تبیان، دستیار زندگی

سلام

نمیدونم از تاپیک مشاعره ی طنز قبلی خبردارین یا نه...اصلاً دیدینش یا نه...

اونجا هربار به یه شیوه ای بچه ها با هم مشاعره ی طنز داشتن..

مثلاً یه بارشعر از یه شخصی میذاشتن،یه بار شعر از خودشون..

یه بار حول یه موضوع خاص،یه بار بدون موضوع..

حالا؛

ما اینجا قرار هست که مشاعره داشته باشیم..اونم مشاعره ی طنز..

اونم با شعرهای خودمون...

یعنی اینجا فقط  شعرهای خودتون رو با رعایت قوانین مشاعره وقوانین این تاپیک میذارین..

مثلاً چه قانونی؟؟

خب قانون مشاعره رو که خودتون میدونین،

"مشاعره یعنی شروع حرف ابتدایی شعر ما با حرف پایانی شعرنفر قبل"...

وقانون این تاپیک هم دیگه مشخص شد،شعر ازخودتون باشه و طنز هم باشه..

.

. 

--پاسخهایی که قانون رو رعایت نکرده باشن،با معذرت خواهی پیشاپیش،حذف خواهندشد--

.

.

ماناباشیدوشادوپیروز

یاحق 

دلا دیدی که این ویندو چها گفت؟
چه تهمت های بیجایی به ما گفت؟
دلا دیدی که بی پروا سخنها
به اشعار پر از احساس ما گفت؟
دلا بشکن سراسر شیشه هایش
بزن با تیر شعرت، رد پایش
که دیگر چهره ای بر او نمانَد
دلا با خنجرت کم کن صدایش

ویندو = پنجره

چیو داشتیم یا نداشتیم؟

شما خودتون کلی حرف زدین توی شعرتون،خب پنجره مگه چی گفت؟

دل رحم؟ جل الخالق...

.

.

چیزی که به شماها نمیاد دل رحمی و حساس بودنه. یه چیزی بگین که بهتون بیاد و به تنتون زار نزنه

چه گویم ای سها ای دوست زیبا

چرا می کوبی اینسان بر دهن ها

همه احساس و خوبی ها اینجاست

تمام رحم و نیکی ها اینجاست

همه خوبند همه حساس و دل رحم

مکن ارج عزیزانم دگر کم

تو هم خوبی تو ناز و مهربانی

در این جمع صفا دائم بمانی

ای بابا
من که شاعر نیستم مثل شما اساتید که با شعر جوابتونو بدم.
حرفهامم از روی شوخی بود. اینجا جوش طنز بود منم به طنز جواب دادم همین. شما به ما دخترا چیزی گفتینو خندیدین منم جوابتونو دادمو خندیدم.
همین
ساری اگه ناراحت شدین.
دیگه نمیام توی این تاپیک
از اینجا بای

سها جان فکر نکنم کسی ناراحت شده باشه. اینجا همه با هم شوخی میکنند و مسئله ای نیست. بازم بیا خواهشا. بچه های ادبیات با هم این حرفها رو ندارن. بیا که منتظرتیم.

سهای نازنازی گوگوری مگوری

برایت می ریزم چایی ز قوری

منم با طنز گفتم پاسخ تو

نه ساری و نه بابل خواهم از تو

بیا خوش باش در این جمع حاضر

نازک نارنجی ها میرن جای دیگر

دردم بر تو ای هیون عزیزم

برایت مثل سها چای بریزم

سپاسم را پذیرا باش اکنون

جواب خوش بدادی بر سها جون

دلت شاد لبت پرخنده باشد

همیشه جمع ما سرزنده باشد

اوکی ممنون
باشه بازم بهتون افتخار میدمو میام حالا که اینهمه اصرار می کنین ;) D:
راستی رها جان میدونی شعراتو میخونم یاد کی میفتم؟
یاد قصه های مجید. :)) همینطوری شعر می گفت یادش بخیر هی جوونی .
مرسی از همتون

هی جونم

هی جونم

بفرما یید طنز

باز هم بیا سها جان

من مطالبتونو می خونم یاد حنا دختری در مزرعه می افتم