• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن معارف > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
معارف (بازدید: 10325)
سه شنبه 30/9/1389 - 11:25 -0 تشکر 264786
اخلاق معاشرت

 

به نام دوست

با سلام خدمت دوستان عزیز . در این تاپیک می خواهم بخشهایی از کتاب اخلاق معاشرت رو قرار بدم که در رابطه با شیوه درست معاشرت با دیگرانه. در این مورد ، مطالب زیادی در قرآن، احادیث و روایات و ... وجود داره . از دوستان میخوام که همراهی کنند تا خیلی از مطالبی که نمیدونیم رو یاد بگیریم یا مروری باشه بر دانسته هامون. دانستن میتونه مقدمه عمل باشه و انشالله که این مبحث رو عملا پیگیری کنیم.

خدا در همین نزدیکی است
شنبه 30/11/1389 - 10:38 - 0 تشکر 285991

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: مدارار کردن با مردم نیمی از ایمان و به نرمی رفتار کردن با آنها، نیمی از زندگی شایسته است.




خدا در همین نزدیکی است
يکشنبه 15/12/1389 - 9:20 - 0 تشکر 294535

كارگشایى

در روابـط اجـتـمـاعـى ، كـسانى بر دلها حكومت مى كنند كه دلشان را خانه مهر و محبت مردم كـرده بـاشـنـد. بـرعكس ، آنان كه خود را بیش از همه مى پسندند و خود را بیش از دیگران دوسـت دارنـد و آسـایـش و راحـتـى دیـگـران را بـر دیـگـران ترجیح مى دهند، نه نزد خدا و رسول اعتبارى دارند، نه در دل و جان مردم ، جایى و موقعیتى !...
گـوهـر خـدمـتـگـزارى به مردم ، تنها در دلهاى وارسته از منیت و خودخواهى یافت مى شود. خداى مهربان ، بندگانش را دوست دارد. كسانى را هم كه به بندگان خدا خدمت و مهربانى كنند، دوست مى دارد و این مقتضاى محبت و علاقه است .

گوش جان را با این حدیث نبوى بنوازیم كه فرمود:


مـن اصـبـح لا یهتم بامور المسلمین فلیس من الاسلام فى شى ء، و من شهد رجلا ینادى یا للمسلمین ! فلم یجبه فلیس من المسلمین

كـسـى كـه در حـالى صـبـح كـند كه به امر مسلمانان بى فكر و اهتمام باشد، بهره اى از اسلام نبرده است و هركس شاهد فریادخواهى و كمك طلبیدن مردى باشد كه مسلمانان را به یارى مى طلبد، اما پاسخى به او ندهد، از مسلمانان نیست !


پـس بـاید بخشى از دل ، محبت ، فكر، زندگى ، تلاش ، اهتمام ، عشق ورزیدن و دلسوزى كـردن مـا نـسبت به دیگران باشد كه بندگان خدایند و آفریدگار، از این راه ، بندگان دیگرش را مى آزماید.
نتیجه این مردم دوستى و همیارى نیز، محبوبیت و سیادت است .
هركه براى مردم كار كند، مردم نیز او را دوست خواهند داشت .

این حقیقت را، پیش از هر چیز، در حدیث مى خوانیم كه :

سید القوم خادمهم ؛

سرور هر گروهى ، خدمتگزار آنان است .


طـنـیـن كـلام مـعـطر حضرت امام راحل (قدس سره ) در گوشمان است كه فرمود: به من رهبر نگویید، به من خدمتگزار بگویید.


كارگشایى


از تـوفـیـقـات مهم یك انسان ، آن است كه گشایش معضلات مردم به دست او باشد. نعمتى اسـت كـه هزاران شكر و سپاس مى طلبد. كارگشایى ، از مقدسترین خدماتى است كه مورد قبول و امضاى آیین خدا شرع محمدى (صلى الله علیه و آله و سلم ) است .

بـا عـنـوان قـضـاء حـاجـت مـومـن ، انـبـوهـى عـظـیـم از روایـات نـقـل شـده كـه اهـمیت و فضیلت و قداست كار راه اندازى و رفع نیاز مردم و برطرف كردن مشكلات آنان و... خلاصه در خدمت مردم و جامعه بودن را بیان مى كند. این كار را باید به حساب خدا گذاشت و چشم تشكر و اجر هم از او داشت ، نه از مردم .

قـصد قربت ، مایه ثمر بخشى و ثواب الهى و ارزشمندى نیكوكاریهاست ، و ریا آفت آن به شمار مى رود.


آنـان كـه خـالصـانـه و بـى تـوقـع و چـشـمـداشـت ، گره از كار بسته مردم مى گشایند، بـنـدگـان خـاص خـدا و ماءموران ویژه الهى اند. توفیق و امداد الهى را همراه دارند، فیض دنیوى و اجر اخروى نیز، دستاورد این خدمت است . به این حدیث زیبا از حضرت رضا (علیه السلام ) توجه كنید:

ان لله عـبـادا فـى الارض یـسـعـون فـى حـوائج النـاس ، هـم الامـنـون یـوم القـیـامـه ؛

خـداونـد را در روى زمـین ، بندگانى است كه كارشان تلاش براى رفع نیاز و حاجت مردم است . آنان روز قیامت ، ایمن و آسوده اند.


آرى ...رنج دنیا و راحت آخرت !


خدا در همین نزدیکی است
چهارشنبه 25/12/1389 - 10:42 - 0 تشکر 299263

ادامه کارگشایی

خرج مال و آبرو


سرمایه و دارایى ، تنها پول و انـدوخـتـه مـالى نـیـسـت ، گـاهـى نـفـوظ و اعـتـبـار، بـیـش از ثـروت و پول مى ارزد.
كـمك به دیگران هم تنها خرج پول و مصرف مال نیست . كسى هم كه تهیدست ، اما آبرومند اسـت ، مـى تـوانـد از وجـهـه و آبـرویـش ‍ سـرمایه بگذارد و آن را در راه دیگران به كار اندازد.


اگـر خـودتـان هـم كـاره اى نـیـسـتـیـد، ولى مـى تـوانـیـد نـیـازى را بـه كـارگـشـایـان مـنـتـقـل كـنـیـد، خـود ایـن كـار هـم عـبـادت اسـت و هـم خدمت . نقش ‍ راهنما و واسطه داشتن براى حل مشكلات ، مشاركت در پاداش آن خدمت است .

در حدیثى از پیشواى ششم حضرت صادق (علیه السلام ) چنین آمده است :
بـه خـدا و مـحـمـد و عـلى ایـمـان نیاورده است كسى كه هرگاه برادر دینى اش براى رفع نیازى به او مراجعه مى كند، با چهره اى خندان با او برخورد نكند. اگر رفع حاجتش به دست او است ، باید به انجام آن بشتابد و اگر كار از دست او بیرون است ، سراغ دیگرى رود و از طریق دیگران ، مشكل او را حل كند. اما متن این حدیث شریف :
ما آمن بالله و لا بعلى من اذا اتاه اخوه المومن فى حاجة لم یضحك فى وجهه ، فان كانت حـاجـتـه عـنـده سـارع الى قـضـاءهـا و ان لم یـكـن عـنـده تـكـلف مـن عند غیره حتى یقضیها له .

مى بینید كه این كوشش براى رفع مشكل برادر ایمانى ، هم شرط اسلام است و هم ولایت ! ایمان به خدا و رسول و ولایت ، با این روحیه و خصلت شناخته مى شود.

بـعـضـى هـم واسـطـه خیر و شفیع حسنات اند. دلالى و كارچاق كنى در انور خیر و كارهاى صـالح و خـداپـسـنـد، از بـزرگـتـریـن تـوفـیـقـات الهـى اسـت كـه شـامل بندگان ویژه اش مى شود. اگر نیازمندى براى كارى سراغ ما آمد، فورى رد نكنیم ، اگر از خودمان كارى ساخته نیست ، به كسى ، جایى ، مؤ سسه اى ، اداره اى و... معرفى و راهنمایى كنیم كه چاره كارش با آنجا است .


صدقه ، اما بى پول

مى توان اهل صدقه بود، بى آنكه پول خرج كرد. البته كمكهاى مالى ، جاى خاصى دارد كـه در هـر حـال و هـرجـا خوب است . اما مهم ، توجه به وسعت نیكى است . باز هم از گفتار پیشوایان الهام بگیریم .


از رسـول خـدا (صـلى الله عـلیـه و آله و سـلم ) نـقـل شـده اسـت كـه فـرمـود: هـر مـسـلمـان هـر روز بـایـد صـدقـه اى بـدهـد ان عـلى كل مسلم فى كل یوم صدقة .
وقتى پیامبر چنین فرمود، برخى از اصحاب ، با شگفتى پرسیدند:
- یا رسول الله ! چه كسى طاقت و توان این كار را دارد؟


حضرت براى رفع ابهام و توضیح بیشتر، و براى اینكه صدقه را تنها در انفاق مالى خلاصه نكنند، فرمود:

برطرف كردن عوامل اذیت از راه مردم ، صدقه است ،
راهنمایى كردن جاهل به راه ، صدقه است ،
عیادت كردن بیمار، صدقه است ،
امر به معروف كردن تو، صدقه است ،
نهى از منكر كردنت صدقه است .
و... پاسخ سلام دادن نیز صدقه است !...
كلام رسول ! چنین بود:
امـاطـتـك الاذى عـن الطـریـق صـدقـة ، و ارشـادك الجاهل الى الطریق صدقة ، و عیادتك المریض صدقة ، و امرك بالمعروف صدقة و نهیك عن المنكر صدقة و ردك السلام صدقة .


ایثار


گـذشـتـن از خـود و مـقـدم داشـتـن دیـگـران ، شـجـاعـتـى بـزرگ مـى طـلبـد و ایـن عمل قهرمانانه ، جز از روحهاى بزرگ و پاك ، سر نمى زند، چه ایثار مالى ، چه جانى !
خودمحورى ، سد راه ایثار است .

 ایثارگر، كسى است كه در عین نیاز، دیگرى را بـر خـود مـقـدم مـى دارد و در عـیـن خـسـتـگى ، كارهاى سخت و دشوار را بر عهده مى گیرد و فـداكـارانـه بـه خـاطـر خـدا، بـه نـفع مردم از حق شخصى خویش مى گذرد. ایثارگرى ، وارستگى از وابستگیهاست.

امام سجاد (علیه السلام ) به مردى فرمود:
آیـا بـه ایـن مـرحله رسیده اید كه یكى از شما دست در جیب دیگرى كند و آنچه را نیاز دارد بردارد، بى آنكه اجازه بگیرد؟
گفت : نه .
فرمود: پس هنوز برادر برادر نیستید!
هـل یـدخـل احـدكـم یـده فـى كـم اخـیـه و كـیـسـه فـیـاءخـذ مـا یـریـد مـن غـیـر اذن ؟ قال : لا. قال : فلستم باخوان 


البـتـه بـى اجـازه دسـت در جـیـب و كیف كسى كردن ، هم حرام است ، هم خلاف ادب ، لیكن در حـدیـث یاد شده ، منظور آن است كه صفا و برادرى و یكرنگى و اخوت دو برادر دینى به حـدى بـرسـد كـه جـیـب مـن و تـو بـا هـم نـداشـتـه بـاشـنـد و حـتـى در اسـتـفـاده از اموال یكدیگر، محتاج به اجازه گرفتن نباشند، یعنى اوج برادرى و ایثار!
روحـیـه هـاى سـرشـار از ایـثـار، خـدمـتـگـزارى ، كـارگـشـایـى ، مـایـه گـذاشـتـن از مـال و آبـرو، ارزشـى فـوق تـصـور دارد و اگر بر زندگیها و معاشرتها سایه گستر شود، بهشت را در همین دنیا هم مى توان دید.

خدا در همین نزدیکی است
يکشنبه 11/2/1390 - 12:25 - 0 تشکر 313581

سلام دوستان. اگر در مورد مطالب ثبت شده پیشنهادی، انتقادی، نظری دارید حتما بفرمایید تا لحاظ شود. منتظر هستم. 

 رازدارى


حرمت راز


راز، بـه اقـتـضاى حرمتش باید پنهان و پوشیده بماند وگرنه راز نمى شد. در این هیچ تردیدى نیست .
رازهاى درونى افراد نیز همین گونه است . اگر آن را به این و آن بگویید، از راز بودن ، مى افتد.



راز فاش شده ، مثل یك زندانى گریخته از محبس است كه باز گرداندنش به بازداشتگاه بسیار دشوار است .


به تعبیر زیباى امیرالمومنین (علیه السلام ):
سرك اسیرك ، فان افشیته صرت اسیره ؛

راز تو اسیر توست ، اگر آشكارش ساختى ، تو اسیر آن شده اى.

پـس آنـچـه زمـینه برخى كدورتها و گله ها میان افراد مى شود، گاهى زمینه اش دست خود صاحب سر است كه نمى تواند رازدار خویش ‍ باشد. راز راحتى به دوستان هم نباید گفت ، اگر واقعا راز است و پنهان بودنش حتمى ! چرا كه همان دوستان صمیمى تو هم دوستان صـمـیـمـى دیـگرى دارند.

كل سر جاوز الاءثنین شاع ؛
هر رازى كه از دو نفر فراتر رفت پخش خواهد شد.


كدام راز؟

 همان طور كه باید ظرفیت نگهدارى از راز خودت را داشته باشى و آن را پیش دیگران نگویى ، رازى را هم كه كسى بـا تـو در مـیـان گـذاشـتـه ، یـا از اسرارى به نحوى آگاه شده اى ، باید نگهبان و امین بـاشـى . افـشـاى اسـرار، نـشـانـه ضـعـف نـفـس و سـسـتـى اراده اسـت . بـه عـكـس ، كـتـمـان راز دلیـل قـوت روح و كـرامـت نـفـس اسـت و ظرفیت شایسته و بایسته یك انسان را مى رساند. نگهبانى از راز مردم و راز نظام هم از تكالیف اجتماعى است .  كـسـى كـه نتواند رازدار مردم باشد، گرفتار یك رذیله اخلاقى و معاشرتى است و باید در رفع آن بكوشد. تقوا و تمرین مى تواند راهى مناسب به شمار آید.


اسرار مردم


حـفـظ اسـرار را بـایـد از خـدا آمـوخـت . خـداونـد بـیـش و پـیـش از هـر كـس ، از اعـمـال و حالات و رفتار و عیوب و گناهان بندگانش باخبر است ، اما... حلم و بردبارى و پـرده پـوشـى و راز دارى او بـیـش از همه است .  ایـن هـمـان اسـت كـه در دعـاى كمیل مى خوانیم : و لا تفضحنى بخفى ما اطلعت علیه من سرى ...

 آبرو از هـر سـرمـایـه اى بـالاتـر اسـت و با رازدارى مى توان آبرودارى كرد. كسى كه از عیب پـنـهـان و راز مـخـفـى كـسـى مطلع مى شود و آن را در بوق و كرنا مى كند، گناهكار است و مدیون حق مردم . تعجب است كه گاهى رازهاى خصوصى بعضى خانواده ها زبان به زبان نقل مى شود و صغیر و كبیر از آن آگاهند!


حـضـرت رضـا (عـلیـه السـلام ) در حدیثى فرموده است : مومن ، هرگز مومن راستین نخواهد بود مگر آنكه سه خصلت داشته باشد: سنتى از پروردگار، سنتى از پیامبر و سنتى از ولى خـدا. آنـگـاه سـنـت و روشـى را كـه مـومن باید از خدا آموخته و به كار بندد، رازدارى معرفى مى كند: و اما السنة من ربه كتمان سره .

اگـر حـرفـى را از كـسـى شـنـیـدى كـه راضـى بـه نقل آن براى دیگرى نبود، نقل آن گناه است . اگر بیان یك راز، آبروى خانواده اى را به خطر اندازد، فرداى قیامت مسؤ ولیت دارد و پاسخ گفتن به آن بسیار دشوار است .
چرا غیبت حرام است و زشت ترین معصیت ؟ چون خمیر مایه اش همان افشاى اسرار و بدیها و مـعـایب دیگران است . مگر آبروى رفته را مى توان دوباره باز گرداند و مگر آب ریخته را مى توان جمع كرد؟
اگر از اختلافات خانوادگى زن و مردى خبر دارى ، چه نیازى و لزومى به طرح و افشاى آن ؟
اگر در كسى نقطه ضعفى سراغ دارى ، با كدام حجت شرعى و مستمسك دینى آن را فاش و پخش و بازگو مى كنى ؟
مگر مى توان هر چه را دانست ، گفت ؟
مگر گفتن هر راستى واجب است ؟

خدا در همین نزدیکی است
يکشنبه 11/2/1390 - 12:44 - 0 تشکر 313585

ادامه  رازداری

اسرار نظام


بـرخـى از اسـرار، بـه یـك نظام و حكومت یا تشكیلات مربوط مى شود كه باید محفوظ و مـكـتـوم بـمـانـد. اسـرارى كـه مهمتر و حیاتى تر از رازهاى شخصى یك فرد است و فاش شدنش براى دشمن ، ضررهاى جبران ناپذیرى براى خودى در پى دارد.


هـمـان طـور كـه خـراب بـودن قـفـل در خـانه تان را نباید دیگران بدانند، و همان سان كه نـابـسـامـانـى اوضـاع داخلى زندگى شما، نباید به ملاء عام و بر سر زبان مردم كشیده شود، اوضاع درونى یك نظام نیز جنبه راز محرمانه پیدا مى كند و برخى اطلاعات مربوط بـه امور نظامى و سیاسى و اقتصادى و حتى فرهنگى ، جزء اسرارى مى شود كه از چشم و گوش دشمنان باید پوشیده بماند.


عـمـلیـات مـوفـق در جـبـهـه ، مـدیـون رازدارى در حـد اعـلاسـت . رسـول خـدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) در جنگها از این شیوه بهره مى گرفت و نقشه جنگ و برنامه عملیات و گاهى هدف حركت نظامى و اعزام نیرو و نفرات را پنهان مى داشت . در تـاریـخ اسـلام ، چـه ضـربـه هـایـى كـه بـه جـنـاح حـق ، از طـریـق سـهـل انـگـارى حـق پـرسـتـان خـورده اسـت ! در نـهـضـت مـسـلم بـن عـقـیـل در كـوفـه ، مـگـر جـاسـوس ابـن زیـاد بـه نـام مـعـقـل نـبـود كـه بـا شیوه اى مزوّرانه اعتماد مسلم بن عوسجه را جلب كرد و از مخفیگاه مسلم آگاه شد و كار به دستگیرى و شهادت هانى و سپس مسلم انجامید؟ مگر مى توان به هر كس كـه چـهـره اى انـقـلابـى و خـودى از خـود ارایـه داد، بـه ایـن زودى اعـتـمـاد كـرد و سـفـره دل را پـیـش او گـسـتـرد؟ یـا مگر از پشت تلفن رو است كه انسان هر چه را بگوید؟ شنود دشمنان و مغرضان چه مى شود؟ و خویشتن دارى و كف نفس و حفظ زبان به كجا مى رود؟


چه حكیمانه است این سخن امام صادق (علیه السلام ):
لا تـطـلع صـدیـقـك مـن سرك الا على مالو اطلعت علیه عدوك لم یضرك فان الصدیق قد یكون عدوا یوما ما؛

دوسـت خـود را از اسـرار خـود، بـه اندازه و حدى مطلع ساز كه اگر آن اندازه را به دشمن بگویى نتواند به تو زیان برساند، چرا كه گاهى دوست ، ممكن است روزى دشمن شود!


انگیزه فاش ساختن راز


در حـكمتهاى بلند بزرگان آمده است : صدور الاحرار، قبور الاسرار. سینه هاى آزادمردان ، گـور رازهـاسـت ، بـایـد دلى پاك و ایمانى محكم و اراده اى استوار داشت ، تا به افشاى راز ایـن و آن نـپـرداخـت . اگـر انسان بتواند هر چه كمتر از اسرار مردم مطلع باشد، بهتر است و احتمال فاش كردن آن هم كمتر.


راهها و مسیرهایى كه انسان را در جریان اطلاعات و اسرار قرار مى دهد، اینهاست :


1 - پـرحـرفـى . از لا بـه لاى پـرحـرفیهاى انسان ، بسیارى از اسرار مگو از زبان مى پرد. درمانش نیز كم حرفى است .


2 - خـودنـمـایى . این خصیصه ، بیشترین ضربه ها را مى زند. یعنى وانمود كردن اینكه انـسـان در جـریـان اسـت و بـا ((بـالاهـا ارتـبـاط دارد و اخـبـار دسـت اول را مى داند یا آدم مهمى است ، سبب مى شود خیلى از اسرار را (چه شخصى و چه مربوط به نظام ) باز بگوید.


3 - دوسـتـى . آنـان كه روى رفاقت و صمیمیت ، اسرار محرمانه را مى گویند و به عواقب آن بى توجهند، گاهى دوستانه دشمنى مى كنند!


4 - وسایل ارتباط جمعى . گاهى آنچه از طریق رسانه ها، بى سیم ، تلفن ، جراید، عكس و فـیـلم ، نـامـه حـرفـهـاى عـادى مـردم كـوچـه و بـازار و در مـجـالس و محافل مطرح مى شود، رازها را فاش مى سازد. و... برخى علتها و راههاى دیگر.


 چه ژرف و زیباست این كلام حضرت صادق (علیه السلام ):
سرك من دمك فلا یجرین من غیر اوداجك ؛

راز تو از خون تو است ، پس نباید جز در رگهاى خودت جارى شود!


گفتن هر سخنى در هر جا نبود شیوه مردان خدا
هر سخن ، جا و مقامى دارد مرد حق ، حفظ كلامى دارد
حاصل كار دهد باد فنا گفتن هر سخنى در هر جا

بـارى ... باید زبان را در حفظ راز، یارى كرد. راز، امانت است . در حفظ آن باید كوشید. چه بسا اختلافها و كدورتهایى كه ریشه در افشاى اسرار این و آن دارد.

خدا در همین نزدیکی است
يکشنبه 25/2/1390 - 15:35 - 0 تشکر 317851

ادب

ادب چیست ؟


وقـتـى سـخـن از ادب بـه میان مى آید، نوعى رفتار خاص و سنجیده با افراد پیرامون (از كـوچـك و بـزرگ و آشـنـا و بـیـگـانه ) در نظر مى آید. این رفتار كه از تربیت شایسته نـشـاءت مـى گـیـرد، بـه نـحـوه سـخـن گـفـتـن ، راه رفـتـن ، مـعاشرت ، نگاه ، درخواست ، سئوال ، جواب و... مربوط مى شود.
ادب ، هنرى آموختنى است . مى توان گفت : ادب ، تربیت شایسته است ، خواه مربى ، پدر و مادر باشد، یا استاد و مربى .


امـام صـادق (عـلیه السلام ) فرمود: پدرم مرا به سه نكته ادب كرد... فرمود: هر كس با رفیق بد همنشینى كند، سالم نمى ماند و هركس كه مراقب و مقید به گفتارش نباشد پشیمان مـى گـردد و هـركـس بـه جـاهـاى بد، رفت و آمد كند متهم مى شود: ادبنى ابى بثلاث ... قـال لى : یـا بـنـى ! مـن یـصـحـب صـاحـب السـوء لا یـسـلم و مـن لا یـقـید الفاظه یندم و من یدخل مداخل السوء یتهم

یـكـى از نـكـات مـهـم مربوط به معاشرت ، آن است كه آنچه را درباره خود نمى پسندى ، دربـاره دیـگـران هـم روا نـدانى و آنچه نسبت به خویش دوست مى دارى ، براى دیگران هم بخواهى و آنچه را در كار دیگران زشت مى شمارى ، براى خود نیز زشت بدانى . اگر از كـارهاى ناپسند دیگران انتقاد مى كنى ، همان كارها و صفات در تو نباشد. این نوعى خود ادب كردن است و كسى به این موهبت دست مى یابد كه از فرزانگى و هوشیارى و عقلانیتى تیز و بصیر برخوردار باشد. به فرموده حضرت امیر (علیه السلام ):
كفاك ادبا لنفسك اجتناب تكرهه من غیرك ؛

در ادب كـردن تـو نـسـبـت بـه خـویشتن ، همین تو را بس كه آنچه را از دیگرى ناپسند مى بینى از آن پرهیز كنى .

هـركس حد و مرز خود را بشناسد و از آن فراتر نرود، داراى ادب است . بى ادبى ، نوعى ورود به منطقه ممنوعه و پایمال كردن حد و حریم در برخوردهاست . این سخن بلند علوى را هم در این زمینه بخوانیم كه فرمود:
افضل الادب ان یقف الانسان على حده و لا یتعدى قدره ؛

بـرتـریـن ادب ، آن اسـت كـه انـسان بر سر حد و مرز و اندازه خویش بایستد و از حد خود فراتر نرود.


ادب ، به خودى خود یك ارزش اخلاقى و اجتماعى است و ارزش آفرین ، هم براى فرزندان ، هم براى اولیاء كه تربیت كننده آنانند. ادب در هركه و هر كجا باشد، هاله اى از محبت و مـجذوبیت را بر گرد خود پدید مى آورد و انسان با ادب را عزیز و دوست داشتنى مى كند.آراستگى هر چیزى به چیزى است .
آن گونه كه علم ، با حلم آراسته مى گردد،
و شجاعت ، باگذشت و عفو زینت مى یابد،
و ثروت ، با انفاق و بخشش ، ارزش پیدا مى كند،
حـسـب و نـسـب هـم بـا ادب ، ارج مـى یابد. شرافت نسبت و اعتبار خانوادگى و آبرو و وجهه اجـتـماع ، بدون داشتن ادب ، آرایشى سطحى بر چهره اى زشت است .

این سخن حضرت على (علیه السلام ) است كه :
لا شرف مع سوء الادب ؛

با بى ادبى ، هیچ شرافتى نیست .


كـسى كه بى اصل و تبار و نسب و حسب باشد، اگر ادب داشته باشد، شرافت مى یابد. ادب ، حـتـى نـسـب و تـبار نامناسب را هم مى پوشاند. كلام امیرالمومنین (علیه السلام ) چنین است :
حسن الادب یستر قبیح النسب 


خدا در همین نزدیکی است
يکشنبه 25/2/1390 - 17:18 - 0 تشکر 317892

سلام
مرسی هیون ...
خیلی زیبان...

ولی من یه اعتقاد دارم... اینکه باید هر فردی این رفتارها را در جامعه و تعامل با دیگران تمرین کنه...
تا متوجه اشتباهاتش بشه... و موارد خوب رو از بقیه یاد بگیره...

وگرنه 99% انسانها خوبی ها رو درک میکنن
ولی چطوره که در مکانش نمیتونن عکس العمل مناسب انجام بدن...
این همون اجتماعی نبودن هست.

وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ

 
دوشنبه 26/2/1390 - 21:46 - 0 تشکر 318245

jtayebe گفته است :
[quote=jtayebe;393644;317892]سلام
مرسی هیون ...
خیلی زیبان...

ولی من یه اعتقاد دارم... اینکه باید هر فردی این رفتارها را در جامعه و تعامل با دیگران تمرین کنه...
تا متوجه اشتباهاتش بشه... و موارد خوب رو از بقیه یاد بگیره...

وگرنه 99% انسانها خوبی ها رو درک میکنن
ولی چطوره که در مکانش نمیتونن عکس العمل مناسب انجام بدن...
این همون اجتماعی نبودن هست.

طیبه جان ممنون که اومدی و نظر دادی.  باهات موافقم ولی بعضی اوقات سر مسائل جزئی آدم دچار شک میشه که چه کار باید کرد و این مطالب اونجا خیلی بدرد میخوره.

البته دقیقا درست گفتی: مرحله اول یادگیری است و مراحل بعدی تمرین و تمرینه . آدم کم کم تجربه پیدا میکنه.

باز هم ممنون از نظرت 

خدا در همین نزدیکی است
دوشنبه 9/3/1390 - 12:25 - 0 تشکر 324056

ادامه ادب

نشانه ها و جلوه ها

هـر یـك از ادب و بـى ادبـى نشانهایى دارد. شناخت ادب هم جز با توجه به نمودهاى بى ادبـى مـیـسر نمى گردد. این نمودها و نشانه ها و علایم ، هم در گفتار نمایان است ، هم در رفتار و برخورد.


اگـر عـاقـلانـه زیـسـتن و متانت در گفتار و وقار در رفتار، نشانه ادب است . بى خردى ، گـفـتـار زشـت ، بـددهـانـى ، تند خویى ، زشت گویى ، دشنام و توهین ، سبكسرى و خیره سرى ، لجاجت و عناد و... هم بى ادبى است .
اگر كنترل دوستیها و معاشرتها ادب است ، بى ادبى یعنى رفت و آمد با افراد ناباب و بـى دقـتـى در گزینش دوستان و بى تعهدى در مجالستها و رفاقتها. آنكه زشت گفتار و بـد زبـان اسـت ، بـه تـعـبـیر حضرت على (علیه السلام ) از ادب بى بهره است : لا ادب لسیى ء النطق

كـسـى که در بـرخـورد بـا افـراد، حـاضـر نـیـست از آنان با عظمت و تكریم یاد كند. مدام به اسـتـهـزاء دیگران و غیبت آنان مشغول است ، آنكه یاوه دیگران را با یاوه و دشنامشان را با دشـنـامـى زشـت تـر پـاسـخ مـى دهـد، آنـكـه در مـجـالس و مـحـافـل و صـفـهـا، رعـایـت حق دیگران و نظم و مقررات و سكوت و نوبت را نمى كند، آنكه حـاضـر نـیـست به حرف دیگران گوش دهد، كسى كه در گفتگو و بحث ، داد مى زند، گلو پـاره مـى كـنـد و جـانـب انصاف و حق را مراعات نمى كند، آنكه ... اینها همه نشانه هایى از فقدان ادب است .


از آن سـو، مـراعـات آداب در خـوردن ، آشـامـیـدن ، لبـاس پـوشـیـدن یـا لخـت بـودن ، خـلال كـردن ، دهـن دره ، سـرفه ، عطسه و... نشان ادب است . بى ادبى ، بى اعتنایى به حقوق و شخصیت انسانهاست . اگر كسى هنگام عطسه ، آب دهان به سفره و صورت بیفكند، یا به طرز مشمئز كننده اى غذا بخورد، یا به جاى تقدیم دو دستىِ نامه و وسیله و ابزار، آن را پـرت كـنـد یـا حتى یك دستى بدهد، یا هنگام مطالعه شما، سر و صدا كند، یا هنگام خلوت ، سرزده وارد اتاقتان شود، و اجازه ورود نگیرد، اینها نمونه هایى از مراعات نكردن ادب اجتماعى است .


جـالب ایـن اسـت كـه اسـلام بـراى هـمـه ایـن مـوارد، دستورالعمل دارد.


تربیت اسلامى و اخلاق مكتبى ، همه دستورها و باید و نبایدهایش ، ادب آموزى است . كسى كه پایبند تعالیم دین نباشد، از حوزه ادب به وادى بى ادبى پاى نهاده است .


خدا در همین نزدیکی است
شنبه 21/3/1390 - 21:50 - 0 تشکر 330056

ادب از كه آموزيم ؟ رفـتـار نـيـك ديـگـران ، بـر انسان تاءثير مثبت مى گذارد. اين امرى روشن و طبيعى است . نـاپـسـنـديهاى اخلاقى مردم نيز تاءثير سوء مى گذارد. اين هم عادى است . هنر انسانهاى فرزانه و هوشمند آن است كه از رفتارهاى ناپسند ديگران هم عبرت و درس مى آموزند. به قول سعدى : لقـمـان را گـفـتـند: ادب از كه آموختى ؟ گفت : از بى ادبان ، كه هرچه از ايشان در نظرم نـاپـسـنـد آمد، از آن فعل پرهيز كردم. ادب آموختن از بى ادبان . همچنان كه بايد كم حرفى را از وراجان پـر حـرف و بـيـهـوده گوى الهام گرفت . بزرگوارى و كرامت نفس را هم بايد از زشتى كـار تـنـگ نظران و خسيس طبعان فرا گرفت . هيچ كس از زشتى و بدى ، خوشش نمى آيد. پـس چـرا مـا خـود را از آن پـاك نـسـازيـم كـه مـحـبوب شويم ؟ اگر از زشتيهاى ديگران ، آموختيم كه به خوبيها روى آوريم ، استاد اخلاق ما در دوران خودمان نهفته است . اين روش ، شيوه آموخته از امير مومنان (عليه السلام ) است كه فرمود: اذا راءيت فى غيرك خلقا ذميما فتجنب من نفسك امثاله ؛ هرگاه در ديگرى اخلاق ناپسندى را ديدى ، بپرهيز كه آن گونه رفتار در خودت نباشد! عـيـسـاى مـسـيح هم همين روش را داشت . از او پرسيدند: چه كسى تو را ادب آموخت ؟ فرمود: كسى مرا ادب نكرد.من ، زشتى جهل را ديدم و از آن پرهيز كردم.

خدا در همین نزدیکی است
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.