• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
زن ریحانه آفرینش (بازدید: 1477)
جمعه 17/6/1391 - 19:53 -0 تشکر 548984
زن و خانواده در پاکستان

مرداد ماه، سالروز اعلام استقلال کشور پاکستان است. جایگاه مهم پاکستان در میان کشورهای اسلامی و نیز فضای سیاسی، اجتماعی ویژه ای که این کشور دارد مناسب می نمود که در پی سری مباحثی که تاکنون در زمینه بررسی وضعیت زنان در کشورها یا جوامع اسلامی داشته ایم نگاهی نیز از این زاویه به کشور همسایه، پاکستان داشته باشیم. آنچه در پی می خوانید، اولین بخش این بررسی است که آرزو می کنیم آگاهیهای خوبی را در اختیار علاقه مندان قرار دهد. ان شاءاللّه «پیام زن»

پاکستان سرزمینی است با زیباییهای بسیار و چشم اندازهای به غایت متنوع، مانند کوههای همواره پوشیده از برف، بیابانهای سوزان، دشتهای پر بار کشاورزی و حاصلخیزترین گندمزارهای آسیا. در این کشور شهرهای بزرگ پیشرفته نیز وجود دارد، ولی به طور عمده پاکستان سرزمینی روستایی است و کشاورزی پشتوانه اصلی اقتصاد آن به شمار می آید. با آنکه کوششهای فراوانی برای وارد کردن صنعت به کشور به عمل آمده، دو سوم از زحمتکشان کشور را دهقانان تشکیل می دهند. هر چند در جای جای این کشور مشکلات بسیاری وجود دارد که غلبه بر آنها دشوار می نماید، مشکل اصلی بار فقری است که بر دوش بیشتر مردم سنگینی می کند. مردم صحراهای سوزان برای محصولات عمده خود، گندم و ارزن، به بزرگترین شبکه کانالهای جهان که با جریان رود سند مرتبط است وابستگی دارند. اما به رغم تکیه پاکستان بر کشاورزی، تنها در حدود یک پنجم این سرزمین آفتاب سوخته و غبارخیز قابل کشت است. حتی زمینهای زیر کشت نیز به واسطه افزایش میزان نمک و فرسایش خاک رو به کاستی است. گرچه پاکستانیها آثار فرهنگی مشترک بسیار دارند اما همه به یک زبان صحبت نمی کنند. بعضی از مناطق برای خود زبان محلی ویژه ای دارند. بیشتر پاکستانیها به یکی از چهار زبان مادری سخن می گویند. رایج ترین زبان، زبان پنجابی است که 64 درصد از مردم بدان سخن می گویند.

خوشبختانه زبان اردو در سر تا سر کشور تا اندازه ای فهمیده می شود و با اینکه کمتر از ده درصد مردم به عنوان زبان مادریشان بدان سخن می گویند، زبان ملی پاکستان انتخاب شده است. این اغتشاش زبانی تا حدودی مانعی بر سر راه وحدت ملی است. هر چند عوامل جداسازنده زبان و جدایی طلبی منطقه ای بر مشکلات پاکستان افزوده اند، اما یک واقعیت مسلم هنوز به قوت خود باقی است. در جامعه عمدتا زراعی پاکستان، ثباتی بنیادی به چشم

می خورد. اگر چه رادیوها و مدرسه ها آهنگ زندگی روستایی را دگرگون می سازد، هنوز مردان برای قلیان کشیدن گرد هم می آیند و زنان، سر چاههای آب برای نجواهای دوستانه توقف می کنند. مردان و زنان پاکستانی در مواجهه با سختیها تحمل شگفت انگیزی از خود نشان می دهند. آنان مردمی هستند بسیار مهربان، مصمّم و با توان روحی بسیار.

جمعه 17/6/1391 - 20:1 - 0 تشکر 549002


نقش زن پاکستانی در خانواده


همان طور که گفته شد زنان در پاکستان غالبا به عنوان اعضاء یک گروه خویشاوندی محسوب می شوند. به عنوان دختر، خواهر، همسر، مادر و عروس یا از طریق خویشاوندیهای دیگر. گاهی اوقات زنان بر اساس شغل خود موقعیتی خاص پیدا می کنند ولی رابطه آنها در داخل نظام خانوادگی هنوز ویژگی خاص خود را حفظ کرده است. این نقش در نظام خانوادگی با توجه به دستور اسلامی در باره اهمیت خانواده در ساخت کلی جامعه ثابت است. در خانواده های غیر هسته ای، یعنی خانه هایی که در آن، زن با خانواده شوهر خود زندگی می کند، گروه خویشاوندی غالبا شامل عروس و داماد جوان، پدر و مادر داماد، برادرها و گاه خواهران و همسران برادران ازدواج کرده می شود و گاهی اوقات ممکن است پدربزرگ، مادربزرگ، خاله، عمه، دایی یا عمو در این گروه خویشاوندی باشند. در این خانواده، غالبا مادرشوهر از احترام و اقتدار خاصی برخوردار است. از پسر و عروس او انتظار می رود که به او احترام بگذارند و تابع محض او باشند.


در این نوع خانواده، مسائل مالی بیشتر توسط مادرشوهر مدیریت و اداره می شود. اعضاء این خانواده معمولاً ارتباط زیادی با هم دارند. عروس با اعضاء مؤنث خانواده ارتباط زیادی برقرار می کند و از او انتظار می رود تمام تعهداتی را که در سنت است، نسبت به افراد خانواده شوهر خود بجا آورد، ولی مسائل همیشه به این راحتی پیش نمی رود. مشاجره بین همسران دو برادر یا بین مادرشوهر و عروس بسیار رایج است. نقش دیگری که از آن می توان در خانواده پاکستانی نام برد، نقش مادری زنان است. به دنیا آوردن کودک در پاکستان یک نعمت محسوب می شود و فرزند نداشتن، همدردی دیگران را به همراه دارد. و از آنجا که نقش مادر از نظر دینی ارزش بسیار والایی دارد، احترام به مادر در جامعه پاکستان به خوبی رعایت می شود. یک زن پاکستانی هنوز 7 تا 8 فرزند به دنیا می آورد ولی اکثر زنان عقیده دارند خانواده خوب و شایسته بین 4 تا 5 فرزند دارد اما بیشتر زنان حاضر نیستند که از روشهای پیشگیری از بارداری استفاده کنند و مهمترین دلیل آنها عقاید مذهبی و دلیل دیگر آنها ترس از اثرات جانبی و مخالفت شوهر یا خانواده او است. در پاکستان امروزی، اگر چه سن ازدواج و تشکیل خانواده، چه برای زنان و مردان، کمی افزایش یافته است، اما سنن و رسوم دست و پا گیر که تلفیقی از آداب و رسوم و باورهای هندی با فرهنگ پاکستان است، هنوز دست و پا گیر و مسأله ساز می باشد.


در حالی که مدارک نشان می دهد سن ازدواج در پاکستان افزایش یافته است، اکثر ازدواجها هنوز در سنین جوانی انجام می گیرد. طلاق اگر چه از نظر دینی مجاز است ولی امری شرم آور محسوب می شود و بنابراین به ندرت انجام می شود. به زن اجازه داده شده اگر دلیل عادلانه ای دارد طلاق بگیرد، ولی در واقع، زنان کمتر این کار را انجام می دهند. ازدواج مجدد بیوه ها و مطلّقه ها اگر چه در اسلام آزاد است، ولی در پاکستان به ندرت صورت می گیرد لکن ازدواج مجدد مردان بی همسر بیش از ازدواج مجدد در زنان بیوه رایج است.


در پاکستان ازدواج مجدد برای مردان تا چهار زن آزاد است اما رضایت کتبی زن اول در این خصوص لازم است و این امر به ندرت اتفاق می افتد.


در یک خانواده پاکستانی، زن مطیع محض همسر است و اکثر تصمیمات مهم خانه مثل خرید، مدرسه فرزندان، تصمیم گیری و برنامه ریزی زندگی توسط مرد خانه صورت می گیرد و در واقع رئیس خانواده او است. اگر چه زنان در بیشتر خانواده ها در واقع رئیس هستند و امور خانه و خانواده را می چرخانند، اما آنها را کسی به عنوان رئیس خانواده به حساب نمی آورد و زنان در صورتی رئیس خانواده خوانده می شوند که بیوه باشند یا تنها زندگی کنند.


از طرف دیگر مهاجرت کارگران پاکستانی به عربستان سعودی و کشورهای خلیج فارس، یک سری مسائل و مشکلاتی که مستقیما بر روی خانواده ها و در مقیاس بزرگتر روی نهاد اجتماعی پاکستان تأثیر گذاشته را بوجود آورده است. یکی از این مسائل تبدیل شکل سنتی اداره خانواده از پدرسالاری به مادرسالاری است. این پدیده در جای جای کشور اسلامی پاکستان مشهود است و نمود بیشتر آن در جوامع روستایی ایالت پنجاب پاکستان این امر بیشتر هویدا است.



جمعه 17/6/1391 - 20:1 - 0 تشکر 549004


فقر و زنان پاکستانی


زنان پاکستانی در مقایسه با مردان، عموما از موقعیت نامساعدی برخوردارند. فقر زنان نشان دهنده شکست اساسی در سیستمهای عادی اجتماعی می باشد. این امر که پیامدهای جدی برای زنان دارد، به بافت اجتماعی که زن جزء مهمی از آن را تشکیل می دهد برمی گردد. فقر زنان ریشه در وضعیت اجتماعی ـ اقتصادی خانواده ها، ساختار اجتماعی جامعه، صفات غریب نهادهای خانوادگی، اسلوبهای رفتار اجتماعی و ساختار آداب و رسوم اجتماعی دارد. از دید بررسی حاضر، زن فقیر، به مثابه زنی تعریف شده است که منابع طبیعی حمایت اقتصادی، اجتماعی و عاطفی را از دست داده و به منابع دیگری که در حالت عادی ممکن نبود از این طریق امرار معاش نماید، وابسته شده است.


ـ 90 درصد زنان فقیر متعلق به طبقه اجتماعی، اقتصادی پایین هستند.


ـ مشکلات اقتصادی زمینه را برای تقریبا تمامی موارد فقر فراهم می کند.


ـ اکثریت زنان فقیر متأهل هستند.


ـ بسیاری از زنان فقیر در خانواده های گسترده خود از روابط ناسالم برخوردارند.


ـ بسیاری از این زنان فقیر، یا خیلی جسور و مستقل و باهوشند و یا بسیار عقب مانده و از نظر احساسی بی ثبات.


ـ ازدواج اجباری و ازدواجهایی که والدین برای دختر ترتیب می دهند یکی از مهمترین عوامل فقر برای زنان در جامعه پاکستان است.


ـ رفتار خشونت آمیز والدین غیرصلبی در فقر زنان جوان در پاکستان نقش عمده ای دارد.


ـ از نظر اقتصادی، نقش غیر تولیدی زن در جامعه سنتی مهمترین عاملی است که منجر به فقر او می شود.


ـ مشکلات زناشویی در میان والدین نیز از علل فقر به شمار می رود.


ـ بسیار مشکل است که یک زن فقیر را در کشور پاکستان توانبخشی کرد و او را به جامعه باز گرداند.


ـ بسیاری از زنان فقیر خصوصا در جوامع روستایی، پس از مرگ شوهر توسط خانواده شوهر خود طرد می شوند و اموالشان نیز مصادر می گردد.



جمعه 17/6/1391 - 20:2 - 0 تشکر 549007


به زنان در پاکستان چه می گذرد؟


این عنوان مطلبی است که بولتن سیما در راولپندی تهیه کرده است. از جمله اینکه در جامعه پاکستان، زن از احترام و جایگاه ویژه خود برخوردار نیست. خصوصا در دوران حاکمیت رژیمهای نظامی، مصائب وحشتناک زیادی بر زنان این کشور گذشته است. ظلم و ستمی که حتی در جوامع غیر اسلامی بر زنان وارد نمی شود. برهنه کردن و کشاندن زنان و دختران جوان به خیابانها و یا وادار کردن آنها به اجرای انواع رقصها، خوانندگی و ... از جمله مصائبی است که گریبان نیمی از پیکره جامعه را گرفته است. مصیبت بالاتر اینکه کسی با چنین وضعیتی مخالفت نمی کند. مردم نسبت به وضعیت موجود عادت کرده و در واقع بی تفاوت شده اند و عاطفه و احساس را از آنها گرفته اند. اگر قبلاً در هر گوشه از مملکت اسلامی پاکستان سرقتی صورت می گرفت فقط جهت کسب مال و ثروت بود. اما متأسفانه امروزه علاوه بر غارت اموال مردم، با زور به زنان تجاوز می کنند. مردم نیز به دلیل پرهیز از آبروریزی در جامعه از شکایت به پلیس و مراجع قانونی امتناع می ورزند. لذا وقوع چنین جنایاتی در مراکز و مراجع ذیصلاح دقیقا ثبت نمی شود و آمار دقیقی به دست نمی دهد. با این حال در سال 1375 (1996م) وقایع زیادی رخ داد که اهم آنها به طور اجمال به شرح زیر است:


ـ طبق گزارش روزنامه ها، حدود 80 زن به قتل رسیده اند که اکثر آنها در اثر سوء تفاهم و تعصب بیجای شوهران، جان خود را از دست داده اند.


ـ تقریبا حدود یک هزار زن در اثر انفجار کپسول گاز سوخته و جان سپرده اند.


ـ هزاران مورد جرائم از قبیل ربوده شدن، قتل، تجاوز، سوزانیدن و ... به ثبت رسیده است.


ـ 3443 دختر 11 تا 18 ساله مورد هتک حرمت واقع شده اند. قابل ذکر است که در این مورد ارقام نشان دهنده عمق فاجعه نیست چرا که در اکثر موارد به علت حفظ آبرو و شرم و حیا، مسائل و معضلاتی از این گونه پوشیده و پنهان می ماند و هرگز به ثبت نمی رسد.


ـ تعداد 38000 درخواست طلاق شده که 18000 آنها منجر به متارکه شده است. آمار و ارقامی که در مطلب فوق ذکر گردید، سیمای دقیقی از وضعیت زن مسلمان پاکستانی را ارائه نمی دهد. ولی چون بیان چنین دردها و معضلات اجتماعی از زبان مردم پاکستان است، جای تردید در این زمینه باقی نمی گذارد.


چنان که درگیری زن با شوهر معتاد و تنبیه شدن وی توسط شوهرش اختلاف زنان جوان با شوهران در اثر نداشتن جهیزیه و تنبیه شدن و حتی جدایی آنها از همدیگر اختلاف خانوادگی در اثر سوءظنهای بیجا از جمله مواردی است که با زندگی اکثر زنان پاکستانی بویژه روستائیان عجین شده است. آنچه قاطعانه می توان ادعا کرد این است که زنان در جامعه پاکستان امنیت لازم را ندارند.



جمعه 17/6/1391 - 20:2 - 0 تشکر 549010


نگاهی به وضعیت زنان منطقه آزاد پاکستان



مناطق آزاد پاکستان، مناطق عشایرنشین استان سرحد شمال غربی همجوار با کشور افغانستان را در بر می گیرد. مردم عشایر این مناطق مسایل و مشکلات اجتماعی را طبق قوانین و مقررات عشایری و سیستم جرگه ای حل و فصل می کنند. دولت پاکستان در اداره امور قبایل نفوذ کامل ندارد. مردم این مناطق حتی از حق رأی دادن در مجلس شورا و ایالتی محروم هستند و فقط رؤسای قبایل از حق رأی دادن برخوردار می باشند. مناطق عشایرنشین پاکستان در دوران حکومت بریتانیا بر شبه قاره به صورت آژانس اداره می شدند.


زنان مناطق آزاد کشور پاکستان از محرومترین قشرهای این کشور هستند، هیچ گونه آزادی نداشته و از حق کسب تحصیل و علم نیز محروم می باشند و عده معدودی هم که موفق به کسب علم می شوند، بعد از اتمام تحصیلات به دلیل مخالفت خانواده، اجازه فعالیت در جامعه را ندارند. ازدواج دختران، در این مناطق بسیار عجیب است. غالبا والدین، دختران خود را می فروشند. دختر دم بخت به ازدواج کسی درمی آید که مبلغ بیشتری بپردازد. در امر ازدواج و تشکیل خانواده معیار و ضوابط منطقی وجود ندارد. در باره مردی که با دختر ازدواج می کند تحقیق لازم به عمل نمی آید. در این رهگذر، آینده دختران قربانی حرص و طمع والدین می شود. تنها درصد پایینی از خانواده ها دخترانشان را مطابق قوانین اسلام به منزل بخت می فرستند و یا در مسأله «ارث» سهیم می دانند.


برای حل این معضل، علماء و روحانیون تلاش فراوانی کرده اند ولی فعالیت آنها سودی نبخشیده و مردم مناطق آزاد طبق سنن و رسوم رایج خویش عمل می کنند. برنامه تنظیم خانواده در این مناطق اجراء نمی شود. هر ساله تعداد زیادی از زنان، «مادر» می شوند. کمبود شدید پزشک در این مناطق بسیار محسوس است. زنان از توضیح بیماریهای داخلی برای پزشکان معدودی که در این مناطق به خدمت مشغول هستند، شرم دارند و به ناچار با بیماری کنار می آیند.


هر کس پول بیشتری بدهد دختر مال او است. زنان مناطق آزاد پاکستان در باتلاق مشکلات فرورفته اند. متأسفانه در جهان امروز، ما هنوز شاهد چنین جهالت و نادانی هستیم و والدین فقط در این فکر هستند که چه کسی پول بیشتری می دهد تا دختر خود را به او بدهند.


در میان زنان مناطق آزاد، زنهایی وجود دارند که موی سرشان ریخته است. آنها از صبح تا ظهر هر روز به هیزم شکنی مشغول بوده و بعدازظهرها تا شب از چشمه آب می آورند. مردان این مناطق کمتر به فکر وضعیت روحی و جسمی زنان خود هستند. حتی زنان باردار و مریض موظف هستند کار خود را انجام دهند. مردان در منزل می نشینند و زنان در مزارع و فعالیتهای اجتماعی حضور دارند.



جمعه 17/6/1391 - 20:3 - 0 تشکر 549013


زنان پاکستانی و بهداشت


این حقیقت که زنان «بی حاصل» در نظر گرفته می شوند، منجر به کاهش سلامت زنان نسبت به مردان شده است. این مسأله در میزان مرگ و میر زنان نسبت به مردان مشخص است و مانند کشورهای دیگر شبه قاره، تعداد مردان در پاکستان بیشتر از تعداد زنان است. از آنجایی که یک دختر پاکستانی از برادر خودش فرد کم ارزش تری در نظر گرفته می شود، بنابراین از برادرش کمتر غذا می خورد و به ندرت او را نزد پزشک می برند.


در دوران نوجوانی که ازدواج می کند، سلامت او به دلیل حاملگی زیاد که در بسیاری موارد به افتادن بچه منجر می شود و زایمانهای متعدد و در نتیجه شیردادن زیاد، کاهش پیدا می کند. زنان و مردان پاکستانی زمانی که به سن پیری می رسند فقط نزد پسر خود می روند و به همین دلیل زنان آن قدر زایمان می کنند تا اینکه حداقل 2 پسر داشته باشند. به همین دلیل اکثر زنان پاکستانی به شدت کم خون هستند و بسیار عادی است که زنان در پاکستان از نظر سنی دو برابر شوهران خود به نظر می رسند.


در پاکستان، کشوری که کودکان از ارزش زیادی برخوردارند، بچه به دنیا آوردن، بویژه فرزند پسر به عنوان عاملی مهم برای زن بالغ متأهل در نظر گرفته می شود. عقیم بودن، بدبختی بزرگی محسوب می شود و در بسیاری از موارد، دلیل طلاق دادن زن یا ازدواج مجدّد مردها بوده است.


بر اساس تحقیقات ملی، معلوم شده است که تعداد فرزند مطلوب در یک خانواده 4 فرزند است. فاصله ظاهری بین وضعیت موجود و ایده آل نشان می دهد که زوجها در سطح متوسط بیش از دلخواهشان بچه دار می شوند و این در نهایت به مخاطره سلامت زنان می انجامد.


رشد بسیار جمعیت باعث نگرانی دولت پاکستان در دهه اخیر شده است. بدین منظور برنامه عملی برای پایین آوردن درصد رشد جمعیت ارائه شد که زنان متأهل هدف این برنامه شدند:


ـ معرفی روشهای جلوگیری از بارداری برای خانواده ها


ـ تشکیل کلینیک برای انجام این روشها


ولی از این برنامه ها استقبال زیادی به عمل نیامد.



جمعه 17/6/1391 - 20:3 - 0 تشکر 549015


سلامت زن پاکستانی


آمار نشان می دهد که میزان مرگ و میر زنان در سن 15 تا 39 سالگی از میزان مرگ و میر مردان در این سن بیشتر است. بعد از سن 40 سالگی میزان مرگ و میر مردان از زنان بیشتر می شود. در پاکستان مرگ هنگام زایمان بسیار زیاد است و میزان مرگ و میر و بیماری در ارتباط با دوران بارداری و زایمان روز به روز بیشتر می شود.


قابل دسترس بودن پزشک زن در کشوری مانند پاکستان که زنان ترجیح می دهند بیشتر نزد پزشک زن بروند، بسیار مهم است. در پاکستان اکثر زایمانها به دلیل ضرورت، در خانه صورت می گیرد و چون توسط قابله ها انجام می شود به دلیل بهداشتی نبودن و عدم استفاده از آنتی بیوتیک و راههای دیگر جلوگیری از عفونت، بسیاری موارد به بیماری حاد عفونی می انجامد.


به غیر از خطراتی که زنان در نتیجه زایمانهایی که توسط افراد ناآزموده در خانه صورت می گیرد با آنها روبه رو هستند، خطر دیگری که سلامت زنهای پاکستانی را تهدید می کند، کورتاژ اجباری است. کورتاژ در پاکستان غیر قانونی است، ولی در بخشهای عمومی، این قانون بیشتر از بخشهای خصوصی رعایت می شود، زیرا زنهایی که این عمل را در بخش خصوصی انجام می دهند بیشتر قادر به پرداخت هزینه زیاد پزشک هستند. برای کورتاژ، زنان فقط هنگامی به بیمارستان می روند که برای آنها مشکلی پیش می آید ولی اگر برایشان مسأله ای پیش نیاید هرگز قدم به بیمارستان نمی گذارند.


کمبود آهن بین زنان پاکستانی بسیار رایج و شایع است و با در نظر گرفتن نوع تغذیه زن پاکستانی و فشارهای زندگی، جای تعجب نیست که می بینیم زنان بیشتر با بیماریهای عصبی روبه رو هستند.


ایدز، واقعیتی زنده و خطرناک، سایه شوم خود را بر سرکشور اسلامی پاکستان نیز گسترانیده و با سرعت زیاد گسترش می یابد و تأخیر در مبارزه اصولی با آن هلاکت جامعه را در پی خواهد داشت. غالبا پاکستانیهای مقیم امارات عربی متحده و کشورهای عربی که جهت کار در آنجا سکنی گزیده اند، حامل این ویروس برای همسرانشان هستند. مسأله فحشاء به صورت غیر علنی و حتی آشکار در برخی محله ها، واقعیت تلخ دیگری است که علی رغم انکار دولت وجود دارد. مسأله ایدز در پاکستان چون سایر کشورهای جهان یکی از مهمترین مشکلات جوامع پزشکی امروزی است.


طبق آمار سازمان بهداشت جهانی تا سال 1379 (2000م) تعداد بیماران مبتلا به ایدز کشورهای آسیایی بیش از دو برابر بیماران کشورهای دیگر خواهد شد. به نوشته یکی از روزنامه ها، به نقل از منابع غیر رسمی، از هر یک میلیون پاکستانی 25 نفر مبتلا به ایدز هستند و بیشترین بیماران ایدز در منطقه «فتح» می باشند. در استان سرحد بعد از آزمایش 56 نفری که از آسیای میانه برگشته بودند، پاسخ 30 مورد آنها مثبت بود، که به دستور مقامات و شخصیتهای بانفوذ ایالت مذکور، ادامه کار آزمایش متوقف شد.


چنان که مبتلا بودن 300 پاکستانی مقیم امارات متحده عربی، باعث اخراج آنان از این کشور شد. در بعضی از محلات پاکستان ایدز گسترش یافته و خود به خود، وضعیت بهداشت جامعه پاکستان را مورد مخاطره قرار داده و سلامت جمعیت 48 درصدی زنان پاکستان را بیش از پیش به مخاطره انداخته است. متأسفانه دولت به مراکز رشد سریع ایدز هیچ گونه توجهی ندارد. علماء و اندیشمندان پاکستانی نیز در مورد بیماری ایدز واقعیتها را بیان نمی کنند. آنان معتقدند که ابراز این گونه مسایل و مشکلات چیزی جز افزودن به مشکلات جاری کشور نیست. اما ایدز واقعیتی زنده است که با سرعت گسترش می یابد.



جمعه 17/6/1391 - 20:4 - 0 تشکر 549020


زنان و دایره بسته آموزش در پاکستان



در مقیاس گسترده، جامعه پاکستان، جامعه ای سنتی است و بسیاری از طبقات اجتماعی به آموزش و مدرسه به عنوان بدعتی که ره آورد بیگانگان کافرمسلک است می نگرند. ریشه این طرز تلقی را از جمله می توان در مخالفت برخی عالمان دینی با مدارس جدید دانست. چون شیوه تعلیم و تربیت وارداتی غربی مورد پسند آنان واقع نشد لذا با آن به مخالفت برخاستند. چنان که ناشی از برخی برداشتهای ناصحیح از دین است که در نتیجه تحصیلات دختران امری نامطلوب و یا غیر لازم به شمار می رود. این نگرش بعدها در اعتقادات سنتی مردمان بومی خود را نشان داد و تأثیر منفی خود را در آموزش دختران بر جای گذاشت و با زمینه مساعد فقر و تعصب جاهلانه در روستاها و بعضی از شهرها، شرایط خاصی را برای زنان ایجاب کرد. به طوری که هم اکنون بیشتر زنان پاکستانی در جنبه های مختلف زندگی، خود را وابسته یک مرد و یا فرد دیگری که با او خویشاوندند می بینند. بنابراین طبیعی است هر دختر جوان در محیطی کاملاً از پیش تعیین شده و در عین حال محدود و حفاظت شده پرورش یابد، روش خانه داری را فرا گیرد و احتمالاً والدین او مراقبت از خواهران و برادران کوچکتر را بر عهده اش بگذارند. این دختران در سنین 16 یا 17 سالگی ازدواج می کنند و بعد از آن، نقش آنها تنها در نگهداری از بچه ها، مراقبت از خانه و مساعدت به مرد در اداره امور زندگی مشترک خلاصه می شود. چنین وضعیتی جایگاه و اهمیت دختران را در جامعه بسته روستایی نشان می دهد.


آموزش ابتدایی و اصولاً هر نقش اجتماعی دیگری برای آنان در این دایره بسته به سختی می تواند وارد شود. چنین طرز تلقی از مقام و موقعیت زن در جوامع روستایی پاکستان و برخی مناطق شهری مانعی بس نیرومند در فرستادن دختران به مدارس ابتدایی و یا مدارس وابسته به مساجد ایجاد کرده است.


از آنجا که بر اساس سنتهای رایج، نقش اجتماعی زنان به تشکیل خانواده و اداره آن محدود می شود، یادگیری و آموزش هیچ گاه به عنوان اولویت دختران و زنان مورد توجه قرار نگرفته است. در نتیجه این نگرش تعداد زنان باسواد و تحصیلکرده در پاکستان یکی از پایین ترین ارقام در مقایسه با سایر کشورها بوده است.


به طور کلی در سطوح ابتدایی میزان حضور در آموزش فعال است ولی در اواخر تحصیل میزان ترک تحصیل با سرعت وحشت آوری زیاد می شود؛ تا جایی که فقط 8% زنان به تحصیلات بالاتر و عالیه می پردازند. و دلیل این امر تنها


تعصب فرهنگی علیه تحصیل دختران نیست بلکه امکانات تحصیلات عالیه را برای زنان بسیار اندک در نظر گرفته اند.


در مناطق روستایی، دختران برای تحصیلات بالاتر از ابتدایی شانس بسیار کمی دارند، زیرا در بعضی از روستاها امکانات تحصیلی در سطح ابتدایی هم گاه وجود ندارد و همچنین به ندرت دیده می شود که دختران را برای ادامه تحصیل به روستاهای مجاور که از امکانات آموزشی برخوردار هستند بفرستند.


علاوه بر امکانات بسیار کم تحصیل، به درس خواندن دختران اهمیت بسیار کمی داده می شود زیرا:


1ـ به کار آنها در خانه احتیاج است.


2ـ مردم از این بیم دارند که دخترانشان پس از تحصیل، افکار جدیدی که خود به آن علاقه ندارند، پیدا کنند.


3ـ وقتی دختران بالغ می شوند، والدین هم در مناطق شهری و هم در مناطق روستایی، آنها را از مدرسه بیرون می آورند.


تعصب را می توان در ارجحیت پسران بر دختران دید. تبعیض بین دختر و پسر این مسأله را حادتر می کند. در کل، سرمایه کم برای تحصیل به این معناست که باید بین تحصیل دختران و پسران یکی را انتخاب کرد. در این انتخاب، خواه ناخواه پسران انتخاب می شوند. برخلاف این امر، تحصیل دینی زنان اغلب طولانی تر از تحصیل دینی مردان است. در حالی که کمبود مدارس دخترانه و معلم زن، عامل مهمی در جلوگیری از رشد تحصیلی زنها می باشد، نگرش والدین نسبت به تحصیل دختران و سطوح تحصیل، عامل مهمی در ورود دختران به مدارس است. والدین در پاسخ به این سؤال که آیا تحصیل برای کودکان لازم است یا خیر؟ پاسخ مثبت می دهند ولی زمانی که مسأله جنسیت کودکان مطرح شد، در پاسخهای آنان تفاوتهای زیادی مشاهده می شود.


عده ای از والدین معتقدند که پسران بیشتر از دختران به تحصیل رسمی احتیاج دارند. 27% از زنان شهری و 46% از زنان روستایی (طبق آمار رسمی کشور) معتقدند که برای دختران تحصیل مذهبی یا حدود یک سال تحصیل رسمی کافی است.



جمعه 17/6/1391 - 20:5 - 0 تشکر 549024


دلایل نرفتن دختران پاکستانی به مدرسه



زمانی که از دختران پرسیده شد چرا به مدرسه نمی روند؟ 31 آنها گفتند که تعداد مدرسه دخترانه بسیار کم است. 5% بقیه بیان داشتند که این امر به دلیل کمبود معلم زن است، بنابراین می توان گفت که حداقل 38% دختران به دلیل نبودن امکانات تحصیل به مدرسه نمی روند و 62% نیز به دلیل نگرش والدین و جامعه نسبت به تحصیل دختر بستگی دارد.


ورود به مدرسه فقط اولین مرحله در تحصیل کودکان است. پاکستان با میزان ترک تحصیل بالایی روبه رو است. بر اساس تحقیقات دفتر برنامه ریزی و مدیریت تحصیلی، ترک تحصیل و نرفتن دختران به مدرسه در 416 روستای پاکستان به دو دلیل فقر و دید منفی والدین نسبت به تحصیل دختران صورت می گیرد.


پاکستان با نرخ رشد 2/3 درصد و جمعیت کنونی که بیش از 112 میلیون نفر برآورد می شود در 20 سال آینده به جمعیتی برابر با 200 میلیون نفر خواهد رسید که با افزایش جمعیت، زنان بی سواد نیز فزونی می گیرند و همین امر با توجه به کمبود منابع و امکانات، خطرساز و مشکل آفرین است.



جمعه 17/6/1391 - 20:6 - 0 تشکر 549025


تشکیل مدارس در مساجد و نقش آنها در توسعه آموزش ابتدایی



در سال 1358 (1979م)، دولت پاکستان، با توجه به لزوم گسترش تحصیلات ابتدایی و توسعه آن در سراسر کشور، طرح گشایش مدارس در مساجد را اجرا نمود. برنامه مذکور، اگر چه در عمل اجرا شد ولی به علت کمبود فضا و امکانات آموزشی در مساجد، عدم توجه معلمین به مسأله آموزش و رشد سریع و بی رویه جمعیت، بازدهی مطلوبی نداشت. در سال 1358 (1979م)، دولت ژنرال ضیاء تصمیم گرفت با ایجاد کردن مدارس در مساجد، آموزش مرحله ابتدایی را توسعه دهد تا بلکه مردم دختران خود را نیز به مدارس مساجد که مکان مقدسی است بفرستند. ابتدا اجرای تصمیم دولت با استقبال گرم مردم روبه رو شد. پس از آن دولت تصمیم گرفت برنامه مذکور را ادامه دهد. ولی توسعه برنامه مذکور در سالهای اخیر با جدیت دنبال نشد و برنامه 5 ساله ششم به کندی صورت گرفت.


با این حال مجریان برنامه توانستند بین سالهای 1368ـ 1365 (1986 ـ 1983م) تعداد 6699 مدرسه دایر کنند. طبق تحقیق آکادمی برنامه ریزی آموزشی و مدیریت بیش از 5/82% از دانش آموزان این مدارس (93/53% پسر و 75/28% دختر) 6 ساله هستند. طبیعی است که اگر در مساجد چنین مدارسی تشکیل نمی شد، این تعداد دانش آموز نیز به آمار بی سوادان کشور اضافه می گشت.


عده ای از مردم مخالف فعالیت مدرسه ها در مساجد هستند. آنها معتقدند که آموزش مختلط برای کودکان از سنین 8 تا 12 سالگی مانعی نداشته، اما پس از آن باید دختران و پسران در مدارس جداگانه به تحصیل ادامه دهند. عده ای دیگر نسبت به فعالیت آموزشی مدارس در مساجد خوشبین هستند، زیرا که منزلشان به مساجد نزدیک بوده و آمد و رفت فرزندانشان به مدرسه، به آسانی صورت می گیرد. صرف نظر از دیدگاههای مردم، اگر مرحله آموزش ابتدایی در مساجد با برنامه ریزی درست و اصولی دنبال شود، طرح فوق با توجه به هزینه های اقتصادی پایین آن، در پیشبرد سطح آموزش ابتدایی کشور مفید خواهد بود.



جمعه 17/6/1391 - 20:6 - 0 تشکر 549026


مؤسسات دخترانه و معلمان زن در استانهای مختلف



به دلیل دستور حجاب و نامحرم بودن مردها، مدارس دخترانه با معلم زن اداره شدند و رشد تعداد معلم زن در سطح دبستان در 30 ساله اخیر از 2403 نفر به 38100 نفر افزایش قابل توجهی را نشان داد. افزایش معلمان زن و نسبت آن با مؤسسات آموزشی زنانه، ارتباط نسبتا نزدیکی است. اما این ارتباط بین نسبت معلمان زن و نسبت مؤسسات آموزشی زنانه در مورد دبیرستانها و هنرستانها یا در کالجهای هنر و علوم، زیاد قابل درک و تشخیص نیست.


این نتیجه گیری منطقی است که نسبت معلم زن در هر سطحی از تحصیل نسبت به مؤسسات آموزشی نزدیک است. ولی این استنتاج بیشتر در مورد مدارس ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان صدق می کند تا در مورد سطوح عالی.


در خصوص تفاوت نسبت مؤسسات زنانه و معلمان زن در استانهای مختلف می توان گفت در سطح ابتدایی، استان پنجاب دارای بیشترین مدارس دخترانه است. در این استان 37% از کل مدارس، دخترانه است. درصد مدارس دخترانه در استان بلوچستان 18، در استان سند 16 و در مناطق شمالی و روستایی 4 تا 9 درصد است.


در سطح متوسطه نیز پنجاب بیشترین مدارس دخترانه را دارد و تعداد معلمان زن نیز در این سطح زیاد است ولی علی رغم این مسأله تعداد ثبت نام کنندگان بسیار کم است.


در استان سند تعداد معلم زن و دانش آموز دختر زیاد است ولی تعداد مدارس دخترانه کمتر است. در استان بلوچستان نسبت بین معلمان زن، دانش آموزان دختر و تعداد مدارس تقریبا ثابت است. در سطوح دانشگاهی در استان سند، تعداد ثبت نام کنندگان از دیگر مناطق بیشتر است و در این استان کالجهای تخصصی و دانشگاهها مختلط هستند.



برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.