• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن خانواده > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
خانواده (بازدید: 1414)
سه شنبه 7/6/1391 - 0:49 -0 تشکر 532025
بهشت خانواده»سری دوم

با سلام
با توجه به بازدید و استقبالی که از تاپیک قبلی شد
تصمیم گرفتم سری جدید درس های زندگی و بهشت خانواده را در این تاپیک قرار دهم
امیدوارم مفید واقع شود

اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

سه شنبه 7/6/1391 - 0:57 - 0 تشکر 532067


درس پنجاه و دوم : ضعف عقل

در دو مورد از نهج البلاغه ضعف عقل را به زنان نسبت داده است ، در صورتى كه بیش از هشتاد مورد، در احادیث و اخبار پیغمبر و ائمه اطهار، ضعف عقل و بلكه حماقت به مردان نسبت داده شده است ، یا به طور كلى به كسانى كه صفات زشتى داشته باشند یا عمل زشتى انجام دهند، و آن صفات و اعمال در مردان بیشتر است تا زنان و نیز استناد ضعف عقل به زنان در موردى است كه تقصیر آنان نیست و جرم و گناهى را براى آنان اثبات نمى كند، بلكه خبرى است از مشیت و فرمان الهى نسبت به اختیارى و تحت اراده آنها است كه مى توانند وضع خود را تغییر دهند و از حماقت بیرون آیند:


یكى از آن موارد نسبت به مردى است كه ریش خود را از یك قبضه بلندتر مى گذارد و دیگر در موردى است كه مردى كار و كسب مثبت را كنار گذارد و به فكر یارى كردن بخت و شانس و به دست آوردن گنج و مال باد آورده باشد یا مردى كه منزل وسیع اهدائى امام را نپذیرد و به خانه خرابه و تنگ خود قناعت كند، مثلا به خاطر اینكه ، آنجا را پدرش ساخته است .
اینها و موارد دیگرى را كه ضمن دلیل بیان خواهیم نمود، مواردى است كه گناه حماقت و نادانى به گردن مرد مى افتد و او مى تواند با اختیار خود، از راه كج برگردد و به راه عقل و استقامت گراید.
خداوند متعال براى اینكه انسان از حیوان و نبات ممتاز گردد و سزاوار پذیرش تكلیف و ثواب و عقاب باشد، به دختر و پسر، عقل و هوشى عطا فرموده كه خوب را از بد تمیز دهند و حق را از باطل باز شناسند، و گویا این عقل و هوش ، رشد و تكاملش تا زمان بلوغ ، در دختر بیش از پسر است ؛ از این رو، بار تكلیف الهى بر دوش دختران زودتر از پسران قرار مى گیرد. و گویا بعد از بلوغ برعكس مى شود، زیرا رشد عقل به خاطر مطالعه جهان و مشاهده مردان تجربه دیده و سرد و گرم چشیده و گفت و شنود با آنها حاصل مى شود و این امور به حكم طبیعت و فرمان خالق طبیعت ، در دسترس مردان ، بیش از زنان است . اگر چه مردان خردمند و دانشور، ابتدا در دامن همین زنان تربیت مى شوند، ولى پسر پس از بلوغ و بیرون رفتن از محیط خانه ، نتیجه عقل مادردادیش را با مطالعه اوضاع جهان و مشاهده احوال خردمندان ، تقویت مى كند و افزایش مى دهد؛ در صورتى كه مادر و خواهرانش از آن تقویت و افزایش بى بهره اند و آن افزایش را لازم هم ندارند.
در خطبه نهج البلاغه ، على (علیه السلام )، ضعف عقل زن را تنها از همین بعد تجربى و اكتسابیش ثابت مى كند، زیرا ضعف عقل او را مساوى با گواهى دادن ناقص او مى داند؛ یعنى در موردى كه یك مرد براى شهادت كافى باشد، اگر شاهد زن باشد باید دو تن باشند و این دستور الهى است و صریح آنها شریفه قرآنى ، بنابراین ، چنین نقص مقلى ، هیچ گونه نقیصه اى براى زن محسوب نمى شود، بلكه خبر از حكم الهى مى دهد، تنها در مورد شهادت و آن هم به خاطر تخصص نداشتن زن در امور اجتماعى به مانند مردان . مشورت نكردن با زنان هم به خاطر همین است چنان كه در درس ‍ بیست و دوم در این باره به تفصیل سخن گفتیم .
اگر سوال شود: پس چرا امیرالمؤ منین (علیه السلام ) به طور مطلق و عموم مى فرماید: زنان ناقص العقلند؟ باید بگوییم : این گونه سخن گفتن از محسنات بلاغت است . ادیبان مى گویند.
تبیین الشى بعد ابهامه اوقع فى النفوس
یعنى اگر مطلبى را ابتدا سر بسته بگویى و سپس توضیح دهى ؛ در ذهن شنونده بیشتر جایگزین مى شود. كلام على (علیه السلام ) مانند این است كه مثلا گفته شود: حسینیه ارشاد تهران نقص بنا دارد و نقض بنایش این است كه گنجایشش نصف گنجایش مسجد امام است (دقت بفرمایید و این مثال را با جمله نهج البلاغه از لحاظ مبتدا و خبر مقایسه نمایید.)
و اما آنچه گفته مى شود كه سخن امام (علیه السلام ) بعد از جنگ جمل بوده و ضعف عقل یك زن كه از طلحه و زبیر گول خورده بود، سبب ایراد این خطبه گردید، دور از تحقیق و انصاف به نظر مى رسد. على (علیه السلام ) تحت تاثیر حوادث قرار نمى گیرد و خطاى یك زن را به گردن نوع زن نمى گذارد.
همچنین اگر كسى بگوید: سخن حضرت در مقام مذمت و نكوهش نسبت به زن است ، باید بداند كه این نكوهش به سازمان خلقت و آفرینش باز مى گردد كه زن را آنگونه آفریده است نه به شخص زن ؛ زیرا زن به اختیار خود كار زشتى نكرده است كه سزاوار آن عقوبت گشته باشد، چنانكه از 2 قرینه دیگر خطبه پیداست . چگونه كسى گمان مى كند كه خداوند متعال به زنان دستور دهد: ماهى چند روز نماز و روزه بجا نیاورند و سپس آنان را به خاطر این عمل نكوهش كند؟!
در اینجا احساس و عاطفه شدید زنان را هم در مقایسه با مردان نباید فراموش كرد. زندگى انسان چنانكه به عقل و تدبیر نیاز دارد، به احساس و عاطفه شدید هم نیازمند است . احساس و عاطفه روح بخش و صفا بخش ‍ زندگى است . احساس و عاطفه مایه دلگرمى و شادكامى و خرمى است ، در خانواده روح و نشاط مى آورد و به آن رونق و جلا مى دهد و لذت و صفا مى بخشد؛ و عقل و حسابرسى و تدبیر از طرفى دیگر، اصول و بنیان زندگى انسان را پایه گذارى مى كند و اجزاء و مواد مناسب را انتخاب نموده ، در جاى مخصوص به خود مى گذارد.
من نمى دانم كردار شریف و مقدس همسر خولى را در داستان كربلا به احساس و عاطفه اش نسبت دهم یا به عقل و تدبیر استثنائیش . آن بانوى بزرگوار در زمانى كه شهر كوفه را یكپارچه ستم و ظلمت ، جهل و شقاوت ، سنگدلى و نانجیبى قساوت و بیرحمى ، توحش و بربریت ، دژخیمى و رذالت فرا گرفته بود و مردان آن سامان هم گرگ شده بودند و عنتر. درنده شده بودند و از سگ بدتر، كه همگى یكباره بر مركب شیطنت سوار گشتند و یا شیطان بر آنها سوار گشت و عقل و دین و شرف و وجدان را یكباره زیر دست و پاى خود كوبیدند و له كردند و به سوى كربلا روان گشتند. در آنجا با دست خود و با شمشیرى كه محمد مصطفى و على مرتضى (علیه السلام ) به دست آنها داده بودند، چنانكه سر گوسفند را مى برند، سر پسر همان محمد و على علیه السلام را، سر پاكترین انسان زمان خود را بریدند، و چهره تاریخ را سیاه كردند و رذالت و خباثت از انسانیت بى خبران را به نمایش گذاشتند و به آن افتخار هم مى نمودند و همه اینها به خاطر درهم و دینار معدودى بود كه از ابن زیاد بستانند، آنها در حقیقت عدالت و تقوى و انسانیت را سر بریدند و بدنش را برهنه كردند و زیر سم اسبها گذاشتند و آن سر مقدس را به خولى ناپاك سپردند. خولى خوك كردار و بدتر از كفتار، آن سر مقدس را به خانه آورد و دور از چشم همسر نازنینش ، میان تنور پر خاكستر نهان كرد، ولى آن زن سرشار از عاطفه و احساس ، وقتى فهمید، چون تنور روشن بگداخت و شوهر بدتر از شیطانش بتاخت و پرخاش كنان و موى كنان ، هر چه مى خواست به او گفت و اندكى از عقده هاى دل روشنتر از ماه و گداخته تر از خورشیدش را خالى كرد و اشك ریخت و ناله كرد و از او جدا شد.
همسر خولى زنى بود كه در برابر تمام مردان كوفه مانند ستاره اى درخشان ، در آن ستمكده ظلمانى بدرخشید و عقلهاى رجال و دانشمندان جهان را حیران كرد كه چگونه فرشته اى با شیطانى همسر مى شود و انسانى با بدتر از حیوانى در یك خانه زندگى مى كند.
اكنون كه چهارده قرن از وقوع این حادثه مى گذرد، باز هم زنان زمان ما بیش ‍ از مردان بر این مصیبت عظمى مى گریند و اشك مى ریزند (235) همه اینها از بركت همان احساسات عمیق و عواطف رقیق این موجود شریف به نام (( زن )) مى باشد.


دلیل
219- قال على (علیه السلام ): ان النساء نواقص الایمان ، نواقص ‍ الحظوظ نواقص العقول ، فاءما نقصان ... عقولهن فشهاده امراءتین كشهاده الرجل الواحد...
على (علیه السلام ) فرمود: همانا زنان از لحاظ ایمان و بهره و عقل ناقصند... نقصان عقلشان این است كه گواهى دادن دو زن برابر گواهى دادن یك مرد است ... (236)
220- و قال (علیه السلام ) ولا تهیجوا النساء باءذى و ان شتمن اءعراضكم و سببن اءمراءكم فانهن ضعیفات القوى والانفس ‍ والعقول .
و فرمود: زنان را با آزار دادن خویش تحریك نكنید، اگر چه آنها، آبروى شما را با دشنام و ناسزا ببرند و امیران شما را به زشتى یاد كنند، زیرا آنان نیرو و روح و عقل ضعیفى دارند (و به واسطه احساسات شدید، در برابر ناملایمات زود عكس العمل نشان مى دهند.) (237)
221- یعتبر عقل الرجل فى ثلاث : فى طول لحیته ...
و فرمود: عقل مرد به سه وسیله سنجیده مى شود: در درازى محاسنش (هر چه ریش از یك قبضه بلندتر باشد، عقل صاحبش كمتر است .) (238)
222- ایاك و اتكالك على المنى فانها بضائع النوكى .
على (علیه السلام ) فرمود: بپرهیز از تكیه كردن و اعتماد نمودن بر آرزوها كه آن سرمایه احمقان است . (239)
223- ان اءباالحسن اشترى دارا واءمر مولى له اءن یتحول الیها و قال ان منزلك ضیق . فقال قد اءحدث هذه الدار ابى . فقال ابوالحسن (علیه السلام ): ان كان ابوك احمق ینبغى اءن تكون مثله ؟!
حضرت رضا (علیه السلام )، منزلى را خرید و به یكى از كارمندانش دستور داد تا به آن منزل رود و در آنجا ساكن شود و به او فرمود: منزلى كه مى نشینى كوچك و تنگ است ، او گفت : این منزل را پدرم بنا نهاده است . حضرت فرمود: اگر پدرت احمق بود، تو هم باید مثل او باشى . (240)
224- قال على (علیه السلام ): من دلائل الحمق داله بغیر آله و صلف بغیر شرف .
على (علیه السلام ) فرمود: از نشانه هاى حماقت ناز كردن بدون سبب و لاف زدن بدون شرف است . (241)
225- و قال (علیه السلام ) من علامات الاحمق كثره تلونه .
و فرمود: از نشانه هاى حماقت ، زیادى تلون است (كه انسان هر روز به شكلى در آید و خطى انتخاب كند. (242)
226- و قال (علیه السلام ): اءحمق الناس من ظن اءنه اءعقل الناس .
و فرمود: احمقترین مردم كسى است كه گمان كند داناترین مردم است . (243)
227- و قال (علیه السلام ) تعرف حماقه الرجل بالاءشرفى النعمه و كثره الذل فى المحنه .
و فرمود: حماقت مرد شناخته مى شود به مستى كردن در زمان نعمت و اظهار خوارى و ذلت نمودن در زمان سختى و گرفتارى . (244)
228- و قال (علیه السلام ) تعرف حماقه الرجل فى ثلاث : كلامه فیما لا یعنیه و جوابه عما لا یساءل عنه و تهوره فى الامور.
و فرمود: حماقت مرد، در 3 مورد شناخته مى شود:
1- سخن گفتن در امورى كه به او ارتباطى ندارد.
2- پاسخ گفتن به چیزى كه از او سوال نشده است .
3- بى باكى در كارها. (245)
229- و قال (علیه السلام ) لا یستخف بالعلم و اءهله الا اءحمق جاهل .
و فرمود: دانش و اهل دانش را كوچك نشمار، مگر احمق نادان . (246)
230- و قال (علیه السلام ): لا ترد على الناس كما حدثوك فكفى بذلك حمقا
و فرمود: هر آنچه را كه مردم برایت بازگو مى كنند، رد مكن كه همین براى حماقتت كافى است (یعنى انكار مكن ، بلكه احتمال صحت آنرا بده (247) )
بنابراین كسانى كه آیه قرآن یا حدیثى را مى شنوند كه مضمونش با عقل و فهم آنها موافقت ندارد، باید بگویند: ما نمى فهمیم . ممكن است توجیه درستى داشته باشد؛ نه آنكه انكار كنند و بگویند چنین چیزى درست نیست و من آنرا رد مى كنم . اگر چنین بگویند، از نظر امیرالمؤ منین كه سخنگوى اسلام است - احمق مى باشند مانند كسانى كه موضوع معاد را نفهمیده و نسنجیده انكار مى كنند یا كسانى كه دو قرن پیش ، اختراع مانند رادیو و تلویزیون را انكار مى كردند (براى توضیح بیشتر به مقدمه ترجمه اصول كافى نویسنده رجوع شود.)

اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

سه شنبه 7/6/1391 - 0:58 - 0 تشکر 532069


درس پنجاه و سوم : از خوبانشان بر حذر باش

در خطبه 78 نهج البلاغه آمده است كه (( از زنان بپرهیزید و از خوبانشان برحذر باشید )) در اینجا توجه به چند نكته لازم است :
1- پرهیز كردن از زن بد، طبق قاعده است و عقل و وجدان هر انسانى حكم مى كند كه از انسان بد باید پرهیز نمود، چه زن باشد و چه مرد و اما بر حذر بودن از زنان خوب در كلام امیرالمؤ منین (علیه السلام )، به معنى اعتماد كامل نداشتن و بیدار و هشیار بودن و احتیاط را رعایت كردن و دست با عصا راه رفتن است ، نه به معنى دورى كردن و كنار زدن ایشان ، زیرا اولا عبارت حضرت ، از نظر قواعد ادبى و طبق موازین لغت و معانى و بیان ، چنین اقتضا مى كند (248) و ثانیا اگر اسلام دستور دهد كه هم از زن خوب دورى كنید و هم از زن بد، پس این همه سفارش و تاكید درباره ازدواج و همسر گرفتن و دوست داشتن زنان كه خود پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرموده است چه معنى دارد؟
2- اعتماد نكردن به زن خوب هم طبق قاعده و میزان است ، زیرا چنانكه بارها گفته ایم ، زن تابع احساسات و عواطف قرار مى گیرد و در نظام كلى خلقت ، باید چنین باشد و هر كسى كه تابع احساسات باشد، ثبات و استقامت فكرى و عقیدتى ندارد. این قاعده به قدرى شمول و كلیت دارد كه باید بگوییم : هر گاه مردى هم تابع احساسات و عواطف باشد، به فكر و عقیده و قول او نباید اطمینان كامل نمود بلكه با او باید با احتیاط و دست با عصا راه رفت .
3- اعتماد نكردن بر زن به این معناست كه شوهر نباید دارائیش را در اختیار همسرش گذارد، مگر اینكه ناظر و رقیبى برایش معین كند، در كارهاى زندگى به مشورت و راى همسرش اعتماد كامل نكند، مگر در صورتى كه راى او، با راى مردان متخصص موافق باشد، همچنین اگر همسرش قول داد كه مثلا از مهمانهاى هفته دیگرت پذیرایى مى كنم و غذا را خودم درست مى كنم ، شوهر باید این احتمال را بدهد كه ممكن است خانم محترمه در اثر حادثه اى ، دو روز دیگر پشیمان شود و از قولش برگردد، لذا شوهر باید راه احتیاط را پیش گیرد و از محل دیگرى هم به فكر تهیه غذا باشد.
4- تمام قواعد اخلاقى و اجتماعى و ابعاد دیگر علوم و حتى قوانین اساسى ، كه به نحو كلى و عام تعبیر مى شود، تخصیص بردار و استثناپذیر است . گاهى آن استثنا متصل به كلام ذكر مى شود و گاهى منفصل به صورت تبصره و ماده واحده و صور دیگر. در احادیث ممكن است كلام عام در سخن امامى ذكر شود و استثنااش در كلام امام دیگر باشد.
قرآن كریم ، مى فرماید: همه انسانها در خسارت و زیانند، مگر كسانى كه ایمان آورند و عمل صالح كنند...
و پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) مى فرماید: (( طاعه النساء ندامه )) اطاعت كردن از راى زن پشیمانى مى آورد و امیرالمؤ منین (علیه السلام ) مى فرماید: (( الا من جربت بكمال عقل )) یعنى مگر زنى كه كمال عقلش ‍ آزمایش شده باشد.
امیرالمؤ منین (علیه السلام ) مى فرماید: از زنان خوب بر حذر باشید، ولى اگر از آنحضرت بپرسیم : آیا همسر شما فاطمه و دختر شما زینب (علیه السلام ) و خدیجه كبرى و... هم چنین بوده اند؟ قطعا خواهد فرمود: نه .
همچنین هر مردى كه چندین سال با همسرى متعهد و با وفا زندگى كرده و وفادارى و تعهد بهتر از مردان را از او مشاهده نموده است ، همسر او هرگز در این دستور داخل نیست .
بنابراین سخن على (علیه السلام ) بدون كم و زیاد اقتباس از آیه شریفه قرآن كریم است كه : یا ایها الذین آمنو ان من اءزواجكم واءولادكم عدوالكم فاحذروهم (سوره تغابن ،ى 14) یعنى اى اهل ایمان برخى از زنان و فرزندانتان ، دشمن شما هستند، از آنها برحذر باشید.
در اینجا هم از بانوان محترمى كه این بحث را مى خوانند تقاضا دارم بین خود و خداى خویش ، حساب كنند: اگر از جمله زنان وفادار و متعهد هستند خداى متعال را سپاس گویند و اگر خود را از دسته دیگر مى بینند، در رفتار خویش تجدید نظر نمایند.
5- سست عنصرى و تابع احساس بودن زن را نباید براى او گناهى بشماریم و مستحق عذاب و عقابش بدانیم ، زیرا امیرالمؤ منین (علیه السلام ) او را زن خوب نامیده ، و زنى كه آنحضرت خوبش بداند، اهل بهشت است ، علت بى وفائیش ، سست عنصرى و تبعیت قهرى او از احساس و عاطفه است كه آن هم در اختیار او نیست و خداى عادل هیچ بنده اى را به خاطر انجام عمل غیر اختیارى عذاب نمى كند، مگر آنكه زن ، بى وفائى و عذر را با شعور و توجه و اختیار انجام دهد كه در آن صورت گنهكار و معاقب خواهد بود.


دلیل
231- قال على (علیه السلام )... فاتقوا شرار النساء و كونوا من خیارهن على حذر.
على (علیه السلام ) فرمود: از زنان بد بپرهیزند و با خوبانشان ، با احتیاط باشید. (249)
232- والعصر ان الانسان لفى خسر، الا الذین آمنو و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر.
سوگند به زمان كه انسان در خسران است ، مگر كسانى كه ایمان آورند و عمل صالح كنند و یكدیگر را به حق و صبر سفارش نمایند. (250)

اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

سه شنبه 7/6/1391 - 0:59 - 0 تشکر 532070


درس پنجاه و چهارم : زن از نظر اسلام و دیگران

كسانى كه تمام مآخذ اسلامى راجع به (( زن )) را مطالعه كرده اند و حتى شما خواننده محترم كه از اول كتاب تا اینجا با نویسنده همراه بوده اید، پى برده و دانسته اید كه :
اسلام مى خواهد، زن براى شوهر و فرزندانش باشد و شوهر و فرزندان براى او باشند، و دیگران مى خواهند زن براى همگان باشد و هیچكس براى او نباشد.
اسلام مى خواهد زن در پیرى ، شوهر و فرزندان و نوادگانى داشته باشد كه پروانه وار گردش بگردند و به دیده احترام به او بنگرند و او هم از دیدن ایشان لذت برد و نتیجه شیرین و پربار خانه داریها و بچه داریهایش را بچشد و با عزت و افتخار و اطمینان جان به جان آفرین تسلیم كند.
خرم زنى كه هست به گیتى ... تنها به شوى خود خوش و خرسند
زیباترین نگار جهان چیست ... زن در كنار شوهر و فرزند
ولى مكاتب دیگر مى خواهند كه اگر زن از دام آنها بجهد، حداكثر دو فرزند بیشتر نداشته باشد و همیشه یا قرصهاى انسان كش آنان را بخورد، یا كورتاژ كند و هماره مبتلا به ضعف اعصاب و محتاج به داروها و جراحیهاى آنان باشد. و در پیرى هم یا در خیابانها پرسه زند و یا در خانه ها دلال هواها باشد و سرانجام در انزوا و پوچى و بى ثمرى بمیرد.
دنیاى استعمارى روز، این همه بدبختى را براى زن از آنجا شروع مى كند كه حجاب را از سر او بر مى دارد و از لانه امن و استراحتش بیرون مى كشد و پشت میز اداره و صندلى كارخانه اش مى نشاند، سپس آرایش دوست و مدپرستش مى كند؛ آن هم به سبك خودش كه با فرهنگ او بیگانه مى باشد.
زن معصوم ساده دل هم گول مى خورد و بازیچه دست آنها مى شود و مصرف كننده كالاها و مصرف شده هواهاى آنها مى گردد و خیال مى كند متمدن گشته و ترقى كرده است . (زنانى را مى گوییم كه چنین شدند نه خانمهاى مسلمان وظیفه شناس را.)
این سالوسان شیاد و بازیگران صیاد، میلیونها زن پاكدل را با تبلیغات پوچ و توطئه هاى مزورانه خود، به عنوان آزادى و تساوى حقوق و مقدم داشتن كلمه (( خانمها )) بر (( آقایان )) فریب داده و از هویت و شخصیت مادرى خود خالى كرده و در دام لعنتى خویش انداخته اند.

اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

سه شنبه 7/6/1391 - 0:59 - 0 تشکر 532071

2



بانویى را كه اسلام به قدرى محترم شمرده كه مى خواهد در خانه بنشیند تا خواستگار خدمتش برسد، مجبورش كرده اند تا در خیابان و اداره خود را عرضه نماید و براى خود شوهر پیدا كند، كسانى را كه اسلام به قدرى عزیز شمرده كه ایشان را (( امانت خدا، محبوب پیغمبر، ریحانه ، به فرموده على و... )) معرفى كرده است و مى خواهد چون مرواریدى در صدف باشند، دنیاى مادى امروز آنان را از خزانه و گنجینه خود بیرون آورده و هدف تیر انظار پلید هر كس و ناكسى قرار داده است .
دل هر انسان با وجدانى براى این فرشتگان معصوم كباب مى شود كه چگونه انسانى را كه اسلام مى خواهد در پناه شوهر و فرزندانش با عزت و شرف زندگى كند، او را صید كرده اند و مانند گوشت قربانى به این و آنش ‍ مى بخشند. بلكه این مزوران حیله گر به نحوى زن بیچاره را شست و شوى مغزى مى دهند كه تبلیغات موذیانه آنها را درباره آزادى و تساوى و تمدن و ترقى باور مى كند: یا شوهر نمى كند و یا طلاق مى گیرد و یا كار ادارى را بر شوهر دارى و تربیت استوانه هاى جامعه ترجیح مى دهد و خود را به دست خود، در دام دلسوز نمایان شهوتران مى اندازد.
این افسونگران سالوس ، كارى مى كنند كه سخن خدا و پیغمبر مهربان به گوش این پاك طینتان نرسد. یا از اول تعلیمات مقدس اسلام را بدنما و نازیبا جلوه مى دهند یا آنرا تحریف و تقطیع مى كنند یا رهبران اسلام را بدخواه و دشمن زن مى خوانند تا به هدف شوم و ناپاك خود برسند و مهدلان پاك نهاد را به دام لعنتى خود اندازند و (( تز )) جهانخوارى خود را بر پایه تسلط بر زن و ابزار قرار دادن او بنا نهند، زیرا مدیر خانه و دكور و آشپزخانه و لباس ‍ و لوازم آرایش است و همه اینها در كارخانه هاى آنها ساخته مى شود.
نویسنده شك ندارد كه اگر این خبیثان حریص بگذارند تعلیمات مقدس ‍ الهى با صورت صاف و بى پیرایه اش به گوش این پاكدلان حساس برسد، آنها استعداد شنوایى دارند و خواهند پذیرفت . كدام زن نمى پذیرد كه عمرى با یك همسر سپرى كردن و دائما زندگى گرم و با صفا داشتن و مادر بزرگ خانواده شدن بهتر است از راهى غیر از این رفتن !؟
ءارباب متفرقون خیر اءم الله الواحد القهار (251)
خلاصه اینكه : اسلام چون دلسوز و مهربان است ، چون حقیقت گو و صریح اللهجه است ، چون مانند استعمارگران ، ریاكارى و نفاق ندارد، به زنان توصیه مى كند: براى شوهر خود زینت كنند، نه براى دیگران . براى شوهر خود طنازى و عشوه گرى كنند، نه براى دیگران . دل شوهر خود را به دست آورند، نه دل دیگران . به خانه و زندگى خود دل ببندند، و به جاى دیگر چشم نداشته باشند. با شوهر خود، گرم و با صفا و با محبت باشند، تا دل شوهرشان متوجه زن دیگر و جاى دیگر نباشد. زن مى تواند با زبان خوش و حركات شیرین ، ریسمانى از محبت و عشق بر چشم و گوش و دست و پا و دل شوهر خود ببندد كه او را یاراى حركت ، جز به سوى همسر و خانه خود نباشد. مگر اندكى از مرد نمایان شهوت پرست و هرزه و هوسباز سست تنبان كه خداوند متعال یا به زودى مرگشان دهد و یا زن بیچاره را از خانه آنها نجات دهد.
اگر كسى تمام مطالب اسلامى راجع به زن را مطالعه كند به این نتیجه مى رسد كه اسلام مى خواهد بگوید: (( زن در حالى كه جاذبه دارد یا باید از خانه امن خود بیرون نیاید، یا اگر براى صله رحم و معالجه و گرفتن حق خویش و كارهاى ضرورى دیگر بیرون مى آید، جذابیت خود را بپوشاند، به نحوى كه لباس و وضع حركاتش عادى باشد تا نگاه مردان به او، مانند نگاه مردان و كودكان و اشیاء دیگر باشد و راه رفتن زن هیچ نظرى را جلب نكند. ))
همه اینها براى این است كه زن منحصرا براى شوهر باشد و شوهر براى زن . وقتى شوهر تنها زن خود را آنهم با آرایش و زینت ببیند و زنان دیگر نظر او را جلب نكنند، زن خود را فرشته مى داند و هوس و شهوتش به سویى دیگر تحریك نمى شود. این سیاست اسلام است و آن هم سیاست استعمارگران دیگر كه مى بینید و مى خوانید:
آنها تمام مرواریدها را از صدف بیرون مى ریزند تا تعدادى خوش آب و رنگش مشترى - یا مشتریها - پیدا كنند و بقیه بنجل و وازده و ته مانده محسوب شود.
زنان عاقل و هوشمند جهان ! كدام یك از این دو سیاست بهتر است ؟ فكر كنید و پاسخ دهید.
اگر نگوییم زنان در این جا گول مردان را خوردند، باید بگوییم : برخى از آنها كه از فرهنگ الهى ، به سوى فرهنگ استعمارى رفتند، سود شخصى را بر سود نوع ترجیح دادند و مصلحت نوع را فداى مصلحت شخص كردند، زیرا یك زن مثلا فكر مى كند: من كه زیبایى و دلربایى بیشترى دارم ، در خیابان و اداره ظاهر مى شوم تا شوهر متشخص تر و اعیان ترى پیدا كنم ؛ ولى او فكر نكرده است كه این روش اگر براى خود او مفید باشد براى نوع زن زیان آور و فلاكت بار است .
زیرا شوهرانى كه چنان زنى ندارند. هنگامى كه او را در خیابان و اداره ، بدون پرده ببینند، لااقل بعضى از آنها كه هوسباز و شهوتران هستند، نسبت به همسر خود، بى مهر و كم علاقه مى شوند و جوانانى هم كه هنوز همسر نگرفته اند، در انتظار مى نشینند تا مانند او را پیدا كنند. در این میان چه مفاسدى كه پیدا مى شود خدا مى داند.
اسلام مى خواهد وقتى مردى زنى را مى بیند، به قدرى حركات و رفتار آن زن عادى باشد كه بیننده را به فكر مقایسه و معادله با زن خود نیندازد، بلكه اصلا بیننده را متوجه خود نكند و فكر او را مشغول ندارد و حتى چند لحظه هم او را از مسیر فكرى و زندگیش باز ندارد.
اگر بگویم : بزرگترین حیله و نیرنگى كه در جهان بشریت رخ داد، همین حیله بود كه مردان نسبت به زنان انجام دادند، مبالعه نگفته ام . اگر به استثناى معدودى از زنان مسلمان متعهد، صدها میلیون زن دیگر، این كلاه را نمى پذیرفتند و فرهنگ استعمار را قبول نمى كردند، جا داشت كه در صحت انتساب ضعیف العقل بودن آنان شك و تردید كنیم ، ولى اگر كسى بگوید: چرا لااقل زنان مسلمان از این قبیل ، نتوانستند حیله شرعى به كار برند و به شوهران خود بگویند: اسلام بما اجازه نداده است كه پشت میز بنشینم و پول در بیاورم ، شما باید مخارج خانواده را متكفل شوید، چه جوابى خواهند داد؟ (البته اداره رفتن مخالف شرع را مى گوییم ) یا چه مى شد اگر زنان غیر مسلمان به شوهرانشان مى گفتند، از زمانى كه بچه در رحم ما جایگزین مى شود تا زمانى كه وضع حمل مى كنیم و سپس دو سالى كه شیر مى دهیم و بعدا تا زمانى كه به مدرسه اش مى فرستیم و زبان تعلیمش ‍ مى دهیم و از خطرات و حوادث نگهداریش مى كنیم ، به مقدار تمام زحماتى است كه شما مردان در تمام عمر در خارج خانه انجام مى دهید، ما علاوه بر یك كودك ، كودكان متعددى مى زاییم و تربیت مى كنیم ، دیگر ما طاقت بیرون رفتن از خانه و درگیرى با مردان را نداریم . این ظلم است و اجحاف كه شما مردان به ما روا مى دارید. علاوه بر چنین زحمت طاقت فرسایى كه همه مردان از انجام آن عاجزند و ما به خوبى انجام مى دهیم ، چرا زحمت دیگرى به گردن ما مى گذارید؟!!
برخى از مردان اسیر شهوت براى به دام انداختن زنان سفسطه و مغالطه دیگرى مى كنند. بلكه از سفسطه و مغالطه بالاتر، باید بگویم ، چشم بندى علمى مى كنند. آنها مى گویند: زنان اگر پوشیده و با حجاب در برابر مردان ظاهر شوند، مردان حریصتر مى شوند و بیشتر به آنها متوجه مى گردند و حس كنجكاوى آنها بیشتر تحریك مى شود، ولى اگر بى پرده و باز چهره باشند، مردان از دیدنشان سیر مى شوند و دیگر تحریك و شهوتى در میان نیست .
این بیگانه پرستان شیاد، خود مى دانند كه دروغ مى گویند، غریزه جسنى در برابر صحنه هاى هیجان انگیز، تیز مى شود نه سیر، اینجا داستان زنبور است و انگور. زنبور تا نیش خود را به انگور فرو نبرد، سیر نمى شود. یا باید انگور را نبیند یا اگر دید، نحوه سیر شدنش معلوم است .
جان من و همه شما ریاكاران فداى پیغمبر صریح اللهجه اى باد كه مى گوید: چون چنین صحنه اى را دیدید، نزد همسر حلال خود بروید؛ سپس با دست پر و غسل كرده به كوچه و گذرگاه آیید و با خاطرى آسوده ، مشغول كسب و كار باشید.
خداشناسان دیگرى مى گویند: انسان همواره در راه تكامل و ترقى مى رود. به راهى مى رود و از آن راه صدمه مى بیند، دیگر به آن راه نمى رود، بنابراین هر قدمى كه انسان برمى دارد، بهتر از قدم پیشین است و همیشه سال دوم زندگیش بهتر از سال اول و سال سومش بهتر از سال دوم است .
زنان پیش از انقلاب صنعتى ، محدود بودند و در خانه محصور، ولى از آن زمان دانستند كه بهتر این است كه از حصار و محدودیت بیرون آیند و همدوش مردان باشند و این عمل قدم گذاشتن در راه ترقى و تكامل است . دیگر نمى شود آنان را به عقب برگردانیم و در خانه محصور كنیم .
در پاسخ این شبهه باید بگویم اولا این راه را خود زنان انتخاب نكردند، بلكه مردان جهانخوار شهوتران ، براى ارضاء غریزه جنسى خویش ، این كلاه را بر سر آنان گذاشتند و ثانیا مقتضاى دلیل آنها این است كه انسان هر قدمش ‍ كاملتر و مترقى تر از قدم نخستین است ، در صورتى كه چنین نیست . بسیارى از اوقات انسان تصریح مى كند كه (این كه بدتر شد، خودم كردم كه لعنت بر خودم باد) و همچنین توبه ها و پشیمانى ها و لب گزیدنها و عذرخواهى ها، همگى در همین مسیر است . البته شاید تعجب كنید كه انسان راه غلطى را 150 سال ادامه دهد، ولى باید دانست كه مقتضاى دلیلى كه از قول آنها گفتیم این است كه انسان تا آخر عمرش همواره در وسط راه باشد، تكامل مطلق براى انسان ممكن نیست . فلسفه مى گوید كامل مطلق یكى است و آن خداست ولى ما در اینجا با كسانى سخن مى گوییم كه فرض كردیم مادى و ماتریالیست باشند.
ما از اینگونه خوانندگان تقاضا داریم كه ادله عقلى و نقلى ما را در درسهاى گذشته بخوانند و با ادله خود بررسى كنند و سپس منصفانه قضاوت نمایند.
كسانى هم مى گویند (( دنیاى امروز مساله زن و غریزه را حل كرده و با برداشتن قیود و حدود اسلامى از گردن زن ، هیچگونه مشكلى در این راه باقى نگذاشته است . دختران و پسران در استخرها شنا مى كنند و هیچ پدر و مادرى نگران دخترش نیست و زنان با مردان در اطاقهاى خلوت كار مى كنند و هیچ شوهرى نگران زنش نیست . این دغدغه ها و پریشانى هایى كه در میان مسلمین مشاهده مى شود، در جوامع غیر اسلامى ، اصلا مطرح نیست و زن و مرد، فارغ البال به فكر كار و زندگى خود مشغولند. ))
متاءسفانه این سخن گاهى از متظاهرین به اسلام هم شنیده مى شود و در مقام تمجید و ستایش ، نه طعنه و سرزنش هم مى گویند. آرى ، اگر مقصود آنها از حل شدن این مشكل ، تنها نبودن دغدغه و اضطراب باشد، سخن درستى است .
ما تصدیق داریم ، مردانى كه آن فرهنگ را پذیرفته اند، اگر همسرشان شبى به خانه نیاید، نگران نمى شوند. و اگر دخترشان یك هفته با پسرها به مسافرت برود باكى ندارند، قرصهاى جلوگیرى علاج این دغدغه ها را كرده است . در عصر اتم باكره نبودن و با مردان رقصیدن و فرزند نامشروع زاییدن كه قبح و زشتى ندارد. پس چه جاى نگرانى و تشویق است ؟!!
با كسانى كه نمى توانند بدون اجازه دیگران تفكر كنند، سخنى ندارم آنها واقعا از شخصیت خود تهى گشته و مقلدى تمام عیار شده اند. آنان نمى توانند فكر كنند كه حل كردن مشكل غریزه مانند حل كردن مشكل اقتصاد است . چنانكه مى گویند - كه شاید درست هم نباشد - در كشورهاى كمونیستى ، دزدى و رباخوارى و فقر و تكدى وجود ندارد. اما مردم آن دیار، از حقیقت انسانیت كه آزاد اندیشى و خلاقیت و عرفان و بلند پروازى از امتیازات اوست ، تهى گشته و مجبورند چنان فكر كنند كه روساء حزب آنها مى خواهند.
در موضوع غریزه جنسى هم باید بگوییم : دنیاى امروز اشكال دغدغه و اضطراب را حل نموده ؛ اما انسانیت را از اصالت و عفت و نجابت و غیرت خود خالى كرده است . انسان در مكتب آنها محتوایى جز شكم و زیر شكم ندارد. براى عفت و غیرت و نجابت در مكتب آنها مفهوم و معنایى پیدا نمى شود و قاموسهاى ایشان از این الفاظ مقدس به كلى تهى گشته است .
اگر به آنها بگویى : تاریخ بشریت ، پاكدامنى جناب مریم و حضرت یوسف را ستوده و كردار زلیخا و مردان هرزه و آلوده دامن را نكوهش و تقبیح كرده است ، لبخندى مى زنند و سرى تكان مى دهند، به علامت اینكه امروز یك میلیارد زن به راه زلیخا مى روند و همان اندازه مرد به دنبال آنان دوان هستند و شما از حسن و قبح كردار یوسف و زلیخاى چهل قرن پیش سخن مى گویید. این است معنى از خود تهى گشتن و بدون اجازه دیگران فكر نكردن .
آرى یك گلوله نخ پر گره بدست - به اصطلاح - روشنفكران شرق و غرب افتاد و آنها همه گره ها را بریدند و هزاران تكه نخ بى گره تحویل دادند و گفتند ما تمام اشكالات را حل كردیم و یك گره باقى نگذاشتیم . آنها حوصله نداشتند، مانند رجال دلسوز الهى ، سر نخ را پیدا كنند و تك تك گرهها را از یكدیگر بگشایند و گلوله نخ را با تمام هویتش تحویل دهند. باور كنید كه انسانیت در نظر اینها به اندازه یك گلوله نخ هم ارزش ندارد و انسانهاى بسیارى در كارخانه هاى آنها اسیر ساختن گلوله هاى نخ مى باشند و هیچ اثر دیگرى از خود بروز نمى دهند، بلكه نمى توانند و نباید بروز بدهند.
اما كسانى كه مى خواهند بدانند اسلام مشكل غریزه را چگونه ، قدم به قدم و مو به مو با باریك بینى و ظرافت حل كرده است لااقل احادیث همین كتاب را با دقت مطالعه كنند.

اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

سه شنبه 7/6/1391 - 0:59 - 0 تشکر 532072

ازدواج موقت و چند همسرى


سیاست اسلام نسبت به تجویز متعه (صیغه ) و تعدد زوجات این است كه هر گاه به خاطر پیش آمد جنگ یا علل و حوادث دیگرى ، عده زنان در شهر یا مملكتى بیش از مردان آن ناحیه باشد، زنان اضافى كه بى شوهر مانده اند، به سوى فحشاء و ناموس فروشى كشیده نشوند؛ بلكه مزاوجت آنان با مردان ، با اجراء عقد و ثبت در دفتر و با نگه داشتن عده و معلوم بودن پدر طفل باشد. فرزند آنها حلال زاده باشد و ازدواجشان رسمى و شرعى (252) . اگر غیر از این باشد، زن باید یا راهبه شود و یا ناموس فروشى كند و هر ساعتى اسیر شهوتى گردد و اگر فرزندى بیاورد، حرامزاده و نامشروع و بدون شناسنامه باشد.
در اینجا به زنانى كه از هوو داشتن بدشان مى آید باید بگویم : اگر خود آنها به جاى آن هوو بودند چه مى كردند؟ هوو هم خواهر دینى او مى باشد و زنى است مانند او كه پیش آمد روزگار، او را زن دوم و تو را زن اول قرار داده است . در اینجا سوال من از زن اول این است كه اگر خود او زن دوم بود چه مى كرد؟ و چه انتظارى از هوویش داشت ؟ چرا فكر نمى كند كه هوو هم از او همان انتظار را دارد!!
سوال دیگر من - نسبت به متعه - این است كه : زن یا مى خواهد با مردى ازدواج كند و جفت مردى شود و یا نمى خواهد. اگر نمى خواهد كه از مورد بحث ما خارج است . او در خانه مى نشیند و یا در جایى به كارى مشغول مى شود ولى اگر مى خواهد، ازدواج كند، آیا زنى رسمى و قانونى باشد بهتر است یا زنى غیر رسمى و غیر قانونى ؟ در اینجا هم فكر كنید و پاسخ دهید. آیا زنانى كه مقررات اسلام را پذیرفته اند، عزیزتر و با شخصیت ترند یا آنان كه بردگى فكرى و اسارت عقیدتى دیگران را كور كورانه باور كرده اند؟ ان شاء الله در جلد دوم بحث مبسوطى درباره چند همسرى و ازدواج موقت از نظر همه گروههاى بانوان و دوشیزگان خواهیم داشت .

اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

سه شنبه 7/6/1391 - 1:0 - 0 تشکر 532074

دلیل


233- قال على (علیه السلام ): لا تطیعوا الاءدعیاء الذین شربتم بصفوكم كدرهم و خلطتم بصحتكم مرضهم واءدخلتم فى حقكم باطلهم . (253)
امیرالمؤ منین (علیه السلام ) فرمود: پیروى نكنید از آلوده نسبهائى كه همراه آب صاف خودتان گل و لاى ایشان را نوشیدید و تندرستى خود را با بیمارى آنان آمیخته كردید و در راه حق خود، روش باطلشان را داخل نمودید. (254)
مسلمانان آنچه از دستورات دینى خود دارند، همگى صاف است و حق و صواب و آنچه از دیگران گرفته اند، همگى آلوده و بیمارى زا و باطل است ، بنابراین مسلمینى كه چنین وضعى را از بیگانگان دیده اند سزاوار نیست ، از آنها پیروى كنند.

اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

سه شنبه 7/6/1391 - 1:1 - 0 تشکر 532075

درس پنجاه و پنجم : ضرب المثلهای ملل مختلف

آوردن مثل در میان هر قوم و ملت و نزد اهل هر لغت و زبانى مرسوم است و فایده آن این است كه گوینده با آوردن مثل مى تواند مقصود خود را روشن تر و بهتر ادا كند و اگر آن مثل مطابق حقیقت باشد، مطلب را در ذهن شنونده بهتر و بیشتر جایگزین مى كند و بلكه او را براى شنیدن سخن آماده تر و شائقتر مى نماید.
قرآن كریم براى هدایت انسانها مثلهاى بسیارى آورده و در پایان مى فرماید: (( این مثلها را براى مردم مى زنیم شاید تفكر كنند اندرز گیرند. ))
درباره (( زن )) و نشان دادن ماهیت و حقیقت او، در میان هر قومى و ملتى مثلهائى وجود دارد كه نشان دهنده فرهنگ و طرز فكر آن ملت است و مجموع آنها نشان دهنده حقیقت و واقعیت زن .
ما در این درس ، ابتدا ضرب المثلهاى اقوام و ملل را نسبت به زن مى آوریم و در پایان ، ضرب المثلهااى را كه از قرآن و اسلام نسبت به زن استفاده مى شود، بیان مى كنیم و در پایان با تذكر چند مطلب كوتاه ، قضاوت را به خوانندگان بصیر و منصف وا مى گذاریم .

اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

سه شنبه 7/6/1391 - 1:1 - 0 تشکر 532076

ضرب المثلها
1- آرژانتینیها

زن بد و زن خوب هر دو به شلاق احتیاج دارند.
2- افریقائیها
زن زیبا، خواهر مردان بسیارى است .
پوشش زن به قیمت آرامش دل شوهر است .
هر قدر با زن صمیمى باشى قلبت را به او وامگذار.
زن حكم اسب را دارد، كسى كه او را مى راند صاحب اوست .
آنچه را شیطان در سال مى كند، پیر زنى در یكروز انجام مى دهد.
اطاعت از زنان ، رفتن به دوزخ است .
زن حكم پتو را دارد اگر به خود بپیچى ناراحتت مى كند و اگر دورش ‍ بیندازى سرما مى خورى .
زن بى حجب و حیا آش بى نمك است .
3- آلبانیها
زن را به دروغ و سگ را با استخوان راضى كن .
زنى كه مى خواند، شوهر مى خواهد.
4- آلمانیها
آنجا كه زن حكومت دارد، شیطان سر پیشخدمت است .
زن شكل فرشته و قلب افعى و شعور خر دارد.
كسى كه زن ثروتمند بگیرد، آزادى خود را فروخته است .
وقتى زنى مى میرد، یك فتنه از دنیا كم مى شود.
مرد پیرى كه زن جوان بگیرد، مرگ به قهقهه مى افتد.
كارى كه شیطان از عهده برنیاید، زن انجام مى دهد.
مراقبت از یك جوال مگس آسانتر است تا مراقبت از یك زن .
زن چون پیاز، سفید و زیباست ، اما وقتى آنرا بشكافى نه مغز دارد، نه قلب و آنگاه فقط باید قطرات اشك فروریزى .
بین (( بله )) و (( نه )) زن یك سوزن هم جا نمى گیرد.
شیطان ده ساعت وقت لازم دارد تا یك مرد را گول بزند ولى زن یك ساعت ده مرد را اغفال مى كند.
زنى كه كسى همراه ندارد، همراه همه است .
گریه زن ، دزدانه خندیدن است .
زن بدون مرد، باغ بدون دیوار است .
زن ، زیبایى را بر فضیلت ترجیح مى دهد.
5- بومیهاى آمریكا
زن و زمین منشا جنگند.
زن زیبا، زحمت زیبا.
دهان زن تعطیل بردار نیست .
6- اسپانیولیها
خوشبختى یا بدبختى مرد زن اوست .
از زن شرور بر حذر باش و به زن خوب اعتماد مكن .
به زن بى صدا و سگ ساكت اعتماد مكن .
زن كسى را كه دوست دارد تحقیر مى كند و كسى را كه از او بدش مى آید مى ستاید.
7- استونیها (255)
گیسوى زن دراز است و عقلش گرد.
زن را جوان بگیر و جگر را گرم بخور.
از خاندان متمول اسب بخر و از خاندان فقیر زن بگیر.
اگر مى خواهى همه دنیا از مطلبى با خبر شوند، به زن بگو.
زن را چون بطرى محكم نگهدار.
دختران كه همه خوبند پس زنان بد از كجا مى آیند؟
زن زیبا بهشت چشم و دوزخ روح و برزخ جیب است .
زن در پائیز عاقلتر از مرد در بهار است .
زن هیچگاه از زن تمجید نمى كند.
آب در غربال بهتر مى ماند تا راز در دهان زن .
8- اعراب
بدنامى زن زایل شدنى نیست .
زن كچل به موهاى دختر خاله اش مى نازد.
زن باید با مردى كه او را دوست دارد، ازدواج كند، نه با مردى كه طرف عشق اوست .
9- انگلیسیها
زن شرى است مورد نیاز.
مردى كه زن مى گیرد، مثل كسى است كه میمون مى پروراند. او باید مسئول خرابكاریش هم باشد.
زن اسلحه یى بجز زبان ندارد.
زن زشت درد دل است و زن زیبا دردسر.
زن در 10 سالگى فرشته ، در 15 سالگى طاهره ، در چهل سالگى ابلیس و بعد از آن عفریته است .
كسى كه زن را دوست ندارد پستان خوك را مكیده است .
سگ همیشه قابل اعتماد است و زن تا اولین فرصت .
زن به رویت مى خندد و گلویت را مى برد.
به زن بگو زیبایى تا از خوشى دیوانه اش كنى .
زنى كه بزك مى كند تابلوى (( به اجاره داده مى شود )) را نصب مى كند.
زنى هر اندازه به سر و وضع خود دقیق باشد، نسبت به خانه و زندگى بى قید است .
اگر زن به اندازه خوبیش كوچك مى بود، سراپایش با یك پوست نخود پوشیده مى شد.
نصیحت زن چیز مهمى نیست ، ولى كسى كه آنرا نپذیرد دیوانه است .
فكر زن و باد زمستانى اغلب متغیرند.
دختر عفیف اگر پایش شكسته باشد، بهتر است تا براى تفریح از خانه دور ماند.
زن و موسیقى تاریخ بردار نیست . (256)
زن چون بادنماى كشتى است ، به هر طرف كه باد آید متمایل مى شود.
وجود زن در امور كشورى مثل وجود میمون در دكان شیشه گرى است .
زن هر وقت بتواند مى خندد و هر وقت بخواهد مى گرید.
زن با اینكه دلیل و منطق سرش نمى شود، همیشه حرف آخر با اوست .
وقتى زن خانه تنبل شد، كلفت هم با دهانش كار مى كند.
اگر از زن خود الاغ بسازید، او هم از شما گاو مى سازد.
زن آنقدر كه به نظر مى آید. پیر است و مرد آنقدر كه احساس مى كند.
زن خوب محصول شوهر خوبست .
كسى كه با زن بیوه اى 3 فرزند دارد، ازدواج كند، با چهار دزد ازدواج كرده است .
زن بیوه مگیر، جز آنكه شوهرش را به دار آویخته باشند.
10- ایتالیائیها
زن و گاو را از شهر خودت انتخاب كن .
خنده زن زیبا، گریه كیف پول آقاست .
زن در كنار پنجره ، مانند انگور در معبر آویزان است .
11- ایرانیان
زن بلاست ولى هیچ خانه اى بى بلا نباشد.
اسب و زن و شمشیر وفادار كه دید؟
زن و اژدها هر دو در خاك به
خداى زن مرد است .
زن یكى ، خدا یكى .
12- ایرلندیها
سه موجود قانون بردار نیست : زن و قاطر و خوك .
خوك مزاحمتر از بز است و زن مزاحمتر از هر دو.
سه طبقه از مردان از شناسائى زنان عاجزند: جوانان و پیران و میان سالان .
13- برمه ئیها
زن در گهواره هم كه هست خودش را معرفى مى كند.
زن كور باشد بهتر است تا بسیار زیبا.
14- بلغاریها
خانه بدون زن ، مثل چاه بدون دلو است .
زن بى شوهر مثل اسب بدون دهنه است .
زن زیبا 3 شوهر لازم دارد: 1- مالدارى كه خرجش را بدهد. 2- زیبائى كه با او عشق ورزد. 3- اوباشى كه او را كتك زند.
زن فقط سنش و آنچه را كه نمى داند مخفى نگه مى دارد.
15- بوسنیها (257)
از زن ریشدار و مرد بى ریش بر حذر باش .
16- پرتغالیها
زن و گوسفند را باید زود به خانه آورد (و گر نه نصیب گرگ مى شوند.)
17- پشتوها عقل زن زیر پاى اوست .
زن خوب آنست كه یا در خانه باشد یا در گور.
مردان چون كوهند و زنان چون اهرم .
18- چكها
خانه بدون زن مثل چمن بدون شبنم است .
دود و چكه و زن قرقرو، مرد را از خانه فرار مى دهد.
محال است كه سگ را از عوعو كردن و خروس را از قوقولى قوقو كردن و زن را از قرقر كردن بازداشت .
19- چینیها
زن زشت و مال كم ، قلعه و حصار لازم ندارد.
اگر مردى به زنش خیانت كند، از خانه به خیابان تف انداخته است و اگر زنى به شوهرش خیانت كند، از كوچه به خانه تف انداخته است .
پسرت را در اتاق و زنت را در بستر نصیحت كن .
چنانكه حباب مى تركد، زن راز افشا مى كند.
مرد گمان مى كند كه مى داند ولى زن معتقد است كه بهتر مى داند.
وقتى مردى دیوانه زنى مى شود باید صبر كرد، خود آن زن او را عاقل مى كند.
وقتى زن با لبانش مى گوید (( نه )) با چشمانش مى گوید: (( بله ))
زن از مصیبت دیگران خوشحال و از نعمتشان بدحال مى شود.
كاخ بزرگان را زن پر كرده و كلبه فقرا را بچه .
20- داهومیها (258)
زن شلخته داشتن بهتر از مجرد بودن است .
99 درصد آرزوهاى زن شاید بر شوهر معلوم باشد اما صددرصد آن را شیطان هم نمى داند.
21- دانماركیها
سه زن و یك غاز، یك راسته بازار.
22- روسها
نه جوجه را مرغ مى نامند و نه زن را انسان .
وقتى دخترى متولد مى شود، چهار دیوار مى گرید.
زن سایه است ، تعقیبش كنى ، فرار مى كند، فرار كنى تعقیبت مى نماید.
كسى كه با زن بیوه جوان عروسى نكرده باشد نمى داند بدبختى یعنى چه .
آزادى حتى زن خوب را هم فاسد مى كند.
اگر زنت به تو تملق گفت حتما نقشه سوئى در سر دارد.
زن دو روز عزیز است : روزى كه به خانه ات مى آید و روزى كه به خاك سپرده مى شود.
زنت را چون جانت دوست بدار ولى او را از ترس بلرزان .
زن كوزه نیست كه بشكند از زدنش دریغ مكن .
هر چه زنت را بیشتر بزنى غذاى بهتر مى خورى .
زن در آن واحد 77 فكر دارد.
شهادت زن علیه شوهر مسموع نیست .
زن بى جهت شكایت مى كند، عمدا دروغ مى گوید، آشكارا مى گرید و مخفیانه مى خندد.
به گریه زن و لنگى سگ گول مخور.
اگر مردى زن زیبایش را روزى 3 بار نزند از دیوار بالا مى رود.
مرد عاقل در گریه زن چیزى جز آب نمى بیند.
اگر مردى خیلى پیر و شكسته است ، تقصیر زنش مى باشد.
زن را با چكش بكوب و از آن طلا بساز
23- رومانیها
زنان راه گریه بلدند تا دروغ بگویند
بهترین زنان هم دنده اى از شیطان دارد
اگر پیر زنى را گول زنى ، شیطانى را به دام آرى .
24- ژاپونیها
زبان زن خنجرى است كه هرگز زنگ نمى زند.
زن خوب آنست كه كدبانوى خوبى باشد.
به زنت تا آنجا اعتماد كن كه چشم مادرت او را مى پاید.
25- سوئدیها
كسى كه زنش را بزند 3 روز گرسنگى مى كشد و 3 روز هم كارش تعطیل است
كسى كه زنش با او با وفا و زنبور با او مهربان باشد، ثروتمند مى شود.
شب و زن و عشق ، مرد را به اشتباه مى اندازد.
26- سیامیها (259)
مرد خود ثابت و مستقل است ولى ثبات و استقلال زن به مرد است .
27- صربستانیها (260)
به محصولت تا به انبار نریزى و به زنت تا در گورش نسپارى اعتماد مكن .
وقتى خدا به مردى غضب مى كند، یگانه دختر یك خانواده را به زنى به او مى دهد.
زن زیبا و مال دنیا خائن ترین چیزهاست .
28- مردم غنا (261)
زن را هم مانند سگ مى شود به یك تكه استخوان اغوا كرد.
29- فرانسویها
از آشپز خوب و زن جوان بر حذر باش .
زن صابون مرد است
زن زشت درمان واقعى عشق است
انتخاب زن و هندوانه مشكل است
بدون زن ، مرد موجودى خشن و نخراشیده است
مردى از چوب به زنى از طلا مى ارزد.
به زنى كه دم از تقوى زند اعتماد مكن .
زن و كشتى همیشه در معرض واژگون شدن هستند.
30- فنلاندیها
زن را از ده بگیر نه از خیابان .
در خانه ، نه شاخ بز لازم است و نه ثروت زن .
مرد براى كار از خانه بیرون مى رود و زن براى اینكه او را تماشا كنند.
31- كردها
زن قلعه ایست كه مرد زندانى آنست .
تمام شعور زن در خانه است ، اگر از آن خارج شد فاقد ارزش ‍ مى گردد. (262)
32- كوبائیها
زن و سگ را باید دنبال نژادشان رفت .
33- گرجیها (263)
اگر زن خوب بود، خدا هم یكى براى خودش درست مى كرد.
اسلحه زن اشك اوست .
34- لاتین ها (264)
شیطان هم نمى داند كه زن چاقویش را كجا تیز مى كند.
اگر یك عمر زنت را بر دوش گیرى و فقط یك لحظه او را زمین بگذارى ، خواهد گفت خسته ام :
زن یكصد مذهب عوض مى كند تا به خواهش دلش برسد.
35- اهالى ماداگاسكار
زن جوان آشپز بدى است .
36- مردم مالایا
زنى كه از خانه بیرون مى رود، حكم باغى را دارد كه در مسیر گله قرار گرفته باشد.
37- مراكشیها
با زنت مشورت كن و عقیده خودت را اجرا نما.
زن لباس است و هوش ثروت
38- مسیحیان
خدایا مرا به هر طاعونى گرفتار كن ، جز طاعون قلب و به هر شرارتى دچار ساز، جز شرارت زن .
39- مصریها
زن اگر چانه اش كمتر مى شد محبوبتر مى شد.
حسادت زن كلید طلاق او است .
40- نروژیها
زن ابتدا كنیز، بعدا رفیق ، در آخر آقا بالاسر است .
زن قبل از عروسى مى گرید و مرد بعد از آن .
گوشت را به خواستگارى بفرست نه چشمت را.
زن مثل نعناع است هر چه او را بیشتر بكوبى ، بویش بهتر است .
شیطان زن را بلعید، ولى از هضمش عاجز ماند.
نه ماهى بدون استخوان است و نه زن بدون جنون .
به سگى كه مى خوابد و به جهودى كه قسم مى خورد و به زنى كه گریه مى كند اعتماد مكن .
41- هلندیها
وقتى در خانه زن خوبى باشد، خوشى از در و دیوار مى بارد.
42- هندیها
سواد براى زن ، مانند خنجر در كف میمون است .
قول زن نقش بر آب است .
بدون زن خانه جاى شیطان است .
ورود زن آغاز سعادت است .
زن در نبودن شوهر مى گرید و زمین در نبودن آب
هزار مرد با هم توافق مى كنند ولى توافق دو خواهر محال است .
مرد شهوت را دوست دارد و زن مرد را
زن و كیف پولت را محكم ببند و همراهت بردار.
زن زیبا مال همه است و زن زشت مال خودت
به ابلیس پناه بده ولى به زن راه مده .
43- هنگریها - مجارستانیها
از زن و شر و خیار هر چه كمتر بهتر.
44- یونانیها
شرهاى سه گانه عبارتند از طوفان و آتش و زن .
یا زن نگیر یا اگر گرفتى نگذار آقایى كند
زن گرفتن شرى است كه مردان برایش دست به دعا برمى دارند.
45- یهودیها
اگر دیدى الاغ از نردبان بالا رفت ، زن هم عقل پیدا مى كند.
براى خرید زمین خیزبردار و براى زن گرفتن ، دست به عصا راه برو.
وقتى مرد پیر، زن جوان مى گیرد، مرد جوان مى شود و زن پیر.
از نظر اسلام
زن امانت خداست نزد شوهر.
زن لباس شوهر است و شوهر لباس زن .
زن ریحان است نه قهرمان .
زن عقربى است شیرین گز.
زن شرى است كه گزیرى از آن نیست .
زن مانند استخوان كج است ، اگر بخواهى راستش كنى مى شكند.
زن بهتر است متكبر و بخیل و ترسو باشد.
جز با زنان عاقل و آزموده مشورت مكن .
غیرت ورزى بیجاى مرد، زن را به فساد مى كشاند. (265)

اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

سه شنبه 7/6/1391 - 1:1 - 0 تشکر 532077

اكنون به نكاتى چند اشاره مى كنیم :
1- برخى از این ضرب المثلها حقایقى است روشن كه ملتى در اثر مطالعه و آزمایش چندین صد ساله به آن رسیده است ، آنها را نباید تنها به عنوان چاشنى و نمك كتاب به حساب آورد بلكه بعضى از آنها به راستى سحر بیان است و معجزه قلم . مانند مثل استونیها براى زن زیبا و دومین مثل كردها.
اگر در ماخذ اسلامى عین این مثل ها پیدا نشود، ولى همان معانى به صورت و لفظى دیگر بیان شده است ؛ مانند مثلهایى كه درباره پرهیز از ازدواج با بیوه زن و پیره زن گفته اند كه در اسلام به صورت تشویق به ازدواج با دوشیزه باكره بیان شده است .
2- اندكى از این ضرب المثلها نه واقعیت دارد و نه حقیقت ، بلكه در اثر رفتار بد زنان معدودى آن جمله پیدا شده است . شاید هم مثل شایع نباشد.
3- شاید بعضى بگویند: مثلهایى كه زن را زشت و منفور جلوه مى دهد، اكنون در اروپاى متمدن بكار نمى رود. آن مثلها، در زمان پیش از انقلاب فرهنگى اروپا مرسوم بوده است . مى گویم شاید چنین باشد، ولى حقیقت این است كه این مثلها در اثر مطالعه هزاران سالى كه انسان بر روى موجود (( زن )) كرده است پیدا شده و یك حقیقت طبیعى و تاریخى است ولى اكنون اگر به كار نرود به خاطر عارضه سالوسى امپریالیسم جهانخوار است كه مى خواهد در برابر زن چاپلوسى كند تا او را به دام لعنتى خود اندازد، چنانكه در درس قبل توضیح دادیم .
4- بیشتر این ضرب المثلها، از نظر اسلام قابل تخصیص است ، بلكه مى توان گفت هیچیك از آنها كلیت مطلق ندارد چنانكه از مثلهاى متناقض ‍ پیداست : روسها و نروژیها، زدن زن را توصیه مى كنند و سوئدیها زدن زن را موجب تعطیل كار و گرسنگى كشیدن مرد مى دانند.
5- گویندگان این مثلها، غالبا حقیقت را دریافته اند، ولى بعضى از آنها در مقام عبارت و بیان ، راه مبالغه و افراط پیموده اند، ولى اسلام در همه موارد - زن را چنانكه هست ، بدون كم و زیاد معرفى نموده است . هیچگاه در اسلام زن بدتر از شیطان و همردیف آتش و طوفان معرفى نمى شود.
6- ظرافت و لطافت ادبى را در بیشتر این مثلها نباید فراموش كرد و از همه آنها نمى توان معناى مطابقى را انتظار داشت مثل جمله (( اگر زن خوب بود خدا یكى براى خودش انتخاب مى كرد. ))
7- هیچیك از این ضرب المثلها كه نمایانگر فرهنگ و طرز فكر ملتهاست در احترام زن به پاى اسلام نمى رسد. كدامیك از این ضرب المثلها، شخصیت والاى زن را مانند مفهوم والا و عمیق (( خدا و امانت )) را چنانكه مسلمان مى فهمد، بفهمد؟ این آفریننده زن و مرد است كه مى گوید زن و شوهر لباس ‍ یكدیگرند.
8- بدون استثنا از تمام ضرب المثلها، اصالت و تقدم مرد در زندگى زناشویى فهمیده مى شود و طفیلى بودن و تاءخر و فرعى بودن زن . در تمام این ضرب المثلها یكى مانند (( هن لباس لكم و انتم لباس لهن )) یافت نمى شود كه تساوى و برابرى این دو جنس را بفهماند. اسلام اگر تقدم مرد را بر زن مطرح مى كند مانند (رجال قوامون على النساء) است كه دلیل آنرا در درس بیست و چهارم بیان كردیم .


دلیل
234- و تلك الاءمثال نضربها للناس لعلهم یتفكرون .
این مثلها را براى مردم مى زنیم شاید فكر كنند. (266)

اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

سه شنبه 7/6/1391 - 1:1 - 0 تشکر 532078

اكنون به نكاتى چند اشاره مى كنیم :
1- برخى از این ضرب المثلها حقایقى است روشن كه ملتى در اثر مطالعه و آزمایش چندین صد ساله به آن رسیده است ، آنها را نباید تنها به عنوان چاشنى و نمك كتاب به حساب آورد بلكه بعضى از آنها به راستى سحر بیان است و معجزه قلم . مانند مثل استونیها براى زن زیبا و دومین مثل كردها.
اگر در ماخذ اسلامى عین این مثل ها پیدا نشود، ولى همان معانى به صورت و لفظى دیگر بیان شده است ؛ مانند مثلهایى كه درباره پرهیز از ازدواج با بیوه زن و پیره زن گفته اند كه در اسلام به صورت تشویق به ازدواج با دوشیزه باكره بیان شده است .
2- اندكى از این ضرب المثلها نه واقعیت دارد و نه حقیقت ، بلكه در اثر رفتار بد زنان معدودى آن جمله پیدا شده است . شاید هم مثل شایع نباشد.
3- شاید بعضى بگویند: مثلهایى كه زن را زشت و منفور جلوه مى دهد، اكنون در اروپاى متمدن بكار نمى رود. آن مثلها، در زمان پیش از انقلاب فرهنگى اروپا مرسوم بوده است . مى گویم شاید چنین باشد، ولى حقیقت این است كه این مثلها در اثر مطالعه هزاران سالى كه انسان بر روى موجود (( زن )) كرده است پیدا شده و یك حقیقت طبیعى و تاریخى است ولى اكنون اگر به كار نرود به خاطر عارضه سالوسى امپریالیسم جهانخوار است كه مى خواهد در برابر زن چاپلوسى كند تا او را به دام لعنتى خود اندازد، چنانكه در درس قبل توضیح دادیم .
4- بیشتر این ضرب المثلها، از نظر اسلام قابل تخصیص است ، بلكه مى توان گفت هیچیك از آنها كلیت مطلق ندارد چنانكه از مثلهاى متناقض ‍ پیداست : روسها و نروژیها، زدن زن را توصیه مى كنند و سوئدیها زدن زن را موجب تعطیل كار و گرسنگى كشیدن مرد مى دانند.
5- گویندگان این مثلها، غالبا حقیقت را دریافته اند، ولى بعضى از آنها در مقام عبارت و بیان ، راه مبالغه و افراط پیموده اند، ولى اسلام در همه موارد - زن را چنانكه هست ، بدون كم و زیاد معرفى نموده است . هیچگاه در اسلام زن بدتر از شیطان و همردیف آتش و طوفان معرفى نمى شود.
6- ظرافت و لطافت ادبى را در بیشتر این مثلها نباید فراموش كرد و از همه آنها نمى توان معناى مطابقى را انتظار داشت مثل جمله (( اگر زن خوب بود خدا یكى براى خودش انتخاب مى كرد. ))
7- هیچیك از این ضرب المثلها كه نمایانگر فرهنگ و طرز فكر ملتهاست در احترام زن به پاى اسلام نمى رسد. كدامیك از این ضرب المثلها، شخصیت والاى زن را مانند مفهوم والا و عمیق (( خدا و امانت )) را چنانكه مسلمان مى فهمد، بفهمد؟ این آفریننده زن و مرد است كه مى گوید زن و شوهر لباس ‍ یكدیگرند.
8- بدون استثنا از تمام ضرب المثلها، اصالت و تقدم مرد در زندگى زناشویى فهمیده مى شود و طفیلى بودن و تاءخر و فرعى بودن زن . در تمام این ضرب المثلها یكى مانند (( هن لباس لكم و انتم لباس لهن )) یافت نمى شود كه تساوى و برابرى این دو جنس را بفهماند. اسلام اگر تقدم مرد را بر زن مطرح مى كند مانند (رجال قوامون على النساء) است كه دلیل آنرا در درس بیست و چهارم بیان كردیم .


دلیل
234- و تلك الاءمثال نضربها للناس لعلهم یتفكرون .
این مثلها را براى مردم مى زنیم شاید فكر كنند. (266)

اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.