• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن ادبيـــات > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
ادبيـــات (بازدید: 4514)
سه شنبه 7/11/1393 - 10:23 -0 تشکر 691983
گزیدهٔ غزلیات شهریار

گذار آرد مه من گاهگاه از اشتباه اینجا

فدای اشتباهی کآرد او را گاهگاه اینجا

مگر ره گم کند کو را گذار افتد به ما یارب

فراوان کن گذار آن مه گم کرده راه اینجا

کله جا ماندش این جا و نیامد دیگرش از پی

نیاید فی المثل آری گرش افتد کلاه اینجا

نگویم جمله با من باش و ترک کامکاران کن

چو هم شاهی و هم درویش گاه آنجاو گاه اینجا

هوای ماه خرگاهی مکن ای کلبه درویش

نگنجد موکب کیوان شکوه پادشاه اینجا

توئی آن نوسفر سالک که هر شب شاهد توفیق

چراغت پیش پا دارد که راه اینجا و چاه اینجا

بیا کز دادخواهی آن دل نازک نرنجانم

کدورت را فرامش کرده با آئینه آه اینجا

سفر مپسند هرگز شهریار از مکتب حافظ

که سیر معنوی اینجا و کنج خانقاه اینجا

دوشنبه 18/12/1393 - 8:32 - 0 تشکر 692329



شباب عمر عجب با شتاب می گذرد




بدین شتاب خدایا شباب می گذرد






شباب و شاهد و گل مغتنم بود ساقی




شتاب کن که جهان با شتاب می گذرد






به چشم خود گذر عمر خویش می بینم




نشسته ام لب جوئی و آب می گذرد






به روی ماه نیاری حدیث زلف سیاه




که ابر از جلو آفتاب می گذرد






خراب گردش آن چشم جاودان مستم




که دور جام جهان خراب می گذرد






به آب و تاب جوانی چگونه غره شدی




که خود جوانی و این آب و تاب می گذرد






به زیر سنگ لحد استخوان پیکر ما




چو گندمی است که از آسیاب می گذرد






کمان چرخ فلک شهریار در کف کیست




که روزگار چو تیر شهاب می گذرد
40



سه شنبه 26/12/1393 - 8:23 - 0 تشکر 692360



جوانی حسرتا با من وداع جاودانی کرد




وداع جاودانی حسرتا با من جوانی کرد






بهار زندگانی طی شد و کرد آفت ایام




به من کاری که با سرو و سمن باد خزانی کرد






قضای آسمانی بود مشتاقی و مهجوری




چه تدبیری توانم با قضای آسمانی کرد






شراب ارغوانی چاره رخسار زردم نیست




بنازم سیلی گردون که چهرم ارغوانی کرد






هنوز از آبشار دیده دامان رشک دریا بود




که ما را سینه آتشفشان آتشفشانی کرد






چه بود ار باز می گشتی به روز من توانائی




که خود دیدی چها با روزگارم ناتوانی کرد






جوانی کردن ای دل شیوه جانانه بود اما




جوانی هم پی جانان شد و با ما جوانی کرد






جوانی خود مرا تنها امید زندگانی بود




دگر من با چه امیدی توانم زندگانی کرد






جوانان در بهار عمر یاد از شهریار آرید




که عمری در گلستان جوانی نغمه خوانی کرد



سه شنبه 26/12/1393 - 8:23 - 0 تشکر 692361



آمد آن شاهد دل برده و جان بازآورد




جانم از نو به تن آن جان جهان بازآورد






اشک غم پاک کن ای دیده که در جوی شباب




آب رفته است که آن سرو روان بازآورد






نوجوانی که غم دوری او پیرم کرد




باز پیرانه سرم بخت جوان بازآورد






گل به تاراج خزان رفت و بهارش از نو




تاج سر کرد و علیرغم خزان بازآورد






پرئی را که به صد آینه افسون نشدی




دل دیوانه به فریاد و فغان بازآورد






دست عهدی که زدش بر در دل قفل وفا




درج عفت به همان مهر و نشان بازآورد






تیر صیاد خطا رفت و ز دیوان قضا




پیک راز آمد و طغرای امان بازآورد






شهریارا ز خراسان به ری آوردش باز




آن خدائی که هم او از همدان بازآورد



سه شنبه 26/12/1393 - 8:23 - 0 تشکر 692362



چو آفتاب به شمشیر شعله برخیزد




سپاه شب به هزیمت چو دود بگریزد






عروس خاوری از پرده برنیامده چرخ




همه جواهر انجم به پای او ریزد






بجز زمرد رخشنده ستاره صبح




که طوق سازد و بر طاق نصرت آویزد






شب فراق چه پرویزنی بود گردون




که ماهتاب بجز گرد غم نمی بیزد






به جان شکوفه صبح وصال را نازم




که غنچه دل ازو بشکفد به نام ایزد






متاع دلبری و حال دل سپردن نیست




وگرنه پیر از عاشقی نپرهیزد






تو شهریار به بخت و نصیب شو تسلیم




که مرد راه به بخت و نصیب نستیزد



سه شنبه 26/12/1393 - 8:24 - 0 تشکر 692363



رقیبت گر هنر هم دزدد از من من نخواهد شد




به گلخن گر چه گل هم بشکفد گلشن نخواهد شد






مگر با داس سیمین کشت زرین بدروی ورنه




به مشتی خوشه درهم کوفتن خرمن نخواهد شد






حجابی نیست در طور تجلی لیکن اینش هست




که محرم جز شبان وادی ایمن نخواهد شد






برو از هفت خط نوشان پای خم می میپرس




که هر دردی شراب ناب مرد افکن نخواهد شد






به آتشگاه حافظ رونق سوز و گداز ازماست




چراغ جاودانست این و بی روغن نخواهد شد






شبستانی که طوفانش دمید از رخنه و روزن




دو صد شمعش برافروزی یکی روشن نخواهد شد






تو کز گنجینه بیرون تاختی ترسم خرف باشی




که گوهر شاهد بازار یا برزن نخواهد شد






امید زندگی در سینه ها کشتن فغان دارد




امین باشی که هرگز مرگ بی شیون نخواهد شد






دمی چون کوره آتش چرا چون شمع نگدازم




عزیز من دل عاشق که از آهن نخواهد شد






گل از دامن فرو ریز و چو باد از این چمن بگذر




که جز خون دل آخر نقش این دامن نخواهد شد






دلی کو شهریارا دشمن جان دوست تر دارد




دریغ از دوستی با وی که جز دشمن نخواهد شد



سه شنبه 26/12/1393 - 8:24 - 0 تشکر 692364



کاش پیوسته گل و سبزه و صحرا باشد




گلرخان را سر گلگشت و تماشا باشد






زلف دوشیزه گل باشد و غماز نسیم




بلبل شیفته شوریده و شیدا باشد






سر به صحرا نهد آشفته تر از باد بهار




هر که با آن سر زلفش سر سودا باشد






رستخیز چمن و شاهد و ساقی مخمور




چنگ و نی باشد و می باشد و مینا باشد






یار قند غزلش بر لب و آب آینه گون




طوطی جانم از آن پسته شکرخا باشد






لاله افروخته بر سینه مواج چمن




چون چراغ کرجی ها که به دریا باشد






این شکرخواب جوانی است که چون باد گذشت




وای از این عمر که افسانه و رؤیا باشد






گوهر از جنت عقبا طلب ای دل ورنه




خزفست آنچه که در چنته دنیا باشد






شهریاراز رخ احباب نظر باز مگیر




که دگر قسمت دیدار نه پیدا باشد
46



دوشنبه 10/1/1394 - 11:58 - 0 تشکر 692399



بی تو ای دل نکند لاله به بار آمده باشد




ما در این گوشه زندان و بهار آمده باشد






چه گلی گر نخروشد به شبش بلبل شیدا




چه بهاری که گلش همدم خار آمده باشد






نکند بی خبر از ما به در خانه پیشین




به سراغ غزل و زمرمه یار آمده باشد






از دل آن زنگ کدورت زده باشد به کناری




باز با این دل آزرده کنار آمده باشد






یار کو رفته به قهر از سر ماهم ز سر مهر




شرط یاری که به پرسیدن یار آمده باشد






لاله خواهم شدنش در چمن و باغ که روزی




به تماشای من آن لاله عذار آمده باشد






شهریار این سر و سودای تو دانی به چه ماند




روز روشن که به خواب شب تار آمده باشد



دوشنبه 10/1/1394 - 11:58 - 0 تشکر 692400



صبا به شوق در ایوان شهریار آمد




که خیز و سر به در از دخمه کن بهار آمد






ز زلف زرکش خورشید بند سیم سه تار




که پرده های شب تیره تار و مار آمد






به شهر چند نشینی شکسته دل برخیز




که باغ و بیشه شمران شکوفه زار آمد






به سان دختر چادرنشین صحرائی




عروس لاله به دامان کوهسار آمد






فکند زمزمه گلپونه ئی به برزن وکو




به بام کلبه پرستوی زرنگار آمد






گشود پیر در خم و باغبان در باغ




شراب و شهد به بازار و گل به بارآمد






دگر به حجره نگنجد دماغ سودائی




که با نسیم سحر بوی زلف یار آمد






بزن صبوحی و برگیر زیر خرقه سه تار




غزل بیار که بلبل به شاخسار آمد






برون خرام به گلگشت لاله زار امروز




که لاله زار پر از سرو گل عذار آمد






به دور جام میم داد دل بده ساقی




چهاکه بر سرم از دور روزگار آمد






به پای ساز صبا شعر شهریار ای ترک




بخوان که عیدی عشاق بی قرار آمد



دوشنبه 10/1/1394 - 11:58 - 0 تشکر 692401



خوابم آشفت و سرخفته به دامان آمد




خواب دیدم که خیال تو به مهمان آمد






گوئی از نقد شبابم به شب قدر و برات




گنجی از نو به سراغ دل ویران آمد






ماه درویش نواز از پس قرنی بازم




مردمی کرد و بر این روزن زندان آمد






دل همه کوکبه سازی و شب افروزی شد




تا به چشمم همه آفاق چراغان آمد






وعده وصل ابد دادی و دندان به جگر




پا فشردم همه تا عمر به پایان آمد






ایرجا یاد تو شادان که از این بیت تو هم




چه بسا درد که نزدیک به درمان آمد






یاد ایام جوانی جگرم خون میکرد




خوب شد پیر شدم کم کم و نسیان آمد






شهریارا دل عشاق به یک سلسله اند




عشق از این سلسله خود سلسله جنبان آمد



دوشنبه 10/1/1394 - 11:59 - 0 تشکر 692402



ماندم به چمن شب شد و مهتاب برآمد




سیمای شب آغشته به سیماب برآمد






آویخت چراغ فلک از طارم نیلی




قندیل مه آویزه محراب برآمد






دریای فلک دیدم و بس گوهر انجم




یاد از توام ای گوهر نایاب برآمد






چون غنچه دل تنگ من آغشته به خون شد




تا یادم از آن نوگل سیراب برآمد






ماهم به نظر در دل ابر متلاطم




چون زورقی افتاده به گرداب برآمد






از راز فسونکاری شب پرده برافتاد




هر روز که خورشید جهانتاب برآمد






دیدم به لب جوی جهان گذران را




آفاق همه نقش رخ آب برآمد






در صحبت احباب ز بس روی و ریا بود




جانم به لب از صحبت احباب برآمد



برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.