• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن ادبيـــات > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
ادبيـــات (بازدید: 27479)
يکشنبه 1/5/1391 - 1:26 -0 تشکر 475825
پرواز و پرنده در شعر شاعران

عزیزان دلم
در این مبحث از پرواز می گوییم
از پرنده
سروده هایی را می آوریم که از پرواز و پرنده نامی آورده شده
و می نویسیم و می خوانیمش تا طراوت پرواز را درک کنیم.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

پنج شنبه 19/5/1391 - 19:10 - 0 تشکر 500479






اینبار من به سوی تو پرواز میکنم


قانون جاذبه به هم انگار می خورد






دیگر من آن پرنده یک روزه نیستم


این بال و پر به درد همین کار می خورد






من با یقین به عشق تو آغاز میکنم


ایمان من به شک تو هر بار می خورد






هر چند درد عشق من احساس تازه ایست


بر او همیشه تهمت تکرار می خورد






من طالب نوازشم اما در این دیار


سیلی فقط به گونه تبدار می خورد






رقصیده ام به ساز تو با هر غروب که


انگشتهای ناز تو بر تار می خورد






لبهات را به گونه دیگر تکان بده


تنها تکان به خاطر انکار می خورد






با شوق پر کشیده ام امشب به سوی تو


مرغ دلم نگو که به دیوار می خورد





حامد(سهند )ابراهیمی



پنج شنبه 19/5/1391 - 20:1 - 0 تشکر 500553

شعر زهرا تختایی

کلاغ ها




ذهنم آویزان عاطفه های مه آلود است


در فصل فصیل های معصوم


لاشه ی پرندگان تیرخورده


سهم مورچه ها


و خالی این زنبیل های خمیده


سهم من...


لباس این عروس


تن کلاغ های بخت برگشته بود


که فوج فوج



پنج شنبه 19/5/1391 - 20:2 - 0 تشکر 500555


*برای میهن عزیزم ایران:
۱-
بی خیال تحریم‌ها و قطعنامه‌ها
استوار ایستاده‌ای
و خم نمی‌شوی
جز برای ادای نماز


2-
تو آن پرنده‌ای
که تمام صیادها
برایت قفس ساخته‌اند

۳-
تو آن نخل تناوری
که با موریانه‌های هیچ تحریمی
از پای در نمی‌آید

۴-
قطعنامه‌ها و تحریم‌ها
لطیفه‌های بی‌مزه‌ای هستند
که تنها
سطل‌های زباله را پر می‌کنند.

۵-
تو آن قدر خوشبو هستی
که بوی گند قطعنامه‌های سازمان ملل
مشامت را نمی‌آزارد.

۶-
به تو تکیه می‌کنم
که بزرگتر از تاریخی
و می‌شود
در سایه سارت بزرگ شد.

۷-
دنیا تعظیم کرده است
تو قد افراشته‌ای
میهن گل‌های محمدی!

۸-
شب اندیشان
چراغ خانه‌ات را خاموش می‌خواهند
«میهن آفتابی» من!

۹-
به تماشای سربلندی‌ات آمده‌اند
سر بزیران تاریخ
که از گورهای خویش فراری شده‌اند.

۱۰-
در خیزشی شگرف
می‌سازمت
باشکوه‌تر از شهر آفتاب
با قدرتی
به همت مردان انقلاب

۱۱-
روبروی نامت
گل سرخی شکفته می‌شود
وقتی
پرچم خوش رنگ تو بالا می‌رود

۱۲-
هر برگی می‌شکفد
پرچمی ست
که سربلندی بی‌بدیل تو را
فریاد می‌کشد.

۱۳-
خورشید فردا
از شانه‌های تو طلوع می‌کند
ایران من!

۱۴-
نامت را که می‌شنوم
کلاهم را صاف می‌کنم
و به احترامت می‌ایستم
در صفی از موج‌های از جنگ برگشته

۱۵-
تنها نه من
از شکوه تو می‌گویم
که این
میراث تمام عاشقان میهن است...



 سعیدی راد

جمعه 17/6/1391 - 17:51 - 0 تشکر 548510

یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم
در میان لاله و گل آشیانی داشتم
گرد آن شمع طرب می سوختم پروانه وار
پای آن سرو روان اشک روانی داشتم
آتشم بر جان ولی از شکوه لب خاموش بود
عشق را از شوق بودم خک بوس درگهی
چون غبار از شکر سر بر آستانی داشتم
در خزان با سرو و نسرینم بهاری تازه بود
در زمین با ماه و پروین آسمانی داشتم
درد بی عشقی ز جانم برده طاقت ورنه من
داشتم آرام تا آرام جانی داشتم
بلبل طبعم رهی باشد ز تنهایی خموش
نغمه ها بودی مرا تا همزبانی داشتم

جمعه 17/6/1391 - 18:40 - 0 تشکر 548772

چند یاد چمن و حسرت پرواز کنم
 بشکنم این قفس و بال و پری باز کنم
 بس بهار آمد و پروانه و گل مست شدند
 من هنوز آرزوی فرصت پرواز کنم
 خار حسرت زندم زخمه به تار دل ریش
 چون هوای گل و مرغان هم آواز کنم
بلبلم ، لیک چو گل عهد ببندد با زاغ
 من دگر با چه دلی لب به سخن باز کنم
سرم ای ماه به دامان نوازش بکذار
 تا در آغوش تو سوز غزلی ساز کنم
به نوایم برسان زان لب شیرین که چو نی
 شکوه های شب هجران تو آغاز کنم
 با دم عیسوی ام گر بنوازی چون نای
 از دل مرده بر آرم دم و اعجاز کنم
بوسه می خواستم از آنمه و خوش می خندید
 که نیازت بدهم آخر اگر ناز کنم
سایه خون شد دلم از بس که نشستم خاموش
 خیز تا قصه ی آن سرو سرافراز کنم

جمعه 17/6/1391 - 18:42 - 0 تشکر 548779

هنوز چشم مرادم رخ تو سیر ندیده
هوا گرفتی و رفتی ز کف چو مرغ پریده
 تو را به روی زمین دیدم و شکفتم و گفتم
 که این فرشته برای من از بهشت رسیده
بیا که چشم و چراغم تو بودی از همه عالم
خدای را به کجا رفتی ای فروغ دو دیده
هزار بار گذشتی به ناز و هیچ نگفتی
 که چونی ای به سر راه انتظار کشیده
 چه خواهی از سر من ای سیاهی شب هجران
سپید کردی چشمم در انتظار سپیده
به دست کوته من دامن تو کی رسد ای گل
 که پای خسته ی من عمری از پی تو دویده
 ترانه ی غزل دلکشم مگر نشنفتی
که رام من نشدی آخر ای غزال رمیده
 خموش سایه که شعر تو را دگر نپسندم
 که دوش گوش دلم شعر شهریار شنیده

جمعه 17/6/1391 - 20:52 - 0 تشکر 549127

در اتاقم تنها
با هزاران اندوه
که نبودش پایان
با دلی خسته ز درد
غم تنهایی را می بینم
من چرا میترسم ؟
و به خود می گویم
تو که تنها بودی
چه در آن تازه بهاری که هنوز
کودکی بیش نبودی
دوستت از بام پرید
دلت از غصه شکست
آسمان با تو گریست
و بهارت دی شد
و تو تنها ماندی
پس چرا میترسی ؟
تو که با تنهایی روز و شب
همزادی
تو که با تنهایی عاقبت
خو کردی
هیچ داری تو بیاد ؟
هر زمان بال گشودی
تا به پرواز در آیی
بال پرواز تو شکستند
پر پرواز تو بستند
و تو تنها ماندی
و هنوز تنهایی
پس چرا میترسی ؟

جمعه 17/6/1391 - 20:56 - 0 تشکر 549137


قطره قطره اگر چه آب شدیم
ابر بودیم و آفتاب شدیم
ساخت ما را همو که می پنداشت
به یکی جرعه اش خراب شدیم
هی مترسک کلاه را بردار
ما کلاغان دگر عقاب شدیم
ما از آن سودن و نیاسودن
سنگ زیرین آسیاب شدیم
گوش کن ما خروش و خشم تو را
همچنان کوه بازتاب شدیم
اینک این تو که چهره می پوشی
اینک این ما که بی نقاب شدیم
ما که ای زندگی به خاموشی
هر سوال تو را جواب شدیم
دیگر از جان ما چه می خواهی ؟
ما که با مرگ بی حساب شدیم

جمعه 17/6/1391 - 20:58 - 0 تشکر 549141

هار بهار
پرنده گفت یا گل گفت؟
خواب بودیم و هیچکی صدایی نشنفت

بهار بهار ...صدا همون صدا بود
صدای شاخه ها و ریشه ها بود

بهار بهار چه اسم آشنایی
صدات میاد اما خودت کجایی؟

وا بکنیم پنجره ها رو یا نه؟
تازه کنیم خاطره ها رو یا نه؟

بهار اومد لباس نو تنم کرد
تازه تر از فصل شکفتنم کرد

بهار اومد با یه بغل جوونه
عیدو آوورد از تو کوچه تو خونه

(حیاط ما یه غربیل
باغچه ی ما یه گلدون
خونه ی ما همیشه
منتظر یه مهمون)

بهار بهار یه مهمون قدیمی
یه آشنای ساده و صمیمی
یه آشنا که مثل قصه ها بود
خواب و خیال همه بچه ها بود

یادش بخیر بچه گیا چه خوب بود
حیف که هنوز صب نشده غروب بود

آخ که چه زود قلک عیدیامون
وقتی شکست باهاش شکست دلامون

بهار اومد برفارو نقطه چین کرد
خنده به دلمردگی زمین کرد

چقدر دلم فصل بهارو دوس داشت
وا شدن پنجره ها رو دوس داشت

بهار اومد پنجره ها رو وا کرد
منو با حس دیگه آشنا کرد
یه حرف یه حرف، حرفای من کتاب شد
حیف که همه ش سووال بی جواب شد

دروغ نگم هنوز دلم جوون بود
که صب تا شب دنبال آب و نون بود

بهار اومد اما با دست خالی
به یه بغل شکوفه ی خیالی

بهار بهار گلخونه های بی گل
خاطره های مونده اون ور پل

بهار بهار یه غصه ی همیشه
منظره های مات پشت شیشه

بهار بهار حرفی برای گفتن
تو فصل بی حوصلگی شکفتن

بهار بهار پرنده گفت یا گل گفت
ما شنیدیم هر کسی خوابه نشنفت

جمعه 17/6/1391 - 20:58 - 0 تشکر 549144

اگرچه سیلی آینه ها کرم کرده است
و تا همیشه سکوت مصورم کرده است
* * *
نمیتواند از طعم شوکرانی من
مذاق پاک کند،آنکه نوبرم کرده است
* * *
من از تبار غزلهای سهل و ممتنعم
که هرکه هوش سپرده است از برم کرده است
* * *
زمان زمانه ی افسانه های طی شده نیست
چه آتشیکه ققنوس پرورم کرده است؟
* * *
کبوترانه به بامم نشسته بودم-شعر
برای قاف تو سیمرغ دیگرم کرده است
* * *
چه فرق دارد شیطان و یا فرشته شدن
که عشق بر حذر از هر دو پیکرم کرده است
* * *
از آبهای جهان،سهم بی کرانگی ام
جزیزه ای است که در خود شناورم کرده است
* * *
جزیزه ای که تویی-ابتدای اقیانوس
و انتهای زمینی که شاعرم کرده است

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.