بسم الله الرحمن الرحیم
سوال دوم
باقى مىماند یك سؤال دیگر، و آن اینكه بسیار خوب، امتیاز اقتصادى براى سادات نیست ولى چرا اسلام یك حساب مخصوصى براى سادات باز كرده؟مثلا یك شركت، از راههاى مختلف درآمدى دارد.
در مقابل، مصرفهاى مختلف هم دارد.قهرا وقتى كه این شركتبودجه خود را تنظیم مىكند، هر مصرفى را از یك درآمد خاص تامین بودجه مىكند و اگر بخواهند مصرفى را از یك بودجه دیگر تامین نمایند، باید یك علت و ملاكى داشته باشد.حال ما قبول كردیم كه براى سادات امتیاز اقتصادى در كار نیست ولى یك امتیاز روحى و روانى یا بالاخره یك اختصاص كه هست، و آن اینكه سادات فقیر اختصاصا باید تحت نظر پیغمبر یا امام یا نایب امام اداره بشوند.زكات غیر سید به سید نمىرسد و اینها فقط از خمس مىتوانند استفاده كنند.این جدائى براى چیست؟
عنایت اسلام به حفظ سلسله نسب سادات در اینكه در اسلام بعضى احكام داریم كه از مختصات سادات استشكى نیست، و این نشان مىدهد كه اسلام مىخواهد سلسله نسب سادات، این نژاد، مشخص باقى بماند.
به نظر ما در اسلام بیش از این عنایتى نیست كه اولاد پیغمبر با دیگران مخلوط نشوند
به شكلى كه نسبشان گم بشود.
مانعى ندارد كه با دیگران ازدواج بكنند، سید از غیر سید زن بگیرد یا غیر سید از سید زن بگیرد، ولى اسلام مىخواهد نسبشان را از ناحیه پدران ثابت نگاه دارد
.در نتیجه یك احساس روحى در افراد پیدا مىشود، مىگوید من از اولاد پیغمبرم، من از اولاد على بن ابى طالب(ع)هستم، من از اولاد حسین بن على(ع)هستم، اجداد من در گذشته چنین بودند،
داراى چنین فضیلتهایى بودند.
این امر سبب مىشود كه طبقهاى از مردم، عامل نژاد، محركشان بشود به سوى اسلام،
نه براى كسب یك امتیاز اقتصادى بلكه براى اینكه در راه اسلام فعالیتبیشترى بكنند.
و شاید ژنهایى كه به وراثت مىرسد، كم و بیش در بسیارى از نسلها ظهور مىكند.
و تاریخ هم نشان داده است كه سلسله جلیله سادات و بالاخص علویین سادات، از صدر
اسلام تا عصر حاضر، یك رگى در وجودشان وجود داشته كه اینها را بیشتر از دیگران به حمایت از اسلام برمىانگیخته است.
اكثر قیامهاى مقدس دوره امویها و دوره عباسیها توسط علویین صورت گرفته است.در دورههاى بعد هم،
در میان طبقات مختلف علما، حكما و ادبا، افرادى كه از پیغمبر نسب مىبردهاند،
به نسبت، از سایر افراد در راه اسلام فعالتر بودهاند;
زیرا غیر از آن خاصیت طبیعى[اسلام] كه بالطبع آنها را برمىانگیخته است، این حالت روانى كه احساس مىكردهاند ما اولاد پیغمبر هستیم و از دیگران اولویت داریم به اینكه زنده نگهدارنده این دین و
عمل كننده به این دین باشیم، اینها را وادار مىكرده است كه در حمایت اسلام بیشتر بكوشند.
با اینكه نسبت تعداد سادات به عموم مردم، درصد ناچیزى را تشكیل مىدهد، ولى وقتى كه به حوزههاى علمیه نگاه مىكنیم، مىبینیم كسانى كه به فكر مىافتند بیایند طلبه شوند و تحصیل علم بكنند،
شاید یك ثلثشان سید هستند.همان احساس سیادتى كه مىكنند، آنها را بیشتر وادار به این كار مىكند.
در عصر حاضر مىبینید تمام مراجع تقلید سید هستند.
كتاب: آشنایى با قرآن جلد 3 صفحه 61 نویسنده: استاد مرتضى مطهرى
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم