• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن ادبيـــات > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
ادبيـــات (بازدید: 3358)
يکشنبه 23/4/1392 - 14:50 -0 تشکر 621406
امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی
امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی عارف و شاعر بزرگ پارسی‌گوی هند در سال ۶۵۱ هجری قمری در دهلی متولد شد. پس از کسب معلومات به شاعری پرداخت و در دربار پادشاهان هند تقرب حاصل کرد. وی از موسیقی نیز بهرمند بوده و از موسیقیدانان مشهور زمان خود به شمار می‌رفته است. وی در نظم و نثر استاد بود و آثار بسیاری از خود باقی گذاشته که ازجملهٔ آنها دیوان قصاید و غزلیات اوست. علاوه بر آن خمسهٔ نظامی گنجوی را نیز استقبال کرده و آن را جواب گفته است. وی سرانجام در سن هفتاد و پنج سالگی در سال ۷۲۵ هجری قمری در دهلی وفات یافت.

جمعه 28/4/1392 - 11:42 - 0 تشکر 623004



تاب زلفت سر به سر آلودهٔ خون من است




گرنخواهی ریخت خونم زلف را چندین متاب






گل چنان بی آب شد در عهد رخسارت که گر




خرمنی ازگل بسوزی قطره‌ای ندهد گلاب






خط تو نارسته می‌بنماید اندر زیر پوست




بر مثاب سبزهٔ نورسته اندر زیر آب






مست گشتم زان شراب آلوده لب های تنک




مست چون گشتم ندانم چون تنک بود آن شراب






گرم و سردی دید این دل کز خط رخسار تو




نیمه‌ای در سایه ماندو نیمه‌ای در آفتاب






چون شدی در تاب از من داد دشنامم رقیب




سگ زبان بیرون کند چون گرم گردد آفتاب






شب زمستی چشم تو شمشیر مژگان برکشید




خواست بر خسرو و زندگی در میان بگرفت خواب



جمعه 28/4/1392 - 11:43 - 0 تشکر 623005



تا گل از شرم رویت آب شود




یک زمان برفگن ز چهره نقاب






مثل خود در جهان کجا بینی




که در آیینه بنگری و در آب






آرزو میکند مرا با تو




گوشه خلوت و شراب و کباب






هر که دعوی کند ز خوبان صبر




نشنود کل مدع کذاب



جمعه 28/4/1392 - 11:43 - 0 تشکر 623006



زهی نموده از آن زلف و خال و عارض خواب




یکی سواد و دوم نقطه و سیم مکتوب






سواد و نقطه و مکتوب اوست بردل من




یکی بلاو دوم فتنه و سیم آشوب






بلا رفته و آشوب او بود ما را




یکی مراد و دوم مونس و سیم مطلوب






مراد و مونس و مطلوب هر سه از من شد




یکی جداو دوم غالب و سیم مغلوب






جدا و غالب و مغلوب هر سه باز آید




یکی غلام و دوم دولت و سیم مرکوب






غلام و دولت و مرکوب با سه چیز خوش است




یکی حضور و دوم شادی و سیم محبوب






حضور و شادی و محبوب من بود خسرو




یکی شراب و دوم ساقی و سیم رخ خوب



جمعه 28/4/1392 - 11:43 - 0 تشکر 623007



نرگس همه تن گل شد و در چشم تو افتاد




تا روشنی دیده بیابد زغبارت






ای قبلهٔ صاحب نظران روی چو ماهت




سر فتنهٔ خوبان جهان چشم سیاهت






هر گه که ز بازار روی جانب خانه




چون اشک روان گردم و گیرم سر راهت






نزدیک توام چون نگذارند رقیبان




دزدیده بیایم کنم از دور نگاهت






خسرو چکنی ناله و هردم چه کشی آه




آن سرو روان را چه غم از ناله و آهت



جمعه 28/4/1392 - 11:44 - 0 تشکر 623008



هست سر بردوش من باری و باری می کشم




تا مگر اندازمش در پای خوبان عاقبت






رای آن دادم که خونم را بریزند اهل حسن




شد موافق رای من با رای خوبان عاقبت






بارها گفتم که ندهم دل به خوبان لیک دل




گشت از جان بنده و مولای خوبان عاقبت






با چنان خونین لبی کاید همی زو بوی شیر




خون من می‌خور حلالست آن چو شیر مادرت






چشم من دور ار بگویم مردم چشم منی




زانکه هرساعت همی بینم برآب دیگرت



جمعه 28/4/1392 - 11:44 - 0 تشکر 623009



صد دوست بیش کشت منش نیز دوستم




آخر چه شد که این کرم از من دریغ داشت






کاغذ مگر نماند که آن ناخدای ترس




از نوک خامه یک رقم از من دریغ داشت






اندیشه نیست گر طلب جان کند زمن




اندیشهٔ من از دل نااستوار اوست






بادا بقای زلف و رخ و قامت و لبش




یک جان من که سوختهٔ هر چهار اوست



جمعه 28/4/1392 - 11:44 - 0 تشکر 623010



صفتی است آب حیوان ز دهان نو شخندت




اثری است جان شیرین ز لبان هم‌چو قندت






به کدام سرو بینم که ز تو صبور باشم




که دراز ماند دردل هوس قد بلندت






منم و هزار پیچش زخیال زلف در دل




به کجا روم که جانم دهد از خم کمندت؟






ز تودور چند سوزم بمیان آتش غم ؟




همه غیرتم زعودت همه رشکم از سپندت



جمعه 28/4/1392 - 11:45 - 0 تشکر 623012



ما را چه غم امروز که معشوقه به کام است




عالم به مراد دل و اقبال غلام است






صیدی که دل خلق جهان بود بدامش




المنته لله که امروز بدامست






ازطاق دو ابروی تو ای کعبهٔ مقصود




خلقی بگمانند که محراب کدامست






چشم تو اگر خون دلم ریخت عجب نیست




او را چه توان گفت که او مست مدامست






خسرو که سلامت نکند عیب مگیرش




عاشق که ترا دید چه پروای سلامست



جمعه 28/4/1392 - 11:45 - 0 تشکر 623013



نسیما آن گل شبگیر چون است؟




چسانش بینم و تدبیر چون است؟






دل من ماند در زلفش که داند




که آن دیوانه از زنجیر چونست؟






نگویی این چنین بهر دل من




که آن بالای هم‌چون تیر چون است؟






ز لب آید همی بوی شرابش




دهانش داد بوی شیر چون است؟






من ازوی نیم کشت غمزه گشتم




هنوزم تا به سر تدبیر چون است؟






اگر چشمش به کشتن کرد تقصیر




لبش در عذر آن تقصیر چون است؟






نپرسد هرگز آن مست جوانی




که حال توبهٔ آن پیر چونست؟






ز زلفش سوخت جان مردم آری




بگو آن دام مردم گیر چون است؟



جمعه 28/4/1392 - 11:46 - 0 تشکر 623014




ندارد چشمهٔ خورشید آبی




کزان چشمه تو بردی هر چه است






نباشد هیچ بوی نافه از مشک




ولی موی تو یک‌سر مشک نابست






چو بر شیرین لبت از رخ چکد خوی




تمامی آب آن شربت گلابست






مرا گریک سوا لی از لب تست




ز چشمت ده جواب ناصوابست






سخن گوید چو خسرو پیش چشمش




زبون غمزهٔ حاضر جوابست

81



برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.