تبیان، دستیار زندگی

سلام

من در مورد دانشجوها نطری دارم كه البته فقط مختص دانشجو‌ها نمی‌دونم اما تاكیدم روی دانشجو‌هاست. چرا كه قشر فرهنگی جامعه اند.

به نظر من دانشجو‌ها بعضی اوقات حرف یكدیگر را نمی‌شنوند و فقط حرف خود را می‌زنند. اصلا گوش نمی‌دن طرف مقابل چی میگه. اگر هم گوش می‌دن دلیلش اینه كه بتونن یه جواب كوبنده بدن!! كافیه بحث‌های سیاسی رو گاهی نگاه كنیم. تو صحبت های بعضی‌ها تا حالا دیدین یكی به طرف مقابلش بگه من باهات موافقم؟

آیا بعضی ها حذب باد نیستند؟ باز مثال سیاسی می‌زنم. بعضی وقتا می‌بینیم یه دانشجو داره خیلی متعصبانه از یكی طرفداری میكنه. اما پای صحبتش كه می‌شینیم میبینیم دلایلش اون قدرا متقن نیست كه اینهمه تعصب نشون میده.

البته طرف صحبتم همه دانشجوهانیستن. خیلی‌ها روشنفكر‌تر از این حرفا هستن. من مخلص اونا هم هستم. روی صحبتم بـــــــعضیان.

وای... بعضی وقتا این طرز تفكر آسیـب میرسونه. آسیـــــــــــــــب

عجب سوتی خفنی دادم! سابت!

سلام
جناب helella16 راست میگن، این مباحث وقتی نتیجه می ده که واسه فرد مقابل برمبنای اعتقادات خودش استدلال کنی و کلا قانعش کنی که مبانی اعتقادی و استدلالیت غلطه که اینم در بیشتر موارد کار روشن ضمیران و کساییه که نفوذ کلام دارن، شاید جاش نباشه و ایشونم راضی نباشن ولی منظورم امثال استاد امجد هست.ما که تو تبریزیم ولی دانشجوهای تهرانی فک کنم خوب بشناسنشون.
تو مباحثه با معتقدین به فرقه یا مذهبی خاص، فکر کنم کار راحتتره، آخه با مطالعه مبانی اعتقادیشون میشه براساس همونا واسش برهان بیاری و قانعش کنی ولی مشکل اینجاست که ما با دانشجوها و افرادی روبرو هستیم که به واسطه مکان و زمان تولد برچسب شیعه 12 امای رو دارن، به قول شیعه جغرافیایی هستن (که البته من خودم رو هم جدا از این دسته نمی بینم)، اینجاست که ما نمی دونیم که طرف آخه چی رو قبول داره که با همون واسش دلیل بیاریم.
موفق باشین

سوال من اینه که آیا کسی که خودش یا فلان شخصیت رو معیار منطق اندیشه معرفی کنه، بی منطق نیست؟

آیا  تعیین کف و سقف و دادن شاخص برای تقسیم بندی افراد،رفتار تحکم آمیز و متعصبانه و خارج از دایره منطق نیست؟

اینکه فردی معیار منطق بشه که از نظر بنده درست نیس!! بعضا یک اندیشه و منطق مقبول ، زاییده اندیشه های یک نفر نیس و اگرم محددود به یه نفر بشه بازم اون اندیشه س که میتونه معیار بشه نه اعمال و سکنات خودش . . بالاخره یک اندیشه میتونه تکامل پیدا کنه و راکد نمونه

پس معیار کردن ی شخص رو نمیتونم به طور ثابت و متقن بپذیرم

اما سوال دومتون؛ خب ینی میخواین بگین ی منطق هیچ وخ سقف نداره؟ انتها نداره؟

بالاخره هر استدالی یه چارچوبی داره دیگه مثلا دودوتا چارتا ی منطق فرمولیکه ریاضی که خب ثابته و قرار نیس فراتر بره و محصور به پاسخ نهاییش ینی 4  نباشه !! متوجه عرضم هستین؟ ینی میخوام بگم بالاخره خب این منطق قایل به حدو حدودیه دیگه

حالا باز شاید بنده درست متوجه منظورتون نشدم

ولی من معتقدم بالاخره یک منطق حتی در متعالی ترین نوع خودشم یه خط و خطوط یه مرز و بعبارت شما ی کف و سقف معین داره

حالامنتظر پاسخ دوستان خوبمون هم هستیم

سلام
socialogist0M با جوابتون به سوال اول منم موافقم، البته من مثل شما واحد منطق رو پاس نکردم ولی به عقیده من معیار قرار دادن کسی وقتی درسته که خدا هم اون رو به عنوان معیار و میزان معرفی کرده باشه که اینم فقط در مورد پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) صدق می کنه یعنی من الان می تونم امام زمان (ع) رو به عنوان معیار منطق اندیشه معرفی کنم و ادعای منطقی بودن هم بکنم.اما در مورد افراد دیگه به نظر من نمیشه گفت حرف و عمل این فرد درست و معیاره.در مورد سوال دوم فک کنم منظور جناب میلادی تقسیم بندی افراد بود نه منطق، در این مورد بازم رفتار پیامبر (ص) و ائمه (ع) رو میزان قرار می دم و تا اونجا که من می دونم ایشون همیشه سعیشون بر این بوده که از نفاق و دسته دسته شدن افراد جلوگیری شه چون دسته بندی افراد خود به خود باعث دشمنی و خودبرتر بینی یه عده میشه که نه واقعا بلکه بنابر شرایط تو دسته حاکم قرار گرفتن.البته می دونین ناکثین، مارقین، قاسطین و ... همه دسته بندی هستن و همه مون هم این دسته بندی رو قبول داریم، اما این دسته بندی اولا توسط فردی که میزان و معیار بوده انجام شده و دوما افراد به واسطه عمل و رفتارشون در این گروه ها قرار می گرفتن، یعنی برچسب رو افراد نمی زدن.
خلاصه حرف من اینه که همیشه وقتی نوک هرم آدمی هست که کامل و سالمه تو این هرم بالاخره چند نفری هم هستن که می لنگن ولی به واسطه ی رابطه ای که با نوک هرم دارن حالا (چه سببی چه نسبی) به خودشون اجازه می دن که در مورد افراد حکم کنن و شخص خودشونو برحق بدونن.اینو نباید از چشم نوک هرمی دید و از اون ناراحت بود چرا که اون بالاخره باید مسئولیتهایی رو به افراد بده و نمی تونه هم از صد در صد کامل بودن فرد مطمئن بشه.این مشکل تا ظهور امام زمان (ع) علی رغم تلاش ما وجود خواهد داشت و عدالت واقعی و کامل رو ایشون محفف خواهند کرد.
پس من واسه این که این مشکل آزارمون نده یه پیشنهاد می کنم، بیاین سعی کنیم مثل آیت ا... بهجت خودمونو اصلاح کنیم و این خوداصلاحی رو نشرش بدیم تا کل جامعه اصلاح بشه و از عیب و ایراد گرفتن به هم دست برداریم.
یا علی

از مثالتون من باب پاسخ سوال اول ، ممنون. بعله بنده هم موافق هستم
بله درست میفرمایین؛الان که مجدد سوال رو خوندم متوجه شدم که تقسیم بندی افراد مد نظر هستش.
بنده هم با پاسختون نسبت به سوال دوم موافقم. مصداق خوبی رو مطرح فرمودین

بسم الله الر حمن الرحیم
بحثی که اینجا مطرح شد از نظر بنده بهتر بود اینگونه مطرح می شد آیا همه رفتار های دانشجوهای ما منطقی است ؟
بنده اگر بخواهم صرف به این موضوع جواب دهم در مقوله سیاست بعضا رفتار هی دانشجو های ما احساسی است بعضا با شنیدن کلمات زیبا وجذاب طرفدار افراد وشخصیتها میشوند دیده ام افرادی را که به خاطر نوع لباس پوشیدنن یا خوب حرف زدن نه حرف خوب زدن یا حتی شاید خنده دار باشد از ظاهر فردی خوششان آمده طرافدار اوشده اند در یکی از انتخابات های دهه هفتاد واقعا بعضی از نکاتی که ذکر کردم ملاک انتخاب عده ای بود وحتی این ملاک ها را در تحلیل های بعضی از جوانان علت در صد بالا رای یکی از کاندیدها ذکرمی شد در همین انتخابات دوسال پیش چقدر روی ظاهر بعضی از کاندیداها مانور داده شد زیبایی چهره بلند بودن یا کوتاه بودن قد و...یعنی جریانی سمت سوی فکری جوان مارا به جای تعقل به سمت تصمیم بر اساس احسا س ونه منطق پییش می برد واز این مساله دفاع هم می کند

فرموده اند دانشجویان در دانشگاه به دو دسته خودی وغیر وخودی تقسیم می شود و... وبه همین دلیل افسرده می شوند اولا بحث خودی وغیر خودی زمانی مطرح شد که در پناه فضای باز سیاسی پایان دهه هفتاد بسیاری از معاندان ونه مخالفان نظام با بعضی مسئولین بده بستانه های سیاسی وفرهنگی برقرار کردند نه هر مکانی ونه هر جایگاهی ونه در محیط های علمی مانند دانشگاه
دوستی دارم دانشجوی ممتاز دانشگاه در رشته مدیریت شهری با معدل وارد کارشناسی ارشد شده امسال هم در آزمون دکتری پذیرفته شددانشجویی تحلیل گر وبا مطالعه. از نظر او رشته تحصیلی اش رشته ای کاملا سکولار است تعریف می کرد اساتیدی هم که مدرس این رشته هستند کاملا سکولا رهستند این دوست بنده تعریف می کرد ابتدا وقتی در برابر نظرات اساتید موضع می گرفتم با تنبیه کسر نمره در پایان ترم مواجه میشدم درروشی که داشتم کمی مردد شدم وبعداز مشاوره ای به این نتیجه رسیدم که در برابر افکار ی که اساتید سعی داشتند به خورد بنده وسایرین بدهند که باتفکر ومنطق وحتی عرف جامعه ما سازگار نیست سکوت نکنم نتیجه این است که نمرات دروسی که با استاد آن مخالفتی نکرده ام بالای 17 است نمرات دروسی که با اساتید مخالفت کرده ام زیر 13 می باشد.
بنده دوره ای که بنا بود جوانان را باور کنند خوب به خاطر دارم ومتاسفانه خاطرات خوبی از آن دوره ندارم زمانی دراین کشور جوانی برابر بود با موی پریشان خانمها در برابر رییس جمهور جمعیت مختلط دختر وپسر در دیدارهای رسمی ریس جمهور با جوانان ، سوت کف هلهله وحتی اجازه ندادن به جناب رییس جمهور برای صحبت به وسیله همین ابزار سوت وکف آن چنان این رفتار مورد تایید شخص دوم مملکت قرار می گرفت که گویا هر آن کس که این نیست جوان نیست بار ها در آن دوران از خودم می پرسیدم امثال بنده چه جایگاهی در افق دید این رییس جمهور داریم؟ چند سال بعد دیدار رییس جمهور بعدی را هم با دانشجویان اگر اشتباه نکنم در دانشگاه امیر کبیر راهم خوب به خاطر داریم ودیدیم همان افرادی که از نظر عده ای غیر خودی خوانده می شوند وچون غیر خودی خوانده شده اند افسرده شده اند در نهایت آزادی چه کارهایی که انجام ندادند
در حال حاظر گروههای شیطان پرستی که واقعا اگر بخواهیم منصفانه قضاوت کنیم غیر خودی هستند در دانشگاه تهران فعالیت دارند تبلیغ دارند آنوقت مخالفان سیاسی آزاد نیستند؟ این نظر ظاهرا بیش از اندازه غیر منطقی است