• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن خانواده > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
خانواده (بازدید: 5053)
جمعه 27/5/1391 - 3:1 -0 تشکر 515835
مهارت‌های زندگی

حل اختلافات زناشویی چه زمانی و کجا؟

سروصدایشان، در همه ساختمان شنیده می شد؛ البته بار اول شان نبود و همسایه ها هم به دعواها و دادوبیدادهای هرازگاه شان عادت کرده بودند و برای آشتی دادن زن و شوهر جوان، پیش قدم نمی شدند. فقط دل شان برای پسر کوچولویشان می سوخت و هر بار که او را در راهرو یا حیاط می دیدند، با تاسف، سر تکان می دادند و زیر لب می گفتند: «طفلکی چی می کشه وسط این همه جروبحث.»

 

این بار هم، تفاوت زیادی با دفعه های قبل نداشت، ولی همین که خواستم پنجره را ببندم، فریادهای مادر جوان را شنیدم که از پسرش می خواست از او دفاع کند و بگوید که پدرش اشتباه کرده است. دخالت دادن یک پسر کوچک پنج ساله، در دعوای دوتا آدم بزرگ که دست کم، شش برابر او سن دارند، واقعا کار عاقلانه ای است؟

وقتی والدین، فرزندشان را در اختلاف میان خود دخالت می دهند، کودک فکر می کند که «بابا و مامان که دوتا آدم بزرگ هستن، نمی تونن مشکل خودشون رو حل کنن. پس، چه طوری می خوان مراقب من باشن؟» به نظر می رسد تنها نتیجه وارد کردن کودک در جروبحث های زن و شوهری، بی اعتبار شدن والدین باشد.

● شهادت می دهد، اما…

بروز اختلاف میان والدین، امری طبیعی و اجتناب ناپذیر است، اما مشکل از جایی شروع می شود که این اختلاف نظر، در حضور کودکان، مطرح و حتی گاهی از آن ها، به عنوان ابزاری برای قضاوت میان شان، دفاع یا طرد یکی از والدین مورد استفاده قرار گیرد. وقتی کودک، تحت فشاری که والدین به او وارد می کنند، مجبور می شود علیه پدر یا مادرش حرف بزند، نتیجه اش آزردگی شدید و به وجود آمدن این ذهنیت در اوست که «من، بابا یا مامان رو ناراحت کردم و دیگه نمی تونم روی حمایت اون حساب کنم.»

● ترفندهای کودکانه

وقتی بچه ها، ناظر جروبحث والدین هستند، به خصوص وقتی می شنوند که پدر یا مادر می خواهد خانه را ترک کند یا درباره طلاق حرف می زند، احساس خطر کرده و بدون این که از او خواسته شده باشد، خودش را قاطی دعوای بزرگ ترها می کند. مثلا تصمیم می گیرد میانداری کند، خودش را به مریضی می زند، صدای تلویزیون را بیش از حد بلند می کند یا هرکار دیگری که توجه پدر و مادر را جلب کرده و دعوا را خاتمه می دهد؛ ولی چرا او، دست به دامن این راه حل ها و ترفندها می شود؟ چون از اختلاف نظر شما وحشت کرده و احساس ناامنی می کند؛ بنابراین به هر روشی متوسل می شود تا شما را دوباره آرام و مهربان ببیند.

● حل اختلاف؛ چه زمانی و کجا؟

همان طور که پیش از این اشاره شد، بحث و اختلاف نظر، در همه خانواده ها به وجود می آید، اما مهم این است که این اختلاف ها، چگونه و کجا مطرح شود. شما می توانید زمانی که فرزندتان در منزل نیست، مشکلات تان را با همسرتان درمیان بگذارید یا حتی از کودک بخواهید که برای مدتی کوتاه، شما را تنها بگذارد تا بتوانید با هم حرف بزنید. در هر صورت، فرزند شما باید مطمئن باشد که هنوز دوستش دارید و قرار نیست تنهایش بگذارید؛ بلکه مثل همه بزرگ ترها احتیاج دارید که کمی با هم تنها باشید.

● آیا کودک، مقصر است؟

پیش از وارد کردن کودک به مشاجرات یا بحث های خانوادگی، به این موضوع فکر کنید که آیا این اختلاف نظر، به طور مستقیم، به کودک مربوط است؟ متاسفانه، در بسیاری از موارد، کودک، هیچ نقشی در مشاجرات والدین ندارد و به خاطر باورهای والدین در مورد این که «بچه ما، از همین الان، باید بدونه در خانواده اش چی می گذره»، وارد بحث می شوند.

تعبیر اشتباه والدین هم این است که «وقتی در جریان مشکلات ما قرار بگیره، بیش تر قدرمون رو می دونه یا راحت تر با مشکلات کنار میاد»، اما آیا این والدین، هیچ وقت از خودشان پرسیده اند که آیا حضور کودک، کمکی به حل این مشکلات می کند یا نه. خیلی وقت ها، سهیم کردن کودک در مشکلات و اختلاف نظرهای بزرگ ترها، نه تنها باری از دوش پدر و مادر برنمی دارد، بلکه باعث وارد شدن آسیب روانی به کودک نیز می شود؛ به ویژه وقتی این اختلافات، به شکلی غیراصولی، همراه با گفتن حرف ها و القاب زشت، داد و بیداد یا زد و خورد باشد.

● وقتی اختلاف نظر، کلاس درس می شود

درست است که نمی توانیم همیشه و همه جا، شرایط را کنترل کنید و گاهی فرزندتان، شاهد اختلاف نظر شما می شود یا به کدورت میان تان پی می برد، اما اگر نظرتان را به شیوه ای محترمانه و بدون داد و فریاد و بی احترامی مطرح کنید، در واقع، به شیوه ای غیرمستقیم، به کودک می آموزید که ابراز عقیده، حق طبیعی هر انسان است که در هیچ شرایطی، از او سلب نمی شود.

● وقتی هوای خانه، آفتابی است

اختلاف، مثل تگرگی است که تند و غیرمنتظره، در آسمان خانه شما ظاهر می شود، ولی این جروبحث ها، همیشگی نیستند. پس، وقتی مشکلات حل می شود، اجازه دهید فرزندتان، علاقه و احترام شما و همسرتان را نسبت به یکدیگر ببیند. همدیگر را با عناوین محبت آمیز خطاب کنید و به کودک بفهمانید که چه قدر همدیگر را دوست دارید. این کار باعث از بین رفتن نگرانی های احتمالی کودک می شود و به او، احساس آرامش خاطر و امنیت می بخشد.

● یک تجربه پدرانه

پسرمان، سپر بلای مان

هنوز کیف دستی ام را زمین نگذاشته بودم. پسرم، هنوز جلو نیامده بود تا کیف را از دستم بگیرد که همسرم جلو آمد. سلام و خسته نباشیدش، بیش از هر روز، طول کشید و این، بوی خطر می داد، اما سرانجام فهمیدم که میهمان داریم؛ دوست مشترک مان که دل خوشی هم از او ندارم. جمله های همسرم، در ذهنم، این طور معنی می شد: «امشب، مهمون داریم. مهم نیست که تو، از اون، خوشت بیاد یا نه، ولی باید مودب و خونگرم باشی تا به همه خوش بگذره.»

حرفی نزدم، اما رنگ رخسارم، همه چیز را نشان می داد. توی چشم هایم زل زد: «دوباره من مهمون دعوت کردم، تو رنگت پرید.»به آشپزخانه رفت و شروع کرد به صحبت کردن؛ نه با من، با پسر پنج، شش ساله مان: «ببین بابا، از مهمون خوشش نمیاد، اما تو بگو؛ عمو اینا، وقتی میان این جا، بهت خوش می گذره؟ تو ببین که من دوست دارم با دوستای قدیمی مون ارتباط داشته باشیم، اما…»

هنوز داشت از واکنش های بچه کمک می گرفت. گفتم: «بس کن. می رم میوه می خرم، ولی لطفا بدون هماهنگی با من، مهمون دعوت نکن.» اصلا انگار نشنیده باشد، حرف هایش را ادامه داد: «از همین الان که خیلی بزرگ نشدی، تمرین کن که به خانواده ات احترام بگذاری. بگذاری اونا…» صدای بسته شدن در را پشت سر خودم شنیدم. امیدوارم که او هم شنیده باشد و دست از سر پسرکم برداشته باشد. دوست ندارم هیچ وقت او، میانجی گر دعواهایی باشد که برایش خیلی زود است.
        
    
    
مجله شهرزاد

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 2:44 - 0 تشکر 517032

پیشنهاد هایی برای خوشحال کردن شوهران / خانم ها بخوانند


z


غریزه مادری به زنان کمک می کند تا تغییرات کوچک را خیلی سریع درک کنند همانطور که این تغییرات را درکودکشان شهود می کنند. بیشتر زنان همین درک و شهود را نسبت به همسرانشان دارند و اگر چیزی در این رابطه تغییر کند آن را به راحتی متوجه می شوند. در بیشتر موارد آنها نمی دانند باید چه واکنشی دربرابر این تغییرات داشته باشند و چگونه رفتار کنند و آنقدر از این تغییرات شوکه می شوند که نمی توانند ریشه و علت این تغییرات را بفهمند و با یادآوری خوبی ها، از خودگذشتگی ها و وفاداری هایشان به خود دلداری می دهند و مدام این جمله را تکرار می کنند «حق من نیست که زندگیم اینجوری بشه» و درنهایت به این نتیجه می رسند که «مردا سروته یه کرباسن و نمی شه ازشون بیشتر از این انتظار داشت»…


به گزارش ایران ویج ، اگر شما هم احساس می کنید رفتار همسرتان مثل همیشه نیست، عادت هایش عوض شده اند، احساساتش نسبت به شما تغییر کرده است او را شاد نمی بینید و اعتمادتان را از دست داده اید به جای نگرانی و ترس از دست دادن رابطه، تلاش کنید تا درک درستی از این وضعیت پیدا کنید و اوضاعتان را سروسامان بدهید. تلاش شما این نیست که با همسرتان دعوا و درگیری راه بیندازید، پیشاپیش از خودتان و عملکردتان دفاع کنید، ضعف هایتان را بپوشانید، به دنبال متهم باشید و با تندروی و بدرفتاری از حقوق خودتان دفاع کنید. زمانی که این تغییرات را در زندگی احساس کردید پیش از هر واکنشی لازم است کمی تامل کنید و از خودتان صادقانه بپرسید «چه چیزی باعث شد رفتار همسرم عوض بشه؟ چرا اون دیگه درکنار من شاد نیست؟». کمی به عملکردتان دقت کنید و ببینید چرا او مثل قبل در این رابطه خوشحال نیست؟ چرا برای زندگی تلاش نمی کند و شما در اولویت زندگی اش نیستید. این پرسش ها به شما کمک می کند وضعیت خودتان را ارزیابی کنید و علت تغییرات عاطفی همسرتان آشنا شوید:



● آیا شور و هیجان مرده است؟


چقدر تلاش می کنید تا رابطه زناشویی تان را شاداب و پرهیجان نگه دارید؟ آیا هنوز همسرتان را قابل کشف و شناخت می دانید و یا فکر می کنید زندگی مشترک در درازمدت شما را تبدیل به دو همخانه کرده است؟ متاسفانه نباید انتظار داشته باشید شوهرتان این هیجان را به تنهایی ایجاد کند. بسیاری از مردان نمی دانند چطور باید یک رابطه را بانشاط و پرشور نگه داشت اما توقع دارند همسرشان این شادابی را در زندگی حفظ کند. همیشه قدم های اساسی را شما باید برای اینکار بردارید. همسرتان متوجه تلاش شما می شود و ارزش آن را درک خواهد کرد و پابه پای شما پیش خواهد آمد، اما توقع دارد نقش فعال را شما داشته باشید.


راه های زیادی برای اینکه رابطه تان را در اوج نگه دارید وجود دارد، شما می توانید:


▪ غافلگیرش کنید:


یکی از کارهایی که برای بسیاری از مردان امروزی جالب است این است که گاهی با چیزهای ساده غافلگیر شوند. آنها کار بسیار فوق العاده ای انتظار ندارند اما می خواهند تحرک و نشاط را احساس کنند. هرازچندگاهی او را با چیزهایی که دوست دارد یا انتظارش را نمی کشد غافلگیر کنید.


▪ به خودتان اهمیت بدهید:


همین که شما اعتمادبه نفس داشته باشید برای همسرتان بسیار هیجان انگیز است. یک شوهر متعادل و کسی که مشکلات روحی و فکری و عقاید خاصی نداشته باشد از اینکه شما را قدرتمند ببیند لذت می برد. اینکه شما به توانایی ها، استعدادها و زیبایی ظاهریتان توجه کنید و آنها را دست کم نگیرید به همسرتان روحیه و انگیزه می دهد. او در کنار شما شاد خواهد بود و نقطه ضعف هایتان را قابل قبول خواهد دانست اگر خودتان چنین طرز تفکری داشته باشید. فراموش نکنید که مردها دوست دارند پز توانایی ها و برتری های همسرشان را بدهند. پس سعی کنید مهارت های تان را بیشتر کنید، اهل مطالعه باشید، فعال و باانرژی باشید. اگر شما چنین شخصیتی دارید اما همین مسئله او را آزار می دهد دیگر نگران خودتان نباشید چون این مشکل فکری شوهرتان است نه شما!


▪ بی توجه نباشید:


نکات بسیار کوچک و ظریفی هستند که شما با توجه به آنها می توانید حضور همسرتان را جدی بگیرید و او را متوجه عشق و علاقه خودتان بکنید. تصور کنید یک نفر هر روز صبح با نشاط و لبخند به شما صبح بخیر بگوید، صبحانه گرم آماده کند، برنامه کاریتان را بپرسد و شما را برای شروع یک روز خوب آماده کند، چه تاثیری در شما می گذارد؟ نمی توانید در خوشایندی این نوع رفتار شک کنید و تاثیر مثبت آن را انکار کنید پس اگر همسرتان واقعا خواهان این است که شما اینگونه رفتار کنید منتظر چیز دیگری نمانید. البته چنین رفتارهایی متقابل است و همسرتان نیز باید به همین نکات ساده توجه کند. اما بالاخره یک نفر باید شروع کننده باشد و چه بهتر که آن شروع کننده شما باشید.


▪ از داستان های تکراری خسته نشوید:


حتما همسرتان بارها و بارها یک ماجرا را برای شما با آب و تاب تعریف کرده است. خیلی خسته کننده به نظر می آید که او هربار ماجراهای خاصی را برایتان تعریف کند؟ چه اشکالی دارد؟ همین عادت را بهانه ای برای گفتگو بدانید و سعی کنید طوری به حرف هایش گوش بدهید که انگار هیچ وقت آنها را نشنیده اید. مشخص نیست که چرا مردها چنین عادتی دارند اما چرا به آن احترام نگذارید و طوری رفتار کنید که او از هم صحبتی با شما ناامید نشود؟ روشتان را تغییر بدهید. سعی کنید هربار به داستان هایش گوش کنید، به لطیفه های تکراریش بلندتر بخندید و طوری نگاهش کنید و مشتاق باشید که انگار هرگز آن را نشنیده اید. جالب است نه؟


▪ فوتبالی شوید:


شاید به نظرتان عجیب باشد که همسرتان بخاطر اینکه او را در علایق شخصیش همراهی نمی کنید از شما دلسرد و مایوس شود. چه فکر کرده اید؟ او به همین سادگی راهش را از شما جدا می کند. او فوتبال دوست دارد؟ عاشق بازی های رایانه ای است؟ عاشق روزنامه و وب گردی است؟ دوست دارد هرشب فیلم ببیند؟ چرا همراهیش نمی کنید؟ کار بسیار ساده ای است اما برای همسرتان بسیار معنادار است. شماهم که بدتان نمی آید او همه چیز را باشما شریک شود!


▪ مسحور فرزند نشوید:


از شما بعید نیست که با تولد فرزندتان خود را وقف او بکنید و انتظار داشته باشید که همه توجه و حمایت و ارزش های خانوادگی حول محور فرزندتان باشد. اگر زمینه این نوع رفتارهای اغراق آمیز را درخودتان می بینید و یا به همین روش عمل می کنید، نیاز به بازبینی در تعریف خانواده، زن و شوهر، جایگاه فرزند و مفهوم رابطه دارید. عصبانی نشوید اگر همسرتان کنار بکشد، همراهیتان نکند و جایگزین های دیگری برای شما پیدا کند.


▪ او هم به دنیا آمده است:


گرفتن یک جشن تولد خانوادگی ساده ترین کاری است که می توانید برای شادکردن همسرتان انجام بدهید. همه ما از اینکه دیگران در روز تولدمان به یادمان باشند لذت می بریم. شوهر شما هم یکی از کسانی است که تولد برایش معنای خاصی دارد. سعی کنید روزها و مناسبت های خاص را همیشه به یک روش و با یک عادت برگزار نکنید. گاهی تولد با دوستان خانوادگی را امتحان کنید، گاهی تولد دونفره بگیرید و گاهی هم با اعضای خانواده. این کار را طبق یک وظیفه انجام ندهید و هربار آن را متفاوت، پرشور و باانگیزه جشن بگیرید. فقط شما به دنیا نیامده اید، او هم به همه این نوع توجه ها نیاز دارد.


▪ مشکوک نباشید:


بنای زندگی تان را بر اعتماد به یکدیگر بگذارید. مدام او را کنترل نکنید. در هر حرکت ساده همسرتان به دنبال بدبینی نباشید. این عادت که همه شماره تلفن ها را کنترل کنید. پیامک ها را بخوانید و یا از او بپرسید چی خریدی؟ کجا خریدی را کنار بگذارید. خودتان را از تصورات بدبینانه خلاص کنید. برای اینکه او را درکنار خودتان داشته باشید باید کارهای مفیدتری به جز کنترل همسرتان انجام بدهید.


▪ از خانواده شوهر معضل نسازید:


مادر شوهر و خواهر شوهر را اولویت تاثیرگذار در زندگی تان ندانید. آنها می توانند خوب یا بد باشند، ممکن است شما را ناراحت کنند، ممکن است احساس کنید آنها قصد دخالت در زندگی تان را دارند. صرف نظر از اینکه آنها چه می کنند، خوب هستند یا نه نباید همسرتان را بخاطر رفتار خانواده اش تحت فشار قرار بدهید. او را مجبور نکنید پاسخگوی رفتار خانواده اش باشد. این کار غیرضروری است و تنها نتیجه اش این است که او سعی می کند در این تنش از شما فاصله بگیرد یا احساس حقارت کند، مقابله به مثل کند و افسرده شود. به وجود آمدن چنین شرایطی باعث می شود او درکنار شما شاد نباشد و احساس آرامش نکند.


▪ او را ببخشید:


اگر قرار است شوهرتان را بخاطر خطایی که کرده است و برای شما گران تمام شده است ببخشید او را از صمیم قلب ببخشید. اگر او پشیمان است طوری رفتار نکنید که او با یادآوری آن شرمنده شود. او را واقعا ببخشید و آن را فراموش کنید. نگرانی از اینکه «او هرگز فراموش نمی کنه» باعث می شود همسرتان از شما فاصله بگیرد حتی اگر واکنشی که نشان می دهد خشونت و آزار بیشتر شما باشد. اگر واقعا قصد دارید همسرتان را ببخشید و زندگی کنید به همسرتان این موضوع را بفهمانید.


▪ هرچه می خواهد دل تنگت نگو:


از دست شوهرتان به دلایل منطقی عصبانی هستید؟ حق با شما است اما عصبانیت شما مجوزی برای تحقیر و توهین به همسرتان نیست. شما باید در هرحالتی پایبند به اخلاقیات باشید. اخلاق به شما توصیه می کند خشمتان را کنترل کنید، بدزبانی نکنید، توهین نکنید و خاطرات بد گذشته را زنده نکنید. او هم می تواند این رفتارهای غیرمنصفانه شما را فراموش نکند و هر لحظه آنها را به یاد بیاورد. اگر می خواهید همسرتان تغییر نکند و در کنار شما احساس خوشبختی کند روشتان را در بیان اختلاف نظرها، اشتباهات، تفاوت های فرهنگی، عقیدتی و البته سیاسی عوض کنید.


▪ به ظواهر اهمیت بدهید:


به خودتان، نوع لباسی که می پوشید، ظاهر زندگی تان و دستپخت تان توجه کنید. بی انگیزگی شما در رسیدگی به اوضاع خانه، خورد و خوراک و پوشش در همسرتان نیز تاثیر می گذارد همانگونه که شما از آشفتگی روحی و ظاهری همسرتان تاثیر می پذیرید. البته شما در ظواهرتان محدود نمی شوید. وضعیت روحی شما نیز بسیار مهم است. غرغرو نباشید، اگر افسرده هستید کاری برای درمان و از بین بردن آن بکنید، نگرانی و استرس شما نیز به همسرتان منتقل می شود درست همانطور که وضعیت روحی او در شما تاثیر می گذارد. تا آنجا که می شود شادابیتان را حفظ کنید و اگر دلایلی وجود دارند که شما را غرغرو، نگران، افسرده، خسته و پریشان می کنند آنها را رفع کنید.


▪ اجازه بدهید آنطور که می خواهد باشد:


اگر همسر شما رفتار نامتعارف، غیراخلاقی و بیمارگونه ای ندارد نباید سعی کنید او را تغییر بدهید. این کار کاملا غیرانسانی است و هویت فردی او را آسیب پذیر می کند. او نباید شبیه مرد آرزوهای شما باشد همانطور که شما نمی توانید یک زن افسانه ای باشید. اجازه بدهید زندگی شما با فرازونشیب هایش و با وجود تفاوت های ساده میان زن ومرد و تجربه های متفاوتش درجریان باشد. هیجان را از زندگی تان نگیرید.


▪ از نیازهای جنسی همسرتان نگذرید:


نسبت به این موضوع حساس باشید. به نیازهای خودتان و همسرتان توجه کنید. سرد نباشید و مثل هر موضوع مهم دیگری قدم هایتان را با همسرتان یکی کنید. پرشور و هیجان باشید و خودتان و همسرتان را از سلامت جنسی دور نکنید.


رعایت بسیاری از این موارد در مورد همسر شما نیز صدق می کند. شما هم در مواردی بسیار حساس هستید و با نقص و کمبود در زمینه های خاصی در رابطه زناشویی که بسیاری ازآنها عاطفی و روحی هستند دچار افسردگی و ناامیدی می شوید. اما درحال حاضر موضوع اصلی شوهر شماست که کمی تغییر کرده است، بی تفاوت به نظر می رسد و مثل همیشه نیست!


منبع : روزنامه اطلاعات ( ریحانه دوستدار )

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 2:45 - 0 تشکر 517033

با این ۴۰ کار از زندگی خود لذت ببرید


با این کارهای کوچک از زندگی خود لذت ببرید.



z


با این کارهای کوچک از زندگی خود لذت ببرید:


۱. گاهی به تماشای غروب آفتاب بنشینیم.
۲. سعی کنیم بیشتر بخندیم.
۳. تلاش کنیم کمتر گله کنیم.
۴. با تلفن کردن به یک دوست قدیمی، او را غافلگیر کنیم.
۵. گاهی هدیه هایی که گرفته ایم را بیرون بیاوریم و تماشا کنیم.
۶. بیشتردعا کنیم.
۷. در داخل آسانسور و راه پله و… با آدمها صحبت کنیم.
۸. هر از گاهی نفس عمیق بکشیم.
۹. لذت عطسه کردن را حس کنیم.
۱۰. قدر این که پایمان نشکسته است را بدانیم.
۱۱. زیر دوش آواز بخوانیم.
۱۲. سعی کنیم با حداقل یک ویژگی منحصر به فرد با بقیه فرق داشته باشیم .
۱۳. گاهی به دنیای بالای سرمان خیره شویم.
۱۴. با حیوانات و سایر جانداران مهربان باشیم.
۱۵. برای انجام کارهایی که ماهها مانده و انجام نشده در آخر همین هفته برنامه ریزی کنیم!
۱۶. از تفکر درباره تناقضات لذت ببریم.
۱۷. برای کارهایمان برنامه ریزی کنیم و آن را طبق برنامه انجام دهیم. البته کار مشکلی است!
۱۸. مجموعه ای از یک چیز ( تمبر، برگ، سنگ، کتاب و… ) برای خودمان جمع آوری کنیم.
۱۹. در یک روز برفی با خانواده آدم برفی بسازیم.
۲۰. گاهی در حوض یا استخر شنا کنیم، البته اگر کنار ماهی ها باشد چه بهتر.
۲۱. گاهی از درخت بالا برویم.
۲۲. احساس خود را در باره زیبایی ها به دیگران بگوئیم.
۲۳. گاهی کمی پا برهنه راه برویم!.
۲۴. بدون آن که مقصد خاصی داشته باشیم پیاده روی کنیم.
۲۵. وقتی کارمان را خوب انجام دادیم مثلا امتحانات مان تمام شد، برای خودمان یک بستنی بخریم و با لذت بخوریم.
۲۶. در جلوی آینه بایستیم وخودمان را تماشا کنیم.
۲۷. سعی کنیم فقط نشنویم، بلکه به طور فعال گوش کنیم.
۲۸. رنگها را بشناسیم و از آنها لذت ببریم .
۲۹. وقتی از خواب بیدار می شویم، زنده بودن را حس کنیم.
۳۰. زیر باران راه برویم.
۳۱. کمتر حرف بزنیم و بیشتر گوش کنیم ..
۳۲. قبل از آن که مجبور به رژیم گرفتن بشویم، ورزش کنیم و مراقب تغذیه خود باشیم .
۳۳. چند بازی و سرگرمی مانند شطرنج و … را یاد بگیریم.
۳۴. اگر توانستیم گاهی کنار رودخانه بنشینیم و در سکوت به صدای آب گوش کنیم.
۳۵. هرگز شوخ طبعی خود را از دست ندهیم.
۳۶. احترام به اطرافیان را هرگز فراموش نکنیم.
۳۷. به دنیای شعر و ادبیات نزدیک تر شویم.
۳۸. گاهی از دیدن یک فیلم در کنار همه اعضای خانواده لذت ببریم.
۳۹. تماشای گل و گیاه را به چشمان خود هدیه کنیم.
۴۰. از هر آنچه که داریم خود و دیگران استفاده کنیم ممکن است فردا دیر باشد.

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 2:45 - 0 تشکر 517034

زن و شوهرهایی که دو شیفت کار می کنند بخوانند!


c


راه حل های عملی برای زن و شوهر های که دوشیفت متفاوت کار می کنند


به گزارش ایران ویج ، ۶ بعد از ظهر که کارتان تمام می شود و کلید را روی در خانه می اندازید، او رفته است و صبح که برای سرکار رفتن آماده می شوید، او تازه به خانه آمده و حتی به زحمت برای صبحانه خوردن با شما انرژی دارد. داشتن برنامه های کاری متضاد، آن هم برای یک زوج جوان نه آسان است و نه دلپذیر؛ اما اگر مهارت های ارتباطی تان را قوی تر کنید و یاد بگیرید که از کوچک ترین فرصت ها می توانید بهترین استفاده ها را بکنید، اوضاع تان به مراتب بهترمی شود. اگر هنوز هم این ادعا را باور ندارید، قبل از هر قضاوتی، ادامه این مطلب را بخوانید و سعی کنید چند هفته ای اجرایش کنید.



● از راه دور در کنارش باشید


حتی در ساعت های کاری ارتباط تان را با هم قطع نکنید. سعی کنید در طول روز به هر شیوه ای که می توانید با هم در تماس باشید. از یک تلفن کوتاه چند دقیقه ای گرفته، تا پیامک فرستادن یا ایمیل زدن، همگی می توانند رابطه شما را نزدیک نگه دارند. شاید فکر کنید که این راه ها زیاد از حد ساده هستند و نمی توانند تاثیر خاصی روی ارتباط شما بگذارند اما باور کنید، همین باخبر بودن از حال هم و سهیم شدن در فعالیت های روزانه یکدیگر می تواند به اندازه بودن در کنار هم برای تان مفید باشد. از طرف دیگر، حس این که شما در ساعت های کاری تان هم از همسرتان غافل نمی شوید و او را از هر فعالیت دیگری مهم تر می دانید، می تواند در بهتر شدن ارتباط شما تاثیر فوق العاده ای داشته باشید.



● عشق تان را در خانه جا بگذارید


پیدا کردن یک یادداشت عاشقانه در گوشه ای از خانه یا یک شاخه گل هم از دیگر کارهایی است که تاثیر معجزه آسایی روی ارتباط شما می گذارد. قرار نیست هر روز یک دسته گل بخرید و این اتفاق رومانتیک را به یک عادت تبدیل کنید ولی می توانید هر روز بدون صرف هیچ هزینه ای با یادداشت های تان همسرتان را شگفت زده کنید. پس قبل از خروج از خانه روی یخچال، میز ناهارخوری، میز کار و تخت تان، یک برچسب کوچک بچسبانید که همه احساس شما را در بر داشته باشد. بد نیست گاهی هم با گذاشتن یک هدیه در خانه، به همسرتان نشان دهید که به فکر احتیاجاتش هستید و گرچه از هم دورید اما باز هم تا آنجا که بتوانید برای او وقت می گذارید.



● کمی فداکار شوید


از زمانی که متعلق به شماست به خاطر همسرتان صرف نظر کنید. ممکن است درست در همان لحظه که شما آماده خواب می شوید، او بیدار شود. قرار نیست هر شب خواب تان را فدای دیدن او بکنید اما می توانید حتی در اوج خستگی یک بار در هفته از استراحت تان برای او صرف نظر کنید. شاید در روز بعد انرژی چندانی برای کار کردن برای تان باقی نماند، ولی مطمئن باشید که بودن در کنار او ارزش چنین خستگی ای را خواهد داشت. اشکالی ندارد اگر روز بعد چند ساعت دیرتر به سرکار بروید یا از مرخصی تان استفاده کنید. یادتان نرود که حتی در این شرایط سخت کاری شما وظایفی در قبال این ارتباط دارید که نمی توانید فراموش شان بکنید.



● هفته ای یک ناهار


هر هفته یک روز با هم ناهار بخورید. نمی گوییم که هفته ای یک روز برای صرف ناهار در کنار او سر کار نروید اما شما می توانید برنامه تان را طوری هماهنگ کنید که هم به کار تان برسید و هم به او. برای مثال اگر شرایطش را دارید، از او بخواهید که یک روز در هفته به دفتر کار شما بیاید و با شما غذا بخورد و اگر این امکان در اداره برای شما مهیا نیست، هفته ای یک روز، ۲ ساعت مرخصی بگیرید و با او به یک رستوران رومانتیک بروید. اگر هم شرایط مالی مناسبی ندارید و از عهده رفتن به یک رستوران لوکس برنمی آیید، قرار تان را فدای جیب تان نکنید. به نزدیک ترین فست فود بروید و چند ساعت کم هزینه و رومانتیک را بگذرانید. فرصت شما زیاد نیست، پس سعی کنید در همین چند ساعت از کارهایی که در تمام هفته انجام داده اید و برنامه ای که برای هفته آینده دارید باخبر شوید. یادتان نرود که بی خبر بودن از حال یکدیگر، یکی از خطرناک ترین آفت ها در یک زندگی مشترک است.



● ماهی یک بار فقط متعلق به او باشید


ماهی یک بار هم که شده، از کار تان مرخصی بگیرید و در کنار همسرتان باشید. این روز را که باید فقط متعلق به شما و همسرتان باشد، با مهمانی های شلوغ خانوادگی از دست ندهید. سعی کنید در خانه بمانید و تمام روز در کنار یکدیگر استراحت کنید یا برای یک تور یک روزه برنامه ریزی کنید و روزتان را با طبیعت سپری کنید. شاید بد نباشد که از شب قبلش به یک هتل در حومه سرسبز شهر بروید و فردا همانجا با هم از خواب بیدار شوید و تا پایان روز هم درکنار هم از یک طبیعت آرام لذت ببرید.



● آخر هفته ها را نسوزانید


حتی اگر برنامه کاری شما کاملا متضاد باشد، قطعا باز هم یک تعطیلات آخر هفته مشترک خواهید داشت. با خودخواهی از این تعطیلات برای خوابیدن و تنهایی استراحت کردن استفاده نکنید. بلکه از قبل برای این روز برنامه ریزی کنید و با تلاش برای بودن در کنار هم و انجام فعالیت ها، بازی ها و سرگرمی های ۲نفره، یک آخرهفته زیبا را برای یکدیگر بسازید. شاید بد نباشد بعضی هفته ها یک مکان هیجان انگیز مثل کارتینگ یا کوه را انتخاب کنید تا کسالت یک هفته کار را با یک روز متفاوت از بین ببرید. اگر شما شرایط کاری ساده تری دارید، آخر هفته ها کمی به خستگی همسرتان فکر کنید و تنها برای یک نیم روز این برنامه های تفریحی را تنظیم کنید.



● تقسیم کنید


در مورد کارهای خانه برنامه ریزی کنید تا مسئولیت های خانه روی دوش یک نفر سنگینی نکند. اگر شیفت کار شما چرخشی است، یک هفته شما و یک هفته او مسئولیت خرید ها، تمیز کردن خانه و… را برعهده بگیرید و اگر هم شیفت ثابتی دارید، بنا به وقت و محدودیت هایی که هر دوی شما دارید، مسئولیت های متفاوتی را برعهده بگیرید. شاید بد نباشد که برخی کار ها را برون سپاری کنید. برای مثال با یک فرد مورد اعتماد در مورد کارهای خانه، آن هم در ساعتی که خودتان در خانه نیستید صحبت کنید. نگذارید که زمان کوتاه با هم بودن تان صرف کارهای خانه یا دیگر فعالیت های تک نفره تان شود.



● خودتان را به جریان باد نسپرید


از سرگرمی های شخصی تان صرف نظر نکنید. ممکن است این فاصله کمی شما را کسل و بی حوصله کند اما نگذارید که این اتفاق بیفتد. اگر شما وقت آزادتری نسبت همسرتان دارید، سعی کنید کمی سرتان را شلوغ کنید. با رفتن به کلاس های مختلف یا برنامه ریزی برای پیشرفت کاری و تحصیلی می توانید خودتان را از تنهایی در بیاورید و از این اوضاع به نفع روحیه خودتان بهره برداری کنید. یادتان نرود که چه انتظاراتی از خود و از این ارتباط دارید و تنهایی و خستگی تان را در خودتان نریزید. هر زمان که فکر کردید آستانه تحمل تان پایین آمده، در مورد شرایط تان با همسرتان صحبت کنید. شاید لازم باشد که چند روزی کار را قربانی کنید و برای برگرداندن انرژی تان به مسافرت بروید.



● به این شرایط تن ندهید


به فکر تغییر دادن این شرایط باشید. به این دوری تن ندهید و نگذارید که تمام سال های زندگی مشترک تان در تنهایی بگذرد. یک افق برای خود تان مجسم کنید. مثلا بگویید روی این مسیر حرکت می کنم تا ۲ سال دیگر به این نقطه برسم و شرایط را تغییر دهم یا این که اگر به خاطر شرایط خاص مالی تان درگیر چنین وضعیتی شدید، در این دوره بیشتر از هر زمانی به فکر پس انداز و اضافه کاری باشید، تا این شرایط خاص را پشت سر بگذارید و به زندگی عادی برگردید. شاید لازم باشد که بچه دار شدن را به چند سال بعد و زمانی که شرایط آرام تری دارید موکول کنید. در این دوره مهم ترین چیز این است که بار اضافه ای به دوش خود نیندازید و از هر تغییری که می تواند استرس زندگی شما را بالاتر ببرد، بپرهیزید.


مجله زندگی ایده آل

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 2:45 - 0 تشکر 517035

این ۸ تا ما را برای طلاق گرفتن گول می زنند !!


c


طلاق گرفتن تجربه ناخوشایندی است، اما گاهی گریزناپذیر می شود. از طرف دیگر باورهای نادرست زیادی درباره طلاق وجود دارد.


در اینجا به هشت مورد از این باورهای نادرست می پردازیم :


۱) ازدواج دوم


باور نادرست: از آنجایی که افراد از تجربیات بدشان عبرت می گیرند، ازدواج دوم موفق تر از ازدواج اول خواهد بود.


حقیقت: گرچه بسیاری از افرادی که طلاق گرفته اند، ازدواج های دوم موفقیت آمیزی خواهند داشت، میزان طلاق در میان افرادی که ازدواج مجدد کرده اند بالاتر از افراد در اولین ازدواج شان است.


۲) طلاق و کودکان


باور نادرست: طلاق ممکن است مشکلاتی برای بچه های خانواده ایجاد کند، اما در مجموع این مشکلات طولانی مدت نخواهد بود و بچه ها به سرعت با موقعیت جدید خو می گیرند.


حقیقت: طلاق خطر مشکلات در ارتباطات میان فردی را در کودکان می افزاید. شواهد به دست آمده از بررسی های گوناگون حاکی از آن است که این مشکلات درازمدت هستند. در واقع مشکلات این کودکان در بزرگسالی ممکن است بدتر شود.


۳) بچه دار شدن


باور نادرست: بچه دار شدن زوجی که دچار اختلاف هستند، رضایت آنها از ازدواج شان را خواهد افزود و مانع طلاق خواهد شد.


حقیقت: بسیاری از بررسی ها نشان داده اند که پر استرس ترین زمان یک ازدواج پس از تولد بچه اول است. در زوج هایی که بچه دارند، در مقایسه با زوج های بدون بچه، اندکی خطر طلاق کاهش پیدا می کند، اما این کاهش خطر آنقدر نیست که باعث شود والدینی که مشکلات زناشویی دارند “بخاطر بچه های شان” با احتمال بیشتری در کنار هم باقی بمانند.


۴) مشکلات فرزندپروری


باور نادرست: هنگامی که والدین دچار اختلاف هستند، بچه ها در صورت جدا شدن آنها وضعیت بهتری خواهند داشت تا اینکه آنها در کنار هم باقی بمانند.


حقیقت: یک بررسی گسترده اخیر عکس این باور را ثابت می کند. این بررسی نشان داد با وجود اینکه اختلاف والدین و ناراضی بودن شان از ازدواج تاثیر گسترده منفی بر تقریبا هر جنبه ای بهزیستی کودکان شان می گذارد، تاثیر جدا شدن والدین بر کودکان نیز بسیار منفی است. این بررسی نشان داد تنها بچه های زوج هایی که اختلافات و مشاجرات بسیار شدیدی دارند، کودکان ممکن است از رهایی از این مشاجرات با طلاق والدین سود ببرند.


در ازدواج هایی که شدت اختلافات خیلی بالا نیست و این بررسی نشان داد که دو سوم طلاق ها مربوط به این موارد می شود وضعیت بچه ها به دنبال طلاق بدتر می شود.


بنابراین بر اساس یافته های این بررسی می توان گفت، به جز در اقلیتی از ازدواج های همراه با اختلافات بسیار شدید، برای کودکان بهتر است که والدین شان در کنار هم بمانند و سعی کنند اختلافات شان را حل کنند، نه اینکه طلاق بگیرند.


۵) اثرات درازمدت طلاق


باور نادرست: کودکان زوج های طلاق گرفته، از آنجایی که احتیاط بیشتری در ازدواج کردن می کنند و عزم قوی برای اجتناب از دچار شدن به سرنوشت والدین شان دارند، ازدواج های موفق تری نسبت به افرادی دارند که والدین شان طلاق نگرفته اند.


حقیقت: در واقع ازدواج فرزندان زوج های طلاق گرفته با میزان بسیار بالاتری نسبت به کودکان زوج های طلاق نگرفته، با احتمال بسیار بیشتری ممکن است به طلاق منتهی شود.


یک بررسی اخیر نشان داده است که دلیل عمده این وضعیت این است که کودکان با مشاهده والدین شان تعهد و پای بندی زناشویی را می آموزند. در کودکان طلاق این حس تعهد به زندگی مشترک برای همه عمر، متزلزل شده است.


۶) ناپدری ها و نامادری ها


باور نادرست: کودکانی که به دنبال طلاق والدین در خانواده های شامل ناپدری یا نامادری زندگی می کنند، وضعیت بهتری نسبت به خانواده های تک والدی (پدر و فرزند یا مادر و فرزند) دارند.


حقیقت: شواهد بیانگر آن است که خانواده های شامل ناپدری یا نامادری، با وجود میزان درآمد بالاتر و حضور جانشین پدر یا مادر، نسبت به خانواده های تک والدی برای کودکان مزیت بیشتری ندارند.


خانواده های شامل ناپدری یا نامادری مشکلات خاص خودشان را دارند، از جمله تعارض های میان فردی با والد جدید و میزان بالای خطر فروپاشی خانواده.


۷) فراز و نشیب ازدواج


باور نادرست: نارضایی و اختلاف در برخی از دوره های زندگی مشترک نشانه ای از این است که ازدواج نهایتا به طلاق خواهد انجامید.


حقیقت: همه ازدواج ها فراز و نشیب های خودشان را دارند. یک بررسی اخیر گسترده کشوری در آمریکا نشان داد که ۸۶ درصد افرادی که در انتهای دهه ۱۹۸۰ از ازدواج شان ناراضی بودند، و با این حال به زندگی مشترک شان ادامه داده بودند، هنگامی که ۵ سال پس از این هنگام مورد مصاحبه قرار گرفته بودند شادمان تر و از ازدواج شان راضی تر بودند. در واقع سه پنجم زوج هایی که در ابتدا از ازدواج شان ناراضی بودند، پنج سال بعد ازدواج شان را “بسیار شادمان” یا “کاملا شادمان” ارزیابی کرده بودند.


۸) طلاق: مردان در برابر زنان


باور نادرست: معمولا مردان هستند که آغازگر روند طلاق هستند.


حقیقت: آغازگر دو سوم طلاق ها در آمریکا زنان هستند. یک بررسی اخیر نشان داد که ویژگی های قوانین طلاق تاثیر عمده ای بر این وضعیت دارد. برای مثال در اغلب ایالت های آمریکا زنان از بخت بیشتری برای به دست آوردن حضانت فرزندان شان برخودار هستند. از آنجایی که زنان به شدت خواستار نگهداشتن بچه های شان هستند، در ایالت هایی که دادن حضانت بچه ها به طور مشترک با شوهر است، در صد زنانی که آغازگر طلاق هستند، بسیار پایین تر است.


همچنین میزان بالای درخواست طلاق بوسیله زنان احتمالا به این حقیقت هم مربوط می شود که مردان با احتمال بیشتری ممکن است “سوءرفتار” داشته باشند، برای مثال شوهران نسبت به زنان با احتمال بیشتری ممکن است معتاد شوند، یا دست به خیانت بزنند.

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 2:46 - 0 تشکر 517037



۱۲ راز جالب که دخترها باید در مورد نامزدشان بدانند


v


اگر دختری در سنین ازدواج هستید، بهتر است مردان را بهتر بشناسید…


به گزارش ایران ویج ، شناخت روحیه مردان نه تنها مشکلات زوجین را کم می کند بلکه باعث برقراری رابطه بهتر بین آنها می شود. روان شناسانی که نقش جنسیت را در برقراری ارتباط مطالعه می کنند، این ۱۲ نکته را در مورد شناخت مردان با اهمیت می دانند.


۱. مردان در مورد احساسشان صحبت می کنند اما…


مردان ترجیح می دهند درمورد احساساتشان غیرمستقیم صحبت کنند. پس از نامزدتان بخواهید برنامه اش را برای تعطیلات آخر هفته بگوید یا اینکه فکر و تصور خود را در مورد شما و اولین باری که شما را ملاقات کرده است، بیان کند. پاسخ او روشن می کند احساسش چیست و این گونه خود را به شما نزدیک تر می بیند.


۲. مردان با کارهایشان دوست داشتن را بیان می کنند.


بیشتر مردان ترجیح می دهند احساسات و حس دوست داشتن را با انجام برخی کارها بیان کنند، مثلا وقتی وسایل خراب خانه را تعمیر یا حیاط را تمیز می کنند یا سطل زباله را بیرون می برند، دوست داشتن خود را نشان می دهند. حتی خرید کردن برای خانه و زیباسازی محیط آن هم بیانگر این است که شما را دوست دارد.


۳. مردان ازدواج را جدی می گیرند.


مردان معمولا از ابراز سریع نظر خود واهمه دارند. شواهد نشان می دهد آنها ازدواج را بیشتر جدی می گیرند ولی ممکن است مدت طولانی تری طول بکشد تا احساس خود را بیان کنند زیرا می خواهند مطمئن شوند کاری که انجام می دهند، درست است. نتایج یک بررسی روی مردان متاهل نشان داد وقتی مردی با اطمینان کامل تصمیم به ازدواج می گیرد، همه جوانب را بررسی کرده و بیشتر معیارها را مطابق میل خود می بیند. ۹۰ درصد مردان می گویند اگر قرار باشد دوباره ازدواج کنند، با همین همسرشان ازدواج خواهند کرد.


۴. او یک شنونده واقعی است.


بیشتر ما خانم ها وقتی حرف های دیگران را گوش می کنیم معمولا با حرکات اشاره و بدن و گفتن کلماتی مثل بله یا نه یا می دانم به آنها نشان می دهیم به حرف هایشان گوش می دهیم. این اشاره ها، بخشی از نظر و درک ما را به فردی که در حال صحبت است، منتقل می کند اما این در مورد مردان صدق نمی کند. وقتی که با نامزد خود صحبت می کنید و چیزی نمی گوید یا حرکتی از او نمی بینید، به معنی آن نیست که گوش نمی دهد بلکه ترجیح می دهد ساکت باشد و درمورد آنچه شما می گویید، فکر کند.


۵. مردان بیشتر عمل می کنند.


مردان روابطشان را با عمل تقویت می کنند، نه احساس. بسیاری از مردان، با انجام فعالیت هایی مانند ورزش و پیاده روی همراه نامزدشان سعی می کنند به او نزدیک تر شوند.


۶. مردان زمانی را برای خود می خواهند.


اگرچه مردان سعی می کنند در بسیاری از فعالیت های خانواده مشارکت کنند اما همه آنها نیاز دارند زمانی مخصوص خود داشته باشند. زمانی که تنها در گوشه ای بنشینند و تفکر کنند. اگر چه مردان از انجام بازی شطرنج، باغبانی یا رفتن به باشگاه ورزشی لذت می برند اما مثل همه، گاهی دوست دارند کسی در کنارشان نباشد و به تنهایی به کارهای مورد علاقه شان بپردازند. وقتی هر یک از زوجین زمان و مکانی را برای تنهایی داشته باشند، بیشتر به هم علاقه مند خواهند شد.


۷. مردان مثل پدرانشان عمل می کنند.


اگر می خواهید بدانید مردی که قصد دارید با او ازدواج کنید چگونه مردی است و چه رفتاری دارد، به رفتارهای پدرش نگاه کنید. مردان نقش خود و رابطه با همسرشان را از پدرشان می آموزند. اگر می خواهید بدانید که چگونه با شما رفتار خواهد کرد، ببینید پدرش چه رفتاری با مادرش دارد.


۸. مردان زبان بدن را نمی دانند.


مردان کمتر درمورد زبان اشاره و حرکات بدن می دانند و تغییر لحن صدا و حرکات صورت برای آنها کمتر مفهوم دارد. همچنین ممکن است دیرتر ناراحتی زنان را که در چهره شان نمایان است یا پیام های اشاره ای و لحن صدا را تشخیص دهند، بنابراین اگر می خواهید مطمئن شوید پیام را دریافت کرده اند مستقیما آن را بیان کنید.


۹. واکنش مردان سریع تر است.


زنان در واکنش نشان دادن به برخی امور و کارها دیرتر از مردان عمل می کنند و مدت طولانی تری برای بیان واکنش و تفکر نیاز دارند. حتی ممکن است در مقابل مردان بیشتر احساس اضطراب و استرس داشته باشند اما مردان در مقابل حوادث واکنش سریع تری نشان می دهند بنابراین وقتی هنوز می خواهید درمورد مباحث شب گذشته صحبت کنید، ممکن است نامزدتان آن را از یاد برده باشد.


۱۰. مردان به قدردانی واکنش نشان می دهند.


قدردانی از همسر می تواند تفاوت زیادی در رفتارهای آنها و روابطشان ایجاد کند. مطالعه ها نشان می دهد وقتی از زحمات مردان قدردانی و به آنها ارزش گذاشته می شود، بیشتر سعی می کنند در انجام کارهای خانه و مراقبت از کودک خود را درگیر کنند و خود را تکیه گاه خواهند دانست.


۱۱. مردان، لذت بردن همسر خود را دوست دارند.


خوشحالی و شادابی یک زن برای همسرش بسیار بااهمیت است. یک مرد تا زمانی که همسرش درمورد احساسش صحبت نکند از آن باخبر نمی شود، بنابراین بهتر است احساسات و خواسته هایتان را بیان کنید. خواسته خود را صریحا بگویید، زیرا مردان طفره رفتن را دوست ندارند. اگر خواسته خود را واضح بیان کنید، نه تنها گوش می کند، بلکه از خشنود شدن شما احساس خوبی خواهد داشت.


۱۲. مردان نیاز دارند دوست داشته شوند.


اگر یک مرد احساس کند از سوی نامزد خود مورد بی محبتی قرار گرفته ، ممکن است به فرد دیگری متمایل شود تا رضایت او را جلب کند. برای پرهیز از این موضوع زنان باید نیازهای عاطفی نامزدخود را درک کنند و برای رفع نیازهای وی بکوشند.


( سیمرغ )

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 2:47 - 0 تشکر 517038

جاسوسها در حریم خانواده را بشناسید


v


امروزه با پیشرفت و گسترش تکنولوژی، جاسوسی از مردم از محل زندگی و محیط های شخصی گرفته تا حریم اطلاعاتی آنها را نیز شامل می شود. اطلاعات شخصی که افراد در کامپیوترها و دستگاه های الکترونیکی خود دارند معمولا بیش از موارد دیگر به زندگی شان مربوط می شود. با وجود انواع سایت ها، نرم افزارها و حتی سیستم عامل های جاسوسی، کسب اطلاعات شخصی و غیرشخصی از خانواده ها و به خصوص جوان ها روز به روز بیشتر می شود و ضروری است که نسبت به این وضعیت حساسیت بیشتری داشته باشیم.


به گزارش ایران ویج ، به طور کلی همه افراد حق دارند شخصا برای خود تصمیم بگیرند و دانش و اطلاعاتشان چیزی متعلق به شخصیت آنها است و کسی هم حق مداخله ندارد و دخالت دیگران در آن نیازمند مجوز است. اما در حال حاضر اصل مهم تأثیر و تأثر فضای عمومی و خصوصی از سوی سودجویانی که اهداف شوم دارند نادیده گرفته شده است. این سودجویان می توانند معتبرترین کمپانی های فن آوری اطلاعات در جهان باشند که همیشه مورد اعتماد ما بوده اند.


● کارکرد دوگانه فناوری


برخی افراد که شاید بیشتر از یک بار هم با آن ها ملاقات نکرده ای، آن قدر صمیمانه انسان را نصیحت می کنند و سعی دارند افکار و عقاید خود را تحمیل کنند که برای لحظه ای شک می کنی که طرف، غریبه باشد! علاوه بر این ارزیابی و قضاوت کردن با یک نگاه نیز نوعی تجاوز به حریم افراد محسوب می شود که متأسفانه در هر جامعه ای دیده می شود.


امروزه در دنیای فناوری اطلاعات با ابزارهایی مواجه هستیم که کارکردی دوگانه دارند و افراد حتی در خلوت ترین حریم های زندگی هم نگران افشای اطلاعات خود هستند.


حریم خانواده ها به طور معمول با عباراتی مثل آسودگی خاطر و امنیت اسرار، همتراز است و در دو ساختار متفاوت تعریف می شود؛ یکی ساختار فردی است که وضعیت فضای شخصی را مشخص می کند. به عنوان مثال، از نظر علم روانشناسی هر شخص به لحاظ فضای فیزیکی نیازمند حریم مشخصی است که در دایره ای به شعاع ۳۰ سانتی متر تا دو متر در اطراف شخص، متفاوت است و با توجه به فرهنگ ها این فواصل می تواند متفاوت باشد.


ساختار دیگر حریم ما، ساختار عمومی است که ترسیمی از حق عمومی و اجتماعی ما در جامعه است، یعنی آزادی هر فرد در اجتماع زمانی محترم شناخته می شود که با آزادی سایر افراد منافات نداشته باشد.


در واقع هر فردی در اجتماع می تواند با توجه به افکار و ذهنیات خود، حد امنیت مخصوص خود را ترسیم کند و البته تعریف این حد و حدود نیز از دید جامعه مشخص است، به عنوان مثال، ورود به حریم خصوصی خانواده از سوی غریبه ها ممنوع است.


● ضرورت آموزش از سنین پایین


حریم زندگی افراد یکی از اقسام حقوق شهروندی محسوب می شود و دلیل این که این حریم مورد تعرض واقع می شود، این است که افراد نسبت به حقوق خود آشنایی کافی ندارند. به عنوان مثال، هنگامی که شخصی سعی دارد عقاید خود را تحمیل کند یا از عقاید کسی مطلع شود، نمی داند که وارد حریم خصوصی شده است.


علاوه بر این، اطلاع رسانی درخصوص مسائل آن قدر مبهم بوده است که چنان چه فردی از تضییع حق و حریم خود گلایه مند باشد، نمی داند شکایت خود را به کجا ببرد و چگونه مطرح کند.


از منظر روان شناسی تنبیه کردن دارای اصولی است که باید رعایت شود تا اثربخش باشد و در این رابطه اگر نیاز بود که مجرمی را تنبیه کنیم، این تنبیه باید بجا، به موقع و شدید اعمال شود چون در غیر این صورت تأثیر مورد نیاز را نخواهد داشت. البته اگر موارد نقض حریم زندگی افراد از سوی برخی سودجویان با تنبیه های متناسبی همراه باشد، دلیل بر این نیست که موارد کمتری از این جرایم را شاهد خواهیم بود. زیرا قانون نمی تواند به یک باره فرهنگ جامعه را اصلاح کند و تجاوز به حریم خصوصی یا احترام به آن از مواردی است که به فرهنگ برمی گردد و باید از سنین کودکی آموزش داده شود.


وسایل همراه افراد، اماکن خصوصی یا منازل و محل کار، اطلاعات شخصی و ارتباط های خصوصی با دیگران همگی حریم زندگی آنها محسوب می شود. و بازرسی،نرساندن نامه ها، ضبط و فاش کردن مکالمات تلفنی، افشای مخابرات تلگرافی و تلکس و سانسور، عدم مخابره یا نرساندن آن ها، استراق سمع و هرگونه تجسس را قانون ممنوع کرده است.


البته حریم زندگی ما مفهومی نیست که بتوان تعریف مشخصی از آن ارائه کرد زیرا در مواجهه با فرهنگ، فعل و فضاهای متفاوت حد و مرزهای مختلفی به خود می گیرد.


یک مجموعه آپارتمانی را تصور کنید که چندین خانواده درآن زندگی می کنند. مسلما رفتاری که افراد در واحد خود دارند را نمی توانند درمحیط مجتمع هم داشته باشند و همچنین برخوردهایی که در مجتمع دارند، درکوچه و خیابان پسندیده نیست. این حریم تا حدودی نسبی است.


فعل نوع فعل انجام شده یکی از معیارهای خصوصی بودن حریم است. مثلا در همان مجتمع مسکونی افراد می توانند درمنزل خود هر نوع پوششی داشته باشند اما بلند صحبت کردن و پخش موسیقی با صدای بلند تعرض به حریم خصوصی دیگر همسایه ها است.


بسیاری از تصمیم های ما به امور شخصی مان مربوط می شود. مثل انتخاب رشته تحصیلی، شغل یا نوع لباس پوشیدن ما. تا وقتی که این امور شخصی درمحیط خلأ انجام شود و روی فرد و جامعه تاثیری نگذارد می توان آن را حریم نامید اما اگر باعث تعرض به آزادی، اختیار و حق انتخاب بقیه افراد جامعه شود از تعریف خصوصی بیرون خواهد رفت.


● هدف جذب جوان هاست


این روزها با تجهیزات تخصصی تری در زمینه تجسس در اطلاعات شخصی خانواده ها مواجه هستیم؛ به طوری که اگر تا به حال، فقط وسایل دیجیتالی نظیر رایانه و تلفن همراه درمعرض سرقت اطلاعاتی بود، این بار وسایلی به بازار آمده است که از طریق آن می توان به راحتی گفت وگوهای خصوصی مردم را در محیط کار و یا منزل شنود کرد و از این بدتر اینکه می توان با برخی از این وسایل از زندگی مردم، بدون اینکه خودشان متوجه شوند، فیلم و عکس تهیه کرد.


این درحالی است که فروشندگان وسایل جاسوسی، برای آن که مشتریان را به خرید محصولاتشان ترغیب و آن ها را مجاب کنند که محصولاتشان مجرمانه نیست، در تبلیغاتشان این گونه بیان می کنند که این ابزار بهترین وسیله برای با خبر شدن از اتفاقات خانواده است تا بتوانید لحظات خوبی برای اهل خانواده خود به وجود آورید.


فروش این محصولات که هدف اصلی آن جذب جوان هاست تهدیدی جدی برای امنیت مردم درمحیط های خصوصی است. جالب این که هر روز به تعداد فروشندگان این آثار افزوده می شود و به تبع آن ، خریداران جوان آنها هم گسترس می یابند.


● جاسوسی در فضای اینترنتی


همه ما انتظار داریم که وب سایت ها باید به حریم اطلاعاتی کاربرانشان احترام بگذارند، اما طبیعت اینترنت باعث می شود که چنین قوانینی خیلی زود به دست فراموشی سپرده شوند، چون در واقعیت چه طور می توان حد و مرزی را برای اطلاعاتی که روی اینترنت گذاشته می شوند تعیین کرد؟


وقتی شما اطلاعاتی را روی یک سایت اینترنتی به اشتراک می گذارید، به سادگی و به طور گسترده ای هم پخش می شود. در این صورت اگر اطلاعات اصلی را کاملا پاک هم کنید، باز هر کسی ممکن است در جای دیگری نسخه ای از آن را پیدا کند. جالب این که اصلا نمی توان فهمید که تا چه حد این اطلاعات پخش شده و همه آنها را هم را نمی توان از بین برد.


بدون شک وضع قانون برای حفظ حریم کاربران اینترنت غیرعملی باشد، اما فناوری، گزینه های دیگری را هم در اختیار ما قرار داده است. برای مثال، شرکت آلمانی شون برگ در شهر اخن تکنیکی ساخته که توسط آن می توان برای عکس ها تاریخ انقضا مشخص کرد.


این تکنیک که «اکسپایر پیج» نامیده شده، عکس ها را با کلیدی رمزگذاری می کند که باعث می شود فقط تا قبل از زمان خاصی، آن عکس قابل دیدن باشد.


هر چند این روش هم تازه اول راه است. اگر کسی قبل از زمان انقضا به عکس دسترسی داشته باشد، پخش کردن آن اصلا کار سختی نیست.


اما تنها راه مطمئن برای حفظ اطلاعات شخصی و جلوگیری از پخش شدن اطلاعاتی که نمی خواهیم، این است که اصلا از اول اطلاعاتمان را روی اینترنت به اشتراک نگذاریم.


● جاسوسی از جوان ها


روزنامه دیلی میرر به تازگی مقاله جالبی در مورد سوءاستفاده از جوان ها از سوی برخی سازمان های اطلاعاتی منتشر کرده که ضرورت آموزش نوجوان ها و جوانان را بیش از گذشته متذکر می شود.


افرادی که در شرکت هایی به اصطلاح نظرسنجی اجتماعی استخدام می شوند نمی دانند که دست به چه کار خطرناکی می زنند. آنها برای گذران وقت و حرف زدن با دیگران اینترنت می گشایند امری که در نظر بسیار ساده و پیش پا افتاده است اما نمی دانند که آن یکی از محورهای اصلی کسب اطلاعات توسط سازمان های اطلاعاتی هستند زیرا این سازمان ها به راحتی می توانند از طریق رفتارهای جوانان که بخش فعال جامعه را تشکیل می دهند جوامع را کنترل و آن را زیر نظر قرار دهند.


فضای سایبری با وجود نکات مثبت جنبه های منفی زیادی نیز دارد و برخلاف آنچه گفته می شود که اینترنت عامل آزادی اطلاعاتی فرد در جامعه است، در بسیاری موارد افراد را به دام سازمان های جاسوسی می اندازد.


در جولای ۲۰۱۰ میلادی روزنامه فیگارو از وجود یک شبکه جاسوسی برای استخدام مزدور که روانشناسان زبده در آن اطلاعات مختلف را جمع آوری می کنند خبر داد.


این روند شباهت زیادی به فیلم های هالیوودی دارد اما برای بسیاری غافلگیرکننده بود زیرا جزئیات پرونده های سری را فاش کرد که از منابع موثق جمع آوری شده بود.


این شبکه عبارتست از مجموعه شبکه هایی که توسط روانشناسان سازمان های اطلاعاتی اداره می شود و مأموریت آنها جذب جوانان کشورهای جهان سوم و کشورهای آمریکای جنوبی مانند ونزوئلا و نیکاراگوا بود.


در این شیوه سعی بر آن است که از افراد مخالف با حکومت خود و یا افراد عادی استفاده شود که گرایش های سیاسی ندارند اما قادرند اطلاعات خوبی درباره اماکن و اوضاع ارائه دهند.


در حقیقت هر فردی که برای گذراندن اوقات فراغت و رفع نیازهای روحی خود قدرت استفاده از اینترنت را دارد یک پتانسیل خوب به شمار می آید. زیرا سایت هایی که مورد توجه جوانان است گستره زیادی برای گفت وگو در اختیار آنان قرار می دهد.


نکته بسیار مهم دیگر آن است که فرد می تواند سخنان خود را در خفای کامل بگوید و از اسم مستعار یا کد استفاده کند که این امر آزادی بیشتری به وی می بخشد.


از سوی دیگر سخن گفتن با جنس مخالف و یافتن آن برای گفت وگو امری عادی برای برخی از جوانان است امری که جاسوسی را برای مأموران اطلاعاتی به ویژه در مناطق حساس دنیا آسان می سازد. بزرگ ترین ویژگی کاربران اینترنتی نیاز آنها به گفت وگوست. افرادی که چت می کنند عمدتاً با مشکل بیکاری، مشکلات فکری و عقده های روحی و روانی مواجهند و برای گذران وقت در جست وجوی افراد همفکر یا کسانی هستند که با آنها درددل کنند. امروزه با فناوری های گسترده از نظر علمی جمع آوری اطلاعات کار پیچیده ای به شمار نمی رود و بسیار آسان تر از گذشته است.


در گذشته جذب مزدور به صورت مستقیم صورت می گرفت اما در حال حاضر چنین اشخاصی آماده اند و می توان به طور غیرمستقیم با افراد به تبادل نظر پرداخت و اسرار و اطلاعاتشان را تخلیه کرد.


اینترنت فقط پنجره ای رو به جهان نیست بلکه ابزاری خطرناک برای ورود به حریم خانواده و استفاده از افراد اهداف جاسوسی نظامی نیز می باشد. بیشترین کاربران آنلاین را هم جوانان تشکیل می دهند. لذا باید به یک نکته بسیار مهم توجه داشت. اینترنت عاملی است که باعث می شود فرد بدون آنکه صندلی اش را ترک کند تمام جهان را با هم ببیند. این یک دستاورد بسیار بزرگ علمی است اما نتایج منفی نیز دارد زیرا سوءاستفاده از این شبکه گسترده منجر به آن می شودکه اینترنت خود به عاملی برای ایجاد خلا تبدیل شده و فرد پیوسته برای گفت وگو از طریق آن احساس نیاز کند. بدون آنکه بداند چرا باید از طریق این وسیله سخن بگوید.


اگر بخواهیم درباره اوضاع جاری در کشورهای مختلف سخن بگوییم امری که نمی توانیم به هیچ عنوان آن را از وضعیتی شخصی افراد جدا کنیم. افرادی که احساس یأس و ناامیدی کرده و خود را تحت فشار می بینند. لذا بهترین راه را گفت وگوی پنهانی می دانند تا اندکی از فشارهای خود را تخلیه سازند.


چت و آشنایی از طریق آن عبارتست از زمینه ای که برای جوان هموار می شود تا برای اولین بار بتواند حرف بزند و گوش کند. لذا جزئی ترین اطلاعات نیز مهم است و باید تمام اطلاعات از طریق بازی با روحیه فرد جمع آوری شود. متأسفانه در حال حاضر جلوگیری از بلای چت بسیار دشوار و غیرممکن است. اما باید توجه داشت که فقط جوانان در معرض خطر قرار ندارند بلکه تمام اقشار دیگر مانند پزشک، مهندس و کارمندان و نظامیان نیز هر لحظه ممکن است در چنین دامی افتند.


هدف برخی سایت ها آن نیست که جوانان دنیا را کشف کرده و یا فاصله میان کشورهای جهان کوتاه شود، بلکه هدف، جنگی تازه علیه جوامع و خانواده هایی است که فرزندانشان را برای دنیای امروز آماده نکرده اند.


( کیهان )

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 2:47 - 0 تشکر 517039

۱۰ راه برای بیمه شدن در برابر طلاق!


 cزندگی زناشویی را نمی توان به طور کامل از طلاق بیمه کرد. مرز چیزهایی که به زندگی استحکام می بخشند با چیزهایی که زندگی زناشویی را به خطر می اندازند، گهگاه بسیار باریک است. در واقع زندگی نزدیک و صمیمانه می تواند خطرات بیشتری داشته باشد.


به گزارش ایران ویج ، با روش های زیر می توانید تا حدودی زندگی زناشویی خود را بیمه کنید :


● به یکدیگر دلگرمی بدهید


یکی از پایه های یک رابطه عمیق، دلگرمی است که زوجین به یکدیگر انتقال می دهند. آنچه در دلگرمی وجود دارد، امنیت روانی است. امنیتی که از نظر روانشاسان، بنیادهای روابط عمیق، مانند رابطه با پدر و مادر را زنده می کند.


در این زمان هر دو طرف برای مشکلات مختلف احساس تکیه گاه می کنند، در واقع اگر تا پیش ازاین وقتی دچار مشکل می شدند به پدر و مادر خود تکیه می کردند، امروز به همسری مهربان تکیه می کنند. زوج هایی که به یکدیگر دلگرمی می دهند، یکی از پایه ای ترین اصول روابط عمیق و صمیمی را رعایت می کنند.


● با یکدیگر راحت و صادقانه ارتباط برقرار کنید


روابط زناشویی را به روابط مختلف و متفاوت تقسیم کنید. یعنی انواع رابطه را با همسرتان تجربه کنید. در موقعیت هایی برای همسرتان دوست باشید، در موقعیت هایی کاملاً جدی باشید، در موقعیت هایی دلگرمی بدهید و در موقعیت هایی بر مشکلات و ضعف ها تمرکز کنید، گاهی یک همسر باشید و گاهی یک همکار.


احساسات و افکار خود را با کمال میل و راحت بیان کنید. در بعضی از مواقع لازم است گفتگوها را به تعویق بیاندازید.


● با اختلافات کنار بیایید


بر اساس این گزارش اختلاف با زندگی زناشویی عجین است. در ازدواج های سالم، زن و شوهرها با اختلافات برخورد اثر بخشی دارند و اختلافات را خوب اداره می کنند. مهارت های حل مسئله، یادگرفتنی هستند و هر زن و شوهری می تواند آن را یاد بگیرد.


● جرات به خرج بدهید و ناقص بودن خود را بپذیرید


آخرین باری که به خاطر اشتباهتان از همسرتان معذرت خواهی کرده اید، چه زمانی بوده است؟ وقتی در مواقع حساس و به خاطر اشتباهات و به جای جر و بحث عذر خواهی می کنید، تجربه ای را به همسرتان هدیه می کنید که تا پیش از این نکرده اید.


وقتی به خاطر اشتباهات، شجاعانه معذرت می خواهید، دیوار کمال طلبی های کاذب، تسلط و قدرت طلبی های بیمارگون را فرو می ریزید و با یک معذرت خواهی ساده، راه را برای صمیمیتی بیش از پیش آماده می کنید.


● از یکدیگر کاملاً حمایت کنید


بسیاری از زن و شوهر ها در موارد بسیاری با هم اختلاف دارند و یا دیدگاه و نقطه نظر متفاوتی دارند اما همیشه احساس تکیه گاه بودن، پذیرش بدون قید شرط و حمایت را به همسرشان انتقال می دهند. احساس حمایت شدن یعنی با همه مشکلات و اختلافات باز هم همه چیز روبراه است.


● وقتی را برای خوشگذرانی هفتگی کنار بگذارید


برای خوشحال کردن هم برنامه داشته باشید و زمانی را به عنوان یک زن و شوهر برای هم اختصاص دهید؛ زمانی که مداخله گرهایی مثل فامیل، دوستان، کار و حتی بچه ها مزاحم آن نباشند.


● روی مشترکات تمرکز کنید و به تفاوت ها احترام بگذارید


وقتی آرزوها و علایق مشترکتان را در نظر می گیرید، می توانید از آنها به عنوان راهی برای نزدیک شدن به یکدیگر، صحبت کردن و خوش بودن استفاده کنید. از سویی به تفاوت ها احترام بگذارید و سعی کنید به زندگی شخصی همسرتان لطمه نزنید. احساس فردیت لازمه هر رابطه پویا و بلند مدت است.


● خودتان را بپذیرید


خودپذیری یعنی احترام به خود، خواسته ها، حقوق و در کل احترام و جدیت در زندگی. افرادی که خودپذیری بیشتری دارند، در پذیرش دیگران تواناترند. خودپذیری متقابل، موجب رشد و کمال شما و رابطه تان می شود.


● انتظارات واقع بینانه ای داشته باشید


در جامعه تصورات غیرواقع بینانه و رمانتیکی در مورد ازدواج و روابط زناشویی وجود دارد. سعی کنید، انتظارات خود را تعدیل کنید و بر خواسته ها و آرزوهای غیرواقع بینانه ای که رابطه شما را تحت تاثیر قرار می دهد شناخت پیدا کنید.


روزبه روز نهادهای اجتماعی از وظایف خانواده می کاهد اما هنوز هیچ نهادی نتوانسته است دو نیاز انسان را برآورده کند، آن دو نیاز، عشق و تعهد است.


(سیمرغ )

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 2:47 - 0 تشکر 517040

بهترین روش ها برای تغییر در زندگی شما


خانه و شهرمان محیط زندگی ما هستند. نوع ترکیب محیط زندگی ما تأثیر مستقیمی بر سلامت روحی و روانی ما دارد. از آنجایی که بیشتر ما به علت افزایش جمعیت شهری مجبور به انتخاب آپارتمان های کوچک با فضایی بسته و خفه هستیم، این انتخاب ما را ناچار کرده است تا به فکر راهی تازه برای فرار از این محیط مرده باشیم.


cبرخی ترجیح می دهند به جای اصلاح فضای خانه فقط شب هنگام به منزل بروند و تعدادی هم تصمیم می گیرند با تغییر جزئی در چیدمان وسایل، فضای بسته اطراف خود را زنده کنند.


ما باید تلاش کنیم دست کم محیطی آرام و زیبا در خانه و حتی محل کار بوجود آوریم. در این میان برخی بدون صرف انرژی و وقت زیاد با تغییر جزئی اثاث منزل، محیط جدید و تازه ای را ایجاد می کنند که خلق آن برای عده ای دیگر سخت و ناممکن است. این افراد همیشه به بدسلیقگی متهم می شوند و خودشان هم انگیزه و ذوق چندانی برای ایجاد یک محیط تازه و پرنشاط ندارند.


امروزه آراستن محیط زندگی و چیدمان منظم خانه مورد توجه بسیاری از افراد قرار گرفته است، به طوری که برخی برای رسیدن به این منظور با پرداخت هزینه های بسیار سعی می کنند از هر طریقی فضای داخلی خانه خود را زیبا و شکیل کنند.


از طرفی امروزه زندگی در آپارتمان هایی با متراژ اندک، فرصت ایجاد محیطی دلباز، نورگیر و روشن را از بسیاری گرفته است.


مادلین سورز روانشناس دانشگاه ویسکاسین می گوید: ما باید با اصلاح مناظر آزاردهنده، به جنگ آلودگی های بصری برویم. در واقع آلودگی بصری از نبود ادراک بصری ناشی می شود. اگر در کنار پرداختن به ظاهر خود به محیط اطرافمان هم توجه کنیم از بسیاری بداخلاقی ها و عصبانیت ها کاسته می شود.


در حقیقت زیباسازی محیط زندگی و اصلاح مناظر نابجا و آزاردهنده در فضای شهری به بهبود روابط اجتماعی و اخلاقی میان شهروندان نیز کمک می کند، زیرا روابط نامهربانانه انسان ها از پرورش در محیطی بی نظم و فضایی نامناسب سرچشمه می گیرد.


از سوی دیگر آشنایی با هنرهای سنتی به هیچ وجه شأن زنان راپایین نمی آورد، بلکه موجب افزایش صبر و حوصله و شور و نشاط در آنان نیز می شود و این باور غلط در مبنی بر این که انجام کارهای دستی و خانگی، قدیمی و کهنه شده است باید اصلاح شود.


اغلب کارشناسان نیز معتقدند بیشتر افسردگی ها بویژه در زنان خانه دار به علت بیکاری و نداشتن یک فعالیت هدفمند و منظم است. از سوی دیگر تبلیغ کار خانگی به منزله خانه نشینی زنان نیست، بلکه این موضوع موجب می شود که زنان در کنار انجام فعالیت های اجتماعی و اقتصادی، به عنوان یک منبع انرژی، علاقه، شور و نشاط و انگیزه را به فرزندان خود منتقل کنند.


بهره مندی از فضایی آراسته، آرام و زیبا نیاز همه افراد در هر زمان و مکانی است و در حقیقت همه انسان ها ازنظر روانشناسی، جامعه شناسی و حتی در سیستم مدیریتی و اداری نیازمند این رشته هستند، زیرا بازدهی کار افرادی که در فضای زیبا و مطلوب کار می کنند به مراتب بیش از دیگران است، در حقیقت در فضای نامطلوب نمی توان انتظار انجام کاری مطلوب را داشت.


این روانشناس با بیان این که توجه به ظاهر زیبایی نباید ما را از اصل آن دور کند، می گوید: گاهی به اماکنی وارد می شویم که از نظر ظاهری طراحی زیبایی دارند، اما ضریب امنیتی و اجتماعی آنها مناسب نیست، این موضوع نشان می دهد که صاحبان این اماکن به ظاهر توجه کرده و از باطن غافل شده اند.


هم اکنون بیشتر خانواده ها با این مسئله دست به گریبانند، اغلب بهترین وسایل و مکان خانه به مهمانی های خانوادگی و مراسم رسمی اختصاص می یابد و در حقیقت صاحبان آن خانه از این وسایل کمترین بهره را می برند. این درحالی است که باید اثاث خانه پاسخگوی نیاز صاحبان آن باشند و نباید خانواده را از فضای مفید زندگی محروم کرد.


از سوی دیگر لازم است که الگوهای غلط حاکم بر فضای شهری را اصلاح کنیم. برخی می گویند ارائه الگوهای غیربومی موجب تضعیف فرهنگ بومی می شود، اما ما اکنون در یک دهکده بین المللی زندگی می کنیم، حتی شکل خانه ها هم در سراسر جهان چندان متفاوت نیستند.


مترو، اتوبوس و اغلب وسایلی که اطراف ما را احاطه کرده است، به نوعی برگرفته از الگوهایی یکسان در تمام جهان است. برای مثال اگر مردم جنوب آسیا آرام و خونگرم هستند، بیشتر از چه ویژگی هایی در فضای شهری و معماری خود استفاده کرده اند، این موضوع به ما کمک می کند تا ضمن آشنایی با خصوصیات مثبت معماری داخلی و شهری هر نقطه ای، الگوهای غلطی که بر فضاهای شهری و داخلی حاکم شده است را نیز اصلاح کنیم.


محیط بصری نامنظم و کثیف برای مان اضطراب زاست. استرس و اضطراب بیش از حد به شما آسیب می رساند و خوشحالی را نیز از بین می برد.


مطالعات نشان می دهد، افرادی که از مشکلات و ناراحتی های خود با دیگران حرف می زنند، نسبت به افرادی که همه چیز را در خود می ریزند و احساسات خود را بیان نمی کنند، احساس بهتری دارند. بنابراین هر موقع احساس کردید رهایی از این محیط غیرممکن است، حتما خود را برای حرف زدن با دوستتان آماده کنید.


همواره در هر محیطی که هستید سعی کنید همیشه به زندگی مثبت نگاه کنید و مثبت فکر کنید. اگر انسان افسرده ای باشید که دائم فکر می کند از بدو تولد بدشانس و بدبخت بوده است و تمام مشکلات مختص او آفریده شده است، بدانید دائم با ناکامی مواجه خواهید شد. بنابراین باید افکار منفی را از خود دور کنید و عینک بدبینی را کنار بگذارید تا زندگی نیز به شما روی خوش نشان دهد.


برای انجام کاری که به آن علاقه مند هستید، اقدام کنید. از انجام کارهایی که از آن لذت نمی برید تا حد امکان پرهیز کنید. البته این نکته را نیز درنظر داشته باشید که همیشه نمی توانید کارهای مورد دلخواه خود را انجام دهید. بنابراین در اوقات فراغت خود کارهای مورد علاقه تان را انجام دهید، زیرا انجام این فعالیت ها موجب خوشحالی شما خواهد شد.


سعی کنید تا خلاقیت، آموزش و کاربری خلاقانه اشیا و رنگ ها را جایگزین پیروی کورکورانه در تزئین محیط تان کنید و پس از انجام هر تغییر، انرژی های مثبت را در خانه به جریان بیندازید.


در بعضی خانه ها همه وسایل رفاهی و مجلل براساس آخرین طراحی های روز چیده شده است، بی آن که احساس آرامش و نشاط در آن وجود داشته باشد، برعکس در بعضی دیگر با وجود اثاثیه ای ساده و امکاناتی محدود، شادابی و آسایش به راحتی احساس می شود.درحقیقت علاقه به زندگی کلید انرژی های مثبت در هر محیطی است. معمولا برخی خانواده ها بیشتر وقت خود را بیرون از خانه می گذرانند و تقریبا همه وعده های غذایی را هم در رستوران ها و فست فودها میل می کنند، بخشی از این عادات غلط به نامناسب بودن فضای داخلی خانه برمی گردد. این درحالی است که ما می توانیم با ریختن همان غذاهای آماده در ظروف زیبا و مناسب، روحیه اعضای خانه را تغییر دهیم.

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 2:50 - 0 تشکر 517042

چــه سنی برای عاشق شدن مناسب است؟


جواب این سوال را در همین ابتدای مقاله به شما می گوییم: «نه» واقعا هیچ محدودیت سنی برای عاشق شدن برای ازدواج وجود ندارد. هر شخصی با هر سنی می تواند در هر شرایطی عشق را تجربه کند و به دنبال عشق، زندگی زیر یک سقف مشترک را شروع کند.


c


گاه یک فرد ۵۰ ساله و گاه یک نوجوان ۱۶ ساله در یک دوره زمانی کاملا شبیه هم عمل می کنند آن هم تنها درصورت مسئله! یعنی عاشق شدن و تشکیل زندگی دادن اما این که عاشق شدن و ازدواج در سنین پایین یا سنین بالا می تواند چه تفاوت هایی داشته باشد؛ داستانش کاملا متفاوت است.



اگر شما به تازگی عاشق شده اید و قصد ازدواج با فرد مورد علاقه تان را دارید و به دنبال این تصمیم تان، دیگران با زبان انتقاد به شما گفته اند: الان خیلی زود است» بهتر است قبل از این که در این مورد موضع گیری کنید قدری بیشتر روی نکاتی که برای تان شرح می دهیم، تامل کنید. در پایان این مقاله متوجه می شوید که بهترین سن برای انتخاب فرد مورد علاقه تان چه زمانی است و آیا الان شرایط ازدواج را دارید یا نه!


● وقتی همه چیز را فدا می کنی


در سنین پایین، افراد به دلیل نداشتن تجربه های کمتر اسیر احساسات زودگذر می شوند. درست است که عشق و ازدواج در سنین پایین پرسوز و گداز تر از ازدواج در سنین بالاتر است اما این نکته را هم درنظر داشته باشید که همین احساسات مهیج و پرسوز و گداز و ازدواج های زودهنگام می تواند پایانی تلخ و ناخوشایند را هم برای طرفین داشته باشد. در سنین پایین انسان ها واقع بین نیستند و اگر پایان یک ارتباط زناشویی به جدایی ختم شود، افراد قادر به درک درستی نیستند و وقفه بلندمدت تری را در زندگی افراد به جا می گذارد ولی در سنینی که افراد به رشد اجتماعی بیشتری رسیده اند، با وجود سختی و درد شکست ازدواج، راحت تر با این اتفاق کنار می آیند. ترس از تنهایی یکی از علت های عاشق شدن و ازدواج در سنین پایین است و همین ترس باعث می شود در مواردی که حتی فرد مورد علاقه تان مناسب با معیارهای شما نیست، در کنارش بمانید و خودتان را قربانی یک ارتباط زناشویی ناموفق بدانید اما اگر فرد با تجربه ای باشید به خوبی تصمیم می گیرید و خود را برای تجربه ای بهتر آماده می کنید. چه خوش مان بیاید یا نه در سنین پایین به خصوص تا ۲۰ سالگی چنین درک درستی از ازدواج و عشق در ما وجود ندارد و به همین دلیل عاشق شدن در این دوره پر دردسر تر از سنین بالاتر است.


● آدم مناسب، زمان مناسب


این انتخاب شماست که در سنین کم به دنبال عشق و ماجراجویی های آن بروید یا در سنی که کاملا با تجربه هستید دل به کسی ببندید و باقی مانده مسیر را با همسر ایده آلی که انتخابش کرده اید، ادامه دهید اما یادتان باشد آدم مناسبی که شما قرار است عاشق و دلباخته اش شوید و به عنوان همسر او را به همه معرفی کنید، در زمانی مناسب به سمت شما خواهد آمد. در سنین بسیار کم که هنوز دیدگاه ها و ایده های فکری فرد شکل نگرفته، انتخاب ها هم به همان اندازه می تواند ناپخته و نادرست باشد. ممکن است فردی که شما در ۱۷ سالگی علاقه به ازدواج با او را داشتید چند سال بعد مثلا در ۲۵ سالگی، به نظرتان کامل و مناسب نیاید اما دلیل این تغییر عقیده به دلیل بد بودن یا نامناسب بودن فرد مورد علاقه تان نیست بلکه این اتفاق به دلیل تغییراتی است که همزمان با رشد اجتماعی و فردی شما صورت گرفته است. معیارهای شما مدام در حال تغییر هستند تا زمانی که شما به یک ثبات درستی از زندگی برسید. فردی که در ۲۰ سالگی برای ازدواج عاشقش شده اید با فردی که شما در سنین بالاتری نسبت به او علاقه مند شده اید، کاملا با یکدیگر متفاوت هستند. زیرا معیارها و نوع دیدگاه شما در مورد انتخاب افراد تغییر بزرگی کرده است. پیشنهاد ما به شما این است در سنینی ازدواج کنید که شناخت کافی از اطراف خود و آدم های زندگی تان داشته باشید. هرچه قدر شما کامل تر باشید، فرد مناسبی که وارد زندگی تان می شود، به معیارهای شما نزدیک تر خواهد بود و ارتباطی ماندگار تر را تجربه خواهید کرد.


● تو آدم درستی باش!


بیشتر از این که به دنبال زمانی مناسب برای عاشق شدن و تشکیل زندگی مشترک باشید و ذهن تان را درگیر پیدا کردن یک فرد ایده آل برای ازدواج کنید، این نکته را در ذهن تان بسپارید که تا زمانی که شما درست عمل نکنید و فرد ایده آلی نباشید، فرد مناسبی برای شما پیدا نخواهد شد. بیشتر ما به دنبال این هستیم که دیگران چه چیزی به ما می دهند. ما همیشه به این سوال فکر می کنیم که وقتی زمان درست عشق ورزیدن رسید و شخص مورد علاقه مان را برای ازدواج پیدا کردیم، چه چیزهایی از سمت عشق مان در انتظارمان است اما هرگز به این فکر نمی کنیم که ما در این عشق قرار است چه کارهایی را برای عشق مان انجام دهیم. این که همیشه به دنبال دریافت خدمت باشیم و خودمان دست روی دست بگذاریم، کار درستی نیست و حتی با وجود زمان درست و شخص مناسب، عشق خوبی در انتظارمان نخواهد بود. اگر چیزی ندهید نمی توانید چیزی هم دریافت کنید.


● دلیل درست، زمان درست


تنها انتخاب زمان مناسب و فرد مناسب برای عاشق شدن و ازدواج کافی نیست بلکه مهم ترین موردی که باید در عاشق شدن در نظر گرفت، دلیل قابل قبولی است که شما به خاطر آن عاشق می شوید و ازدواج می کنید. بگذارید این موضوع را دوباره با مقایسه ای بین عشق در سنین پایین و در سنین بالا برای تان توضیح دهیم. یکی از دلایلی رایج عاشق شدن و ازدواج در سنین پایین احساس تنهایی است و افرادی که مثلا در سنین ۱۶ تا ۲۰ سالگی دلباخته کسی می شوند و با او ازدواج می کنند، به دنبال پر کردن خلأ تنهایی خود هستند و این دلیل خوبی برای علاقه مند شدن به او نیست چون به تدریج علاقه جای خود را به سردی خواهد داد. در این دوره زمانی افراد به جای این که بعد از شناخت طرف مقابل شان، عاشق و دلباخته اش شوند، در عوض ابتدا عاشق او می شوند و به تدریج او را می شناسند. به همین دلیل چون عشق قبل از شناخت شکل گرفته، حتی اگر فرد عاشق ویژگی های بدی را در فرد مورد علاقه اش ببیند اصلا به چشمش نمی آید و به اصطلاح ساده تر«کور و کر می شود» اما در سنین بالاتر این موضوع کاملا برعکس است. عشق در افرادی که به دلیل سن بالا پختگی و تجربه بیشتری دارند، خیلی منطقی تر و قابل قبول تر است. افراد در سنین بالاتر بعد از این که به شناخت کافی از فرد مورد نظرشان رسیدند، دلباخته او می شوند و این نوع علاقه روز به روز با شناخت بیشتر، بهتر و عمیق تر می شود اما گاهی اوقات دلیل عاشق شدن و ازدواج های سریع و بدون شناخت، به خاطر خواسته های غلطی است که هم در سنین پایین این موضوع صدق می کند و هم در سنین بالا. عده ای عاشق می شوند چون دوست دارند با آن ها به خوبی رفتار شود، آن ها دوست دارند عشق خود را برای دیگران توصیف کنند و از توجه دیگران برخوردار شوند. مراقب باشید که دلیل درستی برای عاشق شدن بیابید چون در غیراین صورت عشق چیزی جز تنفر برای تان باقی نمی گذارد.


● پول واقعا مهم نیست؟


گاهی اوقات به سن قابل قبول و منطقی برای عاشقی و ازدواج رسیده اید و از همه لحاظ خودتان را آماده عشق ورزیدن و تشکیل یک زندگی مشترک می دانید اما هنوز دیدگاه درستی از اطراف ندارید. شما برای عشق و انتخاب همسر ایده آل تان نیاز به تجربه دارید و این تجربه با نگاه به تجربه های دیگران تا حدودی به دست می آید ولی باز هم نسبی است و نمی توان تنها روی آن ها تکیه کرد. در سنینی خاص وقتی به پول فکر می کنید آنقدر غرق در عشق هستید که این موضوع را کاملا بی اهمیت فرض می کنید و اگر سنی داشته باشید که تجربه شکست مالی را داشته باشید، به خوبی می دانید که ازدواج بدون پول هیچ سرانجامی نخواهد داشت. این تجربه در سنین پایین به دست نمی آید و تنها با رشد اجتماعی فرد شکل می گیرد. با این همه باز هم نمی شود مانع عاشق شدن و تمایل افراد کم سن و سال برای ازدواج شد و افراد را به دلیل داشتن سن پایین از عشق ورزیدن منع کرد ولی دانستن تفاوت های عشق در سنین پایین و بالا می تواند کمک زیادی به انتخاب های شما کند. این که حالا چه سنی دارید مهم نیست، این که چه دلیلی برای علاقه مندشدن دارید و چقدر آگاهانه این مسیر را برای انتخاب همسر مورد علاقه تان انتخاب کرده اید، پایان خوب یا بد را برای تان رقم خواهد زد.


به اشتراک بگذارید...

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 2:50 - 0 تشکر 517043


آرامش در زندگی..۵

فشار به کف پا


در کف پا نقاطی وجود دارد که با فشار دادن به آنها، احساس آرامش خواهید کرد. گهگاهی این نقطه‌ها را با دست فشار دهید و احساس آرامش کنید.     


c


        فشار توپ


فشردن یک توپ کوچک، تنش‌های عصبی‌ای را که در انگشتان و دست‌های شما متمرکز شده‌اند، خالی می‌کند.     


        قدبلندی


فرض کنید، قد شما به‌قدری کوتاه است که فقط چند سانتیمتر از زمین فاصله دارد. بعد احساس کنید که در حال رشد هستید و ذره ذره قد می‌کشید. با این کار یک حس سبکی تمام بدن شما را فرا می‌گیرد.     


        قدم اول


مهم‌ترین قدم برای رسیدن به آرامش در زمان انجام کار، آن هم در کوتاه‌ترین زمان و کم‌ترین مدت، این است که شما تصمیم بگیرید آرامش داشته باشید. پس از همین حالا تصمیم بگیرید.     


        قدم زدن


وقتی نگرانی‌های شما زیادتر می‌شود، وقتی مشکلات شما را از پا می‌اندازد. کار خود را کنار بگذارید و به سرعت شروع کنید به قدم زدن.     


        قهوه نخوردن


علی‌رغم فضای لذت‌بخشی که بیشتر وقت‌ها قهوه در آن فضا و محیط نوشیده می‌شود، این نوشیدنی محرک باعث می‌شود که تا ساعت‌ها بعد از مصرف آن، نگرانی‌های شما افزایش یابد. به‌جای قهوه یک مادهٔ بدون کافئین مانند چای جایگزین آن کنید.     


        کار در آرامش


وقتی وانمود می‌کنید که شخصی آرامی هستید و خصوصیات یک فرد آرام را می‌پذیرید، خود را متقاعد می‌کنید که همیشه آرام باشید.     


        کم کردن زنگ تلفن


صدای زنگ تلفن که گاه و بیگاه بلند می‌شود، ناخودآگاه اعصاب شما را خرد می‌کند. اگر نمی‌توانید تلفنی که صدای زنگ ملایمی دارد بخرید، لااقل، صدای زنگ تلقن خود را تا حد امکان کم کنید.     


        کم‌حجمی کارها


اینکه بدانید، چه وقت از حجم کارهای اضافی و فعالیت‌های اجتماعی خود کم کنید، نشانهٔ این است که برای خوب کار کردن و پرکاری بیش از حد، تفاوت قائل هستید.     


        گاهی فرار کردن


دنیای صنعتی امروز، شگفت‌انگیز و هیجان‌آور است، اما گاهی دور شدن از آن لازم است. هر چند وقت یک‌بار به مکان‌هائی غیرصنعتی و ساکت و آرام پناه ببرید.     


        گرایش به‌ کارهای مثبت


کلمات خوب، تأثیر مثبتی بر احساسات شما می‌گذارند. اگر بتوانید حرف‌ها و افکار خوب را جایگزین انواع بد آن کنید، در یک چشم به هم زدن به آرامش می‌رسید.     


        گرهٔ شل


کراوات‌ها ممکن است اثری بیشتر از محدویت فیزیکی به همراه بیاورند: ممکن است محدودیت احساسی و رفتاری نیز در برداشته باشند. یا گرهٔ کراوات خود را شل کنید و یا کراوات نزنید تا آرامش را احساس کنید.     


        گل و گیاه


یک یا چند گلدان زیبا در اتاق کار، راهی طبیعی برای مقابله با عوارض دستگاه‌های الکترونیکی مانند فتوکپی و نور دستگاه مانیتور است.     


        گیاه و طبیعت


گاهی حتی نگاه کوتاهی به طبیعت، فشار زندگی روزمره را در وجود شما از بین می‌برد. داشتن گلدان در خانه یا در محل کار، باغی خیالی را در ذهن شما تداعی می‌کند.     


        لباس راحت


لباس‌های گشاد و راحت، احساس آرامش فیزیکی ایجاد می‌کنند و حتی راحت هم به‌نظر می‌رسند.     


        لبخندزدن


یک لبخند ساده، محرکی تولید می‌کند که باعث تحریک مرکز لذت در مغز می‌شود. از لبخند‌زدن کمی پافراتر بگذارید و آن را به خنده تبدیل کنید. می‌بینید که اثر آن چند برابر می‌شود.     


        لحظه‌ها


اگر ذهن خود را روی کار متمرکز کنید، آن کار هر قدر هم بی‌اهمیت باشد، متوجه می‌شوید که زمان به سرعت سپری می‌شود و شما از تلاش خود احساس رضایت می‌کنید. همیشه مسیری را بپیمائید که به آرامش منتهی شود.     


        لذت از فشار عصبی


برخی فشارهای عصبی برای ما خوب هستند. مثل سوار شدن قطار وحشت، انتظار دریافت یک خبر خوش و به سرعت بالا رفتن از پلّه‌ها. برخی از این فشارها را به برنامهٔ روزانهٔ خود اضافه کنید. اینها به شما کمک می‌کنند تا آرامش خود را حفظ کنید.     


        لمس ابروها


پس از گذراندن یک روز سخت، اثرات خستگی و نگرانی‌ها در ناحیهٔ صورت جمع می‌شوند. برای رهائی از این وضع، با نوک انگشتان خود ـ در حالی‌که به‌شدت فشار می‌دهید ـ از پیشانی تا پشت سر خود را لمس کنید.     


        متمرکز کردن فکر


تمرکز یکی از بخش‌های اصلی آرامش است. با تمرکز بر هر چیز جزئی، می‌توانید افکار خود را آرام کنید. یک مأموریت، یک کار، یک صدا و یک مفهوم می‌تواند بهانهٔ خوبی برای تمرکز باشد. وقتی افکار شما آرام شد، خود به خود به آرامش هم رسیده‌اید.     


        مخفیگاه دنج


جای به‌خصوصی پیدا کنید ـ اتاق یا گوشه‌ای ـ که در آن احساس آرامش و راحتی کنید. هر وقت به آرامش احتیاج پیدا کردید و به آنجا بروید و در آرامش بنشینید.     


        مردمداری


روابط خوب اجتماعی، راه ساده و لذت‌بخشی است برای غلبه بر فشارهای روانی، به‌خصوص برای کاستن فشارهائی که از تنهائی و جدائی ناشی می‌شود. برای آرامش، بدون آنکه از کسی توقعی داشته باشید با مردم معاشرت کنید.     


        مقابله با محرک‌ها


می‌دانیم که محرک‌های مختلف با اعصاب ما بازی می‌کنند، پس با وجود این همه محرک ما نمی‌توانیم آرامش داشته باشیم؛ ولی می‌توانیم ورزش کنیم، چای بنوشیم و غذاهای سالم بخوریم تا به کمک آنها بتوانیم با محرک‌ها مقابله کنیم و به آرامش برسیم.     


        مقابله با نورهای زیان‌آور


چراغ‌های برق، تلوزیون، رایانه و لامپ‌های فلورسنت، همگی تنش عصبی ایجاد می‌کنند. تا جائی که می‌توانید در برابر این نورهای مزاحم قرار نگیرید و تجهیزات الکترونیکی دیگری را جایگزین آنها کنید، مانند ژنراتوری با یون یا تجزیه‌گر.     


        میوه خوردن


به‌جای غذای مختصری که به زحمت درست می‌شود، میوه بخورید تا در طول روز احساس آرامش بیشتری بکنید.     


        نفس آرام


تنفس آرام و عمیق، عامل همهٔ پیروزی‌ها در هنرهای رزمی، تئاتر و رسیدن به آرامش است. عمیق و آرام نفس بکشید و به صدای هر نفسی که می‌آید و می‌رود گوش کنید. به این ترتیب آرامش پیدا خواهید کرد.     


        نقطهٔ آرامش


در دو طرف استخوان بینی نقطه‌ای وجود دارد که به نقطهٔ ”آرامش“ معروف است. آن نقطه‌ها و دور چشمان خود را به آرامی بمالید و ببینید که فشار روانی چگونه از بین می‌رود.     


        نکات مهم


ببینید چه چیز در زندگی شما مهم است. پول، مقام، موقعیت، خانواده، روابط، و براساس آن، زندگی را الویت‌بندی کنید. پس از آن، دیگر در انجام کارهای روزانه نگران چیزهائی بی‌اهمیت نخواهید بود.     


        نکته مهم در کار


برای داشتن آرامش در محیط کار، چیزی مهم‌تر از این نیست که بدانید، چه کاری را باید انجام دهید. باید بتوانید دربارهٔ کار خود سؤال کنید، آن را برنامه‌ریزی و تکرار کنید. به این ترتیب می‌بینید، بر کارهای خود کنترل دارید.     


        نگاه به یک سال گذشته


اگر می‌خواهید اهمیت مشکلات امروز خود را بدانید، فرض کنید که اگر چند سال بعد، به این مشکلات نگاه کنید، تا چه اندازه مهم خواهند بود.     


        نگرانی به موقع


نگرانی همیشه برای آینده است. پس اگر به مسائل کنونی کاملاً توجه داشته باشید، نه تنها احساس آرامش بیشتری می‌کنید، بلکه در آینده با تسلط بیشتری با مسائل مواجه خواهید شد.     


        نوشیدن آب


خیلی بیشتر از آنچه که فکر می‌کنید به آب احتیاج دارید، پس آب بنوشید. نوشیدن آب نه تنها به حفظ سلامتی شما کمک می‌کند، بلکه در ایجاد احساس آرامش نیز مؤثر است.     


        واگذاری کار به دیگران


اگر احساس می‌کنید که نمی‌توانید بعضی کارها را کامل کنید، آن را به‌عهدهٔ دیگران بگذارید و تنها در حد توانائی خود کار کنید. در این صورت به رضایت و آرامش می‌رسید.     


        ورزش کردن


اگر به‌طور مرتب ورزش کنید، بهتر می‌توانید خود را با شرایط مختلف سازگار کنید و ورزش به شما آرامش، سلامتی و رضایت بیشتری می‌بخشد.     


        ویتامین ث


سعی کنید، بیشتر غذاهائی بخورید که ویتامین ث داشته باشد. مثل بسیاری از میوه‌ها و سبزیجات. اینگونه غذاها نه تنها برای سلامتی شما مفید هستند، بلکه بر ذهن شما هم اثر مثبت می‌گذارند و به آرامش شما کمک می‌کنند.     


        ویتامین‌ها


ویتامین‌های E ،C ،A و بعضی از ویتامین‌های B، با به‌عبارتی ضد اکسیدانت‌ها، خاصیت شفابخش و ضد سالخوردگی دارند و در ضمن آرامبخش نیز هستند. ویتامین‌های ضد اکسیدانت، ویتامین‌هائی هستند که به مواد دیگر افزوده می‌شوند تا از تخریب مواد به‌وسیلهٔ اکسیژن در بدن جلوگیری کنند و یا دوام آن مواد را بیشتر کنند.     


        هیچ کاری نکنید


گهگاهی لازم است که کاری نکنید و کاری نداشته باشید. وقتی در این حالت قرار گرفتید، می‌توانید فکر خود را به آرامش متمرکز کنید.     


        یواش


می‌توانید با آرام کردن حرکات خود، کم کردن سرعت سخن گفتن یا میزان تنفس‌ خود به آرامش برسید.

what`s life?life is love.
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.