• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن معارف > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
معارف (بازدید: 3026)
سه شنبه 7/6/1391 - 1:12 -0 تشکر 532115
حکایات عبرت آموز»سری جدید

به نام خدا
سلام
دوستان عزیز در این تاپیک قصد دارم سری جدیدی از حکایت ها عبرت آموز را در این تاپیک قرار دهم
امیدوارم مفید واقع شود

اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

سه شنبه 7/6/1391 - 1:21 - 0 تشکر 532164


با او همنشینى نکن


کسی که با خدا باشد خداوند همیشه او را نگهدار است


ابوهاشم جعفرى مى گوید : حضرت رضا (علیه السلام) به من فرمود : چرا تو را نزد عبدالرحمن بن یعقوب مى بینم ؟ ابوهاشم گفت : او دایى من است . حضرت فرمود : او درباره خدا سخن ناهموار و غیر قابل قبولى مى گوید ، « سخنى که با آیات قرآن و معارف اهل بیت ناهماهنگ است » . خدا را به صورت اشیاء و اوصاف آن وصف مى کند . بنابراین یا با او همنشین باش و ما را واگذار ، یا با ما بنشین و او را رها کن .عرضه داشتم : او هرچه مى خواهد بگوید ، چه زیانى به من دارد . وقتى من آنچه را او مى گوید نگویم چیزى بر عهده من نیست .حضرت فرمود : آیا بیم ندارى از این که عذابى بر او فرود آید و هر دوى شما را بگیرد ؟ آیا داستان کسى که خود از یاران موسى (علیه السلام) بود و پدرش از یاران فرعون را نشنیده اى ؟ هنگامى که لشکر فرعون کنار دریا به موسى و یارانش رسید ، آن پسر از موسى جدا شد که پدرش را نصیحت کند و به موسى و یارانش ملحق نماید ، پدرش به راه باطل خود دنبال فرعونیان مى رفت و این جوان با او درباره آیینش ستیزه مى کرد ، تا هر دو به کنارى از دریا رسیدند و با هم غرق شدند ، خبر به موسى رسید ، فرمود : او در رحمت خداست ولى چون عذاب نازل شود از کسى که نزدیک گنهکار است دفاعى نشود !


اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

سه شنبه 7/6/1391 - 1:21 - 0 تشکر 532165


اهل بیت و وفاى به عهد


داستان نزول آیه قرآن درباره اهل بیت پیامبر(ص) به روایت شیعه و سنی


در شان نزول آیه شریفه ( یُوفُونَ بِالنَّذْرِ ) شیعه و سنى روایت کرده اند که درباره امیرالمومنین و فاطمه و حسن و حسین (علیهم السلام)نازل شده است .داستان نزول آیه به این سبب است که حضرت حسن و حسین بیمار شدند ، رسول خدا و جمعى از چهره هاى برجسته از آن دو بزرگوار عیادت کردند . پیامبر هنگام عیادت به امیرالمومنین(علیه السلام)فرمود : اگر به خاطر بهبود دو فرزندت نذرى را بر عهده مى گرفتى در شفاى آنان بى اثر نبود . آن حضرت و فاطمه زهرا (علیهما السلام)نذر کردند که اگر خداى مهربان آن دو را شفا دهد سه روز روزه بگیرند ، فضه خادمه هم به دنبال آن دو بزرگوار متعهد سه روز روزه گرفتن شد .حسن و حسین پس از آن نذر شفا یافتند در حالى که خاندان طهارت پس از شروع روزه جهت افطار چیزى نداشتند ، امیرالمومنین(علیه السلام) سه پیمانه جو از بازار قرض گرفت که در برابرش پارچه اى پشمین براى قرض دهنده ببافد ، جو را به خانه آورد ، حضرت زهرا (علیها السلام) آن را آسیاب کرد و نان پخت و على (علیه السلام) پس از نماز مغرب نان را جهت افطار بر سر سفره گذاشت که ناگهان مسکینى به آنان مراجعه کرد و درخواست کمک نمود ، همه اهل خانه نان خود را به او بخشیدند و با آب افطار کردند ; شب دوم هم یتیمى طلب غذا کرد باز همه خانواده نان خود را به او دادند ، و شب سوم اسیرى دق الباب کرد و این بار هم همه خانواده سهم خود را به او بخشیدند و جز با آب افطار نکردند .روز چهارم در حالى که نذرشان را ادا کرده بودند ، على (علیه السلام)همراه دو فرزندش نزد پیامبر آمدند ، چون پیامبر در حسن و حسین از شدت گرسنگى ضعف و ناتوانى دید گریست . در این وقت جبرئیل با سوره ( هل اتى ) به حضرت نازل شد .



اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

سه شنبه 7/6/1391 - 1:22 - 0 تشکر 532167


او از اولیاء خدا بود


انسان می تواند مصداق عاش سعیدا و مات سعیدا در زندگی باشد


در حادثه اى عجیب در راه تبلیغ دین که شرحش مفصل است با مردى باربر و به اصطلاح گذشتگان « حمال » آشنا شدم که به خاطر حالات معنوى و چهره ملکوتى و اخلاق انسانى اش به او دلبستگى پیدا کردم تا جایى که اگر زمینه برایم فراهم بود هفته اى یک بار در منزلش که در حجره اى در یکى از مساجد قدیمى تهران بود به دست بوسش مى رفتم . او انسانى بود که در طول دوستى و آشنایى ام با او به این نتیجه رسیدم که بار امانتى که آسمان ها و زمین و کوه ها از حملش امتناع کردند او به درستى و سلامت آن بار امانت را بر دوش تکلیف حمل کرده بود .رابطه معنوى من با او تا زمان مرگش برقرار بود ، از کسانى بود که وقتى خبر درگذشتش را شنیدم بسیار بر من سنگین آمد . او علاقه عجیبى به اهل بیت (علیهم السلام)بخصوص حضرت سید الشهداء (علیه السلام)داشت ، و با دعا و قرآن انسى شگفت داشت ، تا جایى که هر سه روز یکبار قرآن را از ابتدا تا انتها با توجه و حال قرائت مى کرد .وقتى در جلسات کمیل شرکت مى کرد ، بودن او را غنیمت و برکت مى دانستم و برایم روشن بود که حال تضرّع و زارى و گریه شدید او عامل جلب رحمت خدا نسبت به آن مجلس است .او در حالى که بیش از نود سال از عمرش گذشته بود با نشاطى فوق العاده براى باربرى بیرون مى رفت و بار مردم را با مزدى عادلانه جابه جا مى کرد !با پول باربرى در کمال قناعت زندگى خود را اداره مى نمود و مازاد آن را به مردى کاسب که داراى چهار فرزند بود و درآمدش با هزینه اش مساوى نبود مى پرداخت و مى گفت : این مرد کاسب هم خودش محترم است و هم همسرش از خانواده اى معتبر است و من طاقت ندارم که این مرد براى مخارج زندگى اش شرمنده همسر و فرزندانش شود !اگر باز هم مازادى از مال دنیا نصیبش مى شد در راه خدا انفاق مى کرد و به این عمل راضى و خوشنود بود .مجموعه اثاث و وسایل زندگى اش در حدى بود که انسان با دیدن آن به یاد مسیح و زاهدان واقعى دنیا مى افتاد .از صدایى خوش برخوردار بود ، تا جایى که مردم از شنیدن اذان و دعا و مناجات و قرآن خواندنش لذت مى بردند ، و هرگاه در جلسات حضور نداشت احساس مى کردند گوهرى قیمتى را گم کرده اند . او مصداق حقیقى « عاش سعیداً و مات سعیداً » بود .از طرفى با غرق بودن در معنویت و حسنات اخلاقى مى زیست و از طرف دیگر امور دنیاى خود را با باربرى اداره مى کرد و سربار کسى نبود و با این همه مازاد مال به دست آمده را در راه خدا هزینه مى کرد .او در تمام دوران زندگى اش با این که از سواد چندانى برخوردار نبود ولى با کسب معلوماتى که از طریق مجالس مذهبى و نشست و برخاست با عالمان داشت، سعى کرد در اخلاق ورفتار ومنش وکردار شیعه حقیقى امیرمومنان (علیه السلام)باشد .


تا ز نور معرفت در دل صفا را ننگرى *** جلوه آیینه گیتى نما را ننگرى


مُلک دل جاى کدورت نیست جاى دلبر است *** گر سرا تاریک شد صاحب سرا را ننگرى


روى جانان در دل روشن تجلى مى کند *** بى چنین آیینه روى آشنا را ننگرى


تا نباشد پرتو عشق حقیقى رهبرت *** گر چراغ عقل باشى پیش پا را ننگرى


در مقام عشق بى نور است عقل دوربین *** چون کشد خورشید سر نور سها را ننگرى


نرم هم چون دانه کى گردد نهاد سخت تو *** تا فشار سخت این نه آسیا را ننگرى


آخر از ترک هوا واصل به دریا شد جناب *** چون تو پابست هوایى جز هوا را ننگرى


اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

سه شنبه 7/6/1391 - 1:22 - 0 تشکر 532168

او اخلاق خوش دارد ، زمین کنده مى شود


اخلاق نیکو شخص را وارد بهشت می کند


امام صادق (علیه السلام) مى فرماید : مردى در زمان رسول خدا از دنیا رفت ، او را براى دفن به گورستان بردند ولى هرچه کلنگ زدند ذره اى از زمین کنده نشد ، شکایت نزد پیامبر بردند ، حضرت فرمود : به چه علت زمین کنده نمى شود ، بى تردید رفیق شما خوش اخلاق بود ، کنده نشدن زمین هیچ ربطى به او ندارد ، ظرف آبى برایم بیاورید . ظرف آبى براى حضرت آوردند ، دست مبارکش را در آب گذاشت و از آن آب به زمین پاشید . فرمود : اکنون به کندن زمین مشغول شوید . گورکنان شروع به کندن زمین کردند ، گویا رمل نرمى بود که زیر نیش بیل و کلنگ آنان به راحتى زیر و رو مى شد . حضرت رضا (علیه السلام) از پدران بزرگوارش از پیامبر روایت مى فرماید که آن حضرت به مردم فرمود :عَلَیْکُم بِحُسنِ الخُلقِ ; فَانّ حُسنَ الخُلقِ فِى الجَنَّهِ لاَ مَحالهَ ; وایّاکُم وَسوءُ الخُلقِ ; فَانّ سوءُ الخُلقِ فِى النّار لاَ مَحالَهَ .


بر شما باد به خوش اخلاقى ; زیرا خوش اخلاقى به ناچار در بهشت است ; و بپرهیزید از بد اخلاقى ; زیرا بد اخلاقى بناچار در دوزخ است .

اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

سه شنبه 7/6/1391 - 1:22 - 0 تشکر 532169


انسان مرکب است


رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند


استاد اخلاق ما در درس اخلاقش که در پاره اى از مجلات دینى هم چاپ شده است مى فرمود :انسان از روح که جنبه ملکوتى دارد و جسم که جهت ناسوتى و حیوانى دارد ترکیب شده است ، از نظر روحى برتر از ملائکه و معنون به عنوان خلیفه الله ، مظهر اسما و صفات حق ، برتر از همه موجودات ، امین الله و روح است ، و از نظر جسمى هم معنون به عنوان ظلوم ، جهول ، کفّار ، عجول ، هلوع و جزوع است .این دو عنصر مادى و معنوى با هم ترکیب شده اند و کیفیت چنین ترکیبى را هیچ کس جز حق یا کسانى که عملشان شهودى است نمى داند .ترکیب این دو ضدّ ، شاهکار خلقت است ، با این ترکیب انسان میل به استکمال دارد و مى تواند به جایى برسد که به جز خدا نداند و نبیند .


اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

سه شنبه 7/6/1391 - 1:22 - 0 تشکر 532171


امام صادق (علیه السلام) و کاروان وحشت زده


هرکس با خدا معامله نماید خداوند حق او را ضایع نمی کند .


حضرت موسى بن جعفر (علیه السلام) مى فرماید : امام صادق (علیه السلام) همراه کاروانى در جاده اى میان بیابان حرکت مى کردند . به کاروان خبر رسید که دزدان در این مسیر کمین کرده اند . کاروانیان به لرزه افتادند . حضرت فرمود : چه خبر است ؟ گفتند : همراه ما اموالى است که مى ترسیم به غارت برود ، آیا شما حاضر هستید از ما تحویل بگیرید ، شاید دزدان بادیدن اموال در دست شما از آن بگذرند ؟ فرمود : چه مى دانید ، شاید غیر مرا قصد نکنند و جز من را اراده ننمایند ؟ شاید اموالتان را براى تلف شدن به من عرضه کنید ! گفتند : چه کنیم ، آیا این اموال را دفن کنیم ؟ فرمود : نه ، این باعث ضایع شدن آن است ، شاید بیگانه اى به آن دستبرد بزند و شاید پس از این جاى آن را پیدا نکنید . گفتند : پس چه کنیم ؟ فرمود : آنها را نزد کسى به امانت بگذارید که حفظش کند و از آن نگهدارى و جانبدارى نماید و بر آن بیفزاید و یک درهمش را از دنیا بزرگ تر کند ، سپس به شما برگرداند و بر شما بیش از آنچه به آن نیاز دارید کامل و تمام نماید !!گفتند : کیست ؟ فرمود : ربّ العالمین . گفتند : چگونه به او بسپاریم ؟ فرمود : به تهى دستان از مسلمانان صدقه دهید . گفتند : در این بیابان تهى دستان نزد ما نیستند . فرمود : 3 1 آن را نیت کنید تا خدا شر دزدان را از شما بگرداند . گفتند : نیت کردیم ، فرمود :فَاَنْتُم فِى امانِ اللهِ فَامْضَوْا .« پس شما در امان خدا هستید ، بنابراین راه خود را طى کنید » .هنگامى که کاروان حرکت کرد سر و کله دزدان پیدا شد . کاروانیان ترسیدند . حضرت فرمود : چرا مى ترسید ؟ شما در امان خدایید . دزدان سر رسیدند ، دست حضرت را بوسیدند و گفتند : دیشب رسول خدا را خواب دیدیم ، به ما فرمان داد خود را به شما معرفى کنیم ; اکنون در خدمت شما و کاروانیم تا شر دشمنان و دزدان را بگردانیم . فرمود : نیازى به شما نیست ، کسى که شر شما را از ما دفع کرد ، شر دشمنان و دیگر دزدان را از ما دفع مى کند . کاروان به سلامت به شهر رسید ; 3 1 مال خود را به تهى دستان دادند ، علاوه تجارتشان برکت کرد ، هر یک درهم آنان ده درهم شد . با تعجب گفتند : چه برکتى ؟! امام صادق (علیه السلام) فرمود :« اکنون که برکت در معامله با خدا را شناختید ، آن را ادامه دهید .


اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

سه شنبه 7/6/1391 - 1:22 - 0 تشکر 532172


اگر مرگ را باور ندارى دیگر نخواب


بازگشت همه انسانها به سوی خداست


لقمان حکیم در موعظه اى که به فرزندش داشت ، فرمود : اى فرزندم ! اگر در مردن شک دارى خواب را از خود بردار که نمى توانى ، اگر در برانگیخته شدن در قیامت شک دارى ، بیدارى را از خود بردار که نمى توانى ، بنابراین اگر در خواب و بیدارى خود که دو واقعیت است اندیشه کنى مى فهمى که وجودت به اختیار دیگرى است ، همانا خواب به منزله مرگ ، و بیدارى بعد از خواب به منزله زنده شدن پس از مرگ است .


اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

سه شنبه 7/6/1391 - 1:22 - 0 تشکر 532173


اقرار و اعتراف جوان گناهکار


چیره شدن بر هوای نفس انسان را به سر منزل مقصود می رساند .


منصور بن عمّار مى گوید : شبى از شب ها از خانه بیرون آمدم و از درب خانه اى عبور کردم ، صداى مناجات و راز و نیاز جوانى را شنیدم که اینگونه با پروردگارش راز و نیاز مى کرد :« پروردگارا ! هنگامى که تو را معصیت مى کردم به قصد مخالفت و نافرمانى نبود ، هواى نفس بر من چیره شد ، شیطان فریبم داد ، در نتیجه ستمکار بر خود شدم و خویش را در معرض خشم تو قرار دادم » .چون این سخنان را از او شنیدم سر بر شکاف در نهادم و این آیه را از قرآن خواندم :


( یا اَیُّهَا الَّذِینَ ءامَنُوا قُوا اَنْفُسَکُمْ وَاَهْلِیکُمْ نَاراً وَقودُهَا النّاسُ وَالحِجارَهُ عَلَیْهَا مَلاَئِکَهٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا یَعْصُونَ اللهَ ما اَمَرَهُم وَیَفْعَلونَ مَا یُوْمَرونَ ).


« اى اهل ایمان خود و خانواده خود را از آتش دوزخ حفظ کنید ، آتشى که آتش گیره اش مردم و سنگ هاست ، بر آن آتش فرشتگان سخت دل و سخت گیر گماشته شده اند ، از آنچه خدا به آنان فرمان مى دهد سرپیچى نمى کنند و آنچه را مامورند انجام مى دهند » .چون این آیه را تلاوت کردم ، صداى ناله آن جوان بلند شد و من از در آن خانه عبور کردم .فردا صبح که به در آن خانه گذر نمودم ، پیرزنى را آنجا دیدم که زارى و فغان مى کرد و مى گفت : فرزندى داشتم که شبها از خوف حق گریه مى کرد ، شب گذشته وقت مناجاتش کسى آمد و سر به در خانه نهاد و آیه اى از آیات عذاب حق را تلاوت کرد ، پس جوانم نعره زد و به اندازه اى گریه کرد تا آن که جان به جان آفرین داد .گفتم : مادر آن آیه را من خواندم و من سبب شدم که روح او به عالم بقا شتافت ، اجازه مى دهى او را غسل دهم ؟ گفت : آرى . چون قطیفه از رویش برداشتم دیدم پلاسى در گردن دارد ، چون پلاس را از گردنش گشودم دیدم با خط سبز بر سینه او نوشته شده : ما این عبد را به آب توبه غسل دادیم ! 


به غیر دوست نباید نمود راز ابراز *** که غیر ابروى او نیست قبله گاه نماز


ز عاشقان اگر آزرده دل بود معشوق *** چه سود ناله و فریاد و آه و سوز و گداز


چو دست ما به سر زلف آن صنم نرسد *** چگونه قصّه شب را کنیم دور و دراز


نبود کس بر من غیر شمع و پروانه *** شبى که با تو نمودم به عجز راز و نیاز


زبان شمع بریدم که بازگو نکند *** به پیش غیر تو چون جز تو نیست محرم راز


به گردن است مرا طوق بندگى و خوشم *** که هست خواجه ما مهربان و بنده نواز


بگفتمش چکنم زآتش فراق تو گفت *** اگر هواى وصالت بود بسوز و بساز


اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

سه شنبه 7/6/1391 - 1:22 - 0 تشکر 532174

اصمعی و تائب بیابانی


خداوند ، عالم به همه مخلوقات است


کتاب الهى در باره حضرت اسماعیل مى فرماید :


( وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ اِسْماعِیلَ اِنَّهُ کَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَکَانَ رَسُولاً نَّبِیّاً * وَکَانَ یَاْمُرُ اَهْلَهُ بِالصَّلاَهِ وَالزَّکَاهِ وَکَانَ عِندَ رَبِّهِ مَرْضِیّاً ).


اسماعیل را به یاد آر که داراى اوصاف پسندیده بود : وفادار به پیمان ، فرستاده حق ، خبردهنده از حقایق ، وامر کننده زن و فرزند به نماز و زکات ، و بنده اى بود که خداوند در تمام برنامه ها از او خشنود بود .اصمعى مى گوید : در بصره به سر مى بردم ، نماز جمعه را خوانده و از شهر بیرون رفتم ، مرد عربى را دیدم بر شترى نشسته و نیزه اى در دست دارد ، چون مرا دید گفت : از کجایى و از کدام قبیله اى ؟ گفتم : از طایفه اصمع ، گفت : تو آنى که معروف به اصمعى هستى ؟ گفتم : آرى ، من آنم ، گفت : از کجا مى آیى ؟ گفتم : از خانه خداى عزّ و جل ، گفت :اَو للهِِ بَیْتٌ فِى الاَْرْضِ ؟


آیا در زمین براى خداوند خانه اى هست ؟گفتم : آرى ، خانه مقدس معظم ، بیت الله الحرام ، گفت : آنجا چه مى کردى ؟ گفتم : کلام خدا مى خواندم ، گفت :اَو للهِِ کَلامٌ ؟آیا براى خدا کلامى هست ؟گفتم : آرى ، کلامى شیرین ، گفت : چیزى از آن را بر من بخوان ، سوره والذاریات را خواندم تا به این آیه رسیدم :( وَفِی السَّماءِ رِزْقُکُمْ وَمَا تُوعَدُونَ ).و روزى شما و آنچه که به شما وعده داده شده در عالم بالاست .گفت : این کلام خدا و سخن او است ؟ گفتم : آرى ، سخن اوست که به بنده اش محمد (صلى الله علیه وآله) نازل کرده ، گویى آتشى از غیب در او زدند ، سوزى در وى پدید آمد ، دردى شگفت آور از درونش سر زد ، نیزه و شمشیر را بینداخت ، شتر را قربانى کرد و به تهیدستان واگذاشت ، لباس ستم از تن بینداخت و گفت :ترى یقبل من لم یخدمه فى شبابه .اصمعى ! آیا به نظرت مى رسد کسى که در جوانى به عبادت و طاعت برنخاسته ، قبول درگاه شود ؟گفتم : اگر نمى پذیرفتند چرا پیامبران را مبعوث به رسالت کردند ، رسالت انبیا براى این است که فرارى را باز گردانند و قهر کرده را آشتى دهند .گفت : اصمعى این درد زده را دارویى بیفزاى ، و خسته معصیت را مرهمى بنه .دنباله آیات خوانده شده را شروع کردم :


( فَوَ رَبِّ السَّماءِ وَالاَْرْضِ اِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ مَا اَنَّکُمْ تَنطِقُونَ).


پس به خداى آسمان و زمین قسم که وعده خدا حق است همانند سخنى که با یکدیگر دارید .چون آیه را قرائت کردم چند بار خود را به زمین زده و نعره کشید ، و همچون والهى سرگردان و حیران رو به بیابان نهاد .او را ندیدم تا در طواف خانه خدا ، دست به پرده کعبه داشت و مى گفت :من مثلى وانت ربّى ، من مثلى وانت ربّى ؟مانند من کیست که تو خداى منى ، مانند من کیست که تو پروردگار منى ؟به او گفتم : با این کلام و حالى که دارى مردم را از طواف باز داشته اى ، گفت : اى اصمعى ! خانه خانه او و بنده بنده او ، بگذار تا براى او نازى کنم ، سپس دو خط شعر خواند که مضمونش این است :اى شب بیداران ! چه نیکو هستید ، پدرم فداى شما باد چه زیبا هستید ، درب خانه آقاى خود را بزنید ، به یقین در به روى شما باز مى شود .سپس در میان جمعیت پنهان شد ، آنچه از او جستجو کردم او را نیافتم ، حیرت زده و مدهوش ماندم ، طاقتم از دست رفت ، برایم جز گریه و ناله نماند.

اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

سه شنبه 7/6/1391 - 1:22 - 0 تشکر 532175


اسحاق و یعقوب و انبیای از ذریه ابراهیم و نماز


خداوند افراد لایق و شایسته را در مقام پیامبری قرار می دهد .


در زمینه امر حضرت حق به نماز ، به عباد شایسته اش حضرات اسحاق و یعقوب و سایر انبیاى از ذریّه ابراهیم در قرآن کریم مى خوانیم :( وَوَهَبْنَا لَهُ اِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ نَافِلَهً وَکُلاًّ جَعَلْنَا صَالِحِینَ * وَجَعَلْنَاهُمْ اَئِمَّهً یَهْدُونَ بِاَمْرِنَا وَاَوْحَیْنَا اِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْرَاتِ وَاِقَامَ الصَّلاَهِ وَاِیتَاءَ الزَّکَاهِ وَکَانُوا لَنَا عَابِدِینَ ).ما به ابراهیم ، اسحاق و فرزندزاده اش یعقوب را عطا کردیم و همه را صالح و شایسته و لایق مقام نبوّت قرار دادیم ، و آنان را به پیشوایى خلق برگزیدیم تا مردم را به امر ما هدایت کنند ، و هر کار نیکو از انواع عبادات و خیرات مخصوصاً اقامه نماز و اداى زکات را به آنان وحى کردیم ، و اینان براى ما بندگان سر به فرمان بودند .کتاب الهى در باره حضرت اسماعیل مى فرماید :


( وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ اِسْماعِیلَ اِنَّهُ کَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَکَانَ رَسُولاً نَّبِیّاً * وَکَانَ یَاْمُرُ اَهْلَهُ بِالصَّلاَهِ وَالزَّکَاهِ وَکَانَ عِندَ رَبِّهِ مَرْضِیّاً ) .اسماعیل را به یاد آر که داراى اوصاف پسندیده بود : وفادار به پیمان ، فرستاده حق ، خبردهنده از حقایق ، وامر کننده زن و فرزند به نماز و زکات ، و بنده اى بود که خداوند در تمام برنامه ها از او خشنود بود .


اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.