• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن مهدویت > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
مهدویت (بازدید: 1834)
شنبه 28/5/1391 - 4:59 -0 تشکر 517225
فرهنگ انتظار

دنیا گلستان می شود

امام زمان

امام صادق علیه السلام می فرمایند:

 «هنگامی که قائم ما قیام کند، زمین با نور پروردگار روشن می شود، تاریکی از بین می رود و مردم از نور خورشید بی نیاز می گردند، عمر انسان طولانی می شود، گنج های نهفته زمین بر مردم ظاهر شده و در برابر دیدگان آنان قرار می گیرد. در آن زمان، مردم به فضل پروردگارشان بی نیاز می شوند تا جایی که به دنبال مستحقّان زکات و صدقات می گردند، ولی آن ها را نمی یابند».

 

زمین در زمان ظهور

یکی از عواملی که سبب می شود مردم از حضرت ولی عصر(عج) غافل باشند و از دعا کردن برای فرج آن حضرت غفلت ورزند، عدم آگاهی به زندگی سعادت بخش و معنویِ در زمان ظهور آن بزرگ وار است. امام صادق علیه السلام تحوّل جهان را در پرتو قرآن و در زمان ظهور حضرت امام زمان(عج) چنین توصیف می کند: «هنگامی که قائم ما قیام کند، زمین با نور پروردگار روشن می شود، تاریکی از بین می رود و مردم از نور خورشید بی نیاز می گردند، عمر انسان طولانی می شود، گنج های نهفته زمین بر مردم ظاهر شده و در برابر دیدگان آنان قرار می گیرد. در آن زمان، مردم به فضل پروردگارشان بی نیاز می شوند تا جایی که به دنبال مستحقّان زکات و صدقات می گردند، ولی آن ها را نمی یابند».

 

خدمت به حضرت صاحب الامر(عج)

از حضرت امام صادق علیه السلام پرسیدند: آیا قائم به دنیا آمده است؟ فرمود: «نه، ولی اگر او را درک می کردم، تمام روزهای عمرم را به خدمت او می پرداختم». آیت اللّه سید محمد تقی موسوی اصفهانی گوید: این حدیث اشاره به این دارد که خدمت کردن به آن حضرت، برترین عبادت ها و محبوب ترین طاعت هاست؛ زیرا امام صادق علیه السلام که عمر شریفش را جز در انواع طاعت و عبادت الهی صرف نکرده، این عبادت را ترجیح می دهد و می فرماید که اگر قائم را درک می کردم، روزگار را در خدمت او می گذراندم.

قاطعیت، ویژگی همه رهبران راستین الهی است که در وجود امام در اوج و کمال است و همین معیار پاک سازی جوامع به شمار می آید. حضرت مهدی(عج) برای تحقق اهداف پیامبران الهی و برقراری عدالت جهانی قیام می کند. طبیعی است در چنین شرایطی که حق و حقیقت آشکارا بر جهانیان عرضه می شود، تنها کسانی در جبهه باطل باقی می مانند که به کلی هویت الهی و انسانی خود را از دست داده اند و جز به فساد و ظلم نمی پردازند. شمشیر برنده مهدوی در مورد این گونه افراد از نیام بیرون می آید

طاووس اهل بهشت

در روایات آمده که حضرت مهدی (عج) شبیه ترینِ مردم به حضرت رسول صلی الله علیه و آله در شمایل و رفتار است. آن حضرت گندم گون است، پیشانی اش فراخ، رویش تابان، ابروانش به هم پیوسته و بینی مبارکش باریک است. نیکو صورت بوده و نور رخسارش چنان درخشان است که بر سیاهی محاسن شریفش چیرگی دارد. برگونه راستش خالی زیبا است.

هم چنین گفته شده که مهدی، طاووس اهل بهشت است و قدّش چنان رشید و بلندْبالاست که هیچ چشمی، آدمی ای به آن اعتدال و تناسب ندیده است.

ظهور
نبودن زمینه مناسب و آمادگی در مردم برای ظهور

شکی نیست که رهبری پیشوایان الهی، به منظور هدایت مردم و رساندن آن ها به سرمنزل مقصود و کمال مطلوب است و این امر در صورت میسّر می شود که مردمْ آمادگی بهره برداری از این هدایت الهی را داشته باشند. اگر زمینه مساعدی در مردم وجود نداشته باشد، حضور پیشوایان آسمانی در آن ها اثری ندارد. متأسفانه فشارهایی که به ویژه از زمان امام جواد علیه السلام به بعد بر ائمه معصوم علیهم السلام وارد شد و محدودیت های فوق العاده ای که برقرار گردید، نشان داد که زمینه مساعدی برای بهره مندی از هدایت ها و راهبری های ائمه علیهم السلام در جامعه وجود ندارد؛ از این رو، حکمت الهی اقتضا کرد که پیشوای دوازدهم غیبت اختیار کند تا جامعه، آمادگی لازم را به دست آورد.

 

ذخیره بزرگ الهی

این که در پاره ای از تعبیرات نام «بقیة اللّه » بر مهدی موعود گذاشته شده، به این دلیل است که او یک وجود پر فیض و ذخیره بزرگ الهی است که برای برچیدن بساط ظلم و بیدادگری در جهان و برافراشتن پرچم عدل و داد نگه داری شده است.

اگر زمینه مساعدی در مردم وجود نداشته باشد، حضور پیشوایان آسمانی در آن ها اثری ندارد. متأسفانه فشارهایی که به ویژه از زمان امام جواد علیه السلام به بعد بر ائمه معصوم علیهم السلام وارد شد و محدودیت های فوق العاده ای که برقرار گردید، نشان داد که زمینه مساعدی برای بهره مندی از هدایت ها و راهبری های ائمه علیهم السلام در جامعه وجود ندارد؛ از این رو، حکمت الهی اقتضا کرد که پیشوای دوازدهم غیبت اختیار کند تا جامعه، آمادگی لازم را به دست آورد

سیره جهادی و مبارزاتی حضرت مهدی(عج)

امام مهدی(عج) با انقلاب خود، بساط کفر و شرک را از گستره زمین بر می چیند و همگان را به دین مقدس اسلام دعوت می کند. ایشان در راه و روش خویش، سازش ناپذیر است و در اجرای حدود و احکام الهی و مبارزه با ستمگران، قاطعیتی خدایی دارد. چشم پوشی و مسامحه ای در روش او نیست و از سرزنش کنندگان نمی ترسد و بدون هیچ گونه ملاحظه ای، تبهکاران را کیفر می دهد. قاطعیت، ویژگی همه رهبران راستین الهی است که در وجود امام در اوج و کمال است و همین معیار پاک سازی جوامع به شمار می آید. حضرت مهدی(عج) برای تحقق اهداف پیامبران الهی و برقراری عدالت جهانی قیام می کند. طبیعی است در چنین شرایطی که حق و حقیقت آشکارا بر جهانیان عرضه می شود، تنها کسانی در جبهه باطل باقی می مانند که به کلی هویت الهی و انسانی خود را از دست داده اند و جز به فساد و ظلم نمی پردازند. شمشیر برنده مهدوی در مورد این گونه افراد از نیام بیرون می آید.

 

سیره قضایی امام زمان(عج)

حضرت مهدی (عج) برای برقراری عدالت قیام می کند و برای اجرای این عدالت، به نظام قضایی استواری نیاز دارد؛ از این رو، حضرت از افرادی استفاده می کند که افزون بر تسلط کامل بر مبنای اسلامی و فقهی، از نظر پیشینه نیز کم ترین ایراد و اشکالی بر آنان وارد نباشد. امام مهدی(عج) در برقراری عدالت به شیوه جد بزرگوارش امام علی علیه السلام عمل می کند و با جدیت و قدرت، به دنبال به دست آوردن حقوق پایمال شده مردمان است. ایشان حق را هر جا که باشد به صاحب آن بر می گرداند و چنان به عدالت رفتار می کند که مطابق روایات، زندگان آرزو می کنند مردگان برگردند و از برکت عدل او بهره مند شوند.

امام صادق علیه السلام می فرمایند: «وقتی مهدی قیام کند، مانند داوود و سلیمان داوری می کند؛ یعنی شاهد و گواه نمی طلبد.» به یقین این داوری، به سبب اعتماد بر علم الهی است و موجب بر پاشدن عدالت حقیقی در جامعه می شود.

مـــــه مـــن نقاب بگشا ز جمال کبریایی   ...   که بتــــان فرو گذارند اســـاس خــودنمایی

شده انتظارم از حد چه شود زدر درآیـی   ...   زدو دیده خون فشانم ز غمت شب جدایی

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 5:16 - 0 تشکر 517275

نقش اندیشه مهدوی در فضای سایبری


جهانی

تمدن مدرن امروزی به تبع بسط تكنولوژی، علم، اقتصاد و سیاست توانسته است جهانی شود و سلطه جهانی مدرنیته، همه كشورها را به دو دسته غربی یا غرب زده تقسیم كرده است. غرب زده ها نیز دو قسمند: غرب زده های مدرن و غرب زده های شبه مدرن.(1)


در ایدئولوژی غربی جهانی سازی جزء لاینفك تمدن غربی است. در حقیقت عقل خودبنیاد مدرن، شرط اساسی منفعت را در جهانی شدن خود و به تبع آن دوشیدن جوهره انسان های درجه دو به نفع خود می داند، خلاف اندیشه اسلامی كه جهانی شدن اندیشه اش را نه به نفع گروهی خاص بلكه سعادت همه انسان ها می شمارد.


اصل مشترك و اساسی هر دو تفكر اسلامی و غربی برای جهانی سازی اندیشه هایشان استفاده از علم ارتباطات است؛ هر تفكری بتواند تسلطش را بر ارتباطات میسر سازد در حقیقت بر ستون فقرات فرهنگی آن اجتماع مسلط شده و قادر به اعمال نفوذ بر فكر و باور تك تك سربازان جامعه رقیب خواهد بود. این نكته نباید فراموش شود كه در جهان امروزی تعقل انسان ها به اندازه محدوده نگاهشان تنزل یافته است، بنابراین اندیشه های عقلانی دیگر نمی تواند شرط موفقیت یك فرهنگ باشد.


صدور فرهنگ شیعی به خارج از مرزهای جغرافیایی و میان فرهنگ های مختلف وقتی میسر است كه در وهله اول ارتباطی موفق برقرار شود. بنابراین باید سه رأس ارتباطی زیر كاملاً رعایت شود:



استفاده از ابزاری مناسب


برقراری ارتباط میان دو نفر، دو اندیشه و ... قبل از هر چیز به نوع وسیله ارتباطی بستگی دارد. ابزارها گاهی در رسانیدن صدای طرفین کارآیی دارد و گاهی در انتقال یك دست خط. آنچه امروزه در جهان عصر ارتباطات و اینترنت، همان دهكده جهانی، مشاهده می شود انتقال همزمان مهم ترین اركان ارتباطی یعنی صدا و تصویر به واسطه انواع رسانه های تصویری است. اما سۆال این است كه سهم كشورهای درجه دوم (در حال توسعه یا همان غرب زده) از تكنولوژی انتقال ارتباطی چگونه و چند درصد است؟ آیا قدرت رویارویی با جهان غرب را دارند یا نه و اگر نه، چه باید كرد؟




اندیشه ای كه پتانسیل جهانی شدن را در خود دارد و می توان آن را یكی از اركان زیربنایی اسلام و مهم ترین بال تبلیغی آن دانست، آموزه مهدویت است. لكن آنچه حائز اهمیت است راهكارهای گسترش و بسط معرفت مهدوی یا به تعبیری جهانی شدن آموزه های مهدوی برای ایجاد زندگی مهدوی و در گرو آن آماده سازی جهان برای ظهور منجی مصلح است. باید بدانیم جهانی شدن این تفكر وقتی اتفاق می افتد كه ابتدا خود ما به آن باور بیاوریم و جزء مهدی باوران شویم




در بسیاری از كشورهای رو به توسعه، یا به قول گالتوك «جهان سوم»، مهارت های زیرساختی فنی و مدیریتی و همچنین توان انتقال داده ها با امكانات فنی جدید و ایفای نقش های ذكرشده همسان نیست. حاصل چنین وضعیتی حاكمیت كشورهای پیشرفته (در نظر ایشان جهان اول) و عقب ماندن كشورهای در حال توسعه (به اصطلاح او جهان سوم) است.(2)


سهم جهان اول از جمعیت جهان فقط 20 درصد است اما 80 درصد تولید رسانه ای جهان از آن اوست و سهم تولید رسانه ای 80 درصد باقیمانده جمعیت جهان فقط 20 درصد است. همین مشكل در عرصه تولید خبر وجود دارد و در كنار این نابرابری كّمی،‌ نابرابری كیفی نیز به چشم می آید.(3)


در ایالات متحده به لحاظ كّمی رسانه های مكتوب و تصویری حضوری چشمگیر دارد اما بررسی ها نشان می دهد كه مردم آمریكا در مقایسه با سایر ملل كم ترین میزان اطلاعات عمومی و مهم تر از آن ظرفیت تفكر مستقل را دارند. یعنی در جامعه آمریكا تفكر مستقل و منتقد فردی بسیار اندك است و كثرت رسانه ها و به تعبیر غربی ها «انفجار اطلاعات» موجب تعمیق بینش و ارتقاء سطح آگاهی مردم نشده است. به عبارتی مردم آمریكا توسط رسانه هایشان تحمیق شده و می شوند و فاقد هر گونه تفكر و قضاوت مستقل و نقادانه در خصوص وقایع جهانی و مفاهیم عام جهان بینی هستند.(4)


رسانه

كثرت انواع رسانه ها و به قول ما ارتباط های رقیب تفكر شیعی، مخصوص تحمیق مردم آمریكا نیست و نبوده بلكه درجه پایین تری از این نوع تحمیق را می توان در كشورهای دیگر مشاهده كرد. در واقع احمق كردن انسان ها هدیه تفكر غربی و ذات لیبرالیسم برای كولی گرفتن از مردمان كشورهای مختلف است. با این وضعیت چگونه تفكر شیعی می تواند ابراز وجود كند و با چه رسانه ای می تواند حقیقت خود را فریاد بزند!


از میان تمام شبكه های ارتباطی تنها یك شبكه است كه می تواند فریاد مظلومان و حقانیت فرهنگ كشورهای مسلمان را ثابت كند و آن فضای سایبری است؛ مهم ترین شبكه ای كه تا الان دنیای شیعی از وجود آن غفلت كرده است. به طوری كه الان می بینیم كمی توجه به امتیازات اینترنت باعث شده است آتشی در دل حكمرانان دیكتاتور كشورهای عربی بیفتد و شاهد سرنگونی مهره های استعمارگران، یكی بعد از دیگری هستیم.


آنچه بیداری اسلامی كشورهای مسلمان به ما نشان داد این بود كه قدرت اینترنت در صورت مدیریت صحیحش از سایر رسانه های هم خانواده اش بیش تر است.


اینترنت با چنین مزایایی می تواند بهترین ابزار تبلیغی اندیشه شیعی قرار گیرد:


1- كاهش هزینه نشر اطلاعات.


2- در دسترس بودن برای همگان.


3- كاستن زمان ارتباط بین دو طرف.


4- تنوع مخاطبان به لحاظ مرزهای جغرافیایی و اندیشه ای.


5- به اشتراك گذاشتن اطلاعات با تمامی فرمت های صوتی، تصویری و متنی.


6- فضای باز گفت و گو، نقد و تبادل نظر.


7- منحصر نبودن تولید و نشر اطلاعات به متولیان خاص.


8- امكان گسترش ایده ها و افكار مختلف.




از میان تمام شبكه های ارتباطی تنها یك شبكه است كه می تواند فریاد مظلومان و حقانیت فرهنگ كشورهای مسلمان را ثابت كند و آن فضای سایبری است؛ مهم ترین شبكه ای كه تا الان دنیای شیعی از وجود آن غفلت كرده است. به طوری كه الان می بینیم كمی توجه به امتیازات اینترنت باعث شده است آتشی در دل حكمرانان دیكتاتور كشورهای عربی بیفتد و شاهد سرنگونی مهره های استعمارگران، یكی بعد از دیگری هستیم




داشتن تفكر جهانی شمولی


اندیشه ای كه پتانسیل جهانی شدن را در خود دارد و می توان آن را یكی از اركان زیربنایی اسلام و مهم ترین بال تبلیغی آن دانست، آموزه مهدویت است. لكن آنچه حائز اهمیت است راهكارهای گسترش و بسط معرفت مهدوی یا به تعبیری جهانی شدن آموزه های مهدوی برای ایجاد زندگی مهدوی و در گرو آن آماده سازی جهان برای ظهور منجی مصلح است. باید بدانیم جهانی شدن این تفكر وقتی اتفاق می افتد كه ابتدا خود ما به آن باور بیاوریم و جزء مهدی باوران شویم. بحث و گفت و گوی مهدی باوران، ساختاری در زندگیشان به وجود می آورد كه به نوعی سبك زندگی مهدوی می انجامد. سپس این تفكر به مزر بلوغ رسیده و توانایی جهان شمولی را پیدا می كند.



استفاده از وجه مشتركی برای گفت و گو


یك ارتباط وقتی موفق است كه امری مشترك بین دو طرفین وجود داشته باشد. در برقراری ارتباط با سایر فرهنگ ها نیز وقتی می توانیم از آموزه های مهدوی صحبت كنیم كه طرف مقابل ما قبلاً به واسطه امری مشترك سر میز گفت و گو نشسته باشد. بنابراین معارف مهدوی در قالب اشتراك های ادیان می تواند بیان شود تا برای مخاطب غیرشیعی فهمیدنی باشد. از این میان موعود، منجی و... اسامی مطلقی هستند كه اكثر اندیشه و افكار با آن آشنایی دارند. هالیوود نیز با استفاده از تعریف نجات دهنده، كه مورد قبول اكثریت است، اندیشه های او مانیستیش را در قالب انواع فیلم ها صادر می كند.


بنابراین سه اصل اینترنت، اندیشه مهدوی و زبان مشترك گفت و گو رئوس مثلثی را تشكیل می دهند كه در صورت برنامه ریزی صحیح، به غایت خود خواهد رسید. البته توجه به نوع زبان انتخابی برای ارتباط با مخاطبان و استفاده از قالب هنر بر تمامی رئوس مثلث فوق حاكمیت دارد.



پی‌نوشت‌ها:


 1- واژه نامه فرهنگی سیاسی، شهریار زرشناس، كتاب صبح، صفحه 115، چاپ اول، بهار 83.


2- سیدرضا نقیب السادات، جهانی سازی، كتاب صبح، چاپ اول، تابستان 82، صفحه 39.


3- همان، صفحه 22،


4- شهریار زرشناس، نیمه پنهان آمریكا، كتاب صبح، چاپ اول تابستان 81، صفحه 119.

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 5:17 - 0 تشکر 517276

چه وقت، زمین اهلش را فرو می‌برد؟



اهل بیت




عده ای امامت را با یکی از مناصب دنیایی یا کمی برتر با یک منصب معنوی همچون حاکم اسلامی یا مرجع تقلید یکی دانسته و ضعف هایی که بر آن موقعیت ها وارد است به مقام امامت نیز نسبت می‌دهند، سپس با مشاهده برخی مشکلات و ایرادها مثل عدم رسیدگی جامع و همه جانبه حاکم اسلامی و عدم دسترسی همه مردم به آنها به این نتیجه می رسند که خوب اگر امام نیز چنین است پس غائب بودن ایشان چه فرقی با عدم وجودشان دارد؟ چرا که نه ما به ایشان دسترسی داریم و نه ایشان به ما، در این حالت چه فایده ای برای ما دارد؟ و آیا بهتر نبود هر زمان که خدا اراده کردند که جهان پر از عدالت شود فردی را از مادر متولد ساخته و به جامعه عرصه می‌کردند؟ همانطور که گفتیم این برداشت اشتباه از آن باور غلط ناشی می شود در حالی که مقام امام فراتر از این هاست. در این فرصت کوتاه سعی می کنیم که این باور اشتباه را اصلاح کنیم.





ارتباط ما با امام


وجود جهت الهی در زمین فوائد بسیاری دارد که یکی از آنها تصرف در امور ظاهری است اما آنچه که مهم ترین بخش این وجود است قوام عالم هستی است به طوری که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) می فرمایند: "النجوم امان لاهل السماء و اهل بیتی امان لاهل الارض ...."


ستارگان، امان اهل آسمانند و اهل بیت من، امان اهل زمین هستند. پس زمانی که ستارگان بروند، بر اهل آسمان آن چیزی که دوست ندارند وارد خواهد شد و هنگامی که اهل بیت من بروند، بر سر اهل زمین آن خواهد آمد که دوست ندارند. و در حدیث دیگری می فرمایند: "دین خدا پابرجاست تا زمانی که دوازده امیر از قریش در آن امام باشند. اما هنگامی که آن ها نباشند زمین اهلش را در خود فرو می برد."


بنابراین وجود امام و حجت خدا لازم بقاء زمین و اهل آن است و فرقی نمی کند که این حجت الهی غائب باشد یا ظهور داشته باشد. در میان مردم باشند یا دور از آنها، زیرا در هر حالت مردم از وجود امامشان بهره می برند، اگر چه در دوره غیبت مردم به راحتی و هر زمان که بخواهند به امام دسترسی ندارند اما رابطه آنها کاملاً قطع نیست.




ستارگان، امان اهل آسمانند و اهل بیت من، امان اهل زمین هستند. پس زمانی که ستارگان بروند، براهل آسمان آن چیزی که دوست ندارند وارد خواهد شد و هنگامی که اهل بیت من بروند، برسر اهل زمین آن خواهد آمد که دوست ندارند




تأیید این سخن در یکی از توقیعات امام عصر(عج) آمده است که می فرمایند: "کیفیت بهره بردن از من در زمان غیبتم، همانند بهره بردن از خورشید است، هنگامی که ابرها روی آن را می پوشانند و من امان اهل زمین هستم، همان گونه که ستارگان، امان اهل آسمانند."  


در این خصوص روایات بسیاری به نقل از پیامبر اکرم( صلی الله علیه و آله) و امام صادق(علیه السلام) منقول است به عنوان نمونه: از امام صادق(علیه السلام) پرسیده شده است: "کیف ینتفع الناس بالحجة الغائب المستور؟" مردم چگونه از حجت غائب و پنهان بهره می برند؟ حضرت می فرماید: "کما ینتفعون بالشمس اذا سترهاسحاب"؛ همانطور که از خورشید پشت ابر بهره می برند.


پیامبر(صلی الله علیه و آله) نیز فرموده اند: "انهم لیستضیۆن بنوره و ینتفعون بولایته فی غیبته کانتقاع الناس بالشمس ....


پس ارتباط ما با امام(عج) کاملاً قطع نیست و امام ما نزد خورشید پشت ابر، که جایش در آسمان آشکار نیست، اما اهل زمین از نور و گرمای آن بهره می برند برای ما مفید است.


علت این که وجود حضرت با توجه به غائب بودن مفید برای مردم است آن است که وظیفه ی اصلی امام چه در ظهور و چه در غیبت هدایت مردم و جامعه است که این امر در هر دو شرایط توسط امام امکان پذیر است و امام خود شخصاً این مسئولیت را انجام می دهد.


ایشان در میان مردم هستند و به امور مردم مشکلات و گرفتاری های آنها رسیدگی کرده و حل و فصل  می کنند اما مردم قدرت و تشخیص شناخت ایشان را ندارند.




مقام امام مقامی برتر از همه مناصب مادی و معنوی است و جامعه به وجود حجت الهی که رابط بین آسمان و زمین و اهل آن است نیازمند می باشد اگر چه مدتی این شخص در بین مردم نبوده ومردم نیز به ظاهر او ر ا ندیده و به او دسترسی نداشته باشند زیرا هدف و فلسفه ی وجود ایشان که هدایت و دستگیری جامعه بشری است چه در ظهور و چه در غیبت قابل اجرا و بهره برداری است




امیرالمۆمنین علی(علیه السلام) درباره مسئولیت امام عصر و رسیدگی به کارهای مردم می فرماید: "مهدی از ماست همان کسی که در تاریکی با چراغی روشن حرکت می کند، و به شیوه صالحان رفتار می کند تا در آن گرفتاری ها، بندی را بگشاید و اسیری را آزاد کند و جمعیت گمراه را پراکنده و پراکندگی حق را به اتحاد تبدیل کنید، در حالی که از مردم پنهان است و کسی اثر و نشانه ی او را نمی بیند، هر چند که به دنبال او بگردد."


از آنچه گفته شد چنین می یابیم که وجود امام غائب با عدم وجود او فرق می کند، زیرا او در میان مردم است با آنها سخن می گوید، گرفتاری هایشان را برطرف کرده و هدایت آنها را در همه ابعاد زندگی به عهده دارد اگر چه ما از درک و فهم آن ناتوان باشیم، و نیز تولد یکباره در یک مقطع زمانی محدود و برقراری عدالت توسط ایشان نیز پذیرفته نیست زیرا جامعه هر لحظه به وجود حجت الهی و توجهات و عنایات حضرتش محتاج است.



خلاصه سخن ...


مقام امام مقامی برتر از همه مناصب مادی و معنوی است و جامعه به وجود حجت الهی که رابط بین آسمان و زمین و اهل آن است نیازمند می باشد اگر چه مدتی این شخص در بین مردم نبوده ومردم نیز به ظاهر او ر ا ندیده و به او دسترسی نداشته باشند زیرا هدف و فلسفه ی وجود ایشان که هدایت و دستگیری جامعه بشری است چه در ظهور و چه در غیبت قابل اجرا و بهره برداری است.

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 5:17 - 0 تشکر 517277

انتظار از جمکرانی‌ها!


جمکران

ما باید خدا را شكر كنیم كه در دامن پدر و مادری بزرگ شدیم كه ـ الحمدالله ـ ما را به این مسأله آگاه كردند و ما امروز اهل ولایت هستیم و دوستان ولایتیم. امام صادق علیه السلام ذیل آیه شریفة: (وَلِلهِ الأَسْمَاء الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا وَذَرُواْ الَّذِینَ یُلْحِدُونَ فِی أَسْمَآئِهِ سَیُجْزَوْنَ مَا كَانُواْ یَعْمَلُونَ)،(1) می‌فرمایند: «والله نحن الاسماء الحسنی؛(2)به خدا قسم، اسماء الحسنی ماییم و ما كسانی هستیم كه اگر بندگان خدا نسبت به ما معرفت نداشته باشند، عملشان در پیشگاه خداوند قبول نمی‌شود.» قبولی عمل، مشروط به معرفت امام است.


ممكن است بعضی‌ها بگویند اسماء الحسنی چه ربطی به امام دارد؟ ربطش این است كه هر اسمی بر چیزی گذاشته می‌شود، بر آن چیز دلالت می‌كند. شما هركس را می‌خواهید بشناسید، اسمش را می‌پرسید، چون دلالت بر آن شخص می‌كند. ائمه علیهم السلام ، كسانی هستند كه بر ارادة خداوند دلالت دارند و بشر را به سوی خدا راهنمایی می‌كنند. یعنی اگر شما می‌خواهید به خدا پی ببرید باید از راه معرفت امام جلو بروید. یعنی اگر امام نداشته باشیم ما نمی‌توانیم خدا را بشناسیم.


اینكه می‌گویند اگر امام را نشناسید اعمال دینی‌تان  قبول نمی‌شود، به همین جهت است. لذا در روایات داریم كه «اگر كسی شب را به صبح برساند و امامش را نشناسد، خدا عملش را قبول نمی‌كند.»(3) این آدمی است كه گمراه و سرگردان است. یعنی اگر امام نباشد، نمی‌توانیم راه را از چاه تشخیص بدهیم. امام است كه راه را نشان می‌دهد. ما هم اگر چیزی بلد هستیم از بركت امام است.


اینكه علما، ولایت امام را جزء جدا نشدنی ولایت الهی می‌دانند برای همین است؛ چون راهی برای خداشناسی نیست جز راه ولایت امام. لذا امام باقر علیه السلام می‌فرمایند: «آنهایی كه دست از ولایت امام برمی‌دارند و به دنبال دیگرانی می‌روند كه می‌گویند ما ولیّ هستیم، آنها گمراهند و مردم را هم گمراه كرده‌اند. مَثَل اعمال آنها، مثل خاكستری است كه باد شدید بیاید و آن را ببرد.(4)»(5) اگر خاكستری باشد و باد شدیدی بیاید چه می‌شود؟ همة آنها را باد می‌برد و هیچ چیزی باقی نمی‌گذارد . به قول قدیمی‌ها، بی‌مایه فطیر است! چیزی كه مایه نداشته باشد ماندنش فایده ندارد. مسأله ی ولایت در اعمال ما، مسأله‌ مایه است. اگر عمل، مایة ولایت داشته باشد خوشا به سعادتش، اما اگر نداشته باشد هیچ فایده‌ای ندارد.




انتظار من از مۆمنینی كه در مسجد مقدس جمکران شركت می‌كنند این است كه ان شاء‌الله با قلبی پاك و برای عهد بستن با حضرت بقیة‌الله عجل الله تعالی فرجه الشریف به آن مكان مقدس بروند و با آقا عهد و پیمان ببندند كه یاران مطیع و فرمانبری برایشان باشند و از ایشان بخواهند كه خداوند شرّ اشرار و مكر كفّار را از این ملّت عزیز دور كند و كشور عزیز ما را ـ كه خانة‌ ولایت و خانة امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است ـ از شرّ دشمنان در امان بدارد




شب و روز با امام زمانمان عهد و پیمان ببندیم كه ما از بنده‌هایی هستیم كه شما را به امامت پذیرفته‌ایم و افتخار می‌كنیم كه چنین امامی داریم. امامی كه تمام ائمه از جدش رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم گرفته تا خودِ امام حسن عسگری علیه السلام ، می‌گفتند: «بأبی و اُمّی؛ پدر و مادرم فدایش.» رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم می‌فرمودند: «بابی و امّی سمییی و شبیهی؛(6)پدر و مادرم به فدای او باد، كسی كه نام او، نام من و شبیه من است.» امیرالمومنین علیه السلام می‌فرماید: «بأبی ابن خیرة الاماء؛(7) پدرم فدای كسی كه فرزند بهترین كنیزان است.» بعد می‌فرمایند: «آه آه، شوقاً لِرۆیته، آه آه شوقاً‌ لِرۆیتهم(8)؛ چقدر مشتاق دیدار او و یارانش هستم.» همچنین امام صادق علیه السلام با آن عظمت و مقام می‌فرمایند: «لَوْ أدْركتُه لَخَدَمْتهُ ایّام حیاتی؛(9) اگر او (امام زمان) را درك می‌كردم، در طول عمرم خدمت گزارش بودم.» ببینید چقدر برای ما افتخار است كه ما رعیت چنین امامی هستیم.


انتظار من از مۆمنینی كه در مسجد مقدس جمکران شركت می‌كنند این است كه ان شاء‌الله با قلبی پاك و برای عهد بستن با حضرت بقیة‌الله عجل الله تعالی فرجه الشریف به آن مكان مقدس بروند و با آقا عهد و پیمان ببندند كه یاران مطیع و فرمانبری برایشان باشند و از ایشان بخواهند كه خداوند شرّ اشرار و مكر كفّار را از این ملّت عزیز دور كند و كشور عزیز ما را ـ كه خانة‌ ولایت و خانة امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است ـ از شرّ دشمنان در امان  بدارد.



پی نوشت:


1. سوره اعراف/ 180. «و براى خدا، نامهاى نیک است؛ خدا را به آن (نامها) بخوانید! و کسانى را که در اسماء خدا تحریف مى‏کنند (و بر غیر او مى‏نهند، و شریک برایش قائل مى‏شوند)، رها سازید! آنها بزودى جزاى اعمالى را که انجام مى‏دادند، مى‏بینند!»


2. کافی، ج1، ص143.


3. همان، ص183، ح8.


4. سوره ابراهیم/18.


5. کافی، ج1، ص183.


6. همان، ج51 ، ص 109.


7. بحارالانوار، ج33، ص366.


8. الغیبة نعمانی، باب 8 و 13.


9. همان، باب 13 ، ح 46.

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 5:18 - 0 تشکر 517278

یک جوان چگونه منتظر است؟!



امام زمان (عج)




می گویند جوانی و انتظار با یکدیگر متناسبند به طوری که تناسب جوانی و انتظار بیش از دیگران است! به راستی یک جوان دارای چه ویژگی هایی است که او را متناسب با انتظار می نماید؟ یا به صورت دقیق تر دوران جوانی چگونه دورانی است که با انتظار کشیدن تناسب پیدا می کند؟ آیا انتظار برای جوان دشوار نیست؟!...





جوانی و مشخصه های ویژه!


یکی از مهم ترین ویژگی های دوران  جوانی را آرمان گرایی آن می دانند. یعنی جوان به دنبال ایده آل و مطلوب می گردد. امّا نکته ی اساسی در اینجاست که بایستی آرمان مطلوب دینی برای جوان ترسیم شود و او نسبت به آن شناخت و معرفت یابد. در غیر این صورت به دنبال آرمان های کاذب خواهد رفت و عمر خویش را تباه خواهد نمود. بنابراین اگر آرمان جامعه ی مهدوی به جوان خوب معرفی شود به دلیل تناسب و علاقه ای که به آرمان گرایی دارد به سرعت جذب آن می شود. به این ترتیب انتظار کشیدن برای آن جامعه ی ایده آل و آرمان متعالی دینی برایش مطلوب و دلربا می گردد. علاقه جوان به آرمان گرایی شاید بی ارتباط با میل وی به آینده و آینده گرایی وی نباشد.



جوان آینده گرا !


جوان نگاه به آینده دارد زیرا جوان است و در مقابل خود فرصت های بسیاری را می بیند و از این رو به شدت آینده گراست. از این رو با مهدویت که مربوط به آینده است راحت تر ارتباط برقرار می کند. البته بایستی آینده ای روشن برای وی ترسیم گردد. زیرا اگر مهدویت به عنوان آینده ای روشن و دلخواه جوان برای وی معرفی نگردد، او آینده ای تخیلّی برای خود درست خواهد کرد و بهترین تخیلاتش را نیز آینده ی خود ساخته اش، تشکیل خواهد داد و در این صورت به هر نوع زندگی که بپردازد احساس شکست می نماید. زیرا او نمی تواند همه ویژگی ها و معیارهای یک آینده ی طلایی را در نزد خود و با تخیلاتش ترسیم نماید. لذا اگر آینده گرایی جوان را با مهدویت پیوند نزنیم او با آینده ی خیالی خود به شکست می رسد.



جوانی و دوران جوانی لحظات طلایی عمر هر انسانی است که بایستی بکوشد بهترین توشه ها را برای زندگی دینوی و اخروی خویش از آن بردارد. در این دوران روحیات خاصی در انسان وجود دارد که بعدها به تناسب سن کم رنگ تر می شود. از این رو بهره برداری بهینه از این ویژگی ها و جهت دهی آن ها می تواند تأثیر شگرفی بر حیات انسان بگذارد


مسلمان و انتظار!


نقل است که وقتی پیامبراکرم (صلی الله علیه واله وسلم) به سلمان فارسی وعده داد که در حکومت حضرت مهدی (عجل الله تعالی و فرجه) رجعت خواهد نمود از شدت شوق گریه کرد و گفت: فقمت بین یدّی رسول الله و ما یبالی سلمان متی لقی الموت أولقیه؛ وقتی از نزد رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) بلند شدم دیگر از آن روز برایم فرقی نمی کرد که چه وقت از دنیا بروم.» چنان که مشاهده می شود ترسیم جامعه ی آرمانی مهدوی در آینده ی تاریخ قلب سلمان را تسخیر نموده و وی را مشتاق حضور در آن حکومت آرمانی می گرداند به طوری که دیگر رفتن از این دنیا برای او وعده ی نزدیکی لحظه ی رجعت است و شوق برانگیز. بدین ترتیب چون جوان آینده گراست باید آینده گرایی و آرمان گرایی او با چنان جامعه ی روشنی پر شود که همه ی ویژگی های مطلوب را داراست و می تواند طعم واقعی سعادت و خوشبختی زندگی در آرمان مطلوب یعنی راه جلوه گر نماید.



سنت گریزی جوان و آرمان مهدویت


در همین راستا از دیگر ویژگی های جوانی «سنت گریزی» است. جوان می کوشد از آنچه گذشتگانش در قالب سنّت ارایه می دهند، گذر نماید. جوانی دورانی است که به وضعیت های موجود اعتراض می شود و به دنبال جایگزین های بهتر و برتر می گردد. به خاطر وجود همین خصلت دوران جوانی است که مدگرایی ها در دوران جوانی شکل می گیرد. زیرا جوان بدنبال نو شدن و تجربه های جدید و تازه است اگر در پاسخ اعتراض جوان به وضعیت های موجود و سنت های گذشته آرمان مطلوب جامعه ی مهدوی و مهدویت ترسیم گردد، به خوبی می توان از جانب جوان پذیرفته شود. بدین ترتیب انتظار جوان برای جایگزینی سنت های گذشته در آرمان مهدویت تناسب خاصی با ویژگی های روحی وی می یابد.



می گویند جوانی و انتظار با یکدیگر متناسبند به طوری که تناسب جوانی و انتظار بیش از دیگران است! به راستی یک جوان دارای چه ویژگی هایی است که او را متناسب با انتظار می نماید؟ یا به صورت دقیق تر دوران جوانی چگونه دورانی است که با انتظار کشیدن تناسب پیدا می کند؟ آیا انتظار برای جوان دشوار نیست؟!...


تصور ایده آل ها!


از دیگر ویژگی های جوانی قدرت تخیل بالا و ترسیم مسائل مختلف در ذهن است که در جوانی به شدت وجود دارد. اگر تخیل جوان سوگیری و جهت دهی صحیح و مطلوبی پیدا کند و به دنبال تخیل آرمان مهدویت و شکوه جامعه ی مهدوی باشد، می توان طعم شیرین انتظار سازنده را برای وی به ارمغان آورد و بدین ترتیب دوران جوانی- تبدیل شود به بهترین دوران برای مهدوی شدن و آرمان انتظار.



کلام پایانی...


جوانی و دوران جوانی لحظات طلایی عمر هر انسانی است که بایستی بکوشد بهترین توشه ها را برای زندگی دینوی و اخروی خویش از آن بردارد. در این دوران روحیات خاصی در انسان وجود دارد که بعدها به تناسب سن کم رنگ تر می شود. از این رو بهره برداری بهینه از این ویژگی ها و جهت دهی آن ها می تواند تأثیر شگرفی بر حیات انسان بگذارد. آرمان گرایی و آینده طلبی از جمله ویژگی های دوران جوانی است که می تواند در آرمان مطلوب دینی و مهدویت جهت گیری صحیح پیدا کند. هم چنین سنت گریزی و قوه ی تخیل از جمله ویژگی های دیگر این دوران است که می تواند به صورت صحیحی مدیریت شده و برای رقم زدن انتظار حکومت عدل الهی در جوان به کار گرفته شود. در این صورت شوق برای آرمان مهدویت و جامعه ی عدل الهی آینده جوانان را در بر خواهد گرفت و جز این نمی توان گفت که انتظار و جوانی تناسبی پر معنا پیدا خواهد نمود.

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 5:18 - 0 تشکر 517279

آرزوی وصال یا ناله جدایی!


امام زمان

إِنِّی‏ سِلْمٌ‏ لِمَنْ‏ سَالَمَكُمْ‏ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَكُم‏


از یکی از بزرگان اهل معنی پرسیدم: علت این که عصرهای جمعه دل انسان می‌گیرد و غمگین می‌شود چیست؟ فرمود:«چون در آن لحظه قلب مقدّس امام عصر (ارواحنافداه) به سبب عرضه‌ی اعمال انسان ها، ناراحت و گرفته است، آدم و عالم متأثر می‌شوند. او قلب و مدار وجود است.»



حقیقت لقای الهی


در دعای ندبه وقتی جریان دعا به حضرت صاحب الزمان (ارواحنافداه) می‌رسد، چنین عبارتی آمده است: «یَاابْنَ مَنْ دَنَی فَتَدَلیَّ فَکَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ اَوْ اَدْنَی دُنّوا وَاْقتِرابا مِنَ اْلعَلِیِّ اْلاَعْلَی»،(1) یعنی می‌خواهیم از جدایی امام عصر (سلام الله علیه) ناله کنیم و آرزوی وصال داشته باشیم، این آخرین سخن انسان است، گویا کامل ترین مقامی است که در مورد بنده وجود دارد.


در قرآن شریف نیز در باره معراج پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) آمده است: «ثُمَّ دَنَا فَتَدَلََّى فَكَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَى»(2) سپس نزدیک و نزدیک‌تر شد تا جایی که به اندازه‌ی دو کمان یا نزدیک‌تر شد. این درخواست، مرتبه‌ی بسیار بلندی است و به همه کس داده نمی‌شود، حتی انبیای اولواالعزم اما می‌توان به آن نزدیک شد.


حضرت امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) می‌فرماید: خداوندا این نورانیت و بصیرت قلوب که اولیاء از تو خواستند و خواهش نمودند که به نورانیت آن، واصل به تو شوند، چه بصیرتی است؟ بار الها، این حجب نور که در لسان ائمه‌ی معصومین (علیهم السلام) ما متداول است، چیست؟ این معدن عظمت و جلال و عزّ قدس و کمال چه چیزی است که غایت مقصد آن بزرگواران است، و ما تا آخر از فهم علمی آن هم محرومیم، تا چه رسد به ذوق آن و شهود آن؟ خداوندا، ما که بندگان سیه روی سیه روزگاریم، جز خور و خواب و بغض و شهوت از چیز دیگر اطلاع نداریم و در فکر اطلاع هم نیستیم، تو خود نظر لطفی به ما کن و ما را از این خواب بیدار و از این مستی هوشیار فرما.(3)




امام عصر(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) از تمام انبیا و اوصیاءشان به جز پیامبر خاتم (صلوات الله علیه و آله) و وصّی ایشان برترند. ایشان بهترین ارتباط را با خداوند دارند. این لطفی از الطاف الهی است که ما از امت این پیامبر و این امام هستیم. در روایات آمده است که انبیای گذشته اگر در جایی گرفتار می‌شدند به ائمه‌ی معصومین (علیهم السلام) متوسل می‌شدند، ولی ما با این که جزو امت ایشان هستیم، این قدر عقب افتاده ایم. به راستی چرا باب الله را رها کرده‌ایم؟




ما هنوز به این نور نرسیده ایم، امّا ائمه‌ی معصومین (علیهم السلام) بدان رسیده اند، با این حال، همین نور را نیز حجاب می‌دانند. در ادامه حضرت امام (اعلی الله مقامه الشریف) می‌فرماید: «در هر صورت برای اهلش همین یک حدیث کفایت می‌کند تمام عمر خود را صرف کنند برای تحصیل محبت الهی و اقبال وجه الله». اگر انسان ارتباط خود را با خدا قوی کند، خواهد دید که محجوب و محروم نمی‌شود. برخی از نکات، بسیار عجیب است.


از یکی از بزرگان اهل معنی پرسیدم: علت این که عصرهای جمعه دل انسان می‌گیرد و غمگین می‌شود چیست؟ فرمود:«چون در آن لحظه قلب مقدّس امام عصر (ارواحنافداه) به سبب عرضه‌ی اعمال انسان ها، ناراحت و گرفته است، آدم و عالم متأثر می‌شوند. او قلب و مدار وجود است.»


پس بیاییم ارتباط خود را قوی‌تر کنیم و رفاقت داشته باشیم؛ آن هم با کسی که بیش از همه به او محتاجیم و گردن ما حق دارد. امام عصر(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) از تمام انبیا و اوصیاءشان به جز پیامبر خاتم (صلوات الله علیه و آله) و وصّی ایشان برترند. ایشان بهترین ارتباط را با خداوند دارند. این لطفی از الطاف الهی است که ما از امت این پیامبر و این امام هستیم. در روایات آمده است که انبیای گذشته اگر در جایی گرفتار می‌شدند به ائمه‌ی معصومین (علیهم السلام) متوسل می‌شدند، ولی ما با این که جزو امت ایشان هستیم، این قدر عقب افتاده ایم. به راستی چرا باب الله را رها کرده‌ایم؟



پی نوشت ها:


1. مفاتیح الجنان،دعای ندبه


2. نجم، آیه 9


3. شرح چهل حدیث،432

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 5:18 - 0 تشکر 517280

3 نکته اساسی در ارتباط با امام عصر(عج)


امام زمان




در آستانه نیمه شعبان سالروز میلاد فرخنده منجی عالمیان قرار داریم.

آنچه بیش از هر چیزی در این روزها احساس می‌شود، تفاوتی است که در حال و هوای شیعیان و دوستداران آن پدر مهربان و آن امام خوبان دیده می‌شود.





هر کس به شکلی به پیشگاه آن امام همام عرض ادب می‌کند و برای شادی قلب نازنینشان عملی که امید دارند آن حضرت را خشنود سازد انجام می‌دهد.


مهدی(عج)، زیباترینِ عالمیان است و او را همچون طاووس بهشتیان(1) خوانده‌اند، و برای همه‌ی منتظران خود دلربایی می‌کند.


امامی است که با آمدن او زمین پس از فراگیر شدن ظلم و جور در آن، به دست با کفایت آن حضرت مالامال از عدل و داد و شادی و سرور می‌شود.


نیمه شعبان فرصتی است که هر یک از ما خود را به وظایفمان نسبت به حضرتش متذکّر شویم. از خود بپرسیم در برابر ولی نعمتمان چه وظیفه هایی داریم و آیا نسبت به آن وظائف، پایبندی داشته ایم یا نه؟!


به طور خلاصه باید عرض کنم شیعیان و پیروان امام عصر ارواحنا فداه در قبال حضرت موعود وظائفی دارند که هم رسم شیعگی و هم ادب حکم می‌کند که به آن وظائف پایبند باشند.




نیمه شعبان فرصتی است که هر یک از ما خود را به وظایفمان نسبت به حضرتش متذکّر شویم. از خود بپرسیم در برابر ولی نعمتمان چه وظیفه هایی داریم و آیا نسبت به آن وظائف پایبندی داشته باشیم یا نه؟!




1- انتظار:


مهم‌ترین وظیفه شیعیان در دوره غیبت است. انتظار به معنی چشم به راه بودن و لحظه شماری کردن برای وصال محبوب است. بدین معنا که آن چنان شوق دیدار امام زمان در انسان موج بزند که سر از پا نشناسد و برای درک آن بهترین پیشوا، بی تاب باشد.


واقعاً چقدر در خود، این حال و هوا را می‌بینیم. چقدر عطش دیدار امام عصر را در خود حس می‌کنیم. آیا انتظار و اشتیاقمان امری تشریفاتی و صرفاً تعارفی کلامی نیست؟ آیا همان‌گونه که برای بیمار خود که در اتاق عمل بر روی او جراحی سختی صورت می‌گیرد و بی‌صبرانه منتظر پاسخ پزشک او مبنی بر موفقیت عمل جرّاحی در راهروهای بیمارستان از این سو به آن سو می‌رویم، برای حضور و ظهور مولایمان حضرت مهدی هم این‌گونه انتظار می‌کشیم؟


انتظار

نیمه شعبان فصلی است که هر کس باید به خود نمره بدهد و خود را با محک واقعی انتظار و شیوه و سیره ی منتظران حقیقی بسنجد.


دوره‌ی غیبت دوره‌ی انفعال نیست بلکه دوره‌ی انتظار است. دوره ای است که هر روزمان را باید با یاد آن حضرت آغاز کنیم و هر شب که سر بر بالین خواب می‌گذاریم یاد و نام آن حضرت در ذهنمان بر همه‌ی خواب‌ها و رۆیاها سایه بیافکند.


2- دعا برای فرج:


یکی از وظائف مهمی که بر عهده‌ی منتظران نهاده شده است دعا برای آن امام منتَظَر است.


امامی که در تمام لحظات برای تک تک شیعیانش دعا می‌کند و برآورده شدن حاجات و خواسته های آن‌ها را از خدا طلب می‌کند.




واقعاً چقدر در خود، این حال و هوا را می‌بینیم. چقدر عطش دیدار امام عصر را در خود حس می‌کنیم. آیا انتظار و اشتیاقمان امری تشریفاتی و صرفاً تعارفی کلامی نیست؟




امام عصر در بیانی می‌فرمایند:


و اکثروا الدعاء بتعجیل الفرج فَاِنّّ فی ذلک فَرَجُکُم.


برای فرج و نزدیک شدن زمان ظهور بسیار دعا کنید. چرا که گشایش کار شما هم در این دعاست.


یک منتظر حقیقی باید برای سلامتی حضرت دعا کند. برای فرج آن حضرت دعا کند. برای برآورده شدن حاجات آن حضرت دعا کند. نباید روزی بر شیعه منتظر بگذرد در حالی که در بین دعاهای او اثری و خبری از امام عصر(عج) نباشد.


دعا مغز عبادت و بهترین وسیله برای تقرب به محبوب است.


3- انجام وظائف بندگی:


یکی از بهترین راه‌های تقرب به آستان پر مهر آن امام موعود توجه به وظائف و تکالیف شرعی و دینی است.


انسان منتظر با رفتار خود درصدد آشنا نمودن دیگران با یگانه‌ی روزگار، حضرت مهدی اروحنا فداه است.


یک شیعه آگاه و منتظر با تمام وجود مراقب است تا گناهی از او صادر نشود و رفتارهای ناشایست او، بین او و مولایش فاصله نیاندازد.


دلداده‌ی امام عصر نه تنها گناه نمی‌کند بلکه به شدت مراقب است تا تمام وظائف بندگی و واجبات را رعایت کند و با کمترین گناه و خطا موجب آزردگی خاطر امام محبوبش نشود.


اگر شیعیان برای امام عصر روحی فداه به این سه نکته اساسی التزام یابند و به آن پایبند باشند، فکر می‌کنم زمینه برای ظهور امام زمان فراهم‌تر گردد و موانع فرجشان یکی پس از دیگری مرتفع شود.


به امید ظهورشان





what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 5:18 - 0 تشکر 517281

لحظات نشاط‌ بخش بامداد میلاد



نوشتاری از مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی صافی مدّظله


در وصف روز میلاد حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف


امام زمان


قالَ اللهُ تَعالی: وَنُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی اَلَّذینَ اسْتَضْعِفُوا فِی الْأرض وَنجْعَلَهُمْ أَئِمَّةَ وَنَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ (قصص/5)


بامداد مبارك و فرخنده و پر میمنت روز پانزدهم شعبان سال دویست و پنجاه و پنج هجری طلوع می‌كرد، در امامت سرای حضرت امام حسن عسكری علیه‌السّلام شور و هیجان و شوق و انتظار شدت می‌یافت. ملائكه در آنجا بیش از هر وقت دیگر آمد و رفت داشتند. انوار رحمت الهی در تابش و لُمعان و فروغ فرّو شكوه ایزدی درخشان بود.


در ملأ اعلی فرشتگان و كرّوبیانِ عالم بالا از نوزادی كه هم اكنون در خاندان نبوت و ولایت، قدم به عرصه این جهان خواهد گذاشت و چهره نورانی و شمایل محمدی خود را به عالمیان نشان خواهد داد، در سخن بودند.


بهشت را زینت می‌كردند تا محافل جشن و مجالس انس و ذوق ملكوتی برپا كنند. غریو شادی، نغمه‌های روح‌بخش و طرب‌انگیز حورالعین، بهشتیان را غرق در حظوظ روحانی كرده بود.


از شب نیمه شعبان دقایقی چند بیشتر باقی نمانده بود دقایقی كه آرام آرام می‌گذشت و برای آنها كه منتظر بودند به قدر سال‌ها بود.


سرانجام شب به دقیقه‎ی آخرین رسید و ثانیه شماری شروع شد، ثانیه‌ها هم با كُندی یكی پس از دیگری گذشتند، ناگاه نورانیّت و روشنی فوق‌العاده‌ای كه بر نور چراغ‌ها غالب شد، همه را از تولّد نوزاد بشارت داد. نوزاد به دنیا آمد و آخرین رهبر عالم بشریّت ولی الله اعظم با جمال جهان ‌آرای خود گیتی را مزیّن و روشن ساخت.


نرجس غرق در افتخار و مباهات گشت، بانگ تكبیر و تحمید و تسبیح توأم با فریادهای شادی و تهنیت و هلهله طنین‌انداز گشت.




در این جهان تنها نوری كه نشاط بشر را نگاه می‌دارد و او را امیدوار می‌سازد كه سرانجام محكوم به انقراض و فنا، سقوط دائم در ظلمات حیوانیّت، تجاوز زورمندان، و جهنم بی‌ایمانی و بدبختی نیست، همان بشارات انبیا و پیشوایان دینی است كه همه را به آینده جهان خوش‌بین نموده و نور امید را در دل‌ها روشن ساخته است




نوزاد سر به سجده گذاشت و به یگانگی خدا و رسالت پیغمبر صلّی الله علیه و آله و سلم و امامت پدران بزرگوارش شهادت داد و با صدایی خوش و روح‌افزا این آیه‎ی مباركه را تلاوت فرمود:


«بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ وَ نُریدُ اَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فَیِ الْأرْضِ ...»


نوزاد به دنیا آمد و عنایات الهی بر خاندان رسالت تكمیل شد.


آری! این افتخار، مخصوص دودمان نبوت است كه موعود و نجات دهنده بشر از تجاوز و ستم و آن كس كه برای تأسیس سازمان جهانی اسلامی و اجرای نظام قرآنی قیام فرماید، از آن خاندان با عظمت است.


پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله و سلم خوشدل بود كه فرزندش مهدی به هدف ‌های رسالت و دعوت او جامه‎ی عمل می‌پوشاند، و به خاندان خود به خصوص علی و فاطمه و حسنین علیهما السّلام مژده می‌داد كه مهدی همان كسی است كه با نهضت بی‌مانند خود بنیان شرك را ویران و اساس توحید و یكتاپرستی را محكم و استوار می‌سازد و فرمانروای كل جهان می‌گردد، از فرزندان آنها است.


امام زمان

او است همان نابغه‎ی بی‌نظیری كه انبیا و اولیا ظهورش را مژده دادند و جهان بشریّت را به قیام آن حضرت، برای تشكیل حكومت حق و عدالت اسلام و صلح پایدار و برچیدن بساط بیدادگران، نوید دادند و همه را به آینده‌ی گیتی امیدوار ساختند.


جهان با همه تحركی كه در ناحیه علوم مادّی و پیشرفت صناعی دارد و با اینكه بشر دست به كار تسخیر فضا شده و به قدرت فكر خود می‌بالد، با كمال تأسف در جنبه‎ی انسانیّت قدم به جلو نگذاشته و در مدنیّت اخلاقی و وجدانی سیر قهقرایی دارد. ترس، هراس و وحشت همه را ناراحت و در فشار گذارده و قسمت عمده‎ی بودجه كشورها صرف افزایش تسلیحات و قوای هدّامه و ویران‌كننده می‌شود.


فساد اخلاق و بی‌عفتی، فحشا و طغیان شهوت و غضب، زن و مرد را به ستوه آورده و به جهنم نكبت ‌ها و انحطاط سوق می‌دهد. مطبوعات و مجلات هم بیشتر به این آتش‌ ها دامن می‌زنند.


التزام به آداب دینی و شعائر مذهبی ضعیف می‌شود و بدترین مظاهر شرك كه استبعاد بشر و ملل و سلب آزادی انسان‌ها باشد به صورت‌های گوناگون رایج و اركان آن محكم و استوار می‌گردد. انسان این عصر به اصطلاح پیشرفته در برابر پیكره‌های بی‌جان و بی ‌روح افرادی مثل خود نیایش و تواضع می‌كند و پستی و انحطاط فكری و ضعف قوای عقلی خود را آشكار می‌سازد، به بانگ ملكوتی: «ما هذِهِ التَّماثیلُ الَّتی أَنْتُمْ لَها عاكِفُون؛(انبیاء/52) این مجسمه‌های بی روح چیست که عمری بر آن معتكف شده‌اید»، گوش فرا نمی‌دهد. بزرگ‌‌ترین رهبران دنیای مادّی ما شكستن عهد و پیمان و نقض تمام قوانین بین‌المللی و هر تجاوز و ستم را ننگ و عار نمی‌شمارد و خلاصه مدنیّت منهای انسانیّت روز به روز توسعه یافته و گسترش می‌یابد.




جهان با همه تحركی كه در ناحیه علوم مادّی و پیشرفت صناعی دارد و با اینكه بشر دست به كار تسخیر فضا شده و به قدرت فكر خود می‌بالد، با كمال تأسف در جنبه‎ی انسانیّت قدم به جلو نگذاشته و در مدنیّت اخلاقی و وجدانی سیر قهقرایی دارد




در این جهان تنها نوری كه نشاط بشر را نگاه می‌دارد و او را امیدوار می‌سازد كه سرانجام محكوم به انقراض و فنا، سقوط دائم در ظلمات حیوانیّت، تجاوز زورمندان، و جهنم بی‌ایمانی و بدبختی نیست، همان بشارات انبیا و پیشوایان دینی است كه همه را به آینده جهان خوش‌بین نموده و نور امید را در دل‌ها روشن ساخته است.


همه با اعتماد تمام و قلبی سرشار از نشاط انتظار دارند؛ انتظار كسی را دارند كه این ابرهای تیره ظلم و ستم و فساد را، از افق عالم برطرف كرده و در عالم، برادری و آزادی واقعی را برقرار، و احكام عالی آسمانی را اجرا نماید و بشر را به سوی هدف شریف انسانی رهنمایی فرماید.


شیعیان و مۆمنان به این ظهور، شب و روز نیمه شعبان را جشن می‌گیرند و چراغانی می‌كنند و خیابان و بازار و مغازه‌ها و خانه‌ها را زینت می‌نمایند و غرق در شادمانی می‌شوند و به ملل جهان علاقه خود را به عدل و داد، صلح و برادری جهانی اعلام، و روح شكست‌ناپذیر و امیدوار خود را آشكار می‌سازند.



ای ولی عصر، ای مهدی موعود


همه شیعیان و دوستانت آرزمند و منتظرند كه بامداد سعادت آنها و همه‎ی مردم جهان طالع شود و با قیام تو تمام دردهایشان درمان گردد و عوامل محرومیّت، ناكامی و بیچارگی در همه جا از میان برود و پرچم توحید و عدل و صلح اسلام در سراسر گیتی به اهتزاز درآید. وَما ذلِكَ عَلَی اللهِ بِعَزیز (ابراهیم/20).

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 5:18 - 0 تشکر 517282

سهم امام زمان(عج) چقدر است؟ 



شفیعی سروستانی








دکتر اسماعیل شفیعی سروستانی، محقق و پژوهشگری توانمند، و از نویسندگان و روزنامه ‌نگاران فعال عصر ماست که تاکنون بیش از 670 مقاله و 150 رساله ‌پژوهشی و 30 کتاب مستقل در حوزه های گوناگون فرهنگی، از قبیل غرب‌شناسی، ادبیات فارسی، مطالعات فرهنگی و به‌ ویژه مطالعات مهدوی و آخرالزّمان شناسی، از ایشان به‌ چاپ رسیده ‌است،استاد شفیعی سروستانی، با تأسیس «موسسه فرهنگی موعود»، گام ارزنده ای را در جهت نشر معارف حقه علوی و ترویج فرهنگ ناب مهدوی برداشت و اکنون نیز به عنوان سردبیر و مدیر مسوول ماهنامه فرهنگی «موعود عصر» و همچنین پایگاه اینترنتی موعود، در این زمینه فعالیت می‌نماید.





حضرتعالی در مقاله ای که در شماره 22 ماهنامه موعود به چاپ رسید، اشاره ای داشته اید به اینکه سهم امام چقدر است؟ اگر امکان دارد در این خصوص توضیحات بیشتری ارائه بفرمایید؟


سهم امام چقدر است؟


باید مشخص شود که وقتی می گوییم سهم، منظورمان چیست؟ از چه چیزی سهم امام چقدر است؟


همچنانکه مستحضر هستید، خلیفه خدا، وصی رسول الله(صلی الله علیه و آله) امام مبین، صاحب کل عالم است. کل عالم متعلق به امام است چونکه عالم برای خلیفة الله خلق شده، عالم می گوییم نه جهان. هفت آسمان و زمین و تمام ساکنان این آسمانها و زمینها و همه عوالم ملکی و ملکوتی صدقه سر خلیفة الله، امام مبین، انسان کامل خلق شده است. این حدیث قدسی که می فرماید: لولاک لما خلقت الافلاک. که خطاب به رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) می‌فرماید: اگر تو نبودی همانا ما افلاک را خلق نمی کردیم.



نام محمد چو زد بر سر ایوان عرش        کرد ملک سجده بر عالم هستی تبار



جمله کربوبیان، جمله ملائک، خادمان حضرات معصومین علیهم السلام هستند. حضرت جبرئیل با همه عظمت و بزرگی‌شان نامه بر و پیک این خانواده و رسول الله هستند.


پس همه عالم متعلق به این بزرگان و متعلق به جانشین خدا و خلیفه خدا و امام مبین هست. هر چه دیگران سهم می‌برند از قِبَل ایشان است که سهم می برند.




مردم امام را از بساطت و آزادی دست خارج کردند، و دست ایشان بسته شد. پس موضوع ظهور در واقع چیزی نیست جز فرصت و زمان و وقت مبسوط الید شدن امام، وقتی مبسوط الید بشوند، اعمال ولایت می کنند، اعمال ولایت هم در امور جزئی، نیست. بلکه اعمال ولایت در تمامی امور جزئی و کلی عالم و ساکنان عالم است. یعنی بر کل ساکنان عالم ملکی و ملکوتی اعمال ولایت خواهند کرد. به نحو تام و نه جزئی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، مادی، معنوی، ملکی، ملکوتی و .. برای همه ساکنان عوالم مختلف ارواح، ملائک، اجنه، انسانها، حیوانات، نباتات و جامدات




«طفیل هستی عشقند آدمی و پری» یعنی همه موجودات طفیلی این خانواده هستند و طفیلی این خانواده خلق شده‌اند. در خدمت این خانواده خلق شده اند همه موجودات آشکار و نهان. پس در واقع میشود گفت که مالک اصلی عالم به اذن الله، وصی رسول خداوند است که آخرین وصی، حضرت صاحب الزمان(عج) است.


بدون اینها روزی برای کسی نمی آید. مستحضر هستید، هیچ روزی از آسمان به زمین نمی آید، مگر اینکه از مجرای حجت حی خداوند اتفاق بیفتد، یعنی روزی دهنده مردم و رازق خلق روزگار، امام مبین است، به اذن الله. یعنی اگر کرمی در دل خاک غذا می خورد، روزی مقدر او امضا شده امام مبین و حجت خداست در شب قدر. اگر هم که زمین در جای خود مستقر است، بخاطر وجود ایشان است.


چنانکه در روایت امام جعفر صادق علیه السلام آمده است که:


لولا الحجه لساخت الارض باهلها؛ اگر حجت نبود زمین اهلش را می بلعید.


یعنی زمین با اهلش بلعیده می شد و با اهلش در هم پیچیده می شد و باقی نمی ماند. پس بقا و دوام زمین به ایشان می باشد.


«بنا رزق الوری» یعنی از ماست که آفریده ها روزی می خورند. یعنی ما هستیم که به خلائق روزی می دهیم.


چنانکه در ادعیه و زیارات هم، باب خدا هستند و سبیل خدا هستند.



پس می توان با توجه به فرمایش شما اینگونه گفت که تمام عالم سهم امام است و در واقع ما سهمی نداریم.


بله اگر می گوییم که سهم امام چقدر است، در واقع باید بگوییم که سهم دیگران چقدر است؟



تمام عالم متعلق به امام است. مابقی خلق روزگار غاصبند. الا آنکه به اذن ایشان، یعنی امام تصرف کرده باشند. یعنی از طریق ایشان و از طریق حکم خدا و حکم رسول خدا و حضرات معصومین علیهم السلام، امانت دار شده باشند نه مالک. یعنی امانت به ایشان داده شده باشد برای مدتی. این امانت دادن هم برای این است که در همان مسیر استفاده بکنند. یعنی در مسیر و خواست خداوند و رسول خدا و اهل بیت علیهم السلام هزینه کنند. در غیر این صورت غاصبند.




امام زمان

آیا سهمی که از آن نام می بریم تنها در امور مادی است یا امور معنوی را هم شامل می شود؟


سهم در همه موارد است و همه امور مادی و معنوی را شامل می شود.


شما وقتی این آیه مبارکه را تلاوت می کنید که:


«العزة لله و لرسوله و للمومنین» به معنی این نیست که سهمی از عزت برای ایشان است بلکه تمام عزت متعلق به خدا و رسول خدا و مومنین است. در روایات حضرات معصومین علیهم السلام، مومنین در این آیه اهل بیت هستند. یعنی این صفت و این عنوان مخصوص اهل بیت است.


مومنین بر طبق روایات، این خانواده هستند. وقتی که می گویید «العزه لله و للرسول و للمومنین» یعنی تمام عزت متعلق به این خانواده است. چنانکه تمام قدرت متوجه و متعلق به این خانواده است، چنانکه تمامیت ولایت تامه متعلق به این خانواده است.


همه این موارد تام و کامل است. ولایت تامه و کامل دارند. عزت کامل و تام متعلق به این خانواده است، بقیه به نسبت قربتی که پیدا می کنند، سهم می برند. در واقع از روی لطف به آنها سهمی داده می شود. از عزت و هر چه از عزت یا هیبت یا ولایت پیدا می کنند، به دلیل نسبتی است که به اهل بیت پیدا می کنند و آنچه هم نصیبشان می شود هم جزئیه است و کلیه نیست. یعنی صاحب ولایت کلیه نمی شوند. ولایت کلیه و تام و اتم، مخصوص اهل بیت علیهم السلام می باشد. و از همین جاست که عرض کردم که تمام عالم متعلق به اهل بیت است و دیگران غاصبند، الا آنکه از این مسیر وارد شده باشند چنانکه حضرت صاحب الزمان(عج)  می فرمایند: اگر کسی یک درهم از مال ما را (یک درهم از مال ما یعنی چه؟ یعنی یک درهم از کل موجودی عالم را، نه اینکه مثلا در حساب یک بانکی مقداری درهم باشد و آن سهم امام باشد) در شکم انباشته باشد، آتش در شکم انباشته است.




خلیفه خدا، وصی رسول الله(صلی الله علیه و آله) امام مبین، صاحب کل عالم است. کل عالم متعلق به امام است چونکه عالم برای خلیفه الله خلق شده، عالم می گوییم نه جهان. هفت آسمان و زمین و تمام ساکنان این آسمانها و زمینها و همه عوالم ملکی و ملکوتی صدقه سر خلیفه الله، امام مبین، انسان کامل خلق شده است. این حدیث قدسی که می فرماید: لولاک لما خلقت الافلاک. که خطاب به رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) می فرماید: اگر تو نبودی همانا ما افلاک را خلق نمی کردیم




یک درهم از مال ما یعنی یک درهم از کل هستی، چون همه اش برای ایشان است. بدون اذن ایشان و بدون طی مسیری که مشروعیت می دهد، اذن می دهد، کسی هزینه کرده باشد و انباشته باشد، آتش انباشته است. به همین خاطر عرض کردم که در واقع در زمره غاصبین شناخته می شوند در حالی که در میان عموم و افراد مردم گمان می شود که وقتی از این موضوع حرف می زنیم، غصب را در موضوع خلافت مد نظر ما هست، بلکه اینطور نیست و غصب فقط در موضوع خلافت نیست، خلافت بخشی از شئون امام است، خلافت شأنی از شئون امام زمان است، در روایات ما و در زیاراتی که وجود دارد، قریب به 180 شأن برای امام ذکر شده است، یکی از شئون امام خلافت است، نه همه شئون.


پس می بینید که هم در امور ملکی و مادی، و هم در سایر شئون به وجه تام همه اش متعلق به اهل بیت علیهم السلام است و علت هم این است که آنها انسان کامل هستند و خلیفة الله هستند، عالم به اذن الله به واسطه وجود این خانواده خلق شده است.



انتظار

آیا غیبت حضرت ولی عصر(عج) با این مالکیت تام و کامل در تضاد نیست؟


خیر، اگر حضرت ولی عصر(عج) در غیبت قرار گرفته اند به معنای این نیست که مالکیت ایشان سلب شده است، بلکه مالکی است که در غیبت است، به سفر رفته و بر می گردد. و وقتی برگردند مبسوط الید می شوند. الان مبسوط الید نیستند. خوب چه کسی این مالک را دست بسته؟ خداوند که نمی خواسته است که مبسوط الید نباشند. مردم امام را از بساطت و آزادی دست خارج کردند، و دست ایشان بسته شد. پس موضوع ظهور در واقع چیزی نیست جز فرصت و زمان و وقت مبسوط الید شدن امام، وقتی مبسوط الید بشوند، اعمال ولایت می کنند، اعمال ولایت هم در امور جزئی، نیست. بلکه اعمال ولایت در تمامی امور جزئی و کلی عالم و ساکنان عالم است. یعنی بر کل ساکنان عالم ملکی و ملکوتی اعمال ولایت خواهند کرد. به نحو تام و نه جزئی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، مادی، معنوی، ملکی، ملکوتی و .. برای همه ساکنان عوالم مختلف ارواح، ملائک، اجنه، انسانها، حیوانات، نباتات و جامدات.


از همان زمان است که تمام موجودات و ساکنان عوالم به حق خودشان می رسند. چون الان آنها نیز به حق خودشون نمی‌رسند، چرا؟


چون وقتی امکان اعمال ولایت تام امام عادل وجود نداشته باشد، یعنی امام عادل وقتی مبسوط الید نیست، اول امام مظلوم واقع شده، دوم، دین خدا و شریعت خدا مظلوم واقع شده، و سوم، رعایای امام مظلوم واقع شده اند. اگر رعایای امام را (تمام جنیان و تمام انسانها و تمام حیوانات و نباتات) فرض کنیم، یعنی همه آنها روزی خوار هستند. چرا می گوییم روزی خوارند؟ چرا می گوییم اینها روزی خوار این خانواده اند؟ وقتی می گویید روزی خوارند یا می فرمایند اینها روزی خوارند یعنی رعیت و روزی خوار این خانواده هستند.




تمام عالم متعلق به امام است. ما بقی خلق روزگار غاصبند. الا آنکه به اذن ایشان، یعنی امام تصرف کرده باشند. یعنی از طریق ایشان و از طریق حکم خدا و حکم رسول خدا و حضرات معصومین علیهم السلام، امانت دار شده باشند نه مالک. یعنی امانت به ایشان داده شده باشد برای مدتی. این امانت دادن هم برای این است که در همان مسیر استفاده بکنند. یعنی در مسیر و خواست خداوند و رسول خدا و اهل بیت علیهم السلام هزینه کنند. در غیر این صورت غاصبند




خوب وقتی صاحب و مالکش و ولی او که عادل است، دست بسته است و مبسوط الید نیست، صد البته که این رعایا به سهم خودشان نمی رسند و مظلوم واقع می شوند، نتیجه اش این می شود که بحران بوجود می آید. بحرانها نتیجه ظلم حاصله از بسته شدن دست امام است. آیا این همه آلودگی در زمین نمی بینید؟ خوب معلوم است که به آسمان ظلم می شود، آیا حق این درختهاست که این همه دود بخورند؟ خوب به درخت هم ظلم شده است. حق زمین است که این همه به او ظلم شود و مواد شیمیایی به او تزریق شود؟ خوب به زمین هم ظلم شده است. آیا حق این همه جانور هست که نسلش برچیده شود، و از آنها کفش و کیف ساخته شود؟ خوب به این حیوانات هم ظلم می شود. و حق این همه زن و مرد و بچه است که تحت استعمار و استثمار و استحمار فرهنگی قرار بگیرد؟


چرا این همه مظلوم وجود دارد؟ یک عده استعمار می شوند، یک عده استثمار می شوند و یک عده استحمار.


خوب چرا به اینها ظلم می شود؟  بخاطر اینکه صاحب ندارند. یعنی پدر ندارند، پدر آنها کجاست؟ غائب است.


مگر نه اینکه نبی الله، حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «انا و علی ابوا هذه الامه».


من و علی پدران این امتیم. حالا پدر ما کجاست؟ غائب است. پدر که غائب است به بچه ظلم می شود. توی سر او می زنند، و حق او را می خورند.


اهل بیت، «کلهم نور واحد» هستند ، وقتی می گویید «کلهم نور واحد» یعنی امام علی علیه السلام تجسم پیدا می کند در صورت و سیمای امام مهدی (عج) پس وقتی حضرت علی علیه السلام نیست یعنی پدر نیست. وقتی امام مهدی(عج) غائبند یعنی پدر غائب است. پدر که غائب است تکلیف بچه هایش معلوم است. یعنی مورد ظلم واقع می شوند و حقشان غصب می شود.


پس خلاصه این شد که سهم امام همه عالم است و این سهم امام داده نمی شود. اگر بگویند سهم امام را می دهیم ، می گوییم نمی دهید، چرا؟ اظهر من الشمس است. چون امام غائب است.


وقتی امام غائب است، یعنی امام مبسوط الید نیست، یعنی سهمش داده نشده است.

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 5:20 - 0 تشکر 517283

ویژگی های یک خانواده منتظر!!


اصول حاکم بر خانواده منتظر



انتظار







خانواده کوچک ترین نهاد اجتماعی است که نقش بالنده و اساسی در تکوین جامعه دارد. خانواده زمینه ساختارهای هویتی و عاطفی جامعه فردا را مهیا می نماید. خانواده با التزام عملی به اصول اعتقادی خویش زمینه ساز جامعه کلان فردا است که باید روابط اجتماعی، عاطفی، سیاسی ـ فرهنگی آن در جهت ارزش های بایسته نظام گیرد.







تعریف خانواده چیست؟


اصل اول حاکم بر خانواده اصل تعریف خانواده است: خانواده مجموعه ای از افراد است که وظیفه دارد تحت سرپرستی پدر خانواده در مسیر رضایت ولی خدا خود را شکل و ارتقاء داده و در تعامل با محیط اطراف نیز نه تنها از خود پاسداری نموده بلکه براساس باورهای خود در رشد و شکوفایی جامعه نیز تاثیرگذار باشد.



خانواده مهدوی چه ارکانی دارد ؟


خانواده مهدوی، خانواده ای است که با درک حضور ولی خدا در متن زندگی سعی دارد رفتار خویش را با رضایت ولی خدا انطباق داده و خود را در مسیر اهداف آن سالار مکتب عشق و آن یار غائب از نظر به شکوفایی برساند تا نه تنها در مقابل اهریمنان انس و جن مقاوم باشد بکه آن ها را نیز در مسیر حق راهبری نماید.



قبول عبودیت پروردگار


قبول عبودیت پروردگار باید روح حاکم بر زندگی اعضای خانواده خانواده باشد. عبودیت خدا اعضاء را در یک مسیر روشن راهبری می کند و به هویت می رساند.




خانواده مهدوی، خانواده ای است که با درک حضور ولی خدا در متن زندگی سعی دارد رفتار خویش را با رضایت ولی خدا انطباق داده و خود را در مسیر اهداف آن سالار مکتب عشق و آن یار غائب از نظر به شکوفایی برساند تا نه تنها در مقابل اهریمنان انس و جن مقاوم باشد بکه آن ها را نیز در مسیر حق راهبری نماید




باید اعضاء خانواده با امام زمان علیه السلام آشنا شوند و این آشنایی نه در حد اطلاعاتی از شناسنامه و اسم و رسم آن عزیز ـ که این خوب است ـ اما کافی نیست که باید باور کنند او :


اولاً زنده است


 ثانیاً «حاضر» است و «غیبت» او نه به منزله «عدم حضور» که به معنای «عدم ظهور» است. او ظاهر نیست اما حاضر است.


آن ها باید بدانند هر هفته امام زمان علیه السلام از احوالات انسان با خبر می شود و نه تنها در طول هفته، که هر روز و نه هر روز، که هر ساعت و نه هر ساعت، که هر لحظه، زیرا امام علیه السلام هر وقت بخواهد و اراده کند می داند آنچه را که باید بداند، پس با این آگاهی و با آن درک عبودیت حضرت حق اعضای خانواده به آگاهی مطلوب و آزادی نسبی از غیر خدا دست می یابند و نه تنها از بحران های اجتماعی خلاصی می یابند و به مقام صبر و ایستادگی می رسند. که به بالندگی و نشاط و اطمینان و آرامش و تلاش در جهت اشاعه ارزش های الهی دست می یازند.




مهدویت

اصل ارتقاء سطح سلامت جسمی و روشی خانواده مبتنی بر فرهنگ مهدویت


وقتی می گوییم فرهنگ مهدویت یعنی اسلام یعنی قرآن و عترت علیه السلام. یعنی تمامیت دین خدا ،فرهنگ اسلامی یعنی فرهنگی که باید با رضایت ولی خدا همراه باشد.


سلامتی جسمی نیز باید در جهت رضایت او باشد یعنی اینکه از طریق حق به حقیقت و حق برسیم. یعنی هم در مسیر اطاعت از امام علیه السلام گام برداریم و هم در نیل به مقصد در مسیر او باشیم و رضایت او را طلب نماییم در تغذیه به خویش دقت کنیم روزی حلال را بخوریم و بیاشامیم و همچنین در مصرف میانه رو باشیم و در انفاق و بخشش متناسب با ظرفیتی که داریم اقدام نماییم. طوری انفاق نکنیم که طاقت آن را نداشته باشیم.


بدیهی است اگر خوراکی متناسب با حلال و حرام تعریف شود و حتی از شبهات بپرهیزیم می توانیم گام های اساسی را برداریم و از نظر روحی و روانی نیز به آرامش و سکینه و اطمینان قلبی برسیم که این همه را وقتی به ما می دهند که ما از کانال انتقال غذا به روح که جسم است؛ مراقبت نماییم و حق او را ادا کنیم.




مدام به یاد آوردن و ذکر نمودن امام عصر (علیه السلام) می تواند تأثیر عمیقی بر اعضای خانواده بگذارد




رویکرد حاکم بر زندگی مهدوی


رویکردها، جهت و روح حاکم بر زندگی هستند که زندگی بر اساس آن ها شکل می گیرد و هویت می یابد. رویکرد زندگی مهدوی یک چیز بیشتر نیست و آن تلاش در جهت کسب رضایت ولی خدا است. این تلاش، تلاش مقدسی است که با «درک حضور» امام زمان علیه السلام شکل گرفته و عینیت می یابد.


بیاییم زندگی خوبی را با رضایت آن عزیز همراه نماییم. چراکه او آگاه است. پس «اشتباه» ندارد و او «آزاد از غیر خدا» است؛ پس گناه نمی کند. آری او عزیز و دوست داشتنی است؛ زیرا از ما به ما آگاه تر و از ما به ما مهربان تر است


راه کارهای تقویت رابطه خانواده و فرزندان با مهدویت چیست؟


راه کارهای زیادی در باره وجود دارد که ما شما را تنها با چند راه کار ساده آشنا می سازیم:


1- معرفت به امام عصر(علیه السلام). باید تلاش کنیم که امام عصر را خود خوب بشناسیم و خوب بشناسانیم.


2- عمل به معرفت امام عصر (علیه السلام). باید سعی نماییم به آنچه معرفت پیدا کردیم عمل کنیم.


3- باید زمینه های دو مورد پیش گفته را در محیط خانواده فراهم کنیم.


4- نباید از مسئله دعا غافل شویم، هم در حق خود، هم در حق امام خود.


5- مدام به یاد آوردن و ذکر نمودن امام عصر (علیه السلام) می تواند تأثیر عمیقی بر اعضای خانواده بگذارد.

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 5:20 - 0 تشکر 517284

چگونه باشیم تا ظهور نزدیک شود


ظهور

آمادگی برای برخورداری از حضور امام معصوم و مقتدر، دعا و نیایش برای ظهور منجی در مناسبت های مختلف روزهای جمعه، نیمه شعبان و ختم قرآن برای نزدیک شدن ظهور امری پسندیده است اما در زندگی روزمره باید برای این امر مهم برنامه ریزی داشت.


شاید برای بسیاری از شیعیان و محبان حضرت ولی عصر(عج) این دغدغه وجود داشته باشد که با توجه به شرایط اجتماعی و توانایی های خود چه اقداماتی را باید انجام دهند تا یک منتظر واقعی محسوب شوند.



دوری از گناهان کبیره و صغیره


ایمان داشتن به اصول و فروع دین، انجام واجبات الهی و دوری از گناهان کبیره و صغیره در تعجیل امر ظهور بسیار موثر است، از این رو شیعیان و محبان حضرت با تمرین و تجسم اینکه اگر هر روز یک گناه را ترک کنند می توانند در نزدیک شدن ظهور گام موثری بردارند، خود و دیگران را به ای امر مهم دعوت کنند و نتایج آن را در زندگی روزمره خود مشاهده کنند.




دعا و نیایش برای ظهور منجی در مناسبت های مختلف همچون روزهای جمعه، نیمه شعبان، سایر مناسبت های دینی و توسل به حضرت برای رفع گرفتاری ها و برآورده شدن حاجات و ختم قرآن برای نزدیک شدن ظهور امری پسندیده است اما در زندگی روزمره خود نیز باید برنامه مستمر و جدی داشته باشیم و همانطور که برای حوائج شخصی خود اصرار داریم. برای امر نزدیک شدن ظهور توجه قلبی و عملی داشته باشیم




نگه‏داشتن زبان و عجله نکردن و تسلیم بودن


لازمه حفظ موجودیت شیعه و حفظ دینِ شیعیان خالص و منتظر، این است که اولاً اصلِ تقیّه را رعایت کرده و زبانشان را از آنچه که سودى ندارد، نگه‏دارند (تا چه رسد به آنچه که زیانبار باشد)؛ ثانیاً در شرایطى که قدم به قدم انباشته از شبهه‏ها و گناهان و فسادهاست، شیعیانِ منتظر باید به همان اندازه که رفعِ نیاز مى‏کنند، حضور اجتماعى داشته و بقیه اوقات را صرف حضور در خانه یا خانواده کنند و بدانند که خداوند به آنها دستور داده که خودشان و اهلشان را از آتش حفظ کنند و در این ساعات مى‏توانند به مطالعه، تدبّر، مذاکره، عبادت، تهجّد و یا لذّات مباح بپردازند و از تربیت و محافظت زنان و فرزندانشان غافل نشوند و آنها را به امواج سهمناک جامعه حیرت‏زده و سرگردان و گنهکار نسپارند و گمان نکنند که ملاک خداوند براى شتاب در امر ظهور، عجله آنهاست. بلکه بخش بزرگى از شرایط ظهور مربوط به آمادگى انسانها براى پذیرش تعالیم حکومت و دولت کریمه امام زمان(عج) است.




انتظار

وظایف اجتماعی منتظران حضرت


در شرایط حال و به طور طبیعی افراد جامعه اسلامی در شغل های مختلف مشغول کار و فعالیت هستند و روزانه بسته به شرایط و موقعیت خود دغدغه های گوناگونی دارند، افراد باایمان که یقین به ظهور حجت دارند و دوست دارند به نوعی در امر ظهور دخیل باشند، باید از طریق مشاغل خود و آنچه که در روزمرگی با آن روبه رو هستند اقداماتی را در جهت ظهور حضرت صاحب الزمان(عج) انجام دهند.



بسنده نکردن فقط بر دعا


دعا و نیایش برای ظهور منجی در مناسبت های مختلف همچون روزهای جمعه، نیمه شعبان، سایر مناسبت های دینی و توسل به حضرت برای رفع گرفتاری ها و برآورده شدن حاجات و ختم قرآن برای نزدیک شدن ظهور امری پسندیده است اما در زندگی روزمره خود نیز باید برنامه مستمر و جدی داشته باشیم و همانطور که برای حوائج شخصی خود اصرار داریم. برای امر نزدیک شدن ظهور توجه قلبی و عملی داشته باشیم.




ایمان داشتن به اصول و فروع دین، انجام واجبات الهی و دوری از گناهان کبیره و صغیره در تعجیل امر ظهور بسیار موثر است، از این رو شیعیان و محبان حضرت با تمرین و تجسم اینکه اگر هر روز یک گناه را ترک کنند می توانند در نزدیک شدن ظهور گام موثری بردارند، خود و دیگران را به ای امر مهم دعوت کنند و نتایج آن را در زندگی روزمره خود مشاهده کنند




خود را برای امتحانات الهی آماده کنیم


سخت بودن امتحانات آخرالزمان امری طبیعی و معقول است و همانطور که در آخرین لحظات عمر یک انسان، ابلیس بیشترین تدبیر، اصرار و فشار خود را در جهت گمراهی فرد، به‌کار می‌گیرد؛ شیطان در آخرالزمان بیشترین تلاش خود را برای سقوط افراد انجام می‌دهد. شیطان با مقدمه‌سازی و تدبیر کار می‌کند و برای انجام نقشه‌های خود طرح‌ریزی می‌کند، ما باید تدبیر خود را برای پیشگیری از سقوط، افزایش دهیم و ایمان‌مان را کامل‌تر کنیم.


برای اینکه بتوانیم خود را آماده پذیرش امام مقتدر کنیم، علاوه بر تقویت ایمان و صفای باطن، باید قدرت درک و فهم خود را در مسائل مختلف سیاسی و فرهنگی بالا ببریم. باید از پیچ و خم‌های مسائل سیاسیِ عالم خبر داشته باشیم و در عرصه سیاست فرق گنهکار و بی‌گناه را تشخیص دهیم. باید افراد ظالم را در پشت چهره‌های به ظاهر بی‌گناهشان بشناسیم و گرگ را در لباس میش بتوانیم تشخیص دهیم. باید مفهوم "الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْل"(بقره/191) را بفهمیم.



آمادگی جهت برخورداری از امام معصوم


یکی از آخرین و مهمترین وظایفِ منتظران "آمادگی برای برخورداری از امام معصوم و مقتدر" است، امامِ مقتدری که دیگر مظلوم نیست. البته واضح است که معنای مقتدر بودن، ظالم بودن نیست بلکه به معنای اقدام فعّالانه ازسوی امام است. امام مقتدر امامی است که منفعل نبوده و به دلیل اقتداری که ناشی از بصیرت و قوت ایمان شیعیان او است، اجازه نمی‌دهد هیچ امری به او تحمیل شود. می‌دانیم که بسیاری از امور به پیامبر(صلی الله علیه و آله) و امیرالمۆمنین(علیه السلام) و سایر ائمه هدی(علیهم السلام) تحمیل شده است. تا جایی که امیرالمۆمنین در اواخر حکومت خود می‌فرمود :"تا دیروز من امیر بودم و فرمان می‌دادم، و امروز شما به من فرمان می‌دهید: "لَقَدْ کُنْتُ أَمْسِ أَمِیراً فَأَصْبَحْتُ الْیَوْمَ مَأْمُوراً"(نهج البلاغه، خطبه 208)

what`s life?life is love.
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.