پرهیز از جلسات بى مصرف
با آن که حافظه قوى و خوش ذوق بودن استاد باعث شده که سفرها و مجالس و جلسات ایشان آمیخته با انواع لطایف و ظرایف مسرّت بخش باشد و در نتیجه مجلس ایشان از شیرین ترین مجلس ها و خصوصاً سفر با او از شیرین ترین سفرها گردد، در عین حال پرهیز معظّم له از کارهاى افراطى و بى مصرف از یک طرف، و انضباط در همه کارها از طرف دیگر، احیاناً سبب کدورت و رنجش خاطر بعضى از دوستان و علاقه مندان شده است و مى شود، چراکه توجّه او به محدودیّت و گذرا بودن عمر و از سوى دیگر کثرت طرح ها و پروژه هاى تألیفى و تحقیقى که در راستاى خدمت به دین و بلند کردن کارهاى زمین افتاده، در نظر گرفته، کار را به جایى رسانده که حتّى براى مهمانى ها و دعوت هاى پذیرفته شده نیز »ابتدا» و «انتها« تعیین کند و مثلاً بفرماید»:همه زمان مهمانى از آغاز جلوس تا پایان آن با همه مقدّمات، صرف غذا و پیشوند و پسوند سفره، نباید از یک ساعت تجاوز کند!«.
این پرهیز حتّى در بحث هاى بى فایده علمى نیز تجلّى کرده است، لذا در مقدّمه کتاب ارزشمند »القواعد الفقهیّة« در ارتباط با بحث هاى بى مصرف اصولیّون و فقها (پس از بیان امتیازات فقه شیعه و افتخارات علماى شیعه در ارتباط با علوم اهل بیت عصمت)علیهم السلام( و گسترش و عمقى که فقه و اصول و حدیث و رجال شیعى پیدا کرده است) چنین مى نویسد:
»لکن مع الاسف این موفّقیّت علمى بزرگ، نواقص قابل توجّهى دارد که یا از افراط نشأت مى گیرد و یا از تفریط، چراکه مسائل زیادى را خصوصاً در علم اصول مى بینیم که با مسائل مفید دیگر آمیخته شده و هیچ ثمره قابل اعتنایى بر آن مترتّب نمى شود، و جاى تعجّب است که هر روز به بهانه گسترش علم و کشف حقایق، بر عدد این گونه مسائل افزوده مى شود، افزایشى که آینده تاریکى را مى شود براى آن پیش بینى کرد«.
سپس با ارائه مواردى از این مسائل بى فائده در علم اصول و با اشاره به این که عدّه اى براى نشان دادن ثمره عملى این گونه مسائل، دست به دامن مسأله نذر مى زنند با آن که نذر ناذر بیچاره ممکن است به هر مسأله از مسائل علوم مختلف ارتباط پیدا کند و هیچ عاقلى حاضر نمى شود که همه آنها را در علم اصول مطرح کند، و با اشاره به خلطى که در استدلال براى مسائل اصولى و فقهى بین امور حقیقیّه و امور اعتباریّه مى شود مى نویسد:
»این گونه امور است که برهه اى از بهترین روزهاى جوانى طالبان علم را گرفته، آنان را از پرداختن به مسائل مهم تر و نافع تر باز مى دارد به گونه اى که این مشکله بلایى براى علم و عالمان شده است. به همین جهت است که مباحث فقهى امروز ما، غالباً بر محور ابواب عبادات و مقدار کمى از ابواب معاملات دور مى زند و سایر مباحث ارزشمند فقه ما، متروک و مهجور شده، تنها افراد خاصّى از علما از آن باخبرند... و عجیب این که بسیارى از کسانى که از این مشکل مى نالند در مقام عمل، خودشان نیز نمى توانند از تقلید و تبعیّت دیگران دست بکشند... از خداوند سبحان عاجزانه مى خواهیم که انسان هاى با اراده و صاحب عزمى را برانگیزد که کمر همّت ببندند و دامن علوم دینى را از این زواید پاک کنند و طالبان علم را به طریق مستقیم رهنمون نمایند. هرگز فراموش نمى کنم که بعضى از اساتید بزرگوار تعرّض به این گونه مسائل را خالى از شبهه شرعى نمى دیدند که شاید وجهش این باشد: امروز، اسلام، شدیدترین نیاز را به عالمانى دارد که از حوزه دین دفاع کنند و شکّى نیست که چنین دفاعى با پرداختن به این گونه مسائل قابل جمع نمى باشد«.
و جالب است که بعضى از دوستان و همراهان استاد، خصلت دورى از گعده هاى بى مصرف ایشان را به گذشته دور بر مى گردانند و مى گویند:
»ایّام تحصیلِ ایشان یا به تعلیم و یا به تعلّم و یا به مطالعه یا نوشتن مى گذشت و از عمرشان در همان زمان خوب بهره بردارى مى کردند، هیچ گاه مجلس ایشان به بطالت و شوخى و مانند آن برگزار نمى شد، واقعاً جدّى بود در کار تحصیل و در بروز دادن آن چه که استفاده کرده بود و رساندن آن به دیگران«.