• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن مهدویت > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
مهدویت (بازدید: 1855)
شنبه 28/5/1391 - 4:59 -0 تشکر 517225
فرهنگ انتظار

دنیا گلستان می شود

امام زمان

امام صادق علیه السلام می فرمایند:

 «هنگامی که قائم ما قیام کند، زمین با نور پروردگار روشن می شود، تاریکی از بین می رود و مردم از نور خورشید بی نیاز می گردند، عمر انسان طولانی می شود، گنج های نهفته زمین بر مردم ظاهر شده و در برابر دیدگان آنان قرار می گیرد. در آن زمان، مردم به فضل پروردگارشان بی نیاز می شوند تا جایی که به دنبال مستحقّان زکات و صدقات می گردند، ولی آن ها را نمی یابند».

 

زمین در زمان ظهور

یکی از عواملی که سبب می شود مردم از حضرت ولی عصر(عج) غافل باشند و از دعا کردن برای فرج آن حضرت غفلت ورزند، عدم آگاهی به زندگی سعادت بخش و معنویِ در زمان ظهور آن بزرگ وار است. امام صادق علیه السلام تحوّل جهان را در پرتو قرآن و در زمان ظهور حضرت امام زمان(عج) چنین توصیف می کند: «هنگامی که قائم ما قیام کند، زمین با نور پروردگار روشن می شود، تاریکی از بین می رود و مردم از نور خورشید بی نیاز می گردند، عمر انسان طولانی می شود، گنج های نهفته زمین بر مردم ظاهر شده و در برابر دیدگان آنان قرار می گیرد. در آن زمان، مردم به فضل پروردگارشان بی نیاز می شوند تا جایی که به دنبال مستحقّان زکات و صدقات می گردند، ولی آن ها را نمی یابند».

 

خدمت به حضرت صاحب الامر(عج)

از حضرت امام صادق علیه السلام پرسیدند: آیا قائم به دنیا آمده است؟ فرمود: «نه، ولی اگر او را درک می کردم، تمام روزهای عمرم را به خدمت او می پرداختم». آیت اللّه سید محمد تقی موسوی اصفهانی گوید: این حدیث اشاره به این دارد که خدمت کردن به آن حضرت، برترین عبادت ها و محبوب ترین طاعت هاست؛ زیرا امام صادق علیه السلام که عمر شریفش را جز در انواع طاعت و عبادت الهی صرف نکرده، این عبادت را ترجیح می دهد و می فرماید که اگر قائم را درک می کردم، روزگار را در خدمت او می گذراندم.

قاطعیت، ویژگی همه رهبران راستین الهی است که در وجود امام در اوج و کمال است و همین معیار پاک سازی جوامع به شمار می آید. حضرت مهدی(عج) برای تحقق اهداف پیامبران الهی و برقراری عدالت جهانی قیام می کند. طبیعی است در چنین شرایطی که حق و حقیقت آشکارا بر جهانیان عرضه می شود، تنها کسانی در جبهه باطل باقی می مانند که به کلی هویت الهی و انسانی خود را از دست داده اند و جز به فساد و ظلم نمی پردازند. شمشیر برنده مهدوی در مورد این گونه افراد از نیام بیرون می آید

طاووس اهل بهشت

در روایات آمده که حضرت مهدی (عج) شبیه ترینِ مردم به حضرت رسول صلی الله علیه و آله در شمایل و رفتار است. آن حضرت گندم گون است، پیشانی اش فراخ، رویش تابان، ابروانش به هم پیوسته و بینی مبارکش باریک است. نیکو صورت بوده و نور رخسارش چنان درخشان است که بر سیاهی محاسن شریفش چیرگی دارد. برگونه راستش خالی زیبا است.

هم چنین گفته شده که مهدی، طاووس اهل بهشت است و قدّش چنان رشید و بلندْبالاست که هیچ چشمی، آدمی ای به آن اعتدال و تناسب ندیده است.

ظهور
نبودن زمینه مناسب و آمادگی در مردم برای ظهور

شکی نیست که رهبری پیشوایان الهی، به منظور هدایت مردم و رساندن آن ها به سرمنزل مقصود و کمال مطلوب است و این امر در صورت میسّر می شود که مردمْ آمادگی بهره برداری از این هدایت الهی را داشته باشند. اگر زمینه مساعدی در مردم وجود نداشته باشد، حضور پیشوایان آسمانی در آن ها اثری ندارد. متأسفانه فشارهایی که به ویژه از زمان امام جواد علیه السلام به بعد بر ائمه معصوم علیهم السلام وارد شد و محدودیت های فوق العاده ای که برقرار گردید، نشان داد که زمینه مساعدی برای بهره مندی از هدایت ها و راهبری های ائمه علیهم السلام در جامعه وجود ندارد؛ از این رو، حکمت الهی اقتضا کرد که پیشوای دوازدهم غیبت اختیار کند تا جامعه، آمادگی لازم را به دست آورد.

 

ذخیره بزرگ الهی

این که در پاره ای از تعبیرات نام «بقیة اللّه » بر مهدی موعود گذاشته شده، به این دلیل است که او یک وجود پر فیض و ذخیره بزرگ الهی است که برای برچیدن بساط ظلم و بیدادگری در جهان و برافراشتن پرچم عدل و داد نگه داری شده است.

اگر زمینه مساعدی در مردم وجود نداشته باشد، حضور پیشوایان آسمانی در آن ها اثری ندارد. متأسفانه فشارهایی که به ویژه از زمان امام جواد علیه السلام به بعد بر ائمه معصوم علیهم السلام وارد شد و محدودیت های فوق العاده ای که برقرار گردید، نشان داد که زمینه مساعدی برای بهره مندی از هدایت ها و راهبری های ائمه علیهم السلام در جامعه وجود ندارد؛ از این رو، حکمت الهی اقتضا کرد که پیشوای دوازدهم غیبت اختیار کند تا جامعه، آمادگی لازم را به دست آورد

سیره جهادی و مبارزاتی حضرت مهدی(عج)

امام مهدی(عج) با انقلاب خود، بساط کفر و شرک را از گستره زمین بر می چیند و همگان را به دین مقدس اسلام دعوت می کند. ایشان در راه و روش خویش، سازش ناپذیر است و در اجرای حدود و احکام الهی و مبارزه با ستمگران، قاطعیتی خدایی دارد. چشم پوشی و مسامحه ای در روش او نیست و از سرزنش کنندگان نمی ترسد و بدون هیچ گونه ملاحظه ای، تبهکاران را کیفر می دهد. قاطعیت، ویژگی همه رهبران راستین الهی است که در وجود امام در اوج و کمال است و همین معیار پاک سازی جوامع به شمار می آید. حضرت مهدی(عج) برای تحقق اهداف پیامبران الهی و برقراری عدالت جهانی قیام می کند. طبیعی است در چنین شرایطی که حق و حقیقت آشکارا بر جهانیان عرضه می شود، تنها کسانی در جبهه باطل باقی می مانند که به کلی هویت الهی و انسانی خود را از دست داده اند و جز به فساد و ظلم نمی پردازند. شمشیر برنده مهدوی در مورد این گونه افراد از نیام بیرون می آید.

 

سیره قضایی امام زمان(عج)

حضرت مهدی (عج) برای برقراری عدالت قیام می کند و برای اجرای این عدالت، به نظام قضایی استواری نیاز دارد؛ از این رو، حضرت از افرادی استفاده می کند که افزون بر تسلط کامل بر مبنای اسلامی و فقهی، از نظر پیشینه نیز کم ترین ایراد و اشکالی بر آنان وارد نباشد. امام مهدی(عج) در برقراری عدالت به شیوه جد بزرگوارش امام علی علیه السلام عمل می کند و با جدیت و قدرت، به دنبال به دست آوردن حقوق پایمال شده مردمان است. ایشان حق را هر جا که باشد به صاحب آن بر می گرداند و چنان به عدالت رفتار می کند که مطابق روایات، زندگان آرزو می کنند مردگان برگردند و از برکت عدل او بهره مند شوند.

امام صادق علیه السلام می فرمایند: «وقتی مهدی قیام کند، مانند داوود و سلیمان داوری می کند؛ یعنی شاهد و گواه نمی طلبد.» به یقین این داوری، به سبب اعتماد بر علم الهی است و موجب بر پاشدن عدالت حقیقی در جامعه می شود.

مـــــه مـــن نقاب بگشا ز جمال کبریایی   ...   که بتــــان فرو گذارند اســـاس خــودنمایی

شده انتظارم از حد چه شود زدر درآیـی   ...   زدو دیده خون فشانم ز غمت شب جدایی

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 5:20 - 0 تشکر 517285

راهی برای برقراری ارتباط با امام زمان!؟



امام زمان





تشرف بی‏واسطه و مستقیم به محضر نورانی امام زمان(عج) لیاقت و شایستگی‏هایی ویژه می‏خواهد، از این‏رو تنها اوحدی از موحدان به باریابی محضر مطهرش توفیق می‏یابند. آنچه برای همگان ضروری و میسور است، ایجاد و حفظ ارتباط روحی و معنوی با آن حضرت است که در پرتو رعایت ادب حضور و ارتباط با آن حضرت تحصیل خواهد شد.




حیات انسانی و معقول بشر در گرو پیوند با حقایق وَحْیانی قرآن کریم است، چرا که وحی، یگانه عامل زندگی‏بخش بشر و پیروی از دستورها و آموزه‏های آن، زمینه‏ساز باریابی به زندگی معقول و مطلوب است: (استَجیبوا لِلّهِ ولِلرَّسولِ اِذا دَعاکُم لِما یُحییکُم)(1) ؛ (مَن عَمِلَ صلِحًا مِن ذَکَرٍ اَو اُنثی وهُوَ مُۆمِن فَلَنُحیِیَنَّهُ حَیوةً طَیِّبَة)(2)


عترت طاهره که یکی از دو ثقل به جا مانده از رسول گرامی است، همتای قرآن و همدوش آن است و بر همین اساس، احکامی که درباره قرآن ثابت است، در مورد عترت طاهره نیز ثابت خواهد بود، از این‏رو ارتباط با امام عصر(عج) نیز زندگی‏بخش و تأمین کننده حیات معقول و مطلوب آدمی است، چون نبی مکرم اسلام‏صلی الله علیه و آله و سلم عدم معرفت و پذیرش ولایت امام معصوم زمان را مایه مرگ جاهلی برشمردند و آنچه نبودش مرگ جاهلانه می‏آورد، بودنش حیات عاقلانه را تأمین خواهد کرد و آن که معرفت و ولایت را فهمید، همواره خویش را در معرض ارتباط با امام معصوم عصر خویش می‏نهد.


ارتباط با مقام شامخ ولایت و اتصال روح و قلب انسان با امام عصر(عج) خویش، نه تنها حیات معقول را تأمین می‏کند بلکه نقایص بشر را نیز تتمیم می‏سازد، چرا که او کعبه حقیقی و حقیقت کعبه است: کعبه زمینی، محاذی بیت معمور است و آن بیت برابر عرش خداست. فرشته‏ای خاص مأمور بنای بیت معمور شد تا فرشتگانی که مقام انسانیت را به خلافت نشناختند و تسبیح و تقدیس خویش را برای نیل به مقام خلافت الهی کافی دانستند و سپس با تنبیه خداوند به معرفت اوج مقام والای انسان کامل بار یافتند، بر گرد آن طواف کنند و با این عبادت، نقص کار خود را ترمیم کنند.


ساختمان کعبه نیز برای طواف بر گرد آن جهت ترمیم و جبران همه قصورها و تقصیرها به ویژه غفلت از مقام انسانیت، و سهو و نسیان یا عصیان در پیشگاه خلیفة اللّهی انسان است(3) ، از این‏رو بهترین تنبّه برای طائفان غافل و حاجیان ذاهل و معتمران متساهل، تدارک جهل و جبران غفلت درباره خودشناسی و معرفت مقام شامخ انسان کامل و خلیفه عصر حضرت بقیة الله(عج) است، تا چون فرشتگان، طواف مقبول و سعی مشکور داشته باشند.




نزدیکی، صمیمت، محبت و ارتباط باید دو سویه باشد. در این ارتباط یک سویش امام زمان (ع) است که «امام رحمت» است و مهر و محبت‌ و توجه‌اش به ما قابل وصف نیست، هر چند که ما بد باشیم. اما سوی دیگر خود ما هستیم




عترت طاهره که یکی از دو ثقل به جا مانده از رسول گرامی است، همتای قرآن و همدوش آن است و بر همین اساس، احکامی که درباره قرآن ثابت است، در مورد عترت طاهره نیز ثابت خواهد بود، از این‏رو ارتباط با امام عصر(عج) نیز زندگی‏بخش و تأمین کننده حیات معقول و مطلوب آدمی است.



چگونگی ارتباط با امام زمان(عج)


آنچه برای همگان ضروری و میسور است، ایجاد و حفظ ارتباط روحی و معنوی با آن حضرت است که در پرتو رعایت ادب حضور و ارتباط با آن حضرت تحصیل خواهد شد.


انجام دادن مستحبات و اعمال صالح به نیابت از آن حضرت و اهدای ثواب آن به ارواح طیّب عترت طاهره(علیهم‌السلام) از بهترین راه‏هایی است که می‏تواند ارتباط انسان با آن وجود مبارک را تأمین کند و بهترین حالت در چنین نیابتی، آن است که انسان در برابر عمل خویش از آن امام خواسته‏ای نداشته باشد، چرا که از قدر عملش می‏کاهد: چون خواسته ما به قدر ادراک ماست و ادراک ما بیشتر به حجاب تمنیات ما محجوب است، مطلوب متوقّع ما نیز محدود خواهد بود، پس بهتر است که برابر این ادب، به پیشگاه آن حضرت چیز خاصی را پیشنهاد ندهیم، زیرا او از آن دسته است که سجیّتهم الکرم(4) ، بنابراین شایسته آن است که در انتظار عطای او باشیم، چرا که آنچه آن حضرت به اقتضای سجیّه کریم خویش عطا می‏کند ماندنی است.


عبادت

هر خارق عادت یا کرامتی که به دست ناشناسی صورت می‏گیرد و فیضی از ناحیه او به دیگران می‏رساند، از سرچشمه فیاض امام عصر(عج) جاری می‏گردد؛ اما چنین نیست که آن ناشناس لزوماً وجود مبارک ولی‏عصر(عج) باشد بلکه آن حضرت شاگردان صالحی دارد که به امر ایشان گره از کار فروبسته دیگران می‏گشایند و واسطه رسیدن فیض امام به آنان می‏شوند


البته این سخن بدین معنی نیست که انسان اگر مشکل خاصی دارد، با امام خویش در میان نگذارد و از او نطلبد بلکه مقصود آن است که در انجام دادن اعمال صالح به نیابت از آن حضرت، طلبی نداشته باشد و پیشنهادی ندهد تا آنان درخور خویش عطا کنند؛ نه در اندازه مطلوب محدود ما. آنان چون درخور خویش عطا کنند، هم قابلیت و ظرفیت می‏بخشند و هم مقبول و مظروف؛ و گاه گرچه به شخص عطا می‏کنند، ظهور و فضل عطایشان جامعه‏ای را بهره‏مند می‏سازد؛ مانند آنچه حضرت رضا(علیه‌السلام) به شاگرد خویش جناب زکریّا بن آدم در برابر استجازه او برای خروج از قم فرمود: شما در قم بمانید. خدای سبحان به برکت شما عذاب را از مردم قم برمی‏دارد، آن‏گونه که به برکت مزار پدرم عذاب را از ساکنان آن منطقه برداشته است.(5) این نمونه‏ای از آن عطایاست که به شخصی چنان لطفی می‏کنند که چون پیکرش در زمینی مدفون شود، آن برکت در تمام آن شهر جریان یابد.


از دیگر آداب حسنه در ارتباط با امام عصر(عج) ادب برخاستن به احترام نام مبارک ولی‏عصر(عج) است که در میان شیفتگان و پیروان خاندان عصمت(علیهم‌السلام) سنّتی دیرپاست.



ساده ترین زبان برای ارتباط نزدیک تر با امام


ساده‌ترین زبان، زبان حال خود شماست. به سایر روابط، علایق و صمیمیت‌های خود توجه کنید و ببینید که چگونه ایجاد شده است؟ با امام زمان (عجل) نیز به همین سادگی و راحتی است و شاید بیشتر. چرا که شناخت، توجه و مهر و محبت از آن طرف به صورت مستمر است، اگر چه ما در حال غفلت و بی ‌وفایی باشیم.




ارتباط با مقام شامخ ولایت و اتصال روح و قلب انسان با امام عصر(عج) خویش، نه تنها حیات معقول را تأمین می‏کند بلکه نقایص بشر را نیز تتمیم می‏سازد، چرا که او کعبه حقیقی و حقیقت کعبه است: کعبه زمینی، محاذی بیت معمور است و آن بیت برابر عرش خداست. فرشته‏ای خاص مأمور بنای بیت معمور شد تا فرشتگانی که مقام انسانیت را به خلافت نشناختند و تسبیح و تقدیس خویش را برای نیل به مقام خلافت الهی کافی دانستند و سپس با تنبیه خداوند به معرفت اوج مقام والای انسان کامل بار یافتند، بر گرد آن طواف کنند و با این عبادت، نقص کار خود را ترمیم کنند




بدیهی است تا کسی را نشناسید،‌ نه او را دوست دارید و نه از او بدتان می‌آید، بلکه هیچ توجه و احساسی نسبت به او ندارید. اما به محض آن که شناخت هر چند اندک حاصل شد، حب یا بغضی ایجاد می‌شود و به نسبت شناخت این محبت یا بغض تشدید و یا کاهش می‌یابد. البته این شناخت (حضرت) باید منجر به باور شود. باوری قلبی و از روی صدق.


راجع به امام زمان، حضرت مهدی که سلام خدا بر او باد نیز همین‌طور است. افراد به نسبت شناخت‌شان باورش می‌کنند و به تناسب باورشان به او محبت پیدا می‌کنند و به تناسب محبت‌شان به او نزدیک‌تر و نزدیک‌تر و صمیمی‌تر می‌گردند.


نزدیکی، صمیمت، محبت و ارتباط باید دو سویه باشد. در این ارتباط یک سویش امام زمان (ع) است که «امام رحمت» است و مهر و محبت‌ و توجه‌اش به ما قابل وصف نیست، هر چند که ما بد باشیم. اما سوی دیگر خود ما هستیم.


تا کنون چقدر به ایشان از روی باور و از صمیم قلب و نه فقط به وسیله زبان و لفظ ابراز محبت کرده‌ایم؟ امام، پدر امت است. آیا تا کنون سعی نموده‌ایم که دست کم رفتاری مانند یک فرزند نسبت به پدر داشته باشیم. همین رفتارهای معمولی. به عنوان مثال: صبح که از خواب بیدار می‌شویم، به پدر [امام] خود سلامی بدهیم، ابراز ادب و محبت کنیم و با اجازه‌ی او از خانه خارج شویم و به هنگام ورود نیز ابتدا به او سلامی بدهیم. آیا این حداقل باور در ما وجود دارد؟


امام زمان علیه‌السلام، حجت خداوند متعال است و در ضمن رفیق و برادر است و دستگیر امت. آیا تا کنون به این باور رسیده‌ایم که ساعتی در گوشه‌ای با او خلوت کنیم و عرض کنیم: ای امام! من حرف‌ها، درد دل‌ها، نگرانی‌ها، امیدها و مشکلاتی دارم که می‌خواهم همین طور صمیمی با شما در میان بگذارم و راه‌کار و کمک بخواهم. یا مثلاً بگوییم: ای امام، ای پدر، ای برادر، ای رفیق! من دچار آلودگی‌ها و گناه‌هایی هستم. ضعف نفس‌هایی دارم و ...، می‌خواهم مثل یک بیمار که نزد طبیب می‌رود و یا رفیقی که با رفیق دلسوز و ناصح‌اش درد دل می‌کند، این گرفتاری‌هایم را نزد شما بیان کنم تا کمک کنید نجات یابم؟!


پس، به راحتی می‌توان به امام نزدیک شد، محبت و صمیمت را تشدید نمود و با او ارتباطی تنگاتنگ برقرار نمود. و کوتاهی از خود ماست. فقط کافیست که باور و توجه کنیم. راه کاملاً باز است و دعوت مستمر.



پی نوشت ها:


1 ـ سوره انفال، آیه 24/


2 ـ سوره نحل، آیه 97/


3 ـ الکافی، ج4، ص188 ـ 187/


4 ـ برگرفته از زیارت جامعه کبیره که در آن ائمّه(علیهم‌السلام) چنین خوانده می‏شوند عادتکم الاحسان و سجیّتکم الکرم (البلد الامین، ص 302؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص615).


5 ـ الاختصاص، ص87





what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 5:22 - 0 تشکر 517289

راهکارهایی در خصوص کسب معرفت امام عصر (عج)


معرفت امام زمان (علیه السلام)



امام زمان





معنای معرفت و راه های کسب معرفت امام علیه السلام

همه ما کم و بیش تاکنون در مورد لزوم «معرفت امام زمان(علیه السلام)»، مطالبی خوانده یا شنیده ایم و به اجمال می دانیم بر اساس روایات قطعی و تردید ناپذیری که از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و امامان (علیهم السلام) نقل شده، نداشتن معرفت نسبت به امام زمان (علیهم السلام) به منزله مرگ در زمان جاهلیت؛یعنی مردن در حال کفر و شرک است.




هم چنین از جایگاه و نقشی که در آموزه های اسلامی برای امامان معصوم (علیهم السلام) ترسیم شده است، شناخت داریم،ولی شاید بسیاری از ما نسبت به کم و کیف و لوازم این معرفت چندان آگاه نباشیم و به درستی ندانیم که چه شناخت تفصیلی باید نسبت به امام عصر خو داشته باشیم.


این وضعیت برای کسانی که همه افتخارخود را در پذیرش امامان معصوم و اعتقاد به امام عصر(علیه السلام) می دانند، هرگز زیبنده نیست.از این رو، همه باید در حد توان و درک خود برای رسیدن به سطحی قابل قبول از شناخت و معرفت امام


بکوشیم و معرفت اجمالی خود را به معرفت تفصیلی تبدیل کنیم.



معرفت امام در آموزه های اسلامی:


«معرفت امام» جایگاه و اهمیت ویژه ای در آموزه های اسلامی دارد و در سخنان پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) و امامان معصوم (علیهم السلام) تأکید فراوانی برآن شده است.




درآموزه های اسلامی بر تأثیر پرهیزکاری و انجام اعمال شایسته در حصول معرفت راستین و نهادینه شدن آن در وجود آدمی بسیارتأکید شده است. بر اساس این آموزه ها انسان می تواند با عمل کردن به آموخته های خود،مرزهای دانایی اش را گسترش دهد و به آن چه نمی داند دست یابد. قرآن کریم دراین زمینه می فرماید:«یاأیها الّذین آمنوا إن تتّقوا الله یجعل لکم فرقاناً؛ای کسانی که ایمان آورده اید، اگرازخدا پروا دارید، برای شما (نیروی) تشخیص حق از باطل قرار می دهد»




برای روشن تر شدن این موضوع به برخی از روایاتی که در این زمینه وارد شده است، اشاره می کنیم:


1-    در روایتی که به صورت متواتر و از طریق شیعه و اهل سنت از پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده، نشناختن امام زمان و معرفت نداشتن نسبت به او با مردن در عصر جاهلیت (عصر کفر و شرک) برابر دانسته شده است.


در این روایت می خوانیم: «هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلی از دنیا رفته است»


2-     امام باقر (علیه السلام) در این زمینه می فرماید: «هرکس در حالی که امامی نداشته باشد، بمیرد،مردنش، مردن جاهلیت است و هر آن که درحال شناختن امامش بمیرد، پیش افتادن یا تأخیراین امر (دولت آل محمد(علیهم السلام))، او را زیان نرساند و هر کس بمیرد در حالی که امامش را شناخته، هم چون کسی که در خیمه قائم [(علیه السلام)] با آن حضرت باشد»


3-    ) حارث بن مغیره از امام صادق (علیه السلام) چنین نقل می کند: «به ابوعبدالله [امام صادق](علیه السلام) عرض کردم: آیا رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:«کسی که بمیرد و امامش را نشناسد به مرگ جاهلی از دنیا رفته است»؟ فرمود:«آری». گفتم: جاهلیت کامل یا جاهلیتی که امامش را نشناسند؟ فرمود: «جاهلیت کفر و نفاق و گمراهی»




امام زمان

مفهوم معرفت امام:


شیخ صدوق (ره) درباره ضرورت معرفت امام و آن چه که هر مسلمان باید در مورد امام خود بداند،می نویسد: «بر ما واجب است که پیامبر[اسلام] و امامان پس از او را که درود خدا برآنان باد، با نام ها و ویژگی هایشان بشناسیم.


این امر، فریضه واجبی است که برما لازم آمده است و خداوند عذر هیچ کس را در مورد آن نمی پذیرد،خواه جاهل [قاصر] باشد و خواه (جاهل) مقصّر».


نویسنده کتاب ارزشمند «مکیال المکارم»، مراد و مقصود از «معرفت امام» را که در روایت ها بر آن ها تأکید شده است،چنین توضیح می دهد: «بدون تردید،مقصود از شناختی که امامان ما-درودها و سلام های خداوند بر ایشان باد- تحصیل آن را نسبت به امام زمانمان امرفرموده اند، این است که ما آن حضرت را چنان که هست بشناسیم، به گونه ای که این شناخت سبب در امان ماندن ما از شبهه های ملحدان و مایه نجاتمان از اعمال گمراه کننده مدّعیان دروغین باشد.


چنین شناختی جز به دو امر به دست نمی آید: شناختن شخص امام به نام و نسب و دوم،شناخت ویژگی های او. به دست آوردن این دو شناخت از اهمّ واجبات است»




خواندن زیارت و تأمّل و تدبّر در اوصافی که در این زیارت برای ائمه معصومین(علیهم السلام)نقل شده، در حصول معرفت نسبت به مقام و جایگاه امام درهستی بسیار مۆثر است




باید دانست شناخت ویژگی های امام، در عصر ما از اهمیت بیشتری برخورداراست و در واقع، این نوع شناخت می تواند در زندگی فردی و اجتماعی منتظران منشأ اثر و تحوّل باشد؛ زیرا اگر کسی به حقیقت به صفات و ویژگی های امام عصر(علیه السلام) و نقش و جایگاه آن حضرت در هستی و فقرو نیاز خود نسبت به او آگاه شود،هرگزازیاد و نام آن حضرت غافل نمی شود.


نکته ای که باید در نظر داشت، این است که شناخت امام زمان(علیه السلام) از شناخت دیگر امامان معصوم(علیهم السلام) جدا نیست. اگر کسی به طور کلی به شأن و جایگاه ائمه هدی آگاه شد، صفات و ویژگی های آن ها را شناخت و به مسئولیت خود در برابر آن ها پی برد، به یقین، به شناختی شایسته از امام عصر(علیه السلام) نیز دست می یابد.




زلال

راه های به دست آوردن معرفت:


معرفت امام زمان(علیه السلام) نیز چون برخی دیگر از معرفت ها از دو طریق حاصل می شود:


الف)معرفت اکتسابی:


یکی ازراه های پی بردن به مراتب و مقامات بلند امامان معصوم شیعه به طور کلی و امام عصر(علیه السلام) به طور خاص، مطالعه و تأمّل در کتاب ها و مقاله هایی است که دراین زمینه نگاشته شده است.


هم چنین خواندن زیارت و تأمّل و تدبّر در اوصافی که در این زیارت برای ائمه معصومین(علیهم السلام)نقل شده، در حصول معرفت نسبت به مقام و جایگاه امام درهستی بسیار مۆثر است.


شاید بتوان گفت شناخت نشانه های ظهور نیز یکی از فروع شناخت امام عصر(علیه السلام) است؛ زیرا شناخت دقیق نشانه های ظهور سبب می شود انسان، فریب مدعیان دروغین مهدویت را نخورد و در دام شیّادانی که ادّعای «مهدی» بودن دارند، نیفتند.


برای ظهورمنجی آخرالزمان،نشانه های حتمی و تردید ناپذیری شمرده شده است که با مشاهده آن ها به حقانیت آن منجی و این که او واقعاً همان امام منتظر؛یعنی امام مهدی (علیه السلام) است، می توان پی برد. بنابراین، بر همه منتظران لازم است که پس از شناخت کامل امام عصر(علیه السلام)،به مطالعه و شناسایی نشانه های ظهور نیز بپردازند.


ب)معرفت اعطایی:


درآموزه های اسلامی بر تأثیر پرهیزکاری و انجام اعمال شایسته در حصول معرفت راستین و نهادینه شدن آن در وجود آدمی بسیارتأکید شده است.




امام باقر (علیه السلام) در این زمینه می فرماید: هرکس در حالی که امامی نداشته باشد، بمیرد،مردنش، مردن جاهلیت است و هر آن که درحال شناختن امامش بمیرد، پیش افتادن یا تأخیراین امر (دولت آل محمد(علیهم السلام))، او را زیان نرساند و هر کس بمیرد در حالی که امامش را شناخته، هم چون کسی که در خیمه قائم [(علیه السلام)] با آن حضرت باشد




بر اساس این آموزه ها انسان می تواند با عمل کردن به آموخته های خود،مرزهای دانایی اش را گسترش دهد و به آن چه نمی داند دست یابد. قرآن کریم دراین زمینه می فرماید:«یاأیها الّذین آمنوا إن تتّقوا الله یجعل لکم فرقاناً؛ای کسانی که ایمان آورده اید، اگرازخدا پروا دارید، برای شما (نیروی) تشخیص حق از باطل قرار می دهد»


و درجایی دیگر می فرماید: «إلیه یصعد الکلم الطیّب و العمل الصّالح یرفعه؛سخنان پاکیزه به سوی او بالا می رود و کارشایسته به آن رفعت می بخشد»


امام باقر (علیه السلام) نیز در زمینه نقش عمل به دانسته ها در افزایش دانایی می فرماید:«هرکس به آن چه می داند، عمل کند، خداوند آن چه را نمی داند به او می آموزد»


بنابراین، کسانی که در پی امام عصر، معرفت امام عصر (علیه السلام) و راه یافتن به ولایت ایشان هستند باید افزون بر مطالعه و تحقیق و تدبّر در ویژگی های امامان معصوم (علیهم السلام)، در پیروی از این بزرگواران و دوری از مخالفت آن ها نیز بکوشند و خود را از همه آلودگی هایی که پیشوایان معصوم نمی پسندند،پیراسته سازند. در این صورت است که می توان امیدوار بود انوار معرفت این حجت های الهی در قلب ما راه یابد.


درروایتی که از امام باقر(علیه السلام) نقل شده است،دراین زمینه چنین می خوانیم: «ای ابا خالد!به خدا سوگند بنده ای ما را دوست ندارد و ازما پیروی نکند تا این که خدا قلبش را پاکیزه کرده باشد و خدا قلب بنده ای را پاکیزه نمی کند تا این که تسلیم محض ما شده و با ما آشتی کرده باشد. پس چون با ما از درآشتی درآمد،خدا از حساب سخت نگاهش دارد و از هراس بزرگ روز رستاخیز ایمنش سازد».


ناگفته نماند که در این راه باید عنایت حضرت حق نیز مدد جوییم و-هم چنان که در دعایی که پیش از این بدان اشاره کردیم،ملاحظه شد-از درگاه الهی نیز توفیق شناخت حجّتش را درخواست کنیم تا بدین وسیله از گمراهی و سرگردانی نجات یابیم.

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 5:22 - 0 تشکر 517293

آیا شناخت شناسنامه ای و تاریخی از امام کافیست؟


چنان معرفت و شناختی از امام زمان(عج) باید حاصل شود كه ما را از مرگ جاهلیت نجات بخشد و بنابر روایات رسیده از ائمه اطهار(علیهم السلام) بدون تردید مقصود از معرفتی (شناختی) كه امامان(علیه السلام) ما را به تحصیل آن امر فرموده‌اند شناخت آن حضرت چنان‌كه هست می‌باشد، به گونه‌ای كه سبب سالم ماندن از شبهه‌های ملحدان گردد و مایه نجات از گمراه ساختن گمراه‌كنندگان شود .






امام زمان

معرفت امام یعنی چه؟


در روایت منقول از شیعه و سنی شنیده‌ایم: «من مات و لم یعرف إمام زمانه مات میتة الجاهلیة؛ هر كس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است



منظور از این شناخت و معرفت چیست و چگونه حاصل می‌شود؟


به دلیل اهمیت حیاتی و غیرقابل انكاری كه شناخت امام و به خصوص امام زمان(عج) یعنی رهبر و الگوی زمان و تنها عامل پیوند ما با خداوند دارد، پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله) فرمودند:


هر كس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است.(1)


آنچه كه از روایت فوق برداشت می‌شود این است كه نشناختن امام زمان خود به معنی عدم ارتباط با امام است و عدم ارتباط با امام یعنی قطع پیوند هدایت با خداوند و این همان مرگ جاهلیت و خروج از دین و گمراهی است و امام صادق(علیه السلام) در جواب سۆال از چگونگی از معنای جاهلیت فرمودند:


منظور از آن جاهلیت كفر و نفاق و گمراهی است.(2)


پس چنان معرفت و شناختی از امام زمان(عج) باید حاصل شود كه ما را از مرگ جاهلیت نجات بخشد و بنابر روایات رسیده از ائمه اطهار(علیهم السلام) بدون تردید مقصود از معرفتی (شناختی) كه امامان(علیه السلام) ما را به تحصیل آن امر فرموده‌اند شناخت آن حضرت چنان‌كه هست می‌باشد، به گونه‌ای كه سبب سالم ماندن از شبهه‌های ملحدان گردد و مایه نجات از گمراه ساختن گمراه‌كنندگان شود و چنین شناختی دو وجه دارد:


1. شناخت شخص امام(علیه السلام) به نام و نسب (شناخت اسمی)


2. شناخت صفات و ویژگی‌ها و مقامات امام(علیه السلام) (شناخت رسمی)


و به دست آوردن این دو شناخت از اهم واجبات است چنانچه امام صادق(علیه السلام) فرمودند:


نشانه را بشناس... چون اگر نشانه را شناختی، دیگر پس از هدایت شدن گمراه نخواهی شد و به فریب‌كاران تمایلی نخواهی یافت.(3)




شناخت ولیّ خدا و امام عصر(علیه السلام) تنها راه نجات و رستگاری است كه با درخواست از ذات اقدس خداوند و مجاهدة علمی و عملی شدنی است




شاهد بر این مطالب روایاتی است كه ائمه اطهار(علیه السلام) به ذكر علامت‌ها و صفات و ویژگی‌های حضرت حجت(عج) می‌پردازد و در آنها توصیف نشانه‌ها و علائم ظهور و ویژگی‌های عصر ظهور بیان گردیده است. البته معرفت به نعت و صفت مرتبه بالاتری از معرفت اسم است در این معرفت ما امام را تنها از روی اسم و خصوصیات ظاهری بیان شده نمی‌شناسیم بلكه به یك سلسله ویژگی‌ها و كمالات باطنی شناخت پیدا می‌كنیم چنین معرفتی از طریق شنیدن اوصاف و كمالات و مقامات امام(علیه السلام) حاصل می‌شود.


چنانچه آن حضرت(علیه السلام) در بیان وجوب معرفت پروردگار و فرستادگان او فرموده‌اند: «... و بعد از آن معرفت (معرفت پروردگار، رسول و اقرار به پیامبری او) معرفت امامی است به نعت و صفت و نامش، كه در حال سختی و راحتی به او اقتدا می‌نماییم. و كمترین درجه شناخت امام آن است كه دانسته شود او همتای پیامبر(صلی الله علیه وآله) است به جز در مقام نبوت. و امام وارث پیامبر(صلی الله علیه وآله) است و اطاعت خداوند و اطاعت رسو ل خدا(صلی الله علیه وآله) و تسلیم بودن به او در همه امور و مراجعه كامل به او و پذیرش گفته او از مراتب شناخت می‌باشد.»(4)


پس بنابر روایت فوق، معرفت واجب شده از طرف پیامبر(صلی الله علیه وآله) درجه‌ای بالاتر از معرفت به اسم و رسم است و آن معرفت و تصمیم قلبی است كه اگر كسی آن را نداشته باشد به مرگ جاهلیت می‌رسد. اهل بیت(علیه السلام) تعریفی كه از معرفت ارائه داده‌اند این است كه معرفت همان فهم و شناخت روایات می‌باشد.(5)


چنانچه این تعریف خود میزانی است برای تشخیص معرفت صحیح به طوری كه در هر باب احادیث مربوط با آن باب معیار صحیح معرفت می‌باشد مثلاً در بحث خداشناسی میزان صحت و یا عدم صحت معرفت خدا روایاتی است كه در این خصوص وارد شده است.


معرفت

آنچه از روایات استفاده می‌شود این است كه خداوند متعال است كه معرفتی را به بندگان خدا عطا می‌كند و نقش انسان در تحقق آن فقط قبول و یا ردّ آن معرفت عطا شده می‌باشد.


پس می‌توان گفت معرفت امام(علیه السلام) به لطف و عنایت خداوند است كه بنده باید از او درخواست كند و بخواهد تا شامل چنین فضلی شود. و تحقق این امر (معرفت امام زمان(علیه السلام)) در زمان غیبت از راه تسلیم نسبت به احادیث ائمه(علیه السلام) و تقید به مراجعه به روایات در همه مسائل اعم از اعتقادی، اخلاقی و عملی امكان‌پذیر است.


پس معرفت یك امر اكتسابی نیست كه انسان با انجام دادن یك سری افعالی به آن دست یابد بلكه معرفت یك امر عنایتی است كه از طرف خداوند به بندگان عطا می‌شود و انسان باید زمینه این عنایت را در خود ایجاد نماید. البته برای طلب معرفت امام عصر وسایل و اسبابی از طرف خداوند قرار داده شده است كه انسان با توجه به آنها می‌تواند به نتیجه و مقصود خود برسد. بعضی از این اسباب و وسایل عبارتند از:


1. طلب و درخواست از خداوند متعال (دعا)


2. توسل پیدا كردن به ائمه برای طلب معرفت


3. پناه بردن به وجود مقدس امام زمان(عج) و طلب معرفت و یاری ایشان در این راه


4. تفكر و تدبر در كلمات نورانی اهل بیت درباره آن بزرگوار (تفقه)


5. تسلیم و گردن نهادن به ولایت امام عصر(عج)


6. مطالعه معجزات و عنایات خاصی كه به دست امامان عزیز و مهربان واقع شده.




برای شناخت مقام والای امامت و شخصیّت منحصر به فرد امام عصر(علیه السلام) راه‌های فراوانی هست؛ بررسی دعاها و زیارت‌هایی كه از خود امام عصر(علیه السلام) رسیده است و یا فرموده امامان دیگر(علیه السلام) دربارة آن حضرت از بهترین این راه‌هاست.




معرفت صحیح امام عصاره و نتیجه شناخت دین و فهم صحیح روایات و تسلیم در مقابل آن است. شناخت صحیح امام(علیه السلام) آثاری دارد كه قلب انسان را پر از محبت می‌كند و قلبی كه مملو از محبت امام زمان(علیه السلام) شد همه حالاتش بر اساس آن شكل می‌گیرد و اعمال او متناسب به میزان محبت قلبی‌اش روح و ارزش پیدا می‌كند و چنین محبتی است كه باعث می‌شود كه انسان در همه احوال به یاد امام زمانش باشد و از یاد او غافل نگردد و او را به انتظار فرج مولایش می‌نشاند تا جاییكه وظیفه خود می‌داند كه برای رفع غم و غریبی آن حضرت تلاش كند و دست به دعا بردارد.



تنها راه نجات و رستگاری


شناخت ولیّ خدا و امام عصر(علیه السلام) تنها راه نجات و رستگاری است كه با درخواست از ذات اقدس خداوند و مجاهده علمی و عملی شدنی است.


ایمان

وعده نجات از جهالت و رهایی از ظلمت گمراهی، دل انسان‌های بصیر را از دیرباز به خود مشغول داشته است، به همین سبب بعضی شاگردان خاص اهل بیت(علیه السلام) برای یافتن طریق هدایت سۆالاتی دربارة معرفت آخرین حجّت الهی در محضر ایشان مطرح كرده‌اند، چنان‌كه جناب «زراره» می‌گوید: از امام صادق(علیه السلام) شنیدم كه فرمود: قائم ما پیش از قیام خود، غیبتی طولانی خواهد داشت. عرض كردم: چرا؟ فرمود: اگر ظاهر باشد او را می‌كشند؛ سپس فرمود: ای زراره! اوست كه انتظارش را می‌كشند و مردم در ولادتش شك می‌كنند؛ برخی می‌گویند پدرش از دنیا رفته و فرزندی از خود به جای نگذارده است؛ بعضی می‌گویند در شكم مادرش است؛ گروهی گویند غایب است؛ دسته‌ای گویند به دنیا نیامده و عدّه‌ای دیگر گویند دو سال قبل از وفات پدرش به دنیا آمد! همان، موعود منتظر است؛ ولی خدای والا می‌خواهد تا شیعیان را بیازماید و در این آزمایش دشوار، باطل‌گرایان دچار تردید می‌شوند.


دعا تنها مجموعه‌ای از الفاظ برای خواندن و درخواست كردن نیست، بلكه معارف عمیق و درس‌های ارزشمندی در دعای معصومان(علیه السلام) نهفته است كه فهم آنها و تأمّل در آموزه‌هایشان ارزشمند علمی و عملی به بار می‌آورد، چنان‌كه زراره در پی آن است با این درس گرانقدر مشكل خویش را بگشاید.


برای شناخت مقام والای امامت و شخصیّت منحصر به فرد امام عصر(علیه السلام) راه‌های فراوانی هست؛ بررسی دعاها و زیارت‌هایی كه از خود امام عصر(علیه السلام) رسیده است و یا فرموده امامان دیگر(علیه السلام) درباره ی آن حضرت از بهترین این راه‌هاست.




اگر كسی معروف شناس باشد، حقیقت آن را در ولیّ‌امر در می‌یابد. همان‌طور كه شناسندة عدل و احسان، عدل و احسان را در سنّت و سریرة و سیرة امام مشاهده می‌كند و در می‌یابد كه او صاحب مقام ولایت است




همان‌گونه كه تأمّل در عبارات نهج‌البلاغه، سخنان سیّد الشهدا(علیه السلام) از آغاز تا پایان حادثه كربلا، معارف بلند صحیفه سجّادیه گویای برنامه‌های امام علی، امام حسین و امام سجّاد(علیه السلام) اند و از ایجاد حوزه‌های علمی و برگزاری مناظرات علمی برنامه صادقین(علیه السلام) استنباط می‌شود، از ادعیه مأثور یا مرتبط با امام عصر(علیه السلام) برنامه‌های ایشان فهمیده می‌شود؛ زیرا وقتی امامی دعا می‌كند، علاوه بر مقتضیات دعا، ویژگی‌های امامت و وظیفه ی امام در برابر امّت و چگونگی پیوند امام با امّت و تأثیر ملكی و ملكوتی امام را تشریح می‌كند.



مراتب شناخت امام زمان (عج)


شناخت امام زمان(علیه السلام) مراتبی دارد كه تأثیرگذاری آنها در زدودن غبار جاهلیّت و پاك كردن گرد تحجّر و ارتجاع یكسان نیست؛ زیرا آثار هر مرتبه از معرفت در تبیین انتظار حقیقی و صحیح، با مرتبه دیگر متفاوت است؛ مثلاً شناخت شناسنامه‌ای امام عصر(علیه السلام) و دانستن تاریخ ولادت و زمان غیبت صغرا و كبرا و امثال آن، هرگز همانند معرفت معنای حقیقی امامت و شناخت حقیقت ولایت و انطباق انحصاری آن شخصیّت حقوقی در فلان شخص حقیقی نخواهد بود؛ همان‌طور كه براهین حدوث، نظم، امكان ماهوی، امكان فقری و نظایر آنها برای شناخت خدا راهگشاست؛ امّا آنكه خدا را با الوهیّت می‌شناسد، بهترین راه معرفت خداوند را پیموده و خداشناس خوبی شده است؛ و نظیر اینكه هر چند شناخت رسول از راه معجزه كافی است، ولی مربته بالای معرفت را تأمین نمی‌كند؛ امّا آن كه رسول را با علم به رسالت می‌شناسد، از معرفت آن حضرت به سبب معجزه بی‌نیاز می‌شود؛ چرا كه وقتی معنی الوهیت و رسالت فهمیده شد، خداوند و رسول شناخته می‌شوند.


اگر كسی معروف شناس باشد، حقیقت آن را در ولیّ‌امر در می‌یابد. همان‌طور كه شناسنده ی عدل و احسان، عدل و احسان را در سنّت و سریره و سیره امام مشاهده می‌كند و در می‌یابد كه او صاحب مقام ولایت است.



پی‌نوشت‌ها:


1. مجلسی، بحارالأنوار، ج8، ص368.


2. كلینی، اصول كافی، ج1، ص337.


3. همان، ج1.


4. تفسیر برهان، ج2، ص340.


5. مجلسی، همان، ج2، ص184.

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 5:23 - 0 تشکر 517294

عصر ظهور ، برداشتهای غلط و تحریفات آن


امام زمان






مسئله مهم مهدویت و عصر ظهور بخاطر اثرات حیات‌بخش خود، همیشه در معرض خطرات و برداشت های غلطی  بوده است؛. که بر ما لازم است آسیب‌هایی و برداشتهای غلط عصرظهور که مسئله مهدویت را تهدید می‌کنند را شناخته و برای از بین بردن این تحریفات در جامعه کوشا باشیم.






این تحریفات عبارتند:



1. برداشت‌های انحرافی از مسئله انتظار فرج


از انتظار فرج برداشت‌های متفاوتی شده که همه آنها را این طور می‌توان خلاصه کرد؛ که وظیفه ما فقط دعا برای فرج می‌باشد و باید از امربه معروف و نهی از منکر خودداری بکنیم، تا جامعه پر از ظلم و ستم و فساد گردد؛ آن‌گاه آقا امام زمان ظهور بکند. امام خمینی(رحمت اللّه علیه) می فرمایند: برداشتهایی كه از انتظار فرج شده است؛ این است که بعضی ها انتظار فرج را به این می دانند كه در مسجد، در حسینیه، در منزل بنشینند و دعا كنند و فرج امام زمان ـ سلام الله علیه ـ را از خدا بخواهند. اینها مردم صالحی هستند كه یك همچو اعتقادی دارند. اینها به تكالیف شرعی خودشان هم عمل می كردند و نهی از منكر هم می كردند و امر به معروف هم می كردند، لكن همین، دیگر غیر از این كاری ازشان نمی آمد و فكر این مهم كه یك كاری بكنند، نبودند.


یك دسته ی دیگری بودند كه انتظار فرج را می گفتند این است كه ما كار نداشته باشیم به اینكه در جهان چه می گذرد؛ بر ملت ها چه می گذرد، بر ملت ما چه می گذرد، به این چیزها ما كار نداشته باشیم، ما تكلیف های خودمان راعمل می كنیم، برای جلوگیری از این امور هم خود حضرت بیایند إن شاءالله، درست می كنند؛ دیگر ما تكلیفی نداریم. تكلیف ما همین است كه دعا كنیم ایشان بیایند و كاری به كار آنچه در دنیا می گذرد یا در مملكت خودمان می گذرد، نداشته باشیم. اینها هم یك دسته ای، مردمی بودند كه صالح بودند.


یك دسته ای می گفتند كه خوب، باید عالم پر [از] معصیت بشود تا حضرت بیاید؛ ما باید نهی از منكر نكنیم، امر به معروف هم نكینم تا مردم هر كاری می خواهند بكنند؛ گناه ها زیاد بشود كه فرج نزدیك بشود. یك دسته ای از این بالاتر بودند، می گفتند: باید دامن زد به گناهها، دعوت كرد مردم را به گناه تا دنیا پر از جور و ظلم بشود و حضرت ـ سلام الله علیه ـ تشریف بیاورند. این هم یك دسته ای بودند كه البته در بین این دسته، منحرف هایی هم بودند، اشخاص ساده لوح هم بودند، منحرف هایی هم بودند كه برای مقاصدی به این دامن می زدند.(1)




یکی دیگر از آسیب‌های مقوله مهدویت، عجله داشتن در تحقق امر ظهور است که، روایات این امر را بسیار نکوهش کرده‌اند، ناسپاسی، رویکرد به مدعیان دروغین، یأس و ناامیدی، شک و تردید و... از پیامدهای این امر بوده و منشاء و خواستگاه این افکار هم بی‌طاقتی، بی‌ظرفیتی، عدم صبر در سختی و مصائب‌ها و عدم تسلیم نسبت به اراده خداوند می‌باشد




این برداشت‌های غلط پیامدهای فردی و اجتماعی مانند قانع بودن به وضعیت موجود، عقب‌ماندگی، تسلط بیگانگان، ناامیدی، فراگیر شدن ظلم و ستم و... به دنبال خواهد داشت. منشاء خواستگاه این نوع برداشت‌ها را هم می‌توان در کوته فکری، عدم بصیرت کافی دینی، انحرافات اخلاقی و سیاسی، اینکه غیر از امام هیچ کس نمی‌تواند اصلاح جامعه را برعهده بگیرد و... خلاصه کرد.


2. افراط و تفریط در ارائه چهره مهر و قهر از امام عصر


یکی دیگر از انحرافات در مسئله مهدویت و عصر ظهور افراط و تفریط در بیان قتل و کشتار و مهربانی‌های حضرت مهدی در هنگام قیام است. برخی هر گونه مبارزه، مجاهدت را نفی و مهربانی حضرت را، به معنی عدم اجرای هر گونه کیفری می‌دانند که، عدم آمادگی و کوشش برای زمینه‌سازی ظهور و امید کاذب که بسیاری از افراد را در انجام وظایف خود سست می‌کند، از پیامدهای انحرافی این‌گونه افکار است. خواستگاه و منشاء این‌گونه انحرافات، هم معجزه‌آسا پنداشتن همه امور و عدم درک عمیق از مهربانی و محبت آن حضرت می‌باشد.


3. طرح مباحث غیرضروری


یکی دیگر از انحرافات در مقوله عصر ظهور، پرداختن به مباحثی است که، هیچ گونه ثمره‌ای ندارند. مثل پرداختن به مسائلی مانند ازدواج، فرزند، زندگی و... که ما را از مباحث مهم و کاربردی بازداشته و بستر مناسبی برای ورود و بروز خرافات در موضوع مهدیت می‌شود و عدم تشخیص درست وظیفه دینی و اطاعت از هوای نفس در عوام‌فریبی از خواستگاه‌های این انحرافات است که معرفت و بصیرت در دین و اینکه وظیفه ما نسبت به امام تبیین و ترسیم استراتژی آینده و ارائه آن برای زمینه‌سازی و فراهم آوردن شرایط ظهور است نه مسائل فرعی و این موضوع با روشنگری و حساسیت علماء و تقوا در مقابل هوای نفس و عوام فریبی محقق می‌شود.


4. تعجیل


یکی دیگر از آسیب‌های مقوله مهدویت، عجله داشتن در تحقق امر ظهور است که، روایات این امر را بسیار نکوهش کرده‌اند، ناسپاسی، رویکرد به مدعیان دروغین، یأس و ناامیدی، شک و تردید و... از پیامدهای این امر بوده و منشاء و خواستگاه این افکار هم بی‌طاقتی، بی‌ظرفیتی، عدم صبر در سختی و مصائب‌ها و عدم تسلیم نسبت به اراده خداوند می‌باشد.



ظهور



 5 . توقیت


 تعین وقت یکی دیگر از آسیب‌های مسئله عصر ظهور است؛ چون حکمت الاهی بر این است که، وقت ظهور امام بر بندگان مخفی بماند، ایجاد یأس، بدبینی به اصل ظهور، قساوت قلب از پیامدهای اصلی این آسیب می‌باشد و خواستگاه آن هم عجله در امر فرج، عوام‌فریبی، خیال‌پردازی و... می‌باشد. راه مبارزه و درمان این نوع انحراف طبق روایات بی‌مهابا تکذیب کردن کسانی است که، برای ظهور وقت تعیین می‌کنند.


6. تطبیق


عده‌ای با خواندن و شنیدن چند روایت در علایم ظهور، بدون اینکه علم و تخصص در این کار داشته باشند، آنها را به افراد یا حوادثی تطبیق می‌دهند، که این کار یکی دیگر از آسیب‌های مهدویت می‌باشد و به خاطر عدم تحقق تطبیق‌های مطرح شده باعث بی‌اعتقادی افراد نسبت به اصل ظهور گشته و مردم در اصل ظهور و روایات به شک و تردید می‌افتند. توهم‌زدگی، دخالت افراد غیرمتخصص در مطالب کاملاً تخصصی، عدم تبیین علایم حتمی و غیرحتمی ظهور و نداشتن عکس‌العمل مناسب در مقابل مدعیان، از خواستگاه اصلی این انحراف می‌باشد.


 7. افراط و تفریط در تبیین مفهوم غیبت


برخی غیبت را به عدم حضور معنی کرده و آن را در دوردست‌ها (جزیره خضراء) پنداشته و هرگونه دیداری با آن حضرت را نفی می‌کنند و برخی دیگر هم هیچ تفاوتی بین غیبت و حضور قائل نشده و انتظار دارند که حضرت در هر امری دخالت نماید. طبق روایات و احادیث هر دو دیدگاه، راه خطا را پیمودند، چه آنها که امام را یک شی، ذهنی و دور از دسترس می‌پندارند و چه آنها که غیبت و حضور را یکی می‌دانند.


 8 . ملاقات‌گرایی؛


یکی دیگر از باورهای غلط مسئله مهدویت، مدعیانی هستند که بی‌دلیل و یا به ساده‌ترین اتفاق، ادعای ملاقات می‌کنند یا کسانی که تمام وظایف خویش را رسیدن به دیدار حضرت می‌پندارند و از باقی وظایف غافل می‌شوند. یأس و ناامیدی در اثر عدم توفیق دیدار، رویکرد به شیادان و مدعیان دروغین و دور ماندن از وظایف اصلی از پیامدهای منفی این آسیب می‌باشد.


 9. آرزوگرایان بی‌عمل؛


برخی گمان می‌کنند که تنها محبت به اهل بیت علیهم‌السلام کافی است و آنها در مقابل گناهانشان عذابی نخواهند دید، این تفکر باعث می‌شود، که این افراد به وظایف فردی و اجتماعی خود عامل نباشند؛ اما تدبر در قرآن و روایات و توجه به اینکه میزان ومعیار اعمال، نیت خالص همراه با انجام وظایف فردی و اجتماعی است، تفکر غلط این افراد را نفی می‌کند.




یکی دیگر از انحرافات در مسئله مهدویت و عصر ظهور افراط و تفریط در بیان قتل و کشتار و مهربانی‌های حضرت مهدی در هنگام قیام است. برخی هر گونه مبارزه، مجاهدت را نفی و مهربانی حضرت را، به معنی عدم اجرای هر گونه کیفری می‌دانند که، عدم آمادگی و کوشش برای زمینه‌سازی ظهور و امید کاذب که بسیاری از افراد را در انجام وظایف خود سست می‌کند، از پیامدهای انحرافی این‌گونه افکار است. خواستگاه و منشاء این‌گونه انحرافات، هم معجزه‌آسا پنداشتن همه امور و عدم درک عمیق از مهربانی و محبت آن حضرت می‌باشد




10. عاشق‌نمایان دنیاخواه


 برخی، ائمه و امام زمان را، صرفا برای دنیا و منافع آن و رسیدن به جاه و منصب می‌خواهند و اگر بنا به دلایلی امام به آنها توجهی نکند با امام به دشمنی برمی‌خیرند و یا نسبت به آن بی‌اعتقاد می‌شوند. خلاصه دشمنی و ستیز با امام و کم اعتقادی یا بی‌اعتقادی به امام از پیامدهای این تفکر می‌باشد.


11. مدعیان دروغین مهدویت و نیابت


 در هر عصری عده‌ای به دروغ، ادعای مهدویت نموده یا دیگران چنین نسبتی به آنان داده‌اند؛ که گمراهی مردم، دوری از مسیر اهل بیت، به بازی گرفته شدن دین و بروز اختلافات دینی و فرقه‌ای از پیامدهای منفی این آسیب می‌باشد. خواستگاه این نوع تفکرات هم نفسیات و ضعف ایمان، توهم و خیال‌پردازی، خواسته‌های مادی و دنیوی، جهل و ناآگاهی، عدم برخورد به موقع علماء و اندیشمندان، مشکلات سیاسی و... می‌باشد.


 12. عدم پیروی از ولایت فقیه و نواب عام


 یکی دیگر از آسیب‌هایی که وحدت جامعه اسلامی را خدشه‌دار ساخته و زمینه را برای فعالیت مهدویت فراهم می‌آورد؛ عدم پیروی از نواب عام امام عصر(عج) می‌باشد؛ که گمراهی و ضلالت، عدم وحدت و شکست‌پذیر بودن در مقابل دشمنان از پیامدهای منفی این تفکر می‌باشد.


 13. فعالیت‌های غرب و مستشرقان


 یکی دیگر از آسیب‌ها و تخریب‌ها، تحریفاتی است که، توسط مستشرقان در مقوله مهدویت پدید آمده است. آنان از روی اغراض شیطانی مطالبی را به نام دین و مهدویت ارائه می‌دهند و در پی آن، افرادی نیز با مطالب آنان برخورد علمی کرده و از آنها استفاده می‌کنند که، ایجاد شک و تردید یا تنفر در میان افراد کم اطلاع و دوری‌گزیدن جوامع غیر اسلامی از مطالب اصیل مهدویت از پیامدهای منفی این آسیب می‌باشد.(2)



پی نوشت ها:


1-      سایت راسخون


2-      برگرفته ازفصلنامه انتظار موعود، ش 15، بهار 84 

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 5:23 - 0 تشکر 517295

امام زمان و انسان معاصر


امام زمان




انسان است، انسانی که تا دیروز از کمترین امکانات مادی بهره‌مند بود؛ ولی امروزه ذره را شکافته و به سوی فضا راه یافته است و از این علل و اسباب مادی بیشترین استفاده را می کند، در عین حال او انسان است و فطرت خداجوی او همواره او رابه سوی شناخت پروردگار خویش حرکت می دهد. او پس از شناخت خدا مسیر حرکت را می پیماید، ولی با تحیر از این همه جاده در پی حرکت در راه مستقیم است راهی که او را به کمالات انسانی برساند، اینجاست که برای طی طریق، فطرت پاکش، او رابه شناخت حجت خدا وا میدارد!


از اینرو از اول خلقت از پیامبران و اوصیای الهی پیروی نموده و در مسیر کمال خویش از آنها استمداد جسته است. ولی انسان معاصر به دلیل عدم شناخت از ولی زمان خود در یک صحرای تحیر معنوی به سر می‌برد! از این رو خواه ناخواه زبان به عجز گشوده و از این شاخه به آن شاخه می‌رود تا به وسیله آن فطرت پاک به باور و شناخت وجود امام زمان در زندگی خویش برسد!

در این میان دو عامل اند که انسان را از این مسأله حیاتی باز داشته اند:غفلت و تغافل، نبود شناخت صحیح! که عامل اول از آن کسانی است که شناختی هر چند سطحی از آن موعود الهی دارند ولی به عللی در این صحرای تحیر و تاریک بسر می برند و یا خود را به تغافل زده و از این نعمت خدادادی محروم مانده اند. عامل دوم از آن کسانی است که به اسباب مادی دل بسته اند ولی در عین حال از این زندگی که همچون زنجیری آنها را به حصار کشیده خسته شده و به دنبال یک مصلح جهانی هستند. اما به دلیل نبود شناخت صحیح از ان موعود جهانی دور افتاده اند!


که اگر درهای شناخت به سوی همچون حجت الهی باز باشد و آدمیان بفهمند و باور کنند که تنها او می تواند انسان را از ورطه هلاکت برهاند و از این منجلاب فساد نجاتش داده و به آرامش برساند در پی او حرکت کرده و خود را به او خواهند رسانید.(1)




ما رنج هایی در دل داریم و زخم هایی بر سینه و زنجیرهایی بر خویشتن! بگذار با تو بگوییم که ما زنجیره ی خویش هستیم، خود را با دست خویش بسته ایم، ما هنوز هم رهسپار پس کوچه های گنگ ایم! ما در روز تولد تو به امید تولد دوباره خویش جشن می گیریم، تا شاید در این تولد مسرور بتوانیم زنجیرها را بگسلیم! ای سایبان شوق




که اگر انسان امروز امام زمانش را بشناسد قطعا به دنبال او به راه خواهد افتاد! برای شناخت آن حضرت  هزاران نکته وجود دارد که آدمی از شمارش آنها قاصر است اما اگر انسان می دانست که:


 چه بسیارند بلاها و گرفتاری هایی که از ابتدای تولد قرار بوده است برای انسان پیش بیاید و یکی پس از دیگری از او دفع شده اند و این بخاطر وجود شریف آن حضرت بوده است! چراکه امام زمان می فرماید: خداوند بخاطر من بلاها را از اهلم و شیعیانم دفع می کند.(2)


و اینکه عامل آرامش انسان ،با توجه به تفسیر آیه( الابذکرالله تطمئن القلوب) در سخن امام صادق علیه السلام که می فرماید:« منظور از ذکر خدا: امیرالمۆمنین و ائمه می باشند»(3)


وجود امام عصر در هر دوره ای است و مسلما در این دوره نیز امام زمان، حضرت حجت بن الحسن عسگری(عج) عامل آرامش قلبها می باشند!


اگر در نا آرامی های زندگی به امام عصر توجه کرده و آن حضرت را پشتیبان خود در همه اوقات زندگی؛ غم ها و شادی ها ، خلوت ها و جلوت هایش بداند به آرامشی وصف ناپذیر خواهد رسید!(4)


و اگر بفهمد تمامی نعمت ها، برکات و رحمت ها با توجه به سخن امام باقر علیه السلام که می فرماید: خداوند بخاطر اهل بیت به بندگانش روزی می دهد و بخاطر ایشان سرزمین ها را آباد می کند و بخاطر ایشان برکات را از زمین خارج می کند.(5)


از ناحیه ایشان و بخاطر ایشان به دست ما رسیده و می رسد!




اگر درهای شناخت به سوی همچون حجت الهی باز باشد و آدمیان بفهمند و باور کنند که تنها او می تواند انسان را از ورطه هلاکت برهاند و از این منجلاب فساد نجاتش داده و به آرامش برساند در پی او حرکت کرده و خود را به او خواهند رسانید




به دنبال او راه خواهد افتاد نعمت وجودش را باور کرده، از جان و دل او را پذیرفته و خود را به او می رساند.....


و کسی که صادقانه در جستجوی امام عصر باشد و در راه او خدمت نماید؛ سرانجام راه به جایی خواهد برد، و روزنه ای به سویش گشوده می شود!


بنابراین از کمک و فداکاری نسبت به آن حضرت که دوران غیبت همچون ریسمانی که دشمنان به گردن اول مظلوم عالم هستی حضرت امیرالمومنین افکندند، و دستان آن بزرگوار را بستند- دستان آن حضرت را بسته است، دست برنداریم و با تلاش درباره ظهور حضرت بقیة الله ارواحنافداه تاری از ریسمان غیبت را پاره کنیم!


و اما سخنی با شما، ای آقای من!


ما رنج هایی در دل داریم و زخم هایی بر سینه و زنجیرهایی بر خویشتن! بگذار با تو بگوییم که ما زنجیره ی خویش هستیم، خود را با دست خویش بسته ایم، ما هنوز هم رهسپار پس کوچه های گنگ ایم! ما در روز تولد تو به امید تولد دوباره خویش جشن می گیریم، تا شاید در این تولد مسرور بتوانیم زنجیرها را بگسلیم! ای سایبان شوق.(6)



پی نوشت ها:


1-     جلوه های نور از غدیر تاظهور، ص37


2-     کمال الدین،ص441


3-     تفسیر قمی ج1ص365


4-     نقش امام زمان در زندگی من، ص117


5-     کمال الدین،ص260


6-     تو می آیی، ص 52 





what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 5:23 - 0 تشکر 517296

مفهوم مقدسی به نام «انتظار»


انتظار




یکی از مسائل مهم تعلیم و تربیت مساله امیدواری به آینده است. حاکم شدن روحیه ضعف و شکست بر افکار فرد و جامعه نتیجه ای جز بدبختی و سقوط به دره شقاوت در بر ندارد. دین مبین اسلام که عهده دار رساندن هر فرد به كمال واقعی و شایسته اش می باشد در آموزه های متعددی پیروان خود را نسبت به آینده امیدوار و خوشبین نموده است .



در این نوشتار برآنیم تا به برخی آیات و روایات وارده در مورد ظهور منجی عالم بشریت مولایمان حضرت صاحب الزمان علیه الصلوه و السلام اشاره ای نمائیم .



وارثان صالح زمین


«لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض برثها عبادی الصالحون»( انبیا /105)؛


ما در زبور بعد از ذکر (تورات) نوشتیم که بندگان شایسته ام وارث (حکومت) زمین خواهند شد.


در مجمع البیان در مورد «ان الارض یرثها عبادی الصالحون» از امام باقر علیه السلام نقل کرده است که فرمود :


«هم اصحاب المهدی فی آخر الزمان صالحان»(1)؛ آنها یاران امام مهدی در آخر الزمان هستند .


مساله امید دادن به تشکیل حکومت صالحان در زمین بر اساس این آیه مبارکه در ادیان پیشین نیز مطرح بوده است.


اشاره ای که قرآن مجید در مورد زبور فرموده در باب 37 از مزامیر داود وجود دارد. در باب مذکور 4 آیه وجود دارد که تمامی آنها مرتبط به همین بحث است جهت اختصار برخی از آنها را نقل می شود:


1- « از شریران رنجیده مشو و بر بدکاران حسد مبر زیرا که مثل علف زود بریده می شوند و مثل گیاه زود بریده می شوند و مثل گیاه سبز پژمرده می گردند... »


9 - « زیرا که شریران منقطع می شوند اما متوکلان به خداوند وارث زمین خواهند شد...»


18- « خداوند روزهای صالحان را می داند و میراث ایشان ابدی خواهد شد...»


29 - « صدیقان وارث زمین شده؛ ابداً در آن ساکن خواهند بود...» (2)


روشن است که حکومت صالحان بر روی زمین در زمان ظهور حضرت ولی عصر علیه السلام محقق خواهد شد چنانچه روایات به آن اشاره می کند و ما برخی از آنها را ذکر خواهیم کرد .




مفهوم مقدس انتظار فرج که هم به صورت کلی و هم در خصوص انتظار فرج حضرت مهدی (عج) مورد تاکید قرار گرفته است ؛ از جمله آموزه های امید بخش اسلامی است که سبب خروج از بن بست های شکننده وارد بر امت های اسلام است




برترین آیین


 «هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون»(توبه/33)؛


او کسی است که رسولش را به هدایت و آئین حق فرستاد تا آن را بر همه آئین ها غالب گرداند هر چند مشرکان کراهت داشته باشند.


غلبه کامل اسلام بر آئین های مختلف جهان هم وعده دیگر خدای متعال است که بر اساس روایات در زمان ظهور محقق می شود. در کتاب شریف کافی از امام موسی ابن جعفر علیه السلام روایت کرده است که در آن، حضرت در مورد «لیظهره علی الدین کله»، فرمود: «یظهر علی جمیع الادیان عند قیام القائم»(3)؛ هنگام قیام ولی عصر (عج) دین اسلام بر همه ادیان چیره می شود.


همین آیه در سوره مبارکه صف آیه 9 تکرار شده است. همچنین در سوره مبارکه فتح آیه 28، اما در آخر آن بجای «و لو کره المشرکون»، «و کفی بالله شهیدا» دارد . به هر حال باید مطلب خیلی مهم باشد که قران این اندازه روی آن عنایت دارد .


همچنین در کافی از امام باقر علیه السلام روایت کرده است که در مورد «و قل جاء الحق و زهق الباطل» فرمود :


«اذا قام القائم ذهب دولة الباطل»(4)؛ وقتی امام مهدی ظهور نماید حکومت باطل از بین می رود .


البته از برخی از آیات دیگر (5) هم برای مساله ظهور حضرت ممکن است بتوان استفاده هایی کرد ولی به علت وجود بحث های خاص تفسیری که در آنها وجود دارد به همین اندازه بسنده می نمائیم .




امام زمان

ما و انتظار


طبیعتاً از ملاحظه مجموع آیات و روایاتی (6) که وعده حکومت صالحه حضرت مهدی علیه السلام را به ما می دهد مفهوم انتظار در جان انسان شکل می گیرد . اما پیشوایان دین به همین اندازه بسنده نکرده اند و به صورت جداگانه بر روی فضیلت و ارزش این مطلب تاکید نموده اند.


در چند روایت وارد شده است که امام صادق علیه السلام فرمودند : «من مات منکم و هو منتظر لهذا الامر کمن هو مع قائم فی فسطاطه»؛ هر کسی از شما که منتظر امام عصر باشد مانند کسی است که با حضرتش در خیمه او باشد .


و در برخی نقل ها این اضافه را هم دارد که «هو کمن استشهد مع رسول الله»(7)؛ او مانند کسی است که با پیامبر اکرم شهید شده باشد.


ممکن است در توضیح این روایت اینگونه بگوئیم ، روایات مختلف دلالت بر این می کند که هرکس نیت کار شایسته ای داشته باشد و موفق به انجام آن نشود خدای متعال ثواب آن کار را در نامه عمل او قرار می دهد . در بحث ما هم کسیکه واقعا انتظار آمدن امام عصر(عج) را دارد با توجه به اینکه می داند با آمدن حضرتش لازم است در رکاب آن بزرگوار به جهاد با دشمنان دین بپردازد، پس در واقع نیت جنگ کردن در راه خدا را دارد و برای همین است که در همه این نقل ها ما شاهد وجود رابطه بین انتظار و ثواب جهاد که آخرین شکل مبارزه با دشمن است می باشیم.


از آنجا روشن می شود که اینگونه فضائل برای آن افراد تن پرور و راحت طلبی که آرزوی ظهور حضرتش را می کشند تا به نان و حلوایی برسند ثابت نمی باشد .


به هر حال مفهوم مقدس انتظار فرج که هم به صورت کلی و هم در خصوص انتظار فرج حضرت مهدی (عج) مورد تاکید قرار گرفته است ؛ از جمله آموزه های امید بخش اسلامی است که سبب خروج از بن بست های شکننده وارد بر امت های اسلام است .




غلبه کامل اسلام بر آئین های مختلف جهان هم وعده دیگر خدای متعال است که بر اساس روایات در زمان ظهور محقق می شود




اگر ما واقعا منتظر کسی هستیم که با ظالمین و فاسقین سر ستیزه دارد ابتدا باید خود را از ظلم و فسق نجات دهیم . اگر واقعا ما منتظر امامی هستیم که عدالت گستر است خود باید لااقل عادل باشیم . متاسفانه اعمال و رفتار برخی از ما منتظران -اسمی- به گونه ای است که در صورت ظهور آن بزرگوار درصف کسانی قرار می گیریم که حضرتش ریشه آنها را خواهد کَند.


پس تا دیر نشده و فرصت داریم لازم است در کارنامه عملی خود بازنگری اساسی نمائیم .


آخرین سخن در مورد انتظار اینست که یک اسلام شناس واقعی کسی است که هر مفهوم اسلامی را در کنار سایر مفاهیم دینی بررسی و ارزیابی کند نه اینکه چشم خود را تنها بر روی آن مفهوم بدوزد . متاسفانه برخی از متدینین که ارادت به ساحت مقدس حضرت را دارند در تفسیر انتظار از اسلام شناسان حقیقی استفاده نکرده و نمی کنند. نتیجه آن شد که به امر به معروف و نهی از منکر بی توجهی می کنند همچنین بسیاری از وظایف مربوط به یک مسلمان را - خصوصا در زمان ما- ترک می کنند و همین اندازه که در جلسات توسل به ساحت حضرت ولی عصر (عج) شرکت می نمایند گمان می کنند که مورد توجه خاص حضرتش هستند و فضایل منتظرین را داردند . این اشتباه بزرگی است.


 همان دینی که روی مساله انتظار تاکید داشته است صدها دستور دیگر هم دارد. توجه کنید به فرموده امیرالمومنین علیه السلام :


«و ما اعمال البر کلها و الجهاد فی سبیل الله عند الامر بالمعروف و النهی عن المنکر الا کنفثه فی بحر لجی »(8)؛


تمام کارهای نیکو و حتی جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهی از منکر چونان قطره ای در دریای پهناور است.


بنابراین لازم است که همیشه بیدار باشیم تا خدای نکرده شیطان ما را فریب ندهد و اسلام را وارونه تفهیم و وارونه عمل نکنیم ؛ برای این امر چاره ای جز مراجعه به دین شناسان واقعی وجود ندارد .



پی نوشت:


1) تفسیر نور الثقلین، ج3، ص464.


2) کتاب مقدس، مزامیر داود، مزمور 37- ص 1031-1029 ، انتشارات اساطیر.


3) تفسیر نور الثقلین، ج2، ص 212.


4) منتخب الاثر، ص587 .


5) «وعد الله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبدلنهم من بعد خوفهم امنا یعبدوننی لایشرکون بی شیئا و من کفر بعد ذلک فاولئک هم الفاسقون»( نور/55)؛ آیه مبارکه به روشنی به مومنان صالح، بشارت حکومت جهانی اسلامی را می دهد. می دانیم که این امر جز در زمان حضرت مهدی سلام الله علیه به انجام نمی رسد.


6) در کتب زیادی با اسانید فراوان از رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم روایت شده است که فرمود: « لا تقوم الساعه حتی یخرج رجل من ولدی فیملاء الارض قسطا و عدلا بعد ما ملئت ظلماً و جوراً؛ قیامت بر پا نمی شود مگر آنکه قبل از آن یکی از فرزندان من ظهور کند و زمین را پر از عدل نماید بعد از آنکه پرراز ستم شده است .(منتخب الاثر، ص 308)


7) بحارالانوار، ج 52، ص124-123(اسلامیه) باب فصل انتظار فرج.


8) نهج البلاغه، حکمت 374 ، دشتی.

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 5:23 - 0 تشکر 517297

آسیب شناسی فرهنگ مهدویت


امام زمان




برای هر فرهنگ و مجموعه معرفتی ممكن است آفت هایی روی دهد كه مانع رشد و بالندگی آن فرهنگ باشد فرهنگ مهدوی نیز گاهی به آفتهایی گرفتار می‌شود كه حركت رو به كمال آن را كُند می‌كند و لازم است آنها را بشناسیم و در جهت مقابله با آنها رفتار کنیم. از آنجا که آشنایی با این آسیب ها، منتظرانِ آن امام بزرگ را از كجروی در اعتقاد و عمل حفظ خواهد كرد، در این مقاله به صورت مختصر به برخی از این آسیبها می پردازیم.



بی اثر دانستن آن حضرت در دوران غیبت


توجه ظاهری به غیبت امام عصر ممکن است باعث این توهم شود که آن حضرت در حال حاضر بی اثر هستند و با گذران عمر، منتظر حضور خود نشسته اند. این در حالی است که هم اکنون هم امام زمان، فعالانه مشغول کار هستند. در اجتماعات شرکت دارند در ذهنها و رفتارهای مردم تأثیر می گذارند. واسطه همه فیض های الهی هستند و مانند همه پدران معصوم خود، ولی خاص خدا و سرپرست الهی برای مردم، حجت خدا و خلیفه او در زمین، وارث انبیاء، دارای همه علوم، سبیل الله است. ایشان – همانند پدران پاک خود ناظر بر اعمال بندگان خداست و بسیاری از مشکلات به دست ایشان از سر شیعیان دور می شود.


در قسمتی از نامه ای خواندنی که امام زمان به شیخ مفید نوشته اند آمده است: « اتفاقاتی که برای شما می افتد را می دانیم و هیچ چیز از آن از ما پوشیده نمی ماند ... ما در رعایت حال شما کوتاهى نمى کنیم و یاد شما را از خاطر نبرده ایم که اگر جز ایـن بود گرفتاریها به شما روى مى آورد و دشمنان، شما را ریشه کـن مى کردند. از خدا بترسید و ما را پشتیبانى کنید...» (بحارالانوار، ج53، ص174)




یكی دیگر از آسیب‌های معارف مهدویت، ظهور مدّعیان دروغین در این جریان مقدّس است. در طول سالیان غیبت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف افرادی به دروغ ادعا كرده‌اند كه با آن حضرت، ارتباط خاص دارند و یا از سوی آن بزرگوار، به مقام نیابت خاص رسیده‌اند




برداشت‌ غلط از انتظار


بعضی گمان می كنند كه چون اصلاح جهان از فسادها به دست امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف خواهد بود ما در برابر تباهی‌ها و ناهنجاری‌ها هیچ وظیفه‌ای نداریم. در جهت عکس، از دیدگاه قرآن و اهل‌بیت علیهم السلام مومنان نباید بیکار باشند و در درجه اول باید نقایص دینی و اخلاقی خود را برطرف کنند و خودسازی کنند و در محدوده توانایی خود به دیگران هم توجه داشته باشند و امر به معروف و نهی از منكر کنند.



استعجال ظهور


یكی دیگر از آسیب‌های فرهنگ مهدویت عجله كردن قبل از تحقّق زمینه‌های لازم برای آنست. در فرهنگ مهدویت و در برخورد با مسئله انتظار امام غایب، انسانِ منتظر، پیوسته در طلب ظهور است و با تمام وجود و اشتیاق خواستار ظهور است و برای تعجیل امر فرج دعا می‌كند ولی هرگز عجله نمی‌كند و هر چه غیبت به درازا كشد و انتظار، طولانی شود، باز هم صبر و شكیبایی را از كف نمی‌دهد بلكه برای تحقّق همه زمینه‌های لازم برای ظهور می‌كوشد و تا لحظه ظهور بردباری می‌كند و خود را شاداب نگه می دارد.


عبدالرحمن بن كثیر می گوید:


خدمت امام صادق نشسته بودم كه مِهزم داخل شد و عرض كرد: قربانت گردم! به من خبر دهید این امری كه در انتظارش هستیم كی واقع می‌شود؟ امام فرمود: ‌ای مهزم! دروغ گفتند وقت گذاران و هلاك شدند شتاب كنندگان و نجات یافتند تسلیم شدگان. (كافى، ج 1، ص 368)




ظهور نزدیک است

تعیین زمان ظهور


در این باره از خود امام عصر اینچنین روایت شده است(توقیع صادر شده است) : و اما آشکار شدن فرج به اراده خداوند است و آنان که وقت تعیین می کنند دروغ می کنند. (کمال الدین، ج2، ص483)


بنابراین منتظرانِ واقعی باید خود را از دام شیادان و نیز نادانان حفظ كنند و درباره زمان ظهور، تنها منتظر اراده پروردگار باشند.



تطبیق علائم ظهور بر مصادیق خاص


در روایات فراوان نشانه هایی برای ظهور امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف بیان شده است امّا كیفیت دقیق آن‌ها روشن نیست و در این میان عده ای از مردم هر از چند گاهی علائم ظهور را بر پدیده‌های موجود و اشخاص تطبیق می کنند که این جریان نیز از آسیب‌های فرهنگ مهدویت است كه به یأس و ناامیدی از ظهور می‌انجامد. برای مثال وقتی شخصیت سفیانی و سید یمانی و سید خراسانی و ...– تنها از روی حدس و خیال - به افراد خاصّ و معروف حال حاضر تفسیر شود و درباره دجّال، تحلیل‌های بی دلیل مطرح گردد بشارت ظهور در زمانی بسیار نزدیك، به همگان داده شود، با مرگ آن افراد یا طولانی شدن زمان، عدّه‌ای به انحراف و اشتباه گرفتار می‌شوند و در اعتقادات صحیح خود دچار تزلزل و تردید می‌گردند.



طرح مباحث غیرضروری


گاهی افراد به بحث هایی روی می‌آورند كه هیچ ضرورتی برای طرح آنها احساس نمی‌شود و بلكه سبب ایجاد شبهه‌ها و سۆالات انحرافی در ذهن و اندیشه منتظران می‌گردد مثلا تشویق فراوان افراطی به ملاقات با امام زمان؛ در حالی كه آنچه در روایات بر آن تأكید شده است، ملاقات ظاهری با امام نیست بلکه حرکت در جهت رضایت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و پیروی از آن حضرت در گفتار و كردار مهم است. چه فایده دارد که امام زمان خود را ببینیم اما آن حضرت از ما خشمگین باشند؟




در روایات فراوان نشانه هایی برای ظهور امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف بیان شده است امّا كیفیت دقیق آن‌ها روشن نیست و در این میان عده ای از مردم هر از چند گاهی علائم ظهور را بر پدیده‌های موجود و اشخاص تطبیق می کنند که این جریان نیز از آسیب‌های فرهنگ مهدویت است كه به یأس و ناامیدی از ظهور می‌انجامد




سوال و تفکر درباره ازدواج حضرت و یا فرزندان و محل سکونت فعلی نیز از نمونه‌های بحث‌های غیر ضروری است. به طور کلی هرگونه بحث ناشیانه و ساده اندیشانه درباره آن حضرت می‌تواند آسیب‌های جبران ناپذیری به فرهنگ مهدویت وارد كند و گفتگو درباره موضوع مهدویت صلاحیت علمی كافی می‌خواهد و آنها كه چنین صلاحیتی ندارند نباید به این میدان وارد شوند.



مدّعیان دروغین


یكی دیگر از آسیب‌های معارف مهدویت، ظهور مدّعیان دروغین در این جریان مقدّس است. در طول سالیان غیبت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف افرادی به دروغ ادعا كرده‌اند كه با آن حضرت، ارتباط خاص دارند و یا از سوی آن بزرگوار، به مقام نیابت خاص رسیده‌اند.



امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در آخرین نامه خود به نایب چهارم، تصریح فرموده‌اند:



تو تا شش روز دیگر از دنیا خواهی رفت، كارهایت را سامان ده و درباره جانشینی از خود، به هیچ كس وصیت نكن كه غیبت كامل فرا رسیده است... و در آینده بعضی از شیعیان من ادعای مشاهده [و ارتباط با من] می‌كنند. آگاه باشید كه هر كس قبل از خروج سفیانی و صیحه [آسمانی] ادّعای مشاهده كند دروغگو و افترا کننده است.( كمال الدین، ج2، ص 516، توضیح اینكه مقصود از مشاهده همان نیابت است نه صِرف دیدار، چنانكه علامه مجلسی; فرموده است: بحارالانوار، ج53، ص319(


با این بیان روشن، هر شیعه آگاهی وظیفه دارد، مدّعیان ارتباط و نیابت خاص را تكذیب كند و راه نفوذ و سودجوئی این فرصت طلبان و دنیا خواهان را ببندد تا عده ای نتوانند از شور و احساسات قوی مردم درباره امام زمان سوء استفاده کنند و خود را نایب خاص حضرت معرفی کنند که سرانجام فرقه‌ انحرافی بابیت و سپس بهاییت را بنیان نهند. نکته مهم آن است که عالمترین و با تقواترین مردم، تنها اجازه دارد به عنوان ولی فقیه و نایب عمومی آن حضرت خود را معرفی کند و نایبهای خاص، تنها در دوره ظهور آن حضرت خواهند بود.





what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 5:24 - 0 تشکر 517298

بیداری اسلامی، مقدمه ای برای ظهور!



بیداری





در زمانی به سر می بریم که دنیای اسلام علی رغم بیداری نسبی که پیدا کرده هنوز زیر چکمه کفر و الحاد به سر می برد و کشورهای مسلمان هنوز تحت سلطه ی حکام وابسته به صهیونیسم و استکبارند و هنوز قوانین مدون غالب کشورهای اسلامی قوانین غیر اسلامی می باشد و به یقین می توان گفت که اگر وضع به همین منوال پیش برود این وابستگی و عقب ماندگی و انحطاط روز به روز عمیق تر و وسیع تر می شود و بنیان آن مستحکم تر می شود و مسلمانان روز به روز از فرهنگ غنی اسلام دورتر خواهند شد و اگر مسلمانان به همین وضع موجودی که در آن به سر می برند ادامه دهند، باز به یقین می توان گفت که طبق سنت لایتغیر الهی هیچ ظهوری رخ نخواهد داد! "ان الله لایتغیر ما بأنفسهم" (1)


و مادامیکه به آیاتی از قرآن که از این قبیل می باشند توجهی نشود وضع همین است که خواهد بود:


"یا أیها الذین امنوا کونوا قوامین بالقسط شهداء لله و لو علی أنفسکم ...." (2) و "یا أیها الذین امنوا کونوا قوامین لله شهداء بالقسط" (3) و "لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط ..." (4) و "قل إنما أعظکم بواحدةٍ أن تقوموا لله مثنی و فرادی ثم تتفکروا ..." (5) و "قولوا لله قانتین" (6)


این آیات خطاب به عموم مۆمنین است، خطاب به خصوص نبی مکرم اسلام یا اولیاء امور نیست بلکه خطاب "یا ایها الذین آمنوا" و "لیقوم الناس" می باشد یعنی مخاطب مۆمنین و عموم مردم می باشند. اگر چه قیام بدون رهبر ممکن نیست که به سرانجام بیانجامد ولی نبود رهبر وظیفه قیام را ساقط نمی کند بلکه وظیفه سنگین پیدا کردن یا طلب کردن رهبر را هم علاوه بر وظیفه قیام، بردوش مردم می نهد پس در واقع دو قیام در امر واجب است یکی قیام برای طلب و یافتن رهبر الهی و دیگری قیام به همراه او علیه ظلم! که هر دو وظیفه عموم مردم است. اگر نداشتن یا در واقع نشناختن رهبر الهی عذر برای عدم قیام باشد پس برای بشر تا میلیاردها سال دیگر هم منجی نخواهد آمد و این برخلاف تعلیمات ادیان آسمانی و خصوصا اسلام می باشد.




اگر چه قیام بدون رهبر ممکن نیست که به سرانجام بیانجامد ولی نبود رهبر وظیفه قیام را ساقط نمی کند بلکه وظیفه سنگین پیدا کردن یا طلب کردن رهبر را هم علاوه بر وظیفه قیام، بردوش مردم می نهد پس در واقع دو قیام در امر واجب است یکی قیام برای طلب و یافتن رهبر الهی و دیگری قیام به همراه او علیه ظلم! که هر دو وظیفه عموم مردم است. اگر نداشتن یا در واقع نشناختن رهبر الهی عذر برای عدم قیام باشد پس برای بشر تا میلیاردها سال دیگر هم منجی نخواهد آمد و این برخلاف تعلیمات ادیان آسمانی و خصوصا اسلام می باشد



اکنون کمی تأمل کنیم ببینیم چرا این دستورات الهی که در قرآن بدان اشاره رفته، قریب به 1400 سال است که عملی نشده و تاکی قرار است که عمل نشود!؟


همه می دانیم که یکی از اصلی ترین شعارهای دین اسلام حرمت ذلت پذیری مسلمانان از کفار است:


"ولن یجعل الله للکافرین علی المۆمنین سبیلا" (7) که از آن به قاعده نفی سبیل نیز تعبیر می شود و همچنین دستور کفر ورزیدن به طاغوت که در قرآن آمده روی دیگر همین سکه می باشد:


"یریدون أن یتحاکموا إلی الطاغوت و قد أمروا أن یکفروا به" (8)


سر منشأ همه این بدبختیها و گرفتاریها که دنیای اسلام را فرا گرفته، سیطره تفکر جبرگرایی از جانب بنی امیه برپیکر دنیای اسلام می باشد یعنی این تفکر که مبارزه با حاکم حتی اگر طاغوت باشد مبارزه با اولوالأمر است و خروج برحاکم حتی اگر مثل یزیدبن معاویه باشد و شخص قیام کننده حتی اگر مثل حسین بن علی علیهما السلام باشد، خروج برخلیفه رسول الله است و حرام است و خروج کننده مستحق قتل و غارت و هر نوع تجاوز گری می باشد!


بیماری ابتلا به این تفکر منحط که خلاف دستورات صریح ادیان آسمانی و خصوصا قرآن می باشد امت اسلامی را به طعمه و شکاری بیمار تبدیل نموده که گرگان گرسنه و لاشخوران را منتظر چشم برهم نهادن است!


آری، شکننده تر از تسلط استکبار بر دنیای اسلام تفکر و حرمت مبارزه است که از جانب آخوندهای درباری سعودی و وهابی در دنیای اسلام ترویج می شود، حدیث: "من مات و لم یعرف امام زمان مات میتة الجاهلیة" که مقبول در نزد فریقین است در نزد آنها برحاکم امت اسلامی تطبیق می شود حال فرقی نمی کند که آن حاکم از چه راهی به حکومت رسیده باشد معمر باشد یا ملک عبدالله، یزید باشد یا معاویه حتی اگر مثل آل سعود از راه ظلم و ستم و حمایت جهان استکبار و صهیونیسم نیز به قدرت رسیده باشد باز هم امام زمان است که واجب الاطاعه می باشد!


بنی امیه در آغاز به قدرت رسیدن به شدت تفکر جبر گرایی و اشعری گری را ترویج کردند چرا؟


اسلامی بیداری

"زیرا اگر حاکمی ظالم است و غارتگر و مفسد خداوند خواسته است که این گونه باشد حال اگر کسی با چنین حاکمی مخالفت کند در واقع با خواست خدا مخالفت کرده و اگر خدا ظلم و فساد چنین حاکمی را نمی خواست جلوی او را می گرفت و با قدرت مطلقه خودنمی گذاشت که او فساد کند!"


یعنی دقیقا همان حرف مشرکین که می گفتند: "لوشاء الله ما أشرکنا" (9) و "لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شیء" (10) چنانچه ابن زیاد لعنه الله خطاب به مجلله زینب علیها السلام گفت: آیا دیدی خدا با خاندان تو چگونه رفتار کرد! (11) و خطاب به علی بن الحسین علیهما السلام نیز گفت: مگر حسین بن علی را خدا نکشت! (12)


و حال آنکه خداوند صراحتا با چنین تفکری مخالفت فرموده و در قر آن بیان داشته است که:


"ذلک بأن الله لم یک مغیرا نعمة أنعمها علی قوم حتی یغیروا ما بأنفسهم" (13) یا "ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بأنفسهم" (14) یعنی خدا سرنوشت هیچ امتی را جبرا تعیین نمی کند بلکه سنت خدا این چنین است که در هیچ امتی بدون اراده آن است، هیچ تغییری رخ ندهد!


اما متاسفانه در اثر شدت سیطره این فکر در امت اسلامی رشحاتی از آن در برخی زمانها و مکانها در بین شیعیان رواج یافته است!


جعل روایاتی مبنی برحرمت قیام علیه طاغوت و ظالمان که در بعضی از کتب شیعه (15) راه یافته از همین قبیل است و حال آنکه این فکر علاوه برمخالفت با آیاتی از قرآن که ذکر شدبا سائر روایات (16) و بلکه با سیره خود اهل بیت علیهم السلام که تمام عمر خود را در راه مبارزه با طواغیت بنی امیه و بنی عباس صرف نمودند سازگاری ندارد. (17)




آری،شکننده تر از تسلط استکبار بردنیای اسلام تفکر و حرمت مبارزه است که از جانب آخوندهای درباری سعودی و وهابی در دنیای اسلام ترویج می شود،حدیث: "من مات و لم یعرف امام زمان مات میتة الجاهلیة"که مقبول در نزد فریقین است در نزد آنها برحاکم امت اسلامی تطبیق می شود حال فرقی نمی کند که آن حاکم از چه راهی به حکومت رسیده باشد معمر باشد یا ملک عبدالله،یزید باشد یا معاویه حتی اگر مثل آل سعود از راه ظلم و ستم و حمایت جهان استکبار و صهیونیسم نیز به قدرت رسیده باشد باز هم امام زمان است که واجب الاطاعه می باشد!




مصداق بسیار بارز آن قیام امام حسین علیه السلام است که الگوی آزادگان جهان است تا جایی که گاندی رهبر قیام مردم هند علیه استعمار انگلیس می گوید: من درس خود را از حسین بن علی آموختم و جمله معروف امام را فراموش نمی کنیم که فرمودند: تکلیف ما را سیدالشهداء معین نموده اند.


این تفکر منحط که سرچشمه گرفته از راحت طلبی و هواهای نفسانی است در بنی اسرائیل نیز وجود داشت که به موسی گفتند: تو خود با خدای خود برو و با آن قوم ظالم که برما مسلط شده اند بجنگ و با آنان مقاتله کن، "فاذهب أنت و ربک فقاتلا إنا هاهنا قاعدون" (18)


به جای اینکه بگویند ما اهل قیامیم صریحا می گفتند: ما اهل قعود هستیم "انا هاهنا قاعدون" شاید بعضی از تفکرات که در بعضی از اقشار جامعه خودمان رسوخ نموده نیزاز همین قبیل باشد مثل اینکه "تا با کوچکترین مشکل و معضلی مواجه می شوند به جای کوشش در رفع آن و یا به جای امر به معروف و نهی از منکر با ارائه طرحی برای حل آن می گویند: خدا صاحب این مملکت را برساند! البته ملت بزرگوار ایران در مقاطع حساسی امتحانات بسیار خوبی پس داده است و به آیات قرآن که ذکر شد در جنگ تحمیلی و قیام علیه رژیم منحوس پهلوی و در بسیاری دیگر از مواقع عمل نموده که باید استمرار یابد و به این حقیقت وسعت و عمق بیشتر بخشد.


در بعضی از فیلمهای مستند که از تظاهرات قبل از انقلاب علیه رژیم ضبط شده مشاهده کردیم که پرچم بسیار بزرگی بردوش مردم است که روی آن نوشته بود: "إن الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بأنفسهم" (19) با مراجعه به صحیفه امام (ره) نیز در می یابیم که اولین نامه سیاسی حضرت امام (ره) صدر آن مزین است به آیه ی "انما أعظکم بواحدة أن تقوموا لله مثنی و فرادی" (20) پیروزی ملت ایران در این 33 سال گذشته در موارد مکرر بزرگترین دلیل بر دروغ بودن یا تقیه ای بودن روایاتی است که می گوید: هر قیامی قبل از قیام قائم (عج) شکست خواهد خورد! (21)


بلکه به جد می توان گفت تا ملتها علیه طاغوتهای کشور خود قیام نکنند زمینه ظهور منجی جهانی فراهم نخواهد شد! "اللهم عجل لولیک الفرج"



پی نوشت ها:

1-     سوره رعد – آیه 11


2-     سوره نسا – آیه 135


3-     سوره مائده – آیه 8


4-     سوره حدید – آیه 25


5-     سوره سبأ – آیه 46


6-      سوره بقره – آیه 238


7-     سوره نساء – آیه 141


8-     سوره نساء – آیه 60


9-     سوره انعام – آیه 148


10- سوره نحل – آیه 35


11- ارشاد مفید – ج2، ص120


12- همان – ص121


13- سوره انفال – آیه 53


14- سوره رعد – آیه 11


15- وسائل الشیعة – ابواب جهاد، باب 13


16-  همان ، باب 13، حدیث 1


17- برای تحقیق بیشتر مراجعه شود به "ولایة الامر فی عصر الغیبة" للحائری ص72 به بعد


18- سوره مائده – آیه 24


19- سوره رعد – آیه 11


20- سوره سبأ – آیه 46


21- رسائل الشیعة – ابواب جهاد، باب 13، حدیث 2

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 5:24 - 0 تشکر 517299

گفتارهای مهدوی(علیه السلام) از بهجت عارفان


امام زمان

آری، تشنگان را جرعه وصال و شیفتگان جمال را آب حیات و معرفت می‌دهند. آیا ما تشنه معرفت و طالب دیدار هستیم و آن حضرت آب حیات نمی‌دهد، با آن‌که کارش دادرسی به همه است و به مضطرّین عالم رسیدگی می‌کند؟!


هرچند حضرت حجت عجل‌الله‌تعالی‌ فرجه ‌الشریف از ما غایب و ما از فیض حضور آن حضرت محرومیم؛ ولی اعمال مطابق یا مخالف دفتر و راه و رسم آن‌حضرت را می‌دانیم؛ و این‌که آیا آن بزرگوار را با اعمال و رفتار خود خشنود، و سلامی –هرچند ضعیف– خدمتش می‌فرستیم؛ و یا آن حضرت را با اعمال ناپسند، ناراضی و ناراحت می‌کنیم!


* علایمی حتمیّه و غیرحتمیّه برای ظهور آن حضرت ذکر کرده‌اند. ولی اگر خبر دهند فردا ظهور می‌کند، هیچ استبعاد ندارد! لازمه این مطلب آن است که در بعضی علایم، بَداء صورت می‌گیرد و بعضی دیگر از علایم حتمی هم، مقارن با ظهور آن حضرت اتفاق می‌افتد.


* انتظار ظهور و فرج امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف، با اذیّت دوستان آن حضرت، سازگار نیست!


* چه‌قدر حضرت [امام زمان علیه‌السلام] مهربان است به کسانی که اسمش را می‌برند و صدایش می‌زنند و از او استغاثه می‌کنند؛ از پدر و مادر هم به آن‌ها مهربان‌تر است.


* خداوند کام همه شیعیان را با فَرج حضرت غایب عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف شیرین کند! شیرینی‌ها، تفکّهاتِ زائد بر ضرورت است؛ ولی شیرینی ظهور آن حضرت، از اَشدّ ضرورات است.


* مهم‌تر از دعا برای تعجیل فرج حضرت مهدی عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف، دعا برای بقای ایمان و ثبات‌ قدم در عقیده و عدم انکار حضرت تا ظهور او می‌باشد.




حضرت غایب عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف دارای بالاترین علوم است؛ و اسم اعظم بیش‌از همه، در نزد خود آن حضرت است. با این‌همه، به هرکس که در خواب یا بیداری به حضورش مشرّف شده، فرموده است: برای من دعا کنید!



* افسوس که همه برای برآورده شدن حاجت شخصی خود به مسجد جمکران می‌روند، و نمی‌دانند که خود آن حضرت چه التماس دعایی از آن‌ها دارد که برای تعجیل فَرَج او دعا کنند!


* امام عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف در هر کجا باشد، آن‌جا خضراء است. قلب مۆمن جزیره خضراء است؛ هرجا باشد، حضرت در آن‌جا پا می‌گذارد.


* قلب‌ها از ایمان و نور معرفت خشکیده است. قلب آباد به ایمان و یاد خدا پیدا کنید، تا برای شما امضا کنیم که امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف آن‌جا هست.


* اشخاصی را می‌خواهند که تنها برای آن حضرت باشند. کسانی منتظر فرج هستند که برای خدا و در راه خدا منتظر آن حضرت باشند، نه برای برآوردن حاجات شخصی خود!


* به‌طور یقین، دعا در امر تعجیل فرج آن حضرت، مۆثّر است، اما نه لقلقه!


امام زمان

* آری، تشنگان را جرعه وصال و شیفتگان جمال را آب حیات و معرفت می‌دهند. آیا ما تشنه معرفت و طالب دیدار هستیم و آن حضرت آب حیات نمی‌دهد، با آن‌که کارش دادرسی به همه است و به مضطرّین عالم رسیدگی می‌کند؟!


* ائمه علیهم‌السلام فرموده‌اند: شما خود را اصلاح کنید، ما خودمان به سراغ شما می‌آییم و لازم نیست شما به دنبال ما باشید!


* تا رابطه ما با ولی‌امر، امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف قوی نشود، کار ما درست نخواهد شد. و قوّت رابطه ما با ولی‌امر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف هم در اصلاح نفس است.


* چه قدر بگوییم که حضرت صاحب عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف در دل هر شیعه‌ای یک مسجد دارد!


* هرکس که برای حاجتی به مکان مقدسی مانند مسجد جمکران می‌رود، باید که اعظم حاجت نزد آن واسطه فیض، یعنی فرجِ خود آن حضرت را از خدا بخواهد.


* خدا می‌داند در دفتر امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف جزو چه کسانی هستیم! کسی که اعمال بندگان در هر هفته دو روز (دوشنبه و پنجشنبه) به او عرضه می‌شود. همین‌قدر می‌دانیم که آن‌طوری که باید باشیم، نیستیم!


* آیا می‌شود رئیس و مولای ما حضرت ولی‌عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف محزون باشد، و ما خوشحال باشیم؟! او در اثر ابتلای دوستان، گریان باشد و ما خندان و خوشحال باشیم و در عین حال، خود را تابع آن حضرت بدانیم؟!




با وجود اعتقاد داشتن به رئیسی که عینُ‌الله‌الناظره است، آیا می‌توانیم از نظر الهی فرار کنیم و یا خود را پنهان کنیم؛ و هر کاری را که خواستیم، انجام دهیم؟! چه پاسخی خواهیم داد؟!




* اگر اهل ایمان، پناهگاه حقیقی خود را بشناسند و به آن پناه ببرند، آیا امکان دارد که از آن ناحیه، مورد عنایت واقع نشوند؟!


* با این‌که به ما نه وحی می‌شود نه الهام، به آن واسطه‌ای که به او وحی و الهام می‌شود توجه نمی‌کنیم؛ درحالی‌که در تمام گرفتاری‌ها– اعمّ از معنوی و صوری، دنیوی و اُخروی– می‌توان به آن واسطه فیض؛ حضرت حجّت علیه‌السلام، رجوع کرد.


* حضرت غایب عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف دارای بالاترین علوم است؛ و اسم اعظم بیش‌از همه، در نزد خود آن حضرت است. با این‌همه، به هرکس که در خواب یا بیداری به حضورش مشرّف شده، فرموده است: برای من دعا کنید!


* راه خلاص از گرفتاری‌ها، منحصر است به دعا‌کردن در خلوات برای فرج ولی‌عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف؛ نه دعای همیشگی و لقلقه زبان...، بلکه دعای با خلوص و صدق نیّت و همراه با توبه.


* ما در دریای زندگی در معرض غرق‌شدن هستیم؛ دستگیری ولیّ خدا لازم است تا سالم به مقصد برسیم. باید به ولی‌عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف استغاثه کنیم که مسیر را روشن سازد و ما را تا مقصد، همراه خود ببرد.


* دعای تعجیل فرج، دوای دردهای ما است.


* با وجود اعتقاد داشتن به رئیسی که عینُ‌الله‌الناظره است، آیا می‌توانیم از نظر الهی فرار کنیم و یا خود را پنهان کنیم؛ و هر کاری را که خواستیم، انجام دهیم؟! چه پاسخی خواهیم داد؟!

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 5:25 - 0 تشکر 517300

آمادگى عمومى جهان لازمه تحقق ظهور امام عصر(2)


امام زمان




در شماره قبل به این مطلب اشاره شد که عقیده شیعه در خصوص حضرت مهدی ارواحنا فداه سه سوال مهم را بر می انگیزد:

نخست اینکه چگونه امکان دارد انسانی این همه عمر کند در صورتی که طول عمری اینچنین در میان بشر دیده نشده است؟


سۆال دوم‏: درباره فلسفه این غیبت طولانى است که چرا امام و رهبر جامعه اسلامى این همه مدّت در پرده غیبت بماند، سرّ این کار چیست؟


سۆال سوم‏: پیرامون فایده وجود امام مهدی(عج) در دوران غیبت است؛ هنگامى که پیشوا با پیروان خود ارتباط نداشته باشد و مردم جهان نتوانند او را ببینند و از رهبری هاى او بهره گیرند، چه نقشى مى‏توان براى او تصوّر کرد؟





در شماره گذشته به پاسخ سوال اول به صورت مفصل پرداختیم و ادله ای را نیز بر ادعای خود مطرح کردیم. در این شماره به پاسخ سوال دوم و سوم خواهیم پرداخت


و اما پاسخ پرسش دوم، فلسفه غیبت طولانى‏ : گرچه این سۆال معمولًا از شیعه در مسأله غیبت مى‏شود، امّا با کمى دقّت متوجّه خواهیم شد که دیگران هم از آن سهمى دارند؛ یعنى، به شکل دیگر متوجّه سایر معتقدان به ظهور یک مصلح بزرگ جهانى که روزى باید قیام کند و جهان را پر از عدل و داد سازد، مى‏گردد؛ هر چند عقیده شیعه را درباره طول عمر و غیبت قبول نداشته باشند.


و به تعبیر دیگر، شک نیست که مسأله طول عمر (بحث گذشته) و مسأله فلسفه وجود امام در زمان غیبت (بحث آینده) از سۆالاتى است که تنها متوجّه شیعه مى‏گردد.


امّا مسأله تأخیر ظهور او مطلبى است که همه معتقدان به ظهور آن مصلح جهانى باید به آن بیندیشند که چرا با آمادگى جهان، آن ظهور بزرگ به وقوع نمى‏پیوندد؟




او از نظر زندگى، یک زندگى طبیعى عینى خارجى دارد، منتها با عمرى طولانى؛ در میان مردم و در دل جامعه‏ها رفت و آمد دارد و در نقاط مختلف زندگى مى‏کند و اگر استثنایى در زندگى او هست همین است که او از یک عمر طولانى برخوردار است؛ همین و بس




به هر حال، این سۆال یک پاسخ کوتاه دارد و یک پاسخ مشروح؛ پاسخ کوتاه آن این است که براى تحقّق یک انقلاب همه جانبه در سطح جهان تنها وجود یک رهبر شایسته انقلابى کافى نیست بلکه آمادگى عمومى نیز لازم است؛ و هنوز متأسفانه دنیا آماده پذیرش چنان حکومتى نشده است و به محض آمادگى، قیام او قطعى است!


پاسخ مشروح: برنامه قیام مهدى(عج)، همانند برنامه قیام همه پیامبران الهى، از راه بهره‏گیرى از وسائل و اسباب طبیعى انجام مى‏گیرد و هیچ‏گاه اعجاز اساس آن را تشکیل نمى‏دهد؛ معجزات جنبه استثنایى دارند و در روند برنامه‏هاى اصلاحى رهبر آسمانى- جز در موارد استثنائى- دخالت نخواهند داشت.


به همین دلیل، همه انبیا از سلاح روز، تربیت افراد لایق، مشورت هاى لازم، طرح نقشه‏هاى مۆثّر، تاکتیک هاى نظامى حساب شده، و خلاصه، فراهم ساختن هرگونه امکان مادّى و معنوى براى پیشبرد هدفشان استفاده مى‏کردند و در انتظار این نمى‏نشستند که هر روز معجزه‏اى واقع شود. بنابراین، اجراى طرح حکومت حقّ و عدالت در سطح جهانى نیز باید با استفاده از وسایل مادّى و معنوى لازم- جز در موارد استثنائى- تحقّق پذیرد.


به تعبیر دیگر، مهدى(عج) آئین و مذهب جدیدى با خود نمى‏آورد بلکه او طرح هاى انقلابى اجرا نشده الهى را به مورد اجرا مى‏گذارد. رسالت او اجراى همه اصولى است که به ظلم و ستم و تبعیض، در سایه حکومت علم و ایمان پایان مى‏بخشد، و مسلّماً اجراى این طرح بدون آمادگى یا آمادگی ها ممکن نیست.




امام زمان

حدّاقل چند نوع آمادگى براى این کار لازم است که از جمله آنها، آمادگى پذیرش (آمادگى روانى) است:


مردم جهان باید بقدر کافى تلخى این وضع نابسامان و بى‏عدالتی ها را درک کنند.


مردم جهان باید نارسائى و ضعف قوانین بشرى را براى اجراى عدالت اجتماعى لمس کنند.


مردم جهان باید این حقیقت را بیابند که تنها در سایه اصول و پیوندهاى مادّى و ضمانت اجرایى موجود و مقرّرات خود ساخته انسان‏ها مشکل جهان حل نمى‏شود؛ بلکه مشکلات هر روز متراکم تر و به گونه کلاف سردرگمى پیچیده‏تر مى‏شود.


مردم جهان باید احساس کنند که بحران هاى کنونى زاییده نظامات کنونى است؛ و این نظامات از حلّ بحران ها سرانجام عاجزند.


مردم جهان باید درک کنند..... ( ر.ک : حکومت جهانى مهدى ع، ص: 210 به بعد)


پاسخ پرسش سوم : فایده وجود امام به هنگام غیبت‏:


زندگى امام مهدی(عج) در دوران غیبت یک زندگى خصوصى است نه یک زندگى اجتماعى درصورت یک پیشوا، با این حال حق داریم بپرسیم این ذخیره الهى چه اثر عمومى براى مردم مى‏تواند داشته باشد و چه نوع بهره‏اى مردم مى‏توانند از وجود او ببرند؟


مفهوم غائب بودن امام(علیه السلام) هرگز این نیست که وجود او در عصر غیبت یک وجود نامرئى و رۆیایى است که به یک وجود خیالى و پندارى شبیه‏تر از یک وجود عینى باشد.


بلکه، او از نظر زندگى، یک زندگى طبیعى عینى خارجى دارد، منتها با عمرى طولانى؛ در میان مردم و در دل جامعه‏ها رفت و آمد دارد و در نقاط مختلف زندگى مى‏کند و اگر استثنایى در زندگى او هست همین است که او از یک عمر طولانى برخوردار است؛ همین و بس.


او به طور ناشناس در جامعه انسانى زندگى مى‏کند و نه به صورت «نامرئى»!


چنین زندگى ممکن است براى یک فرد عادى قابل توجیه باشد، امّا آیا براى یک رهبر- آن هم یک رهبر بزرگ الهى- قابل قبول است؟!


شاگردى که معلّم خود را نشناسد، بیمارى که به وجود طبیب و مطبّ او پى نبرد، تشنه‏اى که از چشمه آب بى‏خبر باشد- هر چند در نزدیکى او قرار داشته باشد- چه بهره‏اى مى‏توانند ببرند؟!




مهدى(عج) آئین و مذهب جدیدى با خود نمى‏آورد بلکه او طرح هاى انقلابى اجرا نشده الهى را به مورد اجرا مى‏گذارد. رسالت او اجراى همه اصولى است که به ظلم و ستم و تبعیض، در سایه حکومت علم و ایمان پایان مى‏بخشد، و مسلّماً اجراى این طرح بدون آمادگى یا آمادگی ها ممکن نیست




جالب اینکه: این سۆال تنها امروز براى ما مطرح نیست؛ از روایات اسلامى برمى‏آید که حتّى پیش از تولّد مهدى(عج) در عصر امامان پیشینش مطرح بوده و به هنگامى که آنها سخن از مهدى(عج) و طول غیبتش به میان مى‏آوردند، با چنین سۆال روبه‏رو مى‏شدند و با آغوش باز به آن پاسخ مى‏گفتند که نمونه‏اى از آنها را از نظر مى‏گذرانیم:


پیامبر(صلی الله علیه و آله) در پاسخ این پرسش که چه فایده‏اى وجود مهدى(عج) در عصر غیبتش دارد، فرمود:


«اى و الّذى بعثنى بالنبوّة انّهم ینتفعون به، و یستضیئون بنور ولایته فى غیبته کانتفاع النّاس بالشّمس و ان جلّلها السّحاب « بحار الأنوار، ج 52، ص 93.»؛ آرى سوگند به خدایى که مرا به نبوّت برگزیده، مردم از نور رهبرى او در دوران غیبتش بهره مى‏گیرند همانگونه که از خورشید به هنگام قرار گرفتن پشت ابرها!»


نور آفتاب مهمترین نقش را در دنیاى حیات و موجودات زنده دارد:


نور و حرارتى که از خورشید به هر سو پاشیده مى‏شود موجب: رشد و نمو موجودات زنده، تغذیه و تولید مثل آنها؛حسّ و حرکت و جنبش؛ آبیارى زمین هاى مرده؛ غرّش امواج دریا؛ وزش حیاتبخش بادها؛ ریزش دانه‏هاى زندگى آفرین باران و برف؛ صداى زمزمه آبشارها؛ نغمه‏هاى مرغان؛ زیبایى خیره کننده گلها؛ گردش خون در عروق انسان و طپش قلبها؛ عبور برق آساى اندیشه از لابه‏لاى پرده‏هاى مغز و.... است.


در تابش غیرمستقیم، ابرها، همانند یک شیشه مات، نور مستقیم خورشید را گرفته و پخش مى‏کنند. بسیارى از این آثار در نور مات خورشید از پشت ابرها نیز وجود دارد.


هر چند پرده‏هاى ابر، بعضى از آثار آفتاب را مى‏گیرد ولى قسمت مهمّى از آن همچنان باقى مى‏ماند.



پی نوشت: حکومت جهانى مهدى(ع)، ص: 188 به بعد.

what`s life?life is love.
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.