حجت الاسلام محسن قرائتی
یک خاطره راجع به پاکستان دارم که به من گفتند این جلسه خیلی مهم است، همه اهل سنت هستند. همه هم وهابی درجه یک. من گرچه گفته ام، اجازه بدهید تکرار کنم. در پاکستان رفتیم، آقای قرائتی حواست را جمع کن، در این جلسه همه استاد دانشگاه اند، همه صاحبان مجله و روزنامه، وهابی درجه یک. گفتم باشد. ما در ایران هم که صحبت می کنیم سنی خیلی است وحشتی از سنی نداریم. گفت نه، آخر این جا… گفتم خیلی خوب. دیدم خیلی می ترسد، گفتم آقا نترس. ما یک سخن رانی کردیم و جمله جمله گفتیم، این ها هم خیلی خوش شان آمد، چند بار هم برای ما کف زدند. آخر سخن رانی مان یکی از اینها خیلی هیجانی شد، بلند شد نعره کشید، گفت: احسنت. بعد گفت حیف که تو شیعه هستی. من گفتم: نه شیعه، نه سنی، قرآن. گفت: باشد. گفتم ساعت بگذار، یک دقیقه از قرآن ثابت می کنم چرا شیعه هستم. به آیاتی که همه تان حفظید. گفتند ثابت کن. گفتم باسمه تعالی. تا پیغمبر بود شیعه و سنی نبود، رهبر همه، شخص پیغمبر بود. بعد از پیغمبر مسلمان ها دو گروه شدند. ما فقهمان را از اهل بیت گرفتیم، شما از چهار تا عالم دیگر. ابوحنفیه و احمد و مالک و شافعی. هنوز یک دقیقه نشده است. من که فقهم را از اهل بیت گرفته ام، سه تا آیه قرآن دارم. قرآن راجع به اهل بیت می گوید: «یطهرکم تطهیراً.» (احزاب-۳۳) احدی نگفته است یطهرکم مال آنهاست. نه شیعه گفته است نه سنی. ۲- اهل بیتی که من دینم را از او گرفته ام قرن اول بوده اند، چهار تا عالم شما قرن دوم متولد شدند. ما یک قرن جلوتریم، قرآن می گوید و السابقون السابقون…(واقعه-۱۰)
۳- تمام اهل بیت شهید شدند، یکی از این آیت الله های شما شهید نشد. قرآن می گوید: «فضل الله المجاهدین» (نساء-۹۵) پس من دینم را از کسی گرفته ام که سه تا آیه دارد، «یطهرکم تطهیراً»، والسابقون السابقون، قتلوا فی سبیل الله» (آل عمران-۱۶۹) تو دینت را از او گرفته ای یک آیه بخوان. اگر یک آیه خواندی الآن من سنی می شوم، در تلویزیون پاکستان هم مصاحبه می کنم که قرائتی شیعه آمد در پاکستان سنی شد، سیصد-چهارصد استاد دانشگاه ماندند. آری انس با قرآن همه جا نجات می دهد. (۱)
۱- مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه