• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن ادبيـــات > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
ادبيـــات (بازدید: 2266)
چهارشنبه 9/9/1390 - 18:15 -0 تشکر 394748
بانوی کربلا

((مفتاح رحمت))
دختر شیر خدا ، مهـد نجـابت زینب است

نور چشم مصطفی،الگوی امت زینب است
ثـانی زهـرای اطهـر ، فخـر آل بـوتـراب

حاصــل عمـر علی ،یار امامت زینب است
شاهـد قتل حسـین ، ماتم کش دشت بلا

یـار شـاه کربلا ، کوه شـرافت زینب است
آنکه لـرزانده ستون کـاخ بیـــداد یـزیـد

گشته آماج ستم ، دخت ولایت زینب است
زینب است یار یتیمان و اسـیران حسـین

چون حسین فرمانده آل طهارت زینب است
در ره شام خراب گرچه سرش عریان شده

پرده دار کعبه سـتر و نجـابت زینب است
گرچه در بند لعینان ، او به زنجیر غم است

یکه تاز و صاحب شـور و شـهامت زینب است
بگذرد از جان ، ولی جز حق نمی گوید سخن

عاشق سیر الی الله و شهادت زینب است 

هم خطیب هست و دلاور قهـرمان کربلا

معنی گلواژه رزم و شــهادت زینب است 

هم یدالله هست و هم دست تـوانـای علی

همچومامش فاطمه،دریای­عصمت زینب است

 شـیفته مهر حسین و آیت بدر و حنین

عاشق حق غنچه بـاغ فضیلت زینب است
چون پدر قرآن ناطق ، همچو مادر کوثر است

مخزن اسرار حق، مفتاح رحمت زینب است
سـرفراز و سـربلند و افتـخار مسـلمین

استوار و راسخ و با عزم و همّت زینب است
طاهره،کلثوم، سکینه،مرضیه، زهرا وش است

شـافع روز جـزا بانوی جنّت زینب است
شد «رها» دین خـدا از بنـد ظلم کافرین

مظهر عشق و وفا، اوج کرامت زینب است

                               بهروز قاسمی((رها))  

پنج شنبه 10/9/1390 - 21:53 - 0 تشکر 395182

زبانحال بانو زینب(س) بر بالین آقا ابوالفضل العباس(ع)

((زینب را نگر))
ای برادر ای فدایت جان من
ای كه بودی عشقم و سامان من
زینبت آمد به بالینت دگر
سر گذار اینك تو بر دامان من
سر زخون بردار و زینب را نگر
تیره شد دنیا پیش چشمان من
علقمه شد قتلگاهت نازنین
ای برادر ای مه تابان من
یا ابوفاضل ، علمدار حسین
ای امیدم دردم و درمان من
چشم خود بگشا كه آمد زینبت
بی تو این دنیا شود زندان من
دست خود اینك به آغوشم سپار
تا زند بوسه لب عطشان من
بعد تو عباس من پشتم شكست
تیر غم بنشسته چون بر جان من
مشك بی آبت برم تا خیمه گاه
گو چه سازم با همه طفلان من
شد حسینم بی تو تنها و غریب
آتشی افتاده بر دامان من
زینب از داغت به خاك غم نشست
خون ببارد دیده گریان من
چون «رها» شد جانت از زندان تن
می شود دنیا همه زندان من

بهروز (رها)

پنج شنبه 10/9/1390 - 22:14 - 0 تشکر 395195

سلام
استاد گرامی
قطعا بدون اجر نمیمونه
هركی تو این راه قدم بزاره برده (به ضمه ب)

هر كس كه با زندگي ميسازد ميبازد. بازندگي نساز زندگي را بساز.
جمعه 11/9/1390 - 11:14 - 0 تشکر 395414

zahra motalebi گفته است :
[quote=zahra motalebi;130737;395195]سلام
استاد گرامی
قطعا بدون اجر نمیمونه
هركی تو این راه قدم بزاره برده (به ضمه ب)

متشکرم دوست خوبم

امید در دلم زنده میشه با کلام نازتون

جمعه 11/9/1390 - 11:15 - 0 تشکر 395415

زبانحال حضرت زینب (س) در روز عاشورا / سلام زینب به تن عریانت
سلام زینب به تن عریانت سلام من به پیکر بی جانت
سلام من به این تن غرقه به خون درود من به نعش پاک لاله گون
ثنای من به سرو گردیده نگون سلام زینب به لب عطشانت
سلام من به این سر رفته به نی درود من به ناله های پی به پی
سلام من به ساقی نخورده می سلام من بر بدن عریانت
سلام من به کهنه پیراهن تو درود من به زخم های تن تو
سلام من به سوخته گلشن تو سلام من به سینه سوزانت
سلام من به پیکر لهیده ات درود من به قلب داغدیده ات
سلام من به قامت خمیده ات سلام من به اشک بردامانت
سلام من به اکبری که کشته شد درود من به اصغری که کشته شد
سلام بردلاوری که کشته شد سلام من به افسرعطشانت
سلام بر دو دست از بدن جدا درود من به ساقی کرببلا
سلام من به حامی دین خدا سلام من به ناله طفلانت
سلام من به آن که بر آب رسید ولی درون آب تصویر تو دید
نخورد آب وتشنه لب گشت شهید سلام بر دلاور میدانت
سلام من به گلستان تشنه ات درود من به جسم وجان تشنه ات
سلام من به کودکان تشنه ات سلام من به دیده گریانت
سلام من به شیرخواره اصغرت درود من به غنچه های پرپرت
سلام من به قاسم دلاورت سلام من به نعش در میدانت
سلام من به خیمه های غرق غم به دستهای بسته دربند ستم
درود برسکینه غرق الم سلام من به دختر نالانت

جمعه 11/9/1390 - 18:42 - 0 تشکر 395684

ای همیشه خواهر غم پرورم

ای خمیده مثل زهرا مادرم

بشکن این بغضی که داری در گلو

هرچه می خواهد دل تنگت بگو

بر حسینت شام را توصیف کن

از خرابه رفتنت تعریف کن

از درخت خشک و سنگ و سر بگو

از لب و از چوب و طشت زر بگو

صورت خورشید و نوک نی چه بود

قصه ی قرآن و بزم می چه بود

جان من بنشین و حرف دل بگو

از جبین و چوبه محمل بگو

به چه بزمی ، بزم اشک و ماتم است

بزمتان جمع است و یک کودک کم است


مهدی محمدی

شنبه 12/9/1390 - 5:7 - 0 تشکر 395848

عشق زینب با حسینش ماورای عشق بود
در فضای قلب زینب هم هوای عشق بود
کوفه و شام و مدینه ، کربلا و خاک غم
این همه صبر دل او از صفای عشق بود
اوکه معصومه است عصمت گرد رویش می دوید
زینب از روز عزل قلبش برای عشق بود
اشک خون از دیده می ریزد ز داغ و درد عشق
در دل زارش همی درد و بلای عشق بود
تو مگو ما را که او زد سر به محمل از چه بود
چون که لبهای حسینش در نوای عشق بود
شد تمام هستی او هم فدا در راه عشق
روح و جسم و قلب هر عاشق فدای عشق بود
زینب غمدیده لیلا و حسین مجنون او
عشق لیلا بهر این مجنون فرای عشق بود
از غمش داغی به جان عشق افتاد و ببین
ذکر یا زینب مدد را که دوای عشق بود
در دل ارباب ما جز عشق خالق هیچ نیست
سر جدا گشتن به راه او بهای عشق بود
عاشق ارباب ما خود را به او بسپار چون
از ازل رزق دل عاشق به پای عشق بود
خوش بحال قلب زینب لذتی در عشق دید
کربلای غم برایش دلسرای عشق بود
ای دل من از همین الآن بیا با من بده
جان به عباسش که مرد با وفای عشق بود
پرچم عباس هر دم ذکر یا زینب بگفت
ذکر یا زینب مدد حک بر لوای عشق بود

هر كس كه با زندگي ميسازد ميبازد. بازندگي نساز زندگي را بساز.
شنبه 12/9/1390 - 22:19 - 0 تشکر 396054

ای کاش فراغتی فراهم می شد
از وسعت دردهای تو کم می شد
این بار مصیبتی که بر شانه توست
ایوب اگر داشت قدش خم می شد

میلاد عرفان پور

شاید تقدیر قابل تغییرنباشد،اما تغییر قابل تقدیر است.
يکشنبه 13/9/1390 - 22:44 - 0 تشکر 396506


از زبان حضرت زینب:

در صحنه با شکوه عاشورایی

در بارش تیغ و غربت و تنهایی

با قافله ای که رنج با خود می برد

والله ندیده ام به جر زیبایی!

عبدالرحیم سعیدی راد

يکشنبه 13/9/1390 - 22:45 - 0 تشکر 396507

بیابانی سراسر نیزه و تو...
دلم می رفت با هر نیزه و تو...
سفر کردیم با هم عمه زینب!
من و داغ و سر بر نیزه و تو...

سید حبیب نظاری

يکشنبه 13/9/1390 - 22:46 - 0 تشکر 396508

شعری از یوسف رحیمی برای حضرت زینب(س) :

هر چند پای بی رمق او توان نداشت

هر چند بین قافله جانش امان نداشت

بار امانتی که به منزل رسانده است

چیزی کم از رسالت پیغمبران نداشت

جز گیسوان غرق به خون روی نیزه ها

در آتش بلا به سرش سایه بان نداشت

آیا به جز حوالی گودال، ساربان

راهی برای رفتن این کاروان نداشت؟

یک شهر چشم خیره به ... بگذار بگذریم

شهری که از مروّت و غیرت نشان نداشت

آری هزار داغ و مصیبت کشیده بود

اما تنور و تشت طلا را گمان نداشت

دیگر لب مقدس قرآن کربلا

جایی برای بوسه‌ی آن خیزران نداشت!

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.