• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
مقاومت اسلامی (بازدید: 7391)
سه شنبه 9/7/1392 - 5:57 -0 تشکر 656520
خاطرات مادران شهدا

با سلام در این تاپیک قصد قرار دادن خاطرات مادران شهید را دارم امید که مقبول واقع شود.

یا علی

سه شنبه 9/7/1392 - 6:8 - 0 تشکر 656551

مادر شهید سیمی از آخرین خداحافظی خود با فرزند شهیدش می گوید : در آخرین سفرش به جبهه من او را در بغل گرفتم وگریه کردم ؛ با التماس گفتم : احمد نرو می ترسم شهید شوی . تکانی به خود داد ؛ خودش را از بغلم رها کرد و  گفت  : « فردا  چطور  می خواهی   جواب  فاطمه  زهرا (س) را بدهی ؟ می خواهی بچه هایت را دور خودت جمع کنی که چه  ‏شود ؟ در صورتی که همه دارند جگرگوشه هایشان را در راه احیای دین می دهند ؛ ‏وقتی دین نباشد و بمیرد ، دیگر ما به چه درد می خوریم ؟ ما نباشیم اما دین باشد » . آخرین سخنم این  بود :  برو  پسرم  تو  را به  همان  بی بی  که شفاعت  همه  دست اوست می سپارم .

« شهید احمد سیمی »

شهرستان دشتستان

شهروندان ملکوت

سه شنبه 9/7/1392 - 6:8 - 0 تشکر 656552

مادر شهید زارعی از خواب فرزند شهیدش می گوید : ‏شبی در خواب دیدم که فرزندم غلامحسین به دیدارم آمده و من از او پرسیدم حالت چطور است ؟ ‏آیا به آن جا که سفر کرده ای جای مناسبی است ؟ ‏ایشان در جواب من گفت : « مادر جان ؛ هیچ به فکر من نباش . ما آن جا در خانه های زیبا هستیم و درختان بسیاری اطرا فمان است و همچنین  رودهای فراوانی درکنار این درختان جاری است » و یک زنی را به من نشان داد و گفت : « مادر؛ این را که می بینی از حوریه های بهشتی است ؛ او زن بهشتی من است » .  

« شهید غلامحسین زارعی »

شهرستان دشتستان

شهروندان ملکوت

سه شنبه 9/7/1392 - 6:9 - 0 تشکر 656553

مادر شهید زاهدی از اهمیت فرزندش به نماز می گوید :  در یکی از شب ها که داشتم برای فرزند یک ماهه ام لالایی می خواندم و گریه می کردم ؛ صدای در به گوشمان رسید . دخترم که آن زمان کوچک بود در را باز کرد و با شادمانی گفت مادر سید اکبر ، سید اکبر . من نیز با عجله به طرفش دویدم تا مرا دید سلام  کرد و گفت : « مادرجان مبادا شادمانی  کنی ، مبادا  خوشحال  باشی که بچه های تیپ المهدی (عج) همگی شهید شده اند » . ناراحتی او نیز بر من تأثیر گذاشت و خیلی گریه کردم . مرا در آغوش کشید گفت : « مادر جان آرام باش ، اکنون مدت چهار ماه هست که حمام  نرفته ام و چون آب نبود همگی نمازهایمان را  با تیمم می خواندیم ؛ برو و یک دست لباس تمیز برایم بیاور تا یک دوش بگیرم و نمازهایم را همگی دوباره بخوانم » . به اوگفتم مادرجان خداوند نماز شما را قبول ‏می کند ؛ او می داند که در جبهه شما به دلیل بی آبی نتوانسته اید با بدن تمیز و با وضو نمازهایتان را به جا بیاورید ؛ لذا نمازتان مقبول درگاه حق قرار ‏گرفته است . روبه من کرد وگفت : « می دانم اما برای خودم بسیار سخت است و شرم آور بود که با چنین بدنی در پیشگاه حق نماز گزارم ؛ باید حتماً همۀ نمازهایم  را که در این مدت با تیمم به جا آورده ام ؛ با بدن تمیزو با وضو بخوانم » .

« شهید سید اکبر زاهدی »

شهرستان دشتستان

شهروندان ملکوت

سه شنبه 9/7/1392 - 6:9 - 0 تشکر 656554

خاطرات مادر شهید زارع از روز تشییع جنازه شهید : ما از طریق بنیاد شهید مطلع شدیم که قاسم شهید شده و در هنگام تشییع در حالی که دو پروانه زیبا ‏بدرقه اش می کردند ؛ در بهشت سجاد (ع) برازجان به خاک سپردیم . آن دو پروانه بعد از خاکسپاری شهید بر روی دوش پدر شهید جا گرفتند تا عرض تبریک و تسلیت بگویند . من بعد از شکرگزاری به درگاه خداوند متعال به استقبال شهید ‏رفتم چون شهیدان در راه حفظ اسلام و قرآن و اطاعت از دستورات ولی فقیه به شهادت رسیده اند . من افتخار می کنم که فرزندم در راه اسلام شهید شدند .

« شهید قاسم زارع »

شهرستان دشتستان

شهروندان ملکوت

سه شنبه 9/7/1392 - 6:9 - 0 تشکر 656555

مادر شهید زنگنه از خواب شهیدش می گوید : یک شب خواب دیدم بنیاد شهید مزار شهدا را نبش کرده بود . سر مزار مجید را که برداشتند ؛ نگاه کردم که انگار تازه ریش ‏ در آورده بود و ته ریش داشت . از مزار بیرون آمد . گفتم مجید خیلی دلم می خواهد برای برادرت زن بگیرم . اسم یک دختر از فامیل را آورد وگفت : « او را بگیر» .

« شهید مجید زنگنه »

شهرستان دشتستان

شهروندان ملکوت

سه شنبه 9/7/1392 - 6:10 - 0 تشکر 656556

مادر شهید زنگنه روایت مجروح شدن فرزندش را این گونه بیان می کند : مدتی  از او  خبری  نداشتیم . خواستیم خودمان  به منطقۀ  جنگی برویم اما مجوز نمی دادند . همان ایام در عالم خواب دیدم که مجید کنارکوهی خوابیده است رفتم نزدیک تر؛ دیدم ازکمر به پایین سوخته است . گفت : « مادر آمدی ؛ خوب  موقعی  آمدی » . پیراهن  سبزی کنارش  بود  آن را به من داد وگفت : « مادر همین  را بپوش » . از خواب  بیدار شدم  دانستم که خبری شده است . می خواستیم برویم پیرانشهر ؛ بنیاد شهید شیراز هم به ما نامه نمی دادند . با برادرم رفتیم . در آن جا جوانی را دیدم که یک طرف صورتش قرمز شده بود گفت که از محمد آباد آمده و از علت سوختگی صورتش سؤال کردم . گفت خمپاره ای که به مجید زنگنه اصابت کرده موجش به من خورده است . گفتم سراغش را داری ؟  گفت ‏نه من بیهوش شده بودم . مسؤولین پادگان جریان را می دانستند وگفتند که مجید داخل بیمارستان امام تبریز است . برگشتیم تبریز و برای ملاقاتش  به بیمارستان  رفتیم  . به  علت این که زیاد ترکش خورده بود نمی توانست حرکت کند و با اشاره چشم و ابرو به ما اشاره می کرد . بعد از یک هفته می خواستیم ببریمش تهران یا شیراز.  

‏او را به بیمارستان شیراز بردیم . تا یک ماهی در آنجا بود. بعد از یک ماه به تهران اعزام شد . چند روزی در بیمارستان شریعتی تهران بود . هر دکتری که خواست او را جراحی کند می گفت که به قیمت جانش تمام می شود . دکتر ابراهیمی و دکتر صادقیان گفتند مجید یک شب دیگر زنده است و بعد ‏از آن شهید می شود ‏.  مجید ساعت 3 ‏شب شهید شد . می خواستند او را شیراز دفن  کنند  گفتم  که نمی توانم  هر پنج شنبه  بیایم شیراز و سپس انتقالش دادند برازجان .

« شهید مجید زنگنه »

شهرستان دشتستان

شهروندان ملکوت

سه شنبه 9/7/1392 - 6:10 - 0 تشکر 656557

مادر شهید رحیمی از آخرین مرخصی فرزندش می گوید : ‏آخرین بارکه به مرخصی آمد به من و پدرش گفت : « این آخرین مرخصی من است » ‏. ما فکرکردیم که بعد از آن مأموریتش تمام می شود و به جبهه نمی رود اما به راستی این وداع آخر او بود . 

در 23 ‏رمضان سال 1367 همانند مولایش علی (ع) در شب قدر به دیدار یار شتافت . پیکر پاکش را که آوردند دیدم گلوله به گلوی او خورده است . گفتم : خدایا ؛ فرزندم فدای علی اصغر(ع) امام حسین (ع) . بعد  از شهادتش خداوند فرزندی به ما عطا فرمود که نامش را نام شهید گذاشتیم .

« شهید خداکرم رحیمی »

شهرستان دشتستان

شهروندان ملکوت 

سه شنبه 9/7/1392 - 6:10 - 0 تشکر 656558

نحوه شهادت شهید روستایی از زبان مادرش : شهید به مدت 13 ‏ماه در جبهه بود ، همه فکر می کردند که مفقود شده است . طریقۀ شهید شدنش هم از این قرار بود که گروه منافقین که حمله کردند ابتدا برادران بسیجی حمله ور شدند . سپس سربازها که شهید هم جزو آنها بود ، به طرف عراقی ها و منافقین حمله کردند که با اصابت ‏گلوله به ران ایشان به شهادت می رسد . در این هنگام یکی از دوستان  ا‏یشان  به طرف  وی  می آید  و  می خواهد  کمکش کند که ایشان می گوید : « تو برو » .

پیکر شهید روستایی پس از 7 سال مفقودی ؛ از مناطق جنگی به آغوش وطن بازگشت و در گلزار شهدای برازجان دفن گردید .

سه شنبه 9/7/1392 - 6:11 - 0 تشکر 656559

مادر شهید روستایی چگونگی عروسی فرزندش را این گونه روایت می کند  : ایشان آخرین باری که به جبهه رفت فقط 10 روز از مراسم عروسی اش گذشته بود و از این که همرزمان و دوستان خود را هر روز می دید که شهید می شوند و او می خواست دست خود را حنا بزند ، ناراحت بود . در شب عروسی اش هم برق رفت و او با ناراحتی می گفت : « این نشانۀ این است که من نباید عروسی کنم » .

« شهید ایرج روستایی »

شهرستان دشتستان

شهروندان ملکوت

سه شنبه 9/7/1392 - 6:11 - 0 تشکر 656560

مادر شهید میرزایی از وداع آخر با فرزندش می گوید : بعد از سه ماه  آمد مرخصی ؛ اخلاقش خوش تر از قبل شده بود ، شب آخر تا صبح بین خواهر و برادرهایش نشسته و بیدار بود . صبح مرا در آغوش گرفت سرم را بوسید ؛ بغض گلویش  را گرفته بود . دوباره توی آغوش گرفتم و پیشانی اش را بوسیدم  ؛ گفت : « مادر جان اگر همدیگر را ندیدیم حلالم کن و از همه  برایم حلالیت بگیر » .  اشک هایم مهلت صحبت به من نمی داد سرم را به علامت تصدیق حرف هایش تکان دادم و سوار اتوبوس شد و ‏صدای صلوات دیگران افکارم را به هم ریخت ....

« شهید محمد میرزایی »

شهرستان گناوه

رودی از ستاره

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.