درس شصت و ششم : دخالت دیگران
اختلاف زن و شوهر گاهى به خاطر دخالت نمودن فامیل آنها در زندگى ایشان است . مانند دخالت مادر و مادر بزرگ ، پدر و پدر بزرگ ، خواهران و برادران و خویشان دیگر یا حتى بیگانگان . اینها در امور زندگى عروس و داماد دخالت مى كنند و زندگى شیرین و پر مهر و محبت آنها را به كدورت و ملال و محنت مبدل مى نمایند. گاهى هم عروس و داماد نادان هستند و نصیحت و راهنمایى خویشان دلسوز و مهربان خود را، دخالت بیجا مى پندارند.
پیداست كه چاره و علاج این مشكل ، در صورت اخیر آسان است . زیرا اگر نصیحت كنندگان دلسوز بتوانند خیرخواه بودن خود را به عروس و داماد بفهمانند، باید در مرحله اول آن كار را بكنند و سپس راهنمایى نمایند؛ ولى اگر نتوانستند این سوء تفاهم را بر طرف كنند، باید تا مدتى دست از نصیحت بردارند و عروس و داماد را به حال خود گذارند، تا حوادث روزگار، ایشان را بیدار كند و خود آنها تقاضاى نصیحت كنند.
البته سخن ما در مورد امر به معروف و نهى از منكر شرعى نیست . آن خود بحثى جداگانه دارد حدود و قیودش در رساله هاى مجتهدین مذكور است . بحث ما در امور خانوادگى و غیر كارهاى شرعى است .
اما در صورتى كه دخالت آنها در كار عروس و داماد مغرضانه و شیطانى باشد باید بدانند كه عمل آنها گاهى مصداق سعایت و نمامى مى شود، و كسى كه نمامى كند، از نظر امیرالمؤ منین از دین اسلام خارج است و سخن چینى گناهى است كه انسان را از خدا و مخلوقش دور مى كند و سخن چین خائن است و بدترین مردم و گناهش نابخشودنى .
البته در اینجا وظیفه زن و شوهر این است كه : به سخن كسى كه مى خواهد میان آنها را بر هم زند، گوش ندهند. سخن چین رابه خانه خود راه ندهند و اگر راه ندادن شخص او ممكن نیست - مانند پدر و مادر - سخن او را به دل خود راه ندهند كه او ملعون است و هر ملعونى رانده شده درگاه خدا.
دلیل 275- عن النبى (صلى الله علیه و آله و سلم ) قال : و من عمل فى فرقه بین امراءه و زوجها كان علیه غضب الله و لعنته فى الدنیا و الاخره و كان حقا على الله ان یرضخه باءلف صخره من نار و من مشى فى فساد ما بینهما...
پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود: كسى كه كارى كند كه بین زن و شوهرى جدائى افتد و به طلاق رسد، خشم و لعنت خدا در دنیا و آخرت بر او باشد و سزاوار است كه خدا او را با هزار سنگ آتشین سنگباران كند، و كسى كه بین زن شوهر فساد كند، ولى به طلاق نرسد، غضب و لعنت خدا در دنیا و آخرت بر اوست و از نظر كردن به وجه خدا محروم مى گردد. (314)
276- قال على (علیه السلام ): النمیمه شیمه المارق
على (علیه السلام ) فرمود: سخن چینى خوى كسى است كه از دین اسلام خارج باشد. (315)
277- و قال (علیه السلام ): ایاك و النمیمه فانها تزرع الضغینه و تبعد عن الله و الناس
و نیز فرمود از سخن چینى بپرهیز كه سخن چینى كینه مى كارد و تو را از خدا و خلق دور مى كند. (316)
278- و قال (علیه السلام ) اكذب السعایه و النمیمه . باطله كانت اءو صحیحه
بدگویى و نمامى را تكذیب كن . چه درست باشد و چه نادرست . (317)
279- و قال (علیه السلام ): من نقل الیك نقل عنك .
و فرمود: كسى كه بدى دیگرى را به تو برساند. بدى تو را هم به دیگرى مى رساند. (318)
280- و قال (علیه السلام ) من صدق الواشى اءفسد الصدیق .
و فرمود: كسى كه سخن چین را تصدیق كند، دوست راستین خود را از دست مى دهد. (319)