• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن ادبيـــات > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
ادبيـــات (بازدید: 1840)
جمعه 3/6/1391 - 11:53 -0 تشکر 526562
اخوان ثالث

سلام دوستان در این قسمت در باره اخوان ثالث مطالبی نوشته میشود و همچنین اشعار و نقد بعضی از این اشعار

جمعه 3/6/1391 - 12:36 - 0 تشکر 526614

-غزل 1
باده ای هست و پناهی و شبی شسته و پاك
جرعه ها نوشم و ته جرعه فشانم بر خاك
نم نمك زمزمه واری، رهش اندوه و ملال
میزنم در غزلی باده صفت آتشناك
بوی آن گمشده گل را از چه گلبن خواهم ؟
كه چو باد از همه سو می دوم و گمراهم
همه سر چشمم و از دیدن او محرومم
همه تن دستم و از دامن او كوتاهم
باده كم كم دهدم شور و شراری كه مپرس
بزدم ، افتان خیزان ، به دیاری كه مپرس
گوید آهسته به گوشم سخنانی كه مگوی
پیش چشم آوردم باغ و بهاری كه مپرس
آتشین بال و پر و دوزخی و نامه سیاه
جهد از دام دلم صد گله عفریته ی آه
بسته بین من و آن آرزوی گمشده ام
پل لرزنده ای از حسرت و اندوه نگاه
گرچه تنهایی من بسته در و پنجره ها
پیش چشمم گذرد عالمی از خاطره ها
مست نفرین منند از همه سو هر بد و نیك
غرق دشنام و خروشم سره ها ، ناسره ها
گرچه دل بس گله ز او دارد و پیغام به او
ندهد بار ، دهم باری دشنام به او
من كشم آه ، كه دشنام بر آن بزم كه وی
ندهد نقل به من، من ندهم جام به او
روشنایی ده این تیره شبان بادا یاد
لاله برگ تر برگشته ، لبان ، بادا یاد
شوخ چشم آهوك من كه خورد باده چو شیر
پیر می خوارگی ، آن تازه جوان ، بادا یاد
باده ای بود و پناهی ، كه رسید از ره باد
گفت با من : چه نشستی كه سحر بال گشاد
من و این ناله ی زار من و این باد سحر
آه اگر ناله ی زارم نرساند به تو باد

جمعه 3/6/1391 - 12:36 - 0 تشکر 526615

17- غزل 2
تا كند سرشار شهدی خوش هزاران بیشه ی كندوی یادش را
میمكید از هر گلی نوشی
بی خیال از آشیان سبز، یا گلخانهی رنگین
كان ره آورد بهاران است، وین پاییز را آیین
میپرید از باغ آغوشی به آغوشی
آه، بینم پر طلا زنبور مست كوچكم اینك
پیش این گلبوته ی زیبای داوودی
كندویش را در فراموشی تكانده ست ، آه می بینم
یاد دیگر نیست با او ، شوق دیگر نیستش در دل
پیش این گلبوته ی ساحل
برگكی مغرور و باد آورده را ماند
مات مانده در درون بیشه ی انبوه
بیشه ی انبوه خاموشی
پرسد از خود كاین چه حیرت بارافسونی ست ؟
و چه جادویی فراموشی ؟
پرسد از خود آنكه هر جا می مكید از هر گلی نوشی

جمعه 3/6/1391 - 12:36 - 0 تشکر 526616

-غزل 3

ای تكیه گاه و پناه
زیباترین لحظه های
پرعصمت و پر شكوه
تنهایی و خلوت من
ای شط شیرین پرشوكت من
ای با تو من گشته بسیار
دركوچه های بزرگ نجابت

ظاهر نه بن بست عابر فریبندهی استجابت
در كوچه های سرور و غم راستینی كه مان بود
در كوچه باغ گل ساكت نازهایت
در كوچه باغ گل سرخ شرمم
در كوچه های نوازش
در كوچه های چه شبهای بسیار
تا ساحل سیمگون سحرگاه رفتن
در كوچه های مه آلود بس گفت و گوها
بی هیچ از لذت خواب گفتن
در كوچه های نجیب غزلها كه چشم تو می خواند
گهگاه اگر از سخن باز میماند
افسون پاك منش پیش میراند

ای شط پر شوكت هر چه زیبایی پاك
ای شط زیبای پر شوكت من
ای رفته تا دوردستان
آنجا بگو تا كدامین ستاره ست
روشنترین همنشین شب غربت تو ؟
ای همنشین قدیم شب غربت من
ای تكیه گاه و پناه
غمگین ترین لحظه های كنون بی نگاهت تهی مانده ز نور
در كوچه باغ گل تیره و تلخ اندوه
در كوچه های چه شبها كه اكنون همه كور
آنجا بگو تا كدامین ستاره ست
كه شب فروز تو خورشید پاره ست ؟

جمعه 3/6/1391 - 12:36 - 0 تشکر 526617

-غزل 3

ای تكیه گاه و پناه
زیباترین لحظه های
پرعصمت و پر شكوه
تنهایی و خلوت من
ای شط شیرین پرشوكت من
ای با تو من گشته بسیار
دركوچه های بزرگ نجابت

ظاهر نه بن بست عابر فریبندهی استجابت
در كوچه های سرور و غم راستینی كه مان بود
در كوچه باغ گل ساكت نازهایت
در كوچه باغ گل سرخ شرمم
در كوچه های نوازش
در كوچه های چه شبهای بسیار
تا ساحل سیمگون سحرگاه رفتن
در كوچه های مه آلود بس گفت و گوها
بی هیچ از لذت خواب گفتن
در كوچه های نجیب غزلها كه چشم تو می خواند
گهگاه اگر از سخن باز میماند
افسون پاك منش پیش میراند

ای شط پر شوكت هر چه زیبایی پاك
ای شط زیبای پر شوكت من
ای رفته تا دوردستان
آنجا بگو تا كدامین ستاره ست
روشنترین همنشین شب غربت تو ؟
ای همنشین قدیم شب غربت من
ای تكیه گاه و پناه
غمگین ترین لحظه های كنون بی نگاهت تهی مانده ز نور
در كوچه باغ گل تیره و تلخ اندوه
در كوچه های چه شبها كه اكنون همه كور
آنجا بگو تا كدامین ستاره ست
كه شب فروز تو خورشید پاره ست ؟

جمعه 3/6/1391 - 12:40 - 0 تشکر 526620

اصدک

قاصدك
قاصدك! هان... ، چه خبر آوردی ؟
از كجا... وز كه خبر آوردی ؟
خوش خبر باشی،
اما، اما...
گرد بام و در من...
بی ثمر میگردی.

انتظار خبری نیست مرا
نه ز یاری نه ز دیار و دیاری باری

برو آنجا كه بود چشمی و گوشی با كس
برو آنجا كه تو را منتظرند

قاصدك
در دل من همه كورند و كرند
دست بردار از ین در وطن خویش غریب

قاصد تجربههای همه تلخ
با دلم میگوید
كه دروغی تو، دروغ
كه فریبی تو، فریب

قاصدك... هان،
ولی... آخر...
ای وای...
راستی آیا رفتی با باد؟
با تو ام،
آی!
كجا رفتی؟
آی!

راستی آیا جایی خبری هست هنوز ؟
مانده خاكستر گرمی، جایی ؟
در اجاقی طمع شعله نمیبندم...
خردك شرری هست هنوز ؟

قاصدك
ابرهای همه عالم شب و روز
در دلم میگریند

جمعه 3/6/1391 - 12:40 - 0 تشکر 526621

-قصیده
1
همچو دیوی سهمگین در خواب
پیكرش نیمی به سایه، نیم در مهتاب
دركنار بركه ی آرام
اوفتاده صخره ای پوشیده از گلسنگ
كز تنش لختی به ساحل خفته و لختی دگر در آب
سوی دیگر بیشه ی انبوه
همچو روح عرصه ی شطرنج
در همان لحظه ی شكست سخت ، چون پیروزی دشوار
لحظه ی ژرف نجیب دلكش بغرنج
سوی دیگر آسمان باز
واندر آن مرغان آرام سكوتی پاك ، در پرواز
گاه عاشق وار غوك نوجوان در دوردست بركه خوش می خواند
با صدایی چون بلور آبی روشن
غوكهای دیگر از این سوی و آن سو در جوابش گرم می خواندند
با صداهایی چو آوار پلی ز آهن
خرد می گشت آن بلوری شمش
زیر آن آوار
باز خامش بود
پهنه ی سیمابگون بركه ی هموار
عصر بود و آفتاب زرد كجتابی
بركه بود و بیشه بود و آسمان باز
بركه چون عهدی كه با انكار
در نهان چشمی آبی خفته باشد ، بود
بیشه چون نقشی
كاندران نقاش مرگ مادرش را گفته باشد ، بود
آسمان خموش
همچو پیغامی كه كس نشنفته باشد ، بود

جمعه 3/6/1391 - 12:41 - 0 تشکر 526622

من چو پیغامی به بال مرغك پیغامبر بسته
در نجیب پر شكوه آسمان پرواز می كردم
تكیه داده بر ستبر صخره ی ساحل
با بلورین دشت صیقل خورده ی آرام
راز می كردم
می فشاندم گاه بی قصدی
در صفای بركه مشتی ریگ خاك آلود
و زلال ساده ی آیینه وارش را
با كدورت یار می كردم
و بدین اندیشه لختی می سپردم دل
كه زلالی چیست پس ، گر نیست تنهایی ؟
باز با مشتی دگر تنهاییش را همچنان بیمار می كردم
بیشه كم كم در كنار بركه می خوابید
و آفتاب زرد و نارنجی
جون ترنجی پیر و پژمرده
از خال شاخ و برگ ابر می تابید
عصر تنگی بود
و مرا با خویشتن گویی
خوش خوشك آهنگ جنگی بود
من نمی دانم كدامین دیو
به نهانگاه كدامین بیشه ی افسون
در كنار بركه ی جادو ، پرم در آتش افكنده ست
لیك می دانم دلم چون پیر مرغی كور و سرگردان
از ملال و و حشت و اندوه آكنده ست

جمعه 3/6/1391 - 12:41 - 0 تشکر 526623

خوابگرد قصه های شوم وحشتناك را مانم
قصه هایی با هزاران كوچه باغ حسرت و هیهات
پیچ و خمهاشان بسی آفات را آیات
سوی بس پس كوچه ها رانده
كاروان روز و شب كوچیده ، من مانده
با غرور تشنه ی مجروح
با تواضعهای نادلخواه
نیمی آتش را و نیمی خاك را مانم
روزها را همچو مشتی برگ زرد پیر و پیراری
می سپارم زیر پای لحظه های پست
لحظه های مست ، یا هشیار
از دریغ و از دروغ انبوه
وز تهی سرشار
و شبان را همچو چنگی سكه های از رواج افتاده و تیره
می كنم پرتاب
پشت كوه مستی و اشك و فراموشی
جاودان مستور در گلسنگهای نفرت و نفرین
غرقه در سردی و خاموشی
خوابگد قصه های بی سرانجام
قصه هایی با فضای تیره و غمگین
و هوای گند و گرد آلود
كوچه ها بن بست
راهها مسدود

جمعه 3/6/1391 - 12:41 - 0 تشکر 526624

در شب قطبی
این سحر گم كرده ی بی كوكب قطبی
در شب جاوید
زی شبستان غریب من
نقبی از زندان به كشتنگاه
برگ زردی هم نیارد باد ولگردی
از خزان جاودان بیشه ی خورشید


جمعه 3/6/1391 - 12:41 - 0 تشکر 526625

قولی در ابوعطا
كرشمه ی درآمد
دگر تخته پاره به امواج دریا سپرده ام من
زمام حسرت به دست دریغا سپرده ام من
همه بودها دگرگون شد
سواحل آشنایی
در ابرهای بی سخاوت پنهان گشت
جزیره های طلایی
در آب تیره مدفون شد
برگشت
افق تا افق آب است
كران تا كران دریا

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.