1. جامعهای كه اساس آن اجبار است،
2. جامعهای كه پایه آن بر آزادی و همكاری استوار است (وثوقی، 1371، ص 61).
وستر مارك، جامعه را دستهای از مردم میداند كه به حال تعاون زندگی میكنند (طبیبی، 1358، ص 79). گیدینگز نیز تعریف مشابهی از جامعه ارائه میدهد. این نویسنده، جامعه را دستهای از مردم میپندارد كه برای نیل به هدف عامالمنفعهای در حال تعاون بهسر میبرند (طبیبی، 1358، ص 79). فوكه نیز در نظرات خود راجع به تعاون، بر جنبهی كیفی آن تأكید كرده و اعتقاد دارد كه "در كار تعاون، مسأله كیفیت بیش از كمیت اهمیت دارد". اما بهرغم اینها، هنوز به موضوع تعاون و یاریگری توجه درخور نشده است. فرهادی این كمتوجهی را معلول دلایل چندی میداند: