• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن معارف > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
معارف (بازدید: 10295)
سه شنبه 30/9/1389 - 11:25 -0 تشکر 264786
اخلاق معاشرت

 

به نام دوست

با سلام خدمت دوستان عزیز . در این تاپیک می خواهم بخشهایی از کتاب اخلاق معاشرت رو قرار بدم که در رابطه با شیوه درست معاشرت با دیگرانه. در این مورد ، مطالب زیادی در قرآن، احادیث و روایات و ... وجود داره . از دوستان میخوام که همراهی کنند تا خیلی از مطالبی که نمیدونیم رو یاد بگیریم یا مروری باشه بر دانسته هامون. دانستن میتونه مقدمه عمل باشه و انشالله که این مبحث رو عملا پیگیری کنیم.

خدا در همین نزدیکی است
شنبه 21/3/1390 - 21:58 - 0 تشکر 330058

از ادب پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) رسـول اكـرم (صـلى الله عـليـه و آله و سـلم ) كـه اسـوه ايـمان و الگوى اخلاق و ادب و رفـتـار نـيـكـو اسـت ، خـود را ادب كـرده پـروردگـار دانسته و مى فرمايد: ادبنى ربى فاحسن تاءديبى ؛ پروردگارم مرا ادب كرد و نيكو ادب كرد! سـيـره پـيـامبر، يك كتاب ادب آموزى است . رفتار پيامبر، نمونه عالى اخلاقى و معاشرت والاست . به چند نمونه از ادب برخورد پيامبر با ديگران اشاره مى كنيم : رسول خدا با هركس روبه رو مى شد، سلام مى داد، هم به كوچك ، هم بزرگ هـيـچ گـاه پـاى خود را پيش كسى دراز نمى كرد. هنگام نگاه ، به صورت كسى خيره نمى شد، با چشم و ابرو به كسى اشاره نمى كرد، هنگام نشستن ، تكيه نمى داد. وقـتـى بـا مـردم دسـت مـى داد و مـصـافحه مى كرد، هيچ گاه دست خود را عقب نمى كشيد، تا طرف مقابل دست خود را بكشد . هيچ خوراكى را مذمت نمى كرد. به هيچ كـس دشـنـام و نـاسـزا نـمـى گفت و سخن ناراحت كننده اى بر زبان نمى آورد و بدى را با بـدى پـاسـخ نمى گفت . زيرانداز خود را به عنوان اكرام ، زير پاى كسى كه خدمتش مى رسـيـد پـهـن مـى كـرد . از روز بـعـثـت تـا دم مـرگ ، هـرگـز در حـال تـكـيـه دادن غـذا نـخـورد . هـديـه افـراد را (هـر چـنـد انـدك و نـاچـيـز) قـبـول مـى كـرد . بـيـشتر اوقات ، رو به قبله مى نشست . زانوهايش را پـيـش اشـخـاص ، بـاز نـمـى كـرد و بـيـرون نـمـى آورد. بر تند خويى غريبه ها در سؤ ال و درخـواسـت و سـخـن صـبـر مى كرد. هيچ كس را ملامت و سرزنش نمى كرد و در پى كشف اسرار ديگران نبود . خنده هايش تبسم بود و هرگز قهقهه سر نمى داد . بسيار شرمگين و با حيا بود. سـخن كسى را قطع نمى كرد . از جلوى خودش غذا مى خورد . كار افراد را به هر شكلى راه مـى انـداخـت و ... بسيارى از فضائل برجسته ديگر كه همه از روحى بلند و اخلاقى والا و ادبى متعالى بود. ادب در مـعـاشـرت ، مـيزان رشد و شعور انسان است و هر كس به اندازه اى مى ارزد كه ادب دارد. عيار سنجش قيمت انسانى افراد، ادب آنان است . وقـتـى مـى تـوان بـا ادب ، دلهـا را خـريـد و هنگامى كه ادب داشتن ، نشانه ايمان و وسيله تـقـرب بـه خـدا و مـحـبـوبـيـت نـزد خـالق و خـلق اسـت ، چـرا از سـنـت رسول خدا و سيره اولياء دين ، ادب نياموزيم ؟... آرى ، ادب در گفتار و كردار، در خانه و جامعه ، با كوچك و بزرگ ، با خودى و غريبه ، در همه جا... و با همگان !

خدا در همین نزدیکی است
يکشنبه 22/3/1390 - 12:48 - 0 تشکر 330340

سلام ممنونم هيون جان... كلاس درسي هست اينجا واسه خودش:)

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

دوشنبه 30/3/1390 - 13:53 - 0 تشکر 333902

خواهش مي کنم عزيز. منم خيلي استفاده ميکنم از مطالب

خدا در همین نزدیکی است
دوشنبه 30/3/1390 - 14:11 - 0 تشکر 333909

ادامه: هنر گوش دادن حـسـن سـلوك و رفـتـار، ايـجـاب مـى كـنـد كـه انـسـان در ظـاهـر، حـالت پـذيـرش و قـبـول از خـودش نـشـان دهـد، هـرچند در دل نپذيرفته باشد. يا اگر كسى خبر، داستان يا مـطـلبى را باز مى گويد، بايد چنان با علاقه گوش فرا داد كه تصور شود كه نمى دانـيـم و از زبـان او بـراى اوليـن بـار اسـت كـه مى شنويم ؛ نه اينكه با بى اعتنايى ، نشان دهيم كه آن را شنيده و خوانده ايم و از آن مطلعيم ! استاد هم اگر درس را توضيح مى دهـد، يـا پـاسخ سؤ المان را مى گويد، بايد اين شوق شنيدن را ابراز داريم ، تا او با علاقه پاسخ دهد... مستمع ، صاحب سخن را بر سر ذوق آورد. اينك به چند نمونه از اين موارد اشاره مى كنيم ؛ كه در روايات ما هم از اين مقوله با عنوان حسن الاستماع ـ خوب گوش دادن ـ ياد شده است . 1 - با گوينده نسبت به سخنان هر گوينده بايد تحمل و صبورى نشان داد و به آن گوش داد، تا كلامش بـه پـايـان بـرسـد. بـريـدن حـرف ديـگـرى شـيـوه اى نـاپـسـنـد و دليل كم ظرفيتى و بى ادبى است . در سـيـره اخـلاقى حضرت رسول (صلى الله عليه و آله و سلم ) و مجلس آن حضرت ، آمده است كه : من تكلم ، انصتوا له حتى يفرغ ؛ كسى كه سخن مى گفت ، به او گوش مى دادند، تا سخنش به پايان برسد. البـتـه ايـن تـعـليـمـى بـود كـه از مـجـالسـت بـا اسـوه ادب و اخـلاق ، حـضـرت رسول (صلى الله عليه و آله و سلم )، آموخته بودند و خود آن حضرت عملا چنين بود و با رفتار به آنان اينگونه درس آموخته بود. درباره حضرت رضا (عليه السلام ) نيز، از ابراهيم بن عباس روايت است كه : و ما راءيت قطع على احد كلامه حتى يفرغ منه ؛ آن حـضرت را هرگز نديدم كه سخن كسى را قطع كند، مگر آنكه آن شخص از سخن خويش فارغ شود. 2 - با استاد امام سجاد (عليه السلام ) در رسالة الحقوق ، مى فرمايد: و حـق سـائسـك بـالعـلم ، التـعـظـيـم له و التـوقـيـر لمـجـلسـه و حـسـن الاسـتماع اليه ؛ حـق آن كـس كـه عـهـده دار آمـوزش تـو است ، آن است كه احترامش كنى ، مجلس او را بزرگ و گرامى بدارى و به او خوب گوش دهى . شـنـونـده نبايد خود را داناتر از گوينده و استادش فرض كند و به گفته هاى او گوش ندهد، يا بى اعتنايى كند، يا تصور كند هر چيز را مى فهمد و نيازى به شنيدن و گوش دادن ندارد. شـهـيـد ثـانـى ، نـسـبـت بـه تـمـركـز حواس و استماع دقيق سخنان استاد و ارج نهادن به توضيحات او چنين مى نويسد: شـاگـرد، نـبـايـد در ادامه هر نوع سخن و گفتگوى استاد، وقفه اى ايجاد كند و پيوستگى كـلام او را (بـا حـرف زدن خـود) از هـم بـگـسـلد. او نـبـايد در بيان مطالب بر استاد سبقت بـگـيـرد و در خـط مـشى گفتار او خويشتن را در مسير گفتار او آورده و با وى هماوردى كند، بـلكـه بـايـد درنـگ نـمايد كه سخن استاد به پايان برسد و سپس سخن خود را به ميان آورد. آنـگـاه كـه اسـتـاد با او گفتگو مى كند و يا در جمع حاضران جلسه درس ، سرگرم بـحـث و مذاكره است ، نبايد با شاگردان ديگر صحبت كند، بلكه موظف است سراپا گوش گـردد و درس اسـتـاد را كـاملا استماع نموده و تمام حواس و قواى خود را به منظور درك و فـهـم بـيـان او مـتـمـركـز سـازد. اگـر اسـتـاد، ضمن بيان مطلب ، حكمتها و نكات دقيقى را بـازگـو نـمـايـد و يـا در تـوضـيـح مـسـاءله اى بـه داسـتـان يـا شـعـرى تـمـثـل جـويـد و شـاگـرد نيز از اين حكمتها و نكات و داستان و شعر، آشنايى قبلى داشته بـاشد (نبايد خود را از اين گونه شواهد بى نياز جلوه داده و از استاد، روى برگرداند، بـلكـه ) بـايـد بـه عـنـوان يـك فرد ناآگاه و خالى الذهن ، با تمام دقت به گفتار استاد گوش فرا دهد و چنين وانمود كند كه با عطش شديد و علاقه وافرى خواهان چنان مطالبى است ....

خدا در همین نزدیکی است
چهارشنبه 15/4/1390 - 10:19 - 0 تشکر 335206


مطالب عزیزم برگشت فقط کمی بهم ریخته ، فعلا از دوستان به دلیل عدم تزیینات معذرت خواهی میکنیم.

خدا در همین نزدیکی است
دوشنبه 30/3/1390 - 13:56 - 0 تشکر 340438

هنر گوش دادن گـفـتـن و شـنيدن ، دو خط ارتباطى با مردم است . به تعبير ديگر، دو نعمت بزرگ الهى ، قـدرت گـويـايـى و شـنـوايـى اسـت كه سهم مهمى در ايجاد ارتباطهاى مهم انسانى دارد و بـراى داشـتـن روابـطـى سـالم و سودمند، نيازمند آنيم كه شيوه صحيح استفاده از زبان و گوش را مورد توجه قرار دهيم . نحوه بهره ورى از اين نعمت خدايى نيز بستگى به ميزان درايت و آداب دانى و مراعات حقوق و حدود دارد. در يكى از دعاها آمده است : اللهم متعنا باسماعنا و ابصارنا و قوتنا؛ خدايا ما را از گوشها و چشمها و نيرويمان برخوردار و بهره مند بگردان . اگـر خواهى سخن گويى ، سخن بشنو، سخن بشنو زبان آن كس تواند زد، كه اول گوش گردد او در قلمرو آداب اجتماعى در مـبـاحـث مـعـاشـرتى ، نحوه استفاده از قدرت شنوايى و به تعبير ديگر خوب شنيدن و درسـت گـوش دادن ، نـقـش مهمى دارد. بى اعتنايى به حرفهاى گوينده ، نشان بى ادبى اسـت . بـرعـكـس ، حـسن توجه و ابراز علاقه ، علامت ادب و تربيت اجتماعى و بها دادن به موقعيت انسانى و مخاطب و گوينده به شمار مى آيد. رسـول خـدا (صـلى الله عـليه و آله و سلم ) به حرفهاى ديگران گوش مى داد، حتى به سـخـن آنـان كـه بيمار دل بودند و روى اغراض شوم ، حرفهايى مى زدند. پيامبر (صلى الله عـليـه و آله و سلم )، دو گوش شنوا براى آنان بود؛ تا حدى كه آنان به ستوه مى آمـدنـد و از روى طـنـز مـى گـفـتند: او گوش است . خداوند دستور مى دهد كه به آنان بگو اگـر گـوش هـم هـسـت ، بـراى شما گوش خوبى است ، به خدا ايمان دارد و به حرفهاى مومنين نيز باور دارد: يقولون هو اذن ، قل اذن خير لكم ، يؤ من بالله و يؤ من للمؤ منين آنـان از روى آزار، لقـب گوش به پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) مى دادند، تا او را خوش باور، ساده لوح و سطحى قلمداد كنند. ولى پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم )، ايـن شـيـوه را بـراى جـلوگـيـرى از فـتـنـه انـگـيـزى آنـان و دسـتـيابى به سوژه هاى تـبـليـغـاتـى بـراى مـعـارضه و مبارزه انتخاب كرده بود. شايد اينگونه سكوت كردن و گـوش دادن ، بـهـترين شيوه خنثى كردن توطئه هايى باشد كه مى خواهند حرف بكشند و سوژه درست كنند. آيـه قرآن ، ضمن اينكه از اخلاق خوش پيامبر اسلام ستايش مى كند، اعتماد او را تنها نسبت به حرفهاى مومنان بيان مى دارد.

خدا در همین نزدیکی است
شنبه 8/5/1390 - 15:43 - 0 تشکر 345599

خوب دوستان به لطف خدا ادامه میدیم:

برخورد كریمانه


هـمـیـشـه عملهاى بزرگ و اقدامهاى والا، از سوى صاحبان روحهاى بلند سر مى زند. اینكه نیكى را به نیكى پاسخ دهیم و به لبخند دیگرى به لبخند پاسخ دهیم ، رفتارى عادى است .
بـرخـورد كـریـمـانـه ، نـشـان دادن نـوعـى مـناعت طبع و بلندى همتى و روحیه والا است كه دیگران را هم تحت تاءثیر قرار مى دهد. مثل آنكه بدى را با نیكى پاسخ بگویى و قهر و خشونت را، با محبت و عاطفه .
فتوت و جوانمردى در برخورد، یكى از این گونه بزرگوارى ها در معاشرتهاست . خود را نـدیدن و براى دیگران در قاموس زندگى شخصى ، جایى باز كردن و دلى به دست آوردن و تكیه گاهى براى یك بینوا گشتن !

فتوت و جوانمردى ، زیباترین آرایش یك انسان است .

به فرموده امیرمومنان (علیه السلام ):
ما تزین الانسان بزینة اجمل من الفتوة ؛
انسان به هیچ زینتى ، زیباتر از مروت و جوانمردى آراسته نشده است .


مفهوم فتوت


بى دردى و بـى خـیـالى نـسبت به وضع مردم و محرومیت و مظلومیت آنان ، از مردانگى و از مـسـلمـانـى بـه دور اسـت . از آن سـو غم مردم خوردن و حامى مظلوم بودن و یارى به بینوا رساندن ، مسلمانى و مردانگى است .
آیـیـن رادمـردى حـكـم مـى كـنـد كه صاحبان قدرت و مكنت ، دستى هم به سر و روى محرومان بكشند و بازوى آنان را بگیرند و از زمین گیرى و خاك نشینى بلند كنند، عزت ببخشند و حرمت گزارند. این زكات توانایى و توانگرى است !
مـردانـگـى ، صـفـت بـرجـسـتـه و ارزشـمـنـدى است كه به یك احتماع زنده آبرو مى بخشد. بـزرگـوارى و كـرامـت نـفس در برخورد با دیگران ، خصیصه آزادمردانى است كه از روى فـتـوت و جـوانـمـردى ، انـدیـشـه مـحـرومـان را در سـر مـى پـرورانـنـد و مـهـرشـان را در دل . زنـدگـى بـى حضور چنین فرزانگانى ، نه لذت دارد، نه زیبایى . جامعه اى كه از جوانمردان خالى باشد غبار مرگ بر چهره اش نشسته است .


این سجیه و خصلت عملى ، ریشه در درون و اندیشه دارد و از آنجا به رفتار و معاشرت و برخوردها سرایت مى كند. امام على (علیه السلام ) مى فرماید:
بعد المرء عن الدنیة فتوة ؛

جوانمردى ، دور بودن انسان از پستى و فرومایگى است .


و... فـرومایگى چیست ، جز زور و تحقیر، بى حرمتى و تكبر، خودخواهى و حق كشى ، كینه توزى و انتقام جویى ، بخل و حسادت ، سخت گیرى و بد رفتارى ، بى وفایى و دروغ ، نفاق و دورنگى ؟...
و مـردانـگـى چـیـسـت ، جـز ایـثـار و گذشت ، عفو و مدارا، بخشندگى و نوازش ، صبورى و تحمل ، همت بلند و حسن خلق ، یكرنگى و وفادارى ، صداقت و دلجویى ؟...


در دید شما، نامرد و پست و فرومایه كیست ؟ و مروت و مردانگى كدام است ؟
خواجه عبد الله انصارى مى گوید:
اگر بر روى آب روى ، خسى باشى ،
و اگر به هوا پرى ، مگسى باشى ،
دل به دست آر، تا كسى باشى

و خـداونـد، هـمـیـن را مـى پسندد و مى پذیرد و پاداش مى دهد، چرا كه دلهاى شكسته ، جلوه گـاه مـحـبـت خـدا و امـید به درگاه او است و جوانمردى ، آرامش بخشیدن به آن دلهاست . به گفته مولانا:

هـزار بـار پـیـاده طـواف كـعـبـه كـنـى

قـبـول حـق نـشـود گـر دلى بـیـازارى

در حـدیـثـى ، امـیرالمومنین (علیه السلام ) چارچوب و استخوان بندى مروت و جوانمردى را این گونه بر مى شمارد كه مى تواند معیارى براى هر شخص جهت ارزیابى میزان فتوت خویش باشد:
نظام الفتوة احتمال عثرات الاخوان و حسن تعهد الجیران

نظام مردانگى ، تحمل لغزشهاى برادران و رسیدگى شایسته به همسایگان است .

خدا در همین نزدیکی است
شنبه 8/5/1390 - 15:52 - 0 تشکر 345602

برخى از نشانه ها


نـه فـتـوت بـه ادعـا اسـت ، نـه جـوانـمـردى بـه سـخـن ! رفـتـار و عـمـل ، شـاهـد مـردى و نـامـردى هـر انـسـان اسـت . فـتـوت نـیـز تـنـهـا بـا عمل است كه مهر تاءیید مى خورد و مقبول خاطره ها مى گردد، نه با حرف و شعار.


بعضى از نشانه هاى رادمردان كه در روایات آمده ، از این قرار است :


1 - عفو و گذشت
روحـهـاى بـزرگ ، ظـرفـیت بخشایش و گذشت نیز دارند. اما افراد حقیر و فرومایه ، به سرعت در صدد انتقام بر مى آیند.

به فرموده حضرت على (علیه السلام ):
لیس من شیم الكرام تعجیل الانتقام ؛

شتاب و سرعت در انتقام گرفتن ، از اخلاق انسانهاى بزرگوار نیست .
باز هم از كلام حضرت امیر (علیه السلام ) بیاموزیم :
المبادرة الى العفو من اخلاق الكرام ، المبادرة الى الانتقام من اخلاق اللئام ؛

سـرعـت در عـفـو، از اخـلاق مـردان بـزرگـوار اسـت و شـتـاب در انـتـقـام گرفتن ، از اخلاق فرومایگان .


2 - آغاز به نیكى


گاهى كسى از انسان چیزى مى طلبد، انسان هم پاسخ مى دهد.
ولى اخـلاق جـوانـمـردانـه آن اسـت كـه حفظ آبروى دیگران كنى و پیش از سؤ الشان ، در رفـع نیازشان بكوشى كه این خصلت ، مردانگى و فتوت است و نشانه كرامت روح .

 به تعبیر حضرت على (علیه السلام ):
الكریم من بدء باحسانه ؛

كریم ، كسى است كه آغازگر نیكى باشد و شروع به احسان كند.


3 - پاسخ بدى با نیكى


ایـن رفـتـار نـیـز، روحـیه اى والا و عفوى بزرگ مى خواهد كه اگر دیگران بدى كردند و نـاسـزا گـفتند و بى اعتنایى نمودند، تو خوبى كنى و ادب و احترام نشان دهى و اگر از تـو بـریـدنـد و قطع رابطه كردند، تو قطع رابطه نكنى و پیوندها را نگه دارى .

 در اینجا هم مناسب است این كلام علوى آویزه گوشمان باشد:
الكریم من جازى الاسائة بالاحسان ؛

جـوانـمـرد، كـسـى اسـت كـه بـدى را با نیكى پاسخ دهد. آرى ...در عفو، لذتى است كه در انتقام نیست .


4 - عفو با قدرت


جوانمرد كسى است كه وقتى قدرت دارد و مى تواند انتقام بگیرد، درگذرد و عفو را پیشه خود سازد.

 على (علیه السلام ) فرمود:
الكریم اذا قدر صفح و اذا ملك سمح و اذا سئل انجح ؛

جوانمرد و بخشنده كسى است كه :
ـ وقتى قدرت یابد، درگذرد و ببخشاید
ـ و چون توانمند و مالك گردد، عطا كند و ببخشد،
ـ و آنگاه كه چیزى از او خواسته شود، نیاز را برآورد.


5 - غمخوارى محرومان
جـوانـمردان به نیازمندان رسیدگى و نسبت به آنان حمایت و دلجویى مى كنند و خود را در راحت و رنج دیگران شریك مى شمارند.
به قول سعدى :

تو كز محنت دیگران بى غمى نشاید كه نامت نهند آدمى

پوریاى ولى ، از پهلوانان نامدار و عارفى كه از مردانگى او حكایتهاى بسیارى زبانزد مردم است ، در یك رباعى چنین سروده است :

گر بر سر نفس خود امیرى مردى ور بر دگرى نكته نگیرى ، مردى
مردى نبود فتاده را پاى زدن گر دست فتاده اى بگیرى مردى

جـوانـمـردى هـمان خوشخویى ، بخشندگى ، مردم نوازى و رسیدگى به بینوایان است و همه اینها به شكرانه قدرت و توانى كه پروردگار عطا كرده است . به گفته حافظ:

اى صاحب كرامت ، شكرانه سلامت روزى تفقدى كن ، درویش بینوا را

تـمـاشاى جلوه هاى فتوت و بزرگوارى و برخورد كریمانه در آینه رفتار بزرگان و اسـوه هـا، تـماشایى تر است . نمونه هایى از این رفتارهاى زیبا و نمونه هاى تاریخى تقدیم شما مى شود.


خدا در همین نزدیکی است
سه شنبه 25/5/1390 - 11:25 - 0 تشکر 353581

عزت نفس


مفهوم ((عزت نفس ))


شاید براى شما نیز پیش آمده باشد كه به چیزى نیاز داشته اید، ولى براى حفظ آبرو و مـوقـعـیـت خویش ، آن را با كسى مطرح نساخته اید. یا گاهى مشكلى برایتان پیدا شده ، امـا آن را در حـدى نـدانـسـتـه ایـد كـه بـراى چـاره جـویـى و حل آن ، آن را با كسى در میان بگذارید.
آیا تا كنون شده است كه براى روبه رو نشدن با یك نفر ناباب ، راه خود را كج كنید، و بـراى دهـان بـه دهان نشدن با یك فرد هرزه و هتاك ، دندان روى جگر گذاشته ، حتى به دفاع از خویش نپرداخته اید؟
ایـنـهـا و نـمـونـه هاى دیگرى از این قبیل ، شواهدى بر روحیه اى متعالى است كه از آن با عزت نفس یاد مى كنیم .
جان آدمى عزیز است و رفاه و برخوردارى دوست داشتنى است ؛ اما انسانیت انسان بالاتر از هـر چـیـز اسـت و شـخـصـیـت و آبـرو قـیـمـتـى بـسـیـار بـالاتـر از مال و اندوخته دارد. كرامت نفس نیز، ارزشى برتر از معادلات و محاسبات منفعت گرایانه و مادى دارد.


وقـتـى انـسان به چیزى طمع مى بندد، بخشى از انسانیت والاى خویش را در معرض خطر و تـلف شـدن قـرار مـى دهـد تـا آن خواسته را برآورده سازد. گاهى هم حق و دین و شرف و كـرامـت نـفـس ، زیـر پـا گـذاشـتـه مـى شود تا آن مطلوب و خواسته به دست آید. آیا به راسـتـى خـواسـتـه هـاى نـفسانى تا این حد مهم است كه در چنین معامله زیانبارى پى گیرى شود؟


چـگـونـه مـى تـوان بـه خـواسـته هاى دل ، بى حساب و بى حد و مرز رسید، بى آنكه از معنویت و كمال و ارزش ، چیزى را فدا كرد و از دست داد؟


صاحبان عزت نفس هرگز آبروى خود را به كف نانى نمى فروشند و به خاطر مناعت طبع ، هرگز خواسته هاى دل را زمینه ساز حقارت و زبونى و خفت و خوارى نمى كنند.

 -----------------------------------------------------------------


بهاى وجود


نماد دیگرى از عزت نفس ، آن است كه انسان ، پاسدار كرامت وجودى خویش باشد و ارزش فوق مادى خود را با خواسته هاى حقیر و هوسهاى ناپایدار و درخواستهاى ذلت بار، لكه دار نـسـازد. عـزت بـه مـعناى صلابت و استوارى و نفوذ ناپذیرى و تسخیر نشدن و فرو نپاشیدن و سست نشدن و نبودن است . انسانى عزیز است كه به پستیها و حقارتها راه ندهد كـه در زمـیـن دل و جـان و زمـینه شخصیت او نفوذ كند. كسى عزت نفس دارد كه هویت انسانى خویش را در مقابل ضربه هاى خرد كننده فسادها و تباهیها حفظ كند و این جز در سایه خود شناسى و آگاهى به ارزش انسانى و والایى جایگاه معنوى انسان فراهم نمى آید.


انسان خود را با چه چیزى مقایسه مى كند و به چه چیزى مى فروشد و خود را به چه مى دهد و چه مى گیرد؟ اصلا انسان به چه و چند مى ارزد؟


حـضـرت عـلى (عـلیـه السـلام ) در سـخـن زیـبا و بلند و شیوایى ، در بیان جایگاه رفیع انـسـان و ارزش وجـودى او مـى فـرمـایـد: بـدانـیـد كه براى جانها و وجودهاى شما، قیمت و بهایى جز بهشت نیست . آگاه باشید و خود را جز به بهشت نفروشید:
انه لیس لانفسكم ثمن الا الجنة ، فلا تبیعوها الا بها

كـسـى كـه ایـن جـایگاه را بشناسد و از آن مراقبت كند، هرگز به پستى و حقارت و طمع و ذلت كشیده نمى شود و گوهر خود را به تمنیات نفسانى و خواهشهاى مادى نمى فروشد. عزت نفس ، مانع مى شود كه انسان آگاه خود را ارزان بفروشد.

------------------------


خواستن ، پلِ ذلت


كـیـان وجـودى انـسـان ، گـاهـى بـه خـاطـر طـلب در هـم مى شكند. هر كس مى كوشد خود را كامل و بى نیاز و بزرگوار جلوه دهد و شخصیت خویش را نگهبان باشد. ولى گاهى افراد سست اراده و طماع در برابر خواستن ، آن گوهر را از كف مى دهند.
خـواسـتـن ، سند احتیاج است و نشانه فقر و نادارى . گاهى یك آبرو در گرو یك درخواست قرار دارد و با گشودن دست نیاز، آن آبرو و حیثیت سالیان دراز، یكباره بر خاك مى ریزد و بر باد مى رود.


امام على (علیه السلام ) فرمود:
ماء وجهك جامد تقطره السؤ ال ، فانظر عند من تقطره ؟؛

آبـروى تـو، جـامـد است و با سؤ ال و درخواست ، قطره قطره مى ریزد. بنگر كه قطرات آبرو را پیش چه كسى مى ریزى !

خدا در همین نزدیکی است
يکشنبه 6/6/1390 - 14:56 - 0 تشکر 359285

ادامه عزت نفس:

بـدترین وضع ، آن است كه حرص و طمع و تكاثر و افزون طبى ، انسان را به خواستن وادار سازد و براى دست یافتن به آنچه كه ندارد، دست به هر كارى بزند و پیش هر كس و ناكسى كوچك شود و التماس و خواهش كند و كوچك شود، غلام و چاكر این و آن گردد، تا از این رهگذر، چیزى بر داشته هایش بیفزاید و یا به برخى از خواسته هایش برسد.
مگر دنیا چه اندازه مى ارزد كه انسان ، اعتبار و شرف خود را در گرو آن بگذرد؟
مگر پول ، چقدر مقدس است كه انسان ، عزت نفس خویش را با آنان مبادله كند؟
آیـا بـایـد بـه هـر خـواسـتـه اى رسـیـد؟ و هـرچـه را دل خـواسـت ، بـایـد تـاءمـیـن كـرد؟ پـس عـفـاف و كـف نـفـس و كنترل غرایز و تمنیات و مهار زدن بر حرص و آز، براى كجا و كى و چه كسانى است ؟!
در این داد و ستد، چه مى دهیم و چه به دست مى آوریم ؟


سخنى زیبا از حضرت على (علیه السلام ) نقل شده است :
و اكـرم نـفـسـك عـن كـل دنـیـة و ان سـاقـتـك دلى الرغـائب ، فـانـك لن تـعـتـاض بـمـا تبذل من نفسك عوضا

خـویشتن را از هر چه كه پست باشد، والاتر بدان و پرهیز كن . هرچند تو را به خواسته هـا و مال برساند. چرا كه تو هرگز از آنچه كه از خویش مى دهى ، چیزى عوض نخواهى یافت .


مـسـاءله بـر سـر شـرافـت و كـرامـت انـسـان اسـت . وقـتـى در ایـن داد و سـتـد، در مقابل دنیا و خواهشهاى نفسانى قرار گرفت و بخشى از آن به هدر رفت و تباه شد، دیگر جایگزینى براى آن پیدا نخواهد شد.

نخواه ، تا عزیز بمانى . طمع مدار، تا سربلند باشى و قانع باش ، تا اسیر نگردى .


این رهنمود مولاى آزادگان حضرت امیر (علیه السلام ) است كه فرموده : القناعة تؤ دى الى العز؛ قناعت ، عزت مى آورد.

و نیز سخن او است كه : العز مع الیاءس ؛عزت ، همراه با ناامیدى از دست مردم است . به آنچه دارى قانع باش و به داشته هایت بساز، تا عزیز باشى .


خدا در همین نزدیکی است
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.