تبیان، دستیار زندگی

ژانر گم شده

شاید همین تقلا برای ورود به عرصه کمدی و انتخاب مسیر اشتباه سبب شده تا ما نتوانیم فیلم را در گونه خاصی بگنجانیم چرا که فیلم نه به سمت درام کشش آنچنانی دارد، نه کمدی است و نه می‌توان آن را در گونه سینمای دفاع‌مقدس جا داد.

اما چرا این اتفاق برای فیلم ضد‌گلوله رخ داده است؟ فیلم آشکارا می‌خواهد واگویه‌ای منطبق با آثاری چون لیلی با من است و اخراجی‌ها داشته باشد به‌گونه‌ای که حتی دیالوگ‌ها و بسیاری از فضاها دقیقا ما را به یاد همین فیلم‌ها می‌اندازد. درحالی‌که دو فیلم یادشده به‌عنوان نخستین آثاری بودند که سوژه‌هایی کمدی را به شکلی خاص، وارد عرصه سینمای دفاع‌مقدس کردند و داستان افرادی را بازگو کردند که تا به حال در سینما به آنها پرداخته نشده بود و آنقدر جامع به این کار پرداختند که فیلمی اگر در حوزه‌های اینچنینی ابتکاری از خود نشان ندهد، محکوم به تقلید و بازسازی خواهد شد؛ البته گویا تلاش سازندگان ضد‌گلوله برای این ابتکار، تنها و تنها در موضوع شغل سلیم که پخش‌کننده نوار موسیقی در آن ایام پر حساسیت بود خلاصه می‌شود وگرنه صحنه‌هایی مانند ناآشنایی سلیم با جبهه و اتفاقات آن، پی نبردن همرزمان و هم‌محله‌ای‌های او به‌علت جبهه رفتن او و طرح مباحثی مربوط به شوق و عجله او برای رفتن به خط مقدم و شهید شدن، شخصیت پرویز و حتی پیام اخلاقی‌ای که فیلم به در و دیوار می‌زند تا به ما برساند اما نمی‌تواند، همه و همه بارها در همین سینما به مخاطب عرضه شده و واکنش‌ها را برانگیخته و به همین علت است که فیلم برخلاف تصور سازندگانش، این روزها از فروش چندانی برخوردار نیست.

نقد فیلم در انجمن سینمای جوانان آموزش داده می‌شود

به گزارش ایلنا، هاشم میرزاخانی رئیس هیئت مدیره و مدیر عامل انجمن با ذکر این مطلب افزود: با توجه به تاکید ریاست سازمان امورسینمایی و سمعی و بصری مبنی بر توسعه آموزشهای انجمن سینمای جوانان ایران با شاخه‌های مختلف سینمایی از جمله نقد و تحیل فیلم با هدف تربیت منتقد، از تابستان سال گذشته دوره تکدرس کوتاه مدت این شاخه سینمایی در دفا‌تر انجمن سینمای جوانان ایران در سراسرکشور نسبت به جذب هنرجو و آموزش آنان اقدام کرد که با توجه به استقبال مناسب از این دوره‌ها تصمیم گرفته شد دوره تکمیلی آن برنامه‌ریزی شود.

میرزاخانی ادامه داد: فارغ التحصیلان انجمن و علاقمندانی که در رشته‌های مرتبط دانشگاهی و یا در سایر موسسات، دروس اصلی فیلمسازی را به عنوان پیش نیاز این دوره گذرانده باشند می‌توانند برای ثبت نام به دفا‌تر انجمن مراجعه کنند.

در رابطه با زمان دوره‌ها نیز وی اعلام کرد: این دوره پیشرفته برای مدت ۷۲ ساعت شامل ۳۵ ساعت عملی و ۳۷ ساعت نظری بر اساس نظریه‌ها و مکاتب سینمایی طراحی شده است که با بهره گیری از کار‌شناسان برجسته اقدام به طراحی شرح درس‌ها و یک جزوه آموزشی شده است.

در پایان میرزاخانی افزود دوره‌های آموزشی انیمیشن نیز در دست طراحی و برنامه‌ریزی آموزشی است.

همچنین عکاسی پرتره نیز با توجه به وجود علاقمندان فراوان در معاونت مربوطه طراحی شده که به زودی معرفی خواهد شد.

افشاگری بهرام رادان از ازدواج پنهانی بازیگران



به گزارش جهان به نقل از آوینی فیلم، بهرام رادان ستاره سینمای ایران كه این روزها دو فیلم پر سروصدا را در نوبت اكران دارد در تازه ترین گفت وگوی خود با بیان این نكته كه اسیر شرایطی نشده كه مجبور شود سریال بازی كند گفته است: درصد آدم هایی كه در یك سریال بتوانند از تبعات بعد از آن جان سالم به در ببرند كم است. این هنر را فقط مهران مدیری، شهاب حسینی و حامد بهداد می توانند داشته باشند. خوب اینها به تعداد انگشتان دو دست هم نیستند. این بازیگر در بخش های از این مصاحبه در خصوص زندگی شخصی، موسیقی و سینما صحبت كرده است كه بخش های برگزیده آن را در ادامه می خوانید:


من دوباره از كوه بالا می رفتم و آنها باز پیراهنشان را می دریدند
مثل همه آدم ها دوست داشتم هزاران استعداد دیگر داشتم كه به هزاران قبله دیگری می پریدم. اما اگر از كوه بالا می رفتم باز هم یكسری پیراهن های خودشان را می دریدند كه مگر تو عضو فدراسیون كوه نوری هستی كه از كوه بالا می روی؟ و من دوباره از كوه بالا می رفتم و آنها باز پیراهنشان را می دریدند.

مهرجویی تصمیمش به استفاده از محسن بود
قرارداد آقای چاووشی قبل از حضور من در این فیلم (سنتوری) بود و با هر بازیگر دیگری باز هم خود محسن ترانه هایش را می خواند. حتی اگر برادر آقای مختاباد(منتقد موسیقی) كه خواننده معروفی هستند و من هم دوستشان دارم نقش مرا بازی می كرد بازهم آقای مهرجویی تصمیمش به استفاده از محسن بود.

ترجیح من این نیست كه كارنامه ای پر از ازدواج های ناموفق داشته باشم
چرا شما فكر می كنید مشكلات برای ما نیست؟ بستگی دارد هر آدمی كلاهش را كجا گذاشته باشد. من كلاهم را بالاتر گذاشته ام و نمی توانم بروم با یك حداقلی تشكیل خانواده دهم. همیشه تصور من از زندگی متاهلی با یك حداكثر بوده است. در سینمای دنیا این طور است وقتی یك هنرپیشه معروف می شود ممكن است در 20 سالگی اش ازدواج كند اما بعدا تا 60 سالگی اش 4-5 بار ازدواج می كند. ترجیح من این نیست كه كارنامه ای پر از ازدواج های ناموفق داشته باشم. ترجیح می دهم این بستر را طوری بچینم كه بر اساس عقل من باشد نه احساسم. طوری برنامه ریزی كنم كه ضریب خطایم به حداقل برسد.

طلاق یا ناموفق بودن در زندگی مربوط به یك شغل خاص نیست
اگر به زندگی سایر مشاغل هم دقیق شوید متوجه می شوید در خیلی از مواقع آنها خیلی مشكلات حادتری در زندگی مشتركشان دارند مسئله طلاق یا ناموفق بودن در زندگی مربوط به یك شغل خاص نیست. این بدعت غلطی است در ذهن مردم كه فكر می كنند چون زندگی هنرمندان برایشان مهم بوده است و می دانند فلان هنرمند 2 بار ازدواج كرده و فلان هنرمند 3 بار طلاق گرفته این حكم كلی را صادر می كنند كه حتما زندگی هنرمندان زندگی خوبی نیست. در حالی كه اگر دیش ماهواره را به سمت بقیه مشاغل هم بچرخانند متوجه می شوند هیچ فرقی بین زندگی هنرمندان و مردم عادی نیست.

یكسری از هنرمندانی هستند كه ازدواج كرده اند اما پنهانی!
تا زمانی كه ستاره هستی همه چیز تو زیباست. از راه رفتن و مصاحبه تا بازیگری. همه كار تو زیباست. تو شكوه داری، پر زرق و برقی. یكسری از هنرمندانی هستند كه ازدواج كرده اند اما پنهانی. تكذیب می كنند كه ازدواج كرده اند، در حالی كه ازدواج هم می تواند جزوی از آن زرق و برق باشد.

رضا یزدانی می گوید به آلبوم اولم نمی توانم گوش دهم
من كاری را انجام نداده ام كه بازار موسیقی همیشه به آن عادت كرده باشد پس می شود خرق عادت. من 13 سال است كه در حرفه هنر این مملكت با منتقدان و مطبوعات این جامعه سر و كله زده ام. بچه 14 ساله نیستم كه با 2 غوره سردی كنم و با 2 مویز گرمی. كاملا می دانم همه این صحبت ها كف روی آب است. گذراست و فراموش می شود چیزی كه می ماند كار هنری است. در مورد این آلبوم(روی دیگر) هم انشالله سال های بعد می شود دقیق نظر داد. شاید سخت باشد باور كنید اما رضا یزدانی می گوید به آلبوم اولم نمی توانم گوش دهم. برای من هم غیر از این نیست. من هم اگر فكر كنم این آلبوم شاهكار است خودم را خراب كرده ام چون می خواهم در آینده بهتر شوم.

گرمای گیشه با عروسک‌های محبوب

در فصلی که گیشه سینماها کم‌رونق و سرد بودند و تنها فیلم «خوابم می‌آد» توانست با استقبال قابل‌قبولی مواجه شود، «کلاه قرمزی و بچه ننه» از راه رسید تا در اوج حاشیه‌های اکران، مردم را با سینما آشتی دهد.

البته این آشتی تنها درمورد همین فیلم صدق می‌کند و این را می‌توان از فاصله فروش کلاه قرمزی و ... با دیگر فیلم‌های روی پرده حس کرد. کلاه قرمزی و بچه ننه با 9روز نمایش به مرز 800 میلیون تومان فروش رسیده است.فیلم ضدگلوله ساخته مصطفی کیایی نیز تاکنون 85میلیون تومان و بی‌خداحافظی احمد امینی نیز 106میلیون تومان فروش کرده است. البته به‌زودی رقم فروش در شهرستان‌ها نیز اعلام خواهد شد. این در حالی است که با حل اختلاف شهرداری، حوزه هنری و شورای صنفی نمایش در روزهای پنجشنبه و جمعه به تعداد سالن‌های نمایش‌دهنده این آثار اضافه شده‌است؛ به همین دلیل پیش‌بینی می‌شود فروش آنها در هفته جاری بیشتر شود.

امید به افزایش فروش

در حالی که کلاه قرمزی و بچه‌ننه صدرنشین بلامنازع گیشه است، دو فیلم «ضدگلوله» و «بی‌خداحافظی» پایین تر از پیش‌بینی‌ها فروخته‌اند. انتظار می‌رود با اکران این فیلم‌ها در پردیس‌ها وضعیت گیشه‌شان بهبود یابد. معمولا وقتی یک فیلم در پردیس‌ها مورد استقبال قرار می‌گیرد، سرریز مخاطبان آن فیلم در سالن اصلی به سالن‌های دیگر پردیس می‌روند و این اتفاق رونق کلی سینما را درپی دارد.

با توجه به استقبال فوق‌العاده مردم از کلاه‌قرمزی و آغاز اکران فیلم‌ها در پردیس‌ها، احتمالا مخاطبان فیلم‌های ضدگلوله و بی‌خداحافظی هم افزایش خواهند یافت.بی‌خداحافظی با تکیه بر محبوبیت رضا صادقی و ضدگلوله به عنوان یک کمدی خوش‌ساخت جنگی جزو آثار پرامید گیشه امسال بودند که هفته اول اکرانشان را در دعوای شورای صنفی با حوزه هنری و شهرداری عملا از کف دادند.

آنچه نادیا دلدار گلچین نخواند و رفت

نادیا دلدار گلچین، بازیگر تئاتر، تلویزیون و سینما متولد ۱۳۳۹ تهران و دارای دیپلم موسیقی از هنرستان عالی موسیقی پیش از مرگ در گفت​وگویی با ما از مهمترین حادثه زندگی​اش یاد کرد. او فعالیت هنری خود را در تئاتر از سال ۱۳۶۹ آغاز كرد و با فیلم «ابلیس» وارد دنیای سینما شد. شاید یكی از ماندگارترین نقش‌های نادیا دلدارگلچین، بازی در سریال «پس از باران» است.

دلدار گلچین از مدتی پیش به بیماری كلیوی دچار و در بیمارستان‌ بستری شد. او درباره بیماری‌اش اینگونه توضیح داد: بیماری‌ام از سال 80 شروع شد و سال 82 به دلیل شدت گرفتن آن، پیوند كلیه كردم اما به نظر می‌رسد این پیوند به من نساخت و بعد از آن بود كه دچار مشكلات زیادی شدم و یك روز خوش هم در زندگی‌ام ندیدم. حالا مدت‌هاست در بیمارستان بستری هستم و از این بیمارستان به آن بیمارستان می‌روم و اتفاقات عجیبی در طول این مدت برایم افتاده است. او ادامه می‌دهد: بعد از مشكلی كه در كلیه‌ام پیدا شد، دچار بیماری‌های دیگری هم شدم و حتی ستون فقراتم را عمل كردم و به پوكی استخوان و عفونت هم مبتلا شدم.این بازیگر شانزدهم مرداد سكته قلبی كرد و بعد از آن به كما رفت. وی در بخش ICU بیمارستان عرفان بستری بود و متاسفانه پیش از خواندن گفت وگوی خود با تپش، دار فانی را وداع گفت.

جوان امروز

تکذیب خبری درباره ی محمد رضا شریفی‌نیا

«رضا استادی» مدیر روابط عمومی فیلم سینمایی «آیینه و شمعدون» با اعلام این مطلب، اظهار داشت: «آینه شمعدون» فیلمی طنز و مفرح است که بر اساس فیلم‌نامه‌ای از احمد رفیع‌زاده و با حضور بازیگران شاخص سینمای ایران، به کارگردانی «بهرام بهرامیان» به زودی مقابل دوربین خواهد رفت.

وی در ادامه افزود: در روزهای گذشته و در خبرهای منتشر شده در برخی رسانه‌ها از حضور فردی به عنوان «مسئول انتخاب بازیگر» و «مجری طرح» در این فیلم خبر داده شده بود اما چنین مسئولیتی در این پروژه تعریف نشده و هرنوع اظهار نظری در این زمینه صرفا نظر شخصی این افراد است و این پروژه در حال حاضر قرار دادی با این موضوع با هیچ فردی ندارد.

بر اساس این خبر، انتخاب بازیگران این فیلم نیز توسط دست‌اندرکاران پروژه در حال انجام است و به زودی فهرست کامل بازیگران در اختیار رسانه‌ها قرار خواهد گرفت.

بنابراین گزارش، «بهرامیان بهرامیان» این روزها در حال بازنویسی نهایی فیلم‌نامه است و به زودی با تکمیل فیلم‌نامه، گروه تازه‌ای از بازیگران مطرح و توانمند سینمای ایران برای مذاکره و ایفای نقش به این پروژه دعوت خواهند شد.

به نقل از شبکه ایران مریلا زارعی بازیگر زن توانمند سینمای ایران که به تازگی ایفای نقش در قالب یک زن کُرد در پروژه سینمایی «چ» به کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا را پشت سر گذاشت، در تازه ترین گفتگوی تفصیلی اش درباره روند رشد در کارنامه سینمایی اش صحبت کرده و خاطرات جالبی را درباره نقشهای ایفاکرده و نکرده اش بیان نموده است. مریلا زارعی در این گفتگو که با آرامه اعتمادی در مجله «فیلم» انجام شده به صراحت از خوش شانسی حضورش در «دو زن» میلانی صحبت کرده و البته از بدشانسی عدم حضورش در «قرمز» جیرانی. جالب اینجاست که زارعی در بخشی از این گفتگو نکته جالبی را هم درباره انتخاب اول فرهادی برای نقش «سپیده» فیلم «درباره الی» که نیکی کریمی بوده، مطرح کرده است. مریلا زارعی ابایی نداشته که از این مساله سخن بگوید که به تمام نقشهای فیلم «جدایی نادر از سیمین» حسودی اش می شود. بخشهایی از گفته های زارعی را در ادامه می خوانید:

ساعت نه گفتند هدیه تهرانی جایگزین من شده
قبل از «دو زن» با امین حیایی برای فیلم «قرمز» فریدون جیرانی تست دادم و به من گفتند که فلان ساعت برای قرارداد تشریف بیاورید اما مثلا اگر ساعت ده قرار داشتیم ساعت نه تلفن داشتم که دیگر تشریف نیاورید چون با هدیه تهرانی قرارداد بسته بودند. این فرصت بزرگی برایم بود. اگر من «قرمز» را کار میکردم رویه و مسیرم عوض می شد.

به میلانی گفتم قهرمان رالی ام
{درباره حضور در فیلم «دو زن» باید بگویم} خانم میلانی به من گفتند که می خواسته کنار نیکی کریمی یک بازیگر حرفه ای بگذارد ولی تقریبا هیچ کدام از بازیگران حرفه ای به این نقش تمکین نکردند یا اعتماد به نفس ایستادن کنار نیکی را نداشتند یا فکر می کردند نقش برایشان کوچک است. میلانی از من پرسید رانندگی بلدی من هم گفتم قهرمان رالی ام. این ماجرای ورودم به سینمای حرفه ای بود.

نیکی کریمی بنا بود نقش گلشیفته فراهانی را ایفا کند
همزمان با «خروس جنگی» پیشنهاد «درباره الی» را دریافت کردم. همان زمان برای «دو خواهر» هم پیشنهاد داشتم که قرار بود همبازی نیکی کریمی شوم و با اینکه دلم میخواست این اتفاق بیفتد، رد کردم وقتی آقای فرهادی با من صحبت کردند گفتم نقش «سپیده» را چه کسی قرار است بازی کند، گفت نیکی کریمی من هم گفتم خانم کریمی پریشب برای «دوخواهر» قرارداد بسته اند. گفتند امکان ندارد اما من گفتم بسته اند.

مریلا زارعی با حسادت به کلیه نقشهای موجود
در «جدایی...» تمام قوایم را گذاشتم که نقشی را که ساره بیات ایفا کرده بود بازی کنم حتی بابتش رژیم گرفتم و خودم را لاغر کردم. من نذر و نیاز کردم که این نقش را بازی کنم، می گفتم اگر این نقش را بازی کنم دیگر سینما را کنار می گذارم بعد که نشد فرهادی از من خواست که نقش معلم را بازی کنم. به شوخی به فرهادی گفتم این نقش را بازی می کنم اما در تیتراژ بنویسید «مریلا زارعی با حسادت به کلیه نقشهای موجود» همه نقشهای آن فیلم را دوست داشتم بازی کنم حتی نقش شهاب حسینی.

لطمه هایی که از کار صنفی خوردم
در این چند سالی که کار صنفی میکردم حتما لطمه هایی در بازیگری خورده ام و نمی ارزید...مسائل سیاسی روز را خیلی جدی پیگیری می کنم آن قدر که الان فکر می کنم اشتباهی وارد سینما شده ام.

علاقه به «مارمولک»ی دیگر
خیلی دوست دارم فیلمنامه ای مثل «مارمولک» نوشته شود که شخصیت اصلی اش یک زن باشد!

جوان امروز

حکایت مظلومیت اخلاق دینی در رسانه ملی!

و همه چیز در این اوقات شریف یاریگر پدیدآمدن و حفظ و حراست این موقعیت می شود تا انسان بتواند هرچه بیشتر و بهتر به توشه گرفتن و گام نهادن در راه سعادت و عنایت و فلاح و رستگاری که زاییده این ماه شریف است موفق گردد.

تردیدی نیست که رسانه فراگیر تلویزیون در این مهم، نقشی اساسی دارد و در این میان قالب سریالهای تلویزیونی که پخش آن در بهترین و مهم ترین ساعات یعنی از لحظات پس از افطار تا پاسی از شب ادامه می یابد حضور و ظهوری منحصربفرد در اوقات مخاطبان این رسانه دارد.

سریالهای تلویزیونی سالهاست که به عنوان پاشنه آشیل رسانه تلویزیون در موقعیت بی‌نظیر مواجهه با مخاطبان در ماه رمضان و در بهترین موقعیت و فضای پخش، عرصه ای گردیده تا مدیران وبرنامه سازان از آن بهره گیرند و یا در گرداب آن گرفتار آیند. آنرا به مثابه فرصتی برای عینی کردن منویات مومنانه شان مورد استفاده قراردهند یا با اشتباه در فکر و تدبیر و تصمیم گیری از این موقعیت، تهدیدی بسازند بزرگ و اثرگذار و مخرب.

نقد و تحلیل این سریالها از جهت مضامین و تدابیر هنری و محتوای اخلاقی یا ضد اخلاقی شان از این جهت ها مهم است و وظیفه ای بر دوش اهالی نظر و آگاهان امر و عالمان دینی و رسانه ای تا سره از ناسره بازشناسانده شود و فضا برای اصلاح امور فراهم آید.

رمضان امسال در رسانه تلویزیون سه سریال اصلی از شبکه های اول و دوم و سوم روی آنتن رفت به نامهای «راز پنهان»، «چمدان» و «خداحافظ بچه».

اولی یک ملودرام-جنایی تلخ و نسبتا عصبیت زا، دومی یک شبه طنز نازل و سومی یک درام سرگردان میان فانتزی و تراژدی بود که وجه تراژدی آن هم در اصل ایده و نوع پرداخت و شکل مضمونش  منتشر و مستتر بود.

هریک از این سه سریال را می توان در یک مضمون اصلی و از منظر یک پیام مهمش نگریست و از دریچه این مناظر فکری به تحلیل و نقدشان نشست.

در سریال اول «جلوه» ای که انسان «مومن» و متدین «بازتاب» می یابد شایان توجه است و در سریال دوم وجهی که از «طنز و فکاهه» به مخاطب عرضه می شود و در سومی نوع مواجهه ای که انسان با «تقدیر» الهی دارد و تجلی ایمان و «تقوا» در مصاف گناه نکردن یا خطا کردن.

به نظر می رسد مهم ترین وجوه مضمونی و مفهومی این سه سریال همین موارد هستند و نقد نگاهی که این سریالها به این مقولات دارند میتواند بازگو کننده و روشنی بخش نوعی نگاهی باشد که در آنها ترویج و تهییج شده است.

هر سه این موقعیتها را می توان در سه دستاورد که از مجموعه این سریالها منتج شده اینگونه عنوان کرد:

-تصویری اشرافی و عصبی از انسان مومن و جلوه ای منزوی و افسرده از آدم خوب قصه در کاراکترهای سریال راز پنهان( اشاره به پدر و مادر فرامرز و مرد باغبان)

-جلوه لودگی، سنبل کاری، جوک گویی و مبتذل سازی ذیل عنوان طنز و کمدی در سریال به شدت ضعیف و نازل چمدان( اشاره به ساختار و محتوای نازل و دم دستی این مجموعه)

-قلب ماهیت در ذات منویات ماه رمضان از تمرین دوری از گناه به آموزش خطاکاری و آلودگی با راههایی همچون بچه دزدی و مخفی کاری و...در سریال خداحافظ بچه( اشاره به محتوا و داستان اصلی این مجموعه)

خب؛ وقتی ماحصل اصلی محتوای سه مجموعه سریال تلویزیونی ماه رمضان عبارت می شود از «تصویر مغشوش و غلط از آدم مذهبی»، آلودن تربیت بصری و «تخریب ذهن مخاطب به نام طنز» و به کام لودگی و بالاخره «آموزش خلافکاری و تمرین گناه آلودگی» به جای تقوای الهی دیگر چه توقعی می توان داشت از تأثیری که این نوع برنامه ها بر روح و روان مخاطبان خود برجای می گذارد؟!

آنهم در موقعیت بکر و بی­نظیر و ملکوتی ماه رمضان که لحظه لحظه آن غنیمت و موقف استعانت از خداوند برای بهتر زیستن و پاک شدن و بالا رفتن است.

حقیقت آن است که سریالهای ماه رمضان امسال یکی از ضعیف ترین و پرعیب و ایرادترین تجربیات تلویزیون در این مقوله و قالب برنامه سازی بود.

و این قضیه وقتی تأثربرانگیزتر و وخیم تر می شود که مجموعه لودگی های دل‌آشوب به نام «خنده بازار» را هم به آن اضافه کنیم که با آن حجم از رقص و موسیقی تند و تابوشکنی های بیانی و رفتاری آنهم در ماه مبارک و عزیز رمضان، دل مومنین را به شدت آزرد و فاصله ای فاحش میان آنها و رسانه ملی ایجاد نمود.

خبرگزاری حوزه