• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن مهدویت > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
مهدویت (بازدید: 4275)
سه شنبه 5/10/1391 - 7:16 -0 تشکر 581210
خودسازی (4) : غفلت....> پیش به سوی جامعه مهدوی





سلام

در چهارمین تاپیک خودسازی قصد داریم
پیرامون "غفلت" گفتگو کنیم و با اصلاح خودمون، قدمی به آرمان شهر مهدوی و افق شیعه نزدیک شویم.




اما غفلت چیست؟

یکی از امور خطرناکی که ممکن است دامنگیر هر کسی شود و او را از سعادت دنیا و آخرت ساقط سازد، «غفلت» است. غفلت از یاد خدا، سر منشأ خود فراموشی و بیگانگی از خویشتن و سرآمد دردها و بیماریهای بشر و زمینه اصلی همه گناهان و رذایل اخلاقی می­باشد و به همین دلیل در روایت از آن به عنوان «أضر الاعداء» یاد شده است.


غفلت در اصل لغت به معنای پوشیده و مخفی بودن است
[1]
و «رجل غُفل» به انسان ناشناخته و کسی که حسب و نسب او مجهول است اطلاق می­شود.
[2]

با توجّه به این معنای لغوی، این واژه در معنایی دیگر نیز به کار رفته است و آن زمانی است که مسئله­ای به دلیل غفلت بر انسان پوشیده شده و از ذهن انسان می­رود. از این رو «غفلت» به سهو و لغزشی اطلاق شده است که انسان را به خاطر کمی مراقبت و هشیاری فرا می‌گیرد.
[3]

در کتب «التحقیق فی کلمات القرآن» نیر در این واژه در این معنا اینگونه آمده است:
«غفلت، غایب شدن چیزی از خاطر انسان و عدم توجّه به آن است و گاهی در مورد بی‌توجهی و روگردانی از چیزی نیز استعمال شده است. پس غفلت عبارت است از نبود تذکّر و یادآوری
[4]

«غفلت» در این معنا مفهوم وسیع و گسترده‌ای نیز یافته است و بر هرگونه بی‌خبری، بی‌توجه بودن، و توجه نداشتن به چیزی از واقعیت‌های فعلی و آینده و گذشته را «غفلت» از آن شیئ اطلاق شده است و در این معنا مقابل آن «ذکر» استعمال می­شود.
[5]



1- ابن منظور، محمد، لسان العرب، دارصادر، 1414ق، چاپ سوم.
2- آمدی، عبدالواحد، غررالحکم و دررالکلم، انتشارات دفتر تبلیغات قم، 1361.
3- اصفهانی، راغب، المفردات فی الفاظ القرآن، طلیعه نور، 1429.
4-برقی، احمد خالد، محاسن، دارالکتب الاسلامیه، قم، 1371.
5- ری شهری، محمد، میزان الحکمه، مکتب الاعلام الاسلامی، 1362.


خودسازی(5):

medman گرامی

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

يکشنبه 24/10/1391 - 20:40 - 0 تشکر 584031

راستی
امیدوارم مفید باشه براتون

تو دعاهاتون ما رو هم بیارید....

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

چهارشنبه 27/10/1391 - 1:16 - 0 تشکر 584357

به نام خدا
سلام



الف) نفس و خطرهای آن

شناخت نفس نخستین ضرورت در امر مجاهده است. یكی از مراتب نفس (مرتبه نازل آن) نفس اماره است كه از درون به بدی فرمان می هد (إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَهٌ بِالسُّوءِ)
[1] و پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله ـ آن را سرسخت ترین دشمنان خوانده است و در آیات، روایات و توصیه های اخلاقی، عرفانی و ادبیات ما، از آن نكوهش بسیار شده و پیروی هوای نفس سرچشمه همه خطاها و گمراهیها به شمار آمده است.

حضرت علی ـ علیه السلام ـ می فرماید: «نَفْسُكَ أقرَبُ أعدائِكَ اِلَیْك».
[2] قرآن كریم پیروی هوای نفس را نوعی پرستش مشركانه می داند كه چشم عقل را كور و قلب را ظلمانی می كند و آدمی را از هویت الهی محروم و از مشاهده حقایق محجوب می سازد و در این باره می فرماید:
آیا دیدی آن كس را كه هوای نفس خود را خدای خود گرفت و با داشتن علم و دانش، خداوند گمراهش ساخت و بر گوش و دلش مهر زد و بر دیدگانش پرده افكند.
[3]

امام صادق ـ علیه السلام ـ از نفس به عنوان وحشتناكترین و تاریكترین حجاب میان انسان و خدا نام برده اند: «لاحِجابَ اَوْحَشُ و أظْلَمُ بین العبدِ و بینَ اللهِ تَعالی مِنَ النفسِ و الهوی».
[4]
هوای نفس به گردابی مهلك مانَد كه هر مقدار آدمی در آن پای بفشارد بیشتر به اعماق آن كشیده می شود و امید نجات را از دست می دهد. هوای نفس تنها به گناه بسنده نمی كند، بلكه آدمی را تا سر حد كفر و انكار آیات خدا به پیش می راند.
به فرموده حضرت امام (ره):
و چون سلطنت نفس اماره و شیطان در باطن، قوی شد و تمام قوا سر به رقّیّت و طاعت آنها گذاشتند و خضوع در پیشگاه آنها نمودند و تسلیم تام شدند، آنها قانع به معاصی نمی شوند و كم كم از معصیتهای كوچك انسان را به معاصی بزرگ و از آنها به سستی عقاید و از آن به ظلمت افكار و از آن به تنگنای جحود و از آن به بغض و دشمنی انبیا و اولیا می كشانند.
[5]

[1] . یوسف، 53.
[2] . تصنیف غرر؛ ص 234.
[3] . جاثیه، 23.
[4] . مصباح الشریعه؛ ص 169.
[5] . چهل حدیث؛ ص 220. 

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

چهارشنبه 27/10/1391 - 1:27 - 0 تشکر 584358

ب) ضرورت مجاهده



با توجه بدانچه از خطرهای نفس اشاره شد، مجاهده با نفس اماره كه در روایات با عنوان «جهاد اكبر» آمده،[1] امری است اجتناب ناپذیر كه تا آخرین روزهای زندگی ادامه دارد.
حضرت علی ـ علیه السلام ـ جهاد با نفس را بالاترین نوع جهاد خوانده است: «ما مِن جِهادٍ أفْضَلُ مِن جهادِ النفسِ».[2]

راز مطلب این است كه اولاً، اصلاح نفس كه اساس تربیت اخلاقی است، جز از طریق مجاهده میسر نیست؛ همان گونه كه حضرت علی(ع) می فرماید: «فی مجاهده النفسُ كَمالُ الصَّلاحِ»؛[3]
ثانیاً، نیل به درجات عالی و كمالات معنوی در پرتو مجاهده با نفس، میسر است؛ زیرا هوای نفس، آدمی را از علم و كمال و كرامت و عزّت و تجلّی استعدادهای انسانی باز می دارد. امیرمؤمنان ـ علیه السلام ـ می فرماید: «مَن اَحَبَّ َنیْلَ الدَّرجاتِ العُلی فَلْیَغْلِبِ الْهَوی»؛[4]
ثالثاً، اگر انسان در جبهه نفس شكست بخورد، در همه جبهه ها شكست خورده است و اسارت نفس انسان را به هر نوع بردگی و انحطاط می كشاند. به فرموده حضرت علی ـ علیه السلام ـ : «مَن اتَّبَعَ هواه أردی نَفْسَه».[5]

بنابراین، اگر انسان بخواهد مالك خویشتن باشد و از قید و بند طبیعت و اسارت تن و اسارت دیگران رهایی یابد، بناچار باید محدودیتهایی را بپذیرد تا از خودِ محدود آزاد شود.

امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ به مالك اشتر چنین می نویسد: تو باید مالك خود باشی و نسبت به خواسته های نامشروع نفس، بخل ورزی، كه بخل ورزیدن نسبت به نفس، عین انصاف در حق آن است.[6]

ریاضت. مجاهده با نفس در پاره ای روایات با عنوان‌ «ریاضت» مطرح شده است. ریاضت یعنی تلاش جهت رام كردن نفس در برابر مشتهیات كه به گفته معصوم ـ علیهم السلام ـ ، از شریعت انفكاك ناپذیر است (الشَّریعَهُ ریاضَهُ النَّفْسِ) و عالی ترین درجات آن برای اولیای خداست.

امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ در نامه ای به عثمان بن حنیف انصاری، فرماندار خود در بصره، می نویسد: همانا نفس خویش را باتقوا و ریاضت تمرین می دهم كه تا در روز هولناك قیامت در امان باشد و بر آن لغزشگاه، ثابت و استوار بماند.[7]

از روایات چنین بر می آید كه ریاضت قله برتر و مرتبه متعالی مجاهده است كه پوینده راه كمال نه تنها از محرمات و مكروهات پرهیز می كند، بلكه از بسیاری امور مباح نیز خودداری می ورزد و بدین وسیله در چهارچوب شرع، بر صفای نفس و توان روحانی خود می افزاید.[8]


باری، جلوه های ملكوتی نفس ناطقه، رهیابی عقل به معارف الهی و عروج روح در ملكوت اعلا و كسب عزت و كرامت انسان، پیش از هر چیز، در گرو پالایش روح و ریاضت و مجاهده با نفس اماره است.


[1] . ابی عبدالله ـ علیه السلام ـ : «ان النبی بعث سریه فلما رجعوا قال مرحبا بقوم قضوا الجهاد الاصغر و بقی علیهم الجهاد الاكبر قیل یا رسول الله و ماالجهاد الاكبر؟ قال جهاد النفس» (فروع كافی؛ ج 5، ص 12).
[2] . تصنیف غرر؛ ص 243.
[3] . همانجا.
[4] . همان؛ ص 241.
[5] . همان؛ ص 243.
[6] . نهج البلاغه؛ نامه 53.
[7] . همان؛ نامه 45.
[8] . در فرهنگ امروز عرب، از ورزش به ریاضت بدنی تعبیر می شود. بدین ترتیب، بی تناسب نیست گفته شود همان گونه كه ورزش جسمانی بر قوای بدن می افزاید،
ورزش روحی (ریاضت) نیز قدرت نفسانی بشر را بالا می برد و هر اندازه با تمایلات تن مبارزه شود، روحی قوی تر شده، اعمال خارق العاده انجام می دهد. راز اعمال غیرعادی مرتاضان را در همین قدرت روحی باید جست، هر چند در مشروع بودن برخی ریاضتها جای گفتگوست و ریاضت شرعی با ریاضیتهای غیرشرعی تفاوت بارز دارد.

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

چهارشنبه 27/10/1391 - 1:32 - 0 تشکر 584359

ج) حقیقت مجاهده

مجاهده و ریاضت در اسلام، نه به معنای محرومیت از نعمتهای الهی و سركوب تمایلات مشروع مادی است، آنگونه كه درپاره مسلكهای افراطی ترویج شده است، بلكه به معنای محدود ساختن و مهار كردن و به كار گرفتن این استعدادها در جهت رشد و كمال و تعالی آدمی است.
در واقع، محدودیت كه یك اصل منطقی در نظام آفرینش است و به طور خودكار و تحت تدبیر و امر الهی جریان دارد، رمز مصونیت و بقای موجودات و از جمله انسان است؛ مثلاً انسان با خصلت غریزی خود به خوردنیها و آشامیدنیهای مطبوع تمایل نامحدود دارد، اما در همین حال، ساختار طبیعی بدن، او را محدود می سازد و آنگاه كه نیاز بدن تأمین شد و به مرز طبیعی رسید، آب و غذا را پس می زند.

پیامبران خدا برانگیخته شدند تا كاروان انسانی را در مسیر كمال همراهی كنند و محدوده هر یك از قوا را مشخص نمایند تا انسان در پرتو عقل و شرع، شهوت و غضب را مهار كند، نه آنكه به تعطیل بكشاند.

و نیز ناگفته نماند كه اسارت و بردگی انسان در برابر امیال نفسانی نه تنها سد راه تكامل و مقامات عالی انسانی است و موجب به ركود و خمول كشیده شدن توان نامحدود معنوی اوست و سعادت ابدی او را به مخاطره می افكند، بلكه در همین جهان مادی و زندگی دنیوی نیز موجب فساد و ویرانی و هرج و مرج اخلاقی خواهد بود و ادامه حیات اجتماعی را در فضایی از عواطف انسانی و تعهدات اخلاقی ناممكن می سازد؛ به همین دلیل است كه هیچ یك از جوامع،‌آزادی انسان را به طور مطلق نپذیرفته اند و همه مكاتب، نوعی محدودیت را الزامی می دانند.

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

چهارشنبه 27/10/1391 - 14:6 - 0 تشکر 584437

dehkade2010 گفته است :
[quote=dehkade2010;591792;584357]

به نام خدا
سلام



الف) نفس و خطرهای آن



حضرت علی ـ علیه السلام ـ می فرماید: «نَفْسُكَ أقرَبُ أعدائِكَ اِلَیْك».
[2] قرآن كریم پیروی هوای نفس را نوعی پرستش مشركانه می داند كه چشم عقل را كور و قلب را ظلمانی می كند و آدمی را از هویت الهی محروم و از مشاهده حقایق محجوب می سازد و در این باره می فرماید:
آیا دیدی آن كس را كه هوای نفس خود را خدای خود گرفت و با داشتن علم و دانش، خداوند گمراهش ساخت و بر گوش و دلش مهر زد و بر دیدگانش پرده افكند.
[3]


[1] . یوسف، 53.
[2] . تصنیف غرر؛ ص 234.
[3] . جاثیه، 23.
[4] . مصباح الشریعه؛ ص 169.
[5] . چهل حدیث؛ ص 220. 



هوالعزیز
سلام
منظور از نوعی پرستش مشرکانه چیه؟
چه نوعی؟


وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ

 
پنج شنبه 28/10/1391 - 10:50 - 0 تشکر 584538

jtayebe گفته است :


هوالعزیز
سلام
منظور از نوعی پرستش مشرکانه چیه؟
چه نوعی؟


dehkade2010 گفته است :
[quote=jtayebe;393644;584437][quote=dehkade2010;591792;584357]

به نام خدا
سلام



الف) نفس و خطرهای آن



حضرت علی ـ علیه السلام ـ می فرماید: «نَفْسُكَ أقرَبُ أعدائِكَ اِلَیْك».
[2] قرآن كریم پیروی هوای نفس را نوعی پرستش مشركانه می داند كه چشم عقل را كور و قلب را ظلمانی می كند و آدمی را از هویت الهی محروم و از مشاهده حقایق محجوب می سازد و در این باره می فرماید:
آیا دیدی آن كس را كه هوای نفس خود را خدای خود گرفت و با داشتن علم و دانش، خداوند گمراهش ساخت و بر گوش و دلش مهر زد و بر دیدگانش پرده افكند.
[3]


[1] . یوسف، 53.
[2] . تصنیف غرر؛ ص 234.
[3] . جاثیه، 23.
[4] . مصباح الشریعه؛ ص 169.
[5] . چهل حدیث؛ ص 220. 


سلام

میدونیم که شرک رو در دو دسته تقسیم می کنند
شرک خفی و شرک
که در شرک جلی علناً و عملاً خدا رو خالق و آفریننده نمی دونن. و در شرک خفی هم انسان مومنی که به خدا اعتقاد داره اما از روی اشتباه و غفلت خدا رو نادیده میگیره...

حالا پرستش هوای نفس هم نوعی از شرک هست. حالا اینکه در جلی یا خفی هست رو نمیدونم:)

منابع جهات مطالعه :::::::::::

شرک جلی و خفی

تفسیر ایه 23 سوره جاثیه

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

جمعه 29/10/1391 - 1:8 - 0 تشکر 584606

هوالعزیز
سلام

یه آدم هایی خیلی راحت گول می خورن
کلا" ساده ان
یا خودشونو زدن به سادگی
چرا؟
غافلن خب

فی السُّكُونِ إلی الغفلَةِ اِغْتِرَارٌ.

«غررالحكم، ح 6454»


امام علی - علیه السلام - فرمود: روی آوردن به غفلت، موجب فریب خوردن است.


وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ

 
شنبه 30/10/1391 - 10:22 - 0 تشکر 584752

دشمن سوم: دنیا

دشمن سوم ما دنیاست، و دنیا دشمن عجیبی برای انسانهاست. قرآن شریف در آیات فراوانی تذكّر می‌دهد كه انسان! مواظب باش زرق و برق دنیا تو را گول نزند! مواظب باش! این گول است، گولش را نخوری. دنیای حرام با آخرت جمع نمی‌گردد.

«یا اَیُّهاَ النّاسُ اِنَّ وَعْدَ اللهِ حَقٌّ فَلا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَیوهُ الدُّنْیا وَلا یَغُرَّنَّكُمْ بِاللهِ الغَرُورُ؛[1]
ا
ی مردم! به درستی كه وعده‌ی خدا حق است پس (مواظب باشید) كه زندگی دنیا شما را نفریبد و نیز آن فریب دهنده (شیطان) شما را نسبت به (الطاف) خدا مغرور نكند.»

ای مردم! از دو دشمن سرسخت بپرهیزید؛ یكی دنیا شما را گول نزند یكی هم شیطان. دنیای حرام با آخرت جمع نمی‌گردد.

یكی از كارهای بهلول این بود كه در وسط راه یك تیر بزرگی افتاده بود این طرف را می‌گرفت بلند می‌كرد آن طرف زمین می‌ماند؛ طرف دیگر را می‌گرفت این طرف زمین می‌ماند؛ وسط را می‌گرفت نمی‌توانستد بلند كند. به او می‌گفتند: بهلول! چكار می‌كنی؟ می‌گفت این دنیا و آخرت است دنیا را بگیرم آخرت زمین می‌ماند؛ آخرت را بگیرم دنیا زمین می‌ماند؛ هر دو تا را بخواهم با هم جمع كنم نمی‌شود. یعنی دنیای حرام و آلوده با آخرت جمع نمی‌شود.

«تِلْكَ الدّارُ الاخِرَهُ نَجْعَلُها لِلَّذینَ لایُریدُونَ عُلُوّاً فِ الْاَرْضِ وَلا فَساداً وَ الْعاقِبَهُ لِلْمُتَّقینَ؛[2]
ما سرای آخرت (و بهشت) را برای كسانی قرار دادیم كه در زمین اراده‌ی علوّ و فساد (و سركشی) ندارند و (حسن) عاقبت مخصوص پرهیزكاران است.»

خانه‌ی آخرت مختصّ آن افرادی است كه ریاست طلب نباشند؛ مختصّ آن افرادی است كه دنیا پرست نباشند. دنیا پرستی معلوم است كه عاقبت خانه‌ی آخرت انسان را خراب می‌كند.

قضیّه‌ای درباره‌ی بزرگ مرجع تقلید، مرحوم آقا شیخ محمد تقی شیرازی ـ رضوان الله تعالی علیه ـ نقل می‌كنند: ـ وی مردی است بسیار محقق و از نظر عمل و تقوی و خودسازی بسیار بالاست. ـ وقتی مرحوم میرزای بزرگ ـ رحمه الله ـ از دنیا رفت، مسلّم بود كه مرجعیّت برای اوست. اما وقتی می‌خواستند به جنازه‌ی میرزای بزرگ نماز بخوانند،‌آقا نبود. این طرف، آن طرف، بالأخره آقا را در سرداب مطهر پیدا كردند. از بس گریه كرده بود چشم‌های مباركش ورم كرده بود. بعد قضیّه را نقل كرده و فرموده بود: وقتی خبر مرگ میرزای بزرگ به من رسید با خود گفتم: «رئیس شدی» و از این موضوع خوشم آمد؛ فهمیدم كه من لیاقت مرجعیت را ندارم. فهمیدم این مرجعیت برای من دنیاست. لذا آمدم خدمت آقا امام زمان ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ؛ ایشان را قسم دادم به مادرشان زهرا ـ علیها السلام ـ كه من مرجع نشوم برای اینكه لیاقت ندارم.

«تِلكَ الدّارُ الْاخِرَهُ نَجْعَلُها لِلَّذینَ لایُریدوُنَ عُلُواً فیِ الْاَرْضِ وَلا فَساداً وَ الْعاقِبَهُ لِلْمُتَّقینَ»[3]
دنیا گول می‌زند. دنیا انسان را مشغول می‌كند؛ و اگر انسان، خدای نكرده، غرق در دنیا شد نظیر كسی كه در لجن زاری فرو رود. آن به آن بیشتر فرو می‌رود تا بالأخره مرگ او فرا رسد. نظیر كرم ابریشم، دور خود می‌تند تا خفه شود.

اگر دنیا انسان را گرفت، اگر غفلت از این دشمنِ بزرگ شد، مسلم است كه انسان را تباه می‌كند. این تكرار قرآن، به ما می‌فهماند كه این دشمن بزرگی است.

لذا اول چیزی كه غفلت به سر ما می‌آورد این است كه: ما غافل از دشمن‌های خود می‌شویم؛ دشمنی مثل دنیا، مثل نفس امّاره، مثل شیطان.

توجه می‌خواهد تا مواظب این سه دشمن باشیم؛ و بالأخره این سه دشمن با ما هست تا بمیریم، یا اینكه به واسطه‌ی توجه، به واسطه‌ی رابطه‌ی با خدا، به واسطه‌ی توسل به اهل بیت ـ علیهم السلام ـ غلبه بر آنها پیدا كنیم. یا به واسطه‌ی غفلت، او غلبه بر ما پیدا كند و ما را جهنمی كند.

[1] . سوره فاطر، آیه 5.
[2] . سوره قصص، آیه 83.
[3] . سوره قصص، آیه 83.

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

يکشنبه 1/11/1391 - 2:41 - 0 تشکر 584855

به نام خدا
سلام

سالروز شهات امام حسن عسکری علیه السلام رو تسلیت می گم.

داشتیم از اقسام غفلت صحبت می کنیم؛ به اولین موردش اشاره کردیم که غفلت از دشمن بود و خود همین دشمن هم انواعی داشت: شیطان، هوای نفس و دنیا

حالا می خوایم دومین قسم از اقسام غفلت رو بگیم: غفلت از عمر!

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

يکشنبه 1/11/1391 - 3:3 - 0 تشکر 584856

اقسام غفلت
1ـ غفلت از دشمن
2- غفلت از عمر



2. غفلت از عمر

غفلت دوم كه موجب بدبختی ماست، غفلت از «عمر» است. عمر، نعمت فوق العاده بالایی است. هیچ نعمتی بعد از ولایت، از نعمت عمر بالاتر نیست. در میان عوام مردم مشهور است كه عمر طلاست. اما این غلط است؛ این تشبیه، تشبیه اشتباهی است، عمر طلا نیست؛ بسیار با ارزش‌تر از آن است. انسان اگر توجه به عمر و جوانی داشته باشد، می‌تواند در همان جوانی، سعادت دنیا و آخرت را برای خود تأمین كند.

چه بسیار افرادی را سراغ داریم كه بیش از چهل یا پنجاه سال از عمرشان نگذشته بود، اما به خاطر توجه به عمرشان، افتخارها آفریدند. بیش از دویست جلد كتاب درباره‌ی ترویج اسلام و تشیّع، فقه تشیّع، نوشتند. عكس آن هم چه بسیار سراغ داریم؛ صد سال عمر كرد اما فقط و فقط مانند یك حیوان آمد؛ مثل یك حیوان خورد؛ و مثل یك حیوان از دنیا رفت. یا به قول روایت، سنگی آمد و كم كم جای خود را در جهنم باز كرد. یك آدمی كه هفتاد سال عمر كرد وقتی مرد، ‌صاف رفت ته جهنم!

«اِنَّ الْمُنافِقینَ فیِ الدَّرْكِ الأَسْفَلِ مِنَ النّارِ؛
[1] البته منافقان را در جهنم، پست‌ترین جایگاه است.»
بدبختی اینجاست كه افرادی كه غفلت از عمر دارند خوابند. پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ می‌فرمود:
«النّاسُ نِیامٌ فَاِذا ماتُوا انْتَبَهُوا؛ مردم خوابند؛ یك وقت بیدار می‌شوند كه عزرائیل بیاید

قرآن می‌فرماید: وقتی عزرائیل آمد انسان می‌بیند عمرش به غفلت گذشته، از عمر استفاده نكرده، و كار هم از كار گذشته است. آنجا می‌گوید: خدایا! مرا برگردان برای اینكه كاری برای قبر و قیامتم بكنم؛ برای اینكه آدم بشوم.

«رَبِّ ارْجِعُونِ، لَعَلّی اَعْمَلُ صالِحاً فیما تَرَكْتُ كَلاّ؛
[2] (گوید) پروردگارا! مرا (به دنیا) باز گردان تا شاید به تدارك گذشته عمل صالحی بجای آورم. (به او خطاب می‌شود كه) هرگز نخواهد شد.»

دم مرگ می‌بیند كاری نكرده است؛ عمرش به غفلت گذشته است؛ می‌گوید: خدا! مرا برگردان. خطاب می‌شود: برگشت محال است.

قرآن می‌فرماید: نه فقط دم مرگ، بلكه وقتی كه در جهنم رفت، آنجا با آه و ناله می‌گوید: خدایا! مرا برگردان تا برای عالم آخرت كاری بكنم، اما جواب نفی می‌شنود، قرآن می‌فرماید:

«و هُمْ یَصْطَرِخُونَ فیها رَبَّنا اَخرِجْنا نَعّمَلْ صالِحاً غَیْرَ الَّذی كُنّا نَعْمَلُ»
[3]
«كفار در جهنم فریاد می‌كشند (و می‌گویند) پروردگارا! ما را (از جهنم) بیرون ببر تا اعمال صالح انجام دهیم ـ غیر آنچه كه تاكنون می‌كردیم.»

یعنی جهنمی‌ها در جهنم آه و ناله می‌كنند. یكی از حرف‌هایشان این است كه خدایا! ما را به دنیا برگردان تا اعمال صالحی انجام بدهیم. به آنها خطاب می‌شود: مگر هفتاد سال عُمر به تو ندادم، ‌چه كردی؟ مگر جوانی و پیری نداشتی؟ جوانی‌ات را صرف چه كاری كردی؟ پیری‌ات در چه مصرف شد؟


[1] . سوره نساء، آیه 145.
[2] . سوره مؤمنون، آیات 99 و 100.
[3] . سوره فاطر، آیه 37.


 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.