• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن حوزه علميه > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
حوزه علميه (بازدید: 558)
سه شنبه 24/5/1391 - 9:34 -0 تشکر 511647
(خصوصیات و ویژگیها) آیة الله العظمى مکارم شیرازى

 توجّه دائم و ذکر مستمر

کثرت مشغله و تنوّع کارهاى روزمرّگى آفتى است براى دوام ذکر و استمرار حضور. اگر سحرگاهان کوله بار روز، محکم بسته نشود و جوانح انسانِ سالک، بر جزم و عزیمت در مسیر حق، گره نخورد (اشدُدْ على العزیمة جوانحى) و تمام اوقات و آنات، و تمام افعال و اعمال با همه تکثّر و تنوّعش، به «وِرد واحد» تبدیل نشود و یک سو و یک جهت نگردد (اسئلک... حتّى تکون اعمالى و أورادى کلّها ورداً واحداً) مشغله هاى روزمره گى، پرده هاى نسیان و غفلت را در مقابل دیدگان روح، درمى آویزد و حضور و سرمدى را از انسان رهرو مى گیرد (و حالى فى خدمتک سرمداً ( و بلکه شفّاف ترین قلب ها را در مرتبه خودش به نوعى تیره و تار مى سازد تا جایى که صاحب زلال ترین و صاف ترین دل ها یعنى رسول مکرّم مى فرمود:«انه لیغان على قلبى...»

مسلّم است که براى نجات از چنین زنگار و ظلمتى و براى تحصیل چنان «وحدت» و «دوامى» (وحدتِ ورد، و دوام درک حضور) انسان سالک، هم باید پیشگیرى نماید و هم حالت پیش آمده را درمان کند. پیشگیریش این باشد که از مجالس بى مصرف و افعال و اقوال مهمل و لایعنى بپرهیزد و همانند راهوار سریع السیرى که لحظه به لحظه وضعیّت و امکانات مرکب خویش را کنترل مى کند، او نیز لحظه به لحظه و ساعت به ساعت خویشتن را - به اصطلاح - چک کند و پیوسته مقصد را در نظرش مجسّم و لقاى محبوب را زمزمه نماید و مُدام ذکر بگوید و از هواها و وسوسه ها به خدا پناهنده شود و بالاخره مراقب باشد تا مسیرهاى انحرافى و کج راهه هاى به ظاهر زیبا و فریبنده اى که از این سو و آن سوى مسیر اصلى،براى انسان چشمک مى زند او را فریب ندهد.

و درمان حالت پیش آمده هم، آن باشد که پیوسته استغفار کند و همانند آن پیامبر مکرّم(صلى الله علیه وآله (که پس از بیان مزبور فرمود»:و انّى لأستغفر بالنّهار سبعین مرّة » هفتاد بار و بیشتر، از خداوندِ »مُدْرِکَ کلِّ فوت« طلب پوشش، مغفرت، جبران و تدارک نماید.

آنان که با استاد مأنوسند و خصوصاً در سفرى از سفرها محضرش را به خوبى و از نزدیک درک کرده اند، به توجّه دائم و چک کردن ها و پاییدن هاى مستمرّ استاد، پى برده اند و به هرز ندادن عمر و پرهیز از نشستن هاى بى مصرف، گعده هاى بى حاصل، مسامحه کارى و سهل انگارى در گذشت وقت و عمر ایشان، توجّه یافته اند

سه شنبه 24/5/1391 - 9:35 - 0 تشکر 511648

پرهیز از جلسات بى مصرف



با آن که حافظه قوى و خوش ذوق بودن استاد باعث شده که سفرها و مجالس و جلسات ایشان آمیخته با انواع لطایف و ظرایف مسرّت بخش باشد و در نتیجه مجلس ایشان از شیرین ترین مجلس ها و خصوصاً سفر با او از شیرین ترین سفرها گردد، در عین حال پرهیز معظّم له از کارهاى افراطى و بى مصرف از یک طرف، و انضباط در همه کارها از طرف دیگر، احیاناً سبب کدورت و رنجش خاطر بعضى از دوستان و علاقه مندان شده است و مى شود، چراکه توجّه او به محدودیّت و گذرا بودن عمر و از سوى دیگر کثرت طرح ها و پروژه هاى تألیفى و تحقیقى که در راستاى خدمت به دین و بلند کردن کارهاى زمین افتاده، در نظر گرفته، کار را به جایى رسانده که حتّى براى مهمانى ها و دعوت هاى پذیرفته شده نیز »ابتدا» و «انتها« تعیین کند و مثلاً بفرماید»:همه زمان مهمانى از آغاز جلوس تا پایان آن با همه مقدّمات، صرف غذا و پیشوند و پسوند سفره، نباید از یک ساعت تجاوز کند!«.


این پرهیز حتّى در بحث هاى بى فایده علمى نیز تجلّى کرده است، لذا در مقدّمه کتاب ارزشمند »القواعد الفقهیّة« در ارتباط با بحث هاى بى مصرف اصولیّون و فقها (پس از بیان امتیازات فقه شیعه و افتخارات علماى شیعه در ارتباط با علوم اهل بیت عصمت)علیهم السلام( و گسترش و عمقى که فقه و اصول و حدیث و رجال شیعى پیدا کرده است) چنین مى نویسد:


»لکن مع الاسف این موفّقیّت علمى بزرگ، نواقص قابل توجّهى دارد که یا از افراط نشأت مى گیرد و یا از تفریط، چراکه مسائل زیادى را خصوصاً در علم اصول مى بینیم که با مسائل مفید دیگر آمیخته شده و هیچ ثمره قابل اعتنایى بر آن مترتّب نمى شود، و جاى تعجّب است که هر روز به بهانه گسترش علم و کشف حقایق، بر عدد این گونه مسائل افزوده مى شود، افزایشى که آینده تاریکى را مى شود براى آن پیش بینى کرد«.


سپس با ارائه مواردى از این مسائل بى فائده در علم اصول و با اشاره به این که عدّه اى براى نشان دادن ثمره عملى این گونه مسائل، دست به دامن مسأله نذر مى زنند با آن که نذر ناذر بیچاره ممکن است به هر مسأله از مسائل علوم مختلف ارتباط پیدا کند و هیچ عاقلى حاضر نمى شود که همه آنها را در علم اصول مطرح کند، و با اشاره به خلطى که در استدلال براى مسائل اصولى و فقهى بین امور حقیقیّه و امور اعتباریّه مى شود مى نویسد:


»این گونه امور است که برهه اى از بهترین روزهاى جوانى طالبان علم را گرفته، آنان را از پرداختن به مسائل مهم تر و نافع تر باز مى دارد به گونه اى که این مشکله بلایى براى علم و عالمان شده است. به همین جهت است که مباحث فقهى امروز ما، غالباً بر محور ابواب عبادات و مقدار کمى از ابواب معاملات دور مى زند و سایر مباحث ارزشمند فقه ما، متروک و مهجور شده، تنها افراد خاصّى از علما از آن باخبرند... و عجیب این که بسیارى از کسانى که از این مشکل مى نالند در مقام عمل، خودشان نیز نمى توانند از تقلید و تبعیّت دیگران دست بکشند... از خداوند سبحان عاجزانه مى خواهیم که انسان هاى با اراده و صاحب عزمى را برانگیزد که کمر همّت ببندند و دامن علوم دینى را از این زواید پاک کنند و طالبان علم را به طریق مستقیم رهنمون نمایند. هرگز فراموش نمى کنم که بعضى از اساتید بزرگوار تعرّض به این گونه مسائل را خالى از شبهه شرعى نمى دیدند که شاید وجهش این باشد: امروز، اسلام، شدیدترین نیاز را به عالمانى دارد که از حوزه دین دفاع کنند و شکّى نیست که چنین دفاعى با پرداختن به این گونه مسائل قابل جمع نمى باشد«.


و جالب است که بعضى از دوستان و همراهان استاد، خصلت دورى از گعده هاى بى مصرف ایشان را به گذشته دور بر مى گردانند و مى گویند:


»ایّام تحصیلِ ایشان یا به تعلیم و یا به تعلّم و یا به مطالعه یا نوشتن مى گذشت و از عمرشان در همان زمان خوب بهره بردارى مى کردند، هیچ گاه مجلس ایشان به بطالت و شوخى و مانند آن برگزار نمى شد، واقعاً جدّى بود در کار تحصیل و در بروز دادن آن چه که استفاده کرده بود و رساندن آن به دیگران«.


سه شنبه 24/5/1391 - 9:36 - 0 تشکر 511649

لطافت روحى و علاقه به شعر



در هر حال توجّه دائم و ذکر مستمر و مراقبت پیوسته استاد جلوه هاى مختلفى را در افعال و حالات او به وجود آورده است و از آن جمله است لطافت روحى و حال و هواى عرفانى که از علاقه شدید او به شعر و شاعرى و خصوصاً گرایش زیادى که به اشعار حافظ و از شعراى معاصر، گرایشى را که به اشعار شهریار از خود نشان مى دهد (که کاملاً از ابیات فراوانى که در جلسات و نشست هاى علمى و غیر علمى بر زبان ایشان جارى مى شود و در حافظه ایشان جا گرفته است) به دست مى آید و خودش در این رابطه مى گوید:


»علاقه زیادى به شعر و ادبیّات دارم، لذا یکى از تفریحات من براى رفع خستگى، خواندن دیوان هاى شعراى بزرگ است، و من معمولاً قبل از استراحت، مخصوصاً بعد از ظهر باید کتابى را مطالعه کنم، و از میان شعراى قدیم دیوان حافظ را انتخاب کرده ام، و از شعراى جدید دیوان شهریار را، که هردو در کنار بستر من است. مقدارى از اینها را مطالعه مى کنم آرامش پیدا مى کنم و استراحت مى کنم و مى خوابم. من حافظ را قوى ترین شاعر در رشته غزل مى دانم. صرف نظر از بعضى از تعبیرات زننده ظاهرى اشعار که بعضى براى آن تفسیرهاى عرفانى مى کنند، من بیشتر به قدرت خلاّقیت حافظ و هنرمندى او در شعر و زیبایى هاى فوق العاده تشبیهات و نکات بسیار ظریف و باریک و نوآورى هاى فراوان او نگاه مى کنم. البتّه اشعار عرفانى بسیار قوى و نیرومندى هم دارد که ده بار هم انسان بخواند باز آن لطافت و روحانیّت را از دست نمى دهد.


شهریار را در میان شعراى معاصر بسیار قدرتمند مى دانم او در اشعارش همه جا در سایه حافظ حرکت مى کند، خودش هم اعتراف دارد که استاد اصلى اش حافظ است ولى انصافاً نوآورى هاى فراوانى دارد که انسان وقتى مطالعه مى کند از لطافت آن لذّت مى برد و گرد و غبار ملالت ها را از آیینه روح انسان پاک مى کند.البتّه شهریار دوران هاى مختلفى در زندگى داشته است و اشعارش هم هماهنگ با آن دوران هاست و گاهى بعضى از اشعار زننده هم از نظر مذهبى دارد که باید گفت تحت فشار محیط، القا شده است، ولى هرچه بود عاقبت به خیر شد و با حسن عاقبت از دنیا رفت و اشعار آبرومندى از خودش به یادگار گذاشت که من با اشعار او هم رابطه زیادى دارم«.



سه شنبه 24/5/1391 - 9:36 - 0 تشکر 511650

خـلــو ص نیّت



خلوص نیّت، خصلتى است که در مباحث گذشته نیز، ذیل عنوان »پشتکار و جدیّت« به آن اشارتى رفت، خصلتى که در قرآن کریم به عنوان یکى از دو رکن پیشرفت در امور و عبور از بن بست ها و رهنمون شدن به»سُبُل« الهى )وَ الَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا ( معرّفى شده است.


دو عنصر تلاش خستگى ناپذیر ) جاهدوا) و خلوص نیّت (فینا... ) دو رکن اساسى براى جلب امدادهاى غیبى و هدایت هاى معنوى به حساب مى آیند، از تلاش و جدیّت استاد، تحت عنوان»پشتکار و جدیّت« به تفصیل، سخن رفت و آن چه اکنون در مقام شرح آنیم خلوص نیّت استاد در میدان تحصیل و تدریس و تألیف است که از آغاز ورود استاد به این میدان، با ایشان همراه بوده و از جمله نکاتى است که بعضى از همراهان روى آن انگشت مى گذارند.


سه شنبه 24/5/1391 - 9:36 - 0 تشکر 511651

رمز موفّقیّت



و جالب است که استاد خود، از مسأله خلوص، به عنوان تجربه اصلى زندگى خویش یاد مى کند و آیه مزبور (وَ الَّذِینَ جَاهَدُواْ فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا) را چون تابلویى، الهام بخش زندگى خصوصى و اجتماعى خود مى داند و مى گوید:


»یکى از امورى که الهام بخش زندگى خصوصى و اجتماعى من بوده و هست این جمله کوتاه از آیات قرآن مجید است که مى گوید» :(و الذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا«(، مى فرماید: موفقیت و پیروزى در سایه دو چیز است: جهاد و تلاش خستگى ناپذیر)...جاهدوا) و خلوص نیّت (... فینا). دلم مى خواهد همیشه به این آیه عمل کنم، از تلاش و کوشش مضایقه نکنم، سعى مى کنم نیّت خالصى داشته باشم چون معتقدم هدایت الهى پشت سر آن است، و این را به عنوان تجربه اصلى زندگى ام مى دانم. همچنین این جمله از امیرمؤمنان (علیه السلام) الهام بخش زندگى من بوده است و با تمام وجود، این جمله را لمس کرده ام»: کلّ شىء من الدنیا سماعه، اعظم من عیانه»یعنى همه چیز دنیا آوازه اش و شنیدنش از خودش بیشتر است، شهرت، یک مسأله اى است که آوازه اش از دور، خیلى بلند است، امّا وقتى نزدیک مى شویم مى بینیم جز یک مشت مشکل، چیزى نیست، مرجعیّت آوازه اش از دور بلند است امّا از نظر مقامات دنیوى وقتى انسان وارد مى شود مى بیند نه، مسأله بسیار پردردسرى است. دنیا دورنمایش مهم است ولى از نزدیک مهم نیست، به عکس آخرت و مسائل معنوى که دیدنش از شنیدنش بسیار مهمتر و والاتر است«.


در هر حال، برکات و جلوه هاى مختلف خلوص در زندگى شخصى و اجتماعى و سیاسى انسان بر اهل خرد و بصیرت پوشیده نیست.

سه شنبه 24/5/1391 - 9:37 - 0 تشکر 511652

حلم و تسلّط بر اعصاب



یکى از جلوه هاى آن، حلم و مدارایى و تسلّط بر اعصاب و تواضع در برخورد با اقشار مختلف جامعه (از پایین ترین طبقات تا بالاترین و معتبرترین آن) است و این جلوه اى است که همراهان استاد آن را از گذشته اى دور در حافظه دارند و مى گویند:


»من هیچ گاه در همان موقع که با هم بودیم عصبانیّت از ایشان ندیدم و برخوردها، برخوردهاى صمیمانه در محیط صفا بود، صبح زود، من یادم نمى رود یک طلبه اى مشکلات کفایه اش را مى آمد از ایشان سؤال مى کرد و ایشان از حجره بیرون مى رفت و در حیاط مدرسه، مشکلات آن طلبه را به طور مرتّب حل مى کرد، چون خوش فکر بودند و دقیق، نیاز به مطالعه قبلى براى حلّ مشکلات آن طلبه نداشتند، در پاسخ به سؤالات، حاضر الذّهن بودند... سراغ ندارم که ایشان براى دیر آمدن یا زود آمدن رفقا و دیر شدنِ - مثلاً - وقت معیّنى که براى صرف غذا تعیین شده بود عصبانى بشود«.


دیگرى مى گوید:


»ایشان با افراد، بسیار خوش برخورد هستند، مخصوصاً با دوستان و شاگردان. آدم پرحوصله و آرامى است. یادم نمى رود یک شب خوابیده بودم طلبه اى آمد در را کوبید، ایشان را بیدار کرد و یک اشکالى در کتاب درسى داشت از ایشان پرسید. من ناراحت شدم که چرا این کار را کردى؟ فرمودند: این طلبه است، اشکال دارد، وظیفه ماست که راهنمایى اش کنیم. در درس مرحوم آیة اللّه محقّق داماد اگر کسى در اشکال کردن زیاده روى مى کرد، مرحوم آیة اللّه داماد گاهى متلک مى گفت، آقایى آمد درس ایشان (محقّق داماد) و خیلى اشکال مى کرد، مرحوم محقّق داماد طبق روش خودشان به ایشان متلک گفت، او از مرحوم آقاى داماد رنجید و آمد پیش من گفت: استاد آبروى مرا پیش دوستان مى برد، من پیغام را خدمت آقاى محقّق داماد عرض کردم، مرحوم داماد فرمودند که به او بگو: مثل «مکارم» باش، هر متلکى من به او مى گویم با خوشرویى و آرامش پذیرا مى شود، به او برنمى خورد و این گواهى است از محقّق داماد بر حسن خلق ایشان«.


و استاد خود مى فرماید:


»از مسائلى که با آن روبرو هستیم (مخصوصاً در شرایط فعلى) نیازها و توقّع هاى فراوان اشخاص است، تنها من نیستم هر کسى که فى الجمله موقعیّتى پیدا کند، سیل توقّعات از نیازمندان و گاهى غیر نیازمندان به سوى او سرازیر مى شود و دامنه آن توقّع ها به قدرى گسترده است که با امکانات موجود نمى توانیم به همه آنها جواب بدهیم، در این جا باید به حدیث معروف نبوى عمل کنیم که مى فرمود»:إنّکم لن تسعوا الناس بأموالکم فسعوهم بأخلاقکم; شما نمى توانید با اموالتان مردم را راضى کنید، سعى کنید با اخلاقتان مردم را راضى کنید.»


» مى شود که به ارباب رجوع مى گویم: «معذرت مى خواهم، به فلان دلیل نمى توانم مشکل شما را حل کنم، شرمنده هستم ازاین که نمى توانم!» و با این بیانات فى الجمله او را راضى مى کنم. نصیحتى از مرحوم آیة اللّه گلپایگانى در این زمینه به خاطر دارم ایشان مى فرمودند: «ارباب رجوع را محروم نکنید ولو به مقدار کم باشد». از این توصیه و نصیحت در زندگى استفاده مى کنم و سعى مى کنم به آن عمل کنم و از آن نتیجه دیده ام«.


سه شنبه 24/5/1391 - 9:37 - 0 تشکر 511653

پاى بندى به اصول و پرهیز از افراط و تفریط




دیگر از جلوه هاى خلوص، پاى بندى به اصول و پرهیز از افراط و تفریط در همه امور و ضوابط و حدود را فداى مصالح شخصى نکردن است. بسیار جالب است که استاد با همه ذوقیّات، هنرمندى ها، زنده دلى و پویایى که دارد از اصول و ضوابط ثابت در هر مسأله، تخطّى نمى کند که یکى از مصادیق مهمّ و بارز آن، پاى بندى ایشان در استظهارات و برداشت هاى تفسیرى و روایى و فقهى از آیات و روایات است. براى من بسیار پندآموز بود که وقتى براى اوّلین بار بعضى از برداشت هاى ذوقى و تأویلات بى مدرکِ به ظاهر زیبایى که از چهارچوب قواعد و قالب هاى ادبى و لفظى خارج بود را به ایشان عرضه کردم فرمودند:


»اگر بنا باشد که ما هر حرف زیباى خلاف ظاهرى را بزنیم و الفاظ در دستمان همانند «موم» باشد، هرج و مرج ادبى لازم مى آید و سنگى روى سنگ بند نمى شود

سه شنبه 24/5/1391 - 9:38 - 0 تشکر 511654

اعتدال سلیقه و سلامت فکرى



بر همین اساس است که یکى از برجستگى هاى استاد را مى توان، اعتدال سلیقه و سلامت فکرى و اتقان آرا، به حساب آورد. حسن سلیقه استاد، زبان زد خاصّ و عام است، خصلتى که اتّفاقاً خود استاد در شاخص هایى که براى یک روحانى مفید و تمام عیار بیان مى دارد روى آن تکیه دارد و مى فرماید:


«روحانى خوب فقط آن نیست که از استعداد خوب و تقواى لازم برخوردار باشد، بلکه مضاف بر آن، مى بایست داراى حسن سلیقه نیز باشد، به عالم بزرگوارى که علم و استعداد دارد و از ورع و تقوى نیز برخوردار است و لکن اعوجاج سلیقه دارد هرگز نمى توان امیدوار بود«.

سه شنبه 24/5/1391 - 9:38 - 0 تشکر 511655

نگاه به باطن عمل


!


از جلوه هاى دیگر خلوص نگاه به باطن عمل و در نتیجه دوراندیشى و برخوردارى از برنامه ریزى هاى دراز مدّت است. عجله و شتاب زدگى از یک طرف و عدم اعتماد به نفس از طرف دیگر از آفت هایى است که دامنگیر عدّه اى شده، مانع بسیارى از کارهاى مداوم و مستمر مى گردد، به عکس دورى از شتاب زدگى و داشتن اعتماد به نفس، هر قلعه اى هرچند به ظاهر مستحکم را قابل فتح مى سازد. بر همین اساس، از تکرار مکرّرات استاد این است که مى گوید:


«ما بن بستى نداریم و یا طول زمان بسیارى از حقایق را روشن مى سازد، اگر در زمان حیات نشد بعد از آن و یا نباید اصرار داشته باشیم که نتیجه کارمان را حتماً در زمان حیات خودمان ببینیم حتّى نباید اصرارى داشته باشیم که کارى که عمل صالح است و بالاخره ثمره خود را بر جاى مى نهد و آثار طیّبه آن آشکار مى شود در زمان حیات، به پایان برسد، ما راه را باز مى کنیم، دیگران ادامه اش مى دهند!«.


با این طرز تفکّر است که استاد، با کمال شهامت و امید دست به کارهاى ادامه دارى چون تفسیر نمونه، پیام قرآن، و پیام امام امیرالمؤمنین (شرح نهج البلاغه) مى زند و در تربیت نسل معاصر، خستگى احساس نمى کرد و نمى کند. خصوصاً وقتى ملاحظه مى شود که تحوّلات روحى و فکرى در تربیت انسان ها (که کار اصلى حوزویان است) تدریجى است و بر مربّى لازم است عامل زمان را در ساختن روان و فکر آدمى به حساب آورد و دل خستگى از تبلیغ دین را به خودش راه ندهد و همانند بسیارى نباشد که پرشور و پرگداز وارد صحنه مى شوند، امّا با برخورد با ناملایمات و ناسازگارى ها و کم توجّهى ها، از میدان به در مى روند و به طور کلّى از هدایتِ نسل معاصر، ناامید مى شوند!.


تألیفات متنوّع استاد در زمینه هاى مختلف اجتماعى و اخلاقى، و طول زمانِ ارشاد و هدایت نسل حاضر، گواه زنده اى است بر این مدّعا

سه شنبه 24/5/1391 - 9:39 - 0 تشکر 511656

بذل آبرو در راه خدا



دیگر از جلوه هاى خلوص، بذل آبروست; کسانى ممکن است در مقام سخن و قلم، از مدینه فاضله اسلام سخن ها برانند و از توانِ دین در اداره جامعه، قلم ها بزنند و از ضعف تئورى هاى شرق و غرب حرف ها بگویند، امّا در مقام عمل، به هیچ قیمتى حاضر نباشند که شخصیّت علمى و حوزوى خویش را فدا کنند و از اعتبار و آبرو، مایه بگذارند و در این مسیر، مَتَلَک ها و اتّهامات را با جان و دل خریدار شوند و براى ارتباط مستقیم با نسل معاصر و آشنایى با خواسته ها و نیازهاى آنان، از لاک مباحث خشک مدرسه اى و چهاردیوارى مباحث آکادمیک فلسفى و غیر فلسفى بیرون آمده، سرى به دنیاى خارج و هیاهوى مکاتب و افکار موجود در سایر محافل و مراکز تعلیمى بزنند و از جامع نگرى دین و قدرت پاسخ گویى آن به همه دردها در همه اعصار و امصار، بهره اى داشته باشند.


همه اینها به این جهت است که پاسخ گویى از شبهات و معضلات مختلف نسل حاضر و آشنا شدن با مقتضیات و معلومات زمان، با دشوارى هاى فراوانى همراه است و اتهامات جانکاه و توان سوزى را به دنبال دارد و خلوص و عشق وافرى را نسبت به پاسدارى از مرزهاى دینى طلب مى کند و این در حالى است، که استاد ما از دیرزمان راه رایافته بود و از پاى نمى افتاد و از بذل آبرو و نادیده گرفتن تشخّصات علمى و حوزوى باکى نداشت و بر این اساس و با بیرون آمدن از چهار دیوارى مباحث حوزوى و شئونات پندارى، توانست بیش از یکصد و بیست جلد کتاب براى رفع اشکالات و تربیت نسل معاصر بنویسد.


آن چه گفته شد در محدوده حوزه و شئونات حوزوى بود. در محدوده خارج از حوزه و در بستر جامعه نیز با یک گذر اجمالى به سیر تحوّلات و حوداثى که قبل از انقلاب و بعد از انقلاب، در ارتباط با بعضى از اشخاص یا جریان هاى روشنفکرى گمراه و گمراه کننده، پیش آمد مى توان به وجود این شهامت و فتوّت در استاد پى برد. جریان هایى که به جهت محبوبیّت هایى که در میان جمعى از جوانان و روشنفکران و احیاناً در میان عدد قابل توجّهى از توده مردم به دست مى آوردند درگیرى و مقابله با آن، ریسکى وجاهتى و اجتماعى به حساب مى آمد و طبعاً مقتضاى روحیّه ملامت ترسى و سیاست محافظه کارى و حراست از موقعیّت موجود اجتماعى، این است که انسان دم فروبندد و با تسویلات و تزیینات شیطانى (لاَُزَیِّنَنَّ لَهُمْ) و خیالات واهى و توجیهات نفسانى، به حسب ظاهر، گلیم موقعیّت خویش را سالم از آب بیرون کشد و از حریم شئوناتش حفاظت کند! و ناخواسته و ناخودآگاه به جرم کتمان حقیقت و عدم ایستادگى در مقابل بدعت و انحراف،مصداق  (إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَیِّنَاتِ وَ الْهُدَى مِن بَعْدِ مَا بَیَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِى الْکِتَابِ، أُوْلَئِکَ یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ یَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُونَ) شود!


جوهره روحى و خلوص استاد و عشق او به پاسدارى از حریم دین موجب مى شد که در بسیارى از موارد، بى توجّه به هرگونه کارشکنى و اتّهامى، از بذل موقعیّت، آبرو و اعتبار، دریغى نداشته باشد و براى روشنگرى نسل معاصر و نجات آنان از دام گمراهان و کج اندیشان از اقدام لازم و موضع گیرى مقتضى در جایگاه مناسب، پروایى نکند هرچند بدگویى هایى را از سوى بدخواهان به دنبال داشته باشد.


شکى نیست که این جرأت و شهامت و ملامت نترسى نیز فضلى است که به هر کسى عطا نمى شود (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ مَن یَرْتَدَّ... وَ لاَ یَخَافُونَ لَوْمَةَ لاَئِم ذَلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَن یَشَآءُ).

سه شنبه 24/5/1391 - 9:39 - 0 تشکر 511657

دفاع معقول از انقلاب و نظام



دیگر از جلوه هاى خلوص دفاع معقول از انقلاب و نظام اسلامى و رهبرى است.


با آن که حفظ نظام اسلامى از اهمّ واجبات است و مسأله رهبرى دینى به منزله ستون خیمه نظام به حساب مى آید در عین حال، عدّه اى حتّى در حسّاس ترین لحظات و بحرانى ترین فترات، دم فرو مى بندند و دفاع از این موضوع حسّاس را خلاف شئون خود تلقّى مى کنند. این در حالى است که گروهى دیگر، جانب افراط را گرفته، دفاعیّات بى حدّ و مرز آنان، تملّقات و چاپلوسى هاى دوران هاى پیشین را در خاطره ها زنده مى کند.


دفاع معقول و حکیمانه، به همراه نصایح و تذکّرات دلسوزانه و مشفقانه، خلوص مى خواهد و انصاف، فتوّت دینى، اعتدال روحى و به دور بودن از ملاحظات اعتبارى و نفسانى را طلب مى کند

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.