• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن شمال > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
شمال (بازدید: 70649)
پنج شنبه 27/4/1392 - 12:46 -0 تشکر 622735
فرهنگ لغت مازندرانی(حرف الف)

http://tabarestan.ir/

زبان طبری یكی از زبانهای بازمانده از زبانهای كهن پهلوی ، سانسكریت و... است و ریشه در تاریخ دیرپای جهان دارد و هرگونه غفلت و سهل انگاری در حفظ این میراث در معرض خطر، می‌تواند بخشی از پیشینه ایران كهن را به مخاطره بیاندازد. د ر رابطه با زبان طبری، سیاحان و مستشرقان و اندیشمندانی چون "ملگونوف"، "خودزكو"، "درن" و... به تحقیق و مطالعه درباره این زبان پرداخته‌اند. این امر بیانگر ارزش و اعتبار زبان طبری بوده و سبب شده تا افراد بیگانه نیز در مورد این زبان به تحقیق بپردازند. گوناگونی گویش‌های مازندرانی به حدی است كه این تفاوت از محله‌ای به محله دیگر در شهرها و روستاهای مازندران كاملا مشهود می‌باشد هر یك از گویش‌های مازندرانی دارای لهجه خاص، اصطلاحات و فرهنگ مربوط به خود را داشته و با فرهنگ و زبان مختلف گفت وگو می‌كردند. نداشتن آشنایی اولیه با زبان مازندرانی موجب شده كه سایر استانهای كشور به ویژه تهرانی‌ها آن را با زبان گیلانی اشتباه بگیرند در حالی كه تفاوتهای عمده‌ای بین این دو زبان وجود دارد. این فرهنگ لغت اساس ان بر کتاب فرهنگ لغات تبری تالیف دکتر اشرفی میباشد تا کنون شامل حدود 35000 کلمه میباشد که برای هر کلمه فارسی ، معنی اصیل مازندرانی و گویش آن کلمه در شهرهای ساری ، یهشهر ، بابل ، آمل ، سوادکوه و تنکابن همراه بات آوانگاری هرکدام در دو ویرایش جستجوی فارسی به مازندرانی و مازندرانی به فارسی برای علاقه مندان جمع آوری شده است

در این مبحث حرف الف

پنج شنبه 27/4/1392 - 13:51 - 0 تشکر 622768

اسل محله esel mahalle از روستاهای تنکابن
اسل – مغز asel maghez زنبور عسل
اسلوک aslook روستایی از دهستان بندپی بابل
اسلی asli اشک
اسما asmaa ناسزا و توهین زنان به یکدیگر به گونه ای که یکی دیگری را به ...
اسماعیل کلا esmaail kelaa ۱از توابع دهستان گیل خوران قائم شهر ۲از توابع دهستان کیاکلای ...
اسمالیلم esmaa lilem از ارتفاعات بخش یا نه سرواقع در هزار جریب بهشهر
اسم شقه esme shaghghe گاو سیاه با پیشانی سفید
اسمن سره osmon sere محلی در کلاردشت چالوس
اسن essan ایستادن
ا سنگ o sang دره ای در کلاردشت چالوس
ا سنگ o sang بازی کودکان که با سنگ های کوچک پهن انجام می گیرددر این بازی ...
اسن گا essengaa اتراقگاه شبانه ی دامها در حین کوچ
ا سو o soo آب دستمال کردن پنجره و فرش
اسوره asoore اسری
اسولس asoles مرغ ماهی خوارکوچک با پرهای آبی رنگ
اسون – ما assoone maa از ناحیه ی ما از طرف ما
اسه ese ۱روستایی در قائم شهر ۲حالا – اکنون – اینک
اسه – کلام asse kolaam محل آسیاب – سرآسیاب
اسیر نصراله asir nasrellaa از توابع دهستان بندپی بابل
ا سیکا o sikaa ۱پرنده ی کوچک آبزی که دیواره ی رودها محل زندگی و تولیدنسل ...
اسی – کلا asi kelaa ۱روستایی در بابل ۲از توابع دهستان بابلسر
اسیم essim وسیله ای برای تغییر سرعت و تغییر ارتفاع سنگ آسیاب
اسین بن esin ban ۱علامت گذاری به صورت حک کردن خطی کوتاه ۲باریک
اسین قف esinghaf ۱گذاشتن نشانه،به صورت شکاف یا خط برتنه ی درخت یا دیرک چادر ...
اسیو asyoo آرس
اسیو – بازی asiyo baazi از انواع بازی های بومی که تنها جنبه ی سرگرم کننده دارد
اسیو – بتیم aseyoo betim قسمت کلفت میل چوبی آسیا که پره ها به آن وصل می شود
اسیو خر aseyoo Khar آسیاب دستی بزرگ
اسیو سری aseyo serey محلی در کدیر نوشهر
اسیو – سنگ aseyo sang سنگ آسیاب
اسیو – گردن asyoo gerden از انواع توکا
اسیو – گلی asyoo gali پامچال وحشی
اسیو – نو aseyoo noo ناودان چوبی که آب را به پره های آسیاب هدایت می کند
اسیه گاه asye gaa دهکده ای قدیمی در منطقه ی جورده رامسر
اسییو assiyo آسیاب – دنگ
اش esh تکیه کلام مردم آلاشت در اظهار شگفتی از گفتار مخاطباین لغت ...
اش ash ۱خرس ۲کنایه از آدم تن پرور و بی خاصیت
اشا oshshaa از اصوات – جهت راندن اسب
اشائن eshaaen نگاه کردن – دیدن
اشارهادائن eshaar haadaaan چلاندن
اشاره په eshaare pe ۱فهم مطلبی از روی اشاره ۲امر کردن با اشاره
اشاک ashaak ۱دانه های پوک برنج و آشغال های ته خرمن ۲خس و خاشاک
اشاک eshaak نگاه کردن – نگاه دزدانه
اشاک اشاک eshaak eshaak ۱دزدانه نگاه کردن ۲چشم چرانی کردن
اشاک هاکردن eshaak haakerdan سرک کشیدن – دزدانه نگاه کردن
اشاگ eshaag دمیدن – فوت کردن
اش انار ash anaar از انواع گیاهان مناطق خشک ناحیه جلگه ای خزر جنوبی
اشپل eshpel سوت
اشپل eshpel ۱اشپل ماهی – تخم ماهی خاویار ۲ته مانده ی ابریشم،هنگام پیله ...

پنج شنبه 27/4/1392 - 13:52 - 0 تشکر 622769

اش پی ashe pi پس خرس که از سو حکیمان بومی برای دردهای استخوانی و مفصلی ...
اشپیج eshpije شپش
اشپیش eshpish شپش
اشپیشو eshpishoo اسپیجن
اشتا eshtaa اشتها
اشتاج oshtaaj نام روستایی در دو هزار تنکابن
اشتاج لات oshtaaj laat یکی از روستاهای منطقه ی تنکابن
اشتاس ashtaas از مناطق کوهستانی و ییلاقی در شاهکوه و ساور استرآباد
اشتاک – وشتاک eshtaak veshtaak بازیگوشی و ذوق و شوق نوزاد،موقعی که کسی او را به بازی گرفته،نوازش ...
اشتالو eshtaaloo آشتالو
اشتر eshter شتر
اشترقد eshter ghad اصطلاحی در بازی تپ چو
اشتک oshtek ۱گوسفند جامانده از گله و گم شده ۲تنها – انفرادی
اشتلک eshtelek ۱سفره مار – نوعی مار زرد و قهوه ای بی آزار ۲مارچوبه
اشتلم eshtelem ۱صدا – فریاد ۲انعکاس صدای شدید سم اسبان
اشتلم oshtolom ۱ضربه زدن معمولی با دست ۲گام های بلند برداشتن
اشتلم eshtelem ابزاری در خرمن کوبی شبیه چنگال که به وسیله ی آن کاه و دانه ...
اشتلم اشتلم eshtelem eshtelem ۱کرکری خواندن ۲ادعای فضل و برتری داشتن
اشتلنگ oshtolang ۱لندهور ۲کنایه از افراد قد بلند
اشتلوم eshteloom بزک کردن دختران و زنان
اشتن eshten ۱گذاشتن ۲فرو کردن در چیزی ۳نزدیکی کردن
اشتو eshto ۱اشتها – میل به غذا ۲شنیدن
اشتوا eshtevaa اشتباه
اشتوج پایین oshtowj paayin از توابع دهستان دو هزار تنکابن
اشتوج لات oshtoj laat از توابع دهستان دو هزار تنکابن
اشتوس eshtoos ۱شنیده شده ۲زیرگوشی
اشته eshte ۱دو گاوی که برای شخم به هم بسته شوند ۲جفت
اشچال ashchaal نام مرتعی در آمل و در آلاشت سوادکوه
اش چنگ ash chang ۱پیاله ی چوبی که آن را برای برداشتن ماست از تغار به کار برند ...
اش دکت ash daket روستایی در بندپی بابل
اشر ashaar نام دهکده ای در کوهستان نور
اشرف ashref نام قدیمی شهر بهشهر
اش سر ash sar مرتعی در مسیر مالروسی سنگان به کجور
اشش eshesh مقیاس نمودن با چشم
اشک eshk زیرچشمی نگاه کردن
اشکا eshkaa مرتعی در پرتاس لفور سوادکوه
اشکاتن eshkaaten شکافتن – جدا کردن – باز کردن با تبر یا چیز دیگر – شکاف ایجاد ...
اشکار eshkaar شکار
اشکاربیشه eshkaar bishe از توابع روستاهای منطقه ی بندپی بابل
اشکار پیشه eshkaar pishe از توابع دهستان بندپی بابل
اشکارچال eshkaar chaal نام مرتعی در آمل
اشکارد eshkaard روستایی در چهاردانگه ساری
اشکاردشت eshkaar dasht از توابع دهستان(کران) نوشهر
اشکار زرشک eshkaar zereshk زرشک کوهی
اشکار – زیره eshkaar zire زیره کوهی
اشکار – سنگ eshkaare sang نام مرتعی در حوزه آلاشت
اشکارسی eshkaarsi مرتعی جنگلی در مسیر مالرو سی سنگان به کجور
اشکار – شاخ eshkaar shaaKh ۱شاخ گوزن ۲شاخ حیوانات شکاری
اشکار کل eshkaar kal ۱کل ۲جنس نرینه ی بز وحشی شکاری
اشکار کلا eshkaar kelaa از توابع دهستان دابوی جنوبی بخش مرکزی آمل

پنج شنبه 27/4/1392 - 13:54 - 0 تشکر 622770

اشکار – گو eshkaar go ۱گوزن ماده ۲مرال
اشکارلت eshkaar let از توابع دهستان پنجک رستاق کجور
اشکارم eshkaarem از انواع سار با پرهای سیاه و سفید
اشکار – ورزا eshkaar verzaa گوزن نر
اشکاری eshkaari شکار – شکاری – بز و گاو کوهی
اشکاری – بز eshkaari bez بز وحشی
اشکاری گو eshkaari goo گوزن
اشکاری واش eshkaari vaash ۱گیاهی است علوفه ای شبیه گزنه و بدون کرک که سخت مورد علاقه ...
اشکام eshkaam شکم – شکمبه
اشکام بند eshkaam band ۱شکم بند ۲چوبی که در بخش شیروانی خانه به کار می رود
اشکامه eshkaame شکمبه
اشکپوس ashkapoos ۱هشت پای دریایی ۲به آدم پرخور نیز گویند ۳هم رزم رستم در شاهنامه ...
اش – کته ash kete توله خرس
اشکته eshkete ۱هیزم خرد و خشک ۲شاخ و بال درختان فرو افتاده در مراتع که ...
اشکر eshker چوب و شاخه های خشک درخت – خرده چوب
اشکر – ساجه eshker saaje جاروی چوبی که ا به هم بستن سرشاخه های درخت درست شود
اشک رود ashek rood از سرچشمه های رودخانه فریم واقع در دودانگه ی هزارجریب ساری ...
اشکسه eshkesse قله ای در ارتفاع ۳۴۴۵ متری در کلاردشت چالوس
اشکسه eshkesse صدای شکستن اشیا مانند چوب و
اشکسه چال eshkesse chaal دره ای در کلاردشت
اشک کوه ashkekoo مرتعی در روستای نرسوی علی آباد کتول
اشکل eshkel گودی پشت زانو
اشکل oshkol ۱موش خرما،راسو ۲سنجاب ۳در اصطلاح به افراد لاغر و بدقیافه ...
اشکل eshkel ۱ران – استخوان ران ۲بستن سرگاو به گونه ای که نتواند از شاخ ...
اشکل eshkel ۱قیافه – ظاهر ۲ادا
اشکل شسانثم ریشه و بخشی از ساقه ی جامانده ی برنج که بعد از درو در مزرعه ...
اشکل eshkel کشاله ی ران
اشکلک eshkelaak قلمه ی کوتاهی که در قلمستان کارند
اشکلک eshjelek ریسمانی که با آن شاخ گاو را بر پایش بندند تا ایجاد خسارت ...
اشکلک – هسکا eshkelek hasekaa استخوان ران گوسفند
اشکلو مار بازی oshkoloo maar bazi بازی الک دولک
اشکله eshkele ۱کمند – بند ۲ریسمانی است که یک سر آن را به شاخ و سر دیگر آنرا ...
اش – کله ash kole توله خرس
اشکم eshkem شکم
اشکم بل eshkem bel شکم پرست – شکمو
اشکم بند eshkem band شکم بند
اشکمبه eshkembe شکمبه – امعا و احشا
اشکمبی eshkembi شکمباره – پرخور – شکمو
اشکم پاره eshkem paare نوعی خورشت بادمجان
اشکم – پوس eshkam poos اشکم قرار
اشکم پی eshkem pi پیه شکم اعم از انسان یا حیوان
اشکم تهی eshkem tahi پارچه ای نازک که در زمستان زیر شکم اسب می بندند تا سرما نخورد ...
اشکم چاک هادان eshkeme chaak haadaan شکم دریدن
اشکم چرک eshkem chaarek تنقلات – هله هوله
اشکم چوک eshkem chook فردی که دارای شکم کوچک و لاغری باشد
اشکم رویی eshkem rooyi اسهال
اشکم سو ashkam so سینه خیز
اشکم – شویی eshkem shooi اسهال – شکم روی
اشکم – قد eshkem ghed لاف زن – ادعا کار
اشکم – فیس eshkem fis شکمو – شکمباره

پنج شنبه 27/4/1392 - 13:55 - 0 تشکر 622771

اشکم قرار eshkem gheraar ۱کار در برابر خورد و خوراک و خواب ۲نوعی از روابط کاری دامداری ...
اشکم لغد eshkem laghed ۱سرزنش ۲لگدی که به شکم زنند
اشکم – مسل eshkem masel ۱هشت پای دریایی ۲کنایه از آدم پرخور
اشکم وری eshkem vari ۱اشکم قرار ۲از طرف شکم،از راست شکم ۳شکمی،حرف مفت
اشکمه eshkeme بتیم – بتیمه
اشکمی eshkemi شکمو – شکمباره
اشکمیر eshkemir تیر وسط اتاق که زیر پلور گذاشته شود – ستون وسط بنا
اشکمیر ashkamir تنه ی بزرگ درخت
اشکنج eshjenj وسیله ای در گاوآهن برای کم و زیاد کردن عمق شخم
اشکنجه eshkenje سکسکه
اشکنده eshkende روستایی از دهستان هزارپی آمل
اشکنو eshkenoo آشکنی
اشکنه eshkene روستایی از رامسر تنکابن
اشکنه eshkene تاج خروس وحشی
اشکو eshkoo ۱شکوفه با زمینه ی سفید ۲شکوفه ی درختان ۳شکافته شده
اشکودار eshkoodaar از انواع گوسفند نر – قوچ
اشکور محله eshkovar mehalle روستایی از توابع دهستان دو هزار تنکابن
اشکورملی eshkevar malay روستایی ویژه تجمع و سکونت اشکوری ها در دو هزار تنکابن
اشکول تک ashkool tek مرتع و محلی بین روستاهای کوهپر و اوایل
اشکونو oshkono گیاهی خودرو و علفی
اشکه eshke سرشاخه های شکسته شده ی درخت که روی زمین پراکنده باشد و دامداران ...
اشکه eshke ۱پنجره ی کوچک ۲پشته و توده ی برگ و شاخه ی درختان
اشکی ashki ۱چرخش و گردش پرندگان در آمان ۲جست و خیز حیوانات
اشکی eshki سرشاخه های خشکیده ی درخت که از آن به عنوان هیزم استفاده شود ...
اشکیه eshkiye ۱خرت و پرت – آت و آشغال ۲بریدن درختان جنگلی
اشگل eshgel قوزک و تاندوم های پشت زانو
اشگیلک eshgilak حلقه ای نخی که به کیسه دوزند و دو کیسه بار را با آن به هم بندند ...
اشلاک ashlaak از انواع انجیر وحشی که غیرخوراکی است
اشلک ashlek سفره مار
اشلک ashlak سفره مار
اشلک ashlak نوعی درخت با برگهایی شبیه درخت تبریزی
ا شله o shele ۱پخته شده ی و رسیده ۲له شده ی میوه جات
اشلیکا ashlikaa انجیر غیرخوراکی – انجیر وحشی
اشمارتی eshmaarti آمار
اشماره eshmaare مویه کردن با صدای بلند
اشم و نشم ashmo nashm ۱هیولا ۲آدم وارفته
اشن oshen ایشان
ا شن o shen ۱آبریز ساختمان ۲آنکه آب را بریزد – آب ریزنده ۳آبشار
اشنا oshnaa آشنا
اشنار ashenaar گلی از تیره ی آلاله که نام علمی آن eony
اشناس eshnaas ۱آشنا ۲فامیل و خویشاوند
اشنافه eshnaafe عطسه
اشنفه ashnefe عطسه
اشنک ashnak ۱موش بزرگ ۲سنجاب درختی
اشنگور ashangoor انگور وحشی موسوم به خرس انگور
اشنو eshnoo نام مرتعی در آمل
اشنوسک eshnoosek نشنیده گرفتن – تظاهر به نشنیدن
اشتوسن eshnoossen شنیدن
اشنیک ashnik ۱سخریه ۲بی بند و بار ۳کسی که یک جا بند نشود
اشنیک ashnik ۱موش درختی ۲سنجاب ۳آدم بدقیافه

پنج شنبه 27/4/1392 - 13:56 - 0 تشکر 622772

اشنیک – گل ashnik gal ۱موش درشت اندام ۲در اصطلاح به افراد لاغر و بدقیافه گویند ...
اشون ashoon دیشب
اشه – بش eshe besh برانداز کردن
اشیر ashir آشوری
اشیرغاز ashir ghaaz نوعی گیاه دارویی مؤثر که جهت دفع انگل،آن را در آب جوشانده ...
ا صاف کانک o saaf kaanek ۱حشره ای آبزی که دایره وار بر سطح آب گردش کند
اصانلو osaanloo نام طایفه ای ترک نژاد و مهاجر در مازندران
اصانلو مله osaanloo male از محله های قدیمی شهرستان ساری
اصفهبد شهریار esfahbod shryaar پسر پادوسبان از شاهان پادوسبانی رستمدار تبرستان که مدت ...
اصو dad حمله ی لفظی با صوت و نهیب
اغان oghaan افغان افغانی
اغانی oghaani افغانی – اهل کشور افغانستان
اغر oghor ۱طرف – سوی ۲پرسش از قصد مسافرت مخاطب
اغراسب eghar asb اسب نر
اغری هکردن eghari hekordan تظاهرات نرینگی نمودن
اغز aghoz گردو
اغز چین ما aghoz chine maa ماه رسیدن و چیدن گردو که همان کرچ ماه تبری،معادل مهرماه ...
اغزه ageze گیاهی خودرو که در اوایل بهار در کوهستان ها روید
اغز هال aghoz haal نهال گردو
اغلات eghlaat رشته های سفید متصل به تخم خربزه
ا غلد o ghald جای ورود آب به کرت شالیزار
اغماجور aghmaa joor ۱پریشان ۲به دراویش گفته می شود ۳موجودی ناشناخته
اغنه کش aghnekash مرتع و جنگلی در جنوب روستای کدیر نوشهر
اغوز aghoz گردو
اغوز بشکنین aghooz beshkenniyan ۱بشکن زدن ۲کنایه از شاد بودن
اغوز –بن aghooz ben ۱از روستاهای دهستان بیشه ی بابل ۲مکانی در حومه ی آلاشت سوادکوه ...
اغوز – ترک aghooz tark نهال گردو که به صورت ترکه است و هنوز تناور نشده است
اغوز چال aghoz chaal مرتعی جنگلی واقع در شرق روستای کدیر نوشهر
اغوز – چالی aghooz chaali از انواع بازی های بومی:این بازی به وسیله ی گردو صورت می گیردو ...
اغوز – چالی aghooz chaali نوعی بازی با گردو که بازیگران در پای دیوار چاله ای کوچک حفر ...
اغوز – حلو aghoz halvaa آغوز حلوا
اغوز – خرش aghooz Kheresh خورشت فسنجان
اغوزدار – بن aghooz daar ben ۱روستایی در قائم شهر ۲دهکده ای از دهستان بیرون بشم کلاردشت ...
اغوز – دله aghooz dele مغز گردو
اغوز – رش aghooz rosh کسی که عمل چیدن و جمع آوری گردو را با چوبی بلند انجام دهد ...
اغوز – قلم aghooz ghalam نهال گردو
اغوز – کا aghooz kaa از انواع بازی های بومی استاین بازی به وسیله ی گردو صورت می ...
اغوز کا aghooz kaa گردو بازی
اغوزک بن aghozak ben مرتعی در حومه نوشهر
اغوز – کنا aghooz kennaa نوعی نان خانگی با مغز گردو
اغوز – گر aghooz gher ۱گره ای که آسان باز شده و شبیه پاپیون است ۲یک دانه گردو
اغوز – لم aghooz lam پوست سبز گردو
اغوز – نون aghooz noon نوعی نان خانگی که با مغز گردو تهیه شود
اغوزی aghoozi ۱گوسفندی که به رنگ گردو باشد ۲رنگ گردویی ۳گوسفند قرمز رنگ ...
اف of از اصوات که به هنگام درد ادا شود
افاقه بوین efaaghe baveyan کم شدن بیماری بهبود تدریجی بیمار
افتا aftaa ظرفی مسی و دسته دار برای برداشتن آب که نوعی آفتوبه است
افتا aftaa آفتاب
افتاب eftaab آفتاب
افتاب – بزو eftaab bazo طلوع آفتاب

پنج شنبه 27/4/1392 - 13:57 - 0 تشکر 622773

افتاب – پره eftaab pare ۱آفتاب کنار سایه ۲غروب و طلوع آفتاب ۳در حاشیه ی آفتاب
افتاب – پشت eftaab pesht صبح پس از طلوع خورشید
افتاب په eftaab pe ۱روبه آفتاب – در مقابل آفتاب – به سوی خورشید ۲روشنایی
افتاب – تنکا eftaab tanekaa صبح پس از طلوع
افتاب – ته eftaab te تیغ آفتاب
افتاب خسه تن eftaabeyassetan به تن خسته ی آفتاب قسم
افتاب درامه eftaab dar eme سمت طلوع آفتاب – مشرق
افتاب – دیم eftaab dim ۱به سوی خورشید – رو به آفتاب ۲روشنایی ۳آفتاب گیر
افتاب – سو eftaab soo ۱روشنای آفتاب که از روزن بر سایه بتابد ۲غروب و طلوع آفتاب ...
افتاب شله eftaabe shale کنایه از هر چیز زیبا
افتاب – غار eftaabe ghaar نهایت گرمای آفتاب
افتاب – کارسو eftaab kaarsoo محل تابش خورشید – محلی که آفتاب گیر باشد
افتاب – کل eftaab kel محل تابش خورشید – محلی که آفتاب گیر باشد
افتاب – گیر eftaab gir مکان آفتاب گیر
افتاب – مار – بوردن eftaab maar borden غروب کردن آفتاب
افتاب مارشو eftaab maar shoo سمت غروب آفتاب – مغرب
افتاب – ور – هدائن eftaab var hedaaen نزدیک شدن غروب
افتا تیره eftaa tire پرتوآفتاب
افتا – دیمه eftaa dime رو به آفتاب
افتا – زردی eftaa zardi ۱هنگام غروب ۲شفق
افتا – گردان eftaa gerdaan آفتابگردان از تیره ی کاسنی
افتاگیر eftaa gir محل تابش خورشید – محلی که آفتاب گیر باشد
افتالیان eftaale yaan نام مرتعی در پول کجور
افتا و سو eftaav soo ۱رو به آفتاب ۲روشنای آفتاب
افتچه aftoche آفتابه ی کوچک
افتر after نام روستایی در میانه ی مازندران و سمنان در سمت جنوب شرقی ...
افتری afteri نوعی گویش ویژه که اختلاطی از تبری،سمنانی و افتری است
افتلت aftelet از توابع دهستان چهاردانگه هزارجریب
افتو aftoo ۱رنگ بزرگ که برگردن گاو اندازند ۲ظرف آب
افتو afto آفتاب
افتو afto آفتابه
افتوئه aftoe آفتابه
افتوبه aftoobe آفتابه – ابریق
افتوبه – دس – هیتن aftoobe das haytan تملق و چاپلوسی نمودن
افتوتال afto taal زنگ بزرگ که بر گردن گاو آویزند
افتو زردی aftow zardi ۱نزدیک غروب آفتاب،که پرتو زردرنگ آفتاب،نمود یابد ۲به شفق ...
افتوورزنگ aftoo varzang زنگی بزرگ که بر گردن گاو آویزند
افتوه aftove ۱آفتابه – ابریق ۲قهوه جوش قدیمی
افتوه – لگن aftove lagen آفتابه با لگنی فلزی که در گذشته جهت شستن دست بر سر سفره می ...
افچه afche از گردنه های نور و کجور
افدون efdoon برادر و دوست
افرا efraa ۱نام روستایی در حوزه بالا تجن قائم شهر ۲نام طایفه ای در بندپی ...
افرا efraa نام درختی جنگلی در مازندران از تیره ی افرا با نام علمی boiss ...
افرائن efraaen از توابع دهستان خانقاه پی سواد کوه
افرایی afraai ۱محل رویش درخت افرا در جنگل ۲نام مرتعی در کجور
افرابن efraa ben نا محلی در بندپی
افرا – بن سره efraa ben sere روستایی از دهستان بندپی بابل
افرا – پل efraa pel ۱از توابع دهستان گیل خوران قائم شهر ۲مرتعی در کجور
افرا – تخت efraa taKht ۱از توابع دهستان هزارپی آمل ۲آبادیی از دهستان بانسر بابل ...
افرا – تخته efraa tazte روستایی در جنوب شرقی علی آباد کتول از دهستان کتول
37

پنج شنبه 27/4/1392 - 17:45 - 0 تشکر 622812

اسفیدار esfidaar سپیدار
اسفیواشی esfivaashi از توابع دهستان رودپی ساری
اسک ask نام محلی کوهستانی در بالا لاریجان آمل در کنار جاده ی هزار ...
اسکات eskaat ۱چرم گاو ۲پوست گاو که بوسیله ی میخ هایی چوبی بر زمین پهن ...
اسکارد eskaard روستایی از دهستان چهاردانگه ی – سورتچی ساری
اسکاردین تپه eskaardin tappe از تپه های قدیمی و دست ساز در جنوب حسین آباد بهشهر
اسکت esket ۱سبک – چابک ۲سلامت کامل ۳پابرجا
اسکجه eskeje سکسکه
اسکجیک eskejik به خارد
اسکچال aske chaal نام مرتعی در آمل
اسکک askek سکسکه
اسکل eskel گوشه ی بیرونی خانه های روستایی
اس کلام asse kolaam ساختمان ظاهری آسیاب – مکان آسیاب
اسکل – پی eskel pey بخش میان آبچک تا دیوار خانه
اسکلم eskelem از گیاهان خودرو و تیغ دار سیاه تلو
اسکلم – تلی eskelem tali ۱تیغ اسکلم – تیغ سیاه تلو ۲سیاتلو از تیره ی کنار
اسکله – گردن eskele gerden نام مرتعی در لفور سوادکوه
اسکلیم eskalim روستایی در قائم شهر
اسکلیم eskelim مرتع و آبادیی از توابع لفور
اسکنجک eskenjek ۱ سکسکه ۲اشکال تنفسی پس از گریه
اسکندرشیخی eskandar e sheyKhi اسکندر پسر افراسیاب چلاوی از خاندان مشهور چلاوی و از فرمانروایان ...
اسکندرکلا eskender kelaa از توابع دهستان علی آباد قائم شهر
اسکنو eskenoo ساقه ی آبدار گیاهان علفی
اسکوتیکم ماره eskoo tikoom maare از نام های باستانی دریای خزر ماخوذ از منابع یونانی و رومی(mare ...
اسک – وش aske vash نام مرتعی در آمل
اسکوک askook از توابع دهستان بندپی بابل
اسکول oskool غاری که به صورت آغل طبیعی گوسفندان مورد استفاده ی دامداران ...
اسکول – سر oskool sar از توابع دهستان کلارآباد عباس آباد
اسکوله سر oskoole sar نام جنگلی است در ناحیه کلارآباد عباس آباد
اسکیجک eskijak اسکجه
اسکیل eskil ۱محل اتصال چوب بست های خانه های روستایی که در چهارگوشه ی ...
اسکی – محله aski mahalle از روستاهای هرازپی و دابوی جنوبی آمل
اسگلی asgali للک
اسل asel ۱روستایی از دهستان اوریم رودبار بالای قائم شهر ۲باتلاق ...
اسل essel ۱تالاب استخر آب بندان ۲چمن زار توأم با چاله های آب
اسلام آباد eslaam aabaad ۱روستایی در دهستان سدن رستاق شرقی کردکوی با نام قبلی شاه ...
اسلام علیک خالخالک assalaam aleyk Khaal Khaalek از انواع بازی های بومی و دخترانهروش بازی به این ترتیب است ...
اسل بزوئن assel bazooan پهلو به پهلو شدن و معلق زدن حیواناتی چون خوک در باتلاق و ...
اسل – پشته esel poshte از توابع رامسر
اسل – رغون asel ragon ۱دارای طبع گرم ۲دارویی برای درمان سینه ۳گیاهی بوته ای با ...
اسل سر essele sar ۱کنار آب بندان ۲نام مرتعی درسوادکوه
اسل سر asele sar از مراتع نشتای عباس آباد
اسلف aslef نوعی ماهی کوچک به اندازه ماهی کولی – نوعی ماهی کوچک اندام ...
اسلف aslef ۱از درختان جنگلی ۲نوعی ممرز
اسلک aslak گل گاوزبان
اسلک esselek نام مرتعی در لفور سوادکوه
اسل – ل –ل osol lo lo نوعی بازی محلی
اسلما asselmaa ۱گیاهی است که نام لاتین آنmacooata saisb aeta – graeca iriioca moech است و ...
اسل ما راغن asel maa raaghon شیره ی ساقه گیاه انگلی ولگ که برای بهبود زخمها از آن استفاده ...
اسلما – روش eselmaa roosh گیاه پیچک که به دور درختان می پیچد

پنج شنبه 27/4/1392 - 17:48 - 0 تشکر 622814

اسل محله esel mahalle از روستاهای تنکابن
اسل – مغز asel maghez زنبور عسل
اسلوک aslook روستایی از دهستان بندپی بابل
اسلی asli اشک
اسما asmaa ناسزا و توهین زنان به یکدیگر به گونه ای که یکی دیگری را به ...
اسماعیل کلا esmaail kelaa ۱از توابع دهستان گیل خوران قائم شهر ۲از توابع دهستان کیاکلای ...
اسمالیلم esmaa lilem از ارتفاعات بخش یا نه سرواقع در هزار جریب بهشهر
اسم شقه esme shaghghe گاو سیاه با پیشانی سفید
اسمن سره osmon sere محلی در کلاردشت چالوس
اسن essan ایستادن
ا سنگ o sang دره ای در کلاردشت چالوس
ا سنگ o sang بازی کودکان که با سنگ های کوچک پهن انجام می گیرددر این بازی ...
اسن گا essengaa اتراقگاه شبانه ی دامها در حین کوچ
ا سو o soo آب دستمال کردن پنجره و فرش
اسوره asoore اسری
اسولس asoles مرغ ماهی خوارکوچک با پرهای آبی رنگ
اسون – ما assoone maa از ناحیه ی ما از طرف ما
اسه ese ۱روستایی در قائم شهر ۲حالا – اکنون – اینک
اسه – کلام asse kolaam محل آسیاب – سرآسیاب
اسیر نصراله asir nasrellaa از توابع دهستان بندپی بابل
ا سیکا o sikaa ۱پرنده ی کوچک آبزی که دیواره ی رودها محل زندگی و تولیدنسل ...
اسی – کلا asi kelaa ۱روستایی در بابل ۲از توابع دهستان بابلسر
اسیم essim وسیله ای برای تغییر سرعت و تغییر ارتفاع سنگ آسیاب
اسین بن esin ban ۱علامت گذاری به صورت حک کردن خطی کوتاه ۲باریک
اسین قف esinghaf ۱گذاشتن نشانه،به صورت شکاف یا خط برتنه ی درخت یا دیرک چادر ...
اسیو asyoo آرس
اسیو – بازی asiyo baazi از انواع بازی های بومی که تنها جنبه ی سرگرم کننده دارد
اسیو – بتیم aseyoo betim قسمت کلفت میل چوبی آسیا که پره ها به آن وصل می شود
اسیو خر aseyoo Khar آسیاب دستی بزرگ
اسیو سری aseyo serey محلی در کدیر نوشهر
اسیو – سنگ aseyo sang سنگ آسیاب
اسیو – گردن asyoo gerden از انواع توکا
اسیو – گلی asyoo gali پامچال وحشی
اسیو – نو aseyoo noo ناودان چوبی که آب را به پره های آسیاب هدایت می کند
اسیه گاه asye gaa دهکده ای قدیمی در منطقه ی جورده رامسر
اسییو assiyo آسیاب – دنگ
اش esh تکیه کلام مردم آلاشت در اظهار شگفتی از گفتار مخاطباین لغت ...
اش ash ۱خرس ۲کنایه از آدم تن پرور و بی خاصیت
اشا oshshaa از اصوات – جهت راندن اسب
اشائن eshaaen نگاه کردن – دیدن
اشارهادائن eshaar haadaaan چلاندن
اشاره په eshaare pe ۱فهم مطلبی از روی اشاره ۲امر کردن با اشاره
اشاک ashaak ۱دانه های پوک برنج و آشغال های ته خرمن ۲خس و خاشاک
اشاک eshaak نگاه کردن – نگاه دزدانه
اشاک اشاک eshaak eshaak ۱دزدانه نگاه کردن ۲چشم چرانی کردن
اشاک هاکردن eshaak haakerdan سرک کشیدن – دزدانه نگاه کردن
اشاگ eshaag دمیدن – فوت کردن
اش انار ash anaar از انواع گیاهان مناطق خشک ناحیه جلگه ای خزر جنوبی
اشپل eshpel سوت
اشپل eshpel ۱اشپل ماهی – تخم ماهی خاویار ۲ته مانده ی ابریشم،هنگام پیله ...

پنج شنبه 27/4/1392 - 17:49 - 0 تشکر 622815

اش پی ashe pi پس خرس که از سو حکیمان بومی برای دردهای استخوانی و مفصلی ...
اشپیج eshpije شپش
اشپیش eshpish شپش
اشپیشو eshpishoo اسپیجن
اشتا eshtaa اشتها
اشتاج oshtaaj نام روستایی در دو هزار تنکابن
اشتاج لات oshtaaj laat یکی از روستاهای منطقه ی تنکابن
اشتاس ashtaas از مناطق کوهستانی و ییلاقی در شاهکوه و ساور استرآباد
اشتاک – وشتاک eshtaak veshtaak بازیگوشی و ذوق و شوق نوزاد،موقعی که کسی او را به بازی گرفته،نوازش ...
اشتالو eshtaaloo آشتالو
اشتر eshter شتر
اشترقد eshter ghad اصطلاحی در بازی تپ چو
اشتک oshtek ۱گوسفند جامانده از گله و گم شده ۲تنها – انفرادی
اشتلک eshtelek ۱سفره مار – نوعی مار زرد و قهوه ای بی آزار ۲مارچوبه
اشتلم eshtelem ۱صدا – فریاد ۲انعکاس صدای شدید سم اسبان
اشتلم oshtolom ۱ضربه زدن معمولی با دست ۲گام های بلند برداشتن
اشتلم eshtelem ابزاری در خرمن کوبی شبیه چنگال که به وسیله ی آن کاه و دانه ...
اشتلم اشتلم eshtelem eshtelem ۱کرکری خواندن ۲ادعای فضل و برتری داشتن
اشتلنگ oshtolang ۱لندهور ۲کنایه از افراد قد بلند
اشتلوم eshteloom بزک کردن دختران و زنان
اشتن eshten ۱گذاشتن ۲فرو کردن در چیزی ۳نزدیکی کردن
اشتو eshto ۱اشتها – میل به غذا ۲شنیدن
اشتوا eshtevaa اشتباه
اشتوج پایین oshtowj paayin از توابع دهستان دو هزار تنکابن
اشتوج لات oshtoj laat از توابع دهستان دو هزار تنکابن
اشتوس eshtoos ۱شنیده شده ۲زیرگوشی
اشته eshte ۱دو گاوی که برای شخم به هم بسته شوند ۲جفت
اشچال ashchaal نام مرتعی در آمل و در آلاشت سوادکوه
اش چنگ ash chang ۱پیاله ی چوبی که آن را برای برداشتن ماست از تغار به کار برند ...
اش دکت ash daket روستایی در بندپی بابل
اشر ashaar نام دهکده ای در کوهستان نور
اشرف ashref نام قدیمی شهر بهشهر
اش سر ash sar مرتعی در مسیر مالروسی سنگان به کجور
اشش eshesh مقیاس نمودن با چشم
اشک eshk زیرچشمی نگاه کردن
اشکا eshkaa مرتعی در پرتاس لفور سوادکوه
اشکاتن eshkaaten شکافتن – جدا کردن – باز کردن با تبر یا چیز دیگر – شکاف ایجاد ...
اشکار eshkaar شکار
اشکاربیشه eshkaar bishe از توابع روستاهای منطقه ی بندپی بابل
اشکار پیشه eshkaar pishe از توابع دهستان بندپی بابل
اشکارچال eshkaar chaal نام مرتعی در آمل
اشکارد eshkaard روستایی در چهاردانگه ساری
اشکاردشت eshkaar dasht از توابع دهستان(کران) نوشهر
اشکار زرشک eshkaar zereshk زرشک کوهی
اشکار – زیره eshkaar zire زیره کوهی
اشکار – سنگ eshkaare sang نام مرتعی در حوزه آلاشت
اشکارسی eshkaarsi مرتعی جنگلی در مسیر مالرو سی سنگان به کجور
اشکار – شاخ eshkaar shaaKh ۱شاخ گوزن ۲شاخ حیوانات شکاری
اشکار کل eshkaar kal ۱کل ۲جنس نرینه ی بز وحشی شکاری
اشکار کلا eshkaar kelaa از توابع دهستان دابوی جنوبی بخش مرکزی آمل

پنج شنبه 27/4/1392 - 17:53 - 0 تشکر 622817

اشکار – گو eshkaar go ۱گوزن ماده ۲مرال
اشکارلت eshkaar let از توابع دهستان پنجک رستاق کجور
اشکارم eshkaarem از انواع سار با پرهای سیاه و سفید
اشکار – ورزا eshkaar verzaa گوزن نر
اشکاری eshkaari شکار – شکاری – بز و گاو کوهی
اشکاری – بز eshkaari bez بز وحشی
اشکاری گو eshkaari goo گوزن
اشکاری واش eshkaari vaash ۱گیاهی است علوفه ای شبیه گزنه و بدون کرک که سخت مورد علاقه ...
اشکام eshkaam شکم – شکمبه
اشکام بند eshkaam band ۱شکم بند ۲چوبی که در بخش شیروانی خانه به کار می رود
اشکامه eshkaame شکمبه
اشکپوس ashkapoos ۱هشت پای دریایی ۲به آدم پرخور نیز گویند ۳هم رزم رستم در شاهنامه ...
اش – کته ash kete توله خرس
اشکته eshkete ۱هیزم خرد و خشک ۲شاخ و بال درختان فرو افتاده در مراتع که ...
اشکر eshker چوب و شاخه های خشک درخت – خرده چوب
اشکر – ساجه eshker saaje جاروی چوبی که ا به هم بستن سرشاخه های درخت درست شود
اشک رود ashek rood از سرچشمه های رودخانه فریم واقع در دودانگه ی هزارجریب ساری ...
اشکسه eshkesse قله ای در ارتفاع ۳۴۴۵ متری در کلاردشت چالوس
اشکسه eshkesse صدای شکستن اشیا مانند چوب و
اشکسه چال eshkesse chaal دره ای در کلاردشت
اشک کوه ashkekoo مرتعی در روستای نرسوی علی آباد کتول
اشکل eshkel گودی پشت زانو
اشکل oshkol ۱موش خرما،راسو ۲سنجاب ۳در اصطلاح به افراد لاغر و بدقیافه ...
اشکل eshkel ۱ران – استخوان ران ۲بستن سرگاو به گونه ای که نتواند از شاخ ...
اشکل eshkel ۱قیافه – ظاهر ۲ادا
اشکل شسانثم ریشه و بخشی از ساقه ی جامانده ی برنج که بعد از درو در مزرعه ...
اشکل eshkel کشاله ی ران
اشکلک eshkelaak قلمه ی کوتاهی که در قلمستان کارند
اشکلک eshjelek ریسمانی که با آن شاخ گاو را بر پایش بندند تا ایجاد خسارت ...
اشکلک – هسکا eshkelek hasekaa استخوان ران گوسفند
اشکلو مار بازی oshkoloo maar bazi بازی الک دولک
اشکله eshkele ۱کمند – بند ۲ریسمانی است که یک سر آن را به شاخ و سر دیگر آنرا ...
اش – کله ash kole توله خرس
اشکم eshkem شکم
اشکم بل eshkem bel شکم پرست – شکمو
اشکم بند eshkem band شکم بند
اشکمبه eshkembe شکمبه – امعا و احشا
اشکمبی eshkembi شکمباره – پرخور – شکمو
اشکم پاره eshkem paare نوعی خورشت بادمجان
اشکم – پوس eshkam poos اشکم قرار
اشکم پی eshkem pi پیه شکم اعم از انسان یا حیوان
اشکم تهی eshkem tahi پارچه ای نازک که در زمستان زیر شکم اسب می بندند تا سرما نخورد ...
اشکم چاک هادان eshkeme chaak haadaan شکم دریدن
اشکم چرک eshkem chaarek تنقلات – هله هوله
اشکم چوک eshkem chook فردی که دارای شکم کوچک و لاغری باشد
اشکم رویی eshkem rooyi اسهال
اشکم سو ashkam so سینه خیز
اشکم – شویی eshkem shooi اسهال – شکم روی
اشکم – قد eshkem ghed لاف زن – ادعا کار
اشکم – فیس eshkem fis شکمو – شکمباره

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.