علل تاریخی تعدد زوجات ( 1 )
علل تاریخی و اجتماعی تعدد زوجات چیست ؟ چرا بسیاری از ملل جهان و
مخصوصا ملل شرقی این رسم و سنت را پذیرفتند و بعضی از ملل مانند ملل
غربی هیچوقت آنرا نپذیرفتند ؟ چرا در میان شكلهای سه گانه چند همسری ،
چند زنی رواج و مقبولیت بسزائی یافت ، بر خلاف چند شوهری و اشتراكیت
جنسی ، كه یا هرگز صورت عمل بخود نگرفته است و یا بسیار بندرت واقع
شده و جنبه استثنائی داشته است ؟
تا درباره این علل تحقیق نكنیم نمیتوانیم درباره تعدد زوجات از نظر
اسلام بحث كنیم و هم نمیتوانیم این مسئله را از نظر احتیاجات امروز بشر مورد بررسی قرار دهیم .
اگر ملاحظات روانی و اجتماعی زیادی كه وجود دارد از نظر دور بداریم ، و
مانند بسیاری از نویسندگان سطحی فكر كنیم ، كافی است كه برای توضیح و
توجیه علل تاریخی و اجتماعی تعدد زوجات همان " ترجیع بند " معروفی كه
در اینگونه زمینهها همواره بازگو میشود تكرار كنیم و بگوئیم : "
خیلی واضح است كه علت تعدد زوجات
چیست و چه بوده است ؟ علتش زورگوئی و تسلط مرد و بردگی زن است ،
علتش پدرشاهی است ، مرد چون بر زن تسلط و حكمروائی داشته است ، رسوم و
قوانین را بنفع خود میچرخانده است ، و لهذا رسم چند زنی را بنفع خود و
علیه زن ، قرنها معمول داشته است . و زن چون محكوم مردم بوده است
نتوانسته است چند شوهری را بنفع خود مجری دارد . امروز كه دوره پایان
زورگوئی مرد است امتیاز چند زنی نیز مانند بسیاری از امتیازات غلط دیگر
جای خود را بحقوق متساوی و متقابل زن و مرد میدهد " .
اگر اینچنین فكر كنیم ، بسیار سطحی و ناشیانه فكر كردهایم نه علت رواج
یافتن چند زنی ، زورگوئی مرد بوده است ، و نه علت شكست چند شوهری ضعف
و محكومیت زن بوده است ، و نه علت اینكه امروز تعدد زوجات عملا منسوخ
میشود اینست كه دوران زورگوئی مرد بپایان رسیده است ، و نه مرد امروز
بواسطه ترك تعدد زوجات واقعا امتیازی را از دست میدهد . بلكه برعكس
امتیازی بنفع خود علیه زن كسب میكند .
من منكر عامل " زور و قدرت " بعنوان یكی از عوامل گرداننده تاریخ
بشری نیستم ، و هم منكر اینكه مرد در طول تاریخ از قدرت خود علیه زن سوء
استفاده كرده نمیباشم . اما معتقدم كه منحصر كردن عاملها بعامل زور و
قدرت مخصوصا در توجیه و توضیح روابط خانوادگی زن و مرد ناشی از كوته فكری است .
اگر نظریه بالا درست باشد ، الزاما باید قبول كنیم كه مواقع نادر و
استثنائی كه چند شوهری معمول شده ، مانند دوره جاهلیت عرب ، و یا زمانی
كه بقول منتسكیو در میان قبیله نائیر در سواحل مالایا چند شوهری معمول شده است ،
زمانی بوده كه زن فرصتی یافته و قدرتی
علیه مرد بدست آورده تا توانسته است چند شوهری را بمرد تحمیل كند ، و
باید قبول كنیم كه این دورهها دوره طلائی زن بوده است . و حال آنكه
میدانیم دوره جاهلیت عرب یكی از دورههای سیاه و تاریك زندگی زن است .
در مقاله پیش ، از منتسكیو نقل كردیم كه رواج چند شوهری در میان قبیله
نائیر مربوط بقدرت و احترام زن نبوده است . علت این امر تصمیم اجتماع
بدور نگهداشتن سربازان از علائق خانوادگی و حفظ روحیه سربازی بوده است .
بعلاوه اگر علت تعدد زوجات ناشی از پدرشاهی و پدر سالاری است چرا در
میان ملل غربی رائج نشده است ؟ آیا پدرشاهی منحصر بمشرق زمین است .
مغرب زمینیها آنچنان عیسی رشته و مریم بافته بودهاند كه از ابتدا برای
زن حقوق متساوی و متقابل نسبت بمرد قائل بودهاند ؟ آیا فقط در مشرق زمین
عامل قدرت بنفع مرد كار كرده است و در مغرب زمین این عامل در جهت
عدالت سیر میكرده است ؟
زن غربی تا نیم قرن پیش از بدبختترین زنان دنیا بود . حتی در اموال
خود نیازمند قیمومت شوهر بود . به اقرار خود غربیها در قرون وسطی زن
شرقی از زن غربی وضع بسیار بهتری داشته است . گوستاولوبون میگوید " در
دوره تمدن اسلام به زنان عینا همان درجه و مقام داده شد كه زنان اروپا بعد
از مدت طولانی آنرا دارا شدند . یعنی بعد از آنكه رفتار بهادرانه اعراب
اندلس در اروپا بنای اشاعت را گذاشت . . . در اهالی اروپا اخلاق
بهادرانه كه یك جزء عمده آن رفتار با زنان است از مسلمین آمده و از آنها تقلید شده است ،
و مذهبی كه توانست زن را از درجه پست و
ذلت نجات بخشیده و باوج عزت و رفعت نائل سازد ، مذهب اسلام بوده است
، نه مذهب مسیح چنانكه عامه خیال میكنند . زیرا میبینیم كه در قرون وسطی
رؤساء و سردارهای ما با آنكه مسیحی بودند معهذا پاس احترام زن را نگه
نمیداشتند و از بررسی تواریخ قدیمه در این مطلب شبههای باقی نمیماند كه
قبل از اینكه مسلمین رعایت و احترام زن را به اسلاف ما بیاموزند ، امرا
و سرداران ما نسبت به زن با كمال وحشیگری سلوك مینمودند . " .
دیگران نیز كم و بیش اوضاع زن غربی را در قرون وسطی همینطور وصف
كردهاند . با همه این احوال ، با اینكه پدرشاهی و زور و تحكم مرد بحد اعلا
در اروپای قرون وسطی حكومت میكرده است چرا تعدد زوجات معمول نبوده است ؟
حقیقت اینستكه نه آنجا كه چند شوهری معمول شده است بواسطه فرصت و
قدرت زن بوده است ، و نه علت شكست چند شوهری ضعف و ناتوانی زن بوده
است و نه موجب رواج تعدد زوجات در مشرق زمین زور و تحكم مرد بوده است
، و نه منشأ عدم رواج تعدد زوجات در مغرب زمین قدرت و برابری زن با
مرد بوده است .