• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن ادبيـــات > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
ادبيـــات (بازدید: 3296)
يکشنبه 23/4/1392 - 14:50 -0 تشکر 621406
امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی
امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی عارف و شاعر بزرگ پارسی‌گوی هند در سال ۶۵۱ هجری قمری در دهلی متولد شد. پس از کسب معلومات به شاعری پرداخت و در دربار پادشاهان هند تقرب حاصل کرد. وی از موسیقی نیز بهرمند بوده و از موسیقیدانان مشهور زمان خود به شمار می‌رفته است. وی در نظم و نثر استاد بود و آثار بسیاری از خود باقی گذاشته که ازجملهٔ آنها دیوان قصاید و غزلیات اوست. علاوه بر آن خمسهٔ نظامی گنجوی را نیز استقبال کرده و آن را جواب گفته است. وی سرانجام در سن هفتاد و پنج سالگی در سال ۷۲۵ هجری قمری در دهلی وفات یافت.

يکشنبه 23/4/1392 - 14:50 - 0 تشکر 621408



چو خاک بر سر راه امید منتظرم




کزان دیار رساند صبا نسیم وفا






برای کس چو نگردد فلک بی‌تقدیر




عنان خویش گذارم به اقتضای قضا






میان صومعه و دیر گر چه فرقی نیست




چو من به خویش نباشم چه اختیار مرا






کسی که بر درمیخانه تکیه گاهی یافت




چه التفات نماید به مسند دارا ؟






خوش آنکسی که درین دور میدهد دستش




حریف جنس و می صاف و گوشهٔ تنها



يکشنبه 23/4/1392 - 14:50 - 0 تشکر 621409



رخ برفروز و زلف مسلسل گره بزن




تا بشکند جمال تو به آزرم و هر






مه را به روی خوب تو نسبت کجا رسد




ای رویت آفتاب و لبت ش و ک ور






شکر شد از خجالت لعل تو آب ور




برش و ک و ر چو کشیدی تو رخ وط






خط معنبر تو چود و قمر گرفت




کردند عاشقان تو تررو و وح






روح مجسمی تو نه عقل مصوری




ای روح عقل مثل تو نادیده ب و ت






بنگر چو دید پیش رخ و قامت توکرد




از شرم کار خانهٔ صد ساله ط و ی






طی کن حدیث دور زمان جام می بیار




تا باغ روح را دهم آبی ز م وی






می خور مخور غم دل و دین خسروا دگر




بگشا به مدح خسروا فاق ل و ب



يکشنبه 23/4/1392 - 14:51 - 0 تشکر 621411



بشگفت گل در بوستان آن غنچهٔ خندان کجا؟




شد وقت عیش دوستان آن لاله و ریحان کجا؟






هر بار کو در خنده شد چون من هزارش بنده شد




صد مرده زان لب زنده شد درد مرا درمان کجا؟






گویند ترک غم بگو تدبیر سامانی بجو




درمانده را تدبیر کو دیوانه را سامان کجا؟






از بخت روزی باطرب خضر آب خورد و شست لب




جویان سکندر در طلب تا چشمهٔ حیوان کجا؟






می‌گفت با من هر زمان گر جان دهی با من امان




من می برم فرمان بجان آن یار بی فرمان کجا؟






گفتم : تویی اندر تنم ما هست جان روشنم




گفتی که : آری آن منم اگر آن تویی پس جان کجا؟






گفتی صبوری پیش کن مسکینی از حد بیش کن




زینم از آن خویش کن من کردم این و آن کجا؟






پیدا گرت بعد از مهی درکوی ما باشد رهی




از نوک مژگان گه گهی آن پرسش پنهان کجا؟






زین پیش با تو هر زمان می‌بودمی از هم‌دمان




خسرو نه هست آخر همان ؟ آن عهد و آن پیمان کجا؟



يکشنبه 23/4/1392 - 14:51 - 0 تشکر 621412



چو در چمن روی از خنده لب مبند آنجا




که تا دگر نکند غنچه زهر خند آنجا






رخ تو دیدم و گفتی سپند سوز مرا




چو جان بجاست چه سوزد کسی سپند آنجا






کسان بکوی تو پندم دهند و در جایی




که دیده روی تو بیند چه جای پند آنجا






به خانهٔ تو همه روز بامداد بود




که آفتاب نیارد شدن بلند آنجا






بشانه شست تو می‌بافت زلف چون زنجیر




مگیر سخت که دیوانه یی است چند آنجا






کجا روم که ز کوی تو هر کجا که روم




رسد زجعد کمندت خم کمند آنجا






ز زلفش آمد یای باد حال دلها چیست؟




چگونه اند اسیران مستمند آنجا






برآستان تو هرکس به رحمتی مخصوص




مگر که خسرو بیچاره دردمند آنجا



يکشنبه 23/4/1392 - 14:51 - 0 تشکر 621413



دلم در عاشقی آواره شد آواره تر بادا




تنم از بی‌دلی بیچاره شد بیچاره تر بادا






به تاراج عزیزان زلف تو عیاریی دارد




به خونریز غریبان چشم تو عیاره تر بادا






رخت تازه است و بهر مردن خود تازه تر خواهم




دلت خاره‌ست و بهر کشتن من خاره تر بادا






گرای زاهد دعای خیر میگویی مرا این گو




که آن آوارهٔ از کوی بتان آواره تر بادا






همه گویند کز خون‌خواریش خلقی بجان آمد




من این گویم که بهرجان من خون خواره تر بادا






دل من پاره گشت از غم نه زان گونه که به گردد




و گر جانان بدین شادست یا رب پاره تر بادا






چو با تردامنی خو کرد خسرو با دو چشم تر




به آب چشم پاکان دامنش همواره تر بادا



يکشنبه 23/4/1392 - 14:51 - 0 تشکر 621414



قدری بخند و ازرخ قمری نمای ما را!




سخنی بگوی و از لب شکری نمای مارا






سخنی چو گوهر تر صدف لب تو دارد




سخن صدف رها کن گهری نمای مارا






منم اندرین تمنا که بینم ازتو مویی




چو صبا خرامش کن کمری نمای مارا






ز خیال طرهٔ تو چو شب ! ست روز عمرم




بکر شمه خنده‌ای زن سحرنمای مارا






بزبان خویش گفتی که گذر کنم بکویت




مگذر ز گفتهٔ خود گذری مای ما را






چو منت هزار عاشق بودای صنم ولیکن




بهمه جان چو خسرو دگری نمای مارا



يکشنبه 23/4/1392 - 14:51 - 0 تشکر 621415



گر در شراب عشقم از تیغ میزنی حد




ای مست محتسب کش حدیست این ستم را






گفتی که غم همی خور من خود خورم ولیکن




ای گنج شادمانی اندازه ییست غم را






آن روی نازنین را یک‌دم بسوی من کن




تا بیشتر نبینم نسرین وارغوان را



يکشنبه 23/4/1392 - 14:52 - 0 تشکر 621416



چه اقبالست این یارب که دولت داده‌ای ما را




که در کوی فراموشان گذرشد یار زیبا را






بحمدالله که بیداری شبهایم نشد ضایع




بدیدم خفته در آغوش خود آن سرو بالا را






تماشا می‌کنم این قد قیامت می‌کند یا رب




که خواهم تا قیامت یاد کردن این تماشا را



يکشنبه 23/4/1392 - 14:52 - 0 تشکر 621417




گذشت آرزو از حد بپای بوس تو ما را




سلام مردم چشم که گوید آن کف پا را






تو می‌روی و زهر سو کرشمه می‌چکد از تو




که داد این روش و شکل سر و سبز قبا را






برون خبر لم دمی تا برآورند شهادت




چو بنگرند خلایق کمال صنع خدا را






چو در جفات بمیرم بخوانی آنچه نوشتم




بر آستان تو از خون دیده حرف وفا را






فلک که می‌برد از تیغ بند بند عزیزان




گمان مبر که رساند بهم دویار جدا را






در آن مبین تو که شور است آب دیده عاشق




که پرورش جز از ین آب نیست مهر گیا را






صبا نسیم تو آورده و تازه شد دل خسرو




چنین گلی نشگفتست هیچ‌گاه صبا را



يکشنبه 23/4/1392 - 14:53 - 0 تشکر 621418



دیوانه میکنی دل و جان خراب را




مشکن به ناز سلسلهٔ مشک ناب را






آفت جمال شاهد و ساقیست بیهده




بد نام کرده‌اند به مستی شراب را






خونابه میچکاندم از گریه سوز دل




خوش گریه‌ای است بر سرآتش کباب را






خسرو ز سوز گریه نیارد نگاهداشت




آری سفال گرم به جوش آرد آب را
13



برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.