• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن صندلی داغ > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
صندلی داغ (بازدید: 8785)
يکشنبه 7/7/1387 - 22:25 -0 تشکر 61335
صندلی داغ "آقای صمد مهدوی" جانباز غیور 8سال دفاع مقدس، ویژه‌ی هفته‌ی دفاع مقدس (طرح چندانجمنی)

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام بر اهل صلح دوستی انسانیت

باز هم صندلی داغی دیگر برای شما همراهان دوست‌داشتنی انجمن صندلی داغ.

صندلی داغ این دورمون یه مقدار با صندلی داغ‌های قبلیمون توفیر داره، قراره یه مهمون ویژه روی صندلی ما بشینن، مهمونی که کلی حق به گردن همه‌ی ماها دارن، زیاده‌گویی نمی‌کنم، چون دوس دارم بیشتر حرف‌ها و پرسش و پاسخ‌ها رو از زبون خود ایشون بشنوید.

مهمان ویژه‌ی این دوره از صندلی داغ ما جناب آقای صمد مهدوی یکی از جانبازان غیور دفاع مقدس ما هستن که لطف کردن و افتخار دادن تا در خدمتشون باشیم و در این صندلی چیزای قشنگی رو از ایشون یاد بگیریم، پس دوستان دست بجنبونید تا از قافله عقب نیوفتین که سرتون حسابی کلاه میره‌‌!!!

فقط من در چند خط بیوگرافی ایشون رو می‌نویسم و بقیه کار رو میسپارم به شما دوستان تا هر چه دل تنگتان میخواهد بپرسید:

"بنام خدا

من صمد مهدوی متولد دوم آذرماه سال 1347 در شهر تبریز هستم. در دوران دفاع مقدس افتخار حضور در جبهه های حق علیه باطل به مدت حدود 41 ماه را دارم. بجز سه ماه اول حضور در جبهه كه در كردستان (پیرانشهر) بودم بقیه ایام جبهه را در لشكر 31 عاشورا حضور داشتم. در طول حضورم در جبهه مدت حدود 5 ماه در گردان صاحب الزمان(عج) و 33 ماه نیز در گردان امام حسین(ع) حضور داشتم.

در دوران حضورم در جبهه توفیق شركت در عملیاتهای كربلای چهار و پنج و نصر 7 بیت المقدس 2 و 3 و مرصاد را دارم. ضمن اینكه در خطوط پدافندی حاج عمران، سردشت، شلمچه و كوشك نیز حاضر بوده ام. در دوران جنگ دو سه مورد مجروحیت داشتم كه فعلا جز جانبازان زیر 10 درصد (چیزی كه اصلا قابل ذكر نیست) میباشم."

این شما و این آقای صمد مهدوی:

مراقب خودتون باشید

چیزهایی نصیب ما می‌شود که آن‌ها را باور داریم.

ای کاش یاد بگیریم، که زیر بارهای خمشی و پیچشی زندگی نقطه تسلیم را بالا بگیریم و مقاومت شکست را حداکثر کنیم تا چرخ‌دنده‌های زندگیمان از لهیدگی و تداخل در امان باشد.

عمر دست خداست، پراید فقط وسیلس 

 

جمعه 12/7/1387 - 13:29 - 0 تشکر 62343

سلام

الحمدلله رب العالمین

*******

*اون زمان ابهت و شجاعت کدوم فرمانده یا حتی رزمنده شما رو بیش تر تحت تاثیر قرار می داد ؟؟؟ هم در سطح گردان یا لشگری که بودید هم در سطح کل کشور بعد از امام عزیزمون ...

* فضای عملیات چه طوری بود ؟؟؟ اسم عملیات چه طوری انتخاب میشد ؟؟؟ رمز عملیات چه طور ؟؟

*خط مقدم ؟؟؟

*تخریب چی ؟؟؟

*از کرامات شهدا برامون می گید ... منظورم تجربه های خودتونه ... الان حضور شهدا رو تو

زندگیتون حس می کنید ؟؟

*اگه با اون سن کم نمی رفتید جبهه الان چه احساسی داشتید ... حالا که رفتید از خودتون

راضی هستید ؟؟؟

*از شما کوچکتر هم می رفتند جبهه ؟؟؟ راهشون می دادند ؟؟؟

 اون بچه ها چی ... نمی ترسیدند ؟؟؟

*قشنگ ترین صحنه ای که از جبهه تو ذهنتون مونده چیه ؟؟؟

*خانم ها چه نقشی داشتند ؟؟؟ خانمی رو می شناسید که تو جبهه جنگیده باشه ؟؟

زن ها هم شهید می شدن ؟؟ ... البته منظورم در میدان جنگه ... چه به عنوان پرستار و چه به

عنوان های دیگه ؟؟؟

*پشت جبهه چه قدر روز همسر یا فرزندانشون تاثیر داشتن ... مثلا مادر شما ؟؟؟

*میشه یه خانم تاثیر گذار که از نزدیک دیدیدش رو نام ببرید ؟؟

*چفیه شما رو یاد چی میندازه ؟؟ با چفیه تون چی کار می کردید ؟؟ الان هم همون رو نگه

داشتید ؟؟ از این که مقام معظم رهبری همیشه چفیه به گردن دارند چه حسی بهتون دست

میده ؟؟

*الان فرق ما با 20 سال قبل چیه در زمینه های نظامی ... به نظرتون دشمن جرات داره به

 ما حمله کنه ؟؟؟

*وضع اجتماعی جامعه شما رو اذیت می کنه ؟؟ ما باید چی کار بکنیم ...

*چرا ما برای زنده نگه داشتن جنگ هیچ کاری نمی کنیم ؟؟؟ این ظلم به شهدا نیست ؟؟

*ماه رمضان تو جبهه ها چه طوری سپری میشد ؟؟؟ میشه از حال و هوای اون موقع ها بگید از

لحظه های سحر ... از افطار ... از گرمایی که تحمل می کردید ؟؟؟

*شب قدر تو جبهه چه طوری بود ؟؟ شب قدر تو شهید شدن چه تاثیری داشت ؟؟

*شما اون موقع ها تو شبای قدر از خدا چی میخواستید ؟؟ الان همین شبای عزیز از خدا چی

خواستید ؟؟

*دوست دارید دیگران براتون آرزوی سلامتی کنند یا ... ( شهادت )

هنوز خییییلی سوالات دیگه هم دارم ... اما برای اولین پست دیگه بسه ...

انشاءالله دوباره برمی گردم ... موفق باشید ...

اللهم عجل لولیک الفرج

ماندگار باشید

یا حق

اللهم ‌ارزقنا توفیق‌الشهادة فی سبیلك تحت لواء ولیك

همراه شما در انجمن سیاسی anjoman.siasi@tebyan.org

و انجمن ورزش و تندرستی anjoman.varzesh@tebyan.org

جمعه 12/7/1387 - 13:59 - 0 تشکر 62350

بسم رب المهدی

 سلام عزیزان و سلام و عرض ادب خدمت جناب مهدوی

راستش سوال خاصی ندارم ازتون و شاید بیشتر شبیه درد و دل باشه میخوام در میون بذارم با شما .
البته جناب مهدوی  اگه حالتون از جوونهای این شکلی مملکت جوره ی من به هم نخوره و نگید تو کجا و ما کجا ! تو کجا و شهدا کجا ! تو کجا و جانبازان و ....
( فلذا دوستانی هم که خسته میشند لطفا نخونند این پست رو . چون به دردشون نمیخوره !)

از اینجا شروع کنم که چی میشه جناب مهدوی آدم بره گلستان شهدا ، اونجا یه جایی رو انتخاب کنه بگه منو اونجا دفن کنید ؟ به نظرتون شهدا چنین جایی برای کسی خالی میکنند ؟

اینکه عده ای انتخاب شدند و رفتند ، چجوری انتخاب شدند ؟ باز هم کسی میشه انتخاب شه به این صورت ؟

اون آدم های کم سن وسال که میرفتند زیر مین و خمپاره و این حرفا نمیگفتند مادر داریم ؟ پدر داریم ؟ خونه زندگیمون چی میشه ؟

شاید خیلی از اون رزمنده هایی که میرفتند ، برای این بوده که خودشون رو راحت کنند! البته این نظر منه ، و اینکه دوست داشتند از این زندانی که درش قرار گرفتند بپرند بیرون ! اگه این مسئله درست باشه ، الان در این وضعیت اون کار شدنی هست یا نه ؟

نشون میداد رزمنده ای رو که توی خاک و خول داشت غذا میخورد ، میگفت در بهترین هتل دنیاست ! چرا من نمیتونم این طور باشم ؟ چرا اونا این طور بودند و یکی مثل من فقط دوست داره ماشین خوب داشته باشه ؟ خونه خوب داشته باشه ؟ زندگی مرفه داشته باشه ؟

چرا یه عده ای میرند و حسرت بر دل بقیه میذارند ؟ این گناه اونا رو نشون نمیده ؟ اینکه تنها فکر خودشون بودند و رفتند و تنها گذاشتند برای چی بود ؟

خیلی دوست دارم یکی از شهدا رو گیر بیارم یه جایی مثل عالم خواب یا هر جای دیگه ! مثل دادگاهها ! کشیده بشه به میز محاکمه !! که تو رفتی و بقیه نمیتونند برند ؟ چی داشتی که تونستی بری ؟ چی باعث شد که این لیاقت رو خدا نصیب تو بکنه اما نصیب دیگری نشه ! به نظر شما اینها رو شهدا جواب میدند ؟

شاید فکر این مبودند که ما میریم شهید میشیم ! خانوادمون بهمون افتخار میکنه ؟! همه جا ازمون حرف میشه ! از اینکه رفتیم و محل نگذاشتیم به دید خوبی بهمون نگاه میشه! چطوری بوده حالت های قبل از اعزام نسبت به حالتهایی که در فیلمها نشون میدند ؟ 

...ادامه دارد... 

آقا جان اگر قرار باشد من هم مثل ژول ورن دور دنيا را درهشتاد روز بچرخم ،
ترجيح ميدهم دور تو بچرخم
چون تو هم دنياي مني هم عقبي مني
جمعه 12/7/1387 - 14:0 - 0 تشکر 62351

یکم بیائیم پایین تر !
جانبازان رو ببینیم و شخص شما !(سوالات شخصیتون رو هر کدوم میدونید جواب ندید بهتره پاسخ ندید )

اونی که خودشو رفته زده داغون کرده برای ملت ، اگه میدونست این جور میشه ، باز میرفت جبهه ؟

چرا میگین ارزش شهدا بیشتر از جانبازاست ؟! من این رو نمیتونم قبول کنم ! چرا که جانبازی که عمر خودش رو در اذیتهای ناشی از اون موقع سپری میکنه خیلی باید روحیه متداوم تر و استقامت بیشتری داشته باشه ! طبعا اجر و زحمت و مزد بیشتری هم باید داشته باشه نسبت به شهدا !  این طور نیست ؟

شخص شما هنگام اعزام مخالفت پدر مادر همراهتون بود یا خیر ؟

میتونم بپرسم از وصیت نامتون برامون بگید ؟ از مفادش ، از اینکه الان نسبت به اون چه احساسی دارید و هنوز موجود هست یا نه؟

البته اگه دوست دارید بگید و اینکه وصیت ها چقدر ارزش دارند ؟ اون موقع که نوشته میشد چقدر احتمال بود برمیگردید یا ...
(شرمنده این سوالا رو میکنم . اگه دوست ندارید پاسخ ندید )

از بین عملیاتهایی که فرمودید چندتاییش خیلی روی من تاثیر گذار بود اسمش! به نظرتون کدوم سخت تر بوده ؟

اگه صدام رو میذاشتند در اختیار تام شما ، باهاش چی کار میکردید ؟

اگه فرزند شهید بودید با الانتون چه تفاوتی داشت ؟ و به پدر با چه دیدی نگاه میشد ؟

رزمنده هایی هم بودند که هنگام رفتن به جبهه از عشق به ازدواج ! مثلا حرف بزنند ؟

یکی از بچه هاست میگه برادری داشته همسن شما که مفقود الاثر شده ! اگر شما خودتون رو بذارید جای برادران اون شخص ، به نظرتون چقدر مفید میبود اگه برادرتون الان در کنارتون باشه ؟

اگه الان فرزندی داشته باشید که همچون شما بخواد بره میدانهای جنگ چه برخوردی با او میکنید ؟

پیشاپیش از پاسخاتون ممنونم و التماس دعا ازتون دارم

یا ع ل ی مدد    

آقا جان اگر قرار باشد من هم مثل ژول ورن دور دنيا را درهشتاد روز بچرخم ،
ترجيح ميدهم دور تو بچرخم
چون تو هم دنياي مني هم عقبي مني
جمعه 12/7/1387 - 14:17 - 0 تشکر 62353

 سلام دوست عزیزم

*اون زمان ابهت و شجاعت کدوم فرمانده یا حتی رزمنده شما رو بیش تر تحت تاثیر قرار می داد ؟؟؟ هم در سطح گردان یا لشگری که بودید هم در سطح کل کشور بعد از امام عزیزمون ...

من توفیق نداشتم زمان فرماندهی شهید باكری در لشكر باشم اما سخنان زیبا و تاثیرگذاری از ایشان شنیده ام كه در من تاثیر زیادی داشته است . اما فرمانده گروهان 2 گردان امام حسین (ع) شهید جلال زاهدی تقریبا مسیر زندگی ام را تغییر داد

* فضای عملیات چه طوری بود ؟؟؟ اسم عملیات چه طوری انتخاب میشد ؟؟؟ رمز عملیات چه طور ؟؟

بنده بعنوان یك رزمنده كوچك مطیع فرماندهان بود لكن فكر می كنم این برنامه ها در ستاد و قرارگاه مركزی تصمیم گیری می شد ضمن اینكه فكر می كنم مناسبتها و ایام مذهبی و انقلابی هم بی تاثیر نبود

*خط مقدم ؟؟؟

نقطه جوشش ایثار و منطقه برخورد حق و باطل. جایی است كه ماندن در آنجا و جنگیدن واقعا مرد می طلبد

*تخریب چی ؟؟؟

غریب ترین ایثارگر، كسی كه واقعا با گوشت و پوست سخت ترین لحظات جنگ را لمس كرده است. چیزی جز عشق را توان نگهداشتن انسان در كسوت تخریبچی نیست.

*از کرامات شهدا برامون می گید ... منظورم تجربه های خودتونه ... الان حضور شهدا رو تو

زندگیتون حس می کنید ؟؟

دم مسیحایی شهدا در لحظه لحظه زندگی ام جاری است. نمی خواهم ریا كنم ولی اگر لحظه ای اونا را فراموش كنم بدبخت می شم. روزی شهید عزیزم خلیل را در خواب دیدم . من داشتم  كنار جنازه اش نگهبانی می دادم. بهش گفتم خلیل من مواظبتم . چشماشو باز كرد . داداش من مواظب خودت باش كار خیلی سخته! اون حرف خلیل برای من تلگنری بود كه تا حال با منه

*اگه با اون سن کم نمی رفتید جبهه الان چه احساسی داشتید ... حالا که رفتید از خودتون

راضی هستید ؟؟؟

الان احساس خوبی نداشتم. كسی كه زمان تكلیف نتونه انجام وظیفه كنه نمی تونه سربلند باشه. من از خدا ممنونم كه این حس را در من ایجاد كرد.

*از شما کوچکتر هم می رفتند جبهه ؟؟؟ راهشون می دادند ؟؟؟

قوانینی وجود داشت ولی بعضی وروجكها تا حد تقلب و دست بردن در شناسنامه پیش می رفتن!

 اون بچه ها چی ... نمی ترسیدند ؟؟؟

اگه می ترسیدند كه نمی رفتن. ولی گاها واقعا صحنه هایی پیش می اومد كه پای افرادی چون من می لرزید و تنها با دیدن رزمندگان صادق و با ایمان دل انسان محكم می شد

*قشنگ ترین صحنه ای که از جبهه تو ذهنتون مونده چیه ؟؟؟

شب های عملیات و صحنه های درگیریهای تن به تن در كربلای 5 هیچوقت یادم نمی ره

*خانم ها چه نقشی داشتند ؟؟؟ خانمی رو می شناسید که تو جبهه جنگیده باشه ؟؟

نقش خانمها غیر قابل انكاره. مادری كه فرزندان خود را فرستاده و همسری كه شوهذرش رو راهی كرده یقینا نقشی همطراز با مردان داشتند لكن متاسفانه من خانمی كه جنگیده و شهید شده نمشناسم اما حتما از عشایر عرب و اهالی مناطق مرزی وجود داشته

زن ها هم شهید می شدن ؟؟ ... البته منظورم در میدان جنگه ... چه به عنوان پرستار و چه به

عنوان های دیگه ؟؟؟

شهید زن داریم آنهم به عنوان پرستاران در پشت جبهه و یا در بمبارانها

*پشت جبهه چه قدر روز همسر یا فرزندانشون تاثیر داشتن ... مثلا مادر شما ؟؟؟

عرض كردم پایداری و صبر آنها باعث می شد رزمنده ها  با آسودگی خاطر بجنگد. مثلا من به مادرم گفتم مدرسه ها تعطیله من سه ماه می رم جبهه برمی گردم و روزی كه برگشتم شده بود حدود 41 ماه. البته دروغ نگفته بود من از نمك گیر شده ها بود و مادرم نیز این را با جان و دل قبول كرده بود

*میشه یه خانم تاثیر گذار که از نزدیک دیدیدش رو نام ببرید ؟؟

مادر بزرگوار شهیدان بزرگوار حضرت پور كه برای ثبت نام سومین فرزندش خودش واسطه شده بود. (كه البته خودش اخیر فوت كردند)

*چفیه شما رو یاد چی میندازه ؟؟ با چفیه تون چی کار می کردید ؟؟ الان هم همون رو نگه

داشتید ؟؟ از این که مقام معظم رهبری همیشه چفیه به گردن دارند چه حسی بهتون دست

میده ؟؟

چفیه همراه و راز نگهدارنده بسیجی است. چفیه ای داشتم كه نصف آن را خلیل عزیزم با خود به آن دنیا بردم و نصف دیگرش را برای گرفتن قول شهادت تقدیم حرم با صفای امام رضا (ع) كردم

*الان فرق ما با 20 سال قبل چیه در زمینه های نظامی ... به نظرتون دشمن جرات داره به

 ما حمله کنه ؟؟؟

پیشرفت در زمینه های نظامی یك اصل است بایستی اول اتكای ما به خدا باشد. چون اگر قرار بر سلاح و مهمات باشد اونا حتما بیشتر و بهتر از ما دارند. فكر نمی كنم بااین همه نیروی وفادار و گوش به فرمان فكر حمله به ایران را بكند

*وضع اجتماعی جامعه شما رو اذیت می کنه ؟؟ ما باید چی کار بکنیم ...

متاسفانه بله. ما باید به اصل خود برگردیم. چرا با هجمه فرهنگی دشمن به جزیی اصول زندگی ما نفوذ. عزیزتر از جانم بیش از هر چیزی بدحجابی روحم را اذیت می كند

*چرا ما برای زنده نگه داشتن جنگ هیچ کاری نمی کنیم ؟؟؟ این ظلم به شهدا نیست ؟؟

چرا. این وظیفه بیشتر به نسلی مربوط است كه در جنگ بوده است باید ماها مقداری به خودمون بیاییم

*ماه رمضان تو جبهه ها چه طوری سپری میشد ؟؟؟ میشه از حال و هوای اون موقع ها بگید از

لحظه های سحر ... از افطار ... از گرمایی که تحمل می کردید ؟؟؟

رمضان حال و هوای خودش را داشت. بعضی وقتا راستش نمی شد روزه گرفت به دلیل اینكه بعضا نمی شد فهمید كه آیا 10 روز اقامت داریم یانه؟ ولی بعضی از اهالی شهرهای خوزستان هی از ما سئوال می كردند شما با گرما می تونید روزه بگیرید؟ باید عرض كنم بعضا حتی آموزش نظامی هم در ماه رمضان داشتیم.

*شب قدر تو جبهه چه طوری بود ؟؟ شب قدر تو شهید شدن چه تاثیری داشت ؟؟

شب های قدر واقعا رویایی  بود. یكی از شهدا می گفت وقتی امشب شب براته، چه براتی بهتر از شهادت. شب 21 رمضان دعا كرد. درست شب 21 سال بعد براتشو گرفت.

*شما اون موقع ها تو شبای قدر از خدا چی میخواستید ؟؟ الان همین شبای عزیز از خدا چی

خواستید ؟؟

در هر دو مورد سعادت دنیا و آخرت را می خواستم. لكن باز می گم اون روزها واقعا چیز دیگری بود

*دوست دارید دیگران براتون آرزوی سلامتی کنند یا ... ( شهادت )

خودم كه دعا می كنم عمرم با شهادت ختم بشه. منتها از همه می خوام دعا كنن عاقبت بخیر بشم.

جمعه 12/7/1387 - 19:15 - 0 تشکر 62415

به نام خدای مهربون
سلام خدمت همه
جناب مهدوی واقعا ممنونم از پاسخ‌هاتون
دقیقا حرفاتون مثل حرفای یک دوست ایثارگر دیگمون بود که قبلا‌ها هم با ایشون هم صحبت شده بودم
در مورد حرفاتون یه چند تا نکته عرض کنم:
من به هیچ وجه قصد جسارت به جایگاه شهدای عزیزمون نداشتم و ندارم، من فقط میگم که شما ارزشتون بیشتر از شهدا نباشه کمتر هم نیست و مطمئنم خداوند در روز قیامت همگیه شما رو با هم محشور می‌کنه.
من که خودم نه آدم خوبی هستم نه فداکاری کردم و اینا، از خدام می‌خوام که روز قیامتی محفل دوستانه منو با بعضی از دوستای فابریکم رو براه کنه، حالا چه برسه به شما با دوستان شهیدتون، خوش‌بحالتون که جاتون از قبل رزرو شدس، هر چند حقتونه و نوش جونتون.
در مورد اون دختره هم منم با صحبت شما موافقم و به نظرم نباید همچین جوونی رو تنها گذاشت و به قول میرزای فیلم اخراجی ها باید به دلش خط داد نه اینکه دلشو خط خطی کرد.
یه چند تا سوال دیگه هم میپرسم :
1) چرا امام اینقدر دوست داشتنی بودن؟ جوری که هر کدوم از شهدا و ایثارگران وقتی ایشون رو میدیدن انگار کل دنیا رو بهشون دادن؟ جوری که یه ملت رو به پا داشت؟
2) یکم بحثو عوض کنیم، به ورزش علاثه دارین؟ کدوم رشته؟ آیا فعالیت ها می‌کنید؟
3) چرا بروبچز المپیکی ما جز هادی ساعی کسی مدال نیاورد اما بروبچز پارالمپیکی ما بازم غرور آفرینی کردن، اونم با این بودجه کم؟
4) چی میشه که آدم غرور میگیردش؟ مگه ما آدما کی هستیم؟
5) وقتی به ستاره‌های بالا سرم نگاه می‌کنم میبینم که سیاره زمین یه جز خیلی خیلی خیلی کوچیکی از جهان خلقت و من انسان که روی این زمین کوچیک واستادم و در برابر زمین خیلی خیلی خیلی کوچیکم ، چی میشه که کاری می‌کنم و ارزشم بالاتر از همه‌ی اینا قرار میگیره و چی میشه که بعضی وقتا تکبر خفم میکنه و احساس میکنم همه رو ریز میبینم؟؟
ممنونم از پاسخ‌هاتون
یا علی

چیزهایی نصیب ما می‌شود که آن‌ها را باور داریم.

ای کاش یاد بگیریم، که زیر بارهای خمشی و پیچشی زندگی نقطه تسلیم را بالا بگیریم و مقاومت شکست را حداکثر کنیم تا چرخ‌دنده‌های زندگیمان از لهیدگی و تداخل در امان باشد.

عمر دست خداست، پراید فقط وسیلس 

 

جمعه 12/7/1387 - 22:22 - 0 تشکر 62521

سلام hayat_e_tayebe عزیز

از اینجا شروع کنم که چی میشه جناب مهدوی آدم بره گلستان شهدا ، اونجا یه جایی رو انتخاب کنه بگه منو اونجا دفن کنید ؟ به نظرتون شهدا چنین جایی برای کسی خالی میکنند ؟
به نظر حقیر همجواری فیزیكی با شهدا چندان مهم نیست (هر چند باعث تبرك روح و جسم است) لكن اگر عمل و رفتار انسان مطابق خواسته مرام شهدا باشد آن سر دنیا هم كه باشه در حقیقت همسایه دیوار به دیوار شهداست.
اینکه عده ای انتخاب شدند و رفتند ، چجوری انتخاب شدند ؟ باز هم کسی میشه انتخاب شه به این صورت ؟

انتخاب شدن واقعا توفیق بزرگی است ولی این امر دغدغه همه شهدا قبل شهادت بود كه آیا خدا ما را قبول می كند؟ پس خدا بندگان صالحش را بدون توجه به شرایط زمانی انتخاب می كند و اجر پاداش مناسب را می دهد. لكن انتخاب شدن برای درك مقام شهادت واقعا آرزوی همه علما و صلحا بوده و هست
اون آدم های کم سن وسال که میرفتند زیر مین و خمپاره و این حرفا نمیگفتند مادر داریم ؟ پدر داریم ؟ خونه زندگیمون چی میشه ؟
چرا اتفاقا همه اینها عزیزترین های خانواده خود بودند. اما هدف والایی كه داشتند این مسائل در نظر رزمنده ها حقیر كرده بود.
شاید خیلی از اون رزمنده هایی که میرفتند ، برای این بوده که خودشون رو راحت کنند! البته این نظر منه ، و اینکه دوست داشتند از این زندانی که درش قرار گرفتند بپرند بیرون ! اگه این مسئله درست باشه ، الان در این وضعیت اون کار شدنی هست یا نه ؟
نمیدونم منظور شما از اینكه می فرمائید خودشونو راحت كنن چیه؟ به نظر شهدا برای شهادت به جبهه نمی رفتند بلكه به قصد ادای تكلیف می رفتند لكن در اثر خلوص و صداقتی كه از خود نشان می دادند خداوند پاداششان را بقول معروف نقد می كرد.
نشون میداد رزمنده ای رو که توی خاک و خول داشت غذا میخورد ، میگفت در بهترین هتل دنیاست ! چرا من نمیتونم این طور باشم ؟ چرا اونا این طور بودند و یکی مثل من فقط دوست داره ماشین خوب داشته باشه ؟ خونه خوب داشته باشه ؟ زندگی مرفه داشته باشه ؟
چون عشق حرم باشد سهل است بیابانها. داداش من داشتن زندگی و ماشین خوب دلیل بد بودن آدمها نیست. استفاده نا بجا از آنها و غافل شدن از خدا ناپسند. من خود دوستی داشتم كه از لحاظ مالی در تمكن كامل بود ولی دل كنده بود و جبهه ای شده بود اینه كه ارزش مضاعف داره! البته به نظر من
چرا یه عده ای میرند و حسرت بر دل بقیه میذارند ؟ این گناه اونا رو نشون نمیده ؟ اینکه تنها فکر خودشون بودند و رفتند و تنها گذاشتند برای چی بود ؟
من چین نظری ندارم. من میگم ما با اونا تو یك قافله بودیم و هم كاروان، این ما بودیم كه اونا را تنها گذاشتیم و موندنی شدیم. البته با تمام احترامی به جانبازان بزرگوار قائئلم من خودمو گفتم.)
خیلی دوست دارم یکی از شهدا رو گیر بیارم یه جایی مثل عالم خواب یا هر جای دیگه ! مثل دادگاهها ! کشیده بشه به میز محاکمه !! که تو رفتی و بقیه نمیتونند برند ؟ چی داشتی که تونستی بری ؟ چی باعث شد که این لیاقت رو خدا نصیب تو بکنه اما نصیب دیگری نشه ! به نظر شما اینها رو شهدا جواب میدند ؟ شاید فکر این بودند که ما میریم شهید میشیم ! خانوادمون بهمون افتخار میکنه ؟! همه جا ازمون حرف میشه ! از اینکه رفتیم و محل نگذاشتیم به دید خوبی بهمون نگاه میشه!


شاید مقایسه خوبی نباشه، ولی دیدی یه نظامی برای گرفتن یك رتبه و درجه باید دوره های مختلف ببینه و زحمت بكشه، شهادت هم یك مدال و درجه است باید به آن برسی با زحمت و تلاش، با خودسازی . به قول شهید بهشتی بهشت را به بها دهند و به بهانه ندهند. شهیدی كه دعا می كنه كه پیكرش برنگرده تا یك وجب از خاك دیا را اشغال نكنه نمی تونه به فكر این باشه كه بهش دید خوبی دادشته باشند. بعضی وقتها شهدا با با خودمون مقایسه می كنیم.
چطوری بوده حالت های قبل از اعزام نسبت به حالتهایی که در فیلمها نشون میدند ؟

ببینید در فیلمها حتی 20 درصد حالات جبهه را نمی شود به تصویر كشید حتی بعضا و خودم واقعا درد می كشم. البته منكر زحمتها ی انجام شده نیستم ولی می شه بهتر از این هم كار كرد

جمعه 12/7/1387 - 22:25 - 0 تشکر 62524

سلام hayat_e_tayebe  مهربان

اونی که خودشو رفته زده داغون کرده برای ملت ، اگه میدونست این جور میشه ، باز میرفت جبهه ؟
البته مقداری با شما مخالفم . چون اولا صرفا برای ملت نبوده و نوعی تكلیف الهی بوده ! حضرت اما می فرماید : كار برای خدا دلسردی ندارد.
چرا میگین ارزش شهدا بیشتر از جانبازاست ؟! من این رو نمیتونم قبول کنم چرا كه جانبازی که عمر خودش رو در اذیتهای ناشی از اون موقع سپری میکنه خیلی باید روحیه مقاوم تر و استقامت بیشتری داشته باشه ! طبعا اجر و زحمت و مزد بیشتری هم باید داشته باشه نسبت به شهدا !  این طور نیست ؟
اجر و پاداش هر كسی نزد خداست. لكن طبیعتا تحمل زحمات بیشتر در راه خدا حتما نتیجه اش پاداش بیشتری است كه آنهم چیزی جز رضایت خدا نیست.
شخص شما هنگام اعزام مخالفت پدر مادر همراهتون بود یا خیر ؟
خوشبختانه مخالف سرسختانه ای نداشتند فقط اولهاش مخالفت كردند كه اونم طبیعی بود چون بالاخره محبت فرزندان پدر و مادر را وادار به مخالفت می كرد. اونا بیشتر در مورد وضعیت تحصیل من نگران بودند.
میتونم بپرسم از وصیت نامتون برامون بگید ؟ از مفادش ، از اینکه الان نسبت به اون چه احساسی دارید و هنوز موجود هست یا نه؟ البته اگه دوست دارید بگید و اینکه وصیت ها چقدر ارزش دارند ؟ اون موقع که نوشته میشد چقدر احتمال بود برمیگردید یا ...
هنوز اونو دارم. بیشتر سفارش من عمل به فرامین امام بود. ضمن اینكه یادمه همراه دوست عزیزتر از جانم خلیل اونو نوشتم كه مال هر دو تقریبا شبیه هم ولی اون پرید و ما جا ماندیم. اونجا نوشتم شهید عزادار نمی خواهد بلكه پیرو می خواهد تا راهش را ادامه دهد. الان هم همین عقیده را دارم.

وصیت نامه ها زبان گویای روح حاكم بر جبهه ها بود. به نظر گنجینه گرانبهایی است كه میتواند روشنگر و راهنما باشد.

از بین عملیاتهایی که فرمودید چندتاییش خیلی روی من تاثیر گزار بود اسمش! به نظرتون کدوم سخت تر بوده ؟
به نظر منظورتان اینه كه روی بنده چه تاثیری داشته؟ عملیات صحنه دلاوری است . واقعا نمیشه شعار داد كسی می تونه تو عملیات رشادت كنه كه قبل از اون روح خودشو ساخته باشه عملیات بیت المقدس 2 در منطقه ماووت عراق خیلی در من تاثیر داشت. ولی عملیات كربلای 5 در سخت بودن یكه . اما واقعا عشقه اون شبها
اگه صدام رو میذاشتند در اختیار تام شما ، باهاش چی کار میکردید ؟
اصلا به این چیز نكردم. این شخص به قدری پست بود كه ارزش فكر كردن نداشت.
اگه فرزند شهید بودید با الانتون چه تفاوتی داشت ؟ و به پدر با چه دیدی نگاه میشد ؟
افتخار دارم كه چندین دوست فرزند شهید دارم . چون پدر خود من از جانبازان جنگ بود و در آخر هم شب 21 رمضان در اثر جراحت وراده از جنگ به رحمت خدا پیوست . فكر نمی كنم تفاوتی داشته باشم. یادمه وقتی به جبهه می رفتم پدرم گفت : خودتو به سخت ترین حالت جنگ یعنی اسارت نیز آماده كن
رزمنده هایی هم بودند که هنگام رفتن به جبهه از عشق به ازدواج ! مثلا حرف بزنند ؟
در جمع خود ما نه! ولی این امر یك غریزه انسانی است و غیر قابل انكار. اما همین امر هم مانع از ادای تكلیف رزمنده ها نشد.
یکی از بچه هاست میگه برادری داشته همسن شما که مفقود الاثر شده ! اگر شما خودتون رو بذارید جای برادران اون شخص ، به نظرتون چقدر مفید میبود اگه برادرتون الان در کنارتون باشه ؟
ببینید اینكه شهدا الان زنده بودند و در كنار یقینا مفید بودند. اما اعتقاد خود من اینكه كه شهدا و مفقودین در كنار ما حضور معنوی دارن. اینكه كسی برادر شهید و یا مفقود داشته باشه احساس تكلیفش بیشتر باید باشه
اگه الان فرزندی داشته باشید که همچون شما بخواد بره میدانهای جنگ چه برخوردی با او میکنید ؟
از خدا می خوام كه من هم اهل عمل باشم و شعار ندم. ولی اگر بچه ام به آن حد شعور رسیده باشه كه در راه خدا احساس تكلیف كنه احساس غرور می كنم.

جمعه 12/7/1387 - 22:26 - 0 تشکر 62526

جناب  mclaren  عزیز . سلام وقت بخیر

1) چرا امام اینقدر دوست داشتنی بودن؟ جوری که هر کدوم از شهدا و ایثارگران وقتی ایشون رو میدیدن انگار کل دنیا رو بهشون دادن؟ جوری که یه ملت رو به پا داشت؟

امام در اثر صداقت و اخلاصش محبوب دلها شد. مردم دیدند امام حرف و عملش یكی و نیتی جز خدا ندارد. امام جز رضایت خدا چیز دیگری در سر نداشت

2) یکم بحثو عوض کنیم، به ورزش علاثه دارین؟ کدوم رشته؟ آیا فعالیت ها می‌کنید؟

بله ورزش می كنم . فوتبال رشته اصلی ام هست. ولی شنا را هم دنبال می كنم. البته در حدی كه بالاخره بدن خودمون را سرزنده نگداریم. هفته ای دو جلسه همراه همكاران اداره فوتبال می كنیم.

3) چرا بروبچز المپیکی ما جز هادی ساعی کسی مدال نیاورد اما بروبچز پارالمپیکی ما بازم غرور آفرینی کردن، اونم با این بودجه کم؟

فكر می كنم المپیكی های گذشته از عدم برنامه ریزی و یا.... المپیك را دست كم گرفته بودند. ولی پارالمپیكی ها با آن اراده و همت میخواستند و توانستند

4) چی میشه که آدم غرور میگیردش؟ مگه ما آدما کی هستیم؟

فراموش كردن اینكه ما در كل كائنات هیچیم. البته نفسانیت ها انسان را غافل می كند
5) وقتی به ستاره‌های بالا سرم نگاه می‌کنم میبینم که سیاره زمین یه جز خیلی خیلی خیلی کوچیکی از جهان خلقت و من انسان که روی این زمین کوچیک واستادم و در برابر زمین خیلی خیلی خیلی کوچیکم ، چی میشه که کاری می‌کنم و ارزشم بالاتر از همه‌ی اینا قرار میگیره و چی میشه که بعضی وقتا تکبر خفم میکنه و احساس میکنم همه رو ریز میبینم؟؟

انسانها اگر در كارهایشان توكل به خدا كنند و رنگ خدایی به كارشان بزنند تا خدا می رسند . و كار برای غیر خدا انسان خوار می كند.

شنبه 13/7/1387 - 14:42 - 0 تشکر 62694

سلام

الا بذکر الله تطمئن القلوب

*******

ممنونم جناب مهدوی که به سوالاتم جواب دادید ... فقط من تعدادی سوال هم در پست اولم مطرح کرده بودم که فکر می کنم شما اون ها رو ندیدید .. ممنون میشم اگه به اون ها هم جواب بدید ... برای همین فعلا سوال جدیدی نمی پرسم ...

یه پیشنهاد هم براتون دارم ... پیشنهاد همکاری ... می خواستم ازتون خواهش کنم تو انجمن های تبیان هم فعالیت داشته باشید ... یا اگه وقتتون این اجازه رو بهتون نمیده ، حداقل در انجمن دفاع مقدس حضور داشته باشید .. فکر می کنم یکی از قدم هایی که شما می تونید برای زنده نگه داشتن یاد شهدا داشته باشید ، همین حضور در دنیای مجازی باشه و چه جایی بهتر از تبیان ... فکر می کنم حضور یکی از رزمنده های عزیز در کنار جوونایی که دارن اون جا فعالیت می کنند بتونه یه حرکت خیلی مثبت باشه ... پس منتظر حضور گرمتون هستیم ...

اللهم عجل لولیک الفرج

ماندگار باشید

یا حق

اللهم ‌ارزقنا توفیق‌الشهادة فی سبیلك تحت لواء ولیك

همراه شما در انجمن سیاسی anjoman.siasi@tebyan.org

و انجمن ورزش و تندرستی anjoman.varzesh@tebyan.org

شنبه 13/7/1387 - 19:55 - 0 تشکر 62785

سلام

آقاي مهدوي واقعا خسته نباشيد خيلي تند تند جواب ميدين.

1-اول از همه مي خوام كه اگر امكانش هست يك عكس از شهيد خليل مشكين باغ برامون بزاريد اگر ميشه اون عكسي كه گفتين از شهادتش گرفتيد(باز هم تاكيد ميكنم اگر دوست داريد)

2-گفتين كه موقع رفتن به جبهه والدينتون بيشتر به خاطر درستون مخالف اعزام شما بودن يعني بعد از اين كه رفتين جبهه درستون رو رها كردين؟رزمنده هاي نوجوان و جوان توي جبهه هم درس مي خوندن؟الان تحصيلاتتون چيه؟

3-بار ها توي خاطرات شنيديم كه رزمنده ها براي باز كردن معبر خودشون رو روي مين مي انداختن شما از اين صحنه ها هم ديدين؟چي ميشه كه يه آدم همچين جراتي پيدا ميكنه؟

4-اين كه ميگن توي جبهه فرمانده ها حتي از سربازها هم قابل تشخيص نبودن(منظورم هم قيافه و هم رفتاره)درسته؟اين تواضع ها چه تاثيري در روحييه رزمنده ها اشت؟

5-اگه اشكالي نداره يكم از خودتون بگيد اين كه چند تا بچه داريد؟و كجا كار مي كنيد؟

ممنون

یاران مردانه رفتند؛ اما هنوز تکبیر وفاداری‌شان از مناره‌های غیرت این دیار به گوش می‌رسد. یاران عاشقانه رفتند؛ اما هنوز لاله‌های سرخ دشت‌های این خاک به یمن آنان به پا ایستاده‌اند.

 انجمن فرهنگ پایداری


برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.