در مازندران و تهران قدیم هنگام جابجایی عروس و داماد و نیز هنگام بردن جهاز عروس به خانه داماد فضای جشن به حوزه همگانی تعلق دارد. در این گونه موقعیت ها ، موسیقی بیشتر حالت خبررسان و جارزننده به خود می گیرد و توسط سازهای پرسروصدا ، سرناو دهل یا سرنا و نقاره ، اجرا می شود. اجرای آن در تهران به عهده نوازندگان نقاره خانه شاهی بوده که در زمان ناصرالدین شاه جای خود را ، برای خانواده های اعیان و اشراف ، به دسته های نظامی می دهند. در مازندران این لوطی ها هستندکه به اجرای موسیقی ، در جلوی دسته ای که عروس و داماد را همراهی می کند، می پردازند.
در بخارا، فضای جشن های مهمی مثل فاتحه به کوچه منتقل می شود، که انتهای آن آن را با پرده ای منقوش می بندند و محدوده آن را به این ترتیب مشخص میکنند هر چند فضای جشن در حقیقت خانوادگی و خصوصی است ، اما تقریباٌ همه اهالی محل که خانه هایشان در مجاورت آن بخش از کوچه قرار دارد که به جشن اختصاص داده شده است در تدارک رویداد و نیز در خود جشن شرکت می کنند در سنت روحوضی عروسی تهرانی ، تقریباٌ تمام زمان جشن ، همچون آن بخش از عروسی مازندرانی که در حیاط خانه برگزار می شود فضا نیمه همگانی باقی می ماند و همسایگان و اهالی محل بر روی پشت بام های مشرف به حیاط محیط عروسی بدون این که رسماٌ دعوت داشته باشند در جشن شرکت می کنند.
اولین تقابل دوگانه ، احتمالاٌ مهمترین تقابلی است که فضا و زمان جشن آن را برجسته می کند . در تهران زمان قاجار ، جشن عروسی در دو حوزه مختلف زنانه و مردانه برگزاری می شد و همه چیز نشان می دهد که بخش زنانه از اهمیت بالاتری برخوردار بوده است که در خانواده های اعیانی مجلس مردانه در یک خانه و مجلس زنانه در خانه ای دیگر به طور همزمان برگزار شود . در هر صورت این مجلس زنانه بوده که جشن واقعی در آن برگزار می شده است . به همین علت نیز گروه های مطربی زنانه هم از لحاظ تعداد و هم از لحاظ کیفیت بر گروه های مردانه کاملاٌ برتری داشته اند . اما سنت روحوضی ، این وضعیت را تغییر می دهد ، اجرای موسیقی و نمایش بر روی حوض خانه ها و بدون تفکیک قطعی و دقیق میان بخش زنانه و بخش مردانه ، به سرکردگی زنان در جشن ها پایان می دهدا . از آن پس دسته های مردانه که برای شنونده – بیننده مختلط برنامه اجرا می کنند بر دسته های زنانه برتری می یابند.
در بخارا معمولاٌ حوزه های زنانه و مردانه ، نه فقط از نظر فضا بلکه از نظر زمان نیز از یکدیگر فاصله می گیرند. هر چند، در بسیاری از توی های فاتحه ، مردان و زنان در یک حیاط اما در دو قسمت مختلف که توسط پرده ای از هم جدا شده است شرکت دارند ، اما در این توی عموماٌ تعداد بسیار کمی از مردان شرکت دارند و می توان آن را اساساٌ زنانه به حساب آورد . موسیقی این توی های زنانه همیشه از نوع سبک و رقصان است زن ها خود کمتر می رقصند و این وظیفه را برعهده رقاصه های حرفه ای که با گروه اجراکنندگان موسیقی همراه است میگذارند.
برعکس توی مردانه یا آش پدری ، یک توی کاملاٌ سنگین و باوقار است و بیشتر به یک مراسم آئینی می ماند . این توی در روز دیگری غیر از روز توی فاتحه ، و به نوبت در خانه داماد و خانه عروس برگزار می شود. در این جا ، فقط مردان حضور دارند و از رپراتور موسیقی کلاسیک آسیای میانه ، یعنی شش مقام ، قطعاتی کاملاٌ سنگین اجرا می شود . مدعوین معمولاٌ مدت زیادی در مجلس نمی مانند و پس از صرف آش ( نوعی هویچ پلو) جای خود را به تازه رسیده ها می دهند.
تعداد بسیار زیادی از نزدیکان و بستگان هر دو خانواده عروس و داماد در این مراسم شرکت می کنند، اما خصلت رفت و آمدی حضور در مجلس فضای بزرگی برای برگزای آن نمی طلبد .
در هرات ، در زمانی واحد ، جشن عروسی در دو فضای متمایز، معمولاٌ دو حیاط مجاور همدیگر ، زنان و مردان را از یکدیگر جدا می کند. جشن زنانه طولانی تر از جشن مردانه است و در فضایی با تزئینات مشابه با فضای مخصوص مردان اما با شکوه و طمطراق کمتر برگزار می شود. در این جا نیز ، مثل مجلس مردانه نیز تمایز میان موسیقی برای شنیدن و موسیقی برای رقصیدن وجود دارد ، اما خط ممیزه میان این دو کم رنگ تر است وجود بچه ها در مجلس زنانه مراسم را آزاتر و بی قیدتر از مراسم مردانه می کند و در ضمن ، موسیقی به کلی از نوع عامه پسند و شامل ترانه های هراتی است .
مازندران نیز نمونه روشن تری از این تقسیم های سنی و جنسی را به نمایش میگذارد . بعد از غروب هماهنگونه که پیش از این ذکر شد، فضای جشن به داخل خانه منتقل اما به سه مجلس مجزا تقسیم می شود: از یک سو مجلس زنانه و از سوی دیگر مجلس مردانه که این آخری خود به یک تقسیم دوگانه دیگر بر حسب سن ، پیرمدان و جوانان مجلس ، تن می دهد.
شیوه های مختلف سازمان دهی جشن ، وحدت یا عدم وحدت زمانی و فضایی را با سلیقه های موسیقیایی پیر ، جوان و زن و مرد پیوند می دهد.
بعضی از مواقع این تقابل دوگانه در سازمان های دهی جشن صورت نمی گیرد، مثل آنچه لرتا-ژکب نزد بربرهای اطلس علیای مراکش شاهد بوده است .
بعضی مواقع وحدت مکانی وجود دارد اما وحدت زمانی وجود ندارد؛ مثل مجالس مردانه و زنانه در جشن های عروسی مردم بخارا که جامعه را ازنظر جنسی جدا می کند، تمایزی که از نظر موسیقیایی نیز معنادار است ( عمدتاٌ موسیقی سنگین برای مردان و موسیقی سبک برای زنان ) و به هر کدام زمان جداگانه ای اختصاص می دهد.
بعضی مواقع وحدت زمانی وجود دارد اما وحدت مکامی وجود ندارد؛مثل مورد هرات که دو مجلس در دو حیاط مجزا اما همزمان برگزار می شود ، یا در مازندران که بطور همزمان مجالس مختلفی نه تنها برحسب جنسیت بلکه بر حسب سن نیز تشکیل می شود که هرکدام ویژگی موسیقیایی خود را دارد .
در نتیجه به نظر می رسد که تا حدود زیادی این خود موسیقی است که زمان و فضا را تقسیم می کند، حتی در یک مکان واحد و برای مخاطب واحد (مردیا زن، پیر و جوان ) موسیقی به تقسیم زمان جشن دست می زند در بخارا، در بخارا ، رپراتورهای مورگی و بخارچه در نوبت های نسبتاٌ بزرگ به نام بیت اجرا میشوند . به این ترتیب زمان توی به چند بیت تقسیم می شود که هرکدام از آنها حدود سی تا چهل دقیقه به طول می انجامد، در هرات این نوبت ها را چاشنی می گویند و در سنت روحوضی تهران دو پارگی جشن ، یکی مربوط به موسیقی و دیگری مربوط به نمایش ، بدون آن که نام خاصی داشته باشند همین وظیفه تقسیم زمان را به عهده می گیرد .
بنابراین به طور کلی و به عنوان نتیجه گیری می توان گفت موسیقی عنصری جدایی ناپذیری از جشن است جشن بدون موسیقی وجود ندارد و کیفیت آن در بسیاری از موارد به کیفیت موسیقی ای وابسته است که در طی آن اجرا می شود . این جدایی ناپذیری شاید واقعاٌ به این معنا باشد که این دو از یک جنس اند ، هر دو زمان رخ می دهند، هر دو از یک دستور زبان تبعیت می کنند ، هر دو در عین حال نظامند یا نهادی و برانگیزاننده خودانگیختگی اند و شاید مهمتر از همه این که ، هر دو عامل مهم ارتباط گیری و اجتماعی بودن هستند . تقسیم فضا و زمان جشن بر حسب معیارهای همگانی ، خانوادگی ، زن و مردوپیر ، جوان که با تقسیم بندی های کوچک را از هم جدا می کند . در عین حال جشن هم موقعیتی آئینی است و هم موقعیتی برای شادمانی جمعی ، موسیقی مهمترین ابزاری است که می تواند به کار هر دو موقعیت بیاید . تمام این بسیج و سازمان دهی با یاری موسیقی صورت می گیرد. موسیقی با شرکت در این بسیج و سازمان دهی ، هم بر اجتماعی بودن تاکید می کند و هم بر تقسیم های درونی . ( مقاله به نقل از : ساسان فاطمی )