• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
زن ریحانه آفرینش (بازدید: 2842)
يکشنبه 15/5/1391 - 22:42 -0 تشکر 493187
نظام حقوق زن در اسلام (دیدگاه شهید مطهری)

در این تاپیک به حق طلاق و مسئله ی تعدد زجات  (نظام حقوقی زن در اسلام) پرداخته میشود... دوستان به نظرتون مشکلات جامعه ی امروزی در این زمینه چه مورد هایی میتونه باشه.


حق طلاق



هیچ عصری مانند عصر ما خطر انحلال كانون خانوادگی و عوارض سوء ناشی از
آنرا مورد توجه قرار نداده است ، و در هیچ عصری مانند این عصر عملا بشر
دچار این خطر و آثار سوء ناشی از آن نبوده است .
قانونگزاران ، حقوقدانان ، روانشناسان هر كدام با وسائلی كه در اختیار
دارند سعی میكنند بنیان ازدواجها را استوارتر و پایدارتر و خلل‏ناپذیرتر
سازند . اما " از قضا سركنگبین صفرافزود " . آمارها نشان می‏دهد كه سال‏
بسال بر عدد طلاقها افزوده میشود و خطر از هم پاشیدن بر بسیاری از
كانون‏های خانوادگی سایه افكنده است .
معمولا هر وقت یك بیماری مورد توجه قرار میگیرد و مساعی مادی و معنوی‏
برای مبارزه و جلوگیری از آن بكار میرود از میزان تلفات آن كاسته میشود
و احیانا ریشه كن میگردد ، اما بیماری طلاق بر عكس است .

دوشنبه 16/5/1391 - 0:8 - 0 تشکر 493422

علل تاریخی تعدد زوجات ( 2 )


هوسرانی و تسلط بیچون و چرای مرد ، بتنهائی برای پیدایش رسم " چند
زنی " كافی نیست ، حتما علل و عوامل دیگر نیز دخالت داشته است . زیرا
برای مرد هوسران راه سهل‏تر و بی دردسرتر از چند زنی اینست كه حس تنوع‏
طلبی خود را از راه زن بازی آزاد و رفیقه و معشوقه گیری ارضاء كند ، بدون‏
آنكه زن مورد نظر خود را بعنوان " همسری " بپذیرد و نسبت بفرزندان‏
احتمالی او تعهد و مسؤولیتی بعهده بگیرد .
از اینرو در اجتماعاتی كه چند زنی معمول بوده است یا موانع اخلاقی و
اجتماعی راه معشوقه‏گیری و زن بازی آزاد را برای مرد هوسباز بسته بوده‏
است و مرد هوسباز مجبور بوده غرامت تنوع طلبی خود را با بهای قبول‏
همسری قانونی زن مورد استفاده خود و پدری فرزندانش بپردازد ، و یا باید
فرض كنیم علل دیگری : جغرافیائی یا اقتصادی یا اجتماعی ، غیر از هوسبازی‏
و تنوع طلبی مرد در كار بوده است .

دوشنبه 16/5/1391 - 0:9 - 0 تشکر 493423

عوامل جغرافیائی


" منتسكیو " و " گوستاولوبون " اصرار زیادی دارند كه علل جغرافیائی‏
را دخالت دهند . بعقیده این مفكران ، آب و هوای مشرق زمین مقتضی رسم‏
تعدد زوجات بوده است . در آب و هوای مشرق زمین ، زن زودتر بالغ میشود
و هم زودتر پیر میشود و از این جهت ، مرد به زن دوم و سوم احتیاج پیدا
میكند . بعلاوه مرد پرورده آب و هوای مشرق زمین ، از لحاظ نیروی جنسی‏
طوری است كه یك زن نمی‏تواند او را اقناع كند .
" گوستاولوبون " در تاریخ تمدن اسلام و عرب صفحه 509 میگوید : " رسم‏
مذكور ( رسم تعدد زوجات ) فقط بر اثر آب و هوای مشرق و در نتیجه خصائص‏
نژادی و علل و اسباب دیگری كه بطرز زندگانی مشرق مربوط بوده پیدا شده‏
است ، نه اینكه مذهب آنرا آورده باشد ، و معلوم است آب و هوا و
خصائص قومی از جمله عواملی است كه فوق العاده قوی و مؤثر بوده و حتی ما
لازم هم نمی‏دانیم كه راجع به آن زیاد قلمفرسائی كنیم . بعلاوه اصل طبیعت و
ساختمان مخصوص زنان مشرق و لزوم حضانت طفل و امراض و عوارض و غیره ،
آنها را اغلب مجبور ساخته كه از شوهر كناره‏گیری اختیار كنند ، و چون آب‏
و هوای مشرق و جبلت قومی طوری است كه برای مرد تحمل این كناره‏جوئی‏
موقت غالبا غیر ممكن بوده لهذا تعدد زوجات لزوم پیدا نموده است " .
" منتسكیو " در روح القوانین صفحه 430 میگوید : " در كشورهائی كه‏
دارای آب و هوای گرم میباشند زنها در سنین هشت و نه و ده سالگی بالغ‏
هستند و بعد از اینكه شوهر كردند بارور میشوند ، بطوری كه می‏توان گفت در
كشورهای گرمسیر ، ازدواج و باروری زنها بلافاصله پشت هم صورت میگیرد .
" پریدو " در شرح حال پیغمبر اسلام میگوید كه آنحضرت در پنجسالگی‏
خدیجه را بحباله نكاح درآورد و در هشت سالگی با وی همخواب شد . اینست‏
كه زنهای كشورهای گرمسیر در بیست سالگی پیر هستند و هنگامی كه تازه‏
می‏خواهند عقلشان به طرف كمال برود پیر شده‏اند . . . در كشورهائیكه هوا
معتدل است نظر باینكه زیبائی زنها مدتی باقی می‏ماند و دیرتر بحد بلوغ‏
می‏رسند و وقتیكه ازدواج میكنند ، بواسطه زیادی سن تجربیاتی دارند ، و در
موقع بچه‏دار شدن مقداری از سن آنها گذشته و زن و شوهر تقریبا در یك سن و
در یك موقع پیر میشوند ، اینست كه مساواتی بین زن و مرد برقرار شده و
مردها بیش از یك زن نمیگیرند . . . . . .
بنابراین ، قانون منع تعدد ازدواج در اروپا و مجاز كردن این عمل در
آسیا مربوط بمقتضیات آب و هواست . . . "
این توجیه بهیچوجه صحیح نیست ، زیرا اولا رسم تعدد زوجات در مشرق زمین‏
منحصر بمناطق گرمسیر نبوده است . در ایران با اینكه از لحاظ آب و هوا
معتدل است از قبل از اسلام تعدد زوجات معمول بوده است . اینكه منتسكیو
میگوید در مناطق گرمسیر زنان در بیست سالگی پیر میشوند گزافه‏ای بیش‏
نیست . از آن گزافه‏تر اینكه بنقل از پرید و میگوید : پیغمبر اسلام در
پنجاه سالگی خدیجه را بعقد خویش درآورد و در هشت سالگی با وی زفاف كرد
. در صورتیكه همه میدانند پیغمبر اسلام در بیست و پنجسالگی با خدیجه كه‏
در آنوقت چهل سال از سنش میگذشت ازدواج كرد .
ثانیا اگر زود پیر شدن زن و غلیان نیروی جنسی مرد موجب اصلی اینكار
بوده است چرا مردم مشرق زمین همان راه مردم مغرب زمین را در قرون وسطی‏
و قرون جدید پیش نگرفتند و بجای تعدد زوجات ، طبیعت خود را با فحشاء و
زن بازی آزاد اقناع نكردند ؟ زیرا در مغرب زمین بقول " گوستاولوبون "
رسم وحدت زوجه رسمی است كه فقط در كتابهای قانون درج است و در
معاشرتهای مغرب زمین اثری از آن نیست .
و باز بقول او - در مشرق زمین تعدد زوجات بشكل قانونی یعنی قبول تعهد
همسری نسبت به زن و مسؤولیت پدری نسبت بفرزندان او وجود داشته است و
در مغرب زمین بشكل سالوسانه و غیر قانونی : یعنی بشكل معشوقه‏بازی و
رفیقه‏بازی بدون قبول تعهد همسری نسبت به زن و تعهد پدری نسبت به‏
فرزندان او .

دوشنبه 16/5/1391 - 0:11 - 0 تشکر 493425

وضع چند همسری در مغرب زمین


من در اینجا لازم میدانم شرح مختصری از وضع چند همسری بشكل مغرب زمینی‏
در قرون وسطی از زبان یكی از مورخان محقق مغرب زمین نقل كنم تا
خوانندگان محترم و همه كسانیكه مشرق زمین را بنام تعدد زوجات و احیانا
بنام حرمسراداری مورد انتقاد قرار میدهند و آنرا مایه سرافكندگی مشرق‏
زمین در مقابل مغرب زمین میشمارند بدانند كه آنچه در مشرق زمین وجود
داشته با همه معایب و جنبه‏های ننگین آن ، نسبت به جریاناتی كه از این‏
نظر در مغرب زمین میگذشته ، هزار درجه فضیلت دارد .
" ویل دورانت " در جلد 17 تاریخ تمدن فصلی دارد تحت عنوان " سستی‏
اخلاق " . در این فصل وضع اخلاق عمومی را در ایتالیا در دوره رنسانس شرح میدهد .
 تمام این فصل كه در یازده قسمت ذكر شده ،
خواندنی است . من خلاصه‏ای از آنچه تحت عنوان " اخلاق در روابط جنسی "
ضمن این فصل آمده است نقل میكنم .
ویل دورانت اول مقدمه كوتاهی ذكر می‏كند و مثل اینكه با این مقدمه قبلا
می‏خواهد معذرت خواهی كرده باشد .
مقدمه چنین میگوید :
" حال با پرداختن باخلاقیات مردم غیر روحانی و با آغاز از روابط جنسی‏
باید نخست متذكر شویم كه مرد ذاتا طبیعت چند همسری دارد ، و فقط
نیرومندترین قیود اخلاقی ، میزان مناسبی از فقر و كار سخت ، و نظارت‏
دائمی زوجه میتواند یك همسری را باو تحمیل كند " . آنگاه باصل مطلب‏
پرداخته میگوید :
" معلوم نیست زنای محصنه در قرون وسطی كمتر بوده است تا رنسانس ، و
همانگونه كه در قرون وسطی زنا با بهادری تلطیف میشد بهمان طریق در دوره‏
رنسانس در میان طبقات تحصیل كرده با آرمانی ساختن ظرافت و سحرآمیزی‏
روحی زن تربیت شده نرمش مییافت . . . دختران خانواده‏های اصیل تا حدی‏
از مردانی كه با خاندان خودشان تعلق نداشتند نسبتا مجزا نگهداشته میشدند
. مزایای عفت پیش از زناشوئی جدا به آنان تعلیم داده میشد . گاه این‏
تعلیم چنان مؤثر میافتاد كه بنا به روایت ، زن جوانی پس از تجاوزی كه‏
بناموسش شد خود را در آب غرق كرد . آن زن بی شك منحصر بفرد بوده است‏
. زیرا پس از مرگ او اسقفی در صدد بر آمد تا مجسمه‏ای از او بر پا كند .
ماجراهای قبل از ازدواج میبایست قابل ملاحظه باشد .
 و الا مشكل بتوان‏ برای اطفال نامشروع بیشماری كه
در هر یك از شهرهای ایتالیای رنسانس یافت میشد دلیلی جست .
فرزند حرامزاده نداشتن‏ امتیازی بشمار میرفت .
اما داشتن آن ننگ فاحشی نبود . مرد معمولا بهنگام‏
ازدواج زن خود را ترغیب میكرد كه طفل حرامزاده خویش را بخانه بیاورد تا
با سایر فرزندان آن مرد پرورش یابد . حرامزاده بودن از قدر كسی نمیكاست‏
. داغی كه جامعه بر آن میزد چندان مهم نبود . وانگهی مشروعیت را میشد با
رشوه دادن به یكی از اعضای كلیسا بدست آورد . در نبودن وارثان مشروع یا
ذیصلاحیت پسران حرامزاده ممكن بود بملك یا حتی به تاج و تخت برسند .
همانگونه كه " فرنته " اول وارث سلطنت " الفونسو " ی اول پادشاه‏
ناپل و " لئونللودسته " جانشین نیكولوی سوم امیر فرارا شد . وقتی كه "
پیوس " دوم در سال 1459 به فرارا آمد ، مورد پذیرائی هفت شاهزاده قرار
گرفت ، كه همه نامشروع بودند . رقابت حرامزادگان با حلال زادگان منشاء
مهمی از كشمكشهای دوره رنسانس بود . . . اما در مورد همجنس گرائی باید
بگوئیم كه تقریبا یك قسمت اجباری از احیای رسوم یونان باستان بود . . .
" سان برناردینو " موارد این عمل شنیع را در ناپل چندان زیاد دید كه‏
شهر را بسرنوشت سدوم و عموره تهدید كرد . " آرتینو " این انحراف را
در رم نیز بهمان اندازه شایع یافت . . . در مورد فحشاء نیز میتوانیم‏
همینگونه سخن بگوئیم . بنابر روایت اینفسورا " كه دوست میداشت آمار
خود را در رم پاپ نشین سنگین‏تر سازد . بسال 1490 در میان نفوس نود هزار
نفری رم 6800 روسپی ثبت شده وجود داشت ، و این رقم البته شامل روسپیان‏
مخفی و غیر رسمی نمیشد . درونیز طبق آمار سال هزار و پانصد و نه ،
 11654 فاحشه در میان نفوس سیصد هزار نفری آن شهر وجود داشت . .
در قرون پانزدهم دختری كه در 15 سالگی هنوز بشوهر نرفته بود ننگ خانواده‏
بشمار می‏رفت . در سده شانزدهم " سن ننگین " بهفده سالگی رسانده شد ،
تا تحصیلات عالی‏تر را برای دختر ممكن سازد . مردان كه از تمام مزایا و
تسهیلات فحشاء برخوردار بودند فقط در صورتی مجذوب ازدواج می‏شدند كه زن‏
برایشان جهاز معتنابهی بیاورد . . . . بنابر آئین ازدواج قرون وسطائی ،
چنین انتظار میرفت كه در مراحل مختلف دوران زناشوئی ، عشق میان زن و
مرد نضج گیرد ، چنانكه در شادی و اندوه ، خوشبختی و بدبختی شریك یكدیگر
باشند و ظاهرا در بسیاری از موارد چنین انتظاری برآورده میشد . . . با
اینحال زنای محصنه رایج بود . چون بیشتر ازدواجهای طبقات عالی ، اتحادی‏
دیپلماتیك بخاطر منافع سیاسی و اقتصادی بود . بسیاری از شوهران خود را
بداشتن معشوقه‏ای ذیحق میدانستند و زن گرچه ممكن بود از این امر اندوهگین‏
شود ، معمولا دیده بر آن میبست یا لب نمیگشود .
در میان طبقات متوسط ، برخی از مردان گمان داشتند كه زنا تفریح مشروعی‏
است . " ماكیاولی " و دوستانش ظاهرا از داستان‏هائی كه درباره‏
بیوفائیهای خود با یكدیگر رد و بدل میكردند ناراحت نمیشدند . وقتی كه در
این موارد زن با تقلید از شوی خود انتقام میگرفت شوهر غالبا بر عمل او
چشم میپوشید و كلاه غیرت را بالاتر میكشید " .
آری این بود نمونه‏ای از زندگی مردمی كه همواره تعدد زوجات را بر مشرق‏
یك گناه نابخشودنی میشمارند و احیانا آب و هوای مشرق زمین را
 مسئول اینعمل باصطلاح غیر انسانی ! میدانند و اما آب و
هوای سرزمین آنها بهیچوجه به آنها اجازه بیوفائی به زن و تخطی از تك‏ همسری نمی‏دهد
ضمنا این نكته نیز ناگفته نماند كه نبودن تعدد زوجات بصورت مشروع در
میان غربیها ، چه خوب و چه بد ، مربوط به مذهب مسیح نیست . در اصل دین‏
مسیح ، نصی بر منع تعدد زوجات نیست ، بلكه چون حضرت مسیح مقررات‏
تورات را تأیید كرده است و در توراه تعدد زوجات برسمیت شناخته شده‏
است باید بگوئیم در اصل دین مسیح تعدد زوجات تجویز شده است . حتی گفته‏
میشود كه قدمای مسیحیون دارای زوجات متعدد بوده‏اند . پس خودداری غرب‏
از تعدد زوجات بصورت شرعی و قانونی علت یا علل دیگری داشته است .

دوشنبه 16/5/1391 - 0:12 - 0 تشکر 493426

عادت ماهانه


بعضی دیگر بیماری ماهانه زن و عدم آمادگی او را برای تمتع مرد در مدت‏
بیماری ، همچنین خستگی زن از فرزند زائیدن و میل او بكناره‏گیری از زندگی‏
زناشوئی و رسیدگی به غذا و پرورش فرزندان را منشاء تعدد زوجات‏ دانسته‏اند .
ویل دورانت میگوید : در اجتماعات ابتدائی زنان بسرعت پیر میشوند و
بهمین جهت خود غالبا مردان را به زناشوئی جدید تشویق می‏كردند تا بتوانند
مدت درازتری غذای كودكان خود را تأمین كنند و در عین حال فاصله میان‏
دوره‏های حمل خود را طولانی‏تر سازند بی آنكه از میل مردان در تولید نسل و
دفع شهوت خود چیزی بكاهند ، غالبا دیده شده كه زن اول ، شوهر خود را ترغیب میكرده است
تا زن تازه بگیرد كه كار او سبكتر شود ، و زن‏
تازه برای خانواده اطفال دیگری بیاورد و بهره‏برداری و ثروت زیادتر شود
بدون شك بیماری ماهانه زن ، و همچنین خستگی او از فرزند زادن ، زن و
مرد را از لحاظ امر جنسی در وضع نامشابهی قرار میدهد و سبب میگردد كه‏
مرد كم و بیش رو بسوی زن دیگر بیاورد . اما هیچیك از دو علت بالا
بتنهائی موجب رسم تعدد زوجات نمیشود ، مگر آنكه یك مانع اخلاقی یا
اجتماعی برای مرد وجود داشته باشد كه نتواند هوس خود را با معشوقه‏گیری ،
و زن بازی آزاد تسكین دهد . پس هر یك از دو عامل فوق هر زمان دخالت‏
داشته‏اند در زمینه‏ای بوده كه مرد آزادی كامل در هوسبازی نداشته است .

دوشنبه 16/5/1391 - 0:12 - 0 تشکر 493427

محدود بودن دوره فرزند زائی زن


بعقیده بعضی ، محدود بودن سن زن از نظر تولید فرزند ، بر خلاف مرد ، و
رسیدن او بسن " یائسگی " یكی از علل پیدایش رسم تعدد زوجات بوده است‏
. احیانا زنی باین سن میرسیده است ، در حالی كه بقدر كافی برای مرد
فرزند نیاورده بوده است ، یا فرزندان قبلی تلف شده بودند .
میل مرد بداشتن فرزند بعلاوه عدم میل او بطلاق زن اول سبب شده كه مرد
بدنبال زن دوم یا سوم برود ، همچنانكه نازا بودن زن اول عامل دیگری برای‏
رو آوردن مرد بازدواج ثانوی بوده است .

دوشنبه 16/5/1391 - 0:13 - 0 تشکر 493428

عوامل اقتصادی


برای تعدد زوجات ، ریشه‏های اقتصادی نیز ذكر كرده‏اند و گفته‏اند در
دوران قدیم ، بر خلاف امروز ، زن و فرزند زیاد از لحاظ اقتصادی بنفع مرد
بوده است . مرد از زنان و فرزندان خود مانند بردگان كار میكشیده است و
احیانا فرزندان خود را میفروخته است . منشاء بردگی بسیاری از افراد ،
اسارت در جنگ نبوده است ، بلكه پدران آنها ، آنها را ببازار آورده و فروخته‏اند .
این جهت می‏تواند علت تعدد زوجات واقع شود ، زیرا مرد تنها با قبول‏
همسری رسمی زن می‏تواند از مزیت كثرت اولاد بهره‏مند شود . معشوقه‏گیری و
زن بازی آزاد نمی‏تواند این مزیت را برای مرد تأمین كند ، ولی چنانكه‏
میدانیم این علت را بهمه مواردی كه تعدد زوجات وجود داشته است نمی‏توان‏ تعمیم داد .
فرضا ملل ابتدائی باین منظور زنان متعدد میگرفته‏اند ، همه ملل اینطور
نبوده‏اند در دنیای قدیم رسم تعدد زوجات در میان طبقاتی معمول بود كه با
تجمل و تعین و تشخص زندگی میكردند و معمولا پادشاهان ، امیران ، سرداران‏
، روحانیون و بازرگانان متعین زنان متعدد داشته‏اند .
و چنانكه میدانیم این طبقات ، از وجود زنان و فرزندان زیاد خود ، بهره‏
اقتصادی نمی‏برده‏اند .

دوشنبه 16/5/1391 - 0:14 - 0 تشکر 493429

عامل عدد و عشیره


علاقه بكثرت فرزند و توسعه نفوس فامیل نیز بنوبه خود عامل دیگری بوده‏
برای تعدد زوجات . یكی از جهاتی كه زن و مرد را در وضع متفاوتی قرار
میدهد ، اینست كه عدد فرزندانی كه یك زن میتواند تولید كند
 بسیار معدود و محدود است ، خواه تك شوهر باشد یا
چند شوهر ، اما عدد فرزندانی كه مرد می‏تواند تولید كند بستگی دارد بتعداد
زنانیكه در اختیار دارد ، ممكن است یك مرد بتنهائی از صدها زن ، هزارها
فرزند از نسل خود تولید كند .
در دنیای قدیم ، بر خلاف دنیای امروز ، عدد و عشیره ، عامل اجتماعی‏
مهمی بشمار میرفته است . قبائل و طوائف از هر وسیله‏ای برای تكثیر عدد و
جلوگیری از كاهش آن استفاده میكرده‏اند . یكی از افتخارات آن مردم‏
افتخار به كثرت عدد افراد قبیله بوده است . بدیهی است كه تعدد زوجات‏
یگانه وسیله تكثیر عدد بوده است .

دوشنبه 16/5/1391 - 0:15 - 0 تشکر 493430

فزونی عدد زنان بر مردان


آخرین عامل تعدد زوجات كه ضمنا مهمترین عوامل است ، فزونی عدد زنان‏
بر عدد مردان بوده است . موالید دختران از موالید پسران زیادتر نبوده و
نیست . احیانا اگر در برخی سرزمینها موالید دختر از موالید پسر بیشتر
است ، در بعضی سرزمین‏های دیگر بر عكس است ، موالید پسر از موالید دختر
افزونتر است . چیزی كه همواره سبب میشود كه عدد زنان آماده ازدواج از
عدد مردان آماده ازدواج بیشتر باشد ، اینست كه تلفات مرد همیشه از
تلفات زن بیشتر بوده و هست . كثرت تلفات مرد همواره سبب شده و میشود
كه در صورت تك همسری گروه فراوانی از زنان از داشتن شوهر قانونی و خانه‏
و زندگی و فرزند مشروع محروم بمانند .
در اینكه در اجتماعات ابتدائی اینطور بوده بحثی نیست .
قبلا از ویل دورانت نقل كردیم كه " در اجتماعات ابتدائی بواسطه اشتغال‏
مردان بجنگ و شكار ، زندگی مرد در معرض خطر بود و بهمین جهت مردان‏
بیشتر از زنان تلف میشدند . فزونی عده زنان بر مردان سبب میشد كه یا
تعدد زوجات رواج پیدا كند و یا عده‏ای از زنان بحال عزوبت بسر برند " .

دوشنبه 16/5/1391 - 0:16 - 0 تشکر 493431

بررسی علل و عوامل


عللی را كه از لحاظ تاریخی می‏توان مبداء و منشاء چند زنی فرض كرد
همینهاست كه گفته شد . اما چنانكه ملاحظه شد بعضی از این علل در واقع‏
علت نبوده و بیجهت در ردیف علل تعدد زوجات ذكر شده است ، مانند آب‏
و هوا . از این یك كه بگذریم به سه نوع علت برمیخوریم . نوع اول آن كه‏
در رو آوردن مرد بتعدد زوجات تأثیر داشته ، بدون آنكه مجوزی برای مرد
شمرده شود ، فقط جنبه زور و ظلم و استبداد داشته است . علت اقتصادی كه‏
قبلا ذكر شد از این قبیل است .
بدیهی است كه فروختن فرزند یكی از وحشیانه‏ترین و ظالمانه‏ترین كارهای‏
بشری است و تعدد زوجاتی كه بخاطر این هدف وحشیانه و ظالمانه باشد
 مانند خود آن عمل نامشروع است .
نوع دوم آن علل از جنبه حقوقی قابل مطالعه است و میتواند " مجوزی "
برای مرد یا برای اجتماع شمرده شود ، از قبیل نازا بودن زن یا یائسه شدن‏
او و احتیاج مرد بفرزند یا نیازمندی قبیله یا كشور به كثرت نفوس . بطور
كلی علل طبیعی كه زن و مرد را از لحاظ ارضاء جنسی و یا از لحاظ تولید
فرزند در وضع نامساوی قرار می‏دهد می‏تواند از جنبه حقوقی " مجوز " تعدد زوجات محسوب شود .
اما در میان علل گذشته نوع سومی هست كه اگر فرض كنیم در دنیای گذشته‏
وجود داشته و یا در دنیای امروز وجود دارد ، بیش از آن است كه فقط "
مجوز " تعدد زوجات برای مرد یا اجتماع محسوب گردد ، بلكه موجب " حقی‏
" است از جانب زن و موجب تكلیفی است بعهده مرد و اجتماع ، آن علت‏
فزونی عدد زن بر مرد است . اگر فرض كنیم در گذشته یا زمان حاضر عدد
زنان آماده بازدواج بر عدد مردان آماده بازدواج فزونی دارد بطوریكه اگر
تك همسری تنها صورت قانونی ازدواج باشد ، گروهی از زنان بی شوهر ، از
تشكیل زندگی خانوادگی محروم می‏مانند ، از چند زنی بعنوان " حقی " از
زنان محروم و " تكلیفی " بعهده مردان و زنان متأهل محسوب میشود .
حق تأهل از طبیعی‏ترین حقوق بشری است . هیچ بشری را از این حق بهیچ‏
نامی و تحت هیچ عنوانی نمی‏توان محروم كرد . حق تأهل حقی است كه هر فرد
بر اجتماع خود پیدا می‏كند . اجتماع نمی‏تواند كاری بكند كه نتیجتا گروهی‏
از این حق محروم بمانند .
همانطوری كه مثلا حق كار ، حق خوراك ، حق مسكن ، حق تعلیم و تربیت ،
حق آزادی جزء حقوق اصلی و اولی بشر شمرده میشود و بهیچوجه و هیچ عنوان‏
نمی‏توان از او سلب كرد ، حق تأهل نیز یك حق طبیعی است و نظر باینكه در
صورت فزونی عدد زنان آماده بازدواج از مردان آماده بازدواج قانون انحصار
ازدواج به تك همسری با این حق طبیعی منافی است پس این قانون بر خلاف‏
حقوق طبیعی بشر است . اینها مربوط بگذشته است . در زمان حاضر چه باید گفت ؟ آیا علل "
مجوز " تعدد زوجات و همچنین علتی كه تعدد زوجات را بعنوان " حق " زن‏
رسمیت میدهد در این زمان وجود دارد یا خیر ؟ بفرض اینكه این علل وجود
داشته باشد از جنبه حق زن سابق چه باید گفت ؟

دوشنبه 16/5/1391 - 0:19 - 0 تشکر 493432

حق زن در چند همسری


علل شكست چند شوهری و رواج چند زنی را شرح دادیم . روشن كردیم كه در
پیدایش چند زنی علل گوناگونی تأثیر داشته است . بعضی از آن علل از
روحیه تحكم و استبداد جنس مرد سرچشمه گرفته است و بعضی دیگر ناشی از
تفاوت وضع طبیعی زن و مرد از لحاظ سنین استعداد تولید فرزند و قابلیت‏
تعداد تولید فرزند بوده است و میتوانسته " مجوزی " برای چند زنی مرد
بشمار رود . اما علت خاصی همواره در طول تاریخ در كار بوده كه چند زنی‏
را بعنوان " حقی " برای زن و " وظیفه‏ای " برای مرد ایجاب میكرده‏
است . آن ، فزونی نسبی عدد زنان آماده به ازدواج از عدد مردان آماده به‏ ازدواج است .
ما برای اینكه از درازی سخن خودداری كنیم از بحث درباره علتهائیكه‏
ممكن است " مجوز " تعدد زوجات برای مرد محسوب شود خودداری می‏كنیم ،
سخن را محدود میكنیم به علتی كه اگر وجود داشته باشد تعدد زوجات بصورت‏
" حقی " برای طبقه نسوان در می‏آید .
برای اثبات این مدعا دو مقدمه باید روشن شود : یكی اینكه ثابت شود
طبق آمار قطعی و مسلم ، عده زنان آماده ازدواج بر عدد مردان آماده ازدواج‏
فزونی دارد . دیگر اینكه اگر چنین چیزی وجود پیدا كند ، از جنبه حقوق‏
بشری و انسانی موجب حقی میشود برای زنان محروم بر عهده مردان و زنان‏ متأهل .
اما از نظر اول : خوشبختانه در دنیای امروز آمار نسبتا صحیحی در این‏
زمینه وجود دارد . همه كشورهای جهان در هر چند سال یك بار سرشماری‏
می‏كنند . در این سرشماری‏ها كه در كشورهای پیشرفته بصورت دقیقی صورت‏
میگیرد نه تنها عدد مجموع جنس ذكور و مجموع جنس اثاث بدست می‏آید ،
بلكه نسبت عدد دو جنس در سنین مختلف بدست می‏آید . مثلا روشن میگردد كه‏
عدد پسران از بیست ساله تا بیست و چهار ساله چقدر است ؟ و عدد دختران‏
از عدد بیست ساله تا بیست و چهار ساله چقدر است ؟ همچنین در سایر سنین‏
عمر . سازمان ملل متحد در سالنامه‏های جمعیت شناسی خود همواره این آمار
را منتشر میكند و ظاهرا تا كنون شانزده نشریه در این زمینه منتشر كرده‏ است .
آخرین نشریه مربوط است به سال 1964 كه در سال 1965 منتشر شده است .
البته قبلا باید به این نكته توجه داشته باشیم كه برای مدعای ما كافی‏
نیست كه بدانیم مجموع عدد جنس ذكور مردم یك كشور چقدر است ؟ و مجموع‏
عدد اناث آنها چقدر ؟ آنچه مفید و لازم است اینستكه بدانیم نسبت مردان‏
و زنان آماده به ازدواج چه نسبت است ؟ غالبا نسبت مردان و زنان آماده‏
به ازدواج با نسبت مجموع جنس ذكور و جنس اناث متفاوت است ، و این دو علت دارد . یكی‏
اینكه دوره بلوغ دختران قبل از دوره بلوغ پسران است . بهمین جهت معمولا
در قوانین جهان سن قانونی دختران از سن قانونی پسران پائین‏تر است و عملا
در همه جهان اكثریت قریب باتفاق ازدواجها میان مردان و زنانی صورت‏
میگیرد كه مردان بطور متوسط پنجسال از زنان بزرگترند .
علت دیگر كه علت اساسی است و مهمتر است ، اینستكه با اینكه موالید
دختر از موالید پسر بیشتر نیست و احیانا در بعضی كشورها موالید پسر
بیشتر است ، همواره بواسطه اینكه تلفات جنس ذكور از تلفات جنس اناث‏
بیشتر است ، در سنین ازدواج توازن بهم می‏خورد . گاهی بصورت فاحشی‏
تفاوت پیدا میشود و عدد زنان آماده ازدواج بر عدد مردان آماده ازدواج‏
بمقیاس وسیعی فزونی میگیرد . و لهذا ممكن است مجموع عدد جنس ذكور یك‏
كشور با عدد جنس اناث آن مساوی ، یا از آن بیشتر باشد ، اما در طبقه‏
آماده به ازدواج یعنی طبقه‏ای كه به سن قانونی ازدواج رسیده‏اند كار بر عكس بوده باشد .
این مطلب از آماری كه در آخرین نشریه جمعیت شناسی سازمان ملل متحد
مربوط بسال 1964 درج شده كاملا روشن است .
مثلا در جمهوری كره ، طبق آمار این نشریه مجموع جمعیت 26 / 277 / 635
نفر است از این مجموع 13 / 145 / 289 نفر از جنس ذكورند و 132 / 346أ
13 نفر از اناث ، یعنی در مجموع جمعیت عدد ذكور 12943 نفر بیش از
اثاث است . این نسبت در اطفال كمتر از یكساله و اطفال از یكساله تا
چهار ساله و از پنج ساله تا 9 ساله و از دوازده ساله تا چهارده ساله و از
15 ساله تا 19 ساله همچنان محفوظ است .
آمار نشان میدهد كه در همه این سنین ، تعداد ذكور بیش از اناث است .
اما از بیست ساله تا بیست و چهار ساله این نسبت عوض میشود . مجموع‏
عدد ذكور در این سنین 1 / 083 / 364 نفر است و مجموع اناث 1110051 نفر
است . از این سنین ببالا كه سنین ازدواج قانونی زنان و مردان است هر چه‏
بالا برویم عدد جنس اناث بیش از عدد جنس ذكور است .
تازه جمهوری كره وضع استثنائی دارد كه در مجموع جمعیت عدد ذكور بیش‏
از اناث است ، اكثریت قریب به اتفاق كشورها نه تنها در سنین ازدواج ،
عدد جنس اناث بیش از جنس ذكور است در مجموع جمعیت نیز عدد اناث‏
بیش از ذكور است . مثلا در كشور جمهوری شوروی مجموع جمعیت 101 / 000أ
216 است و از این مجموع 97 / 840 / 000 از جنس ذكور و 118 / 261 / 000
از جنس اناث است و این تفاوت در سنین قبل از ازدواج و همچنین سنین‏
ازدواج ، یعنی از بیست ساله تا 24 ساله و از 25 ساله تا 29 ساله و از 30
ساله تا 34 ساله و همچنین تا 80 ساله و 84 ساله همچنان محفوظ است .
و همچنین است كشورهای انگلستان - فرانسه - آلمان غربی - آلمان شرقی -
چكسلواكی لهستان - رومانی - مجارستان - امریكا - ژاپن و غیره و البته در
بعضی نقاط مانند برلن غربی و شرقی تفاوت عدد زن و مرد تفاوت فاحشی است‏
.
در هندوستان حتی در سنین ازدواج عدد مرد بر عدد زن می‏چربد . فقط از
سنین پنجاه به بالا است كه عدد زن بر عدد مرد فزونی می‏گیرد . ظاهرا علت‏
نقصان زن در هند عادت قدیمی مردم خرافاتی آن سرزمین است كه زن شوهر مرده را از میان‏ میبرند .
سرشماری كه سال گذشته در ایران بعمل آمد ، نشان داد كه ایران از
كشورهای استثنائی است كه در مجموع جمعیت ، عدد ذكور بیش از عدد اناث‏
است . مجموع جمعیت ایران طبق این سرشماری 25 / 781 / 090 نفر است و از
این مجموع 13 / 337 / 334 نفر از جنس ذكورند و 12 / 443 / 576 نفر از
جنس اناث میباشند و مجموعا عدد ذكور 893 / 578 بیش از عدد اناث است‏
.
یادم هست كه در همان اوقات بعضی نویسندگان كه درباره تعدد زوجات‏
بحث كرده بودند نوشته بودند ببینید بر خلاف ادعای طرفداران تعدد زوجات‏
، عدد مرد در كشور ما بیش از عدد زن است . پس قانون تعدد زوجات باید لغو شود .
من همانوقت تعجب میكردم از این نویسندگان . اینها فكر نمیكنند كه اولا
قانون تعدد زوجات مخصوص ایران نیست و ثانیا آنچه برای این موضوع مفید
است اینست كه بدانیم عدد مردان آماده بازدواج با عدد زنان آماده‏
بازدواج برابر است یا از آن بیشتر است . اینكه در مجموع عدد ، عده جنس‏
ذكور بیش از جنس اناث باشد برای موضوع مورد نظر كافی نیست . دیدیم كه‏
در جمهوری كره و بعضی كشورهای دیگر نیز در مجموع نفوس ، عدد جنس ذكور
بیشتر است ، ولی در افراد آماده بازدواج عدد جنس اناث بیشتر است .
بگذریم از اینكه در كشورهائی مانند ایران چندان اعتمادی باین آمارها
نیست . اگر تنها " ژست پسرزائی " زنان ایران را در نظر بگیریم كه‏
حاضر نیستند حتی در جواب مأموران سرشماری خود را دخترزا معرفی كنند و به‏
جای دختر پسر قلمداد میكنند ، كافی است كه اعتماد ما را سلب كند . جریان‏
عملی عرضه و تقاضا در كشور ما دلیل قاطعی است بر اینكه عدد زنان آماده‏
به ازدواج در این كشور از عدد مردان بیشتر است . زیرا با اینكه تعدد
زوجات در همه جای این كشور از شهرها و دهات و حتی میان ایلات معمول‏
بوده و هست ، هرگز كسی در این كشور تا كنون احساس كمبود زن نكرده و زن‏
بازار سیاه پیدا نكرده است . بر عكس همواره عرضه بر تقاضا میچربیده‏
است . دختران یا زنان بیوه و جوانی كه اجبارا بدون شوهر می‏مانده‏اند از
مردان مجرد بسی افزونتر بوده‏اند . هیچوقت یك مرد هر اندازه فقیر و
بدقیافه بوده ، اگر زن میخواسته بدون زن نمیمانده است ، در صورتی كه‏
زنانیكه اجبارا بدون شوهر مانده‏اند زیاد بوده‏اند .
 این جریان مشهود و محسوس بیش از هر آماری قاطعیت دارد .
" اشلی مونتاگو " در كتاب " زن جنس برتر " ضمن اینكه بیهوده‏
میكوشد میل زن را به تجمل و زینت ناشی از عوامل اجتماعی بداند ، باین‏
حقیقت اعتراف میكند و میگوید " در سراسر عالم پیوسته میزان زنان آماده‏ ازدواج بر مردان فزونی دارد .
آمارگیری سال 1950 نشان داد كه زنان آماده ازدواج امریكا باندازه یك‏
میلیون و چهارصد و سی هزار تن بر مردان افزایش دارد " . ( مجله زن روز ، شماره 69 صفحه 71 ) .
" برتراندراسل " در كتاب زناشوئی و اخلاق ، فصل مربوط به نفوس ،
صفحه 115 میگوید :
" در انگلستان كنونی بیش از دو میلیون زن زائد بر مردان وجود دارد كه‏
بنابر عرف باید همواره عقیم بمانند و این برای ایشان محرومیت بزرگی‏
است " . در چند سال پیش در روزنامه‏های ایران خواندیم كه در اثر فشار زیاد زنان‏
مجرد آلمان كه پس از تلفات عظیم آلمان در جنگ دوم جهانی از داشتن شوهر
قانونی و كانون خانوادگی محروم مانده‏اند ، رسما از دولت آلمان تقاضا
كرده‏اند كه قانون تك همسری را لغو كند و اجازه تعدد زوجات بدهد . دولت‏
آلمان ضمن یك درخواست رسمی از دانشگاه اسلامی الازهر فورمول این كار را
خواسته و البته بعد هم اطلاع حاصل كردیم كه كلیسا سخت با این تقاضا
مخالفت كرد . كلیسا محروم ماندن زنان را ، و در واقع شیوع فحشا را بر
تعدد زوجات صرفا بخاطر اینكه یك فورمول شرقی و اسلامی است ترجیح داد .

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.