• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن ادبيـــات > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
ادبيـــات (بازدید: 2824)
پنج شنبه 6/11/1390 - 15:52 -0 تشکر 421915
داستان سرا

سلام دوستان انجمن ادبیات!

 

یه پیشنهاد دارم. دوستان تو قسمتای جمله سازی  خیلی خوب عمل می کنن.

 

چرا از اینمهارت تو زمینه داستان نویسی استفاده نکنیم.

 

اینطوری می تونیم یه مجموعه داستان که کلی نویسنده داره هم ثبت کنیم.

 

می تونیم با داستان کوتاه هم شروع کنیم.

 

نظرتون چیه؟؟

شروع کنیم؟؟

. امام علي (ع) مي فرمايند بهره خرد پند گرفتن واحتياط است و دستاورد ناداني غفلت و فريب خوردگي. و باپاکدامنان و فرزانگان بنشين وباانان زياد گفتگو کن زيرا اگر نادان باشي تورا دانش اموزند و اگر دانا باشي بردانش تو افزوده شود. خداوند به ماتوفيق بندگي بي چون وچرابده. اللهم عجل لوليک الفرج والعافيه والنصر.

منتظر شما در انجمن زن ريحانه آفرينش . کليک کن دوست عزيز

 

يکشنبه 9/11/1390 - 19:58 - 0 تشکر 423404

aliyeh_m115 گفته است :
[quote=aliyeh_m115;539936;423400]دوستان ادامه نمی دید؟
لااقل بگید روش فکر می کنید تا بدونم این بحثی که ایجاد کردم مفید هست یانه؟!

سلام

شما شک نکنید عالیه خانوم که این بحث شما مفید هست.

من همون اول هم گفتم که توانایی نوشتن رو ندارم. یه بار هم اومدم بنویسم دیدم خیلی بی ربط شد.برای همین منتظر موندم ببینم بقیه دوستان چی کار میکنن. 

يکشنبه 9/11/1390 - 22:32 - 0 تشکر 423462

سلام
عالیه خانوم حساس نشین، ما همراهتونیم، همونطور که پیمان جان گفت، بحثتون فوق العاده مفید و به درد بخوره، یعنی آبروی انجمن ادبیاته، کمی سرم شلوغ بود اینه که تاخیر داشتم، ادامه می دیم اساسی.
یا علی

يکشنبه 9/11/1390 - 23:25 - 0 تشکر 423498

از اینجا مونده بودیم که نسرین و سالومه مشغول صحبت شدند و :

...
- باشه بریم.
- دیروز که از هم جدا شدیم، وارد کوچه مون شدم و مثل همیشه با سرعت به سمت در خونه می رفتم که یه چیزی میخکوبم کرد.
موضوع بار دیگر ذهن و حواسم را ربود و باز هم مشغول فرضیه سازی شدم.
ضربۀ نه چندان آرامی به بازویم مرا به خودم آورد.
- سالومه، با توام سالومه، کجا رفتی یهو؟!
- هوم؟! چیزه، ببخشید نسرین، بعدا با هم حرف می زنیم، من باید زودتر خودمو برسونم خونه.
و بدون خداحافظی از نسرین جدا شدم، ذهنم درگیرتر از آنی بود که مثل همیشه از نسرین جدا شوم.
عرض خیابان را به سرعت طی کردم و وارد خیابان فرعی شدم، بی تاب بودم، می خواستم هرچه سریعتر خودم را به خانه برسانم، منتظر بودم دوباره شاهد همان اتفاق دیروز باشم، منتظر دیدن کسی که دیروز درِ خانه دیده بودم.
دو سه قدم در خیابان فرعی پیش رفته بودم که عبور خودروئی از کنارم تمام حواسم را دزدید، بی اختیار به صورت راننده خیره شدم، خودش بود، دوباره او را می دیدم، حتی زودتر از آنی که فکرش را می کردم.
خودرو از کنارم عبور کرد و وارد خیابان شد، با نگاهم آن را دنبال می کردم، کسی که تا دیروز او را نمی شناختم، ولی از دیروز تا به حال، دوبار او را دیده بودم، کسی که از دیروز تا به حال مرا نسبت به پدرم بی اعتماد کرده بود ...

دوشنبه 10/11/1390 - 1:56 - 0 تشکر 423605

سلام
چی کار کردین شاهین جان؟ حسابی به هم ریختی داستان رو...

دوشنبه 10/11/1390 - 12:25 - 0 تشکر 423696

سلام
پیمان جان داداش من که هشدار داده بودم، گفته بودم تا فردا کسی نیاد مجبورم خودم بیام داغون کنم داستانو، اگه ادامه داده بودی این وضع پیش نمی یومد که.
یا علی

سه شنبه 11/11/1390 - 0:13 - 0 تشکر 424044

سلام
حالا کی می تونه اینو ادامه بده؟؟؟

سه شنبه 11/11/1390 - 11:19 - 0 تشکر 424169

خودت پیمان جان، نوبت توئه دیگه، من الان داستان تو ذهنمه ولی می دونی دیگه آسیاب به نوبت، پیمان یادت نره ها، اینو قرار نیست چاپ کنیم، داریم تمریین می کنیم، منتظرم، حتی یه خط، الان می تونی مسیر داستانو عوض کنی، می رم برگردم ببینم چه کردی.
یا علی

سه شنبه 11/11/1390 - 14:19 - 0 تشکر 424234

shahinf گفته است :
[quote=shahinf;424382;424169]خودت پیمان جان، نوبت توئه دیگه، من الان داستان تو ذهنمه ولی می دونی دیگه آسیاب به نوبت، پیمان یادت نره ها، اینو قرار نیست چاپ کنیم، داریم تمریین می کنیم، منتظرم، حتی یه خط، الان می تونی مسیر داستانو عوض کنی، می رم برگردم ببینم چه کردی.
یا علی

سلام

مطمئن باش اگه می تونستم ادامه می دادم. ولی باور کن نه وقت شو دارم و نه توانایی شو.

سه شنبه 11/11/1390 - 18:18 - 0 تشکر 424357

ســـــــــــــــــــــــلا
من اومدم...میتی کومان وارد میشود
چه کردی با این داستان ....داغونش کردی که ...کاش عشخولانه!!!(دقیقا درست حدس زدین:)) اون وقت میتی کومان زودتر دست بهکار میشد...خب میشه اینو یکم ترمیمش داد و عشقخولانش کرد...بذارین فکر کنم:
.
.
.
.
ایکیوستان فکرش رو کرد ...باشه ...باید مهلت بدید یکم:))

چهارشنبه 12/11/1390 - 22:35 - 0 تشکر 424787

پیمان به هیچ وجهِ من الوجوه از این مبحث نمی تونی در بری، باهاس تو هم مثل من خرابش کنی، الان ما باید با کوله باری از تجربه سر داستان سوم چهارم بودیم، منتظرم داداش، می خوای از اینجا رد شه، بذار ثمره خانوم به قول خودشون ترمیم عشخولانه کنن این قسمتو بعد تو حسابشو برس.
ثمره خانوم احسنت به شما، وقت دارین، اینجاشو رد کنین که صاحبخونه بیاد ببینه داستانو انداختم تو بن بست عمرا از خونم بگذره، خوب گفتین، مثل سریالای ایرانی، هرجا بن بست بود، می رن سمت عشخولانه.
یا علی

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.