• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
زن ریحانه آفرینش (بازدید: 2844)
يکشنبه 15/5/1391 - 22:42 -0 تشکر 493187
نظام حقوق زن در اسلام (دیدگاه شهید مطهری)

در این تاپیک به حق طلاق و مسئله ی تعدد زجات  (نظام حقوقی زن در اسلام) پرداخته میشود... دوستان به نظرتون مشکلات جامعه ی امروزی در این زمینه چه مورد هایی میتونه باشه.


حق طلاق



هیچ عصری مانند عصر ما خطر انحلال كانون خانوادگی و عوارض سوء ناشی از
آنرا مورد توجه قرار نداده است ، و در هیچ عصری مانند این عصر عملا بشر
دچار این خطر و آثار سوء ناشی از آن نبوده است .
قانونگزاران ، حقوقدانان ، روانشناسان هر كدام با وسائلی كه در اختیار
دارند سعی میكنند بنیان ازدواجها را استوارتر و پایدارتر و خلل‏ناپذیرتر
سازند . اما " از قضا سركنگبین صفرافزود " . آمارها نشان می‏دهد كه سال‏
بسال بر عدد طلاقها افزوده میشود و خطر از هم پاشیدن بر بسیاری از
كانون‏های خانوادگی سایه افكنده است .
معمولا هر وقت یك بیماری مورد توجه قرار میگیرد و مساعی مادی و معنوی‏
برای مبارزه و جلوگیری از آن بكار میرود از میزان تلفات آن كاسته میشود
و احیانا ریشه كن میگردد ، اما بیماری طلاق بر عكس است .

يکشنبه 15/5/1391 - 23:53 - 0 تشکر 493363

تعدد زوجات


" تك همسری " طبیعی‏ترین فرم زناشوئی است . در تك همسری روح‏
اختصاص ، یعنی مالكیت فردی و خصوصی كه البته با مالكیت خصوصی ثروت‏
متفاوت است ، حكمفرما است . در تك همسری هر یك از زن و شوهر
احساسات و عواطف و منافع جنسی دیگری را " از آن " خود و مخصوص شخص‏
خود میداند .
نقطه مقابل تك همسری ، " چند همسری " یا زوجیت اشتراكی است . چند
همسری یا زوجیت اشتراكی بچند شكل ممكن است فرض شود .

يکشنبه 15/5/1391 - 23:53 - 0 تشکر 493373

كمونیسم جنسی


یكی اینكه اختصاص در هیچ طرف وجود نداشته باشد ، نه مرد به زن معین‏
اختصاص داشته باشد ، و نه زن مخصوص مرد معین باشد ، این فرض همان است‏
كه از آن به كمونیسم جنسی تعبیر میشود . كمونیسم جنسی مساوی است با نفی‏
زندگی خانوادگی . تاریخ و حتی فرضیات مربوط به ما قبل تاریخ ، دوره‏ای را نشان‏
نمیدهد كه در آن دوره بشر بكلی فاقد زندگی خانوادگی بوده و كمونیسم جنسی‏
بر آن حاكم بوده است . آنچه را به این نام خوانده‏اند و مدعی هستند كه در
میان بعضی از مردمان وحشی وجود داشته ، حالت متوسطی بوده میان زندگی‏
اختصاصی خانوادگی و كمونیسم جنسی . میگویند در بعضی قبائل چند برادر
مشتركا با چند خواهر ازدواج میكرده‏اند ، یا گروهی از مردان یك طائفه‏
بالاشتراك با گروهی از زنان طائفه دیگر ازدواج می‏كرده‏اند .
ویل دورانت ، در جلد اول تاریخ تمدن صفحه 60 میگوید : " در بعضی نقاط
، ازدواج بصورت دسته جمعی صورت میپذیرفته ، به این معنی ، كه گروهی از
مردان یك طائفه ، گروهی از زنان طائفه دیگر را به زنی می‏گرفته‏اند . در
تبت مثلا عادت بر آن بوده است كه چند برادر ، چند خواهر را بتعداد خود
بهمسری اختیار میكرده‏اند ، بطوریكه هیچ معلوم نبود كدام خواهر ، زن كدام‏
برادر است ، و یك نوع كمونیسم در زناشوئی وجود داشته و هر مرد با هر زن‏
كه می‏خواسته همخوابه می‏شده است . سزار بعادت مشابهی در میان مردم قدیم‏
انگلستان اشاره كرده است . از بقایای این حوادث ، عادت همسری با زن‏
برادر پس از مرگ برادر را باید شمرد كه در میان قوم یهود و اقوام دیگر
قدیم شایع بوده است " .

يکشنبه 15/5/1391 - 23:55 - 0 تشکر 493386

نظریه افلاطون


آنچنانكه از كتاب جمهوریت افلاطون بر می‏آید و عموم مورخین آنرا تأیید می‏كنند ، افلاطون در نظریه " حاكمان فیلسوف و به كناره‏گیری خودش ادامه میداد ، همینكه روشن میشد آبستن شده با او
نزدیكی میكرد . این كار را در مورد كسانی می‏كردند كه آنها را برای تولید
فرزند از خود شایسته‏تر میدانستند . و در حقیقت اینكار را برای بهبود نسل‏
و اصلاح نژاد انجام می‏دادند ، این نوع زناشوئی را كه در واقع زناشوئی در
خلال ایام زناشوئی دیگر بود نكاح استبضاع می‏نامیدند .
نوع دیگر زناشوئی این بود : گروهی كه عده‏شان كمتر از ده نفر میبود با
یك زن معین رابطه برقرار می‏كردند ، آن زن آبستن میشد و فرزندی بدنیا
می‏آورد ، در اینوقت آن زن همه آن گروه را نزد خود دعوت میكرد و طبق‏
عادت و رسم آنزمان آن مردان نمی‏توانستند از آمدن سرپیچی كنند ، همه‏
می‏آمدند ، در این هنگام آنزن هر كدام از آن مردان را كه خود مایل بود
بعنوان پدر برای فرزند خود انتخاب می‏كرد و آن مرد حق نداشت از قبول آن‏
فرزند امتناع كند . باین ترتیب ، آن فرزند ، فرزند رسمی و قانونی آن مرد محسوب میشد .
نوع چهارم این بود كه زنی رسما عنوان " روسپی گری " داشت ، هر مردی‏
بدون استثناء می‏توانست با او رابطه داشته باشد ، اینگونه زنان معمولا
پرچمی بالای خانه خود میزدند ، و با آن علامت شناخته میشدند ، اینچنین‏
زنان پس از آن كه فرزندانی بدنیا می‏آوردند همه مردانی را كه با آنها
ارتباط داشتند جمع می‏كردند و آنگاه كاهن و قیافه شناس می‏آوردند ، قیافه‏
شناس از روی مشخصات قیافه رأی می‏داد كه این فرزند از آن كیست ، و آن‏
مرد هم مجبور بود نظر قیافه شناس را بپذیرد و آن فرزند را فرزند رسمی و قانونی خود بداند .
همه این زناشوئی‏ها در جاهلیت وجود داشت ، تا خداوند محمد ( ص ) را به پیغمبری برگزیدند
و او همه آنها را جز آنچه اكنون‏ معمول است ، از میان برد " .
از اینجا معلوم میشود كه رسم چند شوهری در جاهلیت عرب وجود داشته‏ است .
منتسكیو در روح القوانین میگوید :
" ابوالظهیر الحسن ، جهانگرد عرب ، در قرن نهم میلادی كه بهندوستان و
چین رفت این رسم را ( چند شوهری ) مشاهده كرد و آنرا دلیل بر فحشا شمرد
" و هم او مینویسد : " در سواحل مالابار قبیله‏ای بنام قبیله نائیر زندگی‏
می‏كنند ، مردان این قبیله نمی‏توانند بیش از یك زن بگیرند ، در صورتیكه‏
زنهای آنها می‏توانند شوهرهای متعددی انتخاب كنند . بعقیده من علت وضع‏
این قانون اینست كه مردان قبیله نائیر سلحشورترین قبائل میباشند و
بواسطه اصالتی كه دارند حرفه جنگ با آنهاست ، و همانطوری كه ما در
اروپا سربازان را از ازدواج منع می‏كنیم تا علائق زناشوئی مانع از انجام‏
حرفه سربازی آنها نشود ، قبائل مالابار هم سعی كرده‏اند حتی المقدور مردان‏
قبیله نائیر را از علائق خانوادگی معاف دارند ، و چون بواسطه گرمی آب و
هوا ممكن نمی‏شد مطلقا آنانرا از ازدواج ممانعت كنند ، لذا مقرر داشته‏اند
چند مرد دارای یك زن باشند تا علاقه خانوادگی آنها سست باشد و مانع‏
انجام حرفه جنگی آنها نشود " .

يکشنبه 15/5/1391 - 23:56 - 0 تشکر 493401

اشكال چند شوهری


اشكال عمده و اساسی كه چند شوهری بوجود می‏آورد و همان بیشتر سبب شده‏
كه این رسم عملا موفقیتی نداشته باشد طبیعت بشری است . این كه احیانا و استثنائا در میان بعضی طوائف بشری‏
چند شوهری وجود پیدا كرده است ، دلیل نمی‏شود كه تشكیل عائله اختصاصی‏
خواسته طبیعت مرد نیست ، همانطوریكه انتخاب تجرد و پرهیز از زندگی‏
زناشوئی از طرف عده‏ای از مردان یا زنان صرفا دلیل بر نوعی انحراف است‏
، و دلیل نمی‏شود كه بشر طبعا خواهان زندگی زناشوئی نمیباشد . چند شوهری‏
نه تنها با طبیعت انحصار طلبی و فرزند دوستی مرد ناموافق است ، با
طبیعت زن نیز مخالفت دارد . تحقیقات روانشناسی ثابت كرده است كه زن‏
بیش از مرد خواهان تك همسری است .

يکشنبه 15/5/1391 - 23:57 - 0 تشکر 493409

تعدد زوجات


شكل دیگر و نوع دیگر چند همسری ، چند زنی یا تعدد زوجات است . چند
زنی یا تعدد زوجات ، بر خلاف چند شوهری و كمونیسم جنسی ، رواج و موفقیت‏
بیشتری داشته است . نه تنها در میان قبائل وحشی وجود داشته است ،
بسیاری از ملل متمدن نیز آنرا پذیرفته‏اند . گذشته از عرب جاهلیت ، در
میان مردم قوم یهود و ملت ایران در زمان ساسانیان و بعضی ملل دیگر این‏
رسم و قانون وجود داشته است . منتسكیو میگوید : "
 در قانون مالایو گرفتن سه زن مجاز بود
" و هم او میگوید : " والاتنینین امپراطور روم بعلل و جهات مخصوص‏
اجازه داد مردها چندین زن بگیرند ، ولی چون این قانون با آب و هوای‏
اروپا مناسب نبود از طرف سایر امپراطوران روم مثل " تئودور " و "
آكاردیوس " و " مونوریوس " لغو گردید " .

يکشنبه 15/5/1391 - 23:58 - 0 تشکر 493413

اسلام و تعدد زوجات


اسلام چند زنی را ، بر خلاف چند شوهری ، بكلی نسخ و لغو نكرد ، بلكه‏
آنرا تحدید و تقیید كرد ، یعنی از طرفی نا محدودی را از میان برد و برای‏
آن حداكثر قائل شد كه چهارتاست ، و از طرف دیگر برای آن قیود و شرائطی‏
قرار داد و بهر كس اجازه نداد كه همسران متعدد انتخاب كند . در آینده‏
درباره آن قیود و شرائط و همچنین درباره اینكه چرا اسلام چند زنی را بكلی‏
لغو نكرد بحث خواهیم كرد .
عجیب اینست كه در قرون وسطی از جمله تبلیغاتی كه به ضد اسلام میكردند
این بود كه میگفتند پیغمبر اسلام برای اولین بار رسم تعدد زوجات را در
جهان اختراع كرد ! . و مدعی بودند شالوده اسلام تعدد زوجات است و علت‏
پیشرفت سریع اسلام در میان اقوام و ملل گوناگون اجازه تعدد زوجات است ،
و هم ادعا میكردند كه علت انحطاط مشرق زمین نیز تعدد زوجات است .
ویل دورانت در جلد اول تاریخ تمدن صفحه 61 میگوید : " علمای دینی در
قرون وسطی چنین تصور می‏كردند كه تعدد زوجات از ابتكارات پیغمبر اسلام‏
است ، در صورتیكه چنین نیست ، و چنانكه دیدیم در اجتماعات ابتدائی جریان چند همسری بیشتر
مطابق آن بوده است . عللی كه سبب پیدایش عادت تعدد زوجات در
اجتماعات ابتدائی گشته ، فراوان است . بواسطه اشتغال مردان بجنگ و
شكار ، زندگی مرد بیشتر در معرض خطر بود و بهمین جهت مردان بیشتر از
زنان تلف میشدند و فزونی عده زنان بر مردان سبب میشد كه یا تعدد زوجات‏
رواج پیدا كند و یا عده‏ای از زنان در بی شوهری بسر برند ، ولی در میان آن‏
ملل كه مرگ و میر فراوان بود هیچ شایستگی نداشت كه عده‏ای زن مجرد
بمانند و تولید مثل نكنند . . . بی شك تعدد زوجات در اجتماعات ابتدائی‏
امر متناسبی بوده ، زیرا عده زنان برمردان فزونی داشته است ، از لحاظ
بهبود نسل هم باید گفت كه سازمان تعدد زوجات بر تك همسری فعلی ترجیح‏
داشته است ، چه همانگونه كه میدانیم تواناترین ، و محتاط ترین مردان عصر
جدید غالبا طوری است كه دیر موفق به اختیار همسر میشوند و بهمین جهت كم‏
فرزند می‏آورند ، در صورتی كه در آن ایام گذشته تواناترین مردان ظاهرا به‏
بهترین زنان دست می‏یافته و فرزندان بیشتر تولید می‏كرده‏اند ، به همین‏
جهت است كه تعدد زوجات مدت مدیدی در میان ملتهای ابتدائی بلكه ملتهای‏
متمدن توانسته است دوام كند ، و فقط در همین اواخر و در زمان ما است كه‏
رفته رفته دارد از كشورهای خاوری رخت بر می‏بندد . در زوال این عادت ،
عواملی چند دخالت كرده است : زندگانی كشاورزی كه حالت ثباتی دارد ،
سختی و ناراحتی زندگی مردان را تقلیل داد و مخاطرات كمتر شد ، و بهمین‏
جهت عدد مرد و زن تقریبا مساوی یكدیگر شد ، و در این هنگام چند زنی ،
حتی در اجتماعات ابتدائی از امتیازات اقلیت مزبور از جمله تصوراتی است كه
 هیچ مدرك و اساسی برای آن نیست . اگر
خوانندگان این كتاب از اهل اروپا برای مدت كمی تعصبات اروپائی را از
خود دور سازند ، تصدیق خواهند كرد كه رسم تعدد زوجات برای نظام اجتماعی‏
شرق یك رسم عمده‏ای است كه بوسیله آن ، اقوامی كه این رسم میان آنها
جاری است روح اخلاقی ایشان در ترقی ، و تعلقات و روابط خانوادگی آنها
قوی و پایدار مانده و بالاخره در نتیجه همین رسم است كه در مشرق اعزاز و
اكرام زن بیش از اروپاست . ما قبل از شروع به اقامه دلیل و اثبات‏
مدعای خود از ذكر این مطلب ناچاریم كه رسم تعدد زوجات ابدا مربوط باسلام‏
نیست ، چه قبل از اسلام هر رسم مذكور در میان تمام اقوام شرقی از یهود ،
ایرانی ، عرب و غیره شایع بوده است . اقوامی كه در مشرق قبول اسلام‏
كردند از این حیث فائده‏ای از اسلام حاصل نكردند و تا كنون هم در دنیا یك چنین‏
مذهب مقتدری نیامده كه اینگونه رسوم مانند تعدد زوجات را بتواند ایجاد
كند و یا آنرا منسوخ سازد . رسم مذكور فقط بر اثر آب و هوای مشرق و در
نتیجه خصائص نژادی و علل و اسباب دیگری كه بطرز زندگانی مشرق مربوط
بوده پیدا شده است ، نه اینكه مذهب آنرا آورده باشد . . در مغرب هم با
وجود اینكه آب و هوا و طبیعت هیچیك مقتضی برای وجود چنین رسمی نیست ،
معذلك رسم وحدت زوجه ، رسمی است كه ما آنرا فقط در كتابهای قانون‏
می‏بینیم درج است ، و الا خیال نمیكنم بشود این را انكار كرد كه در
معاشرت واقعی ما اثری از این رسم ( رسم وحدت زوجه ) نیست . راستی من‏
متحیرم و نمی‏دانم كه تعدد زوجات مشروع مشرق از تعدد زوجات سالوسانه اهل‏
مغرب چه كمی دارد و چرا كمتر است ؟ بلكه من میگویم كه اولی از هر حیث‏
بهتر و شایسته‏تر از دومی است . اهل مشرق وقتی بلاد معظمه ما را سیاحت‏
می‏كنند ، از این اعتراضات و حملات ما دچار بهت و حیرت گردیده ، متغیر میشوند . . . "
آری ، اسلام تعدد زوجات را ابتكار نكرد ، بلكه آنرا از طرفی محدود
ساخت و برای آن حداكثر قائل شد ، و از طرف دیگر قیود و شرائط سنگینی‏
برای آن مقرر كرد . اقوام و مللی كه بدین اسلام گرویدند غالبا در میان‏
خودشان این رسم وجود داشت و بواسطه اسلام مجبور بودند حدود و قیودی را
گردن نهند .

دوشنبه 16/5/1391 - 0:0 - 0 تشکر 493417

تعدد زوجات در ایران


كریستن سن در كتاب " ایران در زمان ساسانیان " صفحه 346 میگوید :
 " اصل تعدد زوجات اساس تشكیل خانواده ، ( در ایران زمان‏
ساسانیان ) بشمار میرفت . در عمل ، تعداد زنانیكه مرد میتوانست داشته‏
باشد بنسبت استطاعت او بود . ظاهرا مردمان كم بضاعت بطور كلی بیش از
یك زن نداشتند . رئیس خانواده از حق ریاست دودمان بهره‏مند بود . یكی‏
از زنان سوگلی و صاحب حقوق كامله محسوب شده و او را " زن پادشاییها "
( پادشاه زن ) یا زن ممتاز می‏خواندند . از او پست‏تر زنی بود كه عنوان‏
خدمتكاری داشت و او را زن خدمتكار ( زنی چگاریها ) می‏گفتند . حقوق‏
قانونی این دو نوع زوجه مختلف بود . ظاهرا كنیزان زر خرید و زنان اسیر
جزو طبقه چاكر زن بوده‏اند . معلوم نیست كه عده زنان ممتاز یكمرد محدود
بوده است یا خیر ، اما در بسی از مباحثات حقوقی از مردی كه دو زن ممتاز
دارد سخن بمیان آمده است . هر زنی از این طبقه عنوان بانوی خانه داشته‏
است ، و گویا هر یك از آنها دارای خانه جداگانه بوده‏اند . شوهر مكلف‏
بود كه مادام العمر زن ممتاز خود را نان دهد و نگهداری كند . هر پسری تا
سن بلوغ و هر دختری تا سن ازدواج دارای همین حقوق بوده‏اند ، اما زوجه‏هائی‏
كه عنوان چاكر زن داشته‏اند فقط اولاد ذكور آنان در خانواده پدری پذیرفته‏ میشده است " .
در تاریخ اجتماعی ایران از انقراض ساسانیان تا انقراض امویان (
تألیف مرحوم سعید نفیسی ) مینویسد : " شماره زنانی كه مردی می‏توانست‏
بگیرد نامحدود بود ، و گاهی در اسناد یونانی دیده شده است كه مردی چند
صد زن در خانه داشته است . "
منتسكیو در روح القوانین از آكاتیاس مورخ رومی نقل میكند كه :
" در زمان ژوستی نین چند نفر از فلاسفه رومی كه مورد آزار و
اذیت مسیحیان قرار گرفته و نمی‏خواستند مذهب مسیح را قبول كنند روم را
ترك گفته و بدربار خسرو پرویز پادشاه ایران پناه آوردند و در آنجا چیزی‏
كه بیشتر موجب حیرت آنها شد ، این بود كه نه تنها تعدد زوجات مرسوم‏
بود ، بلكه مردها با زنهای دیگران آمیزش میكردند " .
ناگفته نماند كه فلاسفه رومی به دربار انوشیروان پادشاه ایران پناه‏
آوردند نه خسروپرویز . ذكر خسرو پرویز در كلام منتسكیو اشتباه است .
در میان اعراب ، تعدد زوجات حد و حصری نداشت . محدود كردن اسلام تعدد
زوجات را و حداكثر معین كردن برای آن ، برای آن عده از اعراب كه بیش‏
از چهار زن داشتند اشكال بوجود می‏آورد ، افرادی بودند كه احیانا ده زن‏
داشتند و مجبور بودند كه شش تای آنها را رها كنند .
پس معلوم شد ، اسلام تعدد زوجات را ابتكار و اختراع نكرده ، بلكه‏
برعكس برای آن حدود و قیودی مقرر كرده است ، ولی آنرا بكلی لغو و نسخ‏
هم نكرده است . در فصلهای آینده ببینیم علت پیدایش تعدد زوجات در
میان بشر چیست ؟ آیا علت آن زورگوئی مرد و تحكم او بر زن بوده است ،
یا ضرورتهای خاصی در كار بوده كه آنرا ایجاب میكرده است ؟ آن ضرورتها
چیست ؟ آیا از نوع عوامل منطقه‏ای و جغرافیائی است ، یا از نوع دیگر
است ؟ و بالاخره چرا اسلام این رسم را الغا نكرد ؟ حدود و قیودی كه اسلام‏
برای تعدد زوجات مقرر كرده چیست ؟ و بالاخره علت اینكه
بشر امروز اعم از مرد و زن علیه تعدد زوجات قیام كرده چیست‏
؟ آیا یك ریشه انسانی و اخلاقی دارد ، یا علل دیگری در كار است ؟ اینها
مطالبی است كه در آینده درباره آن بحث خواهیم كرد .

دوشنبه 16/5/1391 - 0:4 - 0 تشکر 493419

علل تاریخی تعدد زوجات ( 1 )


علل تاریخی و اجتماعی تعدد زوجات چیست ؟ چرا بسیاری از ملل جهان و
مخصوصا ملل شرقی این رسم و سنت را پذیرفتند و بعضی از ملل مانند ملل‏
غربی هیچوقت آنرا نپذیرفتند ؟ چرا در میان شكلهای سه گانه چند همسری ،
چند زنی رواج و مقبولیت بسزائی یافت ، بر خلاف چند شوهری و اشتراكیت‏
جنسی ، كه یا هرگز صورت عمل بخود نگرفته است و یا بسیار بندرت واقع‏
شده و جنبه استثنائی داشته است ؟
تا درباره این علل تحقیق نكنیم نمی‏توانیم درباره تعدد زوجات از نظر
اسلام بحث كنیم و هم نمی‏توانیم این مسئله را از نظر احتیاجات امروز بشر مورد بررسی قرار دهیم .
اگر ملاحظات روانی و اجتماعی زیادی كه وجود دارد از نظر دور بداریم ، و
مانند بسیاری از نویسندگان سطحی فكر كنیم ، كافی است كه برای توضیح و
توجیه علل تاریخی و اجتماعی تعدد زوجات همان " ترجیع بند " معروفی كه‏
در اینگونه زمینه‏ها همواره بازگو میشود تكرار كنیم و بگوئیم : "
خیلی واضح است كه علت تعدد زوجات‏
چیست و چه بوده است ؟ علتش زورگوئی و تسلط مرد و بردگی زن است ،
علتش پدرشاهی است ، مرد چون بر زن تسلط و حكمروائی داشته است ، رسوم و
قوانین را بنفع خود میچرخانده است ، و لهذا رسم چند زنی را بنفع خود و
علیه زن ، قرنها معمول داشته است . و زن چون محكوم مردم بوده است‏
نتوانسته است چند شوهری را بنفع خود مجری دارد . امروز كه دوره پایان‏
زورگوئی مرد است امتیاز چند زنی نیز مانند بسیاری از امتیازات غلط دیگر
جای خود را بحقوق متساوی و متقابل زن و مرد میدهد " .
اگر اینچنین فكر كنیم ، بسیار سطحی و ناشیانه فكر كرده‏ایم نه علت رواج‏
یافتن چند زنی ، زورگوئی مرد بوده است ، و نه علت شكست چند شوهری ضعف‏
و محكومیت زن بوده است ، و نه علت اینكه امروز تعدد زوجات عملا منسوخ‏
میشود اینست كه دوران زورگوئی مرد بپایان رسیده است ، و نه مرد امروز
بواسطه ترك تعدد زوجات واقعا امتیازی را از دست میدهد . بلكه برعكس‏
امتیازی بنفع خود علیه زن كسب می‏كند .
من منكر عامل " زور و قدرت " بعنوان یكی از عوامل گرداننده تاریخ‏
بشری نیستم ، و هم منكر اینكه مرد در طول تاریخ از قدرت خود علیه زن سوء
استفاده كرده نمی‏باشم . اما معتقدم كه منحصر كردن عاملها بعامل زور و
قدرت مخصوصا در توجیه و توضیح روابط خانوادگی زن و مرد ناشی از كوته‏ فكری است .
اگر نظریه بالا درست باشد ، الزاما باید قبول كنیم كه مواقع نادر و
استثنائی كه چند شوهری معمول شده ، مانند دوره جاهلیت عرب ، و یا زمانی‏
كه بقول منتسكیو در میان قبیله نائیر در سواحل مالایا چند شوهری معمول شده است ،
زمانی بوده كه زن فرصتی یافته و قدرتی‏
علیه مرد بدست آورده تا توانسته است چند شوهری را بمرد تحمیل كند ، و
باید قبول كنیم كه این دوره‏ها دوره طلائی زن بوده است . و حال آنكه‏
می‏دانیم دوره جاهلیت عرب یكی از دوره‏های سیاه و تاریك زندگی زن است .
در مقاله پیش ، از منتسكیو نقل كردیم كه رواج چند شوهری در میان قبیله‏
نائیر مربوط بقدرت و احترام زن نبوده است . علت این امر تصمیم اجتماع‏
بدور نگهداشتن سربازان از علائق خانوادگی و حفظ روحیه سربازی بوده است .
بعلاوه اگر علت تعدد زوجات ناشی از پدرشاهی و پدر سالاری است چرا در
میان ملل غربی رائج نشده است ؟ آیا پدرشاهی منحصر بمشرق زمین است .
مغرب زمینی‏ها آنچنان عیسی رشته و مریم بافته بوده‏اند كه از ابتدا برای‏
زن حقوق متساوی و متقابل نسبت بمرد قائل بوده‏اند ؟ آیا فقط در مشرق زمین‏
عامل قدرت بنفع مرد كار كرده است و در مغرب زمین این عامل در جهت‏
عدالت سیر میكرده است ؟
زن غربی تا نیم قرن پیش از بدبخت‏ترین زنان دنیا بود . حتی در اموال‏
خود نیازمند قیمومت شوهر بود . به اقرار خود غربی‏ها در قرون وسطی زن‏
شرقی از زن غربی وضع بسیار بهتری داشته است . گوستاولوبون میگوید " در
دوره تمدن اسلام به زنان عینا همان درجه و مقام داده شد كه زنان اروپا بعد
از مدت طولانی آنرا دارا شدند . یعنی بعد از آنكه رفتار بهادرانه اعراب‏
اندلس در اروپا بنای اشاعت را گذاشت . . . در اهالی اروپا اخلاق‏
بهادرانه كه یك جزء عمده آن رفتار با زنان است از مسلمین آمده‏ و از آنها تقلید شده است ،
 و مذهبی كه توانست زن را از درجه پست و
ذلت نجات بخشیده و باوج عزت و رفعت نائل سازد ، مذهب اسلام بوده است‏
، نه مذهب مسیح چنانكه عامه خیال می‏كنند . زیرا می‏بینیم كه در قرون وسطی‏
رؤساء و سردارهای ما با آنكه مسیحی بودند معهذا پاس احترام زن را نگه‏
نمی‏داشتند و از بررسی تواریخ قدیمه در این مطلب شبهه‏ای باقی نمی‏ماند كه‏
قبل از اینكه مسلمین رعایت و احترام زن را به اسلاف ما بیاموزند ، امرا
و سرداران ما نسبت به زن با كمال وحشیگری سلوك مینمودند . " .
دیگران نیز كم و بیش اوضاع زن غربی را در قرون وسطی همینطور وصف‏
كرده‏اند . با همه این احوال ، با اینكه پدرشاهی و زور و تحكم مرد بحد اعلا
در اروپای قرون وسطی حكومت میكرده است چرا تعدد زوجات معمول نبوده‏ است ؟
حقیقت اینستكه نه آنجا كه چند شوهری معمول شده است بواسطه فرصت و
قدرت زن بوده است ، و نه علت شكست چند شوهری ضعف و ناتوانی زن بوده‏
است و نه موجب رواج تعدد زوجات در مشرق زمین زور و تحكم مرد بوده است‏
، و نه منشأ عدم رواج تعدد زوجات در مغرب زمین قدرت و برابری زن با
مرد بوده است .

دوشنبه 16/5/1391 - 0:5 - 0 تشکر 493420

علت شكست چند همسری


علت شكست چند شوهری ، اینست كه نه با طبیعت مرد موافق است و نه با
طبیعت زن . اما از نظر مرد برای اینكه اولا با روحیه انحصار طلبی مرد
ناسازگار است و ثانیا با اصل اطمینان پدری مخالف است . علاقه بفرزند ،
طبیعی و غریزی بشر است . بشر طبعا می‏خواهد توالد و تناسل كند و
می‏خواهد رابطه‏اش با نسل آینده و نسل‏
گذشته مشخص و اطمینان بخش باشد . می‏خواهد بداند پدر كدام فرزند است و
فرزند كدام پدر است . چند شوهری زن با این غریزه و طبیعت آدمی ناسازگار
بوده است ، بر خلاف چند زنی مرد كه از این نظر نه بمرد لطمه میزند و نه‏ به زن . . .
میگویند گروهی از زنان ، در حدود چهل نفر ، گرد آمدند و بحضور علی بن‏
ابیطالب علیه‏السلام رسیدند ، گفتند چرا اسلام بمردان اجازه چند زنی داده ،
اما به زنان اجازه چند شوهری نداده است . آیا این امر یك تبعیض ناروا
نیست ؟
علی ( ع ) دستور داد ظرفهای كوچكی از آب آوردند و هر یك از آنها را
بدست یكی از آن زنان داد . سپس دستور داد همه آن ظرفها را در ظرف‏
بزرگی كه وسط مجلس گذاشته بود خالی كنند . دستور اطاعت شد ، آنگاه‏
فرمود اكنون هر یك از شما دو مرتبه ظرف خود را از آب پر كنید اما باید
هر كدام از شما عین همان آبی كه در ظرف خود داشته بردارد . گفتند این‏
چگونه ممكن است ؟ آبها با یكدیگر ممزوج شده‏اند ، و تشخیص آنها ممكن‏
نیست . علی ( ع ) فرمود اگر یك زن چند شوهر داشته باشد ، خواه ناخواه ،
با همه آنها هم بستر می‏شود ، و بعد آبستن میگردد . چگونه میتوان تشخیص‏
داد كه فرزندی كه بدنیا آمده است از نسل كدام شوهر است ؟ این از نظر مرد .
اما از نظر زن ، چند شوهری هم با طبیعت زن منافی است و هم با منافع‏
وی . زن از مرد فقط عاملی برای ارضاء غریزه جنسی خود نمی‏خواهد كه گفته‏
شود هر چه بیشتر برای زن بهتر . زن از مرد موجودی می‏خواهد كه
قلب آن موجود را در اختیار داشته باشد ، حامی و
مدافع او باشد . برای او فداكاری نماید ، زحمت بكشد و پول درآورد و
محصول كار و زحمت خود را نثار او نماید ، غمخوار او باشد . پولی كه مرد
به زن بعنوان یك " روسپی " می‏داده و میدهد ، همچنین پولی كه زن از راه‏
كار و فعالیت بدست آورده و می‏آورد ، نه به احتیاجات مالی وسیع زن كه‏
چندین برابر احتیاجات مرد است وافی بوده ، و نه ارزش آن پولی را داشته‏
كه مرد به خاطر علاقه و محبت و در راه عشق به زن می‏پرداخته است .
احتیاجات مالی وسیع زن را همواره مرد بعنوان یك فداكار تأمین كرده است‏
. بهترین و نیرومندترین مشوق مرد بكار و فعالیت نیز كانون خانوادگی او
یعنی همسر و فرزندان او بوده است .
زن در چند شوهری هرگز نمی‏توانسته است حمایت و محبت و عواطف خالصانه‏
و فداكاری یك مرد را نسبت بخود جلب كند . از اینرو چند شوهری نظیر
روسپی‏گری همواره مورد تنفر زن بوده است . علیهذا چند شوهری نه با
تمایلات و خواسته‏های مرد موافقت داشته است و نه با خواسته‏ها و تمایلات‏ زن .

دوشنبه 16/5/1391 - 0:7 - 0 تشکر 493421

شكست اشتراكیت جنسی


همچنانكه علت شكست اشتراكیت جنسی نیز همین است . اشتراكیت جنسی و
از میان رفتن اختصاص از دو طرف ، كه نه زن بمرد معینی اختصاص داشته‏
باشد و نه مرد به زن معینی ، همچنانكه اشاره كردیم ، از طرف افلاطون‏
پیشنهاد شد ، منتها در شعاع طبقه حاكمه ، یعنی طبقه حاكمان فیلسوف و
فیلسوفان حاكم بعقیده افلاطون . این پیشنهاد نه تنها مورد پذیرش دیگران‏
واقع نشده بلكه خود افلاطون نیز از عقیده خود عدول كرد .
در یك قرن اخیر فردریك انگلس پدر دوم كمونیسم نیز این فرضیه را
پیشنهاد و از آن دفاع كرد . اما دنیای كمونیسم آنرا نپذیرفت . میگویند
دولت شوروی در اثر تجربیات تلخ فراوان در اجرای تئوری اشتراكی خانوادگی‏
انگلس در سال 1938 قوانینی بنفع خانواده گذرانید و تك همسری را بعنوان‏
زناشوئی رسمی كمونیستی پذیرفت .
چند زنی برای یك مرد میتوانسته امتیازی شمرده شود ، اما چند شوهری‏
هیچوقت برای زن امتیازی نبوده و نخواهد بود . علت این تفاوت اینست كه‏
مرد طالب شخص زن است ، و زن طالب قلب مرد و فداكاریهای او . برای‏
مرد مادامیكه شخص زن را در اختیار دارد اهمیتی ندارد كه قلب زن را از
دست بدهد ، از اینرو مرد اهمیتی نمیداده كه در چند زنی قلب و عواطف زن‏
را از دست میدهد . ولی برای زن ، قلب و عواطف مرد اصالت دارد . اگر
آن را از دست بدهد همه چیز را از دست داده است .
بعبارت دیگر در امر زناشوئی دو عنصر دخالت دارد : یكی مادی و دیگری‏
معنوی . عنصر مادی زناشوئی جنبه‏های جنسی آن است كه در جوانی در منتهای‏
اوج و غلیان است و تدریجا رو به كاهش و آرامش میرود . جنبه معنوی آن‏
عواطف رقیق و صمیمانه‏ایست كه میان آنها حكمفرما میشود و احیانا هر چه‏
زمان میگذرد نیرومندتر میگردد . یكی از تفاوتهای زن و مرد اینست كه برای‏
زن عنصر دوم بیش از عنصر اول اهمیت دارد بر خلاف مرد ، زناشوئی برای زن‏
بیشتر جنبه معنوی دارد و برای مرد بیشتر جنبه مادی و لا اقل جنبه مادی و
معنوی زناشوئی برای مرد مساوی است .
گذشته از اینها در مقاله 24 گفتیم و سخنان یك بانوی روانشناس اروپائی‏
را نیز شاهد آوردیم كه زن از آن نظر كه پرورش دهنده فرزند در رحم و دامن‏
است ، حالات روانی مخصوصی دارد ، كه سخت او را به محبت و عواطف‏
مهرآمیز شوهر بعنوان پدر فرزندش نیازمند میسازد . حتی میزان محبت زن‏
بفرزندان ، بستگی زیادی دارد بمیزان محبت و علاقه مرد باو بعنوان پدر
فرزندش و بعنوان عاملی كه موجب بوجود آمدن فرزند شده است . این نیاز
زن منحصرا در تك شوهری برآورده میشود .
علیهذا مقایسه چند شوهری به چند زنی ، و تصور اینكه فرقی میان چند زنی‏
و چند شوهری نیست و علت اینكه چند زنی در قسمتی از جهان معمول و مجری‏
شده است ، اینستكه مرد زورمندتر بوده است ، و علت اینكه زن نتوانسته‏
است چند شوهری را بعنوان یك امتیاز برای خود حفظ كند ضعف و ناتوانی زن‏
بوده است ، اشتباه فاحش است .
خانم منوچهریان در كتاب انتقاد بر قوانین اساسی و مدنی ایران صفحه 34
میگوید " قانون مدنی ماده 1049 میگوید : هیچكس نمی‏تواند دختر برادر یا
دختر خواهر زن را بگیرد مگر با اجازه زن خود . . . زن اگر اجازه دهد شوهر
وی میتواند دختر برادر یا خواهر او را بگیرد . حالا باید دید كه اگر اجازه‏
ندهد چه میشود ؟ هیچ . باصطلاح آنكه عوض دارد گله ندارد ، مرد با دیگری‏
ازدواج میكند . خوب حالا اگر قضیه را بعكس كنیم آنوقت چه خواهد شد ؟
مثلا اگر بگوئیم زن نمی‏تواند با پسر برادر یا پسر خواهر شوهر خود ازدواج‏
كند ( در همان حالی كه زن این شوهر است ) مگر با اجازه شوهر ، از شنیدن‏
این سخن خون رگهای متعصب بجوش می‏آید و فریاد میزنند این پیشنهاد بر خلاف اصول‏
انسانیت است و اصلا طبع و نهاد زن هم با آن مباینت دارد . در پاسخ باید
گفت تنها این پیشنهاد مخالف با اصل بردگی زن است . همچنانكه یك مال‏
بیش از یك مالك ندارد و یا اگر هم داشته باشد محصول آن پس از افراز
باز بیك مالك بر می‏گردد . زن هم چون بنا بقوانین صریح و ضمنی كشور ما
در حكم اموال است از این رو نباید بیشتر از یك مالك داشته باشد . . .
"
در صفحه 73 آن كتاب میگوید :
" ما میتوانیم بگوئیم همچنانكه مرد تا چهار زن می‏تواند داشته باشد ،
زن هم چون بشر است و با مرد برابر ، باید بتواند حقوقی را كه او دارد
دارا شود . نتیجه این صغری ، كبری منطقی برای مردان بسیار وحشت آور
میشود . اینجاست كه خون در رگهای آنان بجوش می‏آید و با چهره‏ای‏
برافروخته و چشمانی آتشبار فریاد میزنند چگونه زن می‏تواند بیش از یك‏
شوهر داشته باشد ؟ ما در پاسخ با سردی و آرامی میگوئیم چرا مرد می‏تواند
بیش از یك زن داشته باشد . ؟
" ما در اینجا نمیخواهیم ترویج فساد اخلاق كنیم ، و نمی‏خواهیم عفت و
پاكدامنی زنان را ناچیز و بیهوده بگیریم ، ولی می‏خواهیم به مردان‏
بفهمانیم كه درباره زن عقیده آنان چنانكه میپندارند بر پایه‏ای محكم و
تزلزل ناپذیر جای ندارد . زن یكی است و مرد یكی . هر دو با هم برابرند .
اگر بمردان از لحاظ اینكه مردند حق داده شده است كه تا چهار زن بگیرند ،
باید زنان هم همین حق را داشته باشند . اگر فرضا از لحاظ عقل تواناتر از
مرد نباشد ، باید اذعان كرد كه تجلی روح و كیفیات نفسانی در زن ضعیف‏تر از مرد نیست " .
چنانكه ملاحظه میفرمائید در بیانات فوق هیچ فرقی میان چند زنی و چند
شوهری گذاشته نشده است جز اینكه مرد چون زور داشته است بنفع خود چند
زنی را معمول داشته است ، بر خلاف زن كه آزادی نداشته از چند شوهری كه‏
تنها اصل مخالف بردگی اوست ، دفاع كند . و نیز در بیانات فوق چنین‏
بیان شده كه علت رواج چند زنی و شكست چند شوهری ، مالكیت مرد و
مملوكیت زن بوده است . مرد چون مالك زن بوده است میتوانسته است زنان‏
متعدد یعنی اموال فراوان داشته باشد . اما زن چون مملوك بوده است و
مملوك نمی‏توانسته است بیش از یك مالك داشته باشد از موهبت چند شوهری محروم مانده است .
اتفاقا بر خلاف نظر خانم نویسنده ، پذیرش نیافتن چند شوهری خود دلیل‏
است كه مرد به زن بچشم یك مال نگاه نمیكرده است . زیرا شركت در مال و
مالك شدن چند نفر یك مال را و استفاده مشترك از آن یكی از قوانین جاری‏
و ساری بشری در اموال است . اگر مرد به زن بچشم یك مال نگاه میكرد
شركت در آنرا جایز میشمرد ، همچنانكه شركت در مال و استفاده مشترك از
آنرا جایز شمرده است . در كجای دنیا معمول است كه مال بیشتر از یك‏
مالك نمی‏تواند داشته باشد تا قانون تك شوهری را ناشی از آن بدانیم .
میگویند چون مرد یكی است و زن یكی ، باید حقوق برابر داشته باشند .
چرا مرد بتواند از حقوق چند زنی بهره‏مند شود و زن نتواند از حق چند شوهری‏ استفاده كند ؟
میگویم اشتباه شما همین جاست كه خیال كرده‏اید تعدد زوجات جزء حقوق مرد است
و تعدد شوهر جزء حقوق زن . در صورتیكه تعدد
زوجات جزء حقوق زن است ، و تعدد شوهر نه جزء حقوق مرد است و نه جزء
حقوق زن . هم بر خلاف مصالح و منافع مرد است و هم بر خلاف مصالح و منافع‏
زن . ما بعدا ثابت خواهیم كرد كه قانون تعدد زوجات در اسلام بمنظور
احیاء و احقاق حقوق زن وضع شده است و اگر بنا بود جانب مرد رعایت شود
، اسلام همانكاری را میكرد كه دنیای غرب كرده است ، بمرد حق استفاده و
بهره‏برداری از زنان دیگر جز زن اول میداد ولی هیچ تعهدی برای مرد بنفع زن‏
و فرزندان او بعنوان همسر قانونی و فرزندان قانونی قائل نمیشد .
چند شوهری بنفع زن نبوده كه حقی از او سلب شده باشد .
میگویند میخواهیم بمردان بفهمانیم كه عقاید آنها درباره زن آنچنانكه‏
خود می‏پندارند محكم و تزلزل ناپذیر نیست .
از قضا آنچه ما می‏خواهیم همین است . ما در مقالات آینده مبنای نظر
اسلام را درباره تعدد زوجات خواهیم گفت . از این نویسنده و هر صاحب نظر
دیگر ملتمسانه طلب میكنیم ببینند و نظر بدهند كه آیا نظر اسلام مبتنی بر
یك اصل تزلزل ناپذیر است یا نه ؟ من قول شرف میدهم اگر كسی توانست‏
خللی در مبنای نظر اسلامی راجع باین مسئله پیدا كند ، من از تمام گفته‏های‏
خود در زمینه حقوق زن صرفنظر میكنم .

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.