• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
ایران سرای من (بازدید: 3134)
پنج شنبه 19/5/1391 - 23:17 -0 تشکر 500690
تاریخ و جغرافیای استانها

توضیح : ترتیب استانها صرفا براساس حروف الفباست


استان آذربایجان شرقى (1)

 

   موقعیت جغرافیایى و تقسیمات سیاسى استان

آذربایجان شرقى با وسعت ۴۵۲۶۱/۴ کیلومترمربع در گوشه ٔ ‌ شمال غربى فلات ایران قرار دارد. رود ارس حدود شمالى آن را با جمهورى‌هاى آذربایجان، ارمنستان و ایالت خودمختار نخجوان مشخص مى‌کند. رود قطور و آب‌هاى دریاچه ٔ ارومیه حدود غربى آن با استان آذربایجان غربى است. در جنوب، کشیدگى رشته‌کوه‌ها، دره‌ها، جلگه‌ها و دشت‌ها موجب پیوستگیِ توپوگرافیک استان با آذربایجان غربى و زنجان شده است و در شرق نیز دره و رودخانه دره‌رود، کوه‌هاى سبلان، چهل نور و گردنه ٔ صائین این خطه را از استان اردبیل جدا مى‌کند. مدارهاى ۵ دقیقه و ۴۵ درجه و ۲۲ دقیقه و ۳۶ درجه منتهى‌الیه غربى و شرقى مختصات جغرافیایى این استان را مشخص مى‌کند.

 

آذربایجان شرقى در طول ۲۳۵ کیلومتر خط مرزى با جمهورى‌هاى آذربایجان و ارمنستان همسایه است. دو شهرستان این استان (مرند و اهر) با جمهورى آذربایجان ۲۰۰ کیلومتر و با جمهورى ارمنستان ۳۵ کیلومتر مرز مشترک دارند. در طول این مرز رود ارس جارى است. در حال حاضر ارتباط استان با کشورهاى همسایه تنها از سه نقطه ٔ مرزى جلفا، خداآفرین و کردشت انجام مى‌‌گیرد؛ در این میان جلفا از اهمیت خاصى برخوردار است. شهر مرزى جلفا از طریق خط آهن نخجوان، ایروان و تفلیس به جمهورى اکراین و بنادر دریاى سیاه وصل مى‌شود. ارتباط این استان با دریاى سیاه، اهمیت و جایگاه خاصى به آن بخشیده است.

 

منطقه ٔ آذربایجان به علت موقعیت خاص جغرافیایى یکى از مناطق حساس و مهم کشور است. همین اهمیت، حساسیت، و گستردگى باعث شده است تا این منطقه با وجود خصوصیات مشترک جغرافیایى، ‌ فرهنگى و تاریخى، به سه استان آذربایجان شرقى، غربى و اردبیل تقسیم شود. در حال حاضر استان آذربایجان شرقى داراى ۱۲ شهرستان، ۳۱ شهر، ۳۰ بخش، ۱۳۳ دهستان و ۳۱۴۹ آبادى است. شهرستان‌هاى آن عبارت‌اند از : اهر، بستان‌آباد، ‌ بناب، تبریز، سراب، شبستر، کلیبر، مراغه، مرند، ‌ میانه، هریس و هشترود. مرکز آذربایجان شرقى شهر تاریخى و توسعه یافته ٔ تبریز است.

 

   جغرافیاى طبیعى و اقلیم استان

فلات آذربایجان را دیواره‌هاى رشته جبال مرتفع و پوشیده از برف آرارات در شمال غربى، رشته‌هاى پراکنده و نامنظم ارسباران - قره‌داغ و قوشاداغ و سبلان در شمال شرقى، رشته‌کوه‌هاى بزغوش در شمال و مشرق، ارتفاعات قافلانکوه در شرق و جنوب شرقى، رشته کوه سهند در جنوب و دریاچه ارومیه در غرب در بر گرفته است.

 

در فلات آذربایجان، دو منطقه بارز و قابل نفوذ وجود دارد، ‌ یکى دشت چالداران و دره قُطور در شمال غربى، دیگرى دشت مغان در شمال شرقی. در سایر قسمت‌ها، به علت وجود ارتفاعات، دره‌هاى عمیق و سایر موانع طبیعى، ‌ معابر قابل نفوذ کمترى یافت مى‌شود.

 

آذربایجان منطقه ٔ ‌ مرتفعى است که کوه‌هاى بلند از جهات مختلف سراسر آن را فرا گرفته و موجبات پیدایش جلگه‌هاى مغان، تبریز، سراب و مراغه را فراهم کرده است. بلندترین نقطه ٔ استان، قله ٔ ‌ سهند (۳۷۲۲+ متر) در ۵۰ کیلومترى جنوب تبریز و پست‌ترین نقطه ٔ ‌ آن در حوالى دریاچه ٔ ارومیه (۱۲۲۰+ متر) قرار دارد. استپ‌هاى کوهى قسمت پهناورى از نواحى بلندِ آذربایجان را پوشانده است.

 

در شمال آذربایجان به ویژه در بخش قره‌داغ‌ (ارسباران)، هر جا امتداد کوه‌ها در مقابل وزش بادهاى باران‌زاى مدیترانه‌اى، ‌ غربى و خزرى قرار گرفته، جنگل‌هاى تنک یا انبوهى به وجود آمده است که در بعضى قسمت‌ها فاقد گیاهان زیردرختى است. جنگل‌هاى موجود آذربایجان شرقى نشانگر آن است که در روزگاران گذشته، سراسر منطقه در اثر آب و هواى گرم و مرطوب و خاک حاصلخیز، شرایط مساعدى براى پیدایش و رشد جنگل در دامنه ٔ ‌ کوه‌ها و ارتفاعات داشته است که متأسفانه در اثر استفاده بى‌رویه عمدتاً تخریب و نابود شده‌اند.

 

آب و هواى استان آذربایجان شرقى به طور کلى سرد و خشک است، ولى به علت تنوع توپوگرافیکى، از اقلیم‌هاى متفاوتى برخوردار است.

 

موقعیت کوهستانى و عرض جغرافیایى استان از عوامل برودت و سرماى قسمت اعظم این منطقه است. کم ارتفاعى و اثرات ملایم‌کننده بخارهاى دریاى خزر در پاره‌اى از مناطق از عوامل اعتدال اقلیمى آن به شمار مى‌آید. به علاوه آذربایجان تا حدودى تحت تأثیر جریان‌هاى مرطوب دریاى مدیترانه از سمت غرب و جنوب غربى قرار دارد و توده‌هاى هواى سرد سیبرى نیز از شمال بر آب و هواى آن اثر مى‌گذارد. وجود دریاچه ٔ ارومیه آب و هواى قسمت محدودى از سواحل استان را تحت تأثیر قرار داده است.

 

به استناد گزارش سازمان هواشناسى کل کشور، درجه ٔ حرارت هوا در نقاط مختلف استان متفاوت است. متوسط درجه حرارت در تبریز ۱۲/۵، مراغه ۱۲/۲، اهر ۹/۷، سراب ۷/۶ و میانه ۱۲/۷ درجه ٔ ‌ سانتى‌گراد است. حداکثر مطلق درجه ٔ حرارت در جلفا با ۴۰/۳ درجه ٔ سانتى‌گراد و حداقل مطلق آن در سراب با ۳۱/۴- درجه ٔ سانتى‌گراد در سال ۱۳۷۲ گزارش شده است. حداکثر مطلق درجه حرارت در ایستگاه‌هاى تبریز، مراغه و میانه به ترتیب ۳۶/۶، ۳۵ و ۳۹/۲ و حداقل مطلق آن ۹/۵-، ۸- و ۱۱/۲- درجه ٔ سانتى‌گراد قید گردیده است.

 

از نظر بارندگى، استان آذربایجان شرقى به دو ناحیه ٔ متفاوت تقسیم مى‌شود:

 

- ناحیه ٔ سردسیر شامل دامنه‌هاى کوهستان سهند، شهرهاى تبریز و مرند که در مسیر بادهاى مرطوب قرار دارند. معمولاً میزان بارندگیِ سالانه ٔ این ناحیه در شرق استان بیشتر از سایر نواحى است و مقدار آن به ۲۵۰ تا ۳۰۰ میلى‌متر مى‌رسد.

 

- ناحیه ٔ معتدل که عمدتاً در دالان‌ها، کوهپایه‌ها، دامنه‌هاى جنوبى و مناطق آفتابگیر واقع شده است و از تأثیر مستقیم جریان‌هاى سرد شمالى محفوظ است و آب و هواى معتدلى دارد. سواحل دریاچه ٔ ‌ ارومیه و شهرستان‌هاى‌ مراغه و میانه جزو ناحیه ٔ معتدل به حساب مى‌آیند.

 

در فصل تابستان، مناطق جلگه‌اى استان و پیرامون دریاچه ٔ ارومیه گرم است و منحنى همدماى ۱۲ درجه ٔ ‌ سانتى‌گراد از آن نواحى عبور مى‌کند، در حالى که در زمستان اوضاع جوى تغییرات شدیدى مى‌کند و میانگین حداقل درجه ٔ حرارت به یک درجه زیر صفر مى‌رسد.

 

در استان آذربایجان شرقى اوضاع جوى بسیار متغیر است. به طورى که درجه ٔ ‌ حرارت در برخى از ماه‌هاى گرم سال، گاهى به ۳۸ درجه ٔ سانتى‌گراد یا بیشتر مى‌رسد و برودت هوا در ماه‌هاى سرد، گاهى به بیش از ۲۰ درجه زیر صفر کاهش مى‌یابد. رطوبت هوا نیز از اواخر پاییز تا اوایل بهار زیاد مى‌شود، که علت آن علاوه بر کاهش درجه ٔ حرارت، ورود توده‌هایى از هواى سرد و مرطوب اروپاست که با گذشته از دریاى مدیترانه وارد آسمان ایران مى‌شوند.

 

در سال ۱۳۷۲، سازمان هواشناسى استان مجموع روزهاى یخبندان شهر تبریز را ۱۰۳ روز گزارش کرد که جزئیات آن به شرح زیر است:

 

فروردین ماه ۳ روز، آبان‌ ماه ۱۴ روز، آذر ماه ۹ روز، دى ماه ۳۱ روز، بهمن ماه ۲۸ روز و اسفند ماه ۸ روز.

 

براساس این گزارش، بیشترین روزهاى یخبندان با ۱۳۱ روز به شهر سراب و کمترین آن به قسمت شرقى تبریز اختصاص داشت که در طول سال تنها ۸۰ روز یخبندان بود. اهر با ۱۱۵، میانه با ۱۰۱ و سراب با ۱۳۱ و تبریز با ۱۰۳ روز یخبندان شهرهایى بودند که در طول سال، بالاتر از ۱۰۰ روز یخبندان داشتند.

 

آذربایجان همواره تحت تأثیر بادهاى سرد شمالى و سیبرى و بادهاى مرطوب دریاى سیاه مدیترانه و اقیانوس اطلس است. به علاوه بادهاى محلى نیز تحت تأثیر شرایط طبیعى استان، ‌ از سوى کوهستان‌هاى بلند و دریاچه‌هاى اورمیه و خزر، به سوى دشت‌ها و جلگه‌ها مى‌وزند.

 

بادهایى که از شمال و شمال شرقى به سوى آذربایجان مى‌وزند، کلاً سرد و مرطوب‌اند و در فصل زمستان سبب نزول برف سنگین و یخبندان مى‌شوند. باد مرطوب مدیترانه‌اى که از غرب به آذربایجان مى‌وزد باران‌زا و بسیار مفید است.

 

بادهاى شرقى با عبور از دریاچه ٔ خزر، در مسیر ارسباران، مرند، اردبیل، ‌ دره‌‌اى بین سبلان و قوشاداغ، بزغوش و سهند به طرف غرب مى‌وزند. در اکثر نقاط آذربایجان مانند سراب و تبریز این باد را مه‌یئلى یا باد مه مى‌گویند که بادى سرد و مرطوب است. این باد در امتداد دامنه‌هاى جنوبى سهند به طرف مراغه پیش مى‌رود و در حدود دریاچه ٔ ارومیه تغییر مسیر مى‌دهد. کوه‌هاى مرزى در غرب آذربایجان و کردستان باعث مى‌شوند باد مه در جهت جنوب غربى و جنوبى بوزد که نام آن در این منطقه باد زریان است.

 

جریان باد مهمى که از فراز دریاى مدیترانه و دریاى سیاه و اقیانوس اطلس به سمت غرب و شمال غرب ایران مى‌وزد، چند شاخه مى‌شود که تعداد این شاخه‌ها در فصل پاییز در برخورد با ارتفاعات استان افزایش مى‌یابد و در فصل بهار، به ریزش نزولات جوى فراوانى منجر مى‌گردد.

 

علاوه بر بادهاى فوق بادهاى محلى دیگر استان به شرح زیر است:

 

- باد «آغ یئل» یا گرمیچ یا گرمیش که بسیار تند و شدید است و معمولاً باعث خسارت مى‌شود. آغ یئل در تبخیر و خشکانیدن رطوبت زمین مؤثر است و بادى گرم و مرطوب است که در زمستان موجب ذوب برف و یخ مى‌شود و یا به حرکت در آوردن ابرهاى باران‌زا موجبات ریزش باران را فراهم مى‌کند. این باد معمولاً رطوبت دریاى مدیترانه را به همراه دارد.

 

- خزریئلى یا باد خزر، چون از سوى دریاى خزر مى‌وزد به این نام مشهور شده است و قسمتى از آن منطقه ارسباران را در بر مى‌گیرد.

 

- وزش بوغاناق یئلى که همان گردباد است، باعث ریشه‌کن شدن درختان و تخریب و ویرانى منازل و بناهاى کم دوام مى‌شود.

 

براساس گزارش سال ۱۳۷۰ ایستگاه سینوپتیک شهر تبریز، مجموع روزهایى که این شهر در معرض وزش بادهایى با سرعت حداقل ۱۸ و حداکثر ۵۰ متر در ثانیه قرار دارد، ۱۶۸ روز است. بیشترین سرعت باد در ماه اردیبهشت با ۵۰ متر در ثانیه و کمترین سرعت آن در آذرماه و دى ماه با سرعت ۱۸ متر در ثانیه است.

 

با توجه به ویژگى‌هاى اقلیمى، این استان از اواخر اردیبهشت ماه تا پایان مهرماه مناسب‌ترین زمان براى گردش‌هاى تابستانى و سایر ماه‌هاى سال مناسب گردش‌هاى زمستانى است. ایرانگردانى که در ماه‌هاى بهار و تابستان به منطقه مسافرت مى‌کنند به نحو مطلوبى مى‌توانند از زیبایى‌هاى طبیعى و دیدنى‌هاى تاریخى و باستانى استان بهره‌مند شوند.

اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

جمعه 20/5/1391 - 19:59 - 0 تشکر 502639


استان زنجان ( ۳ )


وضعیت اجتماعى و اقتصادى استان


براساس نتایج سرشمارى عمومى نفوس و مسکن سال ۱۳۷۵ مرکز آمار ایران، جمعیت استان زنجان ۸۹۰ ‚ ۹۰۰ نفر بوده است که از این تعداد ۴۷/۶۲ درصد در نقاط شهرى و ۵۲/۳۷ درصد در نقاط روستایى سکونت داشته، و بقیه غیرساکن بوده‌اند. از کل جمعیت استان در همین سال ۳۸۱ ‚ ۴۵۳ نفر مرد، و ۵۰۹ ‚ ۴۴۷ نفر زن بوده‌اند. لذا نسبت جنسى جمعیت این استان برابر ۱۰۱/۳ زن در برابر ۱۰۰ مرد مى‌باشد. از جمعیت این استان ۴۱/۳۸ درصد در گروه سنى کم‌تر از ۱۵ ساله، ۵۳/۹۳ درصد در گروه سنى ۱۵-۶۴ ساله و ۴/۶۹ درصد در گروه سنى ۶۵ ساله و بالاتر قرار داشته‌اند و سن بقیه ٔ افراد نیز نامشخص بوده است .



در آبان‌ماه ۱۳۷۵ ، از جمعیت استان ۹۹/۹۱ درصد را مسلمانان تشکیل مى‌داده‌‌اند. این نسبت در نقاط شهرى ۹۹/۸۷ درصد، و در نقاط روستایى ۹۹/۹۴ درصد بوده است .



در فاصله ٔ سال‌هاى ۱۳۶۵ تا ۱۳۷۵ ، در حدود ۱۶۸ ‚ ۷۷ نفر به استان وارد شده‌‌اند، یا در داخل این استان جابه‌جا شده‌اند. محل اقامت قبلى ۳۰/۸ درصد مهاجران، سایر استان‌ها، ۵/۶۵ درصد در شهرستان‌هاى دیگر همین استان، و ۶۲/۷۷ درصد در شهرستان محل سرشمارى بوده است. محل اقامت قبلى بقیه ٔ افراد، خارج از کشور و یا اظهارنشده بوده است. مقایسه ٔ محل اقامت قبلى مهاجران با محلى که در آن سرشمارى شده‌اند، نشان مى‌دهد که ۳۵/۳۷ درصد از روستا به شهر، ۳۴/۶۴ درصد از شهر به شهر، ۱۵/۸۶ درصد از روستا به روستا ۱۲/۶۸ درصد از شهر به روستا - در طى ۱۰ سال قبل از سرشمارى آبان ۱۳۷۵ - مهاجرت کرده‌‌اند .



در آبان‌ماه ۱۳۷۵ ، از ۸۱۷ ‚ ۷۷۳ نفر جمعیت ۶ ساله و بالاتر استان، ۷۴/۵۳ درصد باسواد بوده‌اند. نسبت باسوادى در گروه سنى ۶-۱۴ ساله ۹۵/۲۱ درصد، و در گروه سنى ۱۵ ساله و بالاتر ۶۵/۲۳ درصد بوده است. در میان افراد لازم‌التعلیم ( ۶-۱۴ ساله)، نسبت باسوادى در نقاط شهرى ۹۷/۷۵ درصد و در نقاط روستا‌یى ۹۳/۰۳ درصد بوده است. در این استان، نسبت باسوادى در میان مردان ۸۱/۶۸ درصد، و در میان زنان ۶۷/۷۹ درصد بوده است. این نسبت در نقاط شهرى براى مردان و زنان به ترتیب ۸۷/۹۷ درصد و ۷۷/۵۴ درصد، و در نقاط روستایى ۷۵/۶۱ و ۵۸/۹۲ درصد بوده است .



در این سال، از جمعیت ۶-۲۴ ساله ٔ استان، ۶۳/۳۹ درصد در حال تحصیل بوده‌اند. این نسبت در نقاط شهرى ۷۴/۴۷ درصد، و در نقاط روستایى ۵۳/۶۷ درصد بوده است. در این استان ۹۲/۳۸ درصد از کودکان، ۸۰/۹۳ درصد از نوجوانان و ۳۲/۹۳ درصد از جوانان به تحصیل اشتغال داشته‌اند. در آبان‌ماه ۱۳۷۵ ، در این استان افراد شاغل و افراد بیکار (جویاى کار)، در مجموع، ۳۵/۰۵ درصد از جمعیت ده‌ساله و بالاتر را تشکیل مى‌داده‌اند. این نسبت در نقاط شهرى ۳۳/۹۴ درصد، و در نقاط روستایى ۳۶/۱۲ درصد بوده است. از جمعیت فعال این استان، ۹۰/۱۱ درصد را مردان و ۹/۸۹ درصد را زنان تشکیل مى‌‌داده‌اند. استان زنجان داراى دانشگاه معتبر منطقه‌اى است که در سطوح عالى، به تربیت نیروى انسانى مى‌پردازد .



براساس نتایج همین سرشمارى، از شاغلان ده‌ساله و بالاترِ استان، ۳۹ درصد در گروه عمده ٔ کشاورزى، ۳۱/۲۵ درصد در گروه عمده ٔ خدمات، ۲۸/۸۳ درصد در گروه عمده ٔ صنعت اشتغال به کار داشته‌اند و شغل ۰/۹۳ درصد از افراد نامشخص بوده است. این نسبت در نقاط شهرى، به ترتیب ۷/۷۳ درصد، ۵۴/۱۰ درصد، ۳۷/۱۰ درصد و ۱/۰۷ درصد؛ و در نقاط روستایى به ترتیب ۶۶/۸۶ درصد، ۱۰/۸۹ درصد، ۲۱/۴۴ درصد و ۰/۸۱ درصد بوده است. بدین‌ترتیب ملاحظه مى‌شود که بیش‌‌ترین تعداد شاغلین در نقاط شهرى در گروه‌ عمده ٔ خدمات، و در نقاط روستایى در گروه عمده ٔ کشاورزى اشتغال داشته‌اند .



شرایط جغرافیایى مشتمل بر تنوع آب و هوایى، برخوردارى از منابع آب و حاصلخیزى خاک، این استان را به صورت یک منطقه ٔ ‌ مناسب کشاورزى درآورده است .



بعضى از محصولات کشاورزى و باغى استان، از نظر مقدار سطح زیرکشت و تولید، از جمله انگور، با ۱۳۶ هزار تن در سال، مقام اول را در کشور دارد .



کشاورزى به صورت‌هاى دیمى و آبى انجام مى‌گیرد و در حدود ۶۵ درصد زمین‌هاى زیرکشت استان را زمین‌هاى دیم تشکیل مى‌دهند که بیش‌تر در نواحى کوهپایه‌اى و دامنه ٔ کوه‌‌ها قرار دارند .



در حال حاضر، استان زنجان یکى از قطب‌هاى مهم کشاورزى و دامدارى غرب کشور به شمار مى‌آید. انواع فعالیت در هر دو بخش به دو شیوه ٔ صنعتى و سنتى انجام مى‌شود. از دیگر بخش‌هاى دامپرورى، رمه‌گردانى عشایرى در این استان است . استان زنجان در زمینه ٔ دامپرورى صنعتى و تولید گوشت و شیر، در سطح کشور، جایگاه درخور توجهى را احراز نموده و یکى از مهم‌ترین مراکز مرغذارى کشور محسوب مى‌شود .



در بخش صنعت و معدن نیز استان زنجان موقعیت ممتازى دارد؛ به ویژه آن‌که به دلیل هم‌جوارى و نزدیکى به استان‌هاى تهران و گیلان که با محدودیت‌هاى قانونى و جغرافیایى در توسعه و گسترش واحدهاى صنعتى روبه‌رو هستند، از امکانات توسعه ٔ صنعتى برخوردار شده و زیربناهاى لازم نیز براى آن فراهم شده است . معادن فعال استان عبارت‌اند از : کائولن، فلدسپات و سیلیس. در بخش صنعت، صنایع کارخانه‌اى فلزى، شیمیایى، دارویى، غذایى، ریسندگى و بافندگى، ساختمانى، الکتریکى، چوبى و سلولزى فعال هستند. صنایع دستى استان نیز قابل‌توجه و از اهمیت ویژه‌اى در سطح کشور برخوردار است .


اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

جمعه 20/5/1391 - 19:59 - 0 تشکر 502640

استان سمنان



موقعیت جغرافیایى و تقسیمات سیاسى استان

استان سمنان با وسعتى برابر ۵۱۵ ‚ ۹۸ کیلومترمربع، ۵/۸ درصد مساحت کل کشور است. این استان از نظر مساحت، ششمین استان کشور است و وسعت آن به حدود چهار برابر استان تهران مى‌رسد .


استان سمنان بین مدارهاى ۳۴ درجه و ۱۷ دقیقه تا ۳۷ درجه ٔ عرض شمالى و ۵۱ درجه و ۵۸ دقیقه تا ۵۷ درجه و ۵۸ دقیقه ٔ طول شرقى قرار دارد. استان سمنان با مرکزیت شهر سمنان، از شمال به استان مازندران، از جنوب به استان اصفهان، از شرق به استان خراسان و از غرب به استان تهران محدود شده است .


استان سمنان در حال حاضر داراى ۴ شهرستان، ۱۴ شهر، ۱۰ بخش و ۲۸ دهستان است. شهرستان‌هاى آن عبارت‌اند از : سمنان، شاهرود، دامغان و گرمسار. شهرهاى تابعه ٔ استان نیز چنین‌اند : سمنان، مهدى‌شهر، شهمیرزاد، سرخه، شاهرود، بسطام، تجن، کلاته، خیج، میامى، بیارجمند، دامغان، گرمسار، ایوانکى و آرادان .


جغرافیاى طبیعى و اقلیم استان



استان سمنان در دامنه‌هاى جنوبى سلسله جبال البرز قرار گرفته است. ارتفاع آن از شمال به جنوب کاهش مى‌یابد و به دشت کویر ختم مى‌شود .



رشته‌کوه‌هاى البرز، از کوه‌هاى طالش در غرب شروع و تا ارتفاعات خراسان در شرق کشیده شده است. این رشته ٔ ممتد، از نظر نحوه ٔ استقرار در شرق و غرب تفاوت‌هایى پیدا کرده است. جهت کوه‌ها در غرب تا حبله‌رود از شمال غربى به سوى جنوب شرقى است، در حالى که در شرق این رودخانه امتداد این کوه‌ها جهت معکوس دارد، یعنى از جنوب غربى به طرف شمال شرقى امتداد دارد. این دیواره ٔ بلند و طولانى، مانند قوسى بزرگ است که به سمت شمالى گشوده شده و مناطق پست و مسطح اطراف دریاى خزر را از فلات مرتفع مرکزى ایران (‌از جمله استان سمنان) جدا کرده است. کوه‌هاى پراکنده جنوبى استان سمنان که متشکل از تپه‌هاى اواخر دوران ترشیارى هستند، دشت‌هایى مانند گرمسار، ایوانکى، چاله دامغان، میامى و مخروط‌افکنه ٔ شاهرود را به وجود آورده‌اند .



در یک تقسیم‌بندى کلى مى‌‌‌توان استان سمنان را به دو بخش کوهستانى و دشت‌هاى پایکوهى تقسیم کرد :



نواحى کوهستانى از مهم‌ترین و کارآمدترین ناحیه‌هاى داراى امکانات معدنى هستند که براى گذران اوقات فراغت مردم نیز مناسب‌اند. در دشت‌هاى پایکوهى استان، بسیارى از شهرهاى باستانى جاى گرفته‌اند .



خصوصیات جوّى استان سمنان نشانگر تنوع در اقلیم آن است. این تنوع اقلیمى، به دو شکل خود را نشان مى‌دهد :



- اقلیم نیمه بیابانى شدید که اقلیم مختص دشت‌ها، کویر نمک و قسمت‌هایى از فلات شمالى و مرکز ایران است و بخش‌هایى از استان سمنان از جمله گرمسار و بن کوه را در بر گرفته است. در این نقاط، میزان بارش و نزولات جوّى اندک است و معمولاً بارندگى آن در اوایل بهار و در بعضى از سال‌ها در تابستان نیز به وقوع مى‌پیوندد .



- اقلیم نیمه بیابانى خفیف که علاوه بر بخش‌هاى مختلف ایران، قسمت‌هایى از خراسان، سمنان‌، شاهرود و دامغان را نیز در بر مى‌گیرد. بارندگى در این نواحى، معمولاً در پائیز و بهار نیز صورت مى‌گیرد، ولى بیشترین بارندگى در فصل زمستان روى مى‌دهد .



استان سمنان، تحت تأثیر جریان‌هاى هوایى گرم و خشک دشت کویر است ولى عواملى چون دورى از دریا، جهت و امتداد کوه‌ها، ارتفاع مکان و وزش بادها نیز در آب و هواى آن مؤثرند .



در این استان، سه نوع آب و هوا را مى‌توان مشخص کرد :



- قسمت شمالى شامل شاهرود، دامغان، مهدى‌شهر و شهمیرزاد، در زمستان هوایى خشک و مرطوب و در تابستان وضعیتى معتدل دارد .



- قسمت جنوبى شامل گرمسار و جنوب شهرستان سمنان، در تابستان‌ها هواى بیابانى و نسبتاً گرم و خشک و در زمستان‌ها هواى سرد دارد .



- قسمت شمال شرقى شامل میامى و حسین‌آباد کالپوش، در تابستان هواى معتدل و مرطوب و در زمستان هواى سرد دارد .



میانگین حرارت سالانه شهر سمنان ۱۷/۸ درجه، شاهرود ۱۴/۱ و گرمسار ۱۷/۵ درجه ٔ سانتى‌گراد است. با توجه به این ارقام، سردترین شهرها از میان چهار شهر استان، شاهرود و سپس دامغان و گرم‌ترین شهر، سمنان و سپس گرمسار است. میانگین حداکثر مطلق درجه ٔ حرارت در ماه‌هاى تیر و مرداد که گرم‌ترین ماه‌هاى سال در استان سمنان است به ۲۵ درجه ٔ سانتى‌گراد و میانگین حداقل درجه ٔ حرارت در ماه‌هاى دى و بهمن که سردترین ماه‌هاى سال استان است به زیر ۱۱ درجه ٔ سانتى‌گراد مى‌رسد. همچنین اختلاف حداکثر مطلق درجه ٔ حرارت بین گرم‌ترین و سردترین ماه‌هاى سال به ۳۱ درجه ٔ سانتى‌گراد مى‌رسد .



در استان سمنان، نزولات جوى بسیار کم و غالباً به صورت ریزش باران است و میزان آن به طور متوسط به ۱۴۵ میلى‌‌متر در سال مى‌رسد. با توجه به اینکه میزان رطوبت نسبى با بارندگى نسبت مستقیم دارد، لذا میزان رطوبت از غرب به شرق استان و از جنوب به شمال افزایش مى‌یابد. به طورى که درصد رطوبت نسبى در شاهرود ۴۹ و در گرمسار ۴۰ درصد است .



شاهرود در میان شهرستان‌هاى مهم استان با ۱۶۱/۱ میلى‌‌متر بارش سالانه بیشترین و دامغان با ۱۲۰/۲ میلى‌متر کم‌ترین میزان بارندگى را دارند .



تنوع ناهموارى و مجاورت کویر و کوهستان در محدوده ٔ استان سمنان (علاوه بر بادهاى محلی ) موجب پیدایش بادهاى غربى و کویرى هم شده است .



بادهاى مهم استان عبارت‌اند از :



- بادهاى غربى :‌ این بادها معمولاً مرطوب‌اند و در ماه‌هاى سرد سال از غرب تا شمال غربى مى‌وزند .



- بادهاى کویرى : این بادها معمولاً از مناطق کویرى و بیشتر در ماه‌هاى گرم سال مى‌وزند و موجب افزایش درجه ٔ حرارت و خشکى هوا مى‌شوند .



استان سمنان به علت تنوع جغرافیایى، ‌ داراى آب و هوایى متفاوت است. به این صورت که در نواحى کوهستانى هوا سرد، در دامنه کوه‌ها معتدل و در کنار کویر گرم است . در دامغان به علت وزش بادهاى شدید شمالى و بارندگى در نواحى گرگان و مازندران، زمستان‌ها سرد و تابستان‌ها معتدل، در سمنان تابستان‌ها گرم و زمستان‌ها معتدل، در شاهرود با توجه به پستى و بلندى‌هاى آن، در قسمت شمالى سرد، در قسمت مرکزى معتدل و در قسمت جنوبى گرم است. در گرمسار نیز تغییرات فصل خیلى زیاد است. تابستان‌هاى این ناحیه بسیار گرم و خشک و زمستان‌هاى آن نسبتاً سرد و بارانى است .


اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

جمعه 20/5/1391 - 20:0 - 0 تشکر 502641

استان سمنان ( ۲ )


جغرافیاى تاریخى استان

استان سمنان در دوران باستان، بخشى از چهاردهمین ایالت تاریخى ورن (ورنه) از تقسیمات شانزده‌گانه اوستایى بود. برخى از دانشمندان این ایالت را گیلان فعلى مى‌دانند، ولى قدر مسلم این که ورن یا ورنه متشکل از صفحات جنوبى البرز و خوار شمال سمنان، دامغان، خوار، دماوند، فیروزکوه، شهمیرزاد، لاسگرد، ده نمک و آهوان، قوشه، ویمه و نقاط کوهستانى مازندران بوده است .



در تمام دوره حکومت مادها و هخامنشیان، کومیسنه یا کومیشان (قومس بعد از اسلام) جزو ایالت بزرگ پارت یا پرتو به شمار مى‌رفت. در این دوره سمنان شهر سرحدى ایالت‌هاى پارت و ماد محسوب مى‌شد. به همین علت برخى از مورخان، زمانى این شهر را جزو مادها و گاهى جزو پارت‌ها به حساب مى‌آورند .


این ایالت که در زمان ساسانیان به پشتخوارگر تغییر نام داده شامل همان شهرهایى بود که در ایالت ورن وجود داشتند. حد غربى این ایالت، خوار (گرمسار فعلی)، حد شرقى آن شاهرود و حد شمالى ایالت پشتخوارگر، کوهستان‌هاى جنوبى طبرستان بود .



سمنان در دوره‌‌هاى بعد از اسلام جزو سرزمین تاریخى قومس (کومش) به شمار مى‌آمد . نام جغرافیایى قومس تا اواخر دوران قاجاریه بر سر زبان‌ها بود، لیکن در دوران حکومت رضاخان، سمنان در شمار شهرهاى استان دوم، یعنى مازندران در آمد .



در آغاز سال ۱۳۴۰ هجرى شمسى، طبق تصویب‌نامه هیأت وزیران ایالت کومش سمنان، دامغان، شاهرود، بسطام، سنگسر (مهدى شهر فعلی) و شهمیرزاد و نقاط تابعه ٔ آن‌ها از نظر تقسیمات کشورى به نام فرماندارى کل سمنان نامگذارى شد و مرکز حکومت آن نیز در شهر سمنان مستقر شد .



در سال ۱۳۵۵ هجرى شمسى طبق تصمیم دولت وقت، با اضافه شدن دماوند، فیروزکوه، گرمسار و ورامین فرماندارى کل سمنان به استان تبدیل شد و مرکز آن نیز کماکان شهر تاریخى سمنان باقى ماند. البته طبق تقسیمات کشورى سال‌هاى اخیر، سه شهر دماوند، فیروزکوه و ورامین از استان سمنان جدا شدند .











وضعیت اجتماعى و اقتصادى استان




براساس آمارگیرى جارى جمعیت سال ۱۳۷۰ ، ‌ جمعیت استان سمنان ۲۴۱ ‚ ۴۵۷ نفر بود که از این تعداد ۰۰۰ ‚ ۲۸۲ نفر ( ۶۱/۷ درصد) در مناطق شهرى و ۰۰۰ ‚ ۱۷۵ نفر دیگر ( ۳۸/۳ درصد) در مناطق روستایى سکونت داشتند .



شهرستان شاهرود در چهار دوره سرشمارى ( ۷۰-۶۶-۵۵-۱۳۴۵) بیشترین تعداد جمعیت را، نسبت به سه شهرستان دیگر، داشت. در این چهار دوره به ترتیب ۴۳/۴ ، ۴۴/۱ و ۴۴/۳۳ درصد از کل جمعیت استان سمنان در شهرستان شاهرود جاى داشتند. در رتبه دوم از نظر تعداد جمعیت، شهرستان سمنان با ۲۴/۲ ، ۲۴/۴ ، ۲۵/۷ ، ۲۶/۲۶ درصد از کل جمعیت استان قرار داشت. شهرستان دامغان و گرمسار به ترتیب در رتبه سوم و چهارم از نظر تعداد جمعیت نسبت به کل جمعیت استان قرار داشتند .



از نظر تراکم نسبى جمعیت، در سال ۱۳۷۰ در هر کیلومتر مربع در کل استان پنج نفر زندگى مى‌کردند. کم‌ترین تراکم مربوط به شهرستان شاهرود با ۳/۹۴ نفر و بیشترین تراکم مربوط به شهرستان گرمسار برابر ۷/۰۳ نفر در هر کیلومترمربع بود. با توجه به آمارهاى ارائه شده در خصوص تراکم نسبى جمعیت، مشخص مى‌شود که اولاً توزیع جمعیت و تراکم آن در این استان یکسان نیست و در ثانى، آهنگ افزایش آن با مقایسه تراکم نسبى سال‌هاى گذشته از میزان مساوى تبعیت نمى‌کند، بلکه توزیع آن در شهرستان‌هاى مختلف بیشتر تابع عوامل طبیعى، اقتصادى و متأثر از عوامل اجتماعى، ادارى و سیاسى است .



در سال ۱۳۷۰ نسبت جنسى جمعیت استان ۱۰۵/۴ بود. در این سال پائین‌ترین نسبت جنسى در گروه‌هاى عمده سنى در گروه ۲۹-۲۵ ساله و برابر ۹۸ بود و بالاترین نسبت جنسى در گروه‌هاى عمده سنى در گروه سنى ۶۵ ساله و بیشتر، برابر ۱۲۰ نفر بود. کم‌ترین تعداد زن در گروه سنى ۶۵ ساله به بالا نسبت به تعداد مردان بود. همچنین کم‌ترین مرد در گروه عمده سنى ۲۹-۲۵ ساله نسبت به تعداد زنان بود .



استان سمنان از نظر اقتصادى جایگاهى در خور توجه را در اقتصاد کشور دارد. این استان به خاطر موقعیت جغرافیایى، اقلیم بیابانى و نیمه‌بیابانى و محدودیت‌هاى دیگر مانند آب و خاک، از موقعیت کشاورزى مطلوبى برخوردار نیست. از کل ۸۰۰ ‚ ۱۵۳ ‚ ۹ هکتار مساحت استان‌، اراضى مستعد کشاورزى معادل ۲۲۰ هزار هکتار است. اراضى زیر کشت معادل ۶۰۰ ‚ ۱۸۶ هکتار ( ۸۳/۲ درصد آبى و ۱۶/۸ درصد دیم) است که این رقم تنها دو درصد مساحت استان است. از این مقدار در حدود ۵۹۶ ‚ ۱۷۲ هکتار زیر کشت محصولات سالانه است که عمده‌‌ترین آ‌ن‌ها به ترتیب گندم و جو، سیب‌زمینى، پنبه (وش) بومى و ورامینى، یونجه، اسپرس، شبدر و چغندرقند است .



استان سمنان با ۵/۵ میلیون هکتار مرتع و ۲/۵ میلیون واحد دامى یکى از قطب‌هاى دامپرورى کشور است. هر خانواده دامدار در استان طبق آمار سال ۱۳۶۷ به طور متوسط ۸۰ رأس گوسفند و بره یا بز و بزغاله داشت که تقریباً دو برابر شاخص مذکور در سطح کشور ( ۳۸ رأس) بود .



بخش صنعت استان به خاطر نزدیکى به استان تهران، دارا بودن شبکه ارتباطى پیشرفته و راه‌آهن با استان‌هاى تهران، ‌ خراسان، مازندران و جنوب کشور (به ویژه راه جدیدالاحداث استان سمنان به استان اصفهان) و کشف ذخایر معدنى مهم، طى سال‌هاى اخیر از اهمیتى ویژه برخوردار شده است .



استان سمنان یکى از قطب‌هاى صنعتى کشور است. براساس اطلاعات موجود علاوه بر واحدهاى صنعتى در حال تولید، نزدیک به ۱۳۹۰ واحد دیگر در دست احداث است. در حال حاضر ۵۰۵ واحد صنعتى با اشتغال ۷۲۸ ‚ ۱۳ نفر در سطح استان مشغول تولید هستند که از این تعداد، ۲۸۵ واحد در شهرستان سمنان ( ۵۶ درصد)، ۸۶ واحد در شاهرود ( ۱۷ درصد)، ۶۸ واحد در گرمسار ( ۱۳ درصد) و ۶۷ واحد دیگر در دامغان ( ۱۳ درصد ) مستقر است .



از کل واحدهاى در حال تولید، صنایع کانى غیرفلزى با ۱۸۲ واحد و ۴۱۸۵ نفر اشتغال در مقام اول و صنایع سلولزى با ۲۱ واحد و اشتغال ۲۰۱ نفر در مقام آخر قرار دارند . در ضمن بیشترین اشتغال مربوط به صنایع نساجى و چرم با تعداد ۴۶۱۲ نفر است .



استان سمنان از نظر تنوع مواد معدنى یکى از مناطق غنى کشور به شمار مى‌آید. این استان در سال ۱۳۶۸ داراى ۶۱ معدن بود که از نظر تعداد بعد از خراسان و تهران و از نظر میزان استخراج ( ۲۴۴۳ هزار تن) در مقام پنجم کشور قرار داشت. براساس اطلاعات مربوط به سال ۱۳۷۰ تعداد معادن در حال بهره‌بردارى استان به ۷۳ فقره با میزان استخراج ۲۶۷۵ هزار تن رسید. معادن فعال استان را زغال‌سنگ، کرومیت، گچ، نمک، سیلیس، سولفات دوسود، دولومیت، ‌ پتاس، خاک‌هاى صنعتى، مس، سرب، روى، بوکسیت، منگنز، گوگرد، فسفات و غیره تشکیل مى‌دهند .


اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

جمعه 20/5/1391 - 20:1 - 0 تشکر 502643

استان سیستان وبلوچستان

موقعیت جغرافیایى و تقسیمات سیاسى استان


استان سیستان و بلوچستان با وسعتى حدود ۵۰۲ ‚ ۱۸۷ کیلومترمربع، ‌ در جنوب شرقى ایران و در مختصات جغرافیایى ۲۵ درجه و ۳ دقیقه تا ۳۱ درجه و ۲۸ دقیقه عرض شمالى و ۵۸ درجه و ۴۷ دقیقه تا ۶۳ درجه و ۱۹ دقیقه طول شرقى واقع شده است. این استان پهناور در سمت شرق با کشور پاکستان ۹۰۰ کیلومتر و با کشور افغانستان ۳۰۰ کیلومتر مرز مشترک دارد؛ در قسمت جنوب با دریاى عمان به طول تقریبى ۲۷۰ کیلومتر مرز آبى دارد و از قسمت شمال و شمال غرب با استان خراسان به طول ۱۹۰ کیلومتر و در قسمت غرب با استان کرمان به طول ۵۸۰ کیلومتر و با استان هرمزگان به طول ۱۶۵ کیلومتر همجوار است . استان سیستان و بلوچستان به لحاظ وسعت از بزرگترین استان‌هاى کشور است و پس از استان خراسان در رتبه دوم قرار دارد. این استان از دو ناحیه سیستان و بلوچستان تشکیل یافته است که از لحاظ طبیعى با یکدیگر کاملاً متفاوتند . ناحیه ٔ سیستان ۸۱۱۷ کیلومترمربع، در قسمت شمالى این استان قرار دارد و حوزه ٔ مسطح و مسدودى است که از آبرفت‌هاى دلتاى قدیمى و فعلى رود هیرمند تشکیل شده است . ناحیه بلوچستان به مساحت ۳۸۵ ‚ ۱۷۹ کیلومترمربع منطقه وسیع کوهستانى است که حد شمالى آن کویر لوت و حد جنوبى آن دریاى عمان است . مرزهاى طولانى آبى و خشکى استان با کشورهاى افغانستان، پاکستان و کشورهاى حوزه خلیج‌فارس، موقعیت ویژه‌اى را به آن بخشیده و سبب ایجاد شرایطى خاص شده است. چندگانگى و تنوع مذهبى، گویش‌هاى مختلف و نمود تعلقات قومى و قبیله‌اى از دیگر ویژگى‌هاى اجتماعى این استان است . براساس آخرین تقسیمات کشورى استان سیستان و بلوچستان در سال ۱۳۷۵ داراى ۷ شهرستان، ۲۹ بخش، ۱۶ شهر، ۹۲ دهستان و ۶۰۳۸ آبادى داراى سکنه بوده است. شهرستان‌هاى آن عبارت‌اند از: ایرانشهر، چابهار، خاش، زابل، زاهدان، سراوان و نیک‌شهر .



جغرافیاى طبیعى و اقلیم استان



در مطالعات زمین‌شناسى، منطقه ٔ شرق ایران را معمولاً به عنوان یک واحد مستقل بررسى مى‌کنند. این منطقه در اواخر دوران سوم زمین‌شناسى در اثر جنبش‌هاى کوه‌زایى از دریا جدا شده و در آن ابتدا رسوبات آهکى از نوع دریایى و سپس رسوباتى با مواد نسبتاً درشت و نرم روى هم انباشته شده است . قسمت جنوبى استان (مکران) یکى از مناطق در حال فرونشستن تدریجى است و دلیل آن نیز ضخامت زیاد رسوبات رس ماسه‌اى دوران سوم است که عمق آن به بیش از یک کیلومتر مى‌رسد. بر همین اساس پوسته ٔ اقیانوس هند با شیب بسیار تندى در زیر این منطقه به داخل زمین فرو مى‌رود که یکى از علت‌هاى بوجود آمدن گِل‌فشان‌ها و چشمه‌هاى آب معدنى فراوان در این منطقه است . ارتفاعات استان سیستان و بلوچستان به دوران سوم و دوم زمین‌شناسى تعلق دارد و سنگ‌هاى آن اغلب آهکى و گچى است. به عقیده زمین‌شناسان، بعضى کوه‌هاى این استان ( مانند آتشفشان تفتان) به اواخر دوران سوم و اوایل دوران چهارم تعلق دارند . ارتفاعات سیستان و بلوچستان، جزو رشته‌کوه‌هاى مرکزى ایران و شامل ناهموارى‌هاى شرق چاله ٔ لوت و ارتفاعات دیواره ٔ شرقى و جنوبى چاله ٔ جازموریان است. این ارتفاعات در همه جا پیوسته نیستند، به طورى که حوضه‌هاى پستى در فواصل این ارتفاعات پدید آمده‌‌اند. پهناى کوهستان‌ها از شمال به جنوب افزایش مى‌یابد و در فاصله ایرانشهر - کوهک به بیشترین حد خود مى‌رسد. این ناهموارى‌ها مشتمل بر کوه‌هاى سیستان و کوه‌هاى بلوچستان است . منطقه سیستان و بلوچستان با توجه به موقعیت جغرافیایى، از یک طرف تحت تأثیر جریان‌هاى جوى متعدد مانند جریان بادى شبه قاره هند و به تبع آن باران‌هاى موسمى اقیانوس هند است و از طرف دیگر تحت تأثیر فشار زیاد عرض‌هاى متوسط قرار دارد که گرماى شدید مهم‌ترین پدیده مشهود اقلیمى آن است. در وضعیت هواشناسى این منطقه بادهاى شدید موسمى، طوفان ‌شن، رگبارهاى سیل‌آسا، رطوبت زیاد و مه صبحگاهى از پدید‌ه‌هاى قابل توجه هستند . این استان تابستان‌هاى گرم و طولانى و زمستان‌هاى کوتاه دارد. از آنجا که حداقل دما ندرتاً به صفر درجه سانتى‌گراد مى‌رسد، رویش گیاه در اراضى آبى تقریباً در تمام طول سال ادامه دارد. عمده ٔ بارندگى در زمستان صورت مى‌گیرد. این ناحیه دو فصل متمایز زمستان با درجه حرارت معتدل و خنک در ماه‌هاى آذر، دى و بهمن و تابستان گرم در بقیه فصل‌هاى سال دارد . در تمام شهرهاى استان حداکثر دماى سالانه، بالاى ۴۰ درجه سانتى‌گراد گزارش شده است. این مقدار در ماه تیر، در ایرانشهر به ۵۱ درجه بالاى صفر مى‌رسد. کم‌ترین حد دماى استان در ماه‌هاى آذر و دى ثبت شده است. میانگین حداقل دماى سردترین ماه سال بین حدود ۱۲ تا ۱۳ درجه سانتى‌گراد متغیر است. سردترین شهر استان، زاهدان و گرم‌ترین شهر آن ایرانشهر است. اختلاف و نوسان دماى بین زمستان و تابستان و حتى در یک شبانه‌روز بسیار بالا است، ولى حداقل مطلق دما به ندرت به صفر درجه مى‌رسد. نواحى ساحلى دریاى عمان به علت رطوبت ناشى از مجاورت با دریا، تا حدودى از این امر مستثنى است و آب و هواى گرم آن با رطوبت بیشترى همراه است. به علت بالا بودن متوسط دما و وزش بادهاى موسمى، میزان تبخیر در این استان زیاد است و به طور متوسط ۴ میلى‌متر در روز گزارش شده است . بارندگى عمدتاً در ماه‌هاى زمستان صورت مى‌گیرد. به طور متوسط در هفت ماه از سال در این ناحیه اثرى از باران مشاهده نمى‌شود. میزان بارندگى از طرف شرق به غرب استان افزایش مى‌یابد. متوسط سالیانه بارندگى آن حدود ۷۰ میلى‌متر و بسیار نامنظم است. بیش‌ترین نزولات جوى، ‌ در شهرستان‌هاى خاش و زاهدان و متوسط سالانه آن ۱۲۰ میلى‌متر است. کم‌ترین مقدار بارندگى در شهرستان زابل روى مى‌دهد و متوسط سالانه آن ۵۱ میلى‌متر است . میزان متوسط رطوبت نسبى در سواحل دریاى عمان، حدود ۷۰ تا ۸۰ درصد در دى ماه است. در تابستان مقدار رطوبت نسبى کاهش مى‌یابد، ولى کرانه‌هاى غربى بلوچستان به علت نزدیکى به اقیانوس هند در تابستان نیز رطوبت نسبتاً بالایى دارد . استان سیستان و بلوچستان از جهت‌هاى مختلف در معرض بادهاى موسمى و فصلى است که اهم آنها عبارتند از : - باد ۱۲۰ روزه ( لَوار) : این باد در واقع، دنباله ٔ بادهاى موسمى اقیانوس هند است که در ناحیه سیستان، با جهت شمال شرقى - جنوب غربى مى‌وزد. اختلاف فشار هوا بین کوهستان‌هاى افغانستان و دشت سیستان نیز عامل تشدید‌کننده ٔ این جریان هواست. زمان وزش این باد، از اوایل خرداد تا پایان شهریور ماه است. سرعت آن به ۱۰ تا ۱۲۰ کیلومتر در ساعت نیز مى‌رسد، این باد، باعث انتقال ماسه‌هاى بادى، فرسایش خاک، پر شدن نهرها و کانال‌هاى آب‌رسانى و موجب تعدیل درجه حرارت در فصل تابستان مى‌شود . - باد قوس : این باد در آذرماه همراه بارندگى اندکى مى‌وزد . - باد هفتم (گاوکش) : باد زمستانى بسیار سرد است، به طورى که در بعضى سال‌ها موجب خسارت‌هاى جانى و مالى در منطقه مى‌‌گردد . - باد نم‌بى یا باد جنوب :‌ این باد در تمام طول سال از سمت جنوب مى‌وزد و مقدار زیادى از بخار آب دریاى عمان را همراه دارد که براى کشاورزى بسیار مفید است . - باد هوشاک : این باد سوزان در تابستان مى‌وزد و به محصولات کشاورزى، ‌ به ویژه درختان خرما آسیب بسیار مى‌زند . - بادهاى مرطوب و موسمى اقیانوس هند : این بادها در تابستان از جنوب شرقى بلوچستان مى‌وزند و سبب باران‌هاى تندى مى‌شوند . - باد شمال یا گوریچ : جهت وزش این باد از شمال به جنوب است که در تابستان موجب اعتدال هوا و در زمستان موجب سردى آن مى‌شود . - باد جنوب غربى یا گرد : جهت وزش این باد، ‌ از جنوب غربى به طرف شمال شرقى و زمان وزش آن، اواخر بهار و تابستان است که معمولاً با گرد و خاک و طوفان توأم است . با توجه به عوامل آب و هوایى یاد شده، مناطق ایرانشهر، زابل و باهوکلات داراى آب و هواى بیابانى، ناحیه ٔ زاهدان داراى اقلیم نزدیک به بیابانى و ناحیه ٔ کوهستانى بم‌پشت در جنوب سراوان و امتداد آن به طرف شرق تا کوه‌هاى بشاگرد داراى آب و هواى نیمه‌بیابانى معتدل است. اقلیم ارتفاعات و فلات‌هاى مرتفع و کم‌وسعت میان آنها، نیمه‌بیابانى با زمستان‌هاى سرد است . ناحیه خاش، خوش آب و هواترین منطقه استان به شمار مى‌رود، زیرا ارتفاع آن نسبت به سایر شهرستان‌هاى استان بیش‌تر است و مرتفع‌ترین قله ٔ بلوچستان - تفتان - در نزدیک و در سمت شمال آن قرار گرفته است. این ناحیه از بارندگى نسبتاً زیادى نیز برخوردار است. تغییرات و نوسانات دماى آن در فصل‌هاى مختلف چندان زیاد نیست و پوشش گیاهى آن نیز در اطراف کوه‌هاى تفتان نسبتاً غنى است . علاوه بر ناحیه ٔ خاش، ‌ بندر چهابهار نیز به دلیل نزدیکى به مدار رأس‌السرطان و منطقه استوایى، آب و هواى بهارى دارد. تغییرات دمایى در فصول مختلف آن کم است و فصل تابستانِ آن چندان محسوس نیست، بدین جهت برگ‌ریزان پاییزى کمتر به چشم مى‌خورد و درختان در تمام طول سال سبزینگى خود را از دست نمى‌دهند. سرسبزى درختان در فصول مختلف موجب شده است که فصول چهارگانه را به فصل بهار تشبیه کنند و چون چهار فصل آن همواره حالت بهار دارد به «چهاربهار» معروف شده و به تدریج به چابهار تبدیل شده است. این دو منطقه در استان سیستان و بلوچستان (خاش و چابهار) از خوش آب و هواترین و زیباترین مناطق استان مى‌باشند و براى استفاده‌هاى جهانگردى به ویژه در فصول پاییز و زمستان و حتى بهار بسیار مناسب‌اند .


از آنجا که استان سیستان و بلوچستان به لحاظ خصوصیات طبیعى و پیشینه ٔ تاریخى و ترکیب قومى از دو منطقه کاملاً متمایز «سیستان» و «بلوچستان» تشکیل شده است .

اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

پنج شنبه 9/6/1391 - 21:59 - 0 تشکر 535509



استان فارس ( ۲ )




وضعیت اجتماعى و اقتصادى استان



براساس سرشمارى عمومى نفوس و مسکن سال ۱۳۷۵ استان فارس ۰۳۶ ‚ ۸۱۷ ‚ ۳ نفر جمعیت داشته است که از این تعداد ۵۶/۷ درصد برابر ۱۱۹ ‚ ۱۶۳ ‚ ۲ در نقاط شهرى و ۴۱/۹ درصد برابر ۹۱۳ ‚ ۵۹۸ ‚ ۱ نفر در نقاط روستایى ساکن بوده‌اند. در حدود ۱/۴ درصد از جمعیت استان که جمعیتى معادل ۰۰۴ ‚ ۵۵ نفر را در بر مى‌گیرد، غیرساکن (عشایر کوچرو و رمه‌گردان) گزارش شده است .



به استناد همین آمارگیرى، از کل جمعیت استان در حدود یک میلیون و ششصد و چهل هزار نفر مرد و یک میلیون و هشتصد و هفتاد و شش نفر دیگر زن بوده‌اند که نسبت جنسى آن معادل ۱۰۳/۴ نفر است. تعداد خانوارهاى استان در سال ۱۳۷۵ برابر ۲۲۹ ‚ ۷۵۵ خانوار بوده است که تعداد ۲۷۲ ‚ ۴۴۸ خانوار آن به مناطق شهرى و ۱۴۹ ‚ ۲۹۷ خانوار آن به مناطق روستایى تعلق داشته و ۹۸۰۸ خانوار دیگر نیز جمعیت غیرساکن بوده‌اند. به استناد همین اطلاعات، متوسط بعد خانوار در کل استان ۵ نفر، در مناطق شهرى ۴/۸ ، در مناطق روستایى ۵/۴ و در بین جمعیت غیرساکن ۵/۶ نفر بوده است .



تراکم نسبى جمعیت استان ۳۸/۷ نفر در هر کیلومتر است که با توجه به ۳۳/۹ نفر شاخص ملى، ۵/۲ نفر بیشتر نشان مى‌دهد .



توزیع جمعیت شهرى استان در ۴۸ شهر، نشانگر گسترش قابل توجه شهرنشینى در محدوده ٔ استان است، ولى هنوز هم در مناطقى از استان، جمعیت عشایرى همچنان با کوچ‌نشینى زندگى مى‌‌کنند. مهمترین ایلات عشایرى استان که بخشى از جمعیت آن هنوز هم اسکان نیافته‌اند، ایل قشقایى، و نیز ایلات خمسه، ممسنى و کهگیلویه هستند که اجمالى از وضعیت اجتماعى آنان در زیر مورد اشاره قرار مى‌گیرد :



ایل قشقایى : درباره ٔ ‌ منشأ این ایل، نظرات متفاوت وجود دارد. قشقایى‌ها مهم‌ترین ایل کوچنده منطقه ٔ ‌ فارس محسوب مى‌شوند و مشتمل بر دوازده طایفه‌اند. بعضى از صاحب‌نظران، قشقایى‌ها را از مغول‌هایى مى‌دانند که در زمان سلطنت چنگیزخان از ترکستان مهاجرت کرده و در زمان نادرشاه در فارس سکنى گزیده‌اند. بدون هیچ ادعایى و به احتمال قوى، ‌ قشقایى‌ها دنباله قبیله‌اى قدیمى در ترکیه ٔ آسیایى (شرق ترکیه) به نام قبیله ٔ خلج هستند که در عراق عجم در جنوب ساوه سکونت داشتند. بخشى از این ایل بزرگ به قسمت‌هاى مختلف تقسیم و در منطقه ٔ ‌ فارس پخش شدند. به همین دلیل، نام «قشقایی» که در زبان ترکى به معنى «فرارى یا فرار کرده» است، به آن‌ها اطلاق مى‌شود. دلیل این مدعا، تیره‌اى از ایل قشقایى است که در شمال منطقه ٔ فارس مستقر شده و در بلوک قونقرى، آبادى‌نشین شده است. این تیره به نام قدیمى «خلج» معروف است و گویش‌ ترکى خود را نیز حفظ کرده است .



ایلات خمسه سه ایل بزرگ ترک‌زبان به نام‌هاى اینالو، بهارلو و نفر هستند، یک ایل عرب زبان شامل دو طایفه عرب جیاره و عرب شیبانى و یک ایل فارسى زبان موسوم به باصرى را در بر مى‌گیرند. از ترکیب این پنج ایل، ایلات خمسه شکل گرفته است. نحوه ٔ زندگى آن‌ها ساده است و ییلاق و قشلاق آنها از جنوب آباده و مرودشت تا فسا را در بر مى‌گیرد. از میان این ایلات، ایل بهارلو یکجانشین شده‌اند و در کناره‌هاى رود داراب زندگى مى‌کنند .



ایلات ممسنى از چهار طایفه ٔ تکش، جاویدى، دشمن‌زیارى و رستم تشکیل شده‌اند. قلمرو این ایلات از کهگیلویه در شمال تا کازرون در جنوب گسترده است. نحوه ٔ زندگى آنان ساده و تابع معیشت عشایرى است .



ایلات کهگیلویه از طوایف کهگیلویه‌اند و به سه ایل آقاجرى، بادى و جاکى تقسیم مى‌شوند . قلمرو این ایلات از کهگیلویه در شمال غربى فارس تا مناطق گرمسیر گسترده است. یکى از تیره‌هاى بزرگ جاکى، ایل بویراحمدى است که به زبان لرى تکلم مى‌کنند و قلمرو آن‌ها نواحى شمال شهرستان ممسنى است که با ایلات ممسنى نیز در ارتباط هستند .



استان فارس سهمى عمده در بخش‌هاى اقتصادى کشور به ویژه کشاورزى و صنعت دارد. طبق گزارش آمارنامه ٔ کشاورزى، این استان با ۰۵۹ ‚ ۰۲۵ ‚ ۱ هکتار سطح زیر کشت پس از استان‌هاى آذربایجان شرقى و خراسان، رتبه ٔ سوم را در کل کشور دارد. براساس همین آمارنامه، این استان با ۱۲/۵۹ درصد تولید گندم رتبه ٔ دوم را در کشور دارد .



در بخش صنعت، استان فارس پس از استان‌هاى تهران، مازندران، اصفهان، مرکزى و خراسان داراى مقام ششم در کشور است .



ترکیب صنعتى استان عمدتاً از صنایع الکترونیکى، شیمیایى، ریسندگى، بافندگى و صنایع غذایى تشکیل شده است. بیشترین سهم صنایع الکترونیکى به کارخانه‌هاى مخابراتى ایران (کُما) تعلق دارد که از سال ۱۳۴۸ در این استان شروع به تولید کرده است .



کارخانه لاستیک‌سازى دنا (بریجستون) یکى از چهار تولیدکننده ٔ بزرگ لاستیک‌سازى ایران، در این استان قرار گرفته است. در زمینه ٔ صنایع ریسندگى، بافندگى و چرم‌سازى، این استان با ۵۰ کارگاه بزرگ و کوچک، سهمى عمده در تولید محصولات نساجى و فرشبافى دارد. همراه با تولید محصولات کشاورزى، صنایع غذایى نیز که یکى از نیازهاى مبرم کشور است، رشدى چشمگیر یافته است . براساس اطلاعات موجود، بیش از ۲۰۰ واحد صنایع غذایى در این استان فعالیت دارند که تولید مواد غذایى نظیر روغن، ‌ قند، ‌ شکر، گوشت و ... را برعهده دارند .



پالایشگاه شیراز از سال ۱۳۵۲ آغاز به کار کرده و فرآورده‌هایى مانند گاز مایع، بنزین معمولى، بنزین سوپر و ... را تولید مى‌کند. در سال‌هاى اخیر صنعت پتروشیمى استان نیز توسعه ٔ قابل توجهى یافته است .



بررسى وضعیت کشاورزى و صنعتى استان گویاى آن است که این منطقه پتانسیل بالایى از نظر تولید محصولات کشاورزى و صنعتى دارد که با اندکى توجه مى‌تواند به رونق اقتصادى بیش از پیش استان منجر شود .




مدیر تا لار همسفران وزیرتا لارها


آن گاه که مغرور به زندگانی دنیا شدی ،
هوشیار باش که شیطان ، در فریب توست.


فاطر/6-5

اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

پنج شنبه 9/6/1391 - 22:2 - 0 تشکر 535512



استان فارس ( ۲ )




وضعیت اجتماعى و اقتصادى استان


براساس سرشمارى عمومى نفوس و مسکن سال ۱۳۷۵ استان فارس ۰۳۶ ‚ ۸۱۷ ‚ ۳ نفر جمعیت داشته است که از این تعداد ۵۶/۷ درصد برابر ۱۱۹ ‚ ۱۶۳ ‚ ۲ در نقاط شهرى و ۴۱/۹ درصد برابر ۹۱۳ ‚ ۵۹۸ ‚ ۱ نفر در نقاط روستایى ساکن بوده‌اند. در حدود ۱/۴ درصد از جمعیت استان که جمعیتى معادل ۰۰۴ ‚ ۵۵ نفر را در بر مى‌گیرد، غیرساکن (عشایر کوچرو و رمه‌گردان) گزارش شده است .



به استناد همین آمارگیرى، از کل جمعیت استان در حدود یک میلیون و ششصد و چهل هزار نفر مرد و یک میلیون و هشتصد و هفتاد و شش نفر دیگر زن بوده‌اند که نسبت جنسى آن معادل ۱۰۳/۴ نفر است. تعداد خانوارهاى استان در سال ۱۳۷۵ برابر ۲۲۹ ‚ ۷۵۵ خانوار بوده است که تعداد ۲۷۲ ‚ ۴۴۸ خانوار آن به مناطق شهرى و ۱۴۹ ‚ ۲۹۷ خانوار آن به مناطق روستایى تعلق داشته و ۹۸۰۸ خانوار دیگر نیز جمعیت غیرساکن بوده‌اند. به استناد همین اطلاعات، متوسط بعد خانوار در کل استان ۵ نفر، در مناطق شهرى ۴/۸ ، در مناطق روستایى ۵/۴ و در بین جمعیت غیرساکن ۵/۶ نفر بوده است .


تراکم نسبى جمعیت استان ۳۸/۷ نفر در هر کیلومتر است که با توجه به ۳۳/۹ نفر شاخص ملى، ۵/۲ نفر بیشتر نشان مى‌دهد .


توزیع جمعیت شهرى استان در ۴۸ شهر، نشانگر گسترش قابل توجه شهرنشینى در محدوده ٔ استان است، ولى هنوز هم در مناطقى از استان، جمعیت عشایرى همچنان با کوچ‌نشینى زندگى مى‌‌کنند. مهمترین ایلات عشایرى استان که بخشى از جمعیت آن هنوز هم اسکان نیافته‌اند، ایل قشقایى، و نیز ایلات خمسه، ممسنى و کهگیلویه هستند که اجمالى از وضعیت اجتماعى آنان در زیر مورد اشاره قرار مى‌گیرد :


ایل قشقایى : درباره ٔ ‌ منشأ این ایل، نظرات متفاوت وجود دارد. قشقایى‌ها مهم‌ترین ایل کوچنده منطقه ٔ ‌ فارس محسوب مى‌شوند و مشتمل بر دوازده طایفه‌اند. بعضى از صاحب‌نظران، قشقایى‌ها را از مغول‌هایى مى‌دانند که در زمان سلطنت چنگیزخان از ترکستان مهاجرت کرده و در زمان نادرشاه در فارس سکنى گزیده‌اند. بدون هیچ ادعایى و به احتمال قوى، ‌ قشقایى‌ها دنباله قبیله‌اى قدیمى در ترکیه ٔ آسیایى (شرق ترکیه) به نام قبیله ٔ خلج هستند که در عراق عجم در جنوب ساوه سکونت داشتند. بخشى از این ایل بزرگ به قسمت‌هاى مختلف تقسیم و در منطقه ٔ ‌ فارس پخش شدند. به همین دلیل، نام «قشقایی» که در زبان ترکى به معنى «فرارى یا فرار کرده» است، به آن‌ها اطلاق مى‌شود. دلیل این مدعا، تیره‌اى از ایل قشقایى است که در شمال منطقه ٔ فارس مستقر شده و در بلوک قونقرى، آبادى‌نشین شده است. این تیره به نام قدیمى «خلج» معروف است و گویش‌ ترکى خود را نیز حفظ کرده است .


ایلات خمسه سه ایل بزرگ ترک‌زبان به نام‌هاى اینالو، بهارلو و نفر هستند، یک ایل عرب زبان شامل دو طایفه عرب جیاره و عرب شیبانى و یک ایل فارسى زبان موسوم به باصرى را در بر مى‌گیرند. از ترکیب این پنج ایل، ایلات خمسه شکل گرفته است. نحوه ٔ زندگى آن‌ها ساده است و ییلاق و قشلاق آنها از جنوب آباده و مرودشت تا فسا را در بر مى‌گیرد. از میان این ایلات، ایل بهارلو یکجانشین شده‌اند و در کناره‌هاى رود داراب زندگى مى‌کنند .


ایلات ممسنى از چهار طایفه ٔ تکش، جاویدى، دشمن‌زیارى و رستم تشکیل شده‌اند. قلمرو این ایلات از کهگیلویه در شمال تا کازرون در جنوب گسترده است. نحوه ٔ زندگى آنان ساده و تابع معیشت عشایرى است .


ایلات کهگیلویه از طوایف کهگیلویه‌اند و به سه ایل آقاجرى، بادى و جاکى تقسیم مى‌شوند . قلمرو این ایلات از کهگیلویه در شمال غربى فارس تا مناطق گرمسیر گسترده است. یکى از تیره‌هاى بزرگ جاکى، ایل بویراحمدى است که به زبان لرى تکلم مى‌کنند و قلمرو آن‌ها نواحى شمال شهرستان ممسنى است که با ایلات ممسنى نیز در ارتباط هستند .


استان فارس سهمى عمده در بخش‌هاى اقتصادى کشور به ویژه کشاورزى و صنعت دارد. طبق گزارش آمارنامه ٔ کشاورزى، این استان با ۰۵۹ ‚ ۰۲۵ ‚ ۱ هکتار سطح زیر کشت پس از استان‌هاى آذربایجان شرقى و خراسان، رتبه ٔ سوم را در کل کشور دارد. براساس همین آمارنامه، این استان با ۱۲/۵۹ درصد تولید گندم رتبه ٔ دوم را در کشور دارد .


در بخش صنعت، استان فارس پس از استان‌هاى تهران، مازندران، اصفهان، مرکزى و خراسان داراى مقام ششم در کشور است .


ترکیب صنعتى استان عمدتاً از صنایع الکترونیکى، شیمیایى، ریسندگى، بافندگى و صنایع غذایى تشکیل شده است. بیشترین سهم صنایع الکترونیکى به کارخانه‌هاى مخابراتى ایران (کُما) تعلق دارد که از سال ۱۳۴۸ در این استان شروع به تولید کرده است .


کارخانه لاستیک‌سازى دنا (بریجستون) یکى از چهار تولیدکننده ٔ بزرگ لاستیک‌سازى ایران، در این استان قرار گرفته است. در زمینه ٔ صنایع ریسندگى، بافندگى و چرم‌سازى، این استان با ۵۰ کارگاه بزرگ و کوچک، سهمى عمده در تولید محصولات نساجى و فرشبافى دارد. همراه با تولید محصولات کشاورزى، صنایع غذایى نیز که یکى از نیازهاى مبرم کشور است، رشدى چشمگیر یافته است . براساس اطلاعات موجود، بیش از ۲۰۰ واحد صنایع غذایى در این استان فعالیت دارند که تولید مواد غذایى نظیر روغن، ‌ قند، ‌ شکر، گوشت و ... را برعهده دارند .


پالایشگاه شیراز از سال ۱۳۵۲ آغاز به کار کرده و فرآورده‌هایى مانند گاز مایع، بنزین معمولى، بنزین سوپر و ... را تولید مى‌کند. در سال‌هاى اخیر صنعت پتروشیمى استان نیز توسعه ٔ قابل توجهى یافته است .


بررسى وضعیت کشاورزى و صنعتى استان گویاى آن است که این منطقه پتانسیل بالایى از نظر تولید محصولات کشاورزى و صنعتى دارد که با اندکى توجه مى‌تواند به رونق اقتصادى بیش از پیش استان منجر شود .


اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

پنج شنبه 9/6/1391 - 22:3 - 0 تشکر 535513

استان قزوین



موقعیت جغرافیایى و تقسیمات سیاسى استان




استان قزوین از شمال به استان گیلان، از جنوب به استان مرکزى، از مشرق به استان تهران و از مغرب به استان زنجان و همدان محدود است و ۱۳۰۴ متر از سطح دریا ارتفاع دارد .



استان قزوین با توجه به موقعیت جغرافیایى خود، مانند پلى، پایتخت کشور را به مناطق شمالى و غربى و کشورهاى قفقاز و اروپا متصل مى‌کند و به دلیل موقعیت مناسب، ضمن توسعه ٔ کشاورزى، ‌ صنعتى و خدماتى به یکى از قطب‌هاى مهم توسعه ٔ کشور تبدیل شده است .



شهر قزوین تا سال ۱۳۷۵ جزو محدوده ٔ سیاسى - ادارى استان تهران بود. در این سال، این شهر از استان تهران جدا شد و همراه با شهرستان تاکستان از استان زنجان، به عنوان استان قزوین در تقسیمات کشورى جاى گرفت. این استان، براساس آخرین تقسیمات کشورى، داراى ۲ شهرستان، ۱۰ بخش، ۱۲ شهر، ۳۷ دهستان و ۹۳۶ آبادى داراى سکنه است و شهرستان‌هاى قزوین و تاکستان مجموع شهرستان‌هاى آن را تشکیل مى‌دهند .




جغرافیاى طبیعى و اقلیم استان



استان قزوین به دو ناحیه ٔ کوهستانى و دشتى تقسیم مى‌شود. منطقه ٔ کوهستانى آن در شمال استان قرار دارد و دهستان‌‌هاى الموت، رودبار و قسمتى از کوهپایه ٔ اقبال و پشگلدره را در بر مى‌گیرد. در همین ناحیه، بخشى از رشته‌کوه البرز از بخش شمال غربى و از استان گیلان به طرف جنوب غربى در داخل استان قزوین کشیده شده است. سیالان و الموت دو قله از قله‌هاى معروف کوهستان‌هاى بخش غربى البرز مى‌باشند .

دره‌هاى البرز در دامنه‌هاى خشکِ جنوبى، به‌ویژه در ناحیه ٔ ‌ قزوین، باریک و کم‌عرض هستند و با دیواره‌هاى پرشیب کشیده شده‌اند. آبادترین و پرجمعیت‌‌ترین دره‌هاى آن، دره ٔ شاهرود و دره‌هاى دو شاخه ٔ معروف آن، رود طالقان و رود الموت‌اند که آب دامنه‌هاى البرز جنوبى را به سفیدرود مى‌رسانند. دره و رودخانه ٔ ‌ شاهرود کوه‌هاى میان دره ٔ چالوس و سفیدرود را از شرق به غرب شکافته و آن را به دو قسمت شمالى و جنوبى تقسیم کرده‌اند. کوه‌هاى طالقان، ‌ سیالان، الموت و تخت‌سلیمان در غرب الموت (با ارتفاع ۴۴۰۰ متر) در ساحل چپ سفیدرود، با قله ٔ دلفج (با ارتفاع ۲۷۷۰ متر) که از قله‌هاى قدیمى آتشفشانى است، اتصال یافته‌اند. در جنوب شاهرود، کوه‌هاى زیاران، سبزپوش، خزران و ... قرار دارند که از زمان‌هاى پیشین مسیرهاى پیاده ٔ ‌ شمالى - جنوبى قزوین بوده‌‌اند که بعضى از آن‌ها در امتداد دره‌ها تا ساحل دریاى مازندران ( خزر) امتداد یافته‌اند و گردنه‌هاى معروف سلمبار و الوچشمه را پدید آورده‌‌اند. این راه‌ها ناحیه ٔ دشت قزوین را به غرب مازندران و شرق گیلان متصل ‌کرده‌اند. در ناحیه ٔ غربى دشت قزوین یک رشته ارتفاعات موازى به نام « چرگر» قرار دارد که از جانب شمال به جنوب کشیده شده و استان قزوین را از استان زنجان و خمسه جدا مى‌کند. این ارتفاعات در حدفاصل نواحى سلطانیه و تارم قرار دارند. در قسمت جنوب این استان، چند رشته از ارتفاعات به موازات هم قرار گرفته‌اند که به نام «رامند» معروف هستند .


ارتفاعات مزبور در جنوب شرقى دهستان زهرا قرار دارند. این ارتفاعات در قسمت جنوب غربى با کوه‌هاى خرقان و درگزین استان همدان پیوند دارند. استان قزوین از جانب غربى، ‌ بدون هیچ مانعى، به جلگه ٔ ساوجبلاغ که در حال حاضر جزو محدوده ٔ استان تهران است و کوه طالقان آن را از استان قزوین جدا کرده است، منتهى مى‌شود .


آب و هواى ناحیه ٔ ‌ شمالى استان قزوین کوهستانى است. این ناحیه، زمستان‌هاى سرد و پربرف و تابستان‌هاى معتدل دارد. نواحى دشتى استان قزوین داراى زمستان‌هاى سرد و تابستان‌هاى گرم و خشک است. میانگین دماى سالانه ٔ آن ۱۳/۲ درجه ٔ سانتى‌گراد و میانگین بارندگى سالانه ٔ آن ۳۰۴/۴ میلى‌متر است .




جغرافیاى تاریخى استان



براساس اسناد و مدارک موجود، ‌ قدمت و سابقه ٔ تاریخى منطقه ٔ ‌ قزوین به دوران حکومت مادها، در قرن نهم پیش از میلاد، مى‌رسد. در آن زمان، ناحیه ٔ ‌ کوهستانى جنوب و جنوب غربى قزوین جزئى از قلمرو مادها به شمار مى‌‌رفت که همواره مورد تاخت و تاز اقوام و قبایل مختلف، از جمله اقوام دیالمه ٔ طبرستان، قرار داشت .


بررسیِ آثار و ابزار به‌دست آمده از تپه ٔ سگزآباد در بخش بوئین‌زهرا، نشان مى‌دهد که این منطقه در هزاره‌هاى چهارم و پنجم پیش از میلاد، زیستگاه جماعت‌هاى انسانى بوده است .



اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

پنج شنبه 9/6/1391 - 22:4 - 0 تشکر 535514




استان قزوین ( ۲ )





وضعیت اجتماعى و اقتصادى استان




در آبان‌ماه ۱۳۷۵ ، جمعیت استان قزوین ۲۵۷ ‚ ۹۶۸ نفر بوده است که از این تعداد ۵۷/۱۱ درصد در نقاط شهرى و ۴۲/۸۹ درصد در نقاط روستایى سکونت داشته‌اند. در سال مذکور، از ۲۵۷ ‚ ۹۶۸ نفر جمعیت استان، ۱۱۴ ‚ ۴۹۱ نفر مرد و ۱۴۳ ‚ ۴۸۷ نفر زن بوده‌‌اند. در همین سال، نسبت جنسى جمعیت آن برابر ۱۰۱ بوده است. به عبارت دیگر، در این استان در مقابل هر ۱۰۰ نفر زن، ۱۰۱ نفر مرد وجود داشته است . این نسبت براى کودکان کم‌تر از یک سال ۱۰۷ ، و براى بزرگسالان ( ۶۵ سال و بالاتر) ۱۱۴ بوده است. از جمعیت این استان، ۴۰/۳۷ درصد در گروه سنى کم‌تر از ۱۵ سال، ۵۵/۴۶ درصد در گروه سنى ۶۴-۱۵ سال و ۴/۱۷ درصد در گروه سنى ۶۵ سال و بالاتر قرار داشته‌اند و سن بقیه ٔ افراد نیز نامعلوم بوده است .


در آبان‌ماه ۱۳۷۵ ، از جمعیت استان ۹۹/۷۴ درصد را مسلمانان تشکیل مى‌داده‌اند. این نسبت در نقاط شهرى ۹۹/۶۶ درصد، ‌ و در نقاط روستایى ۹۹/۸۳ درصد بوده است .


در فاصله ٔ سال‌هاى ۱۳۷۵-۱۳۶۵ حدود ۷۶۱ ‚ ۱۵۸ نفر به استان وارد یا در داخل آن جابه‌جا شده‌اند. محل اقامت قبلى ۲۹/۳۹ درصد مهاجران از سایر استان‌ها و ۱۲/۳۸ درصد در شهرها و روستاهاى دیگر استان محل سرشمارى و ۵۶/۷۹ درصد در شهر یا آبادى دیگرى از استان قزوین بوده است. محل اقامت قبلى بقیه ٔ افراد، خارج از کشور یا اظهار نشده بوده است .


بیش‌ترین تعداد مهاجران وارد شده و یا جابه‌جا شده، اعم از نقاط شهرى و نقاط روستایى، مربوط به یک سال قبل از سرشمارى است، این نسبت براى نقاط شهرى ۱۳/۹۲ درصد، و براى نقاط روستایى ۲۰/۸۹ درصد بوده است .



در آبان‌ماه ۱۳۷۵ ، از ۶۱۵ ‚ ۸۴۳ نفر جمعیت ۶ سال و بالاتر استان، ۸۱/۴۱ درصد باسواد بوده‌اند. در همین سال، از جمعیت ۶ تا ۲۴ سال استان، ۶۶/۷۵ درصد در حال تحصیل بوده‌اند. این نسبت در نقاط شهرى ۷۵/۵۵ درصد و در نقاط روستایى ۶۲/۶۱ درصد بوده است. در این استان، ۹۴/۳۱ درصد از کودکان، ۸۶/۸۱ درصد از نوجوانان و ۳۵/۳۹ درصد از جوانان به تحصیل اشتغال داشته‌اند .



در آبان‌ماه ۱۳۷۵ ، در این استان، افراد شاغل و بیکار (جویاى کار)، در مجموع، ۳۳/۲۰ درصد از جمعیت ۱۰ سال و بالاتر را تشکیل مى‌داده‌اند. بررسى گروه‌هاى عمده ٔ فعالیت در سال ۱۳۷۵ ، نشانگر آن است که بیش‌‌ترین تعداد فعالان با ۳۷/۲۱ درصد اختصاص به گروه عمده ٔ خدمات دارد. بخش کشاورزى ۲۷ درصد و بخش صنعت ۳۳/۹۵ درصد از فعالان ده سال و بالاتر استان را به خود اختصاص داده‌اند. فعالیت ۱/۸۳ درصد از جمعیت ده ‌سال و بالاتر استان، ‌ نامشخص ذکر شده است .



استان قزوین به لحاظ اجتماعى، ترکیب قومى متنوعى دارد. مهم‌ترین عشایر استان به لحاظ وابستگى‌هاى قومى عبارت‌اند از :


- لرها و کردها : این گروه‌ها به احتمال زیاد در زمان شاه‌عباس به این منطقه کوچ داده شده‌اند. طایفه‌‌هاى کرد در نواحى طارم، قاقزان، ‌ دودانگه، رودبار الموت، بشاریات و پشگلدره زندگى مى‌کنند و تا این اواخر، زندگى چادرنشینى داشته و ییلاق و قشلاق مى‌کرده‌اند. تقریباً همه ٔ ‌ این طایفه‌ها اسکان یافته‌اند؛ ولى برخى از خانوارها، میان ناحیه ٔ ییلاقى قاقزان و اطراف جاده ٔ قزوین - رشت و دامنه‌هاى البرز و قسمت قشلاقی؛ یعنى ناحیه ٔ طارم، کناره‌هاى رودخانه ٔ شاهرود و ناحیه ٔ عمارلو هنوز زندگى کوچ‌نشینى دارند و رمه‌گردانى مى‌کنند. طایفه‌هاى معروف کرد ساکن در استان قزوین عبارت‌اند از : چگنى، غیاثوند، کاکاوند، رشوند، مافى، بهتویى، جلیلوند، باجلان و کرمانی .


- شاهسون‌ها : شاهسون‌‌ها از ایل‌هایى هستند که در محدوده ٔ استان قزوین زندگى مى‌کنند . براساس نوشته‌هاى اغلب مورخان، ایل‌هاى شاهسون در زمان شاه‌عباس صفوى به منظور مقابله با شورش طایفه‌هاى قزلباش سازماندهى شده‌اند. طایفه‌هاى مختلف شاهسون در استان قزوین شامل بغدادى‌ها و اینانلوها مى‌باشند و بیش‌تر آن‌ها، در نواحى رامند، زهرا، خرقان و افشاریه یکجانشین شده‌اند و به کار دامپرورى و کشاورزى اشتغال یافته‌اند. تعداد معدودى از شاهسون‌ها در محدوده‌اى میان کوه‌هاى خرقان و نواحى بزینه‌رود و کوه شاه‌کولکِ خمسه از یک طرف، و دهستان‌هاى زهرا، رامند و نواحى ساوه در استان مرکزى و استان قم ییلاق و قشلاق مى‌کنند .


- مراغى‌ها یا کله‌بزى‌ها : علاوه بر طایفه‌هاى یادشده، در استان قزوین، و به ویژه در منطقه ٔ رودبار، گروهى مشهور به «مراغی» یا «کله‌بزی» نیز زندگى مى‌کنند که گویش، نوع پوشش، آداب و رسوم و وابستگى قومى آنان بسیار جالب‌‌توجه و درخور توجه ویژه است. در زیر به خصوصیات این گروه اجتماعى به اجمال اشاره مى‌کنیم :



درباره ٔ ‌ اصل و تبار این گروه، تاکنون هیچ‌گونه تحقیق و بررسى علمى صورت نگرفته است . پژوهش‌هاى پراکنده‌اى که درباره ٔ این قوم انجام شده‌اند همگى بر آن‌‌اند که این مردم پس از فتح مراغه به دست سپاهیان اسلام در ۱۲۰۰ سال پیش، مراغه را رها کرده و به این منطقه مهاجرت کرده‌اند و به همین دلیل نیز به مراغى‌ها معروف هستند. این گروه، خارج از مناسبات قومى خود، به «پشه‌ای » نیز معروف هستند که وجه تسمیه ٔ آن نیز مشخص نیست. این گروه بیش‌تر در منطقه ٔ رودبار الموت اسکان دارند و بیش‌تر به کار کشاورزى مى‌پردازند .



اما در مورد وجه تسمیه ٔ «کله‌بزى‌ها» روایت است که گویا وقتى یکى از بزرگان مراغى‌ها به ناحیه ٔ رودبار سفر مى‌کند و ریش سفیدانِ مراغى با یک کل بز به پیشواز او مى‌روند، آن شخص به همراهان خود مى‌گوید : «کل‌بزى‌ها آمدند.» از آن تاریخ به بعد، مراغى‌ها به کله‌بزى‌ها نیز معروف شده‌اند .



استان قزوین یکى از مراکز مهم کشاورزى، صنعتى و تجارى کشور است. دشت قزوین که یکى از مناطق بااهمیت کشاورزى استان و کشور است، به منظور بهره‌بردارى بهینه از امکانات اقتصادى آن، طى دهه‌هاى قبل، با ایجاد سازمان عمران قزوین و مکانیزه کردن کشت و زرع، توسعه یافته است. این دشت حاصلخیز با شبکه ٔ ‌ آبیارى طالقان‌رود، که آب آن را به محدوده ٔ شمالى دشت قزوین انتقال مى‌دهد، آبیارى مى‌شود. آب جمع‌شده در پشت سد انحرافى سنگبان که بر روى طالقان‌رود احداث شده است، ‌ با تونلى به طول ۹ کیلومتر، به سد زیاران انتقال مى‌یابد. یک کانال اصلى به طول ۹۵ کیلومتر، با ظرفیت ۳۰ مترمکعب در ثانیه و کانال‌هاى متعدد دیگرى که طول آن‌ها نزدیک به ۱۱۵۰ کیلومتر است، آب مورد نیاز براى آبیارى ۵۸ هزار هکتار از زمین‌هاى دشت قزوین را تأمین مى‌کند . استفاده از ماشین‌آلات کشاورزى از قبیل تراکتور و کمباین و به کار گرفتن سم‌هاى دفع آفات نباتى و کودهاى شیمیایى، و هم‌چنین بهره‌گیرى از بذرهاى اصلاح شده و روش‌هاى جدید آبیارى در امور کاشت و داشت، به نحو چشم‌گیرى توسعه یافته و متداول شده است. این امر تأثیر بسیارى در افزایش محصولات کشاورزى از جمله گندم، جو، چغندر قند، حبوبات، پنبه، انگور، پسته، گردو، صیفى‌جات و انواع میوه‌ها داشته است. در این میان، انگور که بخش قابل توجهى از زمین‌هاى زیرکشت استان، به ویژه نواحى تاکستان، به کشت آن اختصاص داده شده است، هم به لحاظ مقدار سطحِ زیرکشت و هم به لحاظ مقدار تولید، از اهمیت قابل توجهى برخوردار است .



استان قزوین در زمینه ٔ دامپرورى و پرورش طیور نیز از موقعیت با اهمیت و ممتازى برخوردار است. دامپرورى بیش‌تر به دو شیؤه سنتى و صنعتى صورت مى‌گیرد و عشایر کوچ‌رو نیز با رمه‌گردانى در تولیدات دامى مشارکت دارند. دامپرورى صنعتى بیش‌تر به منظور تولید گوشت و شیر، و دامپرورى سنتى براى تأمین مایحتاج خانوادگى و ایجاد درآمدى براى تأمین هزینه‌هاى خانوار انجام مى‌پذیرد . پرورش طیور نیز از دیگر فعالیت‌هاى اقتصادى خانوارهاى روستایى استان است . در سال‌هاى اخیر، به دلیل افزایش نیاز استان و استان‌هاى مجاور به گوشت سفید و تخم‌مرغ، مرغدارى‌هاى بسیارى براى پرورش مرغ گوشتى و مادر و تولید تخم‌مرغ در شهرهاى قزوین و تاکستان دایر شده‌اند که بخشى از محصولات آن‌ها به استان‌هاى دیگر کشور صادر مى‌گردد .



استان قزوین، و به ویژه شهر قزوین، از مراکز مهم صنعتى کشور است. استقرار این استان در نزدیکى تهران و عامل ممنوعیت احداث صنایع در محدوده ٔ ۱۲۰ کیلومترى تهران، متقاضیان احداث واحدهاى صنعتى را به سرمایه‌گذارى در این استان راغب کرده است. از طرف دیگر، وجود معادن متعدد و موقعیت مهم ارتباطى، اهمیت این استان را به منظور سرمایه‌گذارى صنعتى دوچندان کرده است. مهم‌تر از همه، استقرار شهر صنعتى البرز در ۱۱ کیلومترى جنوب شرقى شهر قزوین، در زمینى به مساحت حدود ۹۰۰ هکتار است که ۳۴۷ کارخانه و حدود ۷۰ کارگاه صنعتى و تولیدى را در خود جاى داده و به اهمیت صنعتى استان افزوده است. این شهر صنعتى به صورت یک مجتمع بزرگ صنعتى و تولیدى احداث شده و شامل مناطق صنعتى، تجارى و مسکونى است. شهر صنعتى البرز در سال ۱۳۴۶ ، به منظور اجراى سیاست‌هاى دولت در زمینه ٔ عدم تمرکز کارگاه‌هاى صنعتى در محدوده ٔ تهران و ایجاد قطب صنعتى جدید در خارج از محدوده ٔ تهران بزرگ احداث گردید. سهامداران این شهر صنعتى، بانک صنعت و معدن، وزارت صنایع و معادن، وزارت نیرو، بنیاد شهید انقلاب اسلامى، بنیاد مستضعفان و جانبازان، چند بانک دیگر و بخش خصوصى مى‌باشند .



صنایع شهر صنعتى البرز به هفت گروه عمده ٔ صنعتى شامل : صنایع فلزى، شیمیایى، نساجى، سلولزى، ‌ الکتریکى، کانى غیرفلزى و صنایع غذایى تقسیم مى‌شوند که کارخانجات و کارگاه‌هاى صنعتى مختلفى را در بر مى‌گیرند. علاوه بر صنایع یاد‌شده، ‌در کانون‌هاى روستایى استان، انواع صنایع دستى رواج دارد .


اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

پنج شنبه 9/6/1391 - 22:4 - 0 تشکر 535515

استان قم



موقعیت جغرافیایى و تقسیمات سیاسى استان




استان قم با وسعتى معادل ۶۳۱ ‚ ۱۴ کیلومترمربع در مرکز کشور واقع شده و مرکز آن شهر قم است. این استان بین ۵۰ درجه و ۳۰ دقیقه تا ۵۱ درجه و ۳۰ دقیقه طول شرقى نسبت به نصف‌النهار گرینویچ و ۳۵ درجه و ۱۵ دقیقه تا ۳۵ درجه و ۱۵ دقیقه عرض شمالى نسبت به خط استوا قرار گرفته است. استان قم از شمال به جلگه ٔ ورامین و شهر رى از استان تهران و ساوه از استان مرکزى، از جنوب به شهرستان‌هاى محلات و دلیجان از استان مرکزى و کاشان از استان اصفهان و کویر نمک و از غرب به شهرستان‌هاى آشتیان و تفرش از استان مرکزى محدود است. براساس آخرین تقسیمات کشورى در سال ۱۳۷۵ ، این استان داراى یک شهرستان، ۴ بخش، یک شهر، ۹ دهستان و ۳۶۳ آبادى داراى سکنه بوده است . شهرستان قم به عنوان تنها شهرستان استان قم و شهر قم مرکز شهرستان و مرکز استان مى‌باشد .




جغرافیاى طبیعى و اقلیم استان




استان قم در قلمروى کویر مرکزى ایران واقع شده است و بین ۹۰۰ تا ۱۵۰۰ متر از سطح دریاى آزاد ارتفاع دارد. مناطق دشتى استان قم با شیب ملایمى از غرب به شرق به سمت منطقه ٔ کویر مرکزى گسترش مى‌یابد. رسوبات نرم و قابل نفوذ ابتداى این دشت، ‌ خاک و سفره آب‌هاى زیرزمینى مناسبى را در یک مکان پدید آورده است . برخى از نواحى استان قم که به طور مشخص در جنوب شرقى استان تهران واقع شده است و ارتفاعى کمتر از ۹۰۰ متر دارد، به دلیل ارتفاع اندک، بارش ناچیز، اقلیم نامساعد و زمین‌هاى شور بخشى از کویر مرکزى ایران به شمار مى‌رود و از نظر استفاده از زمین مطلوبیت چندانى ندارد، به همین دلیل خالى از جمعیت است و به حاشیه ٔ دریاچه نمک یا مسیله معروف و از نظر جاذبه‌هاى جهانگردى کویرى بسیار جالب توجه است. استان قم از نظر آب و هوا، اقلیم نیمه بیابانى دارد و میزان بارش سالانه ٔ آن در اطراف حوض سلطان کمتر از ۱۰۰ میلى‌متر است که عمدتاً در فصول سرد سال (پاییز و زمستان) صورت مى‌‌گیرد، ‌ در حالى که در فصول گرم - به ویژه تابستان - نزولات جوى بسیار نادر است. مقدار بارش سالانه ٔ استان قم ۱۶۵ میلى‌متر و تعداد روزهاى یخبندان آن ۵۵ روز در سال گزارش شده است. بررسى معدل درجه حرارت استان نشان مى‌دهد که حداکثر مطلق درجه حرارت در سال ۱۳۷۳ برابر ۴۵/۵ و حداقل مطلق آن ۸- درجه سانتى‌گراد و متوسط درجه حرارت سالانه آن حدود ۱۸ درجه سانتى‌گراد مى‌باشد. بررسى متوسط درجه حرارت ماهانه نشان مى‌دهد که بیش‌‌ترین درجه حرارت با ۳۱/۶ درجه به مرداد ماه و کم‌ترین آن با ۵/۲ درجه سانتى‌گراد به دى ماه مربوط است. این بررسى همچنین نشان مى‌دهد که ماه‌هاى اردیبهشت، خرداد، شهریور و مهر مناسب‌ترین زمان براى مسافرت به استان است. میزان درجه حرارت در ماه‌هاى فوق‌الذکر بین ۲۰ تا ۲۵ درجه سانتى‌گراد مى‌باشد که حرارت مطلوبى براى مسافرت و زیارت است .



اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

پنج شنبه 9/6/1391 - 22:6 - 0 تشکر 535516




استان قم ( ۲ )




جغرافیاى تاریخى استان




درباره ٔ قدمت قم و تاریخ بناى آن اختلاف نظر وجود دارد. برخى معتقدند که این شهر پیش از دوره ٔ اسلامى نیز وجود داشت، بعضى هم مى‌‌گویند که شهر قم بعد از اسلام بنا گردیده است .



باستان‌شناسانى مانند «گریشمن»، کناره‌هاى غربى ایران (قم، سیلک کاشان و ساوه) را از نخستین و قدیمى‌ترین مناطقى مى‌دانند که جماعات اولیه انسانى در آن استقرار یافته و تمدن‌هاى اولیه را پى‌ریزى کرده‌اند. در این صورت، قدمت قم و نواحى پیرامون آن به چند هزار سال پیش مى‌رسد. نتایج کاوش‌هاى باستان شناختى اخیر در منطقه ٔ قمرود نیز بر صحت این نظر دلالت دارد. در شاهنامه ٔ فردوسى نیز نام قم سه بار ذکر شده است. با این وجود، ‌ تعداد زیادى از مورخین، محققین و جغرافیانویسان قدیم، معتقدند که قدمت شهر قم به پیش از اسلام نمى‌رسد و در دوره ٔ اسلامى ساخته شده است، ولى نوعى آبادانى در آن وجود داشته که از مفهوم شهر در آن روزگار بسیار دور بوده است. عرب‌هایى که بعد از اسلام، به آنجا هجرت کردند، لفظ قم را با الهام از واژه «کُم» (که نام حصارى در نزدیکى قم فعلى بود) بر آن نهاده‌اند .



در سال ۲۳ یا ۲۴ هجرى، ابوموسى اشعرى بخشى از سپاه تحت فرماندهى خود را به سرکردگى «احنف بن قیس» روانه ٔ فتح منطقه ٔ قم نمود. بدین ترتیب، قم در زمان عمر - خلیفه دوم - به دست مسلمین افتاد و همزمان با اصفهان فتح شد .



ورود اعراب اشعرى به قم، مورد استقبال اهالى بومى زرتشتى آن واقع شد. یکى از علل این استقبال را، هجوم پى در پى جنگل‌نشینان دیلمى به این نواحى ذکر مى‌کنند . با آمدن افراد قبیله ٔ اشعرى از کوفه به قم و اسکان آن‌ها در این منطقه، قم به تدریج، به شهر تبدیل شد. عرب‌هاى اشعرى و ساکنان زرتشتى قم نتوانستند تا مدت زیادى با یکدیگر سازش کنند و دوستى‌هاى اولیه دوامى پید نکرد . عاقبت این ناسازگارى، به شکست قطعى زرتشتیان و تسلط اشعریان مسلمان بر قم منجر شد .



پس از تسلط اشعرى‌‌ها، عرب‌هاى بیشترى به قم آمدند و به تدریج روستاها و مزارع بیشترى را به دست آوردند و بالاخره به سرزمین قم مسلط شدند. در این دوره قم پناهگاه نسبتاً امنى براى طالبیان و علویان گردید؛ زیرا اشعرى‌ها با توجه به گرایشاتى که داشتند، از ورود علویان حمایت و استقبال مى‌کردند و لذا استقرار اشعرى‌ها در قم از عوامل توجه و هجرت علویان به این شهر گردید .



عرب‌هاى اشعرى تا زمانى که متحد بودند، قدرت مطلقه‌اى داشتند و حتى در برابر خلفا نیز سر تسلیم فرود نمى‌آوردند؛ خراج نمى‌پرداختند، ‌ فرستادگان خلفا را به شهر راه نمى‌دادند و به طور آشکار به نشر گرایشات علوى مى‌پرداختند. اما به تدریج در میان آن‌ها اختلاف افتاد و دیگران بر آن‌ها غلبه یافتند .



در قرون اولیه ٔ اسلام، علویان و شیعیان با بیرحمانه‌ترین وضع، تحت تعقیب و آزار حکام اموى و عباسى بودند. تعقیب و آزار خلفا از یک سو و انگیزه ٔ تبلیغ گرایشات علوى از سوى دیگر، سبب گردید که آنان به مناطق دوردست سرزمین‌هاى اسلامى آن روزگار هجرت کنند. ایران و شهرهاى آن از جمله قم از مناطق مهمى بود که علویان پیوسته به سوى آن هجرت کردند .



با حضور علویان در قم، این شهر به یک کانون مخالف بغداد تبدیل شد. قیام علیه عامل هارون، یکى از شورش‌هاى معروف در قم بود. در طى این قیام، مردم به دارالحکومه حمله‌ور شدند و «عاصم بن کوشید» را به ضرب تیغ و خنجر از پاى درآوردند . این قیام به «جدا شدن قم از اصفهان» منجر شد .



مردم قم بر ضد مأمون نیز دست به شورش زدند. این شورش زمانى روى داد که امام هشتم - على بن موسى‌الرضا (ع) - به شهادت رسید و مأمون از مرو به بغداد بازگشت. مردم قم او را قاتل امام خویش مى‌دانستند و لذا سر به شورش برداشتند و حدود هفت سال از پرداخت خراج خوددارى کردند .



مأمون براى سرکوبى شورش قم، «على بن هشام» را با لشکر نیرومندى به جانب قم فرستاد تا شورشیان را سرکوب و خراجى را که از سال ۲۰۴-۲۱۱ نپرداخته بودند، بستاند . به دستور «على بن هشام» تعدادى از سران اشعرى و بزرگان شهر اعدام شدند، دیوارى را که بر گرداگرد شهر بود (باروى شهر)، با خاک یکسان کردند و خراج هفت ساله را هم با ستم و زور از مردم گرفتند. على بن هشام بعد از سرکوب شورش، فردى به نام «على بن عیسى طلحی» را به حکومت قم گماشت و خود به بغداد بازگشت؛ اما چند سالى نگذشت که مردم بار دیگر شورش کردند و عامل خلیفه را از قم بیرون نمودند. مأمون دوباره فردى را مأمور سرکوبى این شورش و اخذ مالیات وصول نشده کرد. این بار فردى که مأمور سرکوبى شد با برخى از بزرگان شهر آشنایى داشت؛ لذا مسأله را با مسالمت‌ حل کرد .



مردم قم پس از چندى با شنیدن خبر فوت مأمون، دوباره دست به شورش زدند. در طى این شورش که در سال ۲۱۶ روى داد، اهل قم به دارالحکومه حمله‌ور شدند و عامل خلیفه را از قم بیرون کردند .



بعد از فوت مأمون، معتصم به خلافت رسید. معتصم که در بدو شروع خلافتش با شورش مردم قم مواجه شده بود، فرمانده ٔ کل سپاه خود را که «وصیف ترک» نام داشت، ‌ به سرکوبى شورش قم فرستاد. معتصم به امیرالامراى خود دستور مؤکد داد که شورشیان را تنبیه کند. در جریان حمله سپاه وصیف ترک، حصار شهر دوباره منهدم گردید و اماکن زیادى از بین رفت. مهم‌تر آن که در این حمله، مهاجمین، بسیارى از باغ‌ها، خانه‌ها و مزارع را آتش زدند؛ شهر به تلى از خاکستر تبدیل شد و آثار ویرانى و آتش‌سوزى در همه جاى آن پدید آمد .



بعد از این سرکوبى وحشتناک؛ «محمد بن عیسى بادغیسی» از سوى وصیف ترک به حکومت قم گماشته شد و وصیف به بغداد بازگشت «محمد بن عیسی» سیاست نرمش و مدارا با مردم را در پیش گرفت؛ بدین ترتیب تا سال ۲۵۴ هجرى قمرى در قم آرامش نسبى برقرار بود. اما با فوت محمد بن عیسى و روى کار آمدن متوکل عباسى، اوضاع دوباره دگرگون شد. متوکل خلیفه‌اى که شدیداً موضع ضد علوى داشت سیاست ناسزاگویى به حضرت فاطمه (س) و امام على (ع) را در پیش گرفت. همچنین با تخریب بقاع متبرک در کربلا و آب بستن بر تربت امام حسن (ع) و سایر شهداى کربلا، به مقدسات شیعیان اهانت کرد. این امر عکس‌‌العمل شدیدى در میان شیعیان از جمله مردم قم ایجاد کرد .



بالاخره قمى‌ها خشم و بغض خود را نسبت به خلفا در حمایت از «حسین کوکبی» نشان دادند و او را یارى کردند تا دولت علوى را در محدوده ٔ طالقان، قزوین، زنجان و ابهر تشکیل دهد. بدین ترتیب هم قم و هم مناطق مذکور از پرداخت مالیات سرباز زدند. لازم به ذکر است که حسین کوکبى از ساداتى بود که به هدایت برادرش حمزه کوکبى در عراق علیه خلافت قیام کرد، اما این قیام درهم کوبیده شد . بعد از مدتى، بار دیگر حسین کوکبى در منطقه ٔ طالقان دست به قیام زد و با تصرف قزوین و زنجان، دولت علوى مستقل و کوچکى را به مدت کوتاهى برقرار کرد. حسین کوکبى سرانجام از سپاه خلیفه شکست خورد و به داعى کبیر (علوى دیگرى که در منطقه طبرستان حکومتى داشت)‌ پناه برد .



در این زمان معتمد خلیفه عباسى، «موسى بن بغا» (بوغاء) را مأمور کرد تا هم حسین کوکبى را سرکوب کند و هم طغیان قم را فرو نشاند. «موسى بن بغا» نیز «عبدالرحمن بن مفلح» را پیشاپیش سپاه خویش، روانه فرو نشاندن طغیان قم کرد . « عبدالرحمن بن مفلح» در قم به قتل و کشتار مردم پرداخت. بیشتر مردم شهر نیز از ترس و وحشت مفلح، ترک دیار کردند. عبدالرحمن بعد از کشتار و اخذ خراج چهار ساله، از قم خارج شد و در رى به «موسى بن بغا» پیوست تا به قصد سرکوبى «حسین کوکبی» عزیمت کنند .



هنگامى که معتمد، خلیفه عباسى مشغول جنگ با «یعقوب لیث صفاری» بود، مردم قم دوباره طغیان کردند، ولى این بار نیز قیام قم سرکوب شد. همچنین در زمان معتضد عباسى نیز، اهل قم مجدداً شورش کردند و از پرداخت خراج خوددارى نمودند ولى باز هم، سرکوب شدند و عامل خلیفه به قتل و غارت مردم شهر پرداخت .



شورش و سرکوب مردم قم به طور مستمر تا زمان به قدرت رسیدن آل‌‌بویه که به نوعى علیه خلفا بپا خاسته بودند، ادامه یافت. قم در این دوره در ابعاد مختلف رشد و توسعه یافت. آل‌بویه توجه خاصى به قم داشتند و در توسعه ٔ آن مى‌کوشیدند؛ مخصوصاً از توجه «رکن‌الدین دیلمی» و «صاحب بن عباد» (وزیر آل بویه) سخن گفته‌اند. «صاحب بن عباد» کسى بود که از «حسن بن محمد قمی» خواست تاریخ قم را به رشته ٔ تحریر در آورد و بدین ترتیب اولین کتاب مستقل در تاریخ قم نوشته شد .



در زمان سلجوقیان، قمى‌ها در صحنه ٔ سیاسى بسیار فعال شدند و تصدى امور مهم دولت سلجوقى از سوى قمى‌ها، در عمران و ترقى قم نیز مؤثر واقع شد .



با حمله ٔ سپاه مغول، قم به کلى منهدم شد، ‌ با این حال، برخى از حکام مغول که مسلمان شده بودند، توجهاتى به قم کردند. از جمله ٔ این حکام، «سلطان محمد اولجایتو » بود. اولجایتو که به «سلطان محمد خدابنده» نیز شهرت دارد، تحت تأثیر «سید تاج‌الدین آوه‌اى قمی» قم را مورد توجه قرار داد، اما هنوز حدود یک قرن و نیم از حمله ٔ سپاه مغول نگذشته بود که این شهر بار دیگر در دهه‌هاى پایانى قرن هشتم مورد تهاجم «تیمور گورکانی» قرار گرفت. با نفوذ سپاه تیمور به داخل شهر، قم بار دیگر ویران و مردم آن قتل‌عام شدند. در این حمله، دیوار شهر آن چنان تخریب شد که تا زمان حکومت صفویه، مردم قم نتوانستند آن را بازسازى کنند .



با اضمحلال قدرت جانشینان تیمور و ظهور خاندان‌هاى «قراقویونلو» و «آق‌قویونلو» در صحنه ٔ سیاسى و در نهایت با تسلط صفویان شیعه بر ایران، قم نیز به تدریج قدم در مسیر شکوفایى نهاد .



در سال ۹۰۹ هجرى قمرى، لشکر شاه اسماعیل قم را به تصرف در آورد. صفویان، قم را مورد توجه خاص قرار دادند، به طورى که این شهر در جهات مختلف توسعه و پیشرفت کرد . شهر قم در دوره ٔ صفویه از مراکز مهم فرهنگى و فقهى شیعه گردید و علماى بزرگى در این شهر کرسى تدریس و تحقیق بنا نهادند. همچنین در توسعه نقش زیارتى و مذهبى این شهر، تلاش بیشترى شد؛ طورى که شاه‌عباس اول، به علت دشمنى دیرینه ٔ صفویه با دولت عثمانى، براى اینکه از زوار عتبات عالیات در نجف، ‌ کربلا و کاظمین ( که در قلمروى دولت عثمانى واقع بود) بکاهد، مردم را به زیارت حضرت امام رضا (ع) در مشهد و حضرت معصومه (س)‌ در قم تشویق مى‌نمود. این کار، در حقیقت یک مبارزه ٔ فرهنگى و اقتصادى علیه دولت عثمانى بود و شاه‌عباس درصدد بود که از این طریق، ‌ توان اقتصادى دشمن را محدود کند. البته در این دوره، از نظر اقتصادى و صنعتى نیز، ‌ قم مورد توجه بود و براى رشد صنعتى و اقتصادى آن تلاش‌هایى صورت گرفت. از جمله در زیباسازى و تزئین بناهاى حرم کوشیدند و اموالى را وقف این بارگاه نمودند. به هر حال، کثرت آثار تاریخى بازمانده از عصر صفوى در این شهر از یک سو و گزارشات سیاحان خارجى که در این عصر از قم دیدن کرده‌اند از سوى دیگر و همچنین شواهد تاریخى و مذهبى دیگر، حکایت از آن دارند که قم در عصر صفویه از نوعى شکوفایى برخوردار بوده است .



هنگامى که افغان‌ها به ایران حمله کردند و با تصرف اصفهان سلسله صفویه را ساقط نمودند، قم نیز دچار خسارات سنگینى شد. زیرا قم خط مقدم دفاع از اصفهان بود. این امر سبب شده بود که همواره تعداد زیادى از سربازان افغانى در قم مستقر باشند و به آزار و اذیت مردم بپردازند. افغان‌ها تمام مدارس قم را انبار غله و علوفه براى سربازان سواره نظام تبدیل کرده بودند و به طور مستمر، منشاء مزاحمت و اذیت محسوب مى‌شدند؛ حتى از نظر اقتصادى نیز مردم را تحت فشار قرار مى‌دادند. نوشته‌اند زمانى که اشرف افغان از نادرشاه در مهماندوست دامغان شکست خورد و به سوى اصفهان گریخت، ‌ هنگام عبور از قم، تمام اشیاى گرانبهاى آستانه ٔ حضرت معصومه (س) را به غارت برد. به هر حال در دوره ٔ حضور افغان‌ها در قم، این شهر به صورت پادگان لشگریان افغان درآمده بود .



نادرشاه افشار نیز، به آزار و اذیت مردم شهر پرداخت. او گروهى از مردم را کشت و گروهى را نیز زندانى نمود. بسیارى هم در پى این حوادث، شهر قم را ترک کردند .



هنگامى که خاندان زند و قاجار براى تسلط بر ایران با یکدیگر ستیز مى‌کردند، مردم قم آسیب فراوان دیدند. در جریان یکى از این درگیرى‌ها که در سال ۱۲۰۸ هجرى قمرى روى داد، قم تحت تسلط آغامحمدخان قاجار - اولین شاه سلسله قاجارى - درآمد. خان قاجار در این زمان فجایع زیادى مرتکب شد و با آتش زدن خانه‌ها و کشتن مردم، شهر مذهبى قم را بار دیگر دچار ویرانى و مصیبت کرد .



با کشته شدن آغامحمدخان قاجار، فتحعلى خان برادرزاده ٔ آغامحمدخان که بنا بر وصیت آغامحمدخان مى‌بایست جانشین او بشود، ‌ با مخالفان زیادى مواجه شد .



در این زمان از هر گوشه ٔ ایران یک مدعى سلطنت سربلند کرد. فتحعلى‌خان که با این وضع خطرناک مواجه گردید، نذر کرد که اگر بتواند بر مخالفان خویش فائق آید و با سرکوب آن‌ها پایه‌هاى سلطنت را استحکام بخشد، به عمران و آبادانى بارگاه و حرم حضرت معصومه (س)‌ بپردازد و لذا فتحعلى شاه بعد از سرکوبى مخالفان، در زمینه ٔ عمران این شهر، اقداماتى انجام داد .



با اغماض از روش برخى از سلاطین قاجارى، شاهان این سلسله توجه ٔ مناسبى به این شهر و بارگاه حضرت معصومه (س) داشتند. شاهان سلسله ٔ قاجاریه داراى اعتقادات مذهبى متعصبانه بودند و از لحاظ استراتژیکى نیز نوعى سیاست مذهبى پیشه مى‌کردند تا جامعه و رهبران دینى را نسبت به خویش بدبین نکنند و از تضاد بین حاکمیت و نهادهاى دینى و مذهبى پیش‌گیرى کنند. به هر حال در زمان قاجار، این شهر به نوعى در مسیر رونقى مجدد قرار گرفت .



در جنگ جهانى اول، ایران نیز صحنه درگیرى بین دول متخاصم شد. به ویژه غرب و جنوب ایران بیش از هر جاى دیگر به میدان رزم تبدیل گردید. دامنه ٔ جنگ به قدرى گسترش یافت که حتى نواحى مرکزى ایران را نیز در بر گرفت و قشون روس و انگلیس به بهانه‌هاى مختلف ایران را اشغال کردند. در پاییز سال ۱۲۹۴ شمسى، قشون روس به منظور تصرف تهران وارد کرج شد. بدین ترتیب پایتخت به طور جدى در معرض خطر قرار گرفت. نزدیک شدن قشون روس به تهران، سبب مهاجرت بسیارى از طبقات مختلف مردم به قم گردید و هراس شدیدى بر پایتخت حاکم شد .



به دنبال این امر، بسیارى از رجال سیاسى، روحانیون و سران احزاب و حتى احمدشاه و اعضاى دربار او به طور محرمانه تصمیم گرفتند که از تهران خارج به قم عزیمت کنند . با تمام تلاشى که در مخفى نگهداشتن انتقال پایتخت و مهاجرت بزرگان و درباریان اعمال شد، سفارت روس و انگلیس از ماجرا خبردار شدند و با تحت فشار قرار دادن شاه و دربار، طرح انتقال پایتخت را خنثى کردند. با این وجود، سران برخى از احزاب، تعداد زیادى از نمایندگان مجلس، از رجال سیاسى و مذهبى و به طور کلى جمع بسیارى از طبقات مردم به قم مهاجرت کردند. در این مهاجرت، برخى از نمایندگان سیاسى دولت‌هایى که با متفقین مى‌جنگیدند نیز حضور داشتند .



در همین زمان، توسط مهاجرین قم «کمیته دفاع ملی» جهت دفاع از میهن و نبرد با متفقین تشکیل شد. بدین ترتیب این شهر به یک مرکز سیاسى و نظامى علیه روس و انگلیس تبدیل شد. این کمیته، نخستین گام عملى براى تشکیل «دولت ملی» را فراهم کرد. این دولت پس از آن که قم با خطر هجوم قشون روس روبرو شد، به کاشان و سپس به اصفهان و سرانجام به کرمانشاه انتقال یافت. این دولت در کرمانشاه مورد هجوم قواى روس قرار گرفت و از هم پاشید. لازم به ذکر است که شهید آیت‌الله مدرس در تشکیلات دولت ملى، سمت وزیر عدلیه را داشت .



هنگامى که کمیته ٔ دفاع ملى در قم تشکیل شد، ژنرال باراتوف فرمانده کل قشون روس، تصمیم گرفت این شهر را به اشغال خود درآورد. بنابراین نیروهاى روسى به سوى قم حرکت کردند. در حوالى قم درگیرى‌هاى متعددى بین نیروهاى کمیته ٔ دفاع ملى و روس‌ها به وقوع پیوست و در نتیجه، قواى ملى از رباط کریم، ساوه و قم عقب‌نشینى کردند. قواى روس به نزدیک شهر قم رسید و کمیته ٔ دفاع ملى به ناچار قم را ترک کرد و به سوى کاشان رفت .



نزدیک شدن قواى روس و انتقال کمیته ٔ دفاع ملى به کاشان، باعث هراس زیادى در بین مردم گردید؛ زیرا آن‌ها سرکوب مردم تبریز توسط قواى روس را هنوز از یاد نبرده بودند. به هر حال در ۱۴ دى ۱۲۹۴ شمسى، قم به اشغال نیروهاى روسى درآمد .



در دهه‌هاى بعدى نیز قم از جمله مناطقى بود که مورد توجه ویژه مردم از یک طرف و درباریان از طرف دیگر قرار داشت. حکومت و درباریان به لحاظ سیاسى همیشه قم را مورد توجه قرار مى‌دادند و مردم نیز به لحاظ اعتقادات مذهبى این شهر مقدس را گرامى مى‌داشتند .



در حال حاضر، قم یکى از مراکز مهم تشیع در ایران و جهان است و علما و محدثین نامى از آنجا برخاسته‌اند. وجود حوزه علمیه قم اهمیت مذهبى این شهر را بیش از پیش فزونى بخشیده است. حوزه علمیه قم در سال ۱۳۴۰ هجرى قمرى با آمدن حاج شیخ عبدالکریم حائرى به این شهر بنیان گذاشته شد. در سال‌هاى بعد با ورود علماى دیگر، حوزه‌هاى علمى و روحانى کنونى قم تأسیس و توسعه یافتند .


اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.