• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن مدیریت > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
مدیریت (بازدید: 2416)
جمعه 17/6/1391 - 20:56 -0 تشکر 549138
مدیریت و نخبه گان این رشته

با سلام در این قسمت ضمن معرفی و اشنایی با زندگانی انها  قسمتی از نظریات مهم انها هم مورد بررسی قرار میگیرد

جمعه 17/6/1391 - 21:5 - 0 تشکر 549161

خود شما هم در آن دوران آیا وسوسه شدید كه دست به كار ساختن چیزی شوید؟

- من از اكتشاف جدید وسوسه شدم و سوالات بسیاری در ذهنم پدید آمد. شروع به خرید كتابهایی درباره وسایل الكتریكی كردم. رویای من این بود كه یك گرامافون الكتریكی بسازم و صدای خود را روی صفحه ای ضبط كنم. بالاخره به سختی موفق شدم به تنهایی یك گرامافون زمخت و یك رادیو بسازم حتی توانستم صدای خود را روی صفحه ای ضبط كنم و سپس در گرامافون الكتریكی خود به آن گوش دهم.


جمعه 17/6/1391 - 21:5 - 0 تشکر 549162

در دانشگاه چه رشته ای را برای تحصیل برگزیدید؟

- رشته علوم را انتخاب كردم و آن هم پایه ترین علوم یعنی فیزیـك. می خواستم بدانم كه چیزها چگونه كار می كنند. پس از طی دوران تحصیل، عضو نیروی دریایی شدم كه به تحصیل در رشته فیزیك در دانشگاه ادامه بدهم. در سال 1945 به دلیل شدت یافتن جنگ به دفتر فناوری نیروی دریایی اعزام شدم و در زمینه تكمیل دستگاههای هدایت حرارتی كار می كردم.


جمعه 17/6/1391 - 21:6 - 0 تشکر 549163

به هنگام بمباران اتمی چندسال داشتید و به چه كاری مشغول بودید؟

- بیست و چهارساله بودم كه خبر باورنكردنی بمباران اتمی هیروشیما را شنیدم. آن موقع از دانشگاه اوزاكا فارغ التحصیل شده بودم و با گروهی از دانشمندان و مهندسان رشته های مختلف كار می كردم كه می كوشیدند سلاحهای حرارت یاب و ادوات هدف گیر شبانه را تكمیل كنند. من خوف و وحشت بمباران ناگویا، زادگاهم را به چشم خود دیدم. در سال 1945 بسیاری از شهرهای عمده صنعتی ژاپن تبدیل به سرزمین بایری شدند با تل سیاهی از بقایای خانه های سوخته.


جمعه 17/6/1391 - 21:6 - 0 تشکر 549164

دیدن این وضعیت چه احساس و واكنشی را در شما برانگیخت؟

- واكنش من نسبت به بمباران هیروشیما واكنش یك دانشمند بود. بمب اتمی نشان داد كه شكاف فناوری میان ما و آمریكائیها بسیار عمیق است. ما فكر می كردیم فناوری ما بسیار خوب است. همین طور هم بود اما باید هنوز خیلی سعی می كردیم كه ایده های جدید فراوانی را از جاهای دیگر به دست آوریم. به عنوان یك جوان احساس كردم كه در آینده نقشی را باید ایفا كنم اما نمی دانستم كه این نقش چقدر بزرگ و مهم خواهد بود.


جمعه 17/6/1391 - 21:6 - 0 تشکر 549166

چگونه با ایبوكا آشنا شدید؟

- یكی از پژوهشگران غیرنظامی در گروه ما، مهندسی بسیار تیز در زمینه الكتریسیته بود كه در آن زمان مدیریت شركت خود «شركت ابزار دقیق ژاپن» را برعهده داشت و مقدر بود كه در زندگی من نفوذ بسیار زیادی داشته باشد.

ماسارو ایبوكا مدت 13 سال مافوق من بود و اكنون مدتهاست دوست بسیار نزدیك، همكار وشریك من است. و شركت سونی را با هم تاسیس كـــرده ایم. او در شركت خود آمپلی فایر نیرومندی اختراع كرده بود. او در شركت خود در ایالت ناگونا در حدود 1500 نفر را در استخدام خود داشت كه دستگاههای كوچك مكانیكی می ساختند كه فركانس رادار را كنترل می كرد. اما ایبوكا از نظر شغلی چندان راضی به نظر نمی رسید و به رئیس شركت خود گفت كه می خواهد به توكیو باز گردد. ایبوكا كار آزمایشگاههای مخابراتی را با هفت كارمند كه از كارخانه ناگویا با خود آورده بود در ساختمانی كهنه و خالی در میان ویرانی و خرابی به جا مانده از بمباران شهر توكیو آغاز كرد.

جمعه 17/6/1391 - 21:7 - 0 تشکر 549167

ایبوكا چه شخصیتی داشت كه شما جذب او شدید؟

- ایبوكا شخصی است كه دارای توانایی رهبری بزرگی است. او مردم را به خود جذب می كند و آنان دوست دارند با او كاركنند. در واقع تاریخچه شركت ما سرگذشت گروهی از مردمی است كه سعی می كنند ایبوكا را كمك كنند تا بتواند به رویاهایش جامه عمل بپوشاند. او هرگز به مدیریت فردی اعتقاد نداشت. نه تنهـــــا هوش و قریحه ابتكاری ایبوكا در زمینه های فناوری بلكه توانایی او در هدایت مهندسان جوان و جسور و تبدیل آنان به مدیران پخته ای كه به آنان امكان همكاری در فضایی را داد كه همه كس با آزادی می توانست نظرات خود را بیان دارد همگان را به شدت تكان داد. منابع ایبوكا در مغز او قرار داشت. گروه كوچكی افسرده و دلتنگ از سوخته شدن انبار شركت، جلساتی را تشكیل می دادند و هفته ها سعی می كردند تا بررسی كنند كه این شركت جدید چه كار سودآوری می تواند انجام دهد.

جمعه 17/6/1391 - 21:7 - 0 تشکر 549169

اولین محصولات این شركت چه بود؟

- فكر ایبوكا این بود كه چیز نوینی بسازد. گروه بالاخره تصمیم گرفتند روی دستگاه پلـوپز ساده ای كار كنند. گرچه مدل های آزمایشی بسیاری ساختند اما هرگز طرح آن را تكمیل نكردند. دستگاه مزبور ظرف چوبی ساده ای بود كه سیم مارپیچی شكل به ته آن وصل شده بود. كار پلوپز بستگی به رطوبت برنج داشت تا جریان برق را به كار اندازد و برنج را بپزد و جریان برق قبل از ته دیگ بستن و اتمام رطوبت برنج قطع شود. البته ایبوكا دارای فكر و اندیشه دیگری بود: رادیوهای موج كوتاه كه با طرح او شما با یك رابط ساده، آداپتور موج كوتاه به رادیوی استاندارد موجود وصل می شد و آن را به موج كوتاه تبدیل می كرد. این محصول نو، خواهان بسیار پیدا كرد و باعث بالارفتن اطمینان و اعتماد كارمندان شركت شد.

پس از پایان جنگ به شهر خود ناگویا برگشتید و از ایبوكا جدا شدید.

جمعه 17/6/1391 - 21:7 - 0 تشکر 549170

چطور شد كه مجدداً به ایبوكا پیوستید؟

- وقتی برای تدریس به توكیو آمدم به ملاقات او در محل كارش رفتم. تصمیم گرفتم در شــــركت جدید ایبوكا به صورت محقق نیمه وقت نقشه ها و طرحهایی برای تشكیل شركت جدید خودمان كار كنم. وقتی برای تاسیس شركت جدید خود «شركت مهندسی مخابرات توكیو» منابع سرمایه گذاری خود را بررسی كردیم مجموعاً 500 دلار می شد. در آن روزها برای گرفتن وام به پدرم متوسل می شدیم و بعد تصمیم گرفتیم از سهام شركت به او بفروشیم.

جمعه 17/6/1391 - 21:7 - 0 تشکر 549171

چرا از تدریس دست كشیدید؟ -
مسئولان آمریكایی تصمیم گرفتند تمام معلمان مدارس را كه زمان جنگ پرسنل كادر ارتش یا نیروی دریایی بودند تصفیه كنند و من یكی از آنان بودم چون افسر فنی نیروی دریایی سلطنتی بودم. تصفیه برای من خبر خوبی بود چون اصلاً به تدریس علاقه نداشتم و علاقه مند بودم كه در شركت جدید به طور تمام وقت كار كنم.

جمعه 17/6/1391 - 21:8 - 0 تشکر 549173

پس از پیوستن به ایبوكا اولین اقدام شما چه بود؟

- شركت جدید ما رسماً در هفتم ماه مه 1946 تشكیل شد. ایبوكا و من اغلب درباره مفهوم شركت جدید به عنوان یك مبتكر گفت وگو كرده بودیم و به این نتیجه رسیده بودیم كه شركت نوآور دست به تولید ابتكاری محصولات مبتنی بر فناوری جدید می زند.

تنها ساختن رادیو كمال مطلوب ما نبود و نظر ما را تامین نمی كرد. البته ما مجبور بودیم اجناس و خرید مایحتاج و آوردن لوازم و مواد اولیه برای كارخانه را انجام دهیم. هم كار اجرایی را خود انجام می دادیم و هم به باركردن اجناس توزیعی به كامیون كمك می كردیم و هم كامیون را هل می دادیم تا راه بیفتد. هم اجناس را توزیــع می كردیم و هم پیغامها را می رساندیم. سال بعد از محل قبلی شركت به ساختمانی قدیمی و فرسوده منتقل شدیم. به هرجا كه نگاه می كردی خرابه های ناشی از بمباران مشاهده می شد. شكافهای زیادی در سقف وجود داشت. مواقع بارانی باید چتر بالای سر میزهایمان می گرفتیم. گرچه از مركز شهر دور بودیم اما در اینجا بیشتر از ساختمان قبلی استقلال و جا داشتیم. اقوام كه برای دیدن من می آمدند با دیدن آن اوضاع بد و ناجور شوكه می شدند چرا كه من در ناگویا مثل پسر رئیس یك شركت معتبر زندگی می كردم.

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.