• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن اجتماعي > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
اجتماعي (بازدید: 6279)
يکشنبه 29/5/1391 - 2:15 -0 تشکر 518857
جوانان

تعطیلات در رختخواب یا چت روم؟


 

از طرح‌هایی مثل اکران فیلم‌های سینمایی افطار تا سحر که بگذریم واقعاً چه برنامه ریزی برای اوقات فراغت ویژه ماه مبارک رمضان شده است؟ غیر از این است که جوانان باید قبل از افطار را به خواب و بعد از آن را هم پای تلویزیون و در حال دیدن سریال‌های تمام نشدنی صدا و سیما بگذرانند.

 


فراغت

«اوقات فراغت»؛ شاید این کلمه خیلی‌ها را به یاد دوران مدرسه و دانشگاه بیاندازد، زمانی که امتحانات نوبت دوم هم داده می‌شد و جوانان و نوجوانانی که نه ماه تمام سعی کرده بودند فقط درس بخوانند حالا زمانی داشته باشند تا نفسی تازه کنند. اغلب خانواده‌ها هم آن زمانی که ما محصل بودیم هم حالا که تقریباً اوقات فراغت برایمان بی معنی شده است برای دوران تعطیلی بچه‌ها برنامه ریزی می‌کنند حالا این برنامه ریزی می‌تواند تدارک سفر باشد یا ثبت نام کودک و نوجوان محترم در کلاس‌های رنگ و وارنگ.

 نیاز به برنامه ریزی برای اوقات فراغت وقتی پررنگ‌تر دیده می‌شود که مسئولان محترم با شروع فصل گرما دائماً این کلمه را بر زبان می‌آورند و از طرح‌ها و برنامه‌هایشان برای پر کردن این سه ماه تعریف می‌کنند. البته بعد از تمام شدن این سه ماه هیچ کس به سراغ مسئول محترم نمی‌رود تا ببیند چقدر به وعده‌هایی که داده جامه عمل پوشانده شده است.

در هر حال اوقات فراغت ما هم مثل بسیاری از مسایل دیگر خود به معضلی تبدیل شده است که هنوز آسیب‌های عدم مدیریت آن مشخص نشده و مورد دقت و ارزیابی عینی قرار نگرفته است، چه بسیار نوجوانان و جوانان که در فصل گرم تابستان از بی‌حوصلگی، بی‌هدفی و نا‌آگاهی راهی خیابان‌ها می‌شوند و به ناهنجاری‌ها نزدیک می‌شوند، هیچ کارشناس مسایل اجتماعی نیست که چنین روند معیوب و ناموزونی را خطرساز و انحراف زا نداند و آن را مقدمه‌ای برای غلتیدن نوجوانان و جوانان مستعد در دنیای بزهکاری قلمداد نکند.

 افزون بر این، خلأ اوقات فراغت دانش‌آموزان و دانشجویان جوان میلیون‌ها ساعت مفید و پرظرفیت آن‌ها را باطل می‌کند و آن‌ها را از دانستن‌ها و مهارت‌های متنوع و حتی لازم محروم می‌سازد. متأسفانه نه فقط مراکز مسئول دولتی از عهده پر کردن و غنی‌سازی اوقات فراغت نوجوانان و جوانان بر نمی‌آیند بلکه صدا و سیما هم آموزش‌های اجرایی و واقع ‌گرایانه‌ای به خانواده‌ها ارائه نمی‌کند تا آنان حداقل خود آستین همت بالا زنند و برای جگر گوشه‌های در خطر خویش چاره‌ای مفید و کارشناسانه بیاندیشند.

 در این میان یک نکته مهم وجود دارد که اغلب مغفول مانده و در این بی‌توجهی‌ها بیشتر از نظرها دور مانده است، در حال حاضر اگر پسران نوجوان و جوان کمی آزادی عمل دارند و می‌توانند حداقل پایی به یک توپ پلاستیکی بزنند و در کوچه و خیابان با دوستان خود وقتی را به تفریح سپری کنند اما این امکان برای دختران وجود ندارد و آن‌ها اغلب در خانه‌ها با حداقل امکانات و با حوصله‌ای تنگ روبرو هستند که آنان را تا مرز افسردگی پیش می‌برد و تلاش مسئولان برای پر کردن ساعت‌های خالی دختران به صحبت کردن از پارک‌های ویژه بانوان محدود شده است، پارک‌هایی که البته جایی در جنوب شهر ندارند و تعداد آن‌ها هم آنقدر نیست که کفاف این جمعیت را بدهد. 

آمار نشان می‌دهد از حدود یك میلیون و 26 هزار نفر دانش‌آموزی كه در تهران وجود دارد اگر شش ساعت در روز فراغت داشته باشند، حدود 295 میلیون نفر اوقاتی دارند كه می‌توان برای آن برنامه‌ریزی كرد این در حالی است كه حداقل 20 تا 30 هزار نفر پسر 11 تا 21 ساله ساعت بیكاری را در مراكز گیم نت می‌گذرانند و به طور متوسط سالانه 20 میلیارد ساعت اوقات فراغت دانش‌آموزان كشور هدر می‌رود.

اوقات فراغت مجازی

كارشناسان مسائل تربیتی معتقدند در صورتی كه برای پر کردن اوقات فراغت برنامه‌ریزی شود این ایام می‌تواند در شكوفایی استعدادها نقش مهمی داشته باشد و همچنین اگر نظارت كاملی بر روی دانش‌آموزان صورت نگیرد، این ایام می‌تواند به عنوان یك تهدید جدی تلقی شود. همان طور كه بسیاری از مشكلات و ناهنجاری‌ها از سوی برخی دانش‌آموزان در ایام تعطیل صورت می‌گیرد، و این نشان دهنده اهمیت ویژه این دوران است كه توجه و برنامه‌ریزی خاصی را می‌طلبد؛ اما در حال حاضر به رغم وجود متولی اوقات فراغت جوانان، از بین 5/14 میلیون دانش‌آموز كشور تنها ده درصد تحت پوشش برنامه‌های اوقات فراغت بوده و مابقی رها هستند. آمار نشان می‌دهد از حدود یك میلیون و 26 هزار نفر دانش‌آموزی كه در تهران وجود دارد اگر شش ساعت در روز فراغت داشته باشند، حدود 295 میلیون نفر اوقاتی دارند كه می‌توان برای آن برنامه‌ریزی كرد این در حالی است كه حداقل 20 تا 30 هزار نفر پسر 11 تا 21 ساله ساعت بیكاری را در مراكز گیم نت می‌گذرانند و به طور متوسط سالانه 20 میلیارد ساعت اوقات فراغت دانش‌آموزان كشور هدر می‌رود.

فراغت

البته ای کاش مثل گذشته هدر رفتن اوقات فراغت به معنی گردش‌های گروهی در پارک‌ها و خیابان‌ها بود اما به تدریج فعالیت‌های گروهی رو به کاهش می‌روند و گروه های دوستی در دنیای واقعی محدود می‌شوند که این موضوع نمی‌تواند چندان خبر خوبی باشد زیرا میل به ارتباطات اجتماعی از دنیای واقعی در حال مهاجرت به دنیای مجازی هستند. یعنی خانواده، جوان یا حتی نوجوانانی را که دیگر برای فوتبال بازی کردن و یا رفتن به پارک از خانه بیرون نمی‌روند نمی‌توانند با خیال راحت بگویند که جوانشان از معرض خطرها جسته است بلکه باید این نکته را هم به یاد بیاورند که پناه بردن جوانان به دنیای مجازی برای پر کردن دقایق گرمی که به کندی می‌گذرد می‌تواند به مراتب خطرناک‌تر باشد. حتی می‌توان گفت رفتن به پارک‌ها و خیابان‌ها بسیار مطمئن‌تر و بی خطرتر از رواج سرگرمی‌های امروزی است زیرا رفتن به پارک و خیابان تا حدی هم قابل نظارت است و هم نوعی فعالیت جسمی تلقی می‌شود که می‌تواند انرژی‌های انباشته را آزاد کند و به فرد خستگی واقعی بدهد نه اینکه با اعتیاد به اینترنت روز به روز جوانانی با اضافه وزن بیشتر و خستگی کاذب شاهد باشیم، خستگی که تنها مربوط به چشم و گردن است و به تمام بدن تعمیم داده می‌شود و جوان پرنشاط گذشته را به جوان خموده ای تبدیل می‌کند که آخر شب‌ها پای رایانه به خواب می‌رود بدون اینکه انرژی روحی و جسمی‌اش واقعاً مصرف شده باشد.

ماه رمضان و لحظه‌هایی که نمی‌گذرند

تابستان این چند سال و چند سال آینده یک تفاوت عمده با سایر تابستان‌ها دارد، آن هم این است که در این سال‌ها ماه رمضان مقارن شده است با زمان تعطیلی و فراغت جوانان و نوجوانان یعنی باید به مدت یک ماه دور بسیاری از تفریحات را خط کشید اما آیا نمی‌توان با برنامه ریزی درست کاری کرد که این ماه هم با شور و نشاط ویژه خودش سپری شود؟ از طرح‌هایی مثل اکران فیلم‌های سینمایی افطار تا سحر که بگذریم واقعاً چه برنامه ریزی برای اوقات فراغت ویژه ماه مبارک رمضان شده است؟ غیر از این است که جوانان باید قبل از افطار را به خواب و بعد از آن را هم پای تلویزیون و در حال دیدن سریال‌های تمام نشدنی صدا و سیما بگذرانند و اگر وقتی ماند سری به فیس‌بوک و سایت‌های اجتماعی بزنند؟

در پایان نباید فراموش کنیم که اوقات فراغت یک مسئله مهم و اثرگذار است و هرگز نمی‌توان آن را به عنوان یک امر حاشیه‌ای از نظر دور داشت. اگر ناهنجاری‌های اجتماعی ما را آزار می‌دهد و پی راه‌ چاره می‌گردیم باید برای اوقات فراغت فکر کنیم، مطالعه کنیم، برنامه بریزیم، و با اعتبارات لازم برنامه‌های کارشناسانه را اجرایی کنیم.‏

what`s life?life is love.
يکشنبه 29/5/1391 - 2:18 - 0 تشکر 518861

از نخبه پرانی تا بازیکن سالاری





نازپرورده نبودن وجه مشترك نخبگان است چراکه شكست بال دوم پیروزی و موفقیت این افراد است، اما حمایت با نازپروردگی مغایرت دارد،چرا كه حتی جوجه عقاب نیز برای اوج گرفتن و عقاب شدن نیاز به حمایت مادر خود دارد.


نخبه

میراث آلبرتا، اولین كلمه ای است كه برای نگارش متن با موضوع نخبه به ذهنم می رسد، مستندی كه در آن به مهاجرت نخبگان پرداخته شده و سوسن خانم تلخی بی پایانی است بر این مهاجرت....


اما القصه این که هر دوره به فراخور حال خود نخبگانی دارد، روزی فرزند آشپز باشی دربار می شود نخبه سیاسی و موسس دارالفنون مهد تربیت نخبگان ایرانی. روزی محمود حسابی می شود تنها شاگرد ایرانی انیشتین و یكی از برترین های فیزیك دنیا و روزی غلامحسین افشردی 22 ساله می شود نخبه میدان جنگ و جهاد و جوان ترین فرمانده روزهای دفاع در دهه 60.


با این حال نازپرورده نبودن وجه مشترك نخبگان است چراکه شكست بال دوم پیروزی و موفقیت این افراد است، اما حمایت با نازپروردگی مغایرت دارد،چرا كه حتی جوجه عقاب نیز برای اوج گرفتن و عقاب شدن نیاز به حمایت مادر خود دارد، استعداد، ایده و طرح های نخبگان ما نیز نیازمند حمایت است، هر كس به قدر وسع خویش خانواده، مراكز آموزشی و  مسئولین.


اما به نظر می رسد نخبگان حداقل تعدادی از آنها كه امیدواریم كم باشند، دل خوشی از مسئولین ندارند، و رقم قراردادهای ورزشكان بویژه آقایان فوتبالیست، این روزها شده مزید بر علت این دل ناخوشی ها.


 اگر كمی انصاف داشته باشیم به نخبه ها و پژوهشگران حق می دهیم كه برای یك وام باید ساعات مفیدی كه صرف طرح و مطالعات خود كنند در بروكراسی اداری و كاغذ بازی ها هدر می رود و این را به ذهن تداعی می كند كه مسئولین به جای نخبه پروری نخبه پرانی می كنند.




خدا کند که در همه دانشگاه ها  اینطور نباشد، اما چیزی که بنده خود به چشم دیدم این بود که متاسفانه برخی از اساتید بیگاری هایی را از دانشجویان می کشند مبنی بر ترجمه کردن متون واین که سر آخر کتابی بیرون بیاید که سختی های اصلی آن بر عهده دانشجو بوده است و در این وسط چند نمره ناقابل می شود ،مزد این دانش پژوهان ساده است




اگر انصاف را قاضی كنیم می بینیم كه هدف افتخار آفرینی برای كشور است همچنین كه توسعه و‌آبادانی یك سرزمین در گرو دانش مردمان‌آن سرزمین است اما مسئولین با علم به این خواسته یا ناخواسته سدی می شوند در برابر تحقق استعدادهای نخبگان.


مهاجرت، یاس و سرخوردگی، بی اعتمادی به مسئولین بزرگترین معایب بی توجهی به نخبگان است كه تبعات بسیاری می تواند داشته باشد.


سیستم آموزشی كشور ما در تضعیف نخبه ها كارایی خاصی دارد 4 سال برای گرفتن یك مدرك كارشناسی در مسیر دانشگاه رفت و‌ آمد می كنی، دریغ از یك مقاله معتبر که  این مساله در علوم انسانی نمود بیشتری دارد و این مفهوم را می رساند كه محصلان علوم انسانی نخبه محسوب نمی شوند در حالی كه بر پایه نظریه تافلر دنیا درآینده ای نه چندان دور، بر مدار علوم انسانی خواهد گشت.


نخبه

در این نوشته  نمی توان به طور تمام قد از علوم  انسانی كه امروز برای اسلامی كردن آن بحث و بررسی است دفاع كرد.


اما به جد این موضوع مطرح است كه استادان ما در دانشگاه ها روی خوشی برای همكاری علمی به دانشجویان كارشناسی نشان نمی دهند و تنها آنها را مترجم و كمك ویراستار در تالیف كتابهایشان می بینند.


از این رو با وجود بی مهری مسئولین، بی توجهی اساتید نیز به نخبگان استفاده می شود در کنار مجوز مهاجرت به خارج از كشور و یا دلسردی نسبت به علم.


مدارس استعدادهای درخشان با آزمون استعدادها را گلچین می كنند، انجمن ها و بنیاد تشكیل می شوند و قوانین بسیار جالبی وضع می كنند اما دریغ از عمل چرا كه همه روی كاغذ است.


كمبود بودجه بزرگترین معضل پژوهش دانشگاهی


تحریم مواد و تجهیزات آزمایشگاهی، نوسانات ارزی، بوروكراسی اداری در خرید مواد، كمبود بودجه و اعتبار تخصیص یافته به پژوهش ها، در زمره بی توجهی به نخبگان قرار دارد با این كه مقام معظم رهبری عنایت ویژه ای به نخبگان دارند و هر سال در مراسمی صمیمانه با دقت و حوصله مثال زدنی و موشكافانه پای صحبت و درد دل پژوهشگران می نشیند و همواره بر خودكفایی علمی تاكید می كنند و توصیه ها و تاكیداتی نیز به وزار و مسئولین مربوطه ایراد می كنند.


تعریف اساتید ما از كار پژوهشی خلاصه می شود به یك تحقیق كپی محض از سایت ها و نهایت رونویسی از كتابها، دریغ از یك مقاله ی معتبر علمی...


میان ماه من تا ماه گردون.....



دلالی-فوتبال


از نخبه پروری تا بازیکن سالاری



در روز گار ما به لطف برخی از دوستان، ساق پای بازیکنان  مهم تر از سلول های خاکستری نخبه هایمان شده است.درست در هفته گذشته و همزمان با برگزاری المپیاد دانشجویان نخبه، پرونده نقل و انتقالات فوتبالیست ها در حال بسته شدن بود، اما این کجا و آن کجا...


این روزها اجر و قرب برخی بازیکنان و ورزشکاران و یک تار آن ها می ارزد به ده مقاله آی.اس.آی، اعتراض هم که می کنی می گویند مگر چند فوتبالیست در لالیگا داریم، شما معترضین اصلا می دانید که بازیکنان ایرانی نام کشور را درغربت زنده می کنند، منکر این مطلب نیستیم اما حداقل ای کاش بی حاشیه نام ایران را تداعی کنند، دلمان خون است ،اما چه کنیم که خون ورزشکاران این روزها رنگین تراز نخبه هایمان شده است.


من خود به چشم خویشتن دیدم که....


خدا کند که در همه دانشگاه ها  اینطور نباشد، اما چیزی که بنده خود به چشم دیدم این بود که متاسفانه برخی از اساتید بیگاری هایی را از دانشجویان می کشند مبنی بر ترجمه کردن متون واین که سر آخر کتابی بیرون بیاید که سختی های اصلی آن بر عهده دانشجو بوده است و در این وسط چند نمره ناقابل می شود ،مزد این دانش پژوهان ساده است.




 اگر كمی انصاف داشته باشیم به نخبه ها و پژوهشگران حق می دهیم كه برای یك وام باید ساعات مفیدی كه صرف طرح و مطالعات خود كنند در بروكراسی اداری و كاغذ بازی ها هدر می رود و این را به ذهن تداعی می كند كه مسئولین به جای نخبه پروری نخبه پرانی می كنند




آن روی سکه علم درایران


علم در ایران را اگر بخواهیم بیشتر بررسی کنیم باید علاوه بر اقلیت و نخبگان به دانشجویان معمولی نیز اشاره کنیم:


پس از 12 سال طی کردن دوران دانش آموزی تازه آغاز راه و تجربه کردن  همه سختی ها است و اینجاست که تازه باید از بین تست ها آینده خود را انتخاب کنی، هر چند که این روزها دیگر کسی ازکنکور به عنوان غول یا کابوس دوران جوانی یاد نمی کند چرا که خدا برکت دهد دانشگاه ها و موسسات آموزشی که مثل قارچ بر سر راه دانش روییده اند و خدا حفظ کند رشته هایی که یک کامیون اسمشان را هم نمی کشد، مدیریت؟؟؟، مهندسی؟؟؟......


فوتبال

این روزها آخرین راهی که به عنوان پول درآوردن به فکر جوانها خطور می کند، درس خواندن و کسب علم است، این روزها دیگر استرس کنکور خنده دار است، حفظ کند خدا جیب پدر و دانشگاه آزاد ها و شبه آکسفورد ها را.....


همه این مسائل در حالی است که اگر 4سال دوران کارشناسی را تنگ آن 12سال اضافه کنیم تازه می شود لیسانسکی که ما حصل 8ترم رفت و آمد به دانشگاه است، دانشی که در جزوه های کپی شده باقی مانده وپس از فارغ التحصیلی خاک روی آن می نشیند به همین منظور می توان گفت که به درستی درونی نمی شود.


در آخر، باید گفت که وضعیت علم در ایران به ویژه علوم انسانی، نیاز به حمایت ها وبرنامه ریزی های بیشتری داردو نباید دست گذاشت روی دست و باد در غبغب انداخت که روزی در این رشته چه بودیم و چه بودیم و در نهایت بگوییم منم آنم که رستم بود پهلوان......


خلاصه تاوقتیکه پنجره جمعیتی کشورباز است و جوان داریم باید یه فکرآینده باشیم وگرنه غافل شویم ما می مانیم و نوش دارویی و عمری که رفته......









what`s life?life is love.
يکشنبه 29/5/1391 - 2:18 - 0 تشکر 518862

در وب سایت‌ها به دنبال همسر





مدتی پیش خبر فعالیت یك سایت همسریابی مشكوك در فضای اینترنت پخش شد و باعث شد تا این موضوع قدیمی یك بار دیگر سر زبان‌ها بیفتد. این سایت كه البته با شعار ترویج ازدواج موقت راه اندازی شده بود، عملكردی عجیب داشت؛ آنقدر كه مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بلافاصله موضوع مجوز داشتن این سایت را تكذیب كردند. اما همین موضوع بهانه خوبی است تا به این مسئله بپردازیم كه آیا می‌توان در میان وب‌سایت‌های اینترنتی به دنبال همسر گشت.


همسریابی-ازدواج اینترنتی

با همه گیر شدن اینترنت و هم راستا با توسعه روزافزون آن در جامعه سایتهای دوستیابی و همسریابی هم از سوی برخی جوانان با اقبال همراه و این مسئله موجب به وجود آمدن مشکلات و معضلات جدید در جامعه شده است.


یکی از معضلات جدیدی که به گواه آمار و ارقام ارائه شده توسط سازمانهای مسئول دامنگیر اجتماع ما شده مسئله بالا رفتن سن ازدواج است که تبعات زیادی دارد و برخی از جوانان نیز برای رهایی از دست این معضل و پیوستن به جرگه متأهلان دست به دامن تکنولوژی اینترنت و سایتهای همسریابی شده اند.


این راه و روش جدید که از دید تعدادی از جوانان ارزانترین، راحت ترین و بی خطرترین نوع مواجهه با جنس مخالف برای ارزیابی و گزینش همسر آینده است را عده ای نیز در فضای اینترنت با راه اندازی سایتهای اینترنتی پاسخ داده اند.


در این میان تعدادی از افراد سودجو و بی اخلاق از فضای به وجود آمده و نبود نظارتهای لازم توسط دستگاههای نظارت کننده شرایط را برای سواستفاده آماده کرده اند تا در پوشش برطرف کردن این نیاز مبرم جوانان و بهره برداری از نا آگاهی آنها امیال خود را جامه عمل بپوشانند.




با توجه به خلأهای اجتماعی موجود در جامعه، بحث‌های متناقضی در رابطه با ازدواج موقت عنوان شده و سایت‌های همسریابی به یکی از بزرگ‌ترین مروجان ازدواج موقت تبدیل شده‌اند و اکثر آنها با اشاعه تصویری اسلامی از این مسئله به شکل نامتعارفی جوانان را به یکدیگر برای این اقدام معرفی می‌کنند




سئوالی که با مرور معضل به ذهن مخاطب خطور می کند این است که برای مدیریت این فضا و مقابله با سواستفاده های احتمالی بهترین راهکار چیست وآیا به طور مثال برهم زدن این فضا و در مجموع غیرقانونی اعلام کردن کار سایتهایی که در حوزه همسریابی اینترنتی فعالند راهگشا است؟ یک وکیل دادگستری در این باره گفت:


 جامعه امروز ما درگیر مجموعه‌ای از مشكلات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است که در مسائل جوانان بازتاب پیدا می‌کند. نگاهی که در ایران نسبت به مسائل جوانان وجود دارد، نگاه ریشه‌ای و درستی نیست و آن را از مسائل جامعه منفک می‌بینند.پس ‌پیداکردن ریشه این مسائل لازم به نظر می‌رسد. باید ببینیم چه بر سر جوانان آمده که در وب‌سایت‌ها و در یک جامعه مجازی به دنبال شریک زندگی‌شان می‌گردند.



همسریابی-ازدواج اینترنتی


دكتر فردوسی پور، روانشناس با اشاره به این نكته كه راه اندازی مراكز همسریابی باید تخصصی باشد، می گوید: در صورتی كه در این مراكز از كارشناسان و متخصصان امر ازدواج استفاده نشود، مراجعه افراد سود جو و فرصت طلب به این مراكز و انجام رفتارهای نا‌به‌جا می‌تواند پیامدهای ناگواری را برای خانواده ، جامعه و جوانان به همراه داشته باشد.


به عقیده وی ، زیباترین نوع ازدواج ازدواج‌های سنتی است اما در سال‌های اخیر ازدواج‌های غیر سنتی در جامعه رواج پیدا كرده و گاهی فرزندان بدون كسب اجازه از والدین اقدام به تشكیل خانواده می‌كنند كه مطمئنا این ازدواج‌ها خیلی زود به جدایی منجر می‌شود.


حضور خانواده در تمامی مراحل از ثبت درخواست تا احتمال ازدواج بین دو جوان در مراكز همسریابی از مهمترین نكات است و باعث می شود تا مشكلاتی كه ممكن است در این مراكز و در اثر آشنایی دو جوان به وجود بیاید، كمتر شود اما در صورتی كه خانواده ها اطلاعی از حضور جوانانشان در این مراكز نداشته باشند مشكلات متعددی برای خانم‌ها و دخترانی كه به این مراكز مراجعه می‌كنند به وجود می‌آید.


رسیدن به بلوغ دینی، فكری، اجتماعی و فرهنگی را لازمه یك ازدواج مناسب و آگاهانه است و  انجام مدیریت مناسب در زندگی خانوادگی از طرف زن و مرد و قبول مسئولیت‌های زندگی از طرف آنها یكی از علائم بلوغ برای ازدواج است، لذا در این مراكز باید مشاوران و روانشناسان وجود داشته باشند كه از لحاظ علمی موضوع را بررسی كنند و ببینند دو نفری كه قرار است با هم ازدواج كنند صلاحیت ازدواج با هم را دارند یا نه؟




 در صورتی كه در این مراكز از كارشناسان و متخصصان امر ازدواج استفاده نشود، مراجعه افراد سود جو و فرصت طلب به این مراكز و انجام رفتارهای نا‌به‌جا می‌تواند پیامدهای ناگواری را برای خانواده ، جامعه و جوانان به همراه داشته باشد




سایت های همسریابی، مروجان ازدواج موقت


دكتر غلامرضا استیفا، آسیب‌شناس اجتماعی نیز ضمن مخالفت با ایجاد مراكز همسر یابی می‌گوید: این مراكز می‌توانند برای خانم‌های مطلقه و بیوه كه در سنین میانسالی هستند و یا مردان میانسال كه دنبال شخص مناسبی برای ازدواج می‌گردند مناسب باشند. اما برای پسران و دختران جوان محل مناسبی برای پیدا كردن همسر نیست.


‌همسرگزینی از طریق مراكز همسریابی هیچ‌گاه مورد تایید خانواده‌های ایرانی نیست و خانواده‌ها در برابر این مراكز موضع‌گیری می‌كنند. مطمئنا استفاده از این مراكز برای جوانان مجرد صورت خوشی ندارد. همسرگزینی از طریق مراكز همسر یابی بر خلاف سنت‌های خانواده ایرانی است و مراكز همسر یابی نیز هیچ‌گاه در این زمینه موفق عمل نكرده‌اند.


همسریابی-ازدواج اینترنتی

ازدواج در دین اسلام پدیده پسندیده‌ای است و بار‌ها در متون اسلامی از این مسئله به عنوان اقدامی نیک و انسان‌ساز یاد شده است. اما با این حال با توجه به خلأهای اجتماعی موجود در جامعه، بحث‌های متناقضی در رابطه با ازدواج موقت عنوان شده و سایت‌های همسریابی به یکی از بزرگ‌ترین مروجان ازدواج موقت تبدیل شده‌اند و اکثر آنها با اشاعه تصویری اسلامی از این مسئله به شکل نامتعارفی جوانان را به یکدیگر برای این اقدام معرفی می‌کنند.


فقط یك تا دو درصد موسسات همسر یابی مجوز قانونی دارند و تحت نظارت سازمان‌های مختلف فعالیت می‌كنند، اما هیچ كنترل و نظارتی از سوی سازمان‌ها و نهادهای مرتبط در مورد صلاحیت علمی و تخصصی افرادی كه به عنوان مجری در اینگونه موسسات فعال هستند، وجود ندارد و با در اختیار داشتن یك یا دو اتاق، تشكیلاتی شبه اداری به راه انداخته‌اند و اطلاعات داوطلبان را در اختیار مراجعه كنندگان قرار می‌دهند و از آنجابی که دوستی‌ها و آشنایی‌های اینترنتی تعهدی میان افراد به وجود نمی‌آورد، می‌تواند خیلی زود به جدایی منجر شود. همچنین شناختی که از این طریق شکل می‌گیرد چندان کامل نیست چون ازدواج باید با آگاهی و درک عمیق صورت بگیرد.


تحقیقات نشان می‌دهد ازدواج‌های اینترنتی اگر هم اتفاق بیفتند از روی عقل و منطق نیستند و متاسفانه سوءاستفاده در این سایت‌ها بسیار زیاد است و معمولا بیش از 90 درصد رابطه‌هایی که به شکلی در این سایت‌ها ایجاد می‌شود با اهداف جنسی است و اخلاق در بسیاری از موارد در این سایت‌ها زیر پا گذاشته می‌شود.

what`s life?life is love.
يکشنبه 29/5/1391 - 2:19 - 0 تشکر 518863

ماجرای یک قتل با ویروس تجدد





دوستی های خیابانی، برای نوجوان و جوان به نظر راه شادی است كه آن ها را به سرمنزل مقصود می رساند! اما در واقع بیراهه ای است كه ره به تركستان دارد.


دوستی خیابانی-دختر و پسر

توجه به جنس مخالف و شناخت آن نیازی فطری و روانی است كه حد و مرز آن را فرهنگ ها و فضای اجتماعی جامعه ترسیم می كند. در كشورهای اسلامی كه قوانین مدنی و فرهنگ نهادینه شده در اذهان مردم بر پایه دستورات دین مبین اسلام است؛ از همان ابتدای سن بلوغ كه اولین نگاه ها و گرایش ها به سوی جنس مخالف كشیده می شود، دستورالعمل هایی برای تعامل سالم و عفیف میان مردان و زنان نامحرم در خانواده و جامعه لحاظ شده است. دستور العمل هایی كه زن را در حجاب و مرد را با نگاهی عاری از شهوت به حضور در جامعه فرا می خواند.


اما متأسفانه در فضای كنونی جامعه ما كه فرهنگ های وارداتی در قالب تجدد و امروزی بودن، بسیاری از باید و نباید ها را زیرپا گذاشته است؛ شاهد ناهنجاری های شدید ارتباطی و تعاملات خارج از عرف زنان و مردان در كوچه و خیابان و حتی بسیاری از مراكز عمومی و تفریحی مانند پارك ها و سینما ها هستیم.


نوعی از تعاملات كه در نگاه برخی از كارشناسان زاییده ازدواج های دیرهنگام است!! از نظر برخی تهاجم فرهنگی و ترویج بی بندو باری از طریق رسانه های غربی و بنگاهای فرهنگی غرب است و برخی دیگر از دوگانگی رفتاری جوانان، داد سخن دارند. واقعیت این است كه در تمام این نظریه پردازی ها نشانه هایی از مرگ؛ شاید بهتر است بگوییم؛ قتل تدریجی فرهنگ متعالی ایرانی – اسلامی كه در مبحث تعاملات اجتماعی با واژه هایی مانند حیا، عفت، همیت، كرامت انسانی فضایی ایمن را مهیا كرده ؛‌دیده می شود.




دوستی های خیابانی، برای نوجوان و جوان به نظر راه شادی است كه آن ها را به سرمنزل مقصود می رساند! اما در واقع بیراهه ای است كه ره به تركستان دارد و جز گرفتار شدن در فحشا چیز دیگری عاید آنها نمی كند . این روش گذران اوقات فراغت در واقع ویروسی خطرناك است كه به جان اندیشه ها و اخلاقیات نوجوانان می افتد و آن تفكر ساده خوش گذرانی در اوقات فراغت را تبدیل به عادتی بیمارگونه در ارتباط گیری های نامعقول می كند




در گذشته های نه چندان دور كه پدر و مادر با شناخت بیشتری نسبت به فرزندشان، دوستان و معاشران آنها،‌علاقمندی ها و توانمندی های آنها... جوانان خود را هدایت و حمایت می كردند و فرصت های بیشتری برای نزدیك شدن به آنها و هم صحبتی با جوانانشان قائل می شدند و در فضایی كاملا محترمانه اما قاطع تصمیم گیری های بزرگ را انجام می دادند، به مراتب كمتر اینگونه ارتباطات دیده و حتی در موردش صحبت می شد. متأسفانه واقعیت امروز ما چیز دیگری را رقم زده است. ارتباط بین افراد خانواده كم شده و صمیمیت ها رنگ باخته است. دیدار ها منوط به برخی از اعیاد شده و دیگر حتی فرزندان بعد از ازدواج، كم تر به خانواده های خود سر می زنند.


دوستی خیابانی-دختر و پسر

نوجوانان به بهانه اینكه بزرگ تر ها از نسل آنها نیستند كمتر به تجربیاتشان اهمیت می دهند . اصالت ها بر پایه میزان توان مالی افراد سنجیده می شود و دوستان هم از این طریق انتخاب می شوند. گسترده شدن فضای شهری و مهاجرت افراد از شهرها و روستاهای كوچك به كلان شهرها؛ ریشه دار نبودن خانواده ها در محل های سكونتشان این فضا را برای برخی از جوانان باز كرده است كه دست به كارهای ناشایست زده و حد و مرز های تعاملات اجتماعی را شكسته و قبح دوستی های خیابانی را از بین برده و آن را به عنوان یك امتیاز برای خود محسوب كنند كه در دفترچه تلفنشان چه تعداد اسم دختر یا پسری نوشته شده است !!


دوستی هایی كه بنا به گفته دختران و پسران جوان بابت آشنایی بیشترشان با جنس مخالف و پر كردن اوقات فراغت به نحوی شادمانه صورت می گیرد و گاهی برای توجیه عملكرد خود دم از شناخت برای ازدواج می زنند . دوستی هایی كه شروع آن ساده اما عواقب سخت آن جبران نا پذیر است بخصوص برای دختران كه در این گونه دوستی ها بیشترین ضرر را در قالب شكست عاطفی تا هتك حرمت های اخلاقی باید متحمل شوند . حتی  پایان تلخ و غم انگیز اینگونه دوستی ها را می توان در صفحات حوادث و اخبار جنایت ها و آزارهای جنسی و تجاوزها مشاهده کرد.


دوستی های خیابانی، برای نوجوان و جوان به نظر راه شادی است كه آن ها را به سرمنزل مقصود می رساند! اما در واقع بیراهه ای است كه ره به تركستان دارد و جز گرفتار شدن در فحشا چیز دیگری عاید آنها نمی كند . این روش گذران اوقات فراغت در واقع ویروسی خطرناك است كه به جان اندیشه ها و اخلاقیات نوجوانان می افتد و آن تفكر ساده خوش گذرانی در اوقات فراغت را تبدیل به عادتی بیمارگونه در ارتباط گیری های نامعقول می كند . منجلاب این گونه گرفتاری ها و عادات غیر اخلاقی كه زاییده دوستی های خیابانی است می تواند انسان را تا مرحله بدنامی و فحشا فرو ببرد .


این روش از دوستی های خیابانی برای پسران افتادن در دام باندهای خطرناك با كارهایی خلاف قانون و اعتیاد را در پی خواهد داشت. راهی كه انتهای آن اگر خیلی خوش شانس باشی فقط از بین رفتن جوانی و دچار شدن به انواع بیماری های دنیای بی بندوباری است .


علت این اتفاق ناخوشایند در جامعه را، به اعتقاد جامعه شناسان می توان به وجود مسایل اقتصادی، نگاه دوگانه جامعه مدرن و سنتی، فراگیری اطلاعات و دانش و پدیده جهانی شدن كه مبتنی بر ارزشهای دینی نیست و احساس دو گانه ای را در این نسل پدیدار كرده است؛ نسبت داد. حالا اینجا این سوأل مطرح است كه اینگونه آشنایی ها به ازدواج ختم خواهد شد؟ و عاقبت خوشی خواهد داشت؟


از دوستی های نا پاک بپرهیزید!

از آنجایی كه در جامعه ایران هنوز فرهنگ سنتی در لایه های ذهنی افراد جای خود را دارد و با توجه به این نكته در جامعه نگاه دوگانه ای نسبت به این مسئله وجود دارد كه برخی دوستی های خیابانی را جوانی كردن و برخی دیگر آن را شكسته شدن حریم های اخلاقی می دانند؛ باید گفت: آنچه كه از تنایج این دوستی ها به دست می آید، سوء ظن افراد به اینگونه روابط است تا جایی كه قبل از ازدواج جوانان را با مفاهیمی مثل اینكه (زن یا شوهری كه درخیابان یافتی در خیابان از دست می دهی) از اینگونه انتخابات نهی می كنند و یا اینكه بعد از ازدواج توهم خیانت و محدود كردن و كنترل كردن زوج ها توسط یكدیگر عاقبتی تلخ را رقم می زند.


جالب است بدانید در یك پرسشنامه با سۆالاتی كه مضمون آن چرایی دوستی های دختر و پسر و پایبندی به دوستی های خیابانی مطرح شده بود، قریب به اتفاق پسران آن را سرگرمی و پایبندی به دوستیشان را منوط به نداشتن هیچگونه مسئولیت دانسته و گفته اند كه بیش از یك دوست دختر دارند. در حالیكه اكثریت دختران به خصوص دختران دانشجو به فكر تشیكل خانواده بوده و نسبت به خواسته های طرف مقابل خود احساس مسئولیت داشته اند. این واقعیت نشان دهند توجه اكثر مردان به زنانی است كه آنها را در دوستی ها انتخاب نكرده باشند.


درباره نتایج اجتماعی این گونه دوستی ها باید گفت: متأسفانه زمان زیادی را برای آسیب شناسی و درمان مقطعی این معضل از دست داده ایم و اینك با نتایج عملكرد ضعیف خانواه ها و در دیدی كلان تر جامعه روبرو هستیم ؛نتایجی كه تلخ است اما داستان نیست .




قریب به اتفاق پسران این دوستی ها را سرگرمی و پایبندی به دوستیشان را منوط به نداشتن هیچگونه مسئولیت دانسته و گفته اند كه بیش از یك دوست دختر دارند. در حالیكه اكثریت دختران به خصوص دختران دانشجو به فكر تشیكل خانواده بوده و نسبت به خواسته های طرف مقابل خود احساس مسئولیت داشته اند. این واقعیت نشان دهند توجه اكثر مردان به زنانی است كه آنها را در دوستی ها انتخاب نكرده باشند




زمانی گفته می شد : اگر اینگونه ارتباطات به عادت تبدیل شود دیگر چیزی به نام هسته یا كانون خانواده شكل نخواهد گرفت. سن ازدواج بالا خواهد رفت ، جنس ها نسبت به هم بی اعتماد و بی تفاوت خواهند شد و در نهایت خانواده ای شكل نمی گیرد و به این ترتیب شاهد گسترش بسیاری از بد اخلاقی های رفتاری، ناهنجاری های اخلاقی و حتی بهداشتی در جامعه خواهیم بود.


اما امروز باید بگوییم : استحكام خانواده ها نه تنها در خطر است بلكه به شدت آسیب پذیر و ضعیف شده است و شاهد این ادعا، آمار بالای طلاق مقابل ثبت ازدواج است. سن ازدواج نه تنها بالا رفته بلكه سن بلوغ، ‌پایین آمده است؛‌ زن و مرد چه در مرحله انتخاب و چه در مرحله تشكیل زندگی و چه در مرحله ثبات آن نسبت به هم اعتماد كافی ندارند. بی بندو باری تا جایی به چشم می خورد كه دیگر فضای كامل امن اخلاقی و اجتماعی حتی در مراكز عمومی هم به ندرت یافت می شود. اینجاست كه نقش كارشناسان علوم دینی و تربیتی؛ كنار خانواده ها در هنجاریابی و جایگزینی هنجارهای متعادل و مرام تربیتی صحیح و متعالی كه مورد پذیرش خانواده، فرد و نهادهای اجتماعی باشد روز به روز آشكارتر می شود.

what`s life?life is love.
جمعه 3/6/1391 - 4:57 - 0 تشکر 525864

صدور کارت هوشمند معافیت؛ مدارک لازم چیست؟





مدارک مورد نیاز و شرایط تعویض کارت‌های معافیت قدیمی با هوشمند اعلام شد.




کارت هوشمند معافیت

یکنواخت شدن تمام کارت‌های معافیت و پایان خدمت، افزایش ضریب ایمنی کارت‌ها، امکان ایجاد هرگونه تغییرات بعدی در اطلاعات موجود توسط سازمان وظیفه عمومی ناجا و تسهیل و سرعت‌بخشی در استعلامات پایان خدمت و معافیت‌ها مانند گذرنامه، گواهینامه و امور استخدامی از جمله مزایایی است که سازمان وظیفه عمومی ناجا برای کارت‌های هوشمند اعلام کرده است.


مطابق اعلام سازمان وظیفه عمومی ناجا در فاز نخست اجرای طرح تعویض کارت‌های معافیت و پایان خدمت قدیمی با کارت هوشمند، دارندگان کارت‌های معافیت کاغذی که پس از سال 60 نسبت به دریافت کارت خود اقدام کرده‌اند باید اصل و کپی تمام صفحات شناسنامه، اصل و کپی کارت ملی، سه قطعه عکس 3*4 سیاه و سفید با زمینه سفید، اصل و کپی آخرین مدرک تحصیلی خود به همراه اصل کارت معافیت را به همراه داشته باشند.


بنابر اعلام دفاتر پلیس +10 متقاضیان ‌باید فیش بانکی 82 هزار ریالی بنام شرکت پژوهش و توسعه ناجی را به منظور صدور کارت هوشمند به شماره حساب 0106374479003 نزد بانک ملی ایران شعبه سعادت آباد واریز کنند از سوی دیگر دفاتر پلیس + 10 مبلغ 60 هزار ریال نیز به عنوان کارمزد به صورت نقدی از متقاضیان دریافت می‌کنند.




یکنواخت شدن تمام کارت‌های معافیت و پایان خدمت، افزایش ضریب ایمنی کارت‌ها، امکان ایجاد هرگونه تغییرات بعدی در اطلاعات موجود توسط سازمان وظیفه عمومی ناجا و تسهیل و سرعت‌بخشی در استعلامات پایان خدمت و معافیت‌ها مانند گذرنامه، گواهینامه و امور استخدامی از جمله مزایایی است که سازمان وظیفه عمومی ناجا برای کارت‌های هوشمند اعلام کرده است




افرادی که حدفاصل سال‌های 88 تا 89 و نیز 80 تا 87 کارت معافیت خود را دریافت کرده‌اند طبق جدول زمان‌بندی باید از 10 دی تا 10 بهمن‌ و 10 بهمن تا 10 اسفند به دفاتر پلیس +10 مراجعه کنند.


همچنین افرادی که در سال‌های 70 تا 79 و 60 تا 69 کارت معافیت به آنان تعلق گرفته باید از تاریخ 10 اسفند تا 10 فروردین 91 و نیز از 10 فروردین 91 تا 10 اردیبهشت91 نسبت به تعویض کارت خود اقدام کنند.


آن دسته از افرادی که به هر دلیلی در زمان تعیین شده نتوانسته‌اند نسبت به تعویض کارت معافیت از خدمت خود با کارت هوشمند اقدام کنند تا اطلاع ثانوی می‌توانند به دفاتر پلیس +10 مراجعه کنند.

what`s life?life is love.
جمعه 3/6/1391 - 4:57 - 0 تشکر 525865

زن و مرد، همکاری یا مؤانست؟





مسئولان فرهنگی کشور حدود شرعی و اخلاقی که زنان و مردان باید در محیط کار به آنها پایبند باشند را مورد تأکید قرار داده و اظهار می دارند که نمی‌توان اهمیت ایجاد شرایط محیطی مناسب را نفی کرد، اما تقیدات افراد مهمتر از این شرایط است.




محیط کار

بین زن و مرد نامحرم جذب و انجذابی وجود دارد که مبنای آن کشش‌های مختلف روانی و زیستی در هر یک از زن و مرد و بین آن دو است. غریزه‌های نفسانی که در صورت تعدیل، نیازهای طبیعی بشر را تأمین کرده و در صورت افسار گسیختگی حیات سالم او را مورد مخاطره قرار می‌دهند، نقش مهمی در این میان بازی می‌کنند. مهمترین این غریزه‌ها، غریزه جنسی و میل به دوست داشتن و دوست داشته شدن است.


آدمی در مقابل غریزه جنسی و کنترل آن ناتوانتر است تا درمقابل باقی غرایز. علت امر هم روشن می‌باشد زیرا که احساس لذتی که تأمین این غریزه به دنبال دارد کم نظیر بلکه غیرقابل مقایسه با سایر لذات است.


تاثیرات مخرب فرهنگی روابط آزاد بر زنان و مردان  متاسفانه در حد مطرح شده باقی نمی‌ماند بلکه به تغییر فرهنگ به تمام معنا و در تمام ابعادش می‌انجامد. تبدیل شدن زنان به آبژه‌های جنسی، تمام ظواهر زنان از جمله پوشش، نوع سخن گفتن، کیفیت و کمیت ایجاد روابط اجتماعی، آمال و آرزوها ... را تغییر می‌دهد. تشدید این مسئله در زندگی مردان نیز اثر گذارده و به جای مردان غیرتمند طالب زندگی پایدار، از آنان مردان هوسران و متقاضیان کالاهای جنسی می‌سازد.


ضمن اینکه بسیاری از انسان‌ها در اکثر موارد فقط به اتکای عقل، غرایز را کنترل نمی‌کنند و به ندای عقل توجه نمی‌کنند. لذا در این میان شریعت به خصوص با دستورات الزامی‌اش، به کمک عقل آمده و به او در مهار غرایز کمک می‌کند.




عبارتهای نامتعارف در پایان صحبتهای تلفنی میان زن و مرد نکاتی است که همواره مورد انتقاد بوده است، ما غرب را برای استفاده از ابزار از زن مورد انتقاد قرار می دهیم اما در همین جامعه اسلامی ما عده ای برای منفعت بیشتر ترجیح می دهند برای مشاغلی چون پاسخگویی به تلفن از صدای زنان استفاده کنند چرا که دارای جاذبه است، این نگاه به زن همان نگاه ابزاری است که ما آن را مورد انتقاد قرار می دهیم




منیژه نوبخت عضو شورای فرهنگی و اجتماعی زنان درجلسه ای در رابطه با حدود شرعی و اخلاقی که زنان و مردان باید در محیط کار به آن پایبند باشند گفت: حدود شرعی به وضوح و روشنی در منابع اسلامی مشخص شده است، در رابطه با حدود اخلاقی هم باید گفت که هر دو طرف باید در تمام رفتارها و گفتارهای خود رویکردی داشته باشند تا مصداق اختلاط بی مورد نباشد.وی افزود: شاخص ما برای تنظیم رفتار و گفتار و حدود آن به عنوان مردان و زنانی که دارای مسئولیتهای اجتماعی مشترک هستیم و در فضاهایی مشترک کار می کنیم عدم اختلاط بی مورد است.


وی همچنین تأکید کرد: به هیچ عنوان نمی توان شرایط محیطی را نفی کرد اما اعتقاد افراد به یک سری اصول برای همکاری های جمعی بیش از مسئله محیط تأثیرگذار است. در هرصورت رعایت نکردن حدود تبعات منفی دارد و زمانی که افراد در فکر و اندیشه خود به چنین اصولی پایبند باشند در رفتار و گفتار نیز آن را رعایت خواهند کرد.نواب:‌ همکاران زن و مرد از روابط دوستانه پرهیز کنند



حجت الاسلام سید ابوالحسن نواب رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب قم نیز گفت: این حدود شرعی مورد بحث نکاتی است که زن و مرد نامحرم نه تنها در محیط کار بلکه باید در همه جا به آن پایبند باشند.
کار زنان

رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب قم گفت: به کار بردن عبارتهای نامتعارف در پایان صحبتهای تلفنی میان زن و مرد نکاتی است که همواره مورد انتقاد بوده است، ما غرب را برای استفاده از ابزار از زن مورد انتقاد قرار می دهیم اما در همین جامعه اسلامی ما عده ای برای منفعت بیشتر ترجیح می دهند برای مشاغلی چون پاسخگویی به تلفن از صدای زنان استفاده کنند چرا که دارای جاذبه است، این نگاه به زن همان نگاه ابزاری است که ما آن را مورد انتقاد قرار می دهیم.


آیت الله دکتر هادوی تهرانی رئیس مؤسسه رواق حکمت نیز اظهار داشت: حضور زن در خارج از محیط خانه اقتضا می کند ضوابطی را که شرع برای ارتباط زن با مردان نامحرم در نظر گرفته رعایت کند و رعایت حجاب یکی از این ضوابط است. نحوه گفتگوی زن با مردان دیگر از جمله همکاران وی در محیط کاری باید به گونه ای باشد که منشأ تحریک غرایز افراد نباشد و محیط عاری از عوامل انگیزش شهوانی باشد.


ابعاد و پیامدهای سیاسی و اقتصادی روابط آزاد


مسئله روابط آزاد زنان و مردان در طول تاریخ علاوه بر اینکه یک مسئله اجتماعی با ابعاد فرهنگی بوده، ابعاد سیاسی و اقتصادی هم داشته است. کسانی که کمی با تاریخ جهان آشنا بوده و قصه استعمار نو را مطالعه نموده باشند، می‌دانند که آزادسازی روابط زنان و مردان و اباحیگری اخلاقی تا چه حد جوامع و بخصوص قدرت جوان ملت‌ها را فلج کرده و تخم بی‌تفاوتی نسبت به مسایل اساسی داخلی یک کشور را بین آنها افشانده است.

what`s life?life is love.
جمعه 3/6/1391 - 4:58 - 0 تشکر 525866

هیس! ازدواج بی ازدواج





ازدواج، سنتی مقدس است که روح و جان دو فرد را به هم پیوند می‌دهد. پیوندی که بنا به آیات گهربار قرآن کریم، مایه آرامش دل‌های مردان و زنان می‌گردد. خوشبختانه این سنت در کشور ما همچنان رایج است و بسیاری از جوانان زمانی که شرایط و سن خود را مساعد بدانند، اقدام به ازدواج می‌نمایند.


ازدواج

اما در ورای این سنت نیکو، در واقعیت امروز جامعه ما، این اتفاق مبارک به این سادگی‌ها، تحقق نمی‌یابد و مدت‌هاست طعم شیرین و ناب آن، اندکی تلخ و گس شده.


امروز ازدواج علیرغم نیاز و میل نفسانی جوانان، به یک غول بی شاخ و دم تبدیل شده و حریف قدر می‌طلبد. طوری که برخی جوانانی که سعی دارند میل نفسانی نیاز به همسر را، از راه های مشروع و متعارف ارضاء کنند، زیر دست و پای این غول له می‌شوند و تا مدت‌ها پس از ازدواج، نمی‌توانند کمر راست کنند. از آنجا که خانواده به عنوان عنصر مهم، رابطه کاملاً مستقیم با فرهنگ حاکم بر اجتماع دارد، قصد داریم برخی از اثرات این موضوع را در جامعه بررسی نماییم.


اولین موضوعی که معمولاً خانواده‌ها را با نوعی بحران مواجه می‌کند، میزان بالای مهریه است که این اواخر گویا به یک بیماری مسری اجتماعی تبدیل شده. تعداد ...! سکه بهار آزادی! بدون آنکه احتسابی در قیمت و بازپرداخت آن صورت گیرد، مهریه عروس خانم می‌شود.


سنت مهریه یکی از سنت‌های منطقی و عقل‌گرایانه قرآن است که مردان را موظف می‌کند در ابتدای ازدواج، هدیه ای به نشانه عشق و علاقه، به همسر خود بپردازند. ولی این سنت زیبای چند صد ساله، امروز با وجود حفظ هویت خویش، به کلی تغییر ماهیت داده و در دنیای مدرن امروز، نه به عنوان هدیه ای برای شروع زندگی بلکه به عنوان پشتوانه زنان، در صورت جدایی و طلاق، در نظر گرفته شده که البته به طور غیر مستقیم، میزان و ارزش زنان و دختران نیز محسوب می‌شود. از این رو با افزایش طلاق در جامعه و همچنین پیدایش رقم‌ها و مبالغ کذایی مهریه‌ها، هر روز شاهد افزایش زندانیان، به جرم عدم پرداخت مهریه می‌باشیم.




هم اکنون تعداد بسیاری از نیروهای مستعد و جوان و کارآمد – با متوسط سن 25 سال- در زندان‌ها به سر می‌برند و ضمن اینکه حضور در زندان‌ها، چه مفاسدی می‌تواند برای آن‌ها به همراه داشته باشد، بخشی از عمر با ارزش آن‌ها و انرژی که می‌توانستند در جهت تولید و یا فعالیت موثر به کاربرند، هدر می‌رود




 در برخی موارد میزان مهریه‌ها، به قدری بالاست که پرداخت تمامی آن، به واقع، برای برخی افراد غیرممکن و غیر معقول به نظرمی رسد. امروزه همین مهریه‌ها و عدم استطاعت در پرداخت آن‌ها، خسارات جبران ناپذیری به پیکر اجتماع وارد نموده است که جا دارد هر چه سریع بازنگری کلی در خصوص آن صورت پذیرد. چرا که هم اکنون تعداد بسیاری از نیروهای مستعد و جوان و کارآمد – با متوسط سن 25 سال- در زندان‌ها به سر می‌برند و ضمن اینکه حضور در زندان‌ها، چه مفاسدی می‌تواند برای آن‌ها به همراه داشته باشد، بخشی از عمر با ارزش آن‌ها و انرژی که می‌توانستند در جهت تولید و یا فعالیت موثر به کاربرند، هدر می‌رود. از سوی دیگر مردان بسیاری، به دلیل ترس و وحشت از پرداخت مهریه به سراغ ازدواج نمی‌روند و سعی می‌کنند نیاز به ازدواج و همسر و خانواده را در خود سرکوب کرده، و نیازهای خود را در جامعه، از طرق دیگری ارضا نمایند. در این صورت به تدریج آمار ازدواج در جامعه کاهش می‌یابد و می‌تواند گسترش فساد و فحشا را به همراه داشته باشد.


جهاز

خرید عروس و دامادها برای آغاز زندگی مشترک، از مواردی است که اگرچه زیبا و خاطره انگیز و جذاب می‌باشد، ولیکن متأسفانه در این روزگار خالی از مشکلات هم نیست. چشم و هم چشمی این روزها به یک اصل مهم فرهنگی و اجتماعی تبدیل شده و عاملی شده تا صنف‌هایی که رابطه مستقیم با عروس و دامادها دارند ضمن اضافه نمودن برخی تجملات و تشریفات غیر ضروری به خدمات و کالاهای خود و مجبور نمودن خانواده‌ها به پذیرش آن، قیمت‌های نجومی و غیرواقعی را بر سر آنان آوار کنند. این گونه صنف‌ها، با علم به اینکه خانواده‌ها حاضرند برای حفظ آبروی خود در مراسم عروسی، هر بهایی بپردازند، تشریفات غیرضروری و قیمت‌های غیر معقول ارائه می‌دهند.


جهیزیه عروس، یک سنت و فرهنگ ایرانی است که بنا به بخش‌ها و شهرهای مختلف ایران به صورت‌های مختلف اجرا می‌گردد. غرض از دادن جهیزیه از سوی والدین، یاری رساندن به فرزندان برای تشکیل زندگی مشترک بوده است تا در آغاز، بخشی از وسایل لازم و ضروری را دارا باشند. ولی امروز، عروسی که قدم به خانه داماد می‌گذارد اصولاً باید همه وسایل لازم و غیر لازم و تجملاتی و زینتی گران قیمت را به همراه داشته باشد. طوری که برخی از جهیزیه‌ها در آغاز زندگی، از زندگی چندین ساله پدر و مادرهای آن‌ها به مراتب مجلل‌تر و مرفه تر به نظر می‌رسد.   




چشم و هم چشمی این روزها به یک اصل مهم فرهنگی و اجتماعی تبدیل شده و عاملی شده تا صنف‌هایی که رابطه مستقیم با عروس و دامادها دارند ضمن اضافه نمودن برخی تجملات و تشریفات غیر ضروری به خدمات و کالاهای خود و مجبور نمودن خانواده‌ها به پذیرش آن، قیمت‌های نجومی و غیرواقعی را بر سر آنان آوار کنند




بخشی از آنچه ذکر شد امروزه به مراسم و آداب و رسوم ما ایرانیان بدل شده‌اند، که علیرغم هویت‌های قدیمی، ماهیت‌های جدیدی یافته و نشانگر آن هستند که فرهنگ غنی ایرانی- اسلامی به درستی نتوانسته خود را در جامعه حفظ کند و به تدریج از جامعه واپس زده می‌شود. همین تشریفات چشم نواز و مجلل، به نوعی در افزایش استرس‌ها، فسادهای مالی، کاهش آمار ازدواج و افزایش نرخ طلاق تأثیر به سزایی دارند. 


فیلمبرداری

راستی تا به حال برای برگزاری مراسم عروسی، سری به آتلیه‌ها زده‌اید؟ اگر چنین اقدامی نموده‌اید پس حتماً با نحوه جذب مشتری آتلیه‌ها آشنا هستید. یک آلبوم پر از عکس عروس و دامادها و مشتریان پیشین آتلیه، در مقابل عروس و دامادها قرار می‌گیرد. برخی تصاویر هم متعلق به زنانی است که با حالت‌ها و ژست‌های شهوت انگیز (ظاهراً به عنوان مدل) عکس گرفته‌اند. آیا می‌توان اعتماد کرد که عکس شما بعدها در زمره چنین عکس‌هایی قرار نمی‌گیرد. وقتی صاحب آتلیه آنقدر امانت دار نیست که عکس‌های شخصی دیگران را در مقابل دید مردان غریبه قرار می‌دهد، به راستی اعتماد جایز است!؟ و اگر مخالف چنین اقدامی بوده و یا هستید، تا به حال در مقابل آنان لب به اعتراض گشوده‌اید!؟ و یا به دلیل آنکه اعتراض دور از ادب و شخصیت اجتماعی به نظر می‌رسد، خاموش مانده و چنین روش‌های جذب مشتری را پذیرفته‌اید؟


همه موارد ذکر شده در واقعیت عینی جامعه، به بهانه تحمیل فرهنگ اجتماعی صورت می‌گیرد. چرا که در واقع هیچ کس را یارای آن نیست که در مقابل آنچه نامعقول و غیر ضروری می‌داند مخالفت کند. هیچ کس را توان آن نیست و یا از ادب اجتماعی به دور است که در مقابل برخی ناهنجاری‌ها بایستد و مقابله و یا اعتراض کند.




بخشی از آنچه ذکر شد امروزه به مراسم و آداب و رسوم ما ایرانیان بدل شده‌اند، که علیرغم هویت‌های قدیمی، ماهیت‌های جدیدی یافته و نشانگر آن هستند که فرهنگ غنی ایرانی- اسلامی به درستی نتوانسته خود را در جامعه حفظ کند و به تدریج از جامعه واپس زده می‌شود




به عقیده بسیاری، این جامعه است که افراد را مجبور به انجام کارهایی می‌کند که دلخواه و باب میل آنان نیست و جبر اجتماع را عامل برخی ناهنجاری‌های خانوادگی می‌دانند. ولی باید گفت چنین ادعا و عقیده ای کاملاً نادرست و نا به جا و خالی از تعقل است. چرا که جامعه به معنی جمع کثیری از افراد است که اعمال این افراد در کل جامعه منعکس می‌شود. بدین معنی که این تک تک افراد هستند که تعیین کننده رفتار اجتماعی درست یا نادرست می‌باشند. جامعه هرگز نمی‌تواند تغییری برای فردی به وجود آورد، بلکه افراد هستند که با عمل خود می‌توانند تأثیری هر چند اندک بر کل جامعه داشته باشند. در واقع نام دیگر فرهنگ تحمیلی اجتماع، چشم و هم چشمی است که بازار داغی هم دارد و همه را ناخواسته مرید و گوش به فرمان ساخته است.


ازدواج

شاید لازم باشد آموزش و پرورش موثری هم برای زندگی‌های خانوادگی-به عنوان عنصر مهم اجتماع- پدید آید و در جهت ارتقای سطح درک و تعقل افراد-نه صرفاً علم و دانش- آن‌ها کوشش و تأمل جدی نماید. اجتماع امروز ما، با مشکلاتی جدی دست و پنجه نرم می‌کند که بخش اعظم آن به دلیل مشکلات ناشی از خانواده‌هاست که در جامعه سرایت داده شده‌اند. افزایش فساد و فحشا، ایجاد خانه های فساد که از چشم عموم پنهان مانده‌اند ولی به سرعت در حال گسترش می‌باشند، تا اندازه ای ناشی از کاهش آمار ازدواج می‌باشند و کاهش آمار ازدواج دلیلی جز کج فهمی و بدرفتاری‌ها ندارد. برخی به بهانه تجربه تلخ دیگران از ازدواج سرباز می‌زنند و برخی دیگر به دلیل آنکه نه توان آن را دارند که در مقابل فرهنگ اجتماعی، بایستند و نه قادرند از پس آن بربیایند از ازدواج دوری می‌جویند و به ناچار به راه های دیگری تن می‌دهند.


و آن جوان‌ها و آن پدر و مادرها و آن فروشندگان و عکاس‌ها و ... ها، همه و همه خود ما هستیم، فردی از افراد جامعه ...!

what`s life?life is love.
جمعه 3/6/1391 - 4:58 - 0 تشکر 525867

نقش جامعه در فرار از ازدواج





پژوهشگران علم روان‌شناسی در رتبه‌بندی فشارهای روانی که می‌تواند یک فرد را تحت‌تاثیر قرار بدهد، «ازدواج» را جزو پرفشارترین موقعیت‌های زندگی معرفی می‌کنند.




ازدواج

می‌توانیم مورد افزایش میانگین سن ازدواج را به گردن جوانان بیاندازیم و از آن به دوری از ازدواج تعبیر کنیم که معتقدم تعبیری ابتدایی است اما اگر از بعد آسیب شناسی این قضیه را بررسی کنیم متوجه می شویم بالا رفتن سن ازدواج معلول عوامل متعدد روانی و اجتماعی است.


وقتی پای ازدواج به میان می‌آید، در دوره کنونی به‌طور طبیعی افراد متولد دهه 60 در خط مقدم انتخاب‌ها قرار می‌گیرند.آنهایی که در دهه 60 به دنیا آمدند، احتمالا پدر و مادری دارند که آن‌ها را از مشکلات دور نگه داشته و تنها توصیه والدین به آن‌ها خوب درس خواندن و موفقیت شغلی و اجتماعی بوده است!


مهم‌ترین بهانه‌های فرار


گفته می‌شود که در آقایان به‌علت‌های مختلفی مثل دغدغه‌های مالی و مسئولیت‌های متعدد و پیچیده، تمایل به ازدواج کاهش بیشتری یافته است اما شواهد حاکی از آن است که میل به تشکیل زندگی مشترک در خانم‌ها هم با کاهش جدی روبه‌روست. چیزی که کمتر شنیده‌ایم دلایل این کاهش تمایل به ازدواج است. نظرسنجی مجله تپش، نتایج جالب و تا حدود زیادی روشنگر را به ما ارائه داده است که می‌تواند مورد تحلیل دقیق قرار بگیرد.


گزینه  ای که بیشتر از 80 درصد پاسخ‌ها را در بر می‌گیرند، «ترس از ازدواج» است. نداشتن خواستگار، مشکلات مالی و موانع مرسوم در مسیر ازدواج، درصد زیادی را به‌خود اختصاص نداده‌اند اما به هرحال مشکلات قابل تاملی هستند.




زندگی کردن در جامعه امروزی، همه ما را به سمت فردگرایی بیشتر و دوری از روابط عاطفی گسترده سوق می‌دهد. روابط ما محدود شده و مشکلات خود را باید از دیگران پنهان کنیم




چرا از ازدواج می‌ترسند؟


پژوهشگران علم روان‌شناسی در رتبه‌بندی فشارهای روانی که می‌تواند یک فرد را تحت‌تاثیر قرار بدهد، «ازدواج» را جزو پرفشارترین موقعیت‌های زندگی معرفی می‌کنند. ازدواج پس از موقعیت‌هایی مثل «از دست دادن افراد نزدیک خانواده» و «جدایی»، می‌تواند به‌عنوان رخدادی پراسترس که یک فرد در طول زندگی ممکن است با آن روبه‌رو شود، ارزیابی می‌شود. پس ترس از ازدواج، ترس غیرطبیعی نیست. به‌طور مشخص، ازدواج برای نسل‌های گذشته هم با استرس همراه بوده اما چه شده که در سال‌های اخیر، روند بالا رفتن سن ازدواج و در نهایت تمایل نداشتن به آن بیشتر شده است؟ شاید این مسئله به‌طور عمده به تحول جامعه و عبور از دوران سنتی به دوران مدرن وابسته باشد که آن را می‌توان در چند محور از جمله موارد زیر، پیگیری کرد.



13 خطر در کمین ازدواج


1) بلوغ دیررس اجتماعی


امروزه فرزندان باید مسیرهای طولانی و پیچیده‌ای را تا رسیدن به استقلال شخصی طی کنند. تحصیلات، پیدا کردن شغل و توانایی استقلال مالی می‌تواند سال‌های زیادی از عمر هر جوان را برای فراهم کردن یک زندگی مناسب، بگیرد. این موضوع در حالی است که معمولا آموزش‌های ارائه شده – چه از طرف والدین و چه از طرف نهادهای آموزشی- چندان در بر گیرنده مهارت‌های لازم برای زندگی نیست.


2) به‌هم ریختن تعریف‌ها و نابسامانی نقش‌ها


 گذر از یک ساختار و نرسیدن به سازمان جدید، مشکلی است که سال‌ها با آن دست و پنجه نرم می‌کنیم. در شکل سنتی ازدواج چیزهایی مثل سن، انتخاب، وظایف و نقش‌ها تعریف مشخص‌تر و دقیق‌تری داشت اما امروزه این مقیاس‌ها به‌هم ریخته و تعریف مشخصی ندارد. به همین دلیل ریسک تشکیل یک زندگی جدید بالا رفته و نگرانی‌ها در مورد آن زیاد شده است.


زندگی مثل گذشته ساده نیست.در گذشته فرزند یک آهنگر، آهنگر نمی شد. اما امروزه، جوان زمان پایان تحصیلاتش 24 ساله است و فرض کنید زمان پیدا کردن شغل 26 سال دارد.جوان قبل از ازدواج باید پیش زمینه مالی برای خود ذخیره کرده باشد. بنابراین میانگین سن ازدواج 26 سال به بالا است.




دو پدیده غیر اخلاقی خریدن کودکان جهان سومی و قاچاق آنها به غرب و نیز زندگی کردن زن و مرد در زیر یک سقف و بدون عقد ازدواج، از دیگر تبعات کاهش ازدواج در جوامع غربی و بالا رفتن سنّ ازدواج در این جوامع (و طبعاً بی فرزند ماندن زوجین) است




در حالی که در گذشته میانگین سن ازدواج 20 سال است. بخشی از این ماجرا واقعی است و آسیب محسوب نمی‌شود.


در کشورهای مدرن هم همین اتفاق می افتد و تشکیل زندگی نسبت به گذشته سخت تر است.


از طرفی تداخل ارزش‌های سنتی و مدرن، این موضوع را پیچیده‌تر می‌کند؛ چیزهایی مثل تفاوت جایگاه زن در اجتماع، خانواده و مسئولیت‌های او، در مقابل فشار باورهای سنتی یا مراسم و مراحل ناکارآمد ازدواج در دوره جدید، موانعی است که خودبه‌خود این موضوع را دشوارتر می‌کند.



ازدواج


3) کمبود حمایت اجتماعی


زندگی کردن در جامعه امروزی، همه ما را به سمت فردگرایی بیشتر و دوری از روابط عاطفی گسترده سوق می‌دهد. روابط ما محدود شده و مشکلات خود را باید از دیگران پنهان کنیم. این پنهان‌کاری تا جایی است که تقریبا نمی‌دانیم دیگران با این مشکل چگونه دست و پنجه نرم می‌کنند. شک نکنید اطلاعات عمومی که توسط رسانه‌ها به دست ما می‌رسد چندان کارگشا نیست. بچه‌هایی که در دهه 60 به دنیا آمدند، احتمالا پدر و مادری دارند که آن‌ها را از مشکلات دور نگه داشته و تنها توصیه والدین به آن‌ها خوب درس خواندن و موفقیت شغلی و اجتماعی بوده است! این موضوع باعث شده که اطلاعات بچه‌ها از والدین بیشتر باشد و در نتیجه اعتماد بچه‌ها به راه‌کارهای آن‌ها کمتر. در نتیجه اضطراب رویارویی با موقعیت‌های زندگی افزایش می‌یابد.


فرجام سخن


فرار از قانون طبیعت، ممکن نیست و غریزه و فطرت را نیز نمی توان سرکوب کرد. همسر خوب، در درجه نخست، یک تکیه گاه روحی و مایه آرامش روانی است که هیچ چیز حتّی تحصیلات دانشگاهی، نمی تواند جای آن را بگیرد. به علاوه، میل فطری انسان به زندگی مشترک و داشتن فرزند، برای همیشه، قابل سرکوب کردن نیست. جوامع غربی که امروزه با پیری جمعیت و عدم تمایل جوانان به ازدواجْ مواجه اند، از طرق دیگری همچون پذیرش مهاجران خارجی، سعی در جوانْ نگه داشتن جامعه خود دارند. به علاوه، در این جوامع، زنان و مردان میان سال، بدون ازدواج، از طریق پذیرفتن فرزند خوانده ها، سعی در تشکیل خانواده دارند. دو پدیده غیر اخلاقی خریدن کودکان جهان سومی و قاچاق آنها به غرب و نیز زندگی کردن زن و مرد در زیر یک سقف و بدون عقد ازدواج، از دیگر تبعات کاهش ازدواج در جوامع غربی و بالا رفتن سنّ ازدواج در این جوامع (و طبعاً بی فرزند ماندن زوجین) است.

what`s life?life is love.
جمعه 3/6/1391 - 4:58 - 0 تشکر 525868

دختر و پسر به سوی مدرنیته





با گسترش مدرنیته در سال های اخیر، ساخت های اجتماعی نیز دچار تغییر و تحولاتی شد که از آن می توان به تغییر ساختاری روابط انسانی اشاره کرد. روابط میان دختر و پسر هم به عنوان یکی از روابط انسانی با تغییرات جامعه، دچار تحولاتی شد.




روابط دختر و پسر

در دهه های گذشته به دلیل سنتی بودن خانواده ها، دختران حضور اجتماعی بسیار کمی داشتند و روابط آنها زیر کنترل عمیق خانواده هایشان قرار داشت. از سوی دیگر پسران نیز در روابط شان با محدودیت های بسیاری روبرو بودند و روابط میان دختر و پسر در جامعه قبح بزرگی محسوب می شد که به این راحتی ها قابل بخشش نبود. پسران هم برای ایجاد ارتباط با جنس مخالف تنها می توانستند از طریق خانواده و خواستگاری رفتن، به هدف خود نایل آیند و روابط عاشقانه و دوستی های رمانتیک بسیار معدود بود که جو عمومی با آن مقابله می کرد.


سال ها از پس هم گذشت و با نفوذ تدریجی مدرنیته و رسانه های مختلف، گسترش روابط میان انسان ها به جایی رسید که عصر جدید را عصر ارتباطات نامید اند.


افزایش ورودی دختران دانشگاه


یکی از مواردی که در سالهای اخیر باعث گسترش ارتباطات میان دختران و پسران شد، اقبال عمومی دختران به سمت دانشگاه ها بود. دخترانی که در سال های نه چندان دور به تحصیل در مقاطع ابتدایی و راهنمایی و یا نهایتا متوسطه اکتفا می کردند، به دانشگاه ها رفتند و هر روز بر تعداد آنها در مراکز آکادمیک افزوده شد، تا جایی که قبولی های دختر دانشگاه ها از پسران هم پیشی گرفت و یکی از مسیرها برای ایجاد و افزایش ارتباط میان دختران و پسران دانشجو که غالبا مجرد هم بودند، ایجاد شد.




 با رواج زندگی های مجردی گرایش به ازدواج در میان جوانان کاسته می شود و زندگی ها به سمت روابط آزاد کشیده می شود. در چنین شرایطی که نظارتی از سوی خانواده ها بر جوانان وجود ندارد، آنها بیش از پیش در خطر روابط خارج از عرف قرار می گیرند




خوابگاه های خصوصی و خانه های مجردی


ورود سیل عظیمی از دختران به دانشگاه ها علاوه بر اینکه زمینه را برای ارتباط آنها با پسران دانشجو فراهم کرد، حاشیه های دیگری را نیز به دنبال داشت. بسیاری از واحد های دانشگاهی به خصوص واحدهای دانشگاه آزاد، امکانات خوابگاهی برای پذیرفته شدگان خود نداشتند و این موضوع باعث می شد که دختران و پسران دانشجوی غیربومی، اقدام به تهیه خوابگاه های خصوصی و خانه های مجردی در شهر محل تحصیل خود کنند. گرایش دانشجویان به خانه های مجردی و نبود نظارت والدین بر آنها باعث افزایش روابط خارج از هنجارمیان دختران و پسران دانشجو شد. از سوی دیگر دخترانی که از شهرستان ها به شهرهای بزرگ می رفتند و چهار سال بدون نظارت والدین زندگی خود را ادامه می دادند، دیگر انگیزه ای برای بازگشت به شهر خودشان و زندگی در محیطی محدود را نداشتند و این موضوع باعث می شد که این دختران در شرایط باقی مانده که داشتند، تن به هر کاری بدهند.


فردگرایی و افزایش زندگی های مجردی


یکی از اصلی ترین نشانه های مدرنیته در جوامع، رواج فرد گرایی است. در جوامع سنتی روابط بر پایه منافع عمومی و گروهی شکل می گرفت و مردم از حقوق خود برای منافع گروه می گذشتند. اما در مدرنتیه، فرد و منافع شخصی است که حرف اول را می زند و در این میان هر کس تنها به دنبال سود و زیان شخصی خودش می گردد.




 گرایش دانشجویان به خانه های مجردی و نبود نظارت والدین بر آنها باعث افزایش روابط خارج از هنجارمیان دختران و پسران دانشجو شد




با گسترش تب فرد گرایی، فرد از زندگی در میان جمع دور می ماند و زندگی های مجردی مانند نمونه های مشابه ای که در جامعه اروپایی و امریکایی وجود دارد، رواج پیدا می کند. در چنین شرایطی مردم از زندگی های خانوادگی دور مانده و به سمت زندگی مجردی رو می آورند و آمارهای رواج خانه های مجردی در کلانشهرهای کشور در سال های اخیر گویای این اتفاق است. از سوی دیگر با رواج زندگی های مجردی گرایش به ازدواج در میان جوانان کاسته می شود و زندگی ها به سمت روابط آزاد کشیده می شود. در چنین شرایطی که نظارتی از سوی خانواده ها بر جوانان وجود ندارد، آنها بیش از پیش در خطر روابط خارج از عرف قرار می گیرند.



خانه ی مجردی ، تنهایی و خطر

بالا رفتن سن ازدواج و افزایش روابط دختر و پسر


افزایش سطح تحصیلات و گرایش جوانان به سمت تشکیل خانواده های هسته ای و مستقل باعث شد که سن ازدواج افزایش یابد. دیگر مانند قدیم ها نبود که دختران به محض رسیدن به بلوغ باید شوهر می کردند و پسران هم پس از آنکه کاری پیدا کردند ، به فکر ازدواج می افتادند. دوره و زمانه تغییر پیدا کرده بود و دختران به فکر ادامه تحصیل و اشتغال بودند و پسران هم باید به اندازه ای کار می کردند که لااقل توانایی اجاره یک خانه مستقل را پیدا می کردند زیرا دیگر مانند گذشته نبود که عروس سال ها در کنار خانواده شوهر زندگی می کرد تا اینکه شاید روزی بتوانند مستقل باشند. از سوی دیگر اشتغال دختران و استقلال مالی آنها، باعث شد که تنها به دلیل برآوردن نیازهای مالی تصمیم به ازدواج نگیرند و خودشان به تنهایی قادر به تامین معیشت خود باشند. این موارد در کنار هم باعث شد که سن ازدواج در میان جوانان افزایش یابد و در نتیجه آنها روابط میان دختران و پسران افزایش پیدا کند.


گسترش روابط در جامعه مدرن و بازتعریف مفاهیم هنجاری در نسل جدید باعث شد که روابط میان دختر و پسر بسیار بیش از سال های پیش از آن همه گیر شود و در این میان، مسئولان کشور هستند که باید از طریق ابزار هایی مانند رسانه ملی و نهادهای متولی مانند سازمان ملی جوانان به بررسی عوامل گسترش و آسیب زایی این روابط بپردازند و با تسهیل ازدواج که بهترین روش برای ارضای نیاز جنسی و کنترل روابط است، زمینه را برای ایجاد خانواده های سالم و ازدواج های پایدار فراهم اورند.

what`s life?life is love.
جمعه 3/6/1391 - 4:58 - 0 تشکر 525869

با این مدل‌ها مرا متشخص ببینید





جوانی، فصل تازه ای در زندگی و سرآغاز ورود انسان به جهان پر شور و رنگارنگ است که غرایز طبیعی در شکل دهی آن ، نقش اصلی را بر عهده دارد . استقلال طلبی ، تنوع دوستی ، هیجان خواهی ، میل به نقد گذشته و نوگرایی از جمله ویژگی های دوران جوانی است که به شدت رفتارهای جوانان را تحت تاثیر قرار می دهد .




تمایل به امروزی شدن و نوگرایی به درجات مختلف در هر نوجوان وجود دارد و گواه نیاز وی به شکستن قالب های موجود ، فاصله گرفتن از هنجارهای پیشین و رسیدن به هویتی متمایز از کسانی که پیش از او بوده اند و همچنین گرایش به فاصله گرفتن از والدین است . این نیاز ، زمانی که نمود بیرونی به خود می گیرد و در رفتار جوان منعکس می شود ، به صورت مدگرایی ظاهر می گردد .



مدگرایی-جوانان


مد و ارزش ومنزلت اجتماعی


به طوركلی تمامی رفتارهای انسان درراستای برآورده كردن نیازهای او می باشد وانسان سعی می كند درقالب رفتارها یا واكنش ها بتواند به نیازهای خود پاسخ دهد. مدگرایی نیز یكی از رفتارهایی می باشد كه ما طی آن به طور ناخودآگاه به نیازهای خود پاسخ می دهیم . جوانان نیز بر حسب مقتضیات سنی می خواهند از ارزش واحترام دیگران که یکی از نیاز های ضروری هر فرد است، برخوردار باشند و برای رسیدن به این هدف از ابزارها و شیوه های مختلف استفاده می كنند ؛ برخی از طریق درس خواندن ، عده ای با ورزش و هنر و برخی نیز با تغییرات ظاهری باب روز اظهار وجود می نمایند . بنابراین از لحاظ روانی مد با خودنمایی و نیاز به جلب توجه دیگران به خود بستگی دارد .


 رقابت و چشم و هم چشمی با دیگران انگیزه رقابت و چشم و همچشمی با دیگران، از دیگر عوامل پیروی از مُد در بین جوانان و نوجوانان محسوب می شود. این انگیزه، در همه افراد وجود دارد و به گونه های مختلف بروز می کند. رقابت اگر در زمینه های مثبتْ جهت داده شود، باعث پیشرفت و رشد و تکامل معنوی فردی می شود ؛ اما اگر جهت گیری آن به سوی امور مادّی و مُدپرستی باشد و فرد، سعی کند از لحاظ ظاهری (و مثلاً در سبک و شیوه لباس پوشیدن) از دیگران عقب نماند، سرانجامِ خوبی نخواهد داشت.


تاثیرهمسالان ودوستان


یكی از عوامل پیروی از مد در بین جوانان و نوجوانان ، ترس و نگرانی از سرزنش ها از سوی دوستان است . در واقع تحقیر و تمسخر ، پوزخند زدن و متلك گفتن اطرافیان و ترس از آن باعث می شود كه جوانان و نوجوانان از مدهای رایج پیروی كنند . از این گذشته تمایل شدید به همسان سازی با گروه های هم سال و الگوپذیری از دوستان در مدگرایی جوانان نقش اساسی دارد .



مدگرایی-جوانان

انگیزه و زمینه‌های روان شناختی مدگرایی درجوانان


علاوه برزیرساخت های تاریخی واجتماعی ، مدگرایی دربین جوانان از یك سری اصول وسازه های روان شناختی نیز تبعیت می كند وبا انگیزه ها ونیازهای چندی در ارتباط است . میل به دیده شدن توسط دیگران درتمام انسان ها به نسبت های مختلف وجود دارد . گاه این خصلت به صورت نوعی خودنمایی و تقلید چشم بسته از فرهنگ بیگانگان جلوه می كند واغلب نتیجه آن ترویج هویت های بیگانه است. جامعه شناسان معتقدند كه رواج برخی مدها ، گاهی اوقات به معنای مخالفت جوانان یك نسل با محیط پیرامونشان است . به عبارتی هنگامی كه جوانی قادر نباشد آزادانه دیدگاهش را بیان كند ، امكانی برای رشد اقتصادی خود فراهم نبیند ، راهی برای تفریح و ابراز شادی ها و هیجاناتش نیابد ، به ناچار برای رهایی از این فشارها و یا برای مهار كردن خشم خویش از جامعه ای كه تصور می كند زندگی را بر او تنگ كرده است ، گاه به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه و برای شكستن ارزش های رسمی رایج اعلام می كند . او در این شرایط در سكوتی ظاهری و با فاصله گرفتن از ارزش های جامعه می خواهد بگوید : «من هستم . مرا ببینید!»




مدگرایی به معنای جدید آن، نوعی از خودبیگانگی و تقلید از فرهنگ غربی را القا می کند، تا آن جا که الآن بعضی از جوان ها از نوک پا تا فرق سرشان غربی است و حتّی وقتی نگاه می کنی، می بینی کلمات یا جملاتی بر روی لباس یا داشبورد ماشین یا آینه و کُمد شخصی یا درِ ورودی مغازه شان نوشته شده که کم تر ارتباطی با زندگی شخصی یا آرمان ها و علایق فردی آنها دارد و گاه حتّی معنای آن را نیز به درستی نمی دانند




پیامدهای منفی مدگرایی


با توجه به این که بیشتر مُدهای رایج در بین جوانان و نوجوانان برگرفته از الگوهای بیگانه و غیر خودی است، می توان گفت که مدگرایی به معنای جدید آن، نوعی از خودبیگانگی و تقلید از فرهنگ غربی را القا می کند، تا آن جا که الآن بعضی از جوان ها از نوک پا تا فرق سرشان غربی است و حتّی وقتی نگاه می کنی، می بینی کلمات یا جملاتی بر روی لباس یا داشبورد ماشین یا آینه و کُمد شخصی یا درِ ورودی مغازه شان نوشته شده که کم تر ارتباطی با زندگی شخصی یا آرمان ها و علایق فردی آنها دارد و گاه حتّی معنای آن را نیز به درستی نمی دانند و شاید اگر بدانند، موجب شگفتی، خنده یا ناراحتی شان بشود، عباراتی مثل: «ما پسران شیطانیم»، «گروه لجن!»، «سفید، امّا آشغال»، «گروه سیاهان بوگندو!»، «عشق نشئه»، «گناه تا مرگ»، «بوسه بر صندلی الکتریکی» و ...


این، چیزی است که از مُدگرایی یا مدپرستی جوانان امروز ما به چشم می آید ؛ چیزی که شاید بتوان گفت تا حدّ زیادی، ناشی از تقلید کورکورانه و غفلت از خویش است ؛ چرا که کلمات و عبارات بالا، شعارهای آخرین مُدهای شخصیتی ای است که غربی ها به جوانان جهان تقدیم کرده اند، درحالی که جوان امروز ما، نگاه خاص خودش، شخصیّت خودش و حتی مشکلات خودش را دارد!


مدگرایی-زنان-جوانان

تقلید هر روزه از آخرین مدهای رایج در جهان غرب، به چه معناست، جز: از خودبیگانگی، بحران هویت، تزلزل شخصیت، وابستگی اقتصادی، احساس حقارت و...؟ از همه دردناک تر، این است که بسیاری از رفتارها و هنجارهایی که امروزه به عنوان مُد در جامعه ما مطرح است و از سوی عده ای تبلیغ هم می شود، با اصول اخلاقی و ارزش های فرهنگی جامعه ما به هیچ وجه همخوانی ندارد. روابط بی قید و شرط دختر و پسر، عدم رعایت پوشش اسلامی، آرایش مو و صورت صرفا به قصد جلب توجه (مثلاً به سبک جنس مخالف و یا به سبک های بسیار پیچیده و وقتگیر) ، به کارگیری وسایل تزئینی غیرمتعارف( مثلا حلقه بینی برای دختران و حلقه گوش و انگشتر طلا برای پسران) و... همه به نحوی شخصیت جوان مدگرای امروزی را به نمایش می گذارند ؛ مدهایی که به اتلاف وقت و انرژی و قابلیت های فکری و سرمایه های مادّی جوانان و خانواده می انجامند و شاید بتوان گفت که هیچ سهم و نقشی در نو شدن و امروزی شدن جوان و جامعه ندارند!


 فرهنگ خودی، اصلی ترین ضابطه مدگرایی و امروزی شدن


فرهنگ و ارزش های اجتماعی از اساسی ترین عناصر یک نظام اجتماعی هستند که پایه ارزیابی ما را از پدیده های اطرافمان تشکیل می دهند و در واقع، رفتار ما را نسبت به آنها تنظیم می کنند. بنابراین، در پذیرش یا عدم پذیرش الگوها و مدهایی که در جامعه رواج می یابند، ابتدا باید رابطه آنها را با نظام ارزشی حاکم بر جامعه و اصول و مبانی مورد قبول آن مردم، مورد ارزیابی قرار داد و میزان همگرایی یا واگرایی آنها را از یکدیگر سنجید.


به عنوان نمونه، مدهای لباس، اگر در عین جذابیّت و امروزی بودن، برخاسته از فرهنگ خودی باشند و با اصول و مبانی اعتقادی و اخلاقی جامعه ما تعارض نداشته باشند، نشانه خلاقیّت و نوآوری جوانان ما بوده، هویت فرهنگی آنان را به نمایش می گذارند. بنابراین، باید تدابیری سنجیده شود تا مدها و مُدل ها، هم نیاز به تنوع طلبی و نوجویی و میل به امروزی شدن جوانان را تأمین کنند و هم جوانان ما از پیامدهای منفی مدگرایی، درامان بمانند.




تحقیر و تمسخر ، پوزخند زدن و متلك گفتن اطرافیان و ترس از آن باعث می شود كه جوانان و نوجوانان از مدهای رایج پیروی كنند . از این گذشته تمایل شدید به همسان سازی با گروه های هم سال و الگوپذیری از دوستان در مدگرایی جوانان نقش اساسی دارد




حرف آخر


همه ما به خوبی می دانیم که پیروی از الگوها و مدهای غربی و پوشیدن لباس های با آرم خارجی یا تقلید از مدل موی سر فلان فوتبالیست، نمی تواند به ما شخصیت اعطا کند و موجب پیشرفت و ترقّی ما گردد. عوامل اصلی موفقیت در تمامی زمینه ها، خودباوری (اعتماد به نفس) و پایبندی به اصول اعتقادی و ارزش های اخلاقی است. تا زمانی که علم و دانش در وجود ما شکوفا نگردد و زیرساخت های شخصیت ما مبتنی بر الگوهای فرهنگ اصیل این مرز و بوم، شکل نگیرد، آرایش ظاهر و تقلید از مدها و الگوهای دیگران، جز بحران هویت و دور شدن از اصالت فرهنگی خویشتن، نتیجه ای در پی نخواهد داشت.


پس بیایید یک بار دیگر در رفتارمان تجدیدنظر کنیم و اصالت های فرهنگی مان را در پرتو جذابیت های دروغین فرهنگ بیگانه از دست ندهیم.

what`s life?life is love.
جمعه 3/6/1391 - 4:58 - 0 تشکر 525870

در میهمانی‌های شبانه چه می‌گذرد؟





گوشی موبایلت دارد زنگ می‌خورد. دقایقی بود که بی تاب بودی. اسم یکی از دوستانت روی صفحه‌ی گوشی افتاده و تا زدن دکمه مکالمه، لحظاتی خاطرات خوش با او را در ذهن مرور می‌کنی. لحظاتی خوش که به اتفاق هم به مسافرت رفته بودید و تفریح و نشاط را در کنار هم تجربه کرده بودید.




پارتی

الآن چند دقیقه ای هست که به اتفاق دوستت خاطرات آن روزها را یک به یک مرور می‌کنی و به وجد آمدی. او در آخرین لحظاتی که با شما گفتگو می‌کند شما را برای حضور در میهمانی که آخر هفته تدارک دیده است دعوت می‌کند و شما مشتاقانه دعوت او را بی هیچ وقفه ای می‌پذیرید.


حتمآ برای شما پیش آمده است که برای لحظاتی در بین جماعتی حضور داشته‌اید که احساس کردید تحت فشار هستید. شما در حال تجربه کردن لحظاتی نو به مشاهده رفتار افراد حاضر در آن جمع نشسته‌اید.


آخر هفته فرارسیده است و شما در تمامی هفته به فکر خوش‌گذرانی بوده‌اید که احتمالآ پیش رو داشته‌اید. سعی کردید برای آخر هفته سر خودتان را شلوغ نکنید تا بتوانید فارغ از روزمرگی لحظات خوشی برای شما فراهم باشد. چرخش سریع زمان شما را با سرعت به لحظاتی که منتظر بوده‌اید می‌رساند و الآن چند دقیقه ای است که جلوی درب منزلی که آدرسش را از دوستتان گرفته بودید ایستاده‌اید. در چشم برهم زدنی خودتان را در میهمانی مختلط از دخترها و پسرها می‌بینید. صدای موسیقی با ریتم تند و رقص نور فضای متفاوتی برای شما فراهم کرده است. فضایی که تا کنون تجربه نکرده‌اید.


آدمی هنگامی که در فضایی قرار می‌گیرد و تاب و تحمل آن را ندارد احساس می‌کند که تحت فشار قرار دارد. در چنین موقعیتی معمولاً افرادی که از لحاظ شخصیتی دارای بنیه‌ی قوی نیستند سریعآ این استدلال را می‌پذیرند که "خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو".




جوان‌هایی که در آن موقعیت حاضر شده‌اند در حقیقت آنچه را می‌بینند، یا درک نمی‌کنند «که مگر قرار است چه لذتی برای ما فراهم شود» و یا هنوز به این باور نرسیده‌اند که عاقبت خوشی برای این‌گونه گردهمایی‌ها متصور نیست




واقعیت این است که تو همواره دنیای زیبایی را برای خودت تصور کردی و سعی کردی در حرفه‌ات و تحصیل موفق باشی و همیشه زندگی را در مسیری با تعمق منطقی تصور کنی. پدر بزرگت را یادت هست که خدا بیامرز همیشه عاقبت به خیری دعایش بود و دقیقه‌هایی را در مورد عاقبت به خیری برای تو صحبت می‌کرد.


موضوعی که در حوزه‌ی روانشناسی اجتماعی مطرح است آنکه: انسان‌ها با قرار گرفتن در موقعیتی که طی آن احساس می‌کنند تحت فشار هستند، هم‌نوایی با آن جماعت را راه حل فرار از آن فشار تصور می‌نمایند و در چنین دقایقی آدمی برای هم‌نوایی با دیگر افراد حاضر در آن موقعیت قصد می‌کند با جماعت همرنگ شود، بدون آنکه به عاقبتی که در انتظار اوست بیاندیشد.


پارتی

افراد حاضر در آن میهمانی تو را برای صرف مشروبات به ظاهر خوش طعم دعوت می‌کنند و هنوز جوابی برای این دعوت پیدا نکرده ای که شخصی که جنس مخالف تو هست تو را به مصرف قرص شادی آوری ترغیب می‌کند وتو قبل از حضور در این میهمانی به عنوان یک جوان آنقدر وقت داشته ای که با ماهیت این قرص‌های به «اصلاح شادی آور» آشنا شوی. بی اعتنایی بهترین رفتاری است که انتخاب کرده ای و هر چه سریع‌تر خودت را از آن فضا دور کرده ای. بی آنکه به این بیاندیشی که دیگران در مورد تو چگونه قضاوت خواهند کرد. در واقع در این موقعیت تو هستی که باید در مورد عاقبت افرادی که در آن میهمانی حاضر هستند به تعمق و قضاوت بنشینی.


جوان‌هایی که در آن موقعیت حاضر شده‌اند در حقیقت آنچه را می‌بینند، یا درک نمی‌کنند «که مگر قرار است چه لذتی برای ما فراهم شود» و یا هنوز به این باور نرسیده‌اند که عاقبت خوشی برای این‌گونه گردهمایی‌ها متصور نیست.


به سمت درب حیاط می‌دوی و هوای آزاد دوباره حالت را سر جا می‌آورد، گرچه شخصی را روی زمین می‌بینی که به علت مصرف... بی حال روی زمین افتاده است.


انسان‌ها معمولاً هنگامی که با یک موقعیت نویی روبرو می‌شوند برای آنکه موقعیت خود را پیدا کنند دست به تفسیر وضعیت می‌زنند. به همین دلیل با مشاهده به انسان‌های دیگری که در آن موقعیت حاضر هستند متفکرانه می‌نگرند و دیدن وضعیت دیگران در آن موقعیت آدمی را در تفسیر از موقعیت خود کمک می‌کند، ولی نکته ای که اینجا بسیار قابل توجه است آنکه: گاهی انسان‌های حاضر در جمعی رفتار درست و استانداردی از خود بروز نمی‌دهند. بنابراین ما با مشاهده آن‌ها نباید به تفسیری غلط و اشتباه از موقعیت خود برسیم که منجر به تصمیم غیر قابل قبولی شود.


در حال برگشتن به منزل شاید بهترین موضوعی که می‌توانی به آن فکر کنی این باشد که چه عواملی باعث شد که دعوت دوستت را اجابت کنی؟ و حال که متوجه شدی نباید در آنجا می‌ماندی، چه برنامه ریزی می‌توان انجام داد که با دوستانت لحظات شاد و مفرحی داشته باشی؟


گناه -شیطان

یادمان باشد که بسیاری از افرادی که حاضر می‌شوند در این‌گونه میهمانی‌ها مشارکت داشته باشند به این علت است که تصور می‌کنند تفریح و لحظات شادی برای آن‌ها غیر از حضور در این گردهمایی‌ها فراهم نیست که این تصور با وجود همه‌ی کاستی‌هایی که در زمینه تفریح و شادی سازی در کشور شاهدیم، تصور غیر قابل قبولی است.


در نهایت بسیار به جا خواهد بود که نظر مخاطبان گرامی را در این زمینه به احادیث و گفته های گوهر باری که از ائمه اطهار در زمینه مورد بحث مطرح است جلب نمایم تا پرونده این موضوع همچنان باز بماند که بر استی تفریح از لحاظ آموزه های دینی با چه کیفیتی مطرح است. علی (ع) فرموده اند: مواقع تفریح و شادمانی فرصت است،( افراد عاقل فرصت ها را مغتنم می شمارند و از آن ها به نفع خوشبختی و سعادت خویش استفاده می کنند.( فهرست غرر ، ص 157(


شما هم  یافته های خود را با ما در میان بگذارید. آیا مختاریم به صرف تفریحی بودن یک امر آن را در فهرست سرگرمی ها و شادی های خود بگنجانیم؟

what`s life?life is love.
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.