بنام خدا
سلام
واقعاً ببخشین كه نوع جواب ها ی من همچین برداشتی رو از طرف شما باعث شده.
مطمئن باشین كه من واقعاً هنوز پیگیر این مشاوره شما هستم.
نمیدونم شاید چون من در تمام طول عمرم فقط یه بار به یه روانشانس مراجعه كردم، توقعم از یه روانشانس مثل توقع از یه طبیبه كه ریز به ریز و داروها رو معرفی میكنه و نوبت خوردنشون رو میگه.
در صورتی نسخه ی یك روانشاس واقعاً متفاوت از نسخه طبیبه.
البته این حرف این سو تفاهم رو پیش نیاره كه من از شما برای درمانم دارویی چیزی میخوام.
نه.
اون موارد قبل رو كه گفتین من تا اونجایی كه یادمه برخیشون در من مصداق نداشت و برخی چرا.
و این مطلب قبلی كه گفتین با روشهایی بر هیجاناتم كنترل كنم.
من فكر كردم نسخه شما در واقع باید همین باشه. برای همین هم خواستم اون روشها رو توضیح بدین.
اما در مورد این جملتون: "خب جناب پارسای عزیز.با توضیحات تکمیلی که دادین یه حدسایی میزنم که ایشالا اون بخشش رو از طریق ایمیل باهاتون درمیون میذارم."
من درست در پست بعد از این پست شما جوابی دارم كه در آخرش نوشتم راستی منم منتظر جواب تكمیلیتون هستم. ایمیل منو دارین؟
فكر كنم اونو ندیده باشین.
نمیدونم شاید علت دیگه ای كه ذهن ناخوداگاهم باعث شده به نظر شما من توجه هم كم بشه و عقب نشینی كنم. این باشه كه یه ترس ناخوداگاه منو درو كرده و اونم اینكه شاید به ناخواسته مسائل خصوصی خودم رو اینجا بیان كنم.
البته من بخشی رو گفتم.
اما خوشحال میشم كه در مورد همون بخشی كه از مسائل خصوصی خودم گفتم. از طریق ایمیل با شما باز ترش رو و شفاف ترش رو تر میون بذارم.
چون احساس میكنم به شما میتونم اطمینان كنم.
متاسفانه من به جز ایمیل انجمنتون ایمیل دیگه ای رو بلد نیستم.
پس ایمیل خودم رو میذارم
كه از این طریق بتونم بیشتر و بهتر مشورت بگیرم. zaraey@yahoo.com
بازم من دوباره پستهای مشورتی كه دادین رو میخونم.
شاید كم توجهی كرده بودم
از این كه باعث كدورت خاطرتون شدم واقعاً عذر میخوام.