ساختارگرایان و مابعد ساختارگرایان
یكی از جملههای سختی كه به ساختارگرایان شده است از سوی ما بعد ساختارگرایان یا پست مدرنیستها بوده است. البته این گروه دوم روش خود را تكمیل كننده روش ساختارگرایان میدانند نه روشی در تضاد با آن.
ژاك دریدا، پایه گذار مكتب شالوده شكنی ( deconstruction )، یكی از اصلیترین دستاوردهای زبان شناسی ساختارگرا، یعنی تقابلهای دوتایی را مورد نقد قرار میدهد.
رومن یا كوبسن، تقابلهای دوتایی در ذات زبان نهفته میداند، لوی استروس نیز تقابلهای دوگانه را مهمترین كاركرد ذهن آدمی در شكل دادن به معنا میشناسد.
تروبتسكوی نیز گفته بود كه ممكن است تقابلهای دوگانه زبانی ـ واجی تقابلهایی در تاریخ فرهنگ شناخته شوند. او حتی از موارد متقابل زندگی / مرگ ، آزادی / اختناق ، پاكدامنی / گناه یاد كرده بود. بنابراین، به نظر این دسته از منتقدان و زبان شناسان آن تقابلگرایی كه در زبان وجود دارد خود بر تاباننده قوانین حاكم بر طبیعت است.