اشتغال زن پاکستانی در بخشهای مختلف
زنان روستایی پاکستانی به طور متوسط روزانه 14 تا 16 ساعت کار می کنند. زن روستایی نه تنها تمام مسؤولیت غذا، نظافت و فراهم کردن شرایط راحتی زندگی خانواده را به عهده دارد، بلکه باید سوخت و علوفه را تهیه کند، اجاق ابتدایی گلی و دیوارهای گلی خانه را درست و تعمیر کند و از هر گونه دامی که خانواده دارد نگهداری نماید.
در امر کشاورزی، زمینها هیچ وقت به نام زنها اجاره گرفته نمی شود و در نتیجه آنها به عنوان کارگر کشاورز در نظر گرفته نمی شوند. و از آنجایی که زمین به نام مرد است، تمام تولید کشاورزی نتیجه کار مرد در نظر گرفته می شود و زنان به ندرت دستمزد خودشان را دریافت می کنند و به جای آن، مرد تمام دستمزد کار خود، همسر و فرزندانش را دریافت می کند. شراکت در کشاورزی به زنان حق تصمیم گیری را نمی دهد و آنها را از تمام تصمیماتی که در زمینه کشاورزی گرفته می شود، کنار می گذارند.
در مناطق شهری، بر خلاف آمار رسمی، تخمین زده شده که 24 درصد زنان در بخش خدماتی کار می کنند. اکثر این 24 درصد در بخش غیر رسمی کار می کنند، مانند نظافت چی در بیمارستانها، ادارات، خانه ها و خیابانها، و نیز به عنوان نگهبان مدارس، مسافرخانه ها و بیمارستانها و به عنوان خدمتکار، آشپز، ظرفشو، پرستار بچه، رختشو، پرستار و ... تمام این کارها به عنوان مشاغل «سنتی» زنان در نظر گرفته می شود. هر کدام از این کارها موقعیت و پرداخت متفاوتی دارد و هیچ ارتباطی با هم ندارند.
اگر چه در مناطق شهری، زنان زیادی در بخش خدمات کار می کنند ولی بعضی از این نوع کارها از نظر فرهنگی برای زن منع شده است. در حالی که یک زن در خانه شخص دیگری به عنوان آشپز کار می کند ولی هیچ زنی در پاکستان در رستوران کار نمی کند. فقط در بوتیکهای خیلی شیک و گران است که گاهی اوقات زنان کار می کنند. بر خلاف کشورهای دیگر جهان سوم زنان در بازار سبزی و میوه نیز به عنوان فروشنده حضور ندارند. منع کردن زنان از اشتغال در غذاخوریها به این دلیل است که آنها با مردان غریبه برخورد و تماس نداشته باشند، و در بازار میوه و سبزی به این دلیل است که آنها را از معاملات مالی دور نگه دارند. در بخش رسمی، تعداد زنان شاغل در کارخانجات بویژه در صنایع بافندگی، داروسازی و بسته بندی، و در کراچی در صنعت صید ماهی رو به افزایش است. به نظر می رسد که صاحبان کارخانجات تمایل بیشتری نسبت به استخدام کارگران زن پیدا می کنند.
تعداد زیادی از زنان در خانه های خود، کار می کنند. این گونه زنها به خانواده خود تعلق دارند و از موقعیت اجتماعی نسبتا بهتری برخوردار هستند. همسران این زنها نسبت به کار کردن زن خود در بیرون از خانه به طور آشکار و برای گرفتن دستمزد بسیار حساس هستند. ارزشهای اشتباه در رابطه با حجاب، که باعث می شود زنها را از جامعه جدا سازد، تعداد زنانی که می توانند کارگران خوبی باشند را کاهش می دهد. این گونه زنها استثمار می شوند. این واقعیت که زنان هم در مناطق روستایی و هم در مناطق شهری کار می کنند، نتوانسته است از این فکر جامعه که زنان بی حاصل هستند، جلوگیری کند. این جریان که از اسناد و آمار رسمی به دست آمده است، بسیار مضرّ است زیرا از آن به عنوان دلیلی برای در نظر نگرفتن زنان در تصمیم گیریها و سیاستها استفاده می شود.
نیروهای اجتماعی اقتصادی، اشتغال زنان را تشویق نمی کنند. متغیری که بویژه در این مسأله مؤثر است تحصیل شوهر می باشد. هر چه شوهر تحصیل کرده تر باشد زن کمتر کار می کند. یک عامل اجتماعی اقتصادی دیگر که به طور منفی بر اشتغال زنان تأثیر می گذارد، مالکیت کالاهای پایایی از قبیل دوچرخه، رادیو، چرخ خیاطی و مانند اینها می باشد.
آمارهای گوناگون نشان می دهد که بیش از 70% زنان شاغل پاکستان در زمینه کشاورزی کار می کنند. بر اساس آمار سال 1340 (1961) 76 درصد این تعداد از زنان شاغل بدون دریافت دستمزد برای کمک به کار خانواده کار می کنند. این وضعیت از سال 1342 (1961)، زیاد تغییر نکرده است.
از بین زنان کارگری که در کارهای کشاورزی نیستند، ظاهرا بیشتر در کارهای تولیدی مانند خیاطی، بافندگی و مانند اینها هستند. دومین دسته از نظر اکثریت، آنهایی هستند که در کارهای خدماتی مشغول می باشند. کارهای تخصصی مانند معلمی، پزشکی و پرستاری، بیشتر در مناطق شهری متمرکز است و حدود 10 درصد زنان شاغل در این بخش می باشند. اکثر شغلهای زنان غیر تخصصی هستند.
کار کردن دختران جوان مجرد در پاکستان به طور سنتی کم بوده ولی در نتیجه همکاری آنها در صنعت کلبه سازی در روستاها، نشانه های تغییر دیده می شود. ارزش اجتماعی، روانی و البته اقتصادی دختری که پول نقد به دست می آورد احتمالاً از ارزش دختری که این گونه نیست بیشتر می باشد. احتمالاً والدین، ازدواج دختر را به تأخیر می اندازند تا بتوانند جهیزیه بهتری برای او تهیه کنند.
میزان بیکاری زنان و مردان به طور سنتی در پاکستان بسیار پایین بوده است. سن کار بین 15 سالگی تا 59 سالگی است. زنانی که به کار احتیاج دارند، اکثر عمر خود را به کار می پردازند. از مقایسه بین بعضی از ویژگیهای اقتصادی، اجتماعی زنان شاغل و غیر شاغل می توان نتیجه گرفت که به طور متوسط، زنان شاغل جوانتر هستند و تعداد فرزندانشان از زنان غیر شاغل کمتر است. درصد بیشتری از زنان غیر شاغل بی سواد هستند یا شوهران بی سواد دارند. به ندرت کسی در آنها پیدا می شود که از کلینیکهای برنامه ریزی زندگی اطلاع داشته باشد. اما آنچه که مسلم است نوع نگرش نسبت به اشتغال زنان، به تدریج تغییر می یابد. در سالهای اخیر شرکت دختران جوان در کارهای بافندگی به دلیل تقاضای روزافزون برای قالیهای دست باف افزایش یافته است. از میان دانشجویان زن دانشگاهها، حدود 80 درصد دانشجویان هنر و تمام دانشجویان علوم نشان دادند که آنها تصمیم دارند بعد از پایان یافتن تحصیلاتشان کار کنند. علی رغم این فشارها، اکنون زنان وارد کارهای غیر سنتی می شوند، مانند تلویزیون؛ جایی که مرد و زن تقریبا همیشه باید در کنار هم کار کنند. بعضی از ادارات دولتی و خصوصی تلاش می کنند تا اشتغال زنان را افزایش داده و آسان تر کنند. اما اطلاعات آماری نشان می دهد که بیش از 32 نیروی کار زن پاکستان در بخش کشاورزی مشغول به کار هستند. همچنین طبق این آمار، موفقیت و تفوّق زنها در شغلهای خیاطی و ریسندگی یا بافندگی قابل توجه است. رشد صنعتی اخیر در پاکستان نشان می دهد که اقدامات صنعتی مانند تولید لباسهای آماده و فرش و قالی، بسیار گسترش یافته است. در این صنایع به طور سنتی، زنان بسیار زیادی مشغول به کار هستند و به همین صورت هم باقی خواهد ماند.
یکی از دلایل افزایش امکان در شرکت در این گونه کارها به انعطافی که محل این گونه کارها فراهم می کند ارتباط دارد.
بررسی بیشتر در باره زنان شاغل در بافندگی و خیاطی نشان می دهد که تقریبا تمام زنهایی که به این نوع کار اشتغال دارند هم در مناطق روستایی و هم در مناطق شهری در خانه کار می کنند.