¤ با این توضیحات بارزترین ویژگی پدرت چی بود؟
رفتار كریمانه پدر.
روزی نبود كه در خانه ما بسته باشد. آنقدر نیازمند مراجعه می كرد، نه فقط در باب مسائل مالی، بلكه در خیلی امور از بابا مشورت می گرفتند. به محض اینكه شب پدر می آمدند، زنگ در بود كه به صدا در می آمد. انگار كشیك می دادند تا پدر بیاید. بابا با آن كه خسته و كوفته بود اما باز ساعت ها دم در بود! مامان می گوید، الان فكر می كنم شاید پدرت راحت شد، چون مواقعی كه كاری ازدستش برنمی آمد خیلی اذیت می شد و تحت فشار بود.
جالب است خیلی ها بهمان می گویند الان می آییم دم درخانه تان اما در نمی زنیم، همان پشت در می نشینیم و به یاد آن وقت هایی كه حاجی به حرف هایمان گوش می داد، گریه می كنیم!
به نظرم الان كه بابا شهید شده، اتفاقا دستش بیشتر باز شده، خیلی ها می گویند كه ما به حاجی توسل می كنیم و حاجت هایمان را هم می گیریم.
ویژگی بارز دیگر بابا این بود كه كوچك ترین خوبی فرد را بزرگ می كرد و به دیگران می گفت. این قدر بزرگ می كرد كه تو با خودت فكرمی كردی، چه كار كردی! تو دنیای الان كه آدم ها سعی می كنند اصلا خوبی های تو را به روی خودشان نیاورند یا حتی خیلی كوچك نشان بدهند، این ویژگی بابا خیلی جالب بود.
ویژگی بارز دیگر پدر، احترام بسیار فوق العاده به مادرش بود. پدربزرگ فوت كرده بود. پدر مدام دست و پای مادرش را می بوسید، قربان صدقه اش می رفت؛ خاكسار بود!