• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن ادبيـــات > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
ادبيـــات (بازدید: 5537)
سه شنبه 16/3/1391 - 14:20 -0 تشکر 459560
کوچه باغ بارانی


اینجا یه کوچه باغه برای نوشتن شعر،متن،ترانه،جمله یا هر چیز دیگه ای فقط به شرط این که..........

 بارانی باشه!

ماهی روحم به اقیانوس هم راضی نبود

طفلکی لالایی این برکه خوابش کرده است!

سه شنبه 6/4/1391 - 11:55 - 0 تشکر 466106

این منم پنهانترین افسانه ی شبهای تو 
 آنکه در مهتاب باران شوق پیدایی نداشت


خواستم تا حرف خود را با غزل معنا کنم 
 زیر باران نگاهت شعر معنایی نداشت . . .

               من می روم  وایا در پی من یادی از درها خواهد گذشت 
جمعه 9/4/1391 - 11:10 - 0 تشکر 467139

پیش از آن که بشود این هوای ابری را پیش بینی کرد

باران نگاه تو گرفت...

شاید اگر چتر پلکهایم نبود

چشمهایم بی بهانه تر از این حرفها خیس می شد!

ماهی روحم به اقیانوس هم راضی نبود

طفلکی لالایی این برکه خوابش کرده است!

جمعه 9/4/1391 - 13:0 - 0 تشکر 467167

چقدر این دوست داشتن های بی دلیل خوب است


مثل همین باران بی سوال


که هی می بارد


که هی اتفاق آرام و شمرده شمرده می بارد!

               من می روم  وایا در پی من یادی از درها خواهد گذشت 
جمعه 9/4/1391 - 20:26 - 0 تشکر 467374

« زیر باران»


ساده بودم،


تو نبودی،


باران بود.



در کوچه تنهایی،


زیر سایبان وحشت،


از خیس شدن،


 فرار می­كردم.



در انتهای کوچه،


تک درخت غربت!


صدایم کرد.



در جستجوی تو آن شب،


زیر باران،


بوی نمناک جدایی را!


از شاخه درخت غربت چیدم.



باز هم در پی­ات ،


سرتاسرخیابان غم را ،


گشتم.



ساده بودم،


تو نبودی ،


باران بود.



ولی هنوز،


به دنبال گمشده­ام ،


هر شب ،


کوچه­ها را  می­گردم،


حتی ، زیر باران.


 بهروز _ رها


يکشنبه 11/4/1391 - 14:57 - 0 تشکر 467889




کویر تشنه باران است


تشنه خوبی


به من محبت کن!


که ابر رحمت اگر در کویر می بارید


به جای خار بیابان


- بنفشه می روئید


و بوی پونه وحشی به دشت برمی خاست


چرا هراس


چرا شک


بیا


که من


-بی تو


درخت خشک کویرم که برگ و بارم نیست


امید بارش نو بهارم نیست.



حمید مصدق


ماهی روحم به اقیانوس هم راضی نبود

طفلکی لالایی این برکه خوابش کرده است!

شنبه 17/4/1391 - 10:23 - 0 تشکر 469298

باران که می بارد تو می آیی
باران گل باران نیلوفر
باران مهر و ماه و آیینه
باران شعر و شبنم و شبدر

باران که می بارد تو در راهی
از دشت شب تا باغ بیداری

از عطر عشق و آشتی لبریز
با ابر و آب و آسمان جاری

غم می گریزد غصه می سوزد
شب می گدازد سایه می میرد
تا عطر آهنگ تو می رقصد

تا شعر باران تو می گیرد

از لحظه های تشنه ی دیدار
تا روزهای تا تو بارانی
غم می کشد مارا و می بینی
دل می کشد مارا و می دانی.

اهورا ایمان

ماهی روحم به اقیانوس هم راضی نبود

طفلکی لالایی این برکه خوابش کرده است!

شنبه 17/4/1391 - 12:10 - 0 تشکر 469353

باید که لهجه کهنم را عوض کنم
این حرفِ مانده در دهنم را عوض کنم

یک شمعِ تازه را بسرایم از آفتاب
شمع قدیم سوختنم را عوض کنم

هرشب میان مقبره ها راه می روم
شاید هوای زیستنم را عوض کنم

بردار شعر های مرا مرهمی بیار
بگذار وصله های تنم را عوض کنم

بگذار شاعرانه بمیرم از این سرود
از من مخواه تا کفنم را عوض کنم

من که هنوز خسته باران دیشبم
فرصت بده که پیرهنم را عوض کنم



ع.داوودی

سه شنبه 20/4/1391 - 13:43 - 0 تشکر 470994

تو می رسی و غمی پنهان همیشه پشت سرت جاری


همیشه طرح قدم هایت شبیه روز عزاداری


تو می نشینی و بین ما نشسته پیکر مغمومی


غریب وخسته و خاک آلود؛ به فکر چاره ناچاری


شبیه جنگل انبوهی که گر گرفته از اندوهِ -


هجوم لشکر چنگیزی... گواهت این غم تاتاری


بیا و گریه نکن در خود که شانه های زمین خیسند


مرا تحمل باران نیست؛ تو را شهامت خودداری


همین که چشم خدا باز است به روی هرچه که پیش آید


ببین چه مرهم  شیرینیست  برای سختی و دشواری!!


کمی پرنده اگر باشی در آسمان دلم هستی


رفیق ماهی و مهتابی؛عزیز سرو وسپیداری...


چقدر منتظرت بودم !ببینمت کمی آسوده...


دوباره آمده ای اما؛ همان همیشه عزاداری!


به نقل از وبلاگ : http://www.divarha.persianblog.ir

سه شنبه 20/4/1391 - 22:59 - 0 تشکر 471197

ghoghnoos5000 گفته است :
[quote=ghoghnoos5000;781442;469298]باران که می بارد تو می آیی
باران گل باران نیلوفر
باران مهر و ماه و آیینه
باران شعر و شبنم و شبدر

باران که می بارد تو در راهی
از دشت شب تا باغ بیداری

از عطر عشق و آشتی لبریز
با ابر و آب و آسمان جاری

غم می گریزد غصه می سوزد
شب می گدازد سایه می میرد
تا عطر آهنگ تو می رقصد

تا شعر باران تو می گیرد

از لحظه های تشنه ی دیدار
تا روزهای تا تو بارانی
غم می کشد مارا و می بینی
دل می کشد مارا و می دانی.

اهورا ایمان


ترانه به این زیبایی با صدای زیبای احسان خواجه امیری واقعا میچسبه

چهارشنبه 21/4/1391 - 9:25 - 0 تشکر 471335

باران طبیعت عجیبی ست..

بر همه می بارد بی آنکه برایش فرقی کند چه کسی بهتر است..

گاهی یکریز می بارد گاهی نم نم

یکریز که می بارد فراوانی نعمت است،

و نم نم که فرو می ریزد طراوت روح و جان

آسمانهای به ظاهر دلگیر ابری اند که نویدبخش باران است

بارانی که روح را جلا می دهد و دل را صفا

زیر باران می شود گریست بی آنکه کسی بفهمد

می شود خندید از هجوم قطره ها بی آنکه کسی بگوید دیوانه است

می شود دعا کرد بی هیچ تردیدی از استجابت...

باران که می بارد آسمان به زمین نزدیکتر است

ما به خدا نزدیکتر

باران که می بارد

اینطور با هیاهو

چه کسی می تواند فکر کند دنیا جای بدیست؟

زیر هجوم اینهمه رحمت آیا کسی هست که خیال کند گرفتار است؟؟؟

این بار که باران بارید

طوری دیگر نگاه کنیم.

معجزه نیست؟؟؟

ماهی روحم به اقیانوس هم راضی نبود

طفلکی لالایی این برکه خوابش کرده است!

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.