• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن ادبيـــات > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
ادبيـــات (بازدید: 4119)
يکشنبه 15/5/1391 - 23:52 -0 تشکر 493349
در کوچه باغ شعر

بهار و یار

شاعر:ابوالفضل دادا (تبریز)

فصل گل و درخت و هزار آمده ست باز
وقت وصال و عشرت یار آمده ست باز

عطر نیایش از لب شب بوست اشکار
طرف چمن نسیم نگار آمده ست باز

دلدادگان سروسهمی را نوید باد
نرگس به گل نشست و بهار آمده ست باز

باری کمال سجده و تسبیح غنچه ها
گلبوته ها و سبزه به بار آمده ست باز

عمری پی اش اسیرم و یارم به پای خویش
مانند سایه زیر چنار آمده است باز

شوق پرندگی

حسن قدرت آبادی (تهران)

کوه شکوهمند و سبز
دست مناجات زمین

پر شده دریای بزرگ
موج به موج از یقین

وقت نماز عشق، گل
ز بند غنچه رسته است

سرو در آستان او
قامت عشق بسته است

همقدم چشمه روان
جاری و جویبار شو

حرف شکفتگی چو باغ
زمزمه کن، بهار شو

بیا به بلبل اسیر
شوق پرندگی ببخش

کوچه به کوچه با بهار

سفر

اکرم رئیسی (اصفهان)

سال ها می گذرد
لیک از یار سفر کرده من
خبری هرگز نیست
می گذرد از جلوی چشمانم
خاطرات سبزش
از غم دوری او
به کجا باید رفت؟
نه چراغی، نه نگاهی که بگوید از عشق
که بنالد زغم هجر و سفر
زیرا این سقف حیات
می زنم فریادی
من ز یار خوبم
کرده باشم یادی

بی صداترین صدا، عشق

رضا خواجوی (دزفول)

توی شهر بی صدایی، بی صداترین صدا عشق
توی خاک غربت و غم، با همه کس آشنا عشق

با تموم خستگی ها، با همه شکستگی ها
بهترین پناه و یاور برای این آدما عشق

میون این همه دشمن، میون کینه و نفرت
توی این نامردمی ها، اون رفیق بی ریا عشق

وقتی که برای آدم معنی شده ابهام
توی بهت حرف و واژه بهترین نام خدا، عشق

میون جاده غربت، توی راه بی کسی ها
بهترین پناه برای، خستگی عابرا، عشق

وقتی که سکوت و گریه، توی قلب آدما هست
توی سکوت قلب خسته، اون صدای آشنا، عشق

تبسم

هوشنگ هوشنگی (تهران)

لحظه تجسم بهار شد
و رقص برگ
لحظه شکوه آب و آینه
موسم خروش و اشک ابر
باز شد دوباره دفتر بهار
تازه شد حدیث سبز روزگار
جان گرفته فرصت دعا
می رود دعای تو، دعای من
به آسمان
جسم زندگی، گرفته جان!
لحظه تبسم است!

سبز

محمد رحیمی(رامهرمز)

یک نفر آمده دنیای مرا سبز کند
خواب و بیداری و رویای مرا سبز کند

پلک چشمان تر پنجره را بگشاید
سمت دلگیر تماشای مرا سبز کند

سیب لبخند به لب های تو آویزد و بعد
فصل نمناک غزل های مرا سبز کند

بعد از آن، هی هی تنهایی چوپانی دل
کسی آمد نفس نای مرا سبز کند

عند لیبانه سخن ساز کند کلک مرا
طبع شیرین شکر جای مرا سبز کند

کسی از نسل اقاقی، کسی از جنس بهار
یک نفر آمده دنیای مرا سبز کند

منبع:نشریه خانواده، شماره 394

اگر آدم دنیا رو هم داشته باشه ولی اخلاق نداشته باشه هیچ فایده ای نداره
چهارشنبه 18/5/1391 - 21:59 - 0 تشکر 498676

زمستان پوستین افزود بر تن کدخدایان را
ولیکن پوست خواهد کند ما یک لاقبایان را
ره ماتم سرای ما ندانم از که می پرسد
زمستانی که نشناسد در دولت سرایان را
به دوش از برف بالاپوش خز ارباب می آید
که لرزاند تن عریان بی برگ و نوایان را
به کاخ ظلم باران هم که آید سر فرود آرد
ولیکن خانه بر سر کوفتن داند گدایان را
طبیب بی مروت کی به بالین فقیر آید
که کس در بند درمان نیست درد بی دوایان را
به تلخی جان سپردن در صفای اشک خود بهتر
که حاجت بردن ای آزاده مرد این بی صفایان را
به هر کس مشکلی بردیم و از کس مشکلی نگشود
کجا بستند یا رب دست آن مشکل گشایان را
نقاب آشنا بستند کز بیگانگان رستیم
چو بازی ختم شد بیگانه دیدیم آشنایان را
به هر فرمان آتش عالمی در خاک و خون غلطید
خدا ویران گذارد کاخ این فرمانروایان را
حریفی با تمسخر گفت زاری شهریارا بس
که میگیرند در شهر و دیار ما گدایان را

اگر آدم دنیا رو هم داشته باشه ولی اخلاق نداشته باشه هیچ فایده ای نداره
چهارشنبه 18/5/1391 - 22:0 - 0 تشکر 498680

مستمندم بسته زنجیر و زندان یا علی
دست گیر ای دستگیر مستمندان یا علی
بندی زندان روباهانم ای شیر خدا
می جوم زنجیر زندان را به دندان یا علی
آهن تفتیده ام كز كوره آرندم برون
تا بسانیدم میان پتك و سندان یا علی
دوستان گریان به گورستان و پیش چشمشان
دشمنان چون استخوان كله خندان یا علی
من نه ایوبم ولی صبرم به محنت بیش از اوست
من نه یوسف لیك زندانم دو چندان یا علی
دردمندی روسیاهم با شفاعت مستحق
ای درت دارالشفای دردمندان یا علی

اگر آدم دنیا رو هم داشته باشه ولی اخلاق نداشته باشه هیچ فایده ای نداره
چهارشنبه 18/5/1391 - 22:1 - 0 تشکر 498685

علی آن شیر خدا شاه عرب
الفتی داشته با این دل شب
شب ز اسرار علی آگاه است
دل شب محرم سرالله است
شب علی دید و به نزدیكی دید
گرچه او نیز به تاریكی دید
شب شنفته است مناجات علی
جوشش چشمه عشق ازلی
شاه را دیده به نوشینی خواب
روی بر سینه دیوار خراب
قلعه بانی كه به قصر افلاك
سر دهد ناله زندانی خاك
اشكباری كه چو شمع بیزار
می فشارد زر و می گرید زار
دردمندی كه چو لب بگشاید
در و دیوار به زنهار آید
كلماتی چون در، آویزه گوش
مسجد كوفه هنوزش مدهوش
فجر تا سینه آفاق شكافت
چشم بیدار علی خفته نیافت
روزه داری كه به مهر اسحار
بشكند نان جوین افطار
ناشناسی كه به تاریكی شب
می برد شام یتیمان عرب
تا نشد پردگی آن سر جلی
نشد افشا كه علی بود علی...

اگر آدم دنیا رو هم داشته باشه ولی اخلاق نداشته باشه هیچ فایده ای نداره
چهارشنبه 18/5/1391 - 22:2 - 0 تشکر 498691

تو پنداری كه ما چشم و دهانیم؟
جهانیم و ز چشم خود نهانیم
بچشم جان تماشا كن جهان را
جهان در ماست نی ما در جهانیم

اگر آدم دنیا رو هم داشته باشه ولی اخلاق نداشته باشه هیچ فایده ای نداره
چهارشنبه 18/5/1391 - 22:2 - 0 تشکر 498692

عقل را اسلحه در جنگ مصائب صبر است
او چه مكری كه معافی دهد از هر مكروه
چون فلزی كه مطلا كنی از آب طلا
بشكر خنده هم اندود توانی اندوه
آگاهی آزاده كند تیغ زبان را به غلاف
بو كه از حرف ستیزنده نیاید بستوه
چه بسا لب به تبسم بگشاید چون خنجر
باوجودی كه غم انباشته دارد چون كوه

اگر آدم دنیا رو هم داشته باشه ولی اخلاق نداشته باشه هیچ فایده ای نداره
چهارشنبه 18/5/1391 - 22:3 - 0 تشکر 498695

از زندگانیم گله دارد جوانیم
شرمنده ى جوانى از این زندگانیم
دارم هواى صحبت یاران رفته را
یارى كن اى اجل كه به یاران رسانیم
برواى پنج روز جهان كى كنم كه عشق
داده نوید زندگى جاودانیم
چون یوسفم به چاه بیابان غم اسیر
وز دور مژده ى جرس كاروانیم
گوش زمین به ناله ى من نیست آشنا
من طایر شكسته پر آسمانیم
گیرم كه آب و دانه دریغم نداشتند
چون میكنند با غم بى همزبانیم
اى لاله ى بهار جوانى كه شد خزان
از داغ ماتم تو بهار جوانیم
گفتى كه آتشم بنشانی، ولى چه سود
برخاستى كه بر سر آتش نشانیم
شمعم گریست زار به بالین كه شهریار
من نیز چون تو همدم سوز نهانیم

اگر آدم دنیا رو هم داشته باشه ولی اخلاق نداشته باشه هیچ فایده ای نداره
چهارشنبه 18/5/1391 - 22:3 - 0 تشکر 498698

آمدی جانم به قربانت ولی ،حالا چرا
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا

----
نوشدارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی
سنگدل این زودتر می خواستی ، حالا چرا
----
عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست
من که یک امروز مهمان توام،فردا چرا
----
نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم
دیگر اکنون با جوانان ناز کن,با ما چرا
----
وه که با این عمرهای کوته بی اعتبار
این همه غافل شدی از چون منی شیدا چرا
----
شور فرهادم به پرسش سر به زیر افکنده بود
ای لب شیرین ,جواب تلخ سربالا چرا
----
ای شب هجران که یکدم در تو چشم من نخفت
این قدر با بخت خواب آلوده من،لالا چرا
----
آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می کند
در شگفتم من نمی پاشد ز هم دنیا چرا
----
در خزان هجر گل ای بلبل طبع حزین
خامشی شرط وفاداری بود،غوغا چرا
----
شهریارا بی حبیب خود نمی کردی سفر
این سفر راه قیامت می روی،تنها چرا

اگر آدم دنیا رو هم داشته باشه ولی اخلاق نداشته باشه هیچ فایده ای نداره
چهارشنبه 18/5/1391 - 22:3 - 0 تشکر 498702

در وصل هم ز عشق تو ای گل در آتشم
عاشق نمی‌شوی که ببینی چه می‌کشم
با عقل آب عشق به یک جو نمی‌رود
بیچاره من که ساخته از آب و آتشم
دیشب سرم به بالش ناز وصال و باز
صبحست و سیل اشک به خون شسته بالشم
پروانه را شکایتی از جور شمع نیست
عمریست در هوای تو میسوزم و خوشم
خلقم به روی زرد بخندند و باک نیست
شاهد شو ای شرار محبت که بی‌غشم
باور مکن که طعنه‌ی طوفان روزگار
جز در هوای زلف تو دارد مشوشم
سروی شدم به دولت آزادگی که سر
با کس فرو نیاورد این طبع سرکشم
دارم چو شمع سر غمش بر سر زبان
لب میگزد چو غنچه‌ی خندان که خامشم
هر شب چو ماهتاب به بالین من بتاب
ای آفتاب دلکش و ماه پری‌وشم
لب بر لبم بنه بنوازش دمی چونی
تا بشنوی نوای غزلهای دلکشم
ساز صبا به ناله شبی گفت شهریار
این کار تست من همه جور تو می‌کشم

اگر آدم دنیا رو هم داشته باشه ولی اخلاق نداشته باشه هیچ فایده ای نداره
چهارشنبه 18/5/1391 - 22:4 - 0 تشکر 498706

شمعی فروخت چهره که پروانه‌ی تو بود
عقلی درید پرده که دیوانه‌ی تو بود
خم فلک که چون مه و مهرش پیاله‌هاست
خود جرعه نوش گردش پیمانه‌ی تو بود
پیرخرد که منع جوانان کند ز می
تابود خود سبو کش میخانه‌ی تو بود
خوان نعیم و خرمن انبوه نه سپهر
ته سفره خوار ریزش انبانه‌ی تو بود
تا چشم جان ز غیر تو بستیم پای دل
هر جا گذشت جلوه‌ی جانانه‌ی تو بود
دوشم که راه خواب زد افسون چشم تو
مرغان باغ را به لب افسانه‌ی تو بود
هدهد گرفت رشته‌ی صحبت به دلکشی
بازش سخن ز زلف تو و شانه‌ی تو بود
برخاست مرغ همتم از تنگنای خاک
کورا هوای دام تو و دانه‌ی تو بود
بیگانه شد بغیر تو هر آشنای راز
هر چند آشنا همه بیگانه‌ی تو بود
همسایه گفت کز سر شب دوش شهریار
تا بانک صبح ناله‌ی مستانه‌ی تو بود

اگر آدم دنیا رو هم داشته باشه ولی اخلاق نداشته باشه هیچ فایده ای نداره
چهارشنبه 18/5/1391 - 22:4 - 0 تشکر 498709

شب همه بی تو کار من شکوه به ماه کردنست
روز ستاره تا سحر تیره به آه کردنست
متن خبر که یک قلم بی‌تو سیاه شد جهان
حاشیه رفتنم دگر نامه سیاه کردنست
چون تو نه در مقابلی عکس تو پیش رونهیم
اینهم از آب و آینه خواهش ماه کردنست
نو گل نازنین من تا تو نگاه می‌کنی
لطف بهار عارفان در تو نگاه کردنست
ماه عباد تست و من با لب روزه دار ازین
قول و غزل نوشتنم بیم گناه کردنست
لیک چراغ ذوق هم این همه کشته داشتن
چشمه به گل گرفتن و ماه به چاه کردنست
غفلت کائنات را جنبش سایه‌ها همه
سجده به کاخ کبریا خواه نخواه کردنست
از غم خود بپرس کو با دل ما چه می‌کند
این هم اگر چه شکوه‌ی شحنه به شاه کردنست
عهد تو (سایه) و (صبا) گو بشکن که راه من
رو به حریم کعبه‌ی ?لطف آله? کردنست
گاه به گاه پرسشی کن که زکوة زندگی
پرسش حال دوستان گاه به گاه کردنست
بوسه‌ی تو به کام من کوه نورد تشنه را
کوزه‌ی آب زندگی توشه راه کردنست
خود برسان به شهریار ایکه درین محیط غم
بی‌تو نفس کشیدنم عمر تباه کردنست

اگر آدم دنیا رو هم داشته باشه ولی اخلاق نداشته باشه هیچ فایده ای نداره
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.