• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن ادبيـــات > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
ادبيـــات (بازدید: 3357)
يکشنبه 23/4/1392 - 14:50 -0 تشکر 621406
امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی
امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی عارف و شاعر بزرگ پارسی‌گوی هند در سال ۶۵۱ هجری قمری در دهلی متولد شد. پس از کسب معلومات به شاعری پرداخت و در دربار پادشاهان هند تقرب حاصل کرد. وی از موسیقی نیز بهرمند بوده و از موسیقیدانان مشهور زمان خود به شمار می‌رفته است. وی در نظم و نثر استاد بود و آثار بسیاری از خود باقی گذاشته که ازجملهٔ آنها دیوان قصاید و غزلیات اوست. علاوه بر آن خمسهٔ نظامی گنجوی را نیز استقبال کرده و آن را جواب گفته است. وی سرانجام در سن هفتاد و پنج سالگی در سال ۷۲۵ هجری قمری در دهلی وفات یافت.

يکشنبه 6/5/1392 - 10:52 - 0 تشکر 626583



ما درین شهر پای بند توایم




عاشق قامت بلند توایم






مردهٔ آن دهان چون پسته




کشتهٔ آن لب چو قند توایم






میدوانی و می‌کشی ما را




چون بدیدی که در کمند توایم






گورفیقان سفر کنند که ما




نتوانیم پای بند توایم



يکشنبه 6/5/1392 - 10:52 - 0 تشکر 626584



صافی مده ای دوست که مادرد کشانیم




نی رند تمامیم کز ین رند و شانیم






هر چند که در کیسه نداریم پشیزی




درهمت ما بین تو که جمشید و شانیم






کو ساقی نو خیز که بالای دو دیده




چندانکه دو ابر و بنشاند بنشانیم






بیش آرمی ای ساقی خون‌ریز که پیشت




از لب بخوریم و ز مژه باز فشانیم



يکشنبه 6/5/1392 - 10:52 - 0 تشکر 626585



شب من سیه شد از غم مه من کجات جویم




به شب دراز هجران مگر از خدات جویم






نه ای گلی که آرد سوی مات هیچ بادی




ز پی دل خودست این که من حیات جویم






سخت به سرو گویم خبرت ز باد پرسم




تو درون دیده و دل ز کسان چرات جویم؟






به دل و دو دیده و جان همه جا نهفته هستی




چو نبینم آشکار به کدام جات جویم؟






چو ز آه دردمندان سوی تو رود بلایی




به میان سپر شوم همره آن بلات جویم






سر گم شده بجوید مگر از در تو خسرو




ز کجاست بخت آنم که به زیر پایت جویم



يکشنبه 6/5/1392 - 10:53 - 0 تشکر 626586



روی ای صبا و سلامم به دلنواز رسان




نیاز بنده به آن شوخ عشوه ساز رسان






من آنچه می‌کشم اندر درازی شبها




به روزگار سر زلف او فراز رسان






دلم ببردی و ترسم که دردان رسدت




دلم به زلف نگهدار و درد باز رسان






چو نیم خوردهٔ خود باده بر زمین فگنی




بگو به روح ستم کشتگان ناز رسان



يکشنبه 6/5/1392 - 10:54 - 0 تشکر 626587



سبزه همان وگل و صحرا همان




باغ همان سایه همان جا همان






گرد چمن شاهد زیبا بسی است




دردل من شاهد زیبا همان






در چمنی هر کس و من بردرش




باغ من آنست و تماشا همان






در چمنی هر کس و من بر درش




باغ من آنست و تماشا همان






نام نماند از دل و جان و هنوز




عشق همانست و تمنا همان






نام نماند ازدل و جان و هنوز




عشق همانست و تمنا همان






چشم مرا سیل ز دریا گذشت




سوختگی دل شیدا همان






قهر تو لطفی است که عشاق را




خار همان باشد و خرما همان






فرق میان دولبت کی توان




خضر همان است و مسیحا همان






از تو بلا و ز دل خسرو رضا




کز تو همان شاید و از ما همان



يکشنبه 6/5/1392 - 10:54 - 0 تشکر 626588



زین بس من و جور عشق و تسلیم




کزا مده سرکشید نتوان






غم سینه بسوخت چون توان کرد




خود پردهٔ خود درید نتوان






بی‌یاری بخت کام دل نیست




بی پر به هوا پرید نتوان






ایوان مراد بس بلند است




آنجا به هوس رسید نتوان



يکشنبه 6/5/1392 - 10:55 - 0 تشکر 626590



دل شکیبا نمی‌توان کردن




واشکارا نمی‌توان کردن






سوخت جانم درون تن چکنم




برده بالا نمی‌توان کردن






گفتنی اندر دل تو پنهان کیست




آه پیدا نمی‌توان کردن






بخت بد به نگردد از کوشش




خار خرما نمی‌توان کردن






صبر گویند خسروا دانی




دانم اما نمی‌توان کردن



يکشنبه 6/5/1392 - 10:56 - 0 تشکر 626591



ببخشای بر نالهٔ عندلیب




الا ای گل ناز پرورد من






که گر هم بدین نوع باشد فراق




به کوی تو آرد صبا گرد من






فغان من ازدست جو تو نیست




که از طالع ما درآورد من






تو دردی نداری که دردت مباد




ازان رحمتت نیست بردرد من



يکشنبه 6/5/1392 - 10:57 - 0 تشکر 626592



امروز باز شکل دگر گشت یار من




یادی نکرد از من و از روزگار من






صدره فتاده بر ره خویشم بدید وهیچ




رحمت نکرد بر دل امیدوار من






مردم در انتظار کناری وی و بخت بد




ننهاد آرزوی من اندر کنار من






ایزد کجات بهر هلاک من آفرید




ای آفت دل من وآشوب کار من






دشمن بدیدگریهٔ خسرو دلش بسوخت




هرگز نگفتیش بس ای دوستدار من

560



سه شنبه 8/5/1392 - 12:32 - 0 تشکر 627291




گر چه ز خوی نازکت سوخته گشت جان من




سوی تو می کشد هنوز این دل ناتوان من






خواب نماند خلق را در همه شهر از غمت




دور شنیده می‌شود در دل شب فغان من






گردهیم به جان امان نزل ره تو عمر من




ور کشیم به رایگان گرد سر تو جان من






دور مکن ز دامنش گرد من ای صبا ازانک




در ره او ازین هوس خاک شد استخوان من



برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.