• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن ادبيـــات > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
ادبيـــات (بازدید: 1990)
يکشنبه 8/5/1391 - 14:3 -0 تشکر 484036
زبان شناسی و نقد ادبی

بر گرفته از http://www.lifeofthought.com/f97.htm  پایگاه حیات ادیشه

متن ادبی از زبان بهره می‌گیرد، اما تا چه حدی می‌توان از یافته‌های زبان شناسی در نقد ادبی سود جست؟

يکشنبه 8/5/1391 - 14:16 - 0 تشکر 484061

اساطیر برای لویی استروس همچون صفحه نت ( پارتیتور ) یك اركستر است، یعنی اجزا آن ضمن هماهنگی با هم معنایی واحد و روشن را بروز می‌دهند. او در كتاب منطق اسطوره تحلیل اسطوره ادیب شهریار را، به قیاس با روش تحلیل ساختاری زبان شناسی، به گونه‌ای كاملاً ساخت گرا پیش می‌برد. او اسطوره و موسیقی هر دو از سر چشمه واحدی یعنی زبان جدا شده‌اند.


باید توجه داشت كه بیش از لویی استروس، متخصص فرهنگ عامه روسی، ولایمیر پراپ، با به كار بستن نظریات فرمالیتها و زبان شناسان موفق شد داستان‌های عامیانه را از جهت ساختاری بررسی كند.


در روایت شناسی ساختارگرا نحو از اهمیت فراوانی برخوردار است. اولین تقسیم یك جمله به نهاد و گزاره است. به این جمله توجه كنید:« پهلوان آژدها را كشت » در این جا پهلوان نهاد، و اژدها را كشت گزاره است این جمله می‌تواند هسته یك قطعه یا حتی یك قصه كامل باشد. ما می‌توانیم در محور جانشینی به جای پهلوان، آشیل، رستم و یا امیرارسلان را جایگزین كرده و گزاره را نیز بسط دهیم. به این ترتیب در این جمله محور هم نشینی سازنده روایت و محور جانشینی سازنده انواع روایت خواهد بود.

يکشنبه 8/5/1391 - 14:16 - 0 تشکر 484062

ولایمیر پروپ ادعا كرد كه ساختار سیاسی همه قصه‌ها و افسانه‌ها یگانه است. طبق نظر او، شخصیت‌ها در افسانه‌ها، به تنهایی اهمیت ندارند، بلكه كار ویژه‌های آنان است كه در ساختار افسانه‌ها اهمیت دارد و یا به بیانی درست‌تر ساختار افسانه‌ها كاركرد قهرمان و ضد قهرمان را مشخص می‌سازد.


او با بررسی صد حكایت عامیانه توانست، ساختار همگانی افسانه را عیان سازد. شاید تاكنون چنین به نظر می‌رسد كه ساختارگرایی روشی ایدئولوژیك در تحلیل مسایل گوناگون فرهنگی است همواره می‌كوشد عناصر گوناگون را در ساختارهای واحد تقلیل دهد. البته چنین انتقادی را فیلسوف معاصر فرانسوی ژاك دریدا نیز بر آن وارد ساخته كه در جای خود به آن نیز خواهیم پرداخت. اما ساختارگرایان خود چنین برداشتی ندارند، به نظر آنان این ساختارها آن چنان عام هستند كه خارج بودن از آن بی‌معناست. انان از جهتی دیگر كوشیده‌اند كه در ادبیات، به تعالی نوع نیز بیندیشند و ساختارهای تعالی ژانرها را نیز به دست آورند. به طوری كه رولان بارت گفته است:« اثر ادبی درست از همان جایی كه صورت نمونه از تغییر می‌دهد، آغاز می‌گردد». در واقع مشكل ساختارگرایی در چیز دیگری نهفته است كه به آن می‌پردازیم.

يکشنبه 8/5/1391 - 14:17 - 0 تشکر 484063

ساخت‌گرایی نخست توسط نقد سنتی یا به تعبیر بارت نقد دانشگاهی یا رسمی مورد حمله قرار گرفت؛ نقد مدرن همان چالشی را با نقد سنتی داشت كه زبان شناسی با دستور سنتی. نقد سنتی همچون دستور سنتی تجویزی و نه توصیفی است، در پی یافتن شیوه‌های متعالی و جاودان ادبیات است و از این جهت به تعبیر میشل فوكو چنین سخنی، آشكارا اقتدارگرا است. قوانین ادبیات برای نقد سنتی جاودانی و ابدی است. بدین معنا كه همواره در برابر خروج از اصول نوع (ژانر) پایداری می‌كند. كافی است به جنجالی در كشور خودمان هنوز هم به سر مشروعیت شعر نو در برخی محافل سنتی برپا است، توجه كنیم . اما اصلی ترین خصیصه نقد تجویزی، پرداختن به حواشی متن است نه تشریح خود آن برای منتقد یا بهتر بگوییم محقق ادبی همه چیز اهمیت دارد جز خود متن، او به جای تشریح جهان متن، به تحقیق در باب زندگی مولف، با وقایع داستان، تاریخ نگاری چگونگی نگارش، هدف مولف و سایر حوادث فرعی مشغول می‌شود. به هنگام تشریح متن، گزاره‌ها برای او ساحتی تك معنا دارند. فی المثل شرح سودی بر حافظ از این جهت كه ابیات حافظ را شرح كرده در نقد سنتی جای نمی‌گیرد، بلكه به خاطر قائل بودن به تك معنایی آن ابیات در آن گروه جای می‌گیرد، حال آنكه ادبیات به خصوص از نوع ادبیات مرزی و شگرف، ساحتی چندگونه و منشورگون دارد و معانی گوناگونی را باز می‌تاباند. شیوه نقد سنتی و نقد معاصر از جهتی درونی كاملاً یادآور نگرش در زمانی و همزمانی به زبان، در مطالعات سوسور است. در حالی كه نقد معاصر می‌كوشد، متن را با توجه به ویژگی‌های دوران خود بررسی نماید، نقد سنتی همچنان در تار و پود قوانین جاودان خود ساخته اسیر است. رولان بارت در مقاله نقد دانشگاهی و نقد تفسیری، موضوع نقد را ادبیات و نه راز زندگی نامه نویسنده می‌داند: « هر چیزی در نقد دانشگاهی بار عام می‌یابد، به شرطی كه بشود اثر هنری را به چیز دیگری جز خود اثر، یعنی جز ادبیات مربوط ساخت.»

يکشنبه 8/5/1391 - 14:17 - 0 تشکر 484064

اصلی‌ترین دلیل جدال بر همان سوالی استوار است كه در ابتدای این نوشتار آوردیم. آیا می‌توان در روش‌های زبان شناسی در بررسی ادبیات سود جست؟ یاكوبسن گفته است: «از آنجا كه زبان شناسی علم جهانی ساختار كلامی است، شعر شناسی را باید جزو مكمل زبان شناسی دانست.»


جدال بر سر این سئوال تنها به منتقدان وابسته به نقد سنتی و منتقدان هواخواه نقد مدرن محدود نمی‌شود، میان همین دسته اخیر نیز می‌توان چالش‌های گوناگونی را مشاهده كرد. گروهی بر مرجعیت ادبیات و گروهی بر مرجعیت زبان شناسی تاكید دارند. راجر فالر در مقاله بررسی ادبیات به منزله زبان ضمن این كه هر گروه را فاقد دركی همه جانبه از این دو مقوله می‌داند، بررسی جامعی از مناسبات زبان شناسی و نقد ادبی نموده شرایط دخالت زبان شناسی را در ادبیات بیان داشته. او زبان شناسی را عمل هدایت شده و انعطاف پذیری می‌داند كه قادر است، اگر توسط كسانی كه تسلط كاملی بر آن دارند، به كار گرفته شود. برای هر هدفی در چارچوب الگوی اتخاذ شده مورد استفاده قرار بگیرد.

يکشنبه 8/5/1391 - 14:18 - 0 تشکر 484065

یكی از دستاوردهای ساختارگرایی رمززدایی مكرر آن از ادبیات و تقلیل آن به سازه‌ها است، این بی‌توجهی به معنا دلیل اصلی چالش است. در ساختارگرایی ادبیات، در حكم مصداق یا شی بازنمود می‌شود. « آنچه یا كوبسن كاركرد شعریس می‌نامد، اهمیت ادبیات را در این می‌داند كه چگونه ساختار متن به منظور برجسته سازی عناصر جوهری آن ـ به ویژه واجشناسی و نحو ـ تنظیم می‌شود.


الگوهای تقارن و تشابهی كه او در شعرهایش می‌یابد در این سطوح از زبان به مراتب بیشتر از ساخت صوری ( مثلاً ساخت زنی و بندی ) است، نتیجتاً متن به نحوی بازنمایانده می‌شود كه گویی عمدتاً به واسطه شكل جسمی ادراك ناشدنی‌اش وجود دارد. در ازای این فرآیند تخیلی، متقابلاً آنچه می‌توان كاركردهای ارتباطی و بین فردی‌ـ‌در یك كلام كاركرد كاربردی ـ متن نامید، ناچیز شمرده می‌شود.»


یكی از اصیل‌ترین نقدهای ساختاری نقدی است كه یاكوبسن و لوی استروس به طور مشترك بر منظومه ( گربه ها ) اثر شارل بودلر نگاشته‌اند، میشل ریفاتر، كه خود از بزرگان نقد مدرن است، حمله سختی به این نقد می‌كند. « ریفاتر نشان می‌دهد كه ویژگی‌های زبانی كه آنها در این شعر كشف می‌كنند، احتمالاً حتی به وسیله یك خواننده مطلع نیز قابل درك نخواهد بود، آنها كل برداشت دستوری و انگاره واجی خود را بر اساس رهیافتی ساختارگرا بنا می‌كنند، اما همه ویژگی‌هایی را كه مورد توجه قرار می‌دهند، نمی‌توان برای خواننده بخشی از ساختار شعری به شمار آورد.»

يکشنبه 8/5/1391 - 14:18 - 0 تشکر 484066

از دیگر ایراداتی كه بر این روش گرفته‌اند، این است كه بی‌توجهی به معنا از دست رفتن یك معیار ارزشی در مورد گزینش متون است. در این روش، به هنگام نقد بین سخ كافكا و ملودرام بی‌ارزشی از دانیل استین تفاوتی وجود ندارد، زیرا برای منتقد ساختارگرا نه معانی بلكه ساختارها اهمیت دارد، ایرادی كه البته ساختارگرایان مزیت خویش می‌دانند نه عیب .


راجرفالر در همان مقاله مذكور به صراحت می‌نویسد« من معتقدم كه زبان شناسی می‌تواند كاربردی كاملاً مناسب در ادبیات داشته باشد تا وجوه مختلف متون ادبی را آشكار كند ... به نظر من چاره كار صرفاً در این است كه ادبیات را به منزله زبان مورد نظریه پردازی قرار دهیم ... آن الگوی زبان شناختی كه برای این منظور مناسب تشخیص داده می‌شود باید واجد این ویژگی‌های كلی باشد: الف : باید تبیین جامعی از تمامی ابعاد ساختار زبان متن ـ به ویژه ابعاد كاربردی آن به دست دهد؛ ب) باید بتواند تبیینی از كاركرد ساخت‌های زبانی مفروض (در متون واقعی) به دست دهد به ویژه كاركردی كه موجب شكل گیری اندیشه در ذهن خواننده می‌شود؛ ج) باید تصدیق كند كه معانی متن در بنیادی اجتماعی شكل می‌گیرند... آن نوع زبان شناسی كه ما برای مقصود خود نیازمند داریم، برخلاف اغلب دیگر شكل‌های زبان شناسی كه حیطه‌شان به طور تصنعی محدود شده است باید در پی همه شمول بودن باشد، یعنی تبیین كاملی از ساختار زبان و كاربرد آن در تمام سطوح ارایه دهد. این سطوح عبارتند از: معناشناسی یا انتظام معانی در زبان، نحو یا فرآیندها و سامان‌مندی‌هایی كه نشانه‌ها را در قالب جملات زبان مرتب می‌كند، واجشناسی و آواشناسی كه به ترتیب عبارتند از طبقه‌بندی و سامان‌مندی و تولید عملی اصوات گفتار، دستور زبان متن یا توالی جملات در كلام منسجم طولانی و كاربردشناسی یا روابط مرسوم بین ساختهای زبان و استفاده كنندگان و كاربردهای زبان.

يکشنبه 8/5/1391 - 14:19 - 0 تشکر 484068

به تفاوت دیدگاه راجر فالر با دیدگاه ساختارگرایان و به خصوص منتقدان مكتب پراگ توجه كنید،"توصیف سبك شناسی ساختاری باید در سه رویه بیانی انجام پذیرد: 1- در رویه آوایی: ارزش موسیقی وزن و واژه‌ها را باید گفت. ارتباط موسیقی و معنا را باید نشان داد. 2- در رویه اندامی و دستوری: پیوند واژه‌ها و سازه‌ها چگونه است؟ خصوصیت این پیوند و تفاوت آن با غزلهای گویندگان دیگران در كدام است. 3- در رویه واژگانی: گزینش در محور جانشینی چگونه به انجام رسیده است؟ فرق این گزینش با گزینش دیگران در چیست؟ ... در مرحله دوم باید شبكه ارتباط‌هایی را كه در این پیكره‌ها را در هر رویه با هم و نیز هر رویه را با دو رویه دیگر پیوند می‌دهد، مشخص گردانید. همچنان كه واجشناسی بیش از این تشخیص داده بود، این پیوندهای درونی به حكم اصل هماهنگی و دژآهنگی عمل می‌كنند. یعنی همان‌طور كه هر اوج، به سبب تضادهای پنهانی خود با عناصر مجاور یك پیام، در نقش واحد متمایز ظاهر می‌شود، به همان ترتیب هر جلوه سبك شناختی نیز به عنوان واحدی متمایز فراهم آمده است. در این صورت مثلاً به هنگام تفسیر متن به حكم شیوه زبان شناختی می‌توان گفت كه هر واحد معنایی برابر با یك واحد آوایی است و به عكس » .

يکشنبه 8/5/1391 - 14:21 - 0 تشکر 484069

ساختارگرایان و مابعد ساختارگرایان


یكی از جمله‌های سختی كه به ساختارگرایان شده است از سوی ما بعد ساختارگرایان یا پست مدرنیستها بوده است. البته این گروه دوم روش خود را تكمیل كننده روش ساختارگرایان می‌دانند نه روشی در تضاد با آن.


ژاك دریدا، پایه گذار مكتب شالوده شكنی ( deconstruction )، یكی از اصلی‌ترین دستاوردهای زبان شناسی ساختارگرا، یعنی تقابل‌های دوتایی را مورد نقد قرار می‌دهد.


رومن یا كوبسن، تقابل‌های دوتایی در ذات زبان نهفته می‌داند، لوی استروس نیز تقابل‌های دوگانه را مهمترین كاركرد ذهن آدمی در شكل دادن به معنا می‌شناسد.


تروبتسكوی نیز گفته بود كه ممكن است تقابل‌های دوگانه زبانی ـ واجی تقابل‌هایی در تاریخ فرهنگ شناخته شوند. او حتی از موارد متقابل زندگی / مرگ ، آزادی / اختناق ، پاكدامنی / گناه یاد كرده بود. بنابراین، به نظر این دسته از منتقدان و زبان شناسان آن تقابل‌گرایی كه در زبان وجود دارد خود بر تاباننده قوانین حاكم بر طبیعت است.

يکشنبه 8/5/1391 - 14:21 - 0 تشکر 484070

تری ایگلتون در پیش درآمدی بر نظریه ادبی می‌نویسد: «ساخت شكنی این نكته را دریافته است كه تقابل‌های دوتایی كه بستر دیدگاه ساخت‌گرایی كلاسیك را تشكیل می‌دهد، نشان دهنده نوعی شیوه بررسی نمونه‌وار ایدئولوژی‌هاست. ایدئولوژی‌ها گرایش به آن دارند كه میان چیزهای قابل قبول و غیرقابل قبول خط و مرزهای مطلق ترسیم كنند ... عادت بارز خود دریدا در بررسی یك متن آن است كه برخی قطعات ظاهراً حاشیه‌ای اثر را، مانند یك پانویس یا واژه یا تصویری كم اهمیت كه تكرار می‌شود و یا كنایه‌ای اتفاقی را در دست بگیرد و روی آن چنان جدی كار كند كه اعتبار تقابل‌های حاكم بر متن به طور كلی در معرض تهدید قرار بگیرد.


بنابراین شالوده شكنی یا ساخت شكنی به فعالیتی انتقادی بدل می‌شود برای تحلیل تقابل‌های دو تایی. «بر خلاف آنچه در نگاه نخست به نظر می‌آید، شالوده شكنی یك متن به معنای ویران كردن آن نیست .... شالوده شكنی از ویرانی دور و به تحلیل متن نزدیك است.»

يکشنبه 8/5/1391 - 14:22 - 0 تشکر 484071

به نظر دریدا، ساختارگرایی، انتزاعی نمودن ساختارهای كنش انسان است.« ساختار خود گلی است فراهم آمده از گردهمآیی عناصری كه در مناسبت با هم كنش آدمی را ممكن می‌كنند، اینجا مناسبت اهمیت دارد و نه عناصر، در نتیجه موردی ندارد كه ساختار را به عناصر تشكیل دهنده‌اش تجزیه كنیم.


از این روست كه او كار خود را تعالی نظریات سوسور می‌شمارد. او از یك سو بر نشانه شناسی ما بعد سوسور متكی است و از سوی دیگر بر ناكامگی‌های سوسور تاكید می‌كند.

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.