• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
سينما و تلویزیون (بازدید: 2837)
سه شنبه 28/4/1390 - 11:1 -0 تشکر 341414
بیایین میخواییم فیلمنامه بسازیم

سلام به همه ی عزیزان و همراهان همیشگی ما

دوستان این بار میخواییم با هم یه فیلمنامه بسازیم البته میدونم این کار ما نیست و کمی سخته ولی اگر اسمش رو عوض کنیم و بگیم بیاییم با هم یه داستان بگیم و شما ادامه بدین کار راحت تر میشه...از اونجا که همه ی ما یهو یه جای داستان گیر میکنیم شماها خیلی میتونید به ما کمک کنید

پس این خلاقیتتون رو از ما دریغ نکنید و هرچقدر که میتونید به ما کمک کنید

به این شکل که هر کسی تا هر جایی که دوست داره داستان فیلم رو ادامه میده..حتی اگه یه جمله باشه

 

امیدوارم لحظات خوبی رو با هم داشته باشیم

من شروع میکنم 

شما هم بسم الله 

من از اين كوه بالا خواهم رفت.ميگويند ارتفاعش زياد است.راهش طولاني و شيب دار است,پر از صخره و صعود به آن بيش از حد دشوار است.كارخودم است.از آن بالا خواهم رفت.به زودي مرا خواهي ديد كه از قله برايتان دست تكان ميدهم يا از فرط تلاش بر دامنه جان ميسپارم

شنبه 29/5/1390 - 0:43 - 0 تشکر 355721

سلام
سیب سرخ!! کاشکی اول یه جا می نوشتی بعد اینجا میووردیشون اونجوری خیلی بهتر بود حالا عیب نداره تجربس. حالا نمیشه دوباره بنویسی؟! از ادامش!؟
حوری!! ما هممون بچه ایم. لولو فعلا نداریم تا ببینیم بعد چی میشه شاید بیاریم. (به قوله پسر خاله: نترس نترس نترس بچه جون)
سلطان!! من هیزما زا گذاشته بودم کناره اجاقااااا ندیدی تو نوشتم؟! شما هم سیاوشو فرستادی دنباله هیزم؟؟
خدا فقط میدونه که باید چه جوری جمش کرد این فیلمنامه یا داستانو!!!!
وااااااااااااااااای
----------------------------------------
ادامه:
صبح بسیار دل انگیزی بود. فریدون با شنیدنه صدای پرنده ها و ویییز ویییزه جیر جیرکها تمام اتفاقاته دیشب رو به کلی یادش رفته بود. از کوره راهی که دورش با درختان بلندی کاملا پر شده بود گذشتو به چشمه ای که از قبل نشون کرده بود رسید.
با خودش فکر کرد اصلا قرار نبود اونا تا این حد به اینجا نزدیک بشن. اخماش تو هم رفته بود چون قراری که گذاشته بود تقریبا به هم خورده بود و تازه اونا باید از امروز شروع می کردن به کارشون. درست مثله دفعه قبل.
فریدون ورزشکار بود یه دوچرخه سوار که بدنی کاملا سالم داشت. تقریبا تمام دانشجوهای تربیت بدنی که نظری هم به ایندشون داشتن دوست داشتن که بدنی مانند فریدون و دوستای دیگش مثله شاهین و سیاوش داشته باشن.
فریدون یه هیزمه دیگه تو اجاق انداختو یاده شاهین افتاد. اصلا فکرشم نمی کرد که برای دانشجوی ارومی مثله اون این همه غوغا تو دانشگاه به پا بشه.
همین طور که به زبانه های اتش نگاه می کرد اهی از ته دل کشید و گفت یادش به خیر کاشکی اونم می تونست با ما بیاد. ولی حالا که دیگه بینه ما نیست. یعنی الان کجا می تونست باشه؟!
با صدای خشنی که از باز شدن در ورودی به گوش رسید از جاش پرید و دوباره به زمانه حال برگشت...
------------------------------------------
موفق



چهارشنبه 2/6/1390 - 15:32 - 0 تشکر 357743

سلام منم دوست دارم سهمی توی داستان داشته باشم اگر اجازه بدهید.
ادامه:
با صدای خشنی که از باز شدن در ورودی به گوش رسید از جاش پرید و دوباره به زمانه حال برگشت.
ولی با کمال تعجب دید که یک دختر بچه هشت نه ساله دم دره فریدون از اون دختر پرسید که اینجا چی کار می کنه؟
اسمش چیه؟
ولی اون دختر بچه همونجا خشکش زده بود تا اینکه سیاوش اومد با چند تا هیزم و آب.
سیاوش از دیدن دخترک تعجب کرده بود و...

بزرگترین عیب برای دنیا همین بس که بی‌وفاست - حضرت علی علیه‌السلام

يکشنبه 6/6/1390 - 23:8 - 0 تشکر 359469

خوب با اجازتون من یه جمع بندی بكنم با تشكر از همه ی هنرمندایی كه واقعا خیلی قشنگ داستان رو هدایت كردن
انصافا تو هیچ فیلمنامه ای تو هر لحظش اینقدر اتفاقات هیجانی نمی افته
با اجازتون تا به حال رو میگم

من از اين كوه بالا خواهم رفت.ميگويند ارتفاعش زياد است.راهش طولاني و شيب دار است,پر از صخره و صعود به آن بيش از حد دشوار است.كارخودم است.از آن بالا خواهم رفت.به زودي مرا خواهي ديد كه از قله برايتان دست تكان ميدهم يا از فرط تلاش بر دامنه جان ميسپارم

دوشنبه 7/6/1390 - 13:8 - 0 تشکر 359738

خوب بكنید دیگه منتظریم بعد جمع بندی ادامه بدیم

اي مرغ سحر عشق زپروانه بياموز

كان سوخته را جان شد وآواز نيامد

دوشنبه 7/6/1390 - 19:46 - 0 تشکر 360050

سیب سرخی عزیز باور کن مثل تو یهو همشون پریدن...از نو مینویسم عزیز
بعد از افطار ایشالله

من از اين كوه بالا خواهم رفت.ميگويند ارتفاعش زياد است.راهش طولاني و شيب دار است,پر از صخره و صعود به آن بيش از حد دشوار است.كارخودم است.از آن بالا خواهم رفت.به زودي مرا خواهي ديد كه از قله برايتان دست تكان ميدهم يا از فرط تلاش بر دامنه جان ميسپارم

پنج شنبه 10/6/1390 - 15:10 - 0 تشکر 361301

سلام
رفقا
عیدتون مبارک
فلاور! خوب اومدی بقیشو! ولی کمه نه؟
سلطاااان! از دوشنبه تا حالا یعنی طول کشیده؟ ای ای ای...
---------------------------------------------------------------
ادامه:
- اون دختر و تو هم دیدی فریدون؟
- نه اصلا دختر؟
- اره جلو در وایساده بود و زل زده بود به من!
- حتما خیالاتی شدی. اتیش تو چه حالیه؟ این چ ن تا هیزمو بگیر و ببر تا من کتری رو اب کنم.
- شاید تو راس میگی. خیالاتی اره شاید.
فریدون تو دلش نفرینی حواله سیاوش و اون دختره کرد و رفت اشپزخونه.
از کناره شومینه صدای فریدون بلند شد:
- شاهینو یادته فری اونم فک کنم اومده بود اینجا نه؟ نمیدونم چرا یه دفعه یاده اون افتادم!
- اره یادمه بچه زرنگی بود.
- از همه بیشترم با تو می گشت نه.
- نه اون با همه بود. نه فقط من (می خواست از جواب دادن به این سوالا یه جوری طفره بره)
- تو گفتی و من باور کردم. همه تو دانشگاه می دونستن اینو که دوسته جون جونیش تو بودی و این موضوع نظره پلیسا رو به تو بیشتر جلب می کرد.
...
-----------------------------------
موفق

شنبه 19/6/1390 - 9:45 - 0 تشکر 364058

ادامه...
فریدون:خوب فکر کردی برا چی اومدم اینجا می خواستم یکم از فکرش بیام بیرون برا چی این سوالا رو می پرسی که دوباره یادش بیفتم؟
سیاوش:ببخشید نمی خواستم ناراحتت کنم.
در همین حال تلفن فریدون زنگ می زنه
فری:سلام بفرمایید
-سلام لطفا اگه میشه یه سر تشریف بیارید کلانتری 68 استان تهران
- ب ب برا چی ی؟
-یه سری سوال باید از شما پرسیده بشه تشریف بیارید متوجه می شید
...

بزرگترین عیب برای دنیا همین بس که بی‌وفاست - حضرت علی علیه‌السلام

يکشنبه 20/6/1390 - 19:44 - 0 تشکر 364614

سلام سلطان جان

آقا من با این طرحتون موافقم ولی خیلی با این کلبه و ترس و اینا نمی تونم باهاتون همراه باشم

البته خودم دارم توخونه رو یه فیلمنامه کار میکنم راجع به زندگی خودم و چیزهای عجیب غریبش که کلاً چیز بدی نیست ، اگر مایل باشید وقتی این فیلمنامتون تموم شد ، منم اونو قسمت به قسمت باتون می فرستم از وقتی جد چهارمم مسیحی بود و مسلمان شد

تا وقتی .....................

کلاً زندگی ما یک زندگی توام با ترس-خنده-طنز غصه هست که چیز جالبی از آب در میاد منتظر جوابتون هستم

s.sohrabifar@gmail.com

جمعه 8/7/1390 - 13:35 - 0 تشکر 371201

سلام خیلی خوب بود تا اینجاش...
ممنون از :

sibsorhk

Flower00

alireza2932

عزیز خیلی فكر خلاقی دارین
اگر موافق باشین تا الان تجربه ی خوبی كسب كردین تازه دستمون اومد چطوری بنویسیم
اگر موافق باشین من اینو یه داستان كنم و تمومش كنیم و بریم سراغ یه داستان طنز...فكر كنم تو اون مورد استعداد زیادی داشته باشین...خیلی عالی بود
دست همكتون درد نكنه
اگر موافقین داستان رو تموم كنیم و نقدش كنیم و مفصل .و قشنگتر از این یه داستان كوچیك دیگه رو ادامه بدیم.ها؟


17661766 عزیز سلام
بابا ما وسط هنرمندا افتادیمااا..ایول
باشه اینو الان تموم میكنیم شما هم بیا تو گروهمون
چه گروهی شود

من از اين كوه بالا خواهم رفت.ميگويند ارتفاعش زياد است.راهش طولاني و شيب دار است,پر از صخره و صعود به آن بيش از حد دشوار است.كارخودم است.از آن بالا خواهم رفت.به زودي مرا خواهي ديد كه از قله برايتان دست تكان ميدهم يا از فرط تلاش بر دامنه جان ميسپارم

جمعه 8/7/1390 - 13:38 - 0 تشکر 371202

موافقین؟
من متن كامل رو رو بزارم تصحیحش كنیم و تمومش كنیم؟

من از اين كوه بالا خواهم رفت.ميگويند ارتفاعش زياد است.راهش طولاني و شيب دار است,پر از صخره و صعود به آن بيش از حد دشوار است.كارخودم است.از آن بالا خواهم رفت.به زودي مرا خواهي ديد كه از قله برايتان دست تكان ميدهم يا از فرط تلاش بر دامنه جان ميسپارم

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.