• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن خانواده > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
خانواده (بازدید: 5002)
جمعه 27/5/1391 - 3:1 -0 تشکر 515835
مهارت‌های زندگی

حل اختلافات زناشویی چه زمانی و کجا؟

سروصدایشان، در همه ساختمان شنیده می شد؛ البته بار اول شان نبود و همسایه ها هم به دعواها و دادوبیدادهای هرازگاه شان عادت کرده بودند و برای آشتی دادن زن و شوهر جوان، پیش قدم نمی شدند. فقط دل شان برای پسر کوچولویشان می سوخت و هر بار که او را در راهرو یا حیاط می دیدند، با تاسف، سر تکان می دادند و زیر لب می گفتند: «طفلکی چی می کشه وسط این همه جروبحث.»

 

این بار هم، تفاوت زیادی با دفعه های قبل نداشت، ولی همین که خواستم پنجره را ببندم، فریادهای مادر جوان را شنیدم که از پسرش می خواست از او دفاع کند و بگوید که پدرش اشتباه کرده است. دخالت دادن یک پسر کوچک پنج ساله، در دعوای دوتا آدم بزرگ که دست کم، شش برابر او سن دارند، واقعا کار عاقلانه ای است؟

وقتی والدین، فرزندشان را در اختلاف میان خود دخالت می دهند، کودک فکر می کند که «بابا و مامان که دوتا آدم بزرگ هستن، نمی تونن مشکل خودشون رو حل کنن. پس، چه طوری می خوان مراقب من باشن؟» به نظر می رسد تنها نتیجه وارد کردن کودک در جروبحث های زن و شوهری، بی اعتبار شدن والدین باشد.

● شهادت می دهد، اما…

بروز اختلاف میان والدین، امری طبیعی و اجتناب ناپذیر است، اما مشکل از جایی شروع می شود که این اختلاف نظر، در حضور کودکان، مطرح و حتی گاهی از آن ها، به عنوان ابزاری برای قضاوت میان شان، دفاع یا طرد یکی از والدین مورد استفاده قرار گیرد. وقتی کودک، تحت فشاری که والدین به او وارد می کنند، مجبور می شود علیه پدر یا مادرش حرف بزند، نتیجه اش آزردگی شدید و به وجود آمدن این ذهنیت در اوست که «من، بابا یا مامان رو ناراحت کردم و دیگه نمی تونم روی حمایت اون حساب کنم.»

● ترفندهای کودکانه

وقتی بچه ها، ناظر جروبحث والدین هستند، به خصوص وقتی می شنوند که پدر یا مادر می خواهد خانه را ترک کند یا درباره طلاق حرف می زند، احساس خطر کرده و بدون این که از او خواسته شده باشد، خودش را قاطی دعوای بزرگ ترها می کند. مثلا تصمیم می گیرد میانداری کند، خودش را به مریضی می زند، صدای تلویزیون را بیش از حد بلند می کند یا هرکار دیگری که توجه پدر و مادر را جلب کرده و دعوا را خاتمه می دهد؛ ولی چرا او، دست به دامن این راه حل ها و ترفندها می شود؟ چون از اختلاف نظر شما وحشت کرده و احساس ناامنی می کند؛ بنابراین به هر روشی متوسل می شود تا شما را دوباره آرام و مهربان ببیند.

● حل اختلاف؛ چه زمانی و کجا؟

همان طور که پیش از این اشاره شد، بحث و اختلاف نظر، در همه خانواده ها به وجود می آید، اما مهم این است که این اختلاف ها، چگونه و کجا مطرح شود. شما می توانید زمانی که فرزندتان در منزل نیست، مشکلات تان را با همسرتان درمیان بگذارید یا حتی از کودک بخواهید که برای مدتی کوتاه، شما را تنها بگذارد تا بتوانید با هم حرف بزنید. در هر صورت، فرزند شما باید مطمئن باشد که هنوز دوستش دارید و قرار نیست تنهایش بگذارید؛ بلکه مثل همه بزرگ ترها احتیاج دارید که کمی با هم تنها باشید.

● آیا کودک، مقصر است؟

پیش از وارد کردن کودک به مشاجرات یا بحث های خانوادگی، به این موضوع فکر کنید که آیا این اختلاف نظر، به طور مستقیم، به کودک مربوط است؟ متاسفانه، در بسیاری از موارد، کودک، هیچ نقشی در مشاجرات والدین ندارد و به خاطر باورهای والدین در مورد این که «بچه ما، از همین الان، باید بدونه در خانواده اش چی می گذره»، وارد بحث می شوند.

تعبیر اشتباه والدین هم این است که «وقتی در جریان مشکلات ما قرار بگیره، بیش تر قدرمون رو می دونه یا راحت تر با مشکلات کنار میاد»، اما آیا این والدین، هیچ وقت از خودشان پرسیده اند که آیا حضور کودک، کمکی به حل این مشکلات می کند یا نه. خیلی وقت ها، سهیم کردن کودک در مشکلات و اختلاف نظرهای بزرگ ترها، نه تنها باری از دوش پدر و مادر برنمی دارد، بلکه باعث وارد شدن آسیب روانی به کودک نیز می شود؛ به ویژه وقتی این اختلافات، به شکلی غیراصولی، همراه با گفتن حرف ها و القاب زشت، داد و بیداد یا زد و خورد باشد.

● وقتی اختلاف نظر، کلاس درس می شود

درست است که نمی توانیم همیشه و همه جا، شرایط را کنترل کنید و گاهی فرزندتان، شاهد اختلاف نظر شما می شود یا به کدورت میان تان پی می برد، اما اگر نظرتان را به شیوه ای محترمانه و بدون داد و فریاد و بی احترامی مطرح کنید، در واقع، به شیوه ای غیرمستقیم، به کودک می آموزید که ابراز عقیده، حق طبیعی هر انسان است که در هیچ شرایطی، از او سلب نمی شود.

● وقتی هوای خانه، آفتابی است

اختلاف، مثل تگرگی است که تند و غیرمنتظره، در آسمان خانه شما ظاهر می شود، ولی این جروبحث ها، همیشگی نیستند. پس، وقتی مشکلات حل می شود، اجازه دهید فرزندتان، علاقه و احترام شما و همسرتان را نسبت به یکدیگر ببیند. همدیگر را با عناوین محبت آمیز خطاب کنید و به کودک بفهمانید که چه قدر همدیگر را دوست دارید. این کار باعث از بین رفتن نگرانی های احتمالی کودک می شود و به او، احساس آرامش خاطر و امنیت می بخشد.

● یک تجربه پدرانه

پسرمان، سپر بلای مان

هنوز کیف دستی ام را زمین نگذاشته بودم. پسرم، هنوز جلو نیامده بود تا کیف را از دستم بگیرد که همسرم جلو آمد. سلام و خسته نباشیدش، بیش از هر روز، طول کشید و این، بوی خطر می داد، اما سرانجام فهمیدم که میهمان داریم؛ دوست مشترک مان که دل خوشی هم از او ندارم. جمله های همسرم، در ذهنم، این طور معنی می شد: «امشب، مهمون داریم. مهم نیست که تو، از اون، خوشت بیاد یا نه، ولی باید مودب و خونگرم باشی تا به همه خوش بگذره.»

حرفی نزدم، اما رنگ رخسارم، همه چیز را نشان می داد. توی چشم هایم زل زد: «دوباره من مهمون دعوت کردم، تو رنگت پرید.»به آشپزخانه رفت و شروع کرد به صحبت کردن؛ نه با من، با پسر پنج، شش ساله مان: «ببین بابا، از مهمون خوشش نمیاد، اما تو بگو؛ عمو اینا، وقتی میان این جا، بهت خوش می گذره؟ تو ببین که من دوست دارم با دوستای قدیمی مون ارتباط داشته باشیم، اما…»

هنوز داشت از واکنش های بچه کمک می گرفت. گفتم: «بس کن. می رم میوه می خرم، ولی لطفا بدون هماهنگی با من، مهمون دعوت نکن.» اصلا انگار نشنیده باشد، حرف هایش را ادامه داد: «از همین الان که خیلی بزرگ نشدی، تمرین کن که به خانواده ات احترام بگذاری. بگذاری اونا…» صدای بسته شدن در را پشت سر خودم شنیدم. امیدوارم که او هم شنیده باشد و دست از سر پسرکم برداشته باشد. دوست ندارم هیچ وقت او، میانجی گر دعواهایی باشد که برایش خیلی زود است.
        
    
    
مجله شهرزاد

what`s life?life is love.
جمعه 27/5/1391 - 3:11 - 0 تشکر 515864

چند درس مهم برای زندگی


درس و مدرسه، موضوعات از پیش انتخاب شده و مشخصی هستند که بر پایه رشد عقلانی و روانی هر گروه سنی و با دقت خاصی برگزیده شده اند، اما درس های زندگی در طول زندگی اتفاق می افتند و به دنبال تجربه های تلخ و شیرین حاصل می گردند، بنابراین سلسله مراتب ندارند و با اولویت خاصی آموخته نمی شوند. درس های زندگی حاصل برآیند تجربه های ما و اطرافیان مان است، مسلما پایانی ندارد و در هر سنی قابل یادگیری و تکرار است.



در اینجا چند درس مهم اشاره شده است، شما می توانید درس هایی به آن بیفزایید:


● از کاه کوه نسازید


بسیاری مواقع درگیر مسایلی می شویم که به خودی خود چندان اهمیتی ندارد، ولی به خاطر نگاه قضاوت گر و بدبین ما مساله، پیچیده می شود و سختی هایی را برای زمان حال و آینده ایجاد می کند.


● زندگی می تواند غیرقابل پیش بینی باشد


آیا تاکنون این ضرب المثل را شنیده اید: «آمد به سرم از آنچه می ترسیدم» گاهی اوقات در طول زندگی خود درگیر مسایلی می شویم که هرگز انتظارشان را نداشته ایم و شاید دیگران را به خاطر آن موضوع مورد شماتت و انتقاد قرار داده باشیم. همیشه، همه چیز آن طور که در تصور ماست پیش نمی رود، پس منتظر غیرمنتظره ها باشیم. این نگاه به ما کمک می کند هنگام مواجهه با مسائل خاص دچار شوک و بهت نشویم و نیز شرایط دیگران را بیشتر درک کنیم.


● یکی از نامطلوب ترین کلمات در هر زبانی، کلمه «من» است


داشتن اعتماد به نفس و رضایت از خویشتن بسیار مطلوب است، اما دائما از خود گفتن، از موفقیت های خود صحبت کردن و از خود متشکر بودن، بیشتر مشخصات یک فرد ازخودراضی است تا یک فرد با اعتماد به نفس.


● روابط انسانی از هر چیزی مهم تر است


داشتن روابط سالم انسانی در زندگی هر فرد از مهم ترین امتیازات محسوب می شود. اگر فردی برای رسیدن به موفقیت و امکانات اقتصادی و موقعیتی روابط انسانی خود را فدا کند، در حقیقت این موفقیت یک موفقیت حقیقی نیست. بدون عشق و حمایت خانواده و دوستان زندگی حتی در شرایط مالی ایده آل، سرد و بی روح است. پیش از حرکت در جاده موفقیت اولویت هایمان را مشخص سازیم تا روابط را فدای موقعیت نکنیم.


● هیچ کس نمی تواند موجب شادی شما شود


شاد بودن و آرامش خیال مسوولیت خود شما است نه هیچکس دیگر. هرکدام از ما بایستی بتوانیم با شناخت بهتر خویشتن، نقطه رضایت و تعادل را در خودمان پیدا کنیم. ارتباطات ما کیفیت زندگی ما را ارتقاء می بخشد و آن را غنی تر می سازد اما مستقیما موجب خوشحالی ما نمی شوند بلکه خودمان سبب ساز شادی خود هستیم.


● مراقب کلمات و رفتار خود باشید


طرز تفکر، کلمات مورد استفاده و رفتار ما شخصیت ما را می آفریند. همواره فردی باشیم که به خاطر آنچه هستیم از خودمان رضایت داشته باشیم و خانواده و آشنایانمان در کنار ما احساس افتخار کنند.


● خودتان، دوستانتان و حتی دشمنانتان را ببخشید


همه ما انسانیم، بنابراین گاهی بیراهه می رویم یا اشتباه می کنیم. چنانچه این اشتباه تکرار نشد و احساس پشیمانی به همراه داشت قابل بخشیدن است. درگیر شدن دائم با خطاهای خودمان و دیگران زندگی را بسیار سخت می سازد.


● خنده بر هر دردی دواست


هر روز خود را به شکلی برنامه ریزی کنید که برای شادبودن و پرداختن به طنز جایی وجود داشته باشد.


● نیروی پشتکار را جدی بگیرید


هیچ وقت تسلیم نشوید، همیشه هدف ها و رویاهایتان را زنده نگه دارید. حفظ انگیزه و استمرار در انجام کارها یکی از شروط موفقیت است. پشتکار در نهایت شما را به همه چیز می رساند.


● استفاده طولانی از تلویزیون، کامپیوتر و فضاهای مجازی موجب فرسودگی و آسیب روانی می شود


بخش قابل توجهی از زندگی انسان امروز صرف تماشای تلویزیون و ارتباط با اینترنت می شود. این سبک زندگی اگرچه دستاوردهای مثبتی نیز دارد ولی درصورت استفاده نامناسب مضرات خاص خود را دارد. متاسفانه این روزها، مطالعه کتاب، استفاده از منابع مطالعاتی صحیح و ورزش کردن کمی رنگ باخته است. بیایید دوباره اولویت هایمان را تعریف کنیم.


● شکست را بپذیرید


هریک از ما یک یا چندبار در مسیر هدف هایمان شکست خورده ایم. شکست معلمان بزرگی در زندگی هستند و اشتباهاتمان را به ما نشان می دهند و عملکردمان را تصحیح می کنند. توماس ادیسون نگرش بسیار خوبی نسبت به شکست داشت، او می گفت: من شکست نخورده ام بلکه ده هزار راه متفاوت پیدا کرده ام که موثر واقع نمی شود.


● از اشتباهات دیگران بیاموزید


ضرب المثلی می گوید: «عاقل آن است که از اشتباهات خود بیاموزد و عاقل تر کسی است که از اشتباهات دیگران نیز می آموزد». بنابراین همواره و در هر شرایطی آماده و پذیرای یادگرفتن باشید.


● به دیگران محبت و عشق بورزید


زندگی کوتاه است بنابراین از اینکه به دیگران بگویید دوستشان دارید، هراسی نداشته باشید. در ارایه و دریافت عشق سخاوتمند باشید. دوست بدارید و دوست داشته شوید.


● همواره به گونه ای زندگی کنید که خودتان به وجود خود افتخار کنید


سعی کنید در هر سمتی که هستید بهترینی باشید که می توانید، بهترین همسر، بهترین والد، دوست، رئیس، کارمند، دانشجو و بدین طریق از دنیا، جهان بهتری بسازید.


و در نهایت به خاطر بسپارید که در مدرسه درسی را می آموزید، سپس آزمون می دهید، در حالی که در زندگی ابتدا در آزمون شرکت می کنید و سپس درس را می آموزید، آزمون های زندگی را جدی بگیرید…


● راستی چه کسی مقصر است؟


آیا شما هم از آن دسته افرادی هستید که دائما انگشت اشاره خود را به سمت دیگران نشانه گرفته اید و همه کس و همه چیز را مسبب مشکلات خود می دانید؟ آیا استادتان باعث شده در امتحان نمره کم بگیرید؟ آیا دوستان ناباب باعث مشکلات فعلی شما شده اند؟ آیا والدین تان در تربیت شما ضعیف عمل کرده اند؟ راستی چرا عادت کرده ایم دائما دیگران را سرزنش کنیم و آنها را عامل مشکلات خود بدانیم؟ چرا سهم خودمان را در بروز مشکلات نادیده می گیریم؟ دلایل زیادی وجود دارد که ما دوست داریم از سهم خودمان بکاهیم یا حتی نادیده اش بگیریم. در اینجا به چند دلیل عمده اشاره می کنیم:


۱) یکی از دلایلی که دائما دنبال مقصر می گردیم این است که حقیقتا هنوز بزرگ نشده ایم. معمولا کودکان وقتی مقصر شمرده می شوند به سرعت دیگری را مقصر اصلی خطاب می کنند. گویی در بعضی مواقع طبق همان عادت دیرینه کودکی خود عمل می کنیم و با مقصر شمردن دیگری بار خود را سبک می کنیم.


۲) گاهی این عادت را از اطرافیان خود یاد گرفته ایم و به عبارتی الگوبرداری کرده ایم. مثلا ممکن است والدین، معلمین یا بزرگسالانی که در اطراف ما بوده اند هرگز مسوولیت هیچ مشکلی را برعهده نمی گرفته و دائما دیگران یا ما را مقصر شمرده اند. بدین ترتیب ما نیز تابع همین الگو شده ایم و همین رفتار را تکرار می کنیم.


۳) اگر فرد مسوولیت پذیری نباشیم ممکن است مثل هر کار دیگری بار مشکل خود را نیز بر دوش دیگران بیندازیم و به جای حل مشکل با سرزنش دیگران وقت خود را تلف سازیم.


۴) گاهی اوقات هم برای فرار از بار احساس گناه، به خودمان می قبولانیم که ما مقصر نبوده ایم.


● چرا باید از سرزنش دیگران دست برداریم؟


هیچ فردی صددرصد درست یا غلط فکر و عمل نمی کند، هر فردی براساس ارزش های فردی و باورهای درونی خود روشی خاص برای فکر کردن و عمل کردن دارد. بهتر است به جای اینکه سعی کنیم اشتباهات را پیدا کنیم با هدف حل مساله نگاه عمیقی به موضوع داشته باشیم، در نهایت خودمان مسوول ایم.


سرزنش دیگران به خطار یک مشکل شخصی، خبر از ناپختگی روانی و انکار مشکل می دهد. حتی اگر فکر می کنید کسی مشکلی در زندگی شما ایجاد کرده است، خود شما در نهایت مسوول اید و به جای تمرکز بر اینکه چه می خواهید بیشتر متمرکز بر اشتباهات و مشکلات موجود می شوید.


● چگونه بازی سرزنش را متوقف کنیم


۱) با ذهن باز فکر کنید


به مشکلات تکرار شونده یا مسائلی که به اشکال مختلف در موقعیت های متفاوت و با افراد متفاوت در زندگی تان رخ داده است توجه کنید.


سوال: عامل مشترک در بین این مشکلات چیست؟


نکته: شما همه جای این موارد حضور داشته اید.


۲) به قدم بعدی فکر کنید


شما قادر نیستید گذشته را پاک کنید یا افراد را تغییر دهید. پس به جای گرفتارشدن در دام «چرا چرا چرا» به «چگونه» بیندیشید و به فکر قدم بعدی باشید. شما می توانید خودتان را تغییر دهید و با تغییر چیزهایی در زمان حال، آینده متفاوتی را رقم بزنید. کنترل مواردی را که مربوط به شما می شود در دست بگیرید. شما می توانید بر روی نگرش خود کار کنید و تغییرات چشم گیری بر نحوه تفکر و رفتارتان ایجاد کنید.


۳) بعضی مسائل را رها کنید


به هر مساله کوچکی گره نخورید، برخی موضوعات ارزش جدی گرفتن را ندارند، دیگران را ببخشید، تجربه بیاموزید و حرکت کنید، توقف در ایستگاه چرا؟ چرا؟ عمرتان را تباه می سازد.

what`s life?life is love.
جمعه 27/5/1391 - 3:13 - 0 تشکر 515865

۵ چیز که هرگز نباید با پیامک بیان شوند ..!!


محققان دانشگاه میشیگان می گویند افراد معمولاً برای بیان اطلاعات حساسی که گفتنشان به صورت مستقیم راحت نیست به پیامک متوسل می شوند. ولی در اینجا شما را با ۵ چیز که هرگز نباید با پیامک بیان شوند آشنا می کنیم.




۱.”فکر می کنم به درد هم نمی خوریم”
شاید خود شما هم طعم این تجربه تلخ را چشیده باشید و بدانید که چقدر سخت است وقتی کسی با ارسال یک پیامک و بدون گفتن دلیل، خواهان پایان یک رابطه عاطفی می شود. جدایی با پیامک ایده جالبی نیست پس همیشه این مسئله را رو در رو مطرح کنید.
۲. “بین خودمان باشد…”
یادتان باشد که این یک قانون است. اگر پیامکتان با این جمله شروع شده اصلا دکمه ارسال را فشار ندهید. رازها را باید رو در رو گفت تا طرف مقابل نتواند آن را برای نفر بعد ارسال کند!
۳. “من باردارم”
فکر می کنید پیامک روش خوبی برای دادن چنین خبر خوب وقشنگی باشد؟ مسلما نه. بهتر است این خبر خوب را رو در ور به همسرتان بگویید تا از دیدن برق شادی در چشم های او محروم نشوید!
۴. “دوستت دارم”
اگر می خواهید این جمله فراموش نشدنی را برای اولین بار به زبان بیاورید، لطفا اصلا از پیامک استفاده نکنید، چون از دیدن واکنش او محروم خواهید شد. علاوه بر این، تصور کنید که اگر در جواب چنین اعتراف بزرگی تنها یک ” :) ” دریافت کنید چه احساسی به شما دست خواهد داد.


۵. :(
لحظه ای خودتان را جای طرف مقابل بگذارید. اگر از چیزی رنجیده باشید و به جای معذرت خواهی تنها یک علامت (که درجه واقعی بودنش معلوم نیست) دریافت کنید، او را خواهید بخشید؟ اگر موضوع آن قدر بزرگ هست که احساس ناراحتی کنید، رو در رو یا دست کم تلفنی معذرت خواهی کنید. نکته بسیار مهم اینکه هیچ گاه از طریق پیامک بحث و جدل نکنید چون در این صورت کلمات ناخوشایندی که بیان کرده اید مدت ها در جایی ثبت خواهد شد و فراموش کردنشان آسان نخواهد بود.

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 2:39 - 0 تشکر 517023

عادت های ناسالم آقایان


بسیاری از ما به فکر سلامتی خود هستیم و سعی می کنیم با کارهایی مثل تمرین، ورزش و رژیم غذایی سالم سلامتی خود را حفظ کنیم. اما گاهی بدون این که بدانیم با غفلت از بعضی نکات مهم سلامتی خود را به خطر می اندازیم.






در زیر به بعضی عادت های ناسالم آقایان اشاره می کنیم:


۱.خودداری از مراجعه به پزشک


تحقیقات نشان می دهند که آقایان نسبت به خانم ها طول عمر کمتری داشته و بیشتر از آنها مستعد ابتلا به سرطان هستند، و با این وجود ۲۰ درصد کمتر از خانم ها به پزشک مراجعه می کنند. اگرچه مراجعه به پزشک تجربه خوشایندی نیست، ولی فراموش نکنید که تشخیص به موقع می تواند مانع پیشرفت بیماری شود. پس هرگز نشانه های بیماری را نادیده نگیرید و به محض مشاهده این نشانه ها با پزشکتان مشورت کنید.


۲. عدم توجه به وضعیت بدن


بسیاری از آقایان به دلایلی همچون ترس و انکار وضعیت بدن خود را بررسی نمی کنند. لازم است آقایان مرتباً نشانه های وجود سرطان بیضه را در بدن خود بررسی کنند چراکه میزان ابتلا به این بیماری، به خصوص بین مردان جوان و میانسال، رو به افزایش است. اگر نمی دانید چگونه بدن خود را بررسی کنید، به یک وب سایت معتبر مراجعه کنید یا از پزشکتان بخواهید چگونگی این عمل را به شما بیاموزد.


سکوت و خودداری از ابزار احساسات. به طور کلی می توان گفت مردان کمتر از زنان راجع به احساساتشان صحبت می کنند یا از دیگران کمک می خواهند. شاید به همین دلیل باشد که گرچه موارد تشخیص افسردگی در مردان کمتر است ولی میزان خودکشی در آنها ۷۷ درصد بیشتر از زنان است. همچنین مردان افسرده دو برابر زنان افسرده به الکل یا موادمخدر روی می آورند. سکوت و خودداری از ابراز خشم و ناراحتی به سلامتی فرد آسیب می زند و خطر حمله قلبی را افزایش می دهد.


۳.استرس در محل کار


اگرچه زنان و مردان در محل کار به یک میزان در معرض استرس هستند، مردان چهار برابر بیشتر از زنان به بیماری های ناشی از استرس مبتلا می شوند و دو برابر بیشتر از زنان به مصرف الکل رو می آورند. از آن جایی که استرس کار یکی از عوامل اساسی ایجاد افسردگی، بیماری های قلبی و سکته مغزی است، لازم است راهی برای مبارزه با آن پیدا کرد، از صحبت کردن با رئیس گرفته تا تغییر شغل یا مراجعه به یک مشاور.


۴.استفاده از آب داغ در وان حمام


بیشتر آقایان از اینکه خود را در آب گرم وان رها کنند لذت می برند، اما ما به شما توصیه می کنیم که دوش را جایگزین وان کنید. محققان دانشگاه کالیفرنیا در پژوهشی سه ساله به این نتیجه رسیدند که استفاده از آب گرم در وان می تواند قدرت باروری مردان را تا حد زیادی کاهش بدهد. از آنجایی که اسپرم ها در محیط سرد بیشتر و بهتر به وجود می آیند، لازم است مردان از گرم کردن بیش از حد این ناحیه بپرهیزند. عواملی که باعث گرم شدن این ناحیه می شود عبارتند از استفاده از آب گرم در وان یا جکوزی، یا استفاده دائم و طولانی از لپ تاپ.


۵.عدم استفاده از کرم ضدآفتاب


سرطان پوست رایج ترین نوع سرطان در ایالات متحده آمریکا است و پژوهش ها نشان می دهد که تعداد افرادی که از محصولات ضد آفتاب استفاده می کنند بسیار اندک است. در طی یک نظرخواهی مشخص شد که ۵۳ درصد زنان حداقل گاهی از کرم ضدآفتاب استفاده می کنند در حالی که این درصد در مورد مردان ۳۶ درصد است. متاسفانه از هر ۱۰ مرد ۶ مرد اعتراف کرده اند که هرگز از کرم ضدآفتاب استفاده نمی کنند. این در حالی است که بسیاری از مردان روزانه زمان زیادی را در محیط های باز برای ورزش، کار یا فعالیت های دیگر سپری می کنند.


۶.نَشستن دست ها بعد از رفتن به دستشویی


آیا شما دست هایتان را بعد از خروج از دستشویی می شویید؟ تحقیقات نشان می دهد که از هر ۳ مرد یکی این کار را انجام نمی دهد! نشستن دست ها سریع ترین راه برای انتشار میکروب ها و عفونت هاست، بنابراین حتما دست های خود را بشویید و مراقب سلامتی خود و دیگران باشید.


۷.عدم استفاده از مسواک


انجمن دندانپزشکی آمریکا اعلام کرده است که تنها ۶۶ درصد از مردان دندان های خود را ۲ یا بیشتر از ۲ بار در روز مسواک می زنند، در حالی که این رقم در مورد زنان ۸۶ درصد است. همچنین زنان دو برابر بیشتر از مردان به دندانپزشک ماجعه می کنند. عم توجه کافی به بهداشت دهان و دندان نه تنها باعث ایجاد بیماری های دندان و لثه می شود، بلکه تحقیقات نشان می دهد ابتلا به بیماری لثه خطر بیماری های قلبی و اختلالات نعوظ را افزایش می دهد.


۸.مصرف فست فود و غذاهای آماده


پژوهش ها حاکی از آن است که ۴۷ درصد مردان حداقل به طور هفتگی در رستوران های فست فود غذا می خورند. این غذاها بیش از نیمی از کالری مجاز روزانه این افراد را تامین کرده و حاوی مقادیر بسیار زیاد نمک هستند. بهتر است بیشتر به فکر سلامتی خود باشیم و به جای فست فود تا جایی که می توانیم از غذاهای خانگی استفاده کنیم.

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 2:40 - 0 تشکر 517025

کدام ازدواج ها موفق ترند؟


۶ شرط پیوندهای پایدار         

دانشمندان هنوز اکسیر عشق را نساخته اند، اما پژوهش های آنها نکته های مفیدی را برای موفقیت در ازدواج روشن کرده است. ۶ نکته زیر، نمونه ای از همان نکته های مفیدند…




۱.با فردی ازدواج کنید که به اندازه شما خرج کند


گرچه احتمال بیشتری وجود دارد افراد خسیس با افرادی پیمان ازدواج ببندند که در خرج کردن پول دست گشاده ای دارند، اما این کار به قیمت اختلاف و تعارض زناشویی تمام می شود. پژوهشگران آمریکایی در بررسی نتایج نظرخواهی از بیش از ۱۰۰۰ فرد بزرگسال ازدواج کرده و ازدواج نکرده دریافتند افراد گرایش دارند فردی که از نظر خرج کردن مانند خودشان نیست، به عنوان همسر انتخاب کنند. اما نتایج این بررسی همچنین نشان داد زوج هایی که از نظر خرج کردن متضاد هم هستند، نسبت به زوج هایی که از لحاظ خرج کردن مانند هم هستند، اختلاف های بیشتری بر سر پول پیدا می کنند و میزان رضایتشان از ازدواجشان پایین تر است.


۲.روابط زناشویی بیشتری داشته باشید


شاید در طول زندگی با افراد «نوروتیک» برخورد کرده باشید؛ افرادی که به آسانی آشفته می شوند، نوسان خلق دارند و مدام نگرانند (به کاراکتر وودی آلن در فیلم هایش فکر کنید). پژوهشگران دریافته اند چنین شخصیت هایی به آسانی با دیگران رابطه برقرار نمی کنند وممکن است با احتمال بیشتری نسبت به شخصیت های دیگر در ازدواج شکست بخورند. پژوهشگران در عین حال دریافتند که «داشتن روابط زناشویی مکرر» ممکن است به زندگی مشترک این افراد کمک کند. بررسی آنها نشان داد که افراد «نوروتیک» تازه ازدواج کرده که رابطه زناشویی خوبی با همسرانشان دارند، به همان اندازه افراد غیرنورتیک، از ازدواجشان رضایت دارند. حتی اگر رابطه زناشویی تان با همسرتان در اول ازدواج چندان خوب نیست، زیاد نگران نباشید؛ نتایج بررسی ها نشان داده است این رابطه با افزایش سن زوج ها بهبود پیدا می کند. یک بررسی در سال ۲۰۰۶ نشان داد مردان در دهه ۵۰ زندگی نسبت به مردان در دهه ۳۰ و ۴۰ زندگی رضایت بیشتری از روابط زناشویی شان دارند؛ در این تحقیق میزان رضایت از زندگی زناشویی در مردان در دهه ۵۰ زندگی به همان اندازه مردان ۲۰ تا ۲۹ ساله بود.


۳ بگویید «متشکرم»، بگویید «ما»


این کلمه ممکن است باعث تداوم زندگی مشترک شما شوند: «متشکرم» پژوهشگران در یک بررسی از گروهی از زوج ها درباره اینکه آیا به خاطر کارهایی که همسرانشان انجام می دهد، از آنان تشکر می کنند یا نه، سوال کردند. نتایج نشان داد با اینکه بسیاری از این همسران «احساس» سپاسگزاری را دارند، بسیاری از آنها این احساسات را برای همسرانشان «بیان نمی کنند»، چرا که تصور می کنند «همسرانشان از سپاسگزاری آنان خبر دارند.» نتایج همچنین نشان داد افرادی که همسران شان به خاطر کارهایشان از آنها تشکر می کنند، کمتر به خاطر به دوش کشیدن بیشتر بار زندگی احساس رنجش می کنند و رضایت بیشتری از زندگی مشترکشان دارند. یک کلمه ساده دیگر هم هست که ممکن است خشنودی همسرتان را تقویت کند «ما» است. یک بررسی منتشر شده در سال ۲۰۰۹ نشان می دهد که زوج هایی که از کلمات بیانگر معطوف به همسرشان مانند «ما» هنگام حرف زدن درباره یک تعارض استفاده می کنند، بیشتر به هم علاقه نشان می دهند، رفتارهای منفی کمتری مانند خشم از خود بروز می دهند و میزان استرس فیزیولوژیک کمتری هنگام اختلاف با یکدیگر دارند. استفاده از کلماتی که بیانگر جدایی است، مانند «من» یا «تو» حین مباحثات با ناخشنودی از ازدواج همراهی داشت.


۴.از اول تکلیفتان را مشخص کنید


اگر همسرتان از هم اکنون شما را آزار می دهد، در آینده وضع بهتر نخواهد شد؛ یک بررسی نشان می دهد چنین زوج هایی هر چه بیشتر با هم بماند، پرتوقع تر و بیشتر مایه آزار یکدیگر می شوند. پژوهشگران در یک بررسی از ۸۰۰ نفر در مورد میزان نگرش منفی شان نسبت به همسران، فرزندان و دوستانشان سوال کردند. در میان این ۳ گروه، همسران بالاترین رده از لحاظ آزاردهنده بودن را به خود اختصاص دادند و دیدگاه های منفی آنها در مورد همسرانشان با گذر زمان افزایش پیدا می کرد. اما این بالابودن نسبی نگرش منفی در میان همسران، ممکن است بخشی عادی از رابطه عاطفی آنها باشد. پژوهشگران، این الگو را در همه شرکت کنندگان در این بررسی یافتند، در نتیجه به نظر می رسد که این افزایش روندی «هنجاری» (از لحاظ آماری) باشد. به عبارت دیگر، چیزی نامعمول رخ نداده است.


۵.در انتقاد از یکدیگر صریح باشید


اگر صحبتتان با همسرتان به مشاجره می کشد، نگران نباشید، یک پژوهش نشان داده است برخی از زوج ها ممکن است از چنین مشاجره هایی نفع ببرند. براساس یک پژوهش ۱۰ ساله که در آمریکا انجام شده است، در برخی از زوج ها که مشکلات جدی در روابط شان دارند، انداختن تقصیر به عهده دیگری، گفتن اینکه طرف مقابل باید خودش را تغییر دهد و چشم پوشی کمتر از اشتباه های او ممکن است در نهایت به زندگی شادتری منجر شود. به گفته این پژوهشگران، رفتارهای زوج های شاد بازتاب دهنده رضایت آنها از زندگی مشترکشان است، نه اینکه این رفتارها «باعث» شادی آنها شده باشد. در واقع این پژوهش نشان داد اگر زوج های ناشاد همین رفتارهای مثبت را به کار ببندند، ممکن است رابطه آنها در طول زمان بدتر شود. در واقع، انداختن تقصیر اشتباه ها به گردن یکدیگر و مشاجره های لفظی، ممکن است همسران را وادارد که خود را تغییر دهند. این پژوهشگران معتقدند مشاوران ازدواج باید زوج هایی که اختلاف دارند، تشویق کنند که از یکدیگر بیشتر انتقاد کنند.


۶.باید تلاش کنید


رابطه عاشقانه شما با همسرتان فقط هنگامی تداوم پیدا می کند که شما هم برای حفظ آن حداکثر تلاشتان را بکنید. یک بررسی در سال ۲۰۰۹ در مورد روابط عاطفی و ازدواج ۶ هزار نفر در طول ۲۰ سال ثابت کرد شمار بسیار زیادی از این افراد، همچنان همسرانشان را پس از این مدت طولانی بسیار دوست داشتند. البته پژوهشگران در این گروه افراد دو نوع عشق را تشخیص دادند؛ عشق «رومانتیک» که می تواند تداوم پیدا کند و عشق پرشور یا وسواسی که پس از شروع روابط به تدریج فروکش می کند. این پژوهش نشان داد کلید زنده نگه داشتن عشق میان همسران، تلاش همه جانبه است و زوج هایی رابطه عاشقانه شان را حفظ می کنند که برای در کنار هم بودن وقت بگذارند و واقعا به رابطه عاطفی شان اهمیت دهند. به نظر می رسد چنین زوج هایی اختلافاتشان را با آرامش حل می کنند. بررسی ها همچنین نشان داد در زوج هایی که به تجربه های جدید مانند انجام فعالیت های جدید می پردازند، تولید ناقل های عصبی دوپامین و نوراپی نفرین افزایش می یابد. میزان این ناقل های عصبی هنگام شروع رابطه عاشقانه زوج ها نیز افزایش پیدا می کند

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 2:41 - 0 تشکر 517026

اولین گام برای لذت بردن از زندگی مشترک


آیا از زندگی زناشویی خود لذت می برید؟ اولین گام برای لذت بردن از زندگی مشترک این است که افکار مثبت را جانشین افکار منفی کنید. البته این کار آسان نیست ولی شدنی می باشد.




به محض اینکه تصمیم گرفتید افکار منفی را کنار بگذارید آماده شنیدن توصیه های ما خواهید بود.


● مراقب رفتار خود باشید


هر چند این مرحله به نظر ساده می آید ولی از اهمیت زیادی برخوردار است. یکی از مهمترین مسائل این است که نسبت به همسرتان رفتار محترمانه ای داشته باشید.


آقای «الف» می گوید: «از زمانی که با همسرم ازدواج کرده ام هرگز با هم مشاجره نداشته ایم. البته در این مدت اختلاف نظر پیدا کرده ایم ولی در مورد آنها با صراحت حرف می زنیم و این، مشاجره نیست. مشاجره یعنی اینکه هنگام بحث کردن بر سر یکدیگر فریاد بکشید و کلمات بی ادبانه به کار ببرید. من همواره به همسرم احترام گذاشته ام و او نیز همین کار را انجام داده است. من با او همانند یک ملکه رفتار می کنم و او با من مثل یک سلطان!»


البته تقلید از شیوه زندگی آقای «الف» آسان نیست ولی مراقب رفتار خود باشید و احترام گذاشتن به یکدیگر را سرلوحه زندگی تان قرار دهید.


● به کار بردن کلمات خوشایند را از یاد نبرید.


رابطه زناشویی همانند پلاستیک است و به مرور زمان تغییر می کند. با به کار بردن جملات محبت آمیز این رابطه را مستحکم کنید.


آقای «الف» می گوید: «من و همسرم هفته ای یک روز بیرون می رویم. گاهی یک ساندویچ می خریم و در پارک آن را می خوریم.»


هرگز برای گردش نرفتن کمبود بودجه را بهانه قرار ندهید. مسئله مهم این است که برای مدتی از زنگ تلفن، سروصدای بچه ها و مشغله های کاری دور باشید و با همسرتان با آرامش صحبت کنید. هر روزه مغز ما با انبوهی از اطلاعات بمباران می شود و در این میان اهمیت برقراری یک ارتباط موثر و سازنده با دیگران بیش از گذشته احساس می شود.


● به مدیریت پول بپردازید، در غیر این صورت پول زندگی شما را مدیریت خواهد کرد!


مسائل مالی پس از مسائل عاطفی مهم ترین دلیل فروپاشی خانواده هاست.پس این موضوع را جدی بگیرید.


آقای «الف» می گوید: «در شروع زندگی مشترک درآمد ناچیزی داشتم ولی بخشی از آن را پس انداز می کردم، با برنامه ریزی و صرفه جویی توانستم پس انداز خود را بیشتر کنم. در این مدت ابدا من و همسرم راجع به پول با یکدیگر مشاجره ای نکردیم.»


توصیه ما به شما این است که از همان ابتدای زندگی مشترک به مدیریت پول بپردازید.


● نیازهای عاطفی یکدیگر را جدی بگیرید.


یکی از وظایف زوجین برآورده کردن نیازهای عاطفی یکدیگر می باشد. اهمیت این مسأله را نادیده نگیرید.


● دوستان مشترکی پیدا کنید.


اگر به تازگی ازدواج کرده اید باید هشداری به شما بدهیم: خود را برای رفت و آمد با دوستان جدید آماده کنید. فقط آن دسته از دوستان دوران تجرد را نگه دارید که برای همسرتان نیز دوستان خوبی باشند. اگر شما یا همسرتان با هر کدام از دوستان قبلی مشکل دارید بهتر است از آنها جدا شوید. ازدواج فرصت خوبی برای یافتن دوستان جدید است.


● ازدواج خود را در اولویت قرار دهید.


یادتان باشد ازدواج شما در اولویت قرار دارد و هرگز اهانت به اعضای خانواده همسرتان را تحمل نکنید. در ضمن ابدا عاقلانه نیست که خودتان خویشاوندان همسرتان را مورد اهانت قرار دهید.


● همیشه موردی برای شاد بودن پیدا کنید.


متأسفانه امروزه گروهی از مردم شادی را در مواد شیمیایی جستجو می کنند در حالی که آنها باید در زندگی مشترک خود به دنبال شادی بگردند. به دنبال شادی واقعی باشید و نه شادی ناشی از توهم پناه بردن به مواد شیمیایی نشانه ضعف قوای ذهنی و جسمانی است.


● همسرتان را در درجه اول اهمیت قرار دهید.


از همان ابتدای ازدواج تصمیم بگیرید به مرور زمان رابطه مستحکم تری با همسرتان برقرار کنید. نگذارید تولد بچه ها علاقه شما را به همسرتان تحت الشعاع قرار دهد. به رابطه خود با همسرتان بیش از رابطه خود با فرزندتان اهمیت دهید. حتما این جمله را از زبان برخی از مادرها شنیده اید که «فرزندم بیشتر از همسرم به من نیاز دارد» این مسئله حقیقت ندارد! نیاز فرزندان به شما بیشتر از نیاز همسرتان به شما نیست. در واقع کودکان بیش از هر چیز به استحکام رابطه شما و همسرتان نیازمندند.


● نسبت به یکدیگر اعتماد داشته باشید.


هرگز به همسرتان دروغ نگوئید و همواره نسبت به او وفادار باشید. اگر رابطه شما با همسرتان لطمه دیده به فکر اصلاح امور باشید. هرگز امید خود را از دست ندهید.


فرض کنید یک گلدان قیمتی را کشته اید. چه کار خواهند کرد؟ آیا قطعات گلدان را دور می ریزید و یا به تعمیر آن می پردازید؟


البته بهتر است که از همان ابتدا مراقب گلدان تان باشید!


● به خدا توکل کنید.


نه توصیه فوق زمانی کارساز خواهد بود که به خدا توکل کنید و از او کمک بخواهید. ایمان هسته مرکزی احساسات ما را تشکیل می دهد.


با توکل به خدا زندگی معنای دیگری پیدا می کند. دعا کردن را هرگز از یاد نبرید. یادتان باشد شما برای حل مشکلات به یک قدرت لایزال نیاز دارید. خداوند همیشه یارتان.

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 2:41 - 0 تشکر 517027

روش هایی برای نه گفتن به همسرتان


هیچ کس نه شنیدن را دوست ندارد. آن هم در یک زندگی مشترک که اساسش موافقت و تفاهم است. کسی دوست ندارد که راهش سد شود و نه بشنود. با وجود این نه گفتن یکی از کلمات کلیدی در چنین زندگی ای است. کلمه ای که بعضی ها با بیش از حد استفاده کردنش تاثیرش را کم می کنند و بعضی ها هم توان گفتنش را ندارند و با به زبان نیاوردنش اوضاع را خراب می کنند. قرار نیست این کلمه هر روز هزار بار در زبان تان بچرخد و زندگی تان را منفی کند اما اگر یاد بگیرید که کجا و چه زمانی از آن استفاده کنید، بخش زیادی از اختلافات و سوء تفاهم های میان تان از بین خواهند رفت و اوضاع زندگی مشترک تان هم روز به روز بهتر خواهد شد.




● وقتی مهمان نمی خواهید


بیرون آمدن از یک خانواده و ساختن یک خانواده جدید، هم لذت بخش، هم هیجان انگیز و هم همراه با دلتنگی و اضطراب است. همان طور که حق شماست که از حمایت همسرتان در این دوره بهره مند شوید، باید او را هم حمایت کنید و کاری کنید که با این دلتنگی کنار بیاید البته این همکاری شما هم شرایط و محدودیت هایی دارد که باید آن را برای همسرتان روشن کنید. قطعا او انتظار دارد که خانواده اش تا آنجا که می توانند در کنار تان باشند و مهمان خانه تان شوند اما در این باره باید شرایطی وضع کنید و از همسرتان بخواهید که برای آرامش بیشتر هردوی شما این شرایط را به رسمیت بشمرد. مهمانی های ناگهانی در روزهای سخت کاری یا پذیرایی از آن ها در زمانی که از نظر جسمی شرایط کار کردن و تدارک دیدن را ندارید، می توانند از مواردی باشند که حق دارید آن ها نپذیرید و به همسرتان نه بگویید.


● ولخرجی را متوقف کنید


هر زندگی ای حساب و کتاب های خودش را دارد اما گاهی هر ۲ نفر به یک اندازه به فکر این محاسبات مالی نیستند. اگر احساس می کنید که ولخرجی های همسرتان به چهارچوب های مالی خانواده کوچک تان آسیب می زند و پول خرج کردن های او در مواردی که کمکی به زندگی مشترک تان نمی کند، باعث به وجود آمدن مشکلات مالی می شود، حق دارید که به او نه بگویید و وقتی می خواهد پول های مشترک تان را در حوزه بیهوده ای صرف کند، با دلیل و منطق و البته با آرامش او را از چنین کاری بازدارید.


● وقتی آمادگی بچه دار شدن را ندارید


صاحب فرزند شدن لذت بخش ترین اتفاق دنیاست. این را کسانی می گویند که تجربه چنین تولدی را در خانه شان داشته اند اما این موضوع هم شرط و شروط هایی دارد که نباید به راحتی آن ها را نادیده بگیرید . اگر همسرتان چنین پیشنهادی را به شما می دهد، بی وقفه به آن بله نگویید. نیازها و شرایط تان را در نظر بگیرید و ببینید که آیا این زمان برای شما و موقعیت تان مناسب است یا خیر. اگر احساس می کنید به چند ماه فرصت بیشتر نیاز دارید، بدون نگرانی نه بگویید و برای او توضیح دهید با عبور از این مرحله که در آن قرار دارید یا با انجام کاری که مدت هاست برایش برنامه ریزی کرده اید، بعدها درباره این موضوع با هم تصمیم گیری خواهید کرد.


● وقتی امکان قبول کردن یک مسئولیت را ندارید


مسئولیت پذیری از آن خصوصیاتی است که می تواند اعتماد و احترام شما در نظر همسرتان را بیشتر کند اما قرار نیست شما این خصلت را با قبول تمام خواسته هایی که همسرتان از شما دارد نشان بدهید. قبل از پذیرفتن هر مسئولیتی شرایط و توانایی های تان را بررسی کنید و اگر می بینید که این شرایط تازه، آنقدر به شما اضطراب و فشار تحمیل می کند که آرامش روزانه تان از بین می رود، با احترام و با گفتن دلایل به همسرتان نه بگویید و برای او توضیح دهید که چرا امکان انجام این کار را ندارید. شاید کاری که او می خواهد در توان شما نباشد و شاید هم کمبود وقت دلیل نپذیرفتن آن باشد. پس درباره اش با یکدیگر صحبت کنید و یک تصمیم دیگر را جایگزین این تصمیم کنید.


● وقتی پای هویت وسط است


از همان روز آشنایی تا آخرین روز زندگی مشترک تان، قطعا شما و همسرتان از هم خواسته هایی دارید و به دلیل کم کردن تفاوت های تان تلاش می کنید که تا حدودی تغییر کنید و یکدیگر را هم تغییر دهید. این موضوع به خودی خود هیچ ایرادی ندارد اما اگر نمی خواهید این اتفاق به ضرر رابطه شما تمام شود، در مواردی که امکان تغییر دادن خود را ندارید یا احساس می کنید با چنین تغییری هویت تان را از دست می دهید، به همسرتان نه بگویید. اگر تعداد این موارد زیاد باشد، پذیرش این جواب منفی برای همسرتان دشوار خواهد شد و او این موضوع را به پای انعطاف ناپذیری شما خواهد گذاشت اما اگر ببیند که در خیلی موارد با او راه می آیید، این نه را خواهد پذیرفت و آن را به حساب موضوعی خواهد گذاشت که برای شما اهمیت اساسی دارد.


● بیشتر از توان تان کار قبول نکنید


همسرتان از شما انتظار دارد، همان طور که در کنار خانواده خودتان هستید و هر زمان که به کمک شما نیاز دارند حمایت شان می کنید به خانواده او هم نزدیک باشید. او انتظار نادرستی ندارد اما شما باید این موضوع را با شرایط خودتان تطبیق دهید. اگر گاهی به دلیل محدودیت های کاری، زمانی یا برنامه هایی که مدت ها پیش گذاشته اید نمی توانید به خانواده او کمک کنید، از نه گفتن نترسید. فکر این که همسرتان از شما ناراحت می شود نباید باعث شود که شما بیشتر از توان تان مسئولیت بپذیرید و مطمئن باشید که اگر دلیل این نه گفتن را برای او و خانواده اش توضیح دهید، آن ها هم خواهند پذیرفت و نه گفتن شما مشکلی برای زندگی مشترک تان ایجاد نخواهد کرد.


● وقتی به حریم خصوصی تان وارد می شود


درست است که این زندگی مشترک است و شما و همسرتان راز های ناگفته بسیار کمی دارید اما این به معنای نداشتن هیچ رازی نیست. شما هم مثل آدم های دیگر حق دارید که حریم خصوصی تان را حفظ کنید. رمز عبور ایمیل و شبکه های اجتماعی شما در گروه موضوعات مشترک این زندگی قرار نمی گیرد و اگر همسرتان می خواهد که از آن ها باخبر شود، حق دارید که بگویید نه! اگر شما قبل از این ازدواج، زندگی مشترک دیگری داشته اید یا سابقه نامزدی شکست خورده ای دارید و دوست ندارید در مورد جزئیاتش توضیحی دهید، حق دارید که به همسرتان نه بگویید و از او بخواهید که به این محدوده ها وارد نشود. اگر او منطقی باشد، این موضوع را از شما خواهد پذیرفت و اگر هم پذیرش چنین مسئله ساده ای برایش دشوار باشد، نباید به خاطر ناراحت نشدنش از حریم خصوصی تان بگذرید.


● وقتی باید دلیل نه گفتن را توضیح داد


اگر می خواهید یک ازدواج موفق داشته باشید، گذشته از هزار و یک شرطی که درباره رفتارها و نگاه تان به موضوعات باید بپذیرید، به یک موضوع مهم دیگر هم باید توجه کنید؛ رابطه زناشویی! هر چقدر هم همسر ایده آلی باشید، باز هم نباید از اهمیت این موضوع چشم پوشی کنید اما آیا اهمیت دادن به این ارتباط به معنای همیشه بله گفتن به آن است؟ مسلما نه! این رابطه، یک ارتباط ۲ نفره است؛ ارتباطی که هم مشارکت ۲ نفر را طلب می کند و هم به رضایت و تمایل شان نیازمند است. پس این حق شماست که هر زمان که به لحاظ جسمی یا روانی آمادگی برقراری چنین ارتباطی را ندارید به آن نه بگویید. فکر نکنید که همسرتان با این نه از شما ناامید می شود و فاصله می گیرد بلکه سعی کنید دلیل این موضوع را برایش توضیح دهید و به او این امید را بدهید که در زمانی مناسب تر این ارتباط را برقرار خواهید کرد.

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 2:42 - 0 تشکر 517028

چگونه اقتصادی خرید کنیم ؟


خرید کردن از سال های گذشته جزو تفریح های بشر به شمار می رفته است. برخی افراد یک بعدازظهر خسته کننده و کسالت آور را با یک خرید تفریحی مهیج می کنند اما دقت داشته باشید، این تفریح و سرگرمی گاهی اوقات مشکل ساز و تبدیل به عادتی نادرست شده و در نتیجه باعث تلف شدن منابع مالی می شود. در زیر ۵ عادت نادرست خرید را برای بررسی بیشتر آوردیم:





● خرید کردن به دلیل اینکه کالایی تخفیف دارد


یکی از مشهورترین عادات نادرست در خرید زمانی است که کالایی تخفیف دارد، یعنی زمانی که فروشگاهی کالای خود را با درصدی تخفیف به فروش می رساند. اغلب تخفیف ها افراد را گول می زند تا کالاهای غیرنیازشان را با قیمتی هر چند پایین خرید کنند. دقت داشته باشید خرید کالایی با قیمت پایین اقتصادی و مقرون به صرفه است اما به شرطی که آن کالا مورد نیاز شما باشد. چند جفت کتانی یا لباس یا در کمدهایتان دارید که به دلیل تخفیف آ ن ها را خریده اید ولی واقعا مورد نیازتان نبوده است؟


● خرید کردن زمانی که خیلی سیرید یا گرسنه هستید


اگر گرسنه هستید قطعا هنگام خرید، مواد غذایی که مورد نیازتان نیست در سبد شما زیاد دیده خواهد شد. هنگام گرسنگی شدید به طور درونی همه افراد تمایل دارند تا مواد غذایی ای بخرند که سریعا گرسنگی آ ن ها را برطرف می کند. بنابراین ممکن است مواد غذایی غیرقابل استفاده زیادی مانند انواع چیپس، پفک و شکلات را خریداری کنید. سوسیس و کالباس ها هم در این سبد قرار خواهند گرفت چون شما بنا به دلایل طبیعی به سمت غذاهایی می روید که زود آماده می شوند و از خرید اصلی خود باز می مانید. خرید در زمانی که خیلی سیر هستید هم مناسب نیست، زیرا در این زمان هم مواد غذایی ای می خرید که اصلا مورد نیازتان نبوده در این زمان ها اغلب بستنی ها و انواع دسر خریداری می شود. پس سعی کنید زمانی به خرید بروید که نه خیلی سیر هستید و نه خیلی گرسنه.


● در زمان هایی که دچار استرس و افسردگی هستید


برخی مواقع افراد از خرید کردن برای فراموش کردن ناراحتی های شان استفاده می کنند. دقت کنید، خرید کردن راه مناسبی برای فراموش کردن ناراحتی های تان نیست. با این روش فقط هزینه زیادی را به خود و خانواده تان تحمیل می کنید. بهتر است برای رفع ناراحتی های تان یک گردش دسته جمعی یا ورزش را تدارک ببینید. قدم زدن به صورت طولانی هم کمک تان می کند، بنابراین مراقب جیب تان باشید.


● خرید کردن بدون لیست


اگر می خواهید خرید درستی انجام دهید، هرگز بدون داشتن فهرست خرید از قبل تهیه شده وارد فروشگاه های بزرگ نشوید. موقع نوشتن فهرست خرید، علاوه بر مواد غذایی می توانید دیگر احتیاج های تان را هم بنویسید. ولی دقت کنید فهرست خرید تان دقیق باشد، مثلا در آن ننویسید یک تی شرت برای خودم. بنویسید یک تی شرت سبزرنگ نخی که بتوان آن را با شلوار سیاه و سبز پوشید. هنگام خرید هم خودتان را مجبور کنید به فهرست نوشته شده خود پایبند باشید. اگر در یکی از بخش ها یک تی شرت سبزرنگ دیدید که نخی نبود پس مناسب شما نیست چون شما یک تی شرت نخی می خواستید و مطمئن باشید با خرید این تی شرت به هدف تان نمی رسید و دوباره بعد از چند وقت برای خرید تی شرت مورد نظرتان به فروشگاه خواهید رفت. دقت کنید تنها چیزهایی را که در فهرست است بخرید و چیز جدیدی برای امتحان به خریدتان اضافه نکنید.


● خرید اتفاقی اقلام بزرگ


در نظر بگیرید که شما برای خرید یک دوربین دیجیتال معمولی ۳میلیون ریال در نظر گرفته اید اما دوربین خاصی مد نظر شما نیست. به یک فروشگاه لوازم خانگی و الکترونیک می روید، در آنجا فروشنده همان بخش درباره انواع دوربین برای تان توضیح می دهد و شما را متقاعد می کند، بهترین خرید برای شما دوربینی است که او پیشنهاد می کند، بنابراین شما دوربینی با مبلغ ۵میلیون ریال می خرید و از فروشگاه بیرون می آیید! پس سعی کنید حتما قبل از خرید این گونه اجناس درباره شان اطلاعات کسب کنید.


● چگونه اقتصادی خرید کنیم ؟


همه ما از اینکه خرید کنیم خوشحال می شویم اما اگر این خرید برای ما به صرفه تر باشد خوشحالی ما مضاعف تر خواهد بود. قبل از هر صحبتی باید متذکر شویم که منظور ما از خرید اقتصادی لزوما خرید مواد غذایی و لباس نیست. گاهی اوقات خرید وسایل دیگری مانند شمع، وسایل تزئینی، لوازم آشپزخانه، لوازم الکتریکی و ورزشی و حتی لامپ و مهتابی هم به انحراف کشیده می شود. اما خرید خوراکی ها معمولا بیشتر مسیر انحرافی را در پیش می گیرد. برای از بین بردن این عادات نادرست اغلب باید زمان نسبتا زیادی صرف شود. روش های اقتصادی زیادی برای خرید خوراکی ها وجود دارد. امروزه همه غذاها اغلب به شکل آماده خریداری می شوند یا مواد مورد استفاده در آ ن ها به شکل از قبل آماده شده خریداری می شوند. دقت داشته باشید این روش خرید پر هزینه تر و کم ویتامین تر است مثلا خرید میوه ها و سبزهای تازه برای درست کردن سالاد میوه یا سبزی ها بهتر از خرید مواد لازم آ ن ها به صورت خرد شده و فریز شده است. به منظور خرید اقتصادی کارهای متعددی باید انجام گیرد:


نکته اول این است که بدانید برای چه به خرید می روید. از قبل مشخص کنید که چه اقلامی را برای خرید نیاز دارید یا به عبارت ساده لیست خرید داشته باشید تا هنگامی که وارد فروشگاه می شوید با دیدن هر کالای غیرلازمی برای خرید آن هیجان زده نشوید. خرید از فروشگاه های بزرگ با لحاظ کردن این شرایط بسیار به صرفه تر است زیرا در این نوع فروشگاه ها اغلب مواد غذایی ارزان تر هستند. دقت کنید اگر کالایی در این نوع فروشگاه ها تخفیف خورده درصورت نیاز خریداری شود. لزوما به دلیل اینکه فرضا شکلات ها تخفیف دارند آن ها را نخرید.


نکته دوم اینکه خرید ارزان تر را فدای کیفیت نکنید هرگز هنگامی که برای خرید می روید قیمت را فدای کیفیت نکنید زیرا همیشه هم ارزان خریدن به صرفه نیست گاهی اوقات اقلام با کیفیت از قیمت نسبتا بالاتری هم برخوردارند. خودتان را گول نزنید اگر چرخ خرید شما پر از اقلام ارزان قیمت است که با همان بودجه اولیه تهیه شده اند هرگز اقتصادی خرید نکرده اید؛ بلکه در این حالت کیفیت را فدای قیمت کرده و کالای بی مورد هم زیاد خریده اید.در آخر با یک رژیم خود را متعادل کنید.


● نکته طلایی


فیلیپ بلاش، متخصص مد راه حل هایی برای رژیم خرید به شما توصیه می کند تا بتوانید هنگام خرید کمتر خرج کنید. او می گوید افراد مورد نظر ما خانم هایی هستند که کمدی پر از لباس دارند اما همیشه حس می کنند چیزی برای پوشیدن ندارند. رژیم خرید چند مرحله دارد که به ترتیب اجرا می شود: نخستین مرحله در این رژیم پذیرش این مطلب است که شما بی محابا خرید کرده و با توجه به نیازهای تان خرید نمی کنید. در قدم دوم باید به سراغ کمد لباس های تان بروید و لباس های تان را به ۳ دسته تقسیم کنید: آنهایی که باید نگه داشته شوند. آنهایی که به تعمیر یا تغییرات جزئی نیاز دارند و آنهایی که برای شما قابل استفاده نیستند. آن دسته از لباس ها که باید نگه داشته شوند، آن دسته ای هستند که سایز فعلی شما هستند و شما از رنگ و طرح آ ن ها راضی هستید البته نو و قابل پوشیدن هستند.



اگر لباسی را دوست دارید ولی این قدر کهنه شده که قابل استفاده نیست آن را جدا کنید. دسته دیگر لباس ها، آنهایی هستند که نیاز به تعمیرات جزئی دارند مثلا لباس هایی که پارگی جزئی دارند یا دکمه ها و زیپ های شان کنده شده. گاهی اوقات لباسی که برای شما تنگ شده با یک تغییر جای دکمه و باز کردن یک ساسون قابل استفاده است. دسته دیگر آنهایی هستند که تنگ و کهنه و پاره هستند و قابل پوشیدن نیستند با این کار کمد لباس های تان خلوت می شود ولی این بدان معنا نیست که می توانید لباس های جدید به آن اضافه کنید. حالا شما چند دست لباس قابل استفاده دارید که می توانید از آ ن ها استفاده کنید.به یاد داشته باشید اگر به فروشگاهی رفتید و از لباسی خوشتان آمد فکر کنید ببینید برای چه منظور می خواهید آن را خریداری کنید.



اگر لباسی در کمدتان دارید که برای همان منظور مناسب است پس لطفا دوباره کمدتان را پر نکنید. به خاطر داشته باشید که تازه از شر لباس های اضافی خلاص شده اید. بعضی مواقع هم به دلیل افزایش سایز لباس های قدیمی به ما نمی خورد بنابراین اگر افزایش سایز شما به دلیل بارداری نیست مرتب لباس های تازه نگیرید زیرا لباس های جدید را با سایز کنونی خود می خرید و دیگر هرگز به فکر کم کردن وزن تان نخواهید افتاد. پس سعی کنید حتی الامکان با لباس های قدیمی تان بسازید و لباس جدید نخرید مگر در موارد خیلی خاص. اگر مدتی به این روش عمل کنید عادت در شما تغییر کرده و بیشتر به سمت خرید هدفمند می روید.

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 2:42 - 0 تشکر 517029

۸ راه برای اینکه تا ابد عاشق بمانید


یک زندگی بی عیب و نقص، بدون بحث و دلخوری فقط متعلق به قصه هاست؛ قصه شاهزاده و گدایی که با هزار و یک تفاوت در یک نگاه عاشق هم می شوند و تا پایان عمرشان هم عاشق می مانند اما در دنیای واقعی، عاشق شدن سخت تر و ضربه پذیرتر از این حرف هاست،به همین دلیل است که عاشق هایی که از کودکی در اطراف تان دیده اید، امروز ناامید و دلسرد شده اند اما نترسید! شما می توانید راهی که آن ها رفته اند را انتخاب نکنید و تا ابد همین قدر عاشق بمانید. اگر باور ندارید، این ۸راه را امتحان کنید؛ راه هایی که شاید ساده و کوچک باشند اما نادیده گرفتن شان می تواند عاقبت شما را شبیه همین آدم های پر از مشکل و خسته کند.


z


● دعواها را علنی نکنید


با همسرتان دعوا کرده اید؟ احساس می کنید سخت ترین روز زندگی شماست و دل تان می خواهد این همه دل تنگی را فریاد بزنید؟ دست نگه دارید! قبل از این که گوشی تلفن را بردارید و ماجرا را با دوست صمیمی تان درمیان بگذارید یا این که در وبلاگ تان یا شبکه های اجتماعی مجاز درددل کنید، ۱۰دقیقه به خودتان و این زندگی فرصت بدهید. همیشه دقایق اول فاجعه بدترین لحظه ها هستند، پس به جای نشان دادن واکنش های اغراق شده یا به اشتراک گذاشتن غم های تان با دیگران، یک قلم و کاغذ در دست تان بگیرید و احساس تان را بنویسید. نیازی نیست که کاغذ را نگه دارید بعدا آن را کاملا از بین ببرید تا این احساسات دیگر به شما یادآوری نشوند.


● فرشته نجات نباشید


بسیاری از ما تشنه محبت دیگران هستیم. به همین دلیل، بی وقفه به آن ها محبت کرده و رابطه را پر از فداکاری می کنیم تا آن ها هم گاهی از سر دین، حس شان را با ما در میان بگذارند و به ما هم توجه کنند. اگر پیش از این خواسته یا ناخواسته چنین رفتاری داشته اید، بهتر است در آن تجدیدنظر کنید. سعی کنید یک رابطه متعادل را برقرار کنید. بی وقفه محبت کردن و بیشتر از طرف مقابل خود را قربانی کردن هیچ نتیجه ای جز خستگی و دلسردی نخواهد داشت. اگر می خواهید تا ابد خوشبخت بمانید، خود را نادیده نگیرید و همان قدر که از این رابطه انرژی می گیرید در آن انرژی خرج کنید. قرار نیست شما فرشته نجات همسرتان باشید، بلکه قرار است برایش یک دوست و همراه باشید. پس همه بار رابطه را یک تنه به دوش نکشید.


● از هرکسی مشاوره


هیچ وقت برای درست کردن ارتباط تان و حل کردن مشکلات ۲نفره تان از خانواده تان کمک نگیرید. خانواده شما و همسرتان نمی توانند مشاوران خوبی برای شما باشند، زیرا هر کدام به دلیل علاقه ای که به شما دارند، ممکن است گرفتار قضاوت های نادرست شوند. از طرف دیگر اگر نمی خواهید برای مشورت گرفتن از یک روان شناس یا مشاور کمک بگیرید، تنها باید سراغ زوج هایی بروید که واقعا زندگی موفقی دارند و سبک زندگی شان هم بیشتر از هرکسی شبیه شماست. البته مشکل تنها در ناتوانی این افراد برای کمک کردن به شما نیست، معمولا وقتی زندگی شما پرشده از مشکلات و با ناامیدی با دیگران مشورت می کنید، تنها چیزی که به زبان می آورید جملات منفی، مشکلات و ایراد های طرف مقابل تان است. یک روان شناس و مشاور به دلیل تخصص و تجربه اش می داند که این مشکلات تنها بخشی از زندگی شماست و به خاطر شرایطی که دارید نمی توانید آن بخش بزرگ تر یعنی خوشبختی های تان را بیان کنید اما یک دوست یا یکی از اعضای خانواده، به اشتباه گمان خواهد کرد که تمام زندگی شما خلاصه شده در این مشکلات و هیچ نقطه روبه امیدی در زندگی شما وجود ندارد.


● روی غم های تان بخوابید


این ادعای ما نیست؛ بلکه محققان دانشگاه کالیفرنیا می گویند مغز ما می تواند در زمانی که خوابیم مشکلات مان را حل کند و آرامش را به ما برگرداند. آن ها می گویند به جای نشان دادن واکنش های عجیب وغریب در زمان ناراحتی، به مغز تان استراحت دهید و چند دقیقه بخوابید. قبل از تصمیم گرفتن و حکم صادر کردن، کمی به مغزتان فرصت دهید. چند دقیقه خوابیدن یا پیاده روی بهترین کاری است که در این زمان می توانید انجام دهید و البته بی ضررترین انتخاب برای رابطه شماست. اگر از نامزد تان ناراحت هستید، به جای فرستادن یک پیامک و تا صبح جنگیدن به تختخواب تان بروید و صحبت کردن را برای فردا بگذارید و اگر همسرتان شما را آزرده، به جای بزرگ تر کردن این مشکل کتانی های تان را بپوشید و چند دقیقه ای پیاده روی کنید.


● می توانید


شما هم مثل هر فرد دیگر ممکن است هزار و یک ایراد داشته باشید، پس گمان نکنید که تمام این مشکلات به خاطر اشتباهات همسرتان به وجود آمده و اخلاق عجیب وغریب اوست که همیشه آزار تان می دهد. اگر چنین تصوراتی داشته باشید، میان شما و آدم های دیگر هیچ تفاوتی وجود نخواهد داشت؛ درحالی که شما به عنوان همسر او باید به شکل قابل توجهی توانایی بخشیدن او را داشته باشید و از کنارشان عبور کنید. اگر موضوعی واقعا آزارتان می دهد، به جای همیشه سرکوفت زدن سعی کنید بدون جانب گیری و به مرور آن را تغییر دهید. یادتان نرود که عادت های ۱۰ساله، یک شبه تغییر نمی کنند و اگر می خواهید یک همسر ایده آل و یک رابطه ایده آل داشته باشید، به او و عادت هایش فرصت دهید و تا زمان تغییرکردن، کمک و همراهی را فراموش نکنید. از طرف دیگر، نباید ایراد های او را زیر ذره بین بگذارید. اگر زیاده از حد دقیق شوید حتی شیوه لقمه جویدن او در وقت ناهار برای تان به یک کابوس بزرگ تبدیل خواهد شد.


● از این ویژگی واگیردار فرار کنید


بدخلقی واگیر دار است. اگر به این موضوع اعتقاد ندارید، نگاهی به تجربه های قبلی تان بیندازید. کارکردن با یک همکار ایراد گیر، چقدر شما را نسبت به محیط کارتان بدبین کرده است؟ یا وقتی با زوج های همیشه بداخلاق و ایراد گیر در ارتباط بوده اید، چقدر نسبت به زندگی خودتان بدبین و سرد شده اید؟ چنین تغییراتی خیلی آرام در رابطه شما اتفاق می افتند و گاهی بدون این که بدانید در زندگی مشترک تان تاثیر می گذارند. اگر یک رابطه آرام می خواهید، دوستان خانوادگی تان را از میان آدم های آرام، موفق و خوشبختی انتخاب کنید که به جای دلسردکردن تان بیشتر به شما امید و انگیزه می دهند. این فقط یک نصیحت ساده نیست، محققان هم ثابت کرده اند کسانی که با زوج هایی که در معرض جدایی هستند یا طلاق گرفته اند ارتباط نزدیکی دارند، بیشتر از دیگران به جدایی فکر می کنند.


● تجربه های ۲ نفره داشته باشید


خوشبختی بعد از ازدواج یعنی تجربه لحظه هایی که در آن ها احساس می کنید همه تنهایی تان از شما گرفته شده و برای انجام هرکاری یک راه مشترک دارید. نیازی نیست کار خارق العاده ای انجام دهید. اگر دانشجو هستید و درس می خوانید، در یک زمان کتاب های تان را بردارید و سراغ درس خواندن بروید؛ اگر به فکر سلامت و تناسب اندام هستید، شب ها یک ساعت در کنار یکدیگر پیاده روی کنید و اگر می خواهید غذا درست کنید تا جایی که می توانید از هم کمک بگیرید.


● هر ۲ نفر می توانید کدبانو باشید


شما کار خانه را دوست ندارید؟ خب! چه کسی دوست دارد؟ احتمالا نه شما و نه همسرتان از انجام کارهایی مثل ظرف شستن، جارو کردن و گرد گیری لذت نمی برید اما به هرحال این کار ها باید هر روز انجام شوند و تمامی هم ندارند. حالا یا شما ۲ نفر با هم کنار می آیید و در کنار هم این کارها را تمام می کنید یا با تقسیم وظایف هر کدام تان گوشه ای از کار را می گیرید، ولی اگر نمی توانید به شکل مسالمت آمیز به خانه برسید و این کار های روزانه نتیجه ای به غیر از دعواهای هر روزه را برای تان ندارند، باید به دنبال یک راه دیگری باشید. راه سوم کمک گرفتن از کسی است که شغلش تمیز کردن خانه شماست. اگر تنها مشکل شما تنفر از کار خانه است و توانایی پرداخت دستمزد چنین فردی را دارید، هر هفته یا هر ۲ هفته یک بار برای انجام کار های کلی خانه از او کمک بگیرید و برای باقی کارهای کوچک روزانه خودتان را به زحمت بیندازید. شما می توانید این مشکل را به هر شکلی حل کنید اما دعوا و قهر به خاطر گردوغبار های خانه نه منطقی است و نه کمکی به تمیز شدن خانه شما می کند.

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 2:42 - 0 تشکر 517030

آیا برای یک ازدواج موفق باید حتما عاشق شد؟


تقریبا همه جوان ها دلشان می خواهد عشقی را تجربه کنند که هیچ گاه درگیر روزمرگی، تکرار و نابودی نشود. بسیاری از افراد می گویند تا عاشق کسی نشوم با او ازدواج نمی کنم چون دلم نمی خواهد دچار روزمرگی شوم…


z
اما آیا می شود به این عشق آرمانی رسید؟ این پرسشی است به نظر ساده اما مهم که با دکتر بدری?سادات بهرامی در مورد آن به گفت وگو نشسته ایم.


▪ آیا برای یک ازدواج موفق باید حتما عاشق شد؟


الزاما نه، چون خیلی ها فقط تصور می کنند عاشقند. اگر دو نفر به محض اینکه حس کردند عاشق هم شدند تصمیم به ازدواج بگیرند و از هیچ مشاوره ای استفاده نکنند به احتمال زیاد شکست خواهند خورد. چون عشق، راهی برای تجزیه و تحلیل عقل باقی نخواهد گذاشت اما افرادی که با توجه به اصول عقلی و منطقی و تناسب هایی که با هم دارند، تصمیم به ازدواج می گیرند پس از شروع زندگی، عشق و علاقه بین آنها ایجاد می شود و این علاقه چون بر پایه شناخت حاصل شده، ماندنی است.


▪ آیا عشقی که در گذر زمان سرد نشود وجود دارد؟


بله، اگر دو نفر به رشد کاملی رسیده باشند و تجربه عشق به خود و رضایت مندی از شرایط زندگی را داشته باشند و به مرور زمان، کششی را نسبت به هم پیدا کنند به عشقی پاک و ماندگار می رسند. عشق اگر واقعی باشد از هر نوع آن هرگز تمام شدنی نیست اما شرط عاشقی، دوست داشتن خودمان است که اگر وجود نداشته باشد، قطعا نمی توان دیگری را دوست داشت.


▪ اصولا می شود عشق را تعریف کرد؟


بله، عشق در روان شناسی یک تعریف قابل قبول دارد؛ احساس هیجانی نسبت به معشوق که توام با درد و رنج است و با وصال او به آرامش می رسد. اولین عشقی که همه تجربه کرده ایم عشق مادر است که در این عشق، یک سوی رابطه بی دریغ و بدون قید و شرط به دیگری ابراز علاقه می کند و در قبال این عشق، فقط یک چیز می خواهد و آن اینکه او را تحت کنترل خود قرار دهد. برای ازدواج نباید نسبت به همسر این نوع عشق را داشت چون دوام نخواهد داشت زیرا انسان نمی تواند تا ابد مانند یک رودخانه جاری و یک طرفه عشق بورزد، بدون اینکه پاسخی دریافت کند و در عین حال، طرف مقابل هم نمی تواند تا ابد همه سلیقه ها و انتخاب های زندگی اش را به دیگری بسپارد. بین بعضی ها عشق پدرانه وجود دارد. عشق پدر عشقی با قید و شرط است. پدر می گوید به شرطی که انتظارهای مرا برآورده کنی، دوستت دارم. در میان بزرگسالان نیز این عشق وجود دارد اما در گذر سال های زندگی یک نفر نمی تواند همیشه قیمت محبت شما را بپردازد و انتظارات تان را برآورده کند. پس این نوع هم به درد زندگی نمی خورد. نوع دیگر هم عشق کودکانه است. بچه ها هر کسی که دوستشان داشته باشد، دوست دارند و تنها شرط دوست داشتن شان این است. این عشق را هم در میان بزرگسالان می بینیم که این عشق نیز در گذر زمان از بین می رود.


▪ پس مدل عشق واقعی چطور است و روش تشخیص اش چگونه است؟


این عشق ویژگی هایی دارد؛ نشانه آن احترام است. عشق واقعی آن است که طرف مقابل را همان طور که هست، با همه تفاوت هایی که با ما دارد دوست داشته باشیم. عامل بعدی این است که برای رشد یکدیگر دلسوزانه بکوشیم. مشخصه سوم دانایی است. باید استعدادهای یکدیگر را بشناسیم و باعث تعالی هم شویم. چهارم احساس مسوولیت است یعنی تلاش کنیم طرف مقابل در زندگی حس خوشایندی داشته باشد. عشق واقعی مفهومی تعالی بخش است که فقط بین دو انسان رشدیافته صورت می گیرد. پس شامل افرادی نمی شود که برای یافتن راهی که خلاء آنها را پر کند، عاشق می شوند. اگر این عشق پاک میان دو نفر ایجاد شود که تناسب های لازم ازدواج را دارند، بسیار مطلوب است و به درجه های بالایی از خودشکوفایی و دگرشکوفایی می رسند. چون دو انسان رشدیافته می توانند به تعالی هم کمک کنند.


▪ یعنی این عشق کمرنگ و تکراری نمی شود؟


اگر می بینیم و می شنویم که بعد از مدتی عشق سوزان آغازین کمرنگ می شود قطعا به این معنی است که عشق آنها واقعی نبوده.


▪ اینکه می گویند عشق در یک لحظه ایجاد می شود درست است؟


نه، اصولا پدیدارشدن عشق، نیازمند زمان است و عشق واقعی به تدریج و با شناخت بیشتر حاصل می شود. آنچه در یک آن و یک نگاه حاصل می شود، تحریک جنسی و هوس است که با وصل به معشوق پایان می یابد.


▪ انسان ها بر چه اساسی عاشق می شوند؟


علاقه انسان ها به هم ریشه های متعددی دارد و تک متغیری نیست. گاهی افراد به دلیل تفاوت هایشان جذب هم می شوند، مثلا فردی که خودش کم حرف است جذب فردی می شود که اتفاقا خوش زبان و مجلس گرم کن است. بعضی ها به دلیل تشابه ها عاشق یکدیگر می شوند یعنی می گوید فلانی کاملا مثل خودم است و انگار سال هاست می شناسمش و در نهایت نوع دیگر جاذبه بر اساس ویژگی های پاتولوژیک است. افرادی که اختلال های روانی مکمل دارند مجذوب هم می شوند. برای مثال، خانمی با اختلال شخصیت هیستریونیک نیازمند توجه و تعریف و دیده شدن است و با مردی با اختلال شخصیت وابسته یا شخصیت مرزی، عاشق هم می شوند. بین مراجعان من عشاق زیادی بوده اند که پس از درمان اختلال های شخصیتی شان با تعجب می گفتند: «واقعا من عاشق او بودم؟» توصیه من این است که افراد پیش از ازدواج حتما تحت مشاوره قرار بگیرند تا از سلامت روان هم اطلاع پیدا کنند.

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 2:43 - 0 تشکر 517031

۲۵ راه برای تحمل مردان بدقلق


تصور معنای واژه «مرد بدقلق» کار سختی نیست. همه ما کسانی را می شناسیم که کنار آنها بودن و تحمل رفتارشان به هیچ وجه آسان نیست. حال اگر این افراد در زمره همکاران و دوستان ما باشند و برخورد ما با آنها در زمانی کوتاه و محدود انجام بگیرد، چندان مشکل ساز و غیرقابل تحمل نیست.



z


قضیه از جایی بغرنج می شود که این افراد همسر یا شریک زندگی ما شوند یا راهی به قلب ما باز کرده باشند. آن وقت است که بدون خواندن این مقاله و استفاده از راهکارهای توصیه شده اش، بعید به نظر می رسد بتوانید رابطه تان را مدتی طولانی و به شکلی مسالمت آمیز حفظ کنید! مطالعه این مقاله کمک شایانی به رفع مشکلات و موانع ارتباطی موجود میان شما و افراد بدقلق خواهد کرد، به شرط آن که راهکارها و توصیه های آن را بارها تمرین و تکرار کنید و در نیمه راه خسته یا دلزده نشوید.


توجه داشته باشید که به هر حال دوست داشتن آدم های بدقلق، مسوولیت پذیری، همدلی، بلوغ عاطفی و انعطاف پذیری فراوانی می طلبد؛ پس چنانچه در خود چنین صفاتی را نمی بینید بهتر است قبل از به کار بستن این توصیه ها در انتخاب خود تجدیدنظر کنید. اما اگر عزمتان را جزم کرده اید که راهی به قلب مرد بدقلقتان باز کنید، به شمار مژده می دهیم که پس از به کار بردن این راهکارها جایزه عاطفی شگفت انگیزی نصیب شما خواهد شد.


▪ توصیه اول:


اجازه ندهید بدقلقی و رفتار تحریک آمیز مرد بدقلق شما، شما را هم بدقلق کند؛ متوجه باشید که رفتار دفاعی و بدخلقی و بدقلقی می تواند واگیردار باشد، پس نه به موضع دفاعی پناه ببرید و نه اعلام جنگ و آشوب کنید. فقط نفس عمیقی بکشید و اقتدار و تحمل خود را از دست ندهید.


▪ توصیه دوم:


هیچ وقت فراموش نکنید که احترام گذاشتن به مرزهای آدم های بدقلق، آنها را از پرخاش بازمی دارد. پس به شدت مراقب مرزهای مردهای بدقلق باشید.


▪ توصیه سوم:


حتی در خوشایندترین مواقع نیز از یاد نبرید که آدم های بدقلق نیز روزی روحیه ای مثل انسان های دیگر داشته اند و به دلیل تجربه های بد –ترس ها و روابط شکست خورده– به شخصیت های امروزی تبدیل شده اند. پس در رفتاری که با آنها پیش می گیرید همواره جانب ملاطفت و مهربانی را رعایت کنید.


▪ توصیه چهارم:


دقت کنید که چه موضوعاتی مرد بدقلق شما را خوشحال می کند. این موضوعات همان راه هایی هستند که با کمی توجه و تدبیر می توانید مسیر دستیابی به موفقیت را برای شما هموار کنند. برعکس، بسیار دقت کنید که مرد بدقلق شما از چه کارها و رفتارهایی بیزار است و تا می توانید از این اعمال و رفتار پرهیز کنید تا مرد بدقلق شما وارد لاک دفاعی نشود.


▪ توصیه پنجم:


همواره به خاطر داشته باشید هیچ چیز مرد بدقلق را زودتر از این خلع سلاح نمی کند که نشان دهید برایش اهمیت قایلید. بنابراین توجه به نیازهای مردان بدقلق و برآوردن آنها نیمی از پیروزی است.


▪ توصیه ششم:


تا وقتی مرد بدقلق شما آرام نشده یا شما نیرو و توان روانی و تحمل موردنیاز برای برخورد آرام را پیدا نکرده اید، فاصله ایمن را با او حفظ کنید.


▪ توصیه هفتم:


زنانی که شوهران بدقلق دارند، باید همواره از افراد بدقلق دیگر (دوست یا همکار) دوری کنند تا بتوانند انرژی خود را برای رویارویی با همسر بدقلق خود ذخیره کنند.


▪ توصیه هشتم:


هیچ چیز مانند مهربانی مرد بدقلق را آرام نمی کند. مهربانی و به کاربردن کلمات مهرآمیز و رفتاری دوستانه و محبتی سخاوتمندانه، حتی بدقلق ترین مردها را هم ناگهان آرام کرده و تهاجم رفتاری شان را خنثی می کند.


▪ توصیه نهم:


تحمل مرد بدقلق صبر و شکیبایی فراوانی می طلبد. اما کنارآمدن با مرد بدقلق به جز شکیبایی نامحدود، به قدرت درک فراوان هم نیاز دارد. زنی از این معرکه پیروز بیرون می آید که در برابر وسوسه خشمگین شدن مقاومت و در مواجهه با هر تنگنایی، پیش از هر چیز راهی برای شکیبایی، تفاهم و همدلی بیشتر پیدا کند.


▪ توصیه دهم:


زنان نازک نارنجی و حساس نمی توانند هیچ مرد بدقلقی را تحمل کنند مگر آن که پوستشان را کلفت کنند و خونسرد باشند.


▪ توصیه یازدهم:


نگرانی ها، تشویش ها و رفتارهای لجبازانه و قهرآلودی که شما با خود به میدان درگیری با مرد بدقلق می آوردی، در پیش نرفتن اوضاع به میل شما دو نفر تاثیر بسزا و نقشی تعیین کننده خواهد داشت. به یاد داشته باشید که روابط و رفتار متقابل میان شما و مرد بدقلق خیابانی دوطرفه است که در آن، هر عملی، بازتاب و عکس العملی در پی خواهد داشت؛ پس تا می توانید درخصوص آنچه می گویید یا انجام می دهید محتاط و دقیق باشید. به خاطر داشته باشید که رفتارها و واکنش های بدون اندیشه، شما را از دستیابی به بهترین نتیجه ها محروم خواهد کرد.


▪ توصیه دوازدهم:


با افراد بدقلق یکی به دو نکنید. به جای بحث و مجادله، لحظه ای درنگ و سکوت کنید و به جای آشوب به پا کردن، منتظر آرام شدن اوضاع باشید.


▪ توصیه سیزدهم:


اجازه دهید مرد بدقلق شما مثل هر آدم دیگری درددل کند و حرف های دلش را بزند. حتی او را تشویق کنید دغدغه هایش را بیرون بریزد و از غصه ها و نگرانی ها و ترس هایش با شما حرف بزند. همین اقدام، نخستین گام برای ایجاد تغییر است.


▪ توصیه چهاردهم:


به احساسات مرد بدقلق بیشتر از مشکلات او توجه کنید. متاسفانه بیشتر اوقات بسیاری از ما به جای تمرکز بر انگیزه های رفتاری، بر خود رفتار تمرکز می کنیم. این اشتباهی بس خطرناک است چراکه درواقع انگیزه ها، رفتارها را می سازند. در مواجهه با افراد بدقلق هم، نخست باید انگیزه آنها را از رفتاری که نشان می دهند بررسی کنید. موضع افراد بدقلق همواره بر پایه واکنش های احساسی است. اگر این احساسات را خنثی کنید، واکنش ها نیز خود به خود خنثی می شوند.


▪ توصیه پانزدهم:


یکی از بهترین راه هایی که سبب می شود مرد بدقلق از بدقلقی دست بردارد این است که او را از اعتمادپذیری خود مطمئن سازید. اگر افراد بدقلق درک کنند که کنار شما در امان هستند، رفتاری متفاوت در پیش می گیرند.


▪ توصیه شانزدهم:


به جای حدس زدن علت ناراحتی مرد بدقلق، مو ضوع را از خود او بپرسید. حوصله کنید و اجازه دهید وی همه چیز را توضیح دهد. از لا به لای توضیحات او نکات سودمند بسیاری را خواهید فهمید.


▪ توصیه هفدهم:


هیچ چیز افراد بدقلق را سریع تر و زودتر از این بر ما نمی شوراند که آنها را نکوهش کنیم. ملامت هر فرصتی را برای تفاهم و سازگاری از بین می برد. بنابراین در مواجهه با افراد بدقلق به ویژه مردان، از ملامت بپرهیزید و به جای آن تنها درباره احساس خودتان حرف بزنید.


▪ توصیه هجدهم:


هرگز سخن یک مرد بدقلق را قطع نکنید. معنای قطع کردن سخن طرف گفت و گو این است که آنچه شما می خواهید بگویید اهمیت بیشتری دارد. هوشیار باشید که این کار وقتی پای یک مرد بدقلق در میان باشد، بسیار خطرناک است.


▪ توصیه نوزدهم:


برای حل مشکلات پیش آمده بر هیچ راه حلی پافشاری نکنید بلکه برای رسیدن به راه حل با یکدیگر همکاری کنید. این کار نیازمند گفت و گو در محیطی صمیمانه و آرامش بخش است. در چنین مواقعی، ابتدا موضوع مطرح شده را از دیگر مسایل جدا و همه واکنش های احساسی را از آن دور کنید، سپس اصل مساله را مطرح کنید و به دنبال راهکار بگردید. در چنین مواقعی از متهم کردن، فریاد کشیدن، زبان بازی، سفسطه گری، دست انداختن، سرافکنده کردن، مچ گیری، متلک گویی یا هرگونه به بن بست کشیدن موضوع خودداری کنید.


▪ توصیه بیستم:


زمان حرف زدن خود را با دقت انتخاب کنید. بسیار مهم است که بدانید در فضای آشوب زده درگیری، امکان گفت و گوی منطقی وجود ندارد.


▪ توصیه بیست و یکم:


هوشیار باشید. افراد بدقلق باتوجه به ویژگی های دفاعی خودشان انتظار دارند شما هم به انکارهای دفاعی و تهمت های غیرمنطقی متوسل شوید. احتیاط کنید تا وارد این بازی آنها نشوید. آرام باشید و برای شفاف سازی مشکل تلاش کنید.


▪ توصیه بیست و دوم:


برای فراغت خود برنامه ای تهیه ببینید و در طی آن، انرژی خود را برای رو به رو شدن با مرد بدقلق بازیابی کنید.


▪ توصیه بیست و سوم:


شوخ طبعی خود را حفظ کنید و اگر حس می کنید مشاجره ای در حال پا گرفتن است، به جای کلمات تند و زننده، مسیر بحث را به چیزهای خنده دار و سرگرم کننده منحرف کنید. به خاطر داشته باشید که فریاد نشانه کامل ترس است اما خنده، سرشار از اعتماد به نفس، اطمینان و نیروی حیات و سرزندگی است.


▪ توصیه بیست و چهارم:


اگر حال مناسبی ندارید یا احساس می کنید تحمل و انرژی کافی برای رویارویی با مرد بدقلقتان را ندارید، بهتر است گفت و گو را به زمان دیگری موکول کنید. در این مواقع به جای برخورد شتاب زده، زمانی را برای گفت و گو در نظر بگیرید که هر دو آمادگی صحبت کردن را داشته باشید.


▪ توصیه بیست و پنجم:


به خاطر داشته باشید که همه راه حل هایی که خواندید تنها درصورتی نتیجه می دهد که شما پیگیر و باثبات باشید. همه راه حل های روان درمانی زمان برند. پس امیدتان را از دست ندهید و پایداری کنید. گمان نکنید که در این راه تنها هستید و موفقیتی در کار نیست، چراکه درست وقتی شما در آستانه ناامیدشدن و تسلیم هستید، مرد بدقلق شما، شما را با شخصیت تازه خود شگفت زده خواهد کرد.

what`s life?life is love.
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.