدن خودم بود

یا علی

بگذار سرنوشت هر راهي که ميخواهد برود،راه ه من جداست
بگذار اين ابرها تا ميتوانند ببارند.... چتر من خداست
 

----------------------------------------------------------------
مسئول انجمن خانواده و صندلي داغ
 
يکشنبه 20/11/1387 - 1:4 - 0 تشکر 88567

سلام .

خب غیر منتظررو بیشتر می پسندم ، ولی نه دیگه به حد سکته .

اینکه مناسبه یا نه خب تحقیقو و آمارگیریو این حرفا دیگه .

دوست دارم از خودم درخواست بشه ، چرا که قراره اینبار هر کی از در اومد تو مارو رد کنن بره ، خب اگه با خودم مطرح بشه بهتره دیگه . (هه هه هه )

ولی خدایی خیلی دوست دارم عشقای قبل از ازدواجو .

چرا که به نظرم قبل ازاین عشقه آشنائیو آگاهیو شناخت وجود داشته که منجر شده به عشق .به قول معروف هندونهه یه کم داخلش نمایان شده و همچین در بسته دربسته ام نیست .

اینم میدونم که عشق بعد از ازدواج خیلی پایدارتره ولی خب چه کنیم ، آرزو بر جوانان عیب نیست .

ایشاالله یه اینجوریم نصیب ما بشه . الهی آمین .

تا آلان که تقریبا خودم با خدام ، یعنی اینجوری بگم که حرف هیچ کیو قبول ندارم ، اگه بگم نه یعنی نه .شایدم چون هنوز مورد مثبتی پیش نیومده اینجوریه .نمیدونم احتمالا وقتی همه چیز اکی باشه واسه قرص شدن دلم با خانواده یه مشورتی می کنیم.

در مورد مدت آشنائیم به قول جناب جعفر اگه محیط کار یا دانشگاه باشه ، 2 ، 3 سال .

البته این مدت واسه ما پیام نوریاس که ده خط در میون واسمون کلاس میذارن ولی واسه سراسریاو آزادیا نصف این مدتم کفایت می کنه .

ولی اگه طرف نه همکلاسی باشه نه همکار دیگه همون روال عادیه چند شب اومدو رفت دیگه ...توکل به خدا

جونم واستون بگه که تا حالا فقط یه بار از خودم خواستگاری شده که اونم فامیل بوده ، ما بقی یا با آشنائی اقوام یا رفیق داداشه یا مامانه ، خلاصه واسطه ای بودن .

خداوندا تو میدانی که انسان بودنو ماندن در این دنیا چه دشوار است .

چه زجری می کشد آن کس که انسان استو از احساس سرشار است ...

يکشنبه 20/11/1387 - 1:27 - 0 تشکر 88582

به نام خدا

سلام

چی شد؟! چی نشد؟!

من کجام؟! این جا کجاست؟!!!

چی؟! کسی منو صدا کرد؟! چیییییییی؟! 

درست شنیدم؟! انگار یکی گفت گویای خاموش! صداشم که آشنا بود...

یعنی کی می تونه باشه این وقت شب؟!...

وایییی! نیگا کن! این که آنه ی خودمونه!

بسی ذوق زده گشتیییییم! خوبه هنوز لااقل یکی مارو یادشه! فکر می کردم این مدتی که تقریباً نبودم دیگه اسمم داره کلاً از صفحه ی تبیان پاک می شه!!!! (چشمک!)

نه، بازم خوبه، امیدوار شدم!

اوکی آنه جان، من وساطت نمی کنم، اما خودت هوای این داداشمونو داشته باش! من که فعلاً سرم بدجوری شلوغه، وقت ندارم براش کاری کنم! خودت در حقش خواهری کن!

واییییییی! چقدر دلم برا انجمن تنگ شده! امیدوارم بتونم هرچه زودتر به کانون گرم خانواده ی تبیان برگردم...

وایییییی! چقدر خوشحالم من الآن! هنوز اسمم از خاطر تبیان پاک نشده! (بی جنبه که می گن منم!!! الآن ملت فکر می کنن من کمبود محبت دارم که حالا این طوری ذوق وکردم! هه هه!)

و از تمام اعضای خانواده ی خوبم التماس دعای خااااااص دارم...

 

بخشيدن يعني آزاد کردن يک زنداني...

و کشف اين که آن زنداني خودت هستي!

 

يکشنبه 20/11/1387 - 16:48 - 0 تشکر 88754

بنام خدا 

شما که برای خواستگاری بطور مشروط خجالت میکشین چطور با دوستاش مشورت میکنن؟

به غیر از دوستای شخص مورد نظر ، باز با چه کسی مشورت می کنین؟

خب خیلی فرق داره آدم با خود طرف روبرو بشه تا با دوستاش . با دوستاش که نمیخواد ازدواج کنه برای همین هم خجالتی در کار نیست.

البته به جز دوستای اون طرف(از نوع صادقش) از همکاران احتمالی و اطرفیان اون هم مشورت میگیرم

و همین طور با پدر مادر خودم هم لازمه مشورت کنم چون شاید اونا متوجه چیزی بشن که من به خاطر نشستن محبت اون طرف تو دلم متوجه نشده باشم

دوست دارم اول (از خودم)خواستگاری کنه. ولی خب بعدش برای اینکه شان اون خانم حفظ بشه با خانواده میریم خواستگاریشون

من فهمیدم تو این جمله از خودم  رو جا انداخته بودم

حالا اگه منظور شما غیر ازاین مورد بود بازم در خدمتم

برا قفل هایی كه بستست یه كلید مونده تو مشتمبه جنون رسیده كارم بس كه فرصت ها رو كشتم
بازی نور و صدا نیست زندگی یه سرنوشته           یكی پیدا یكی پنهون مثل آدم و فرشته
جانشین  انجمن خانواده‌ی تبیان
يکشنبه 20/11/1387 - 18:43 - 0 تشکر 88780

به نام خدا

سلام

امکان نداره!!..همش یه نصفه روز نبودم..چطور لو رفتم؟!!

دیدن چه بد جور رسوا شدم رفت

منو به پلیس تحویل ندین..نه...خواهش می کنم...یه هفته انجمنو طی/تی می کشم..منو به پلیس تحویل ندین..دو هفته...اصلا یه ماه

هااا..پلیس کدومه؟!!..جمله چرا می خوام بگم؟!!!!!

آخیییش خیالم راحت شد...

جمله میگم خوبشم میگم تازشم گلم می دم تی/طی کشیدنم فراموش کنین

حالا یخده جدی میشیم

مشکوکیت که عادیههاوایی هم قصد ندارم برم

بعد یه عمر اومدم بحث زدم  اونم با چه موضوعی..طبیعیه همه همین طوری فکر کنن.

تا حالا از من ناراست شنیدین؟..مگه نباید راست بگیم؟خب پس..

خیالتون راحت ;کاربرتون نه از دست رفت نه هوایی شده..هیچ خبری هم نیست

ولی اگه دو سه روز دیگه بهم وقت می دادین از جیک و پوک تمام انواع مختلف خواستگاری کردن سر در می آوردیم

یه خطری هم از بغل گوشم رد شد

نه..من از لحاظ سنی به احتمال 80،90 درصد بزرگترم

 دوستان یه چند لحظه به من وقت بدین تا سلولای خاکستریم برگردن سرجاش(پست خانوم آنشرلی همه رو پروند)باز میام بهتون گیر میدم.

راستی همراه اون سلولا ، خستگی منم پرید.ممنون.خیلی غیر منتظره بود.

 

  «همانا این دل ها همانند بدن ها افسرده می شوند، پس برای شادابی دل ها، سخنان زیبای حکمت آمیز را بجویید»

 

حکمت91.نهج البلاغه.امام علی (ع)

 

 

اگر در این روزگار مُردم، بگویید به او بگویند:

*مادرانه ها*

يکشنبه 20/11/1387 - 20:35 - 0 تشکر 88851

به نام او...

سلام

اوهوم اوهومم...(شکلکی که داره سرخ و بفش و ابی و قرمز و اینا میشه)

21 سال و هفت ماهتون بود چندماهپیش....بله...

اهان

 اوهوم

(همچنان دارم رنگ به رنگ میشم)

چرا من فکر میکردم 18-19 سالتونه؟ چرا من فکر میکردم همسن این mjtrhz و jafar و اینا هستید....؟آخه من از اینا یه چند ماهی خفن بزرگترم

(وااااای فردا حضوری به mjtrhz میگم من چند ماااااه ازت بزرگترم...هه هه )فکر کردم شما همسن اینایید...این شوخی رو کردم

خیلی خودم خجالت کشیدم...من شرمندم...

انشاء الله که ازمن دلخور نشدید...

شوخی ای بیش نبود....!

همه برن سرجاهاشون...چی ه نگاه میکنید به صورت سرخ شده ی من؟ گویا باز تو درساتو ول کردی اومدی اینجا؟

 برو بشین سر درست

دههه ...

پراکنده شید... چیز یعنی جواب بدید به تاپیک

بازم شرمنده

شب همگی بخیر

بگذار سرنوشت هر راهي که ميخواهد برود،راه ه من جداست
بگذار اين ابرها تا ميتوانند ببارند.... چتر من خداست
 

----------------------------------------------------------------
مسئول انجمن خانواده و صندلي داغ
 
يکشنبه 20/11/1387 - 21:16 - 0 تشکر 88867

به نام خدا

سلام

دیدن برگشتم!

انیاک آب عزیز

البته این مدت واسه ما پیام نوریاس که ده خط در میون واسمون کلاس میذارن ولی واسه سراسریاو آزادیا نصف این مدتم کفایت می کنه .

بله..بله..کاملا موافقم..کلا همه چی تو پیام نور کش و قوس داره،مثل همین فارغ التحصیل شدن..

یه صدایی میاد

گویای خاموش   گویای خاموش گویای خاموش

من و همه ی خانواده تبیان شما را دعا میکنیم

پارسای زاهد گرامی

اون جمله هیچ موردی نداشت.فقط برای درک بهتر "از خودم" را اضافه کردم.

چه جالب، تو خونه ی ما الان سر سن من اختلاف نظر وجود داره

من می گم کمتر از یه ماه دیگه 22 میشم اما بعضی از علما نظرشون یه چیزه دیگس.

(حتی با انگشت هم شمردیم باز جوابا متفاوت بود)

الان دیگه معلوم شد.

 

  «همانا این دل ها همانند بدن ها افسرده می شوند، پس برای شادابی دل ها، سخنان زیبای حکمت آمیز را بجویید»

 

حکمت91.نهج البلاغه.امام علی (ع)

 

 

اگر در این روزگار مُردم، بگویید به او بگویند:

*مادرانه ها*

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.