• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
کتاب و کتابخوانی (بازدید: 28244)
يکشنبه 13/10/1388 - 22:45 -0 تشکر 174030
*کتاب امام حسین ع وایران را باهم بخوانیم*

 

به نام خدا

سلام

میخواهم با هم کتاب امام حسین ع وایران را بخوانیم

مختصری درباره نویسنده کتاب

به نام خدا

سلام

 

کورت فریشلر

مستشرق آلمانی. وی از جمله کسانی است که درباره تاریخ اسلام تحقیقاتی را انجام داده است. وی در مورد قیام عاشورا و نحوهی رویارویی

سپاهیان امام حسین علیهالسلام و لشگریان ابنزیاد برداشتی دارد که خالی از اشکال نیست و در این باره به راهی رفته که نتیجهی عقلایی از آن دیده نمیشود.

زیرا استدلال ضعیف او بر هیچ خوانندهای پوشیده نخواهد ماند.

فریشلر در این مورد میگوید: «... اما میدانیم که ساحل رودخانه از طرف سربازهای عمر سعد اشغال شده بود نه برای این که مانع از این شوند که کاروان حسین علیهالسلام از آب رودخانه استفاده نمایند بلکه نگذارند که کاروان حسین علیهالسلام در ساحل غربی راه، از میدان جنگ عقب نشینی نمایند!!».

__________________

کورت فریشلر آلمانی در مورد امام حسین‌، کتاب «امام حسین و ایرانیان‌» را نوشته است‌. فریشلر در این کتاب اسناد و مدارک را دقیقاًثبت نکرده است و به حضور نماینده امام در ایران «شهر ری‌» و آشنایی کم و بیش امام حسین به زبان فارسی و علاقه متقابل امام و ایرانیان‌، و حرکت امام حسین از مکه به کربلا و فعالیت مسلم بن عقیل در کوفه و حادثه کربلا و اوضاع ایران و تأثیر خون حسین و نفرین زینب (س) در سقوط اموی اشاره نموده است‌.

کورت فریشلر طرفداری کارگر ایرانی در کوفه به نام عباس بذائی (اردبیلی‌) از مسلم بن عقیل و کشته شدن او توسط سربازان محمد ابن اشعث را ذکر نموده

 

فریشلر در مورد جنگ تن به تن در روز عاشورا می‌گوید: «در عاشورا جنگ تن به تن از بامداد تا ظهر ادامه داشت و تو گویی قضا و قدر تعمد داشت که آن روز، جنگ به آن شکل ادامه پیدا کند... که تا آخرین لحظه ناظر صحنه‌های از خود گذشتگی سربازان حسین و خود او بشوند و حتی اندکی از آن فاجعه‌ها از نظرشان محو نگردد».

 

در مورد علاقه ایرانیان و حمایت آن‌ها از امام حسین‌، فریشلر به نقل از ابو علی سیمجور ذکر می‌کند که عده‌ای از ایرانیان کوفه به سوی قادسیه رفتند و به کربلا رسیدند... و خود را به امام حسین رساندند. حسین گفت‌: پس بدانید که من و کسانی که نسبت به من وفا دارند فردا به قتل خواهیم رسید و شما از راهی که آمده‌اید برگردید تا کشته نشوید... ایرانی‌ها گفتند: کشته شدن در راه تو برای ما سعادت است‌... که بین (20 تا 30) نفر مرد ایرانی در کربلا ماندند و فقط اسم (برویج = پرویز) معلوم است‌.

همچنان که ذکر شد در این کتاب اسناد و مآخذ دقیقاًدرج نشده است و مورخان نیز در این مورد (شرکت ایرانیان در کربلا) سخنی ذکر نکرده‌اند که

 

فریشلر در این مورد می‌گوید: «مورخان نام ایرانی‌ها را تعمداًذکر نکرده‌اند؛ زیرا خلفای عباسی با آن که به‌کمک ایرانی‌ها سر کار آمدند با ایرانی‌ها عداوت داشتند خلفای اموی نیز خونخوارترین افراد را مأمور اداره ایرانیان می‌نمودند و نمی‌توان تردید داشت که یکی از علل‌علاقه‌مندی ایرانیان به علی و فرزندانش ناشی از کینه بنی امیه به ایرانیان بود و علی (ع) و فرزندانش بر عکس بنی امیه به ایرانیان علاقه داشتند... مورخان به خاطر بیم از بنی‌امیه اسم ایرانیان را که از حسین حمایت کردند از قلم انداختند».

در این کتاب به شرکت (20 تا 30) ایرانی در کربلا و شهادت آن‌ها به نعمان بن ابی‌عبدالله و قاضی سعد الدین ابوالقاسم عبدالعزیز معروف به ابن براج استناد نموده است‌.

فریشلر معتقد است که کاروان حسین در کربلا حداکثر 200 نفر بوده و حال آن که حداکثر سپاه پیاده و سوار علیه امام سی هزار نفر بودند.

حماسه حسینی با توجه به مقایسه دو سپاه یکی از حماسه‌های رزمی بزرگ جهان است‌: «کشته شدن حسین و یارانش قطع نظر از هر نوع نظریه ایدئولوژی از لحاظ شجاعتی که از آن مرد (بزرگ‌) و یارانش به ظهور رسید، یکی از حماسه‌های رزمی بزرگ جهان است آدمی وقتی نوشته مورخان را در خصوص روحیه حسین (ع) می‌خواند،حیرت می‌کند که آن مرد دارای چه ایمان و اراده‌ای بود که آن موقع از مشاهده سر شکافته و خونین پسرش (علی اکبر) ... گریه نکرد و ننالید و گفت خدایا این قربانی را در راه دین برحق خود، اسلام بپذیر.

به نظر می‌رسد که فریشلر به جای علی اصغر، علی اکبر را نوشته است‌.

چرا که پس از اصابت تیر حرمله بن کاهل اسدی به علی اصغر (ع) امام حسین (ع) خون او را به آسمان پاشید که حتی قطره‌ای از آن خون به زمین نیفتاد.

از نظر کورت فریشلر، نطق زینب در کوفه هم در مردم تأثیر نمود و هم روحیه نستوه و خلل‌ناپذیر او را نشان داد و هم جوابی دندان شکن در جمع به عبیدالله زیاد داد.

«نطق زینب در مردم خیلی اثر نمود... اولین بار بود که یک زن در کوفه‌، با صدای بلند برای مردم نطق می‌کرد... از روزی که شهر کوفه از صدر اسلام بنا شد تا آن روز اتفاق نیفتاده بود... زنی که حرف می‌زد یک اسیر بود و نطق کردن یک مرد اسیر یک پدیده خارق العاده جلوه می‌نمود تا چه رسد به اینکه یک زن اسیر نطق نماید که‌... ما عظمت خود را از دست نداده‌ایم ما از خانواده رسالت هستیم و مباهات می‌کنیم که مردان ما در راه حق کشته شده‌اند و ما اسیران رنج را جهت پیروی از حق تحمل می‌نماییم‌... برادرم با جدش رسول الله در بهشت است‌... ولی آن‌ها که برادرم را کشتند در این دنیا ملعون می‌شوند... در دنیای دیگر در قعر جهنم‌اند... »

به نوشته فریشلر، علی بن حسین (ع) (امام زین العابدین‌) در دمشق بستر بیماری بود پزشکی ایرانی ـ که از پزشکان جندی شاپور به نام بختیشوع بود امام را معالجه کرد و تجویز دارو نمود.

و امام حسین در کربلا کمک ملائکه را نپذیرفت‌.

 

با ما همراه باشید

 

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

پنج شنبه 29/11/1388 - 14:35 - 0 تشکر 183486

[

صفحه 40]

دارد و اختلاف مزبور از آنجا ناشی گردیده که کتابهای مورخین و دانشمندان اسلامی (غیر از آثار استثنائی مانند نوشتههای علی بن ابیطالب (ع) و چند نفر از نویسندگان قرآن در زمان حیات پیغمبر اسلام) از نیمه دوم قرن هجری نوشته شده و رواج نوشتن تاریخ و کتب علمی از قرن دوم هجری شروع شد.

از این موضوع نباید حیرت کرد چون قبل از اسلام مردم عربستان بیسواد بودند و بعد از اسلام نیز مدتی طول کشید تا این که مردم علاقه به خواندن و نوشتن پیدا کردند و قبل از اسلام در زبان عربی کلمه (کتاب) وجود نداشت و اولین مرتبه، در زبان عربی، کلمه (کتاب) با قرآن آمد، اعراب در صدر اسلام طوری نسبت به کتاب بدون علاقه بودند که چند کتابخانه بزرگ آن زمان را بعد از غلبه بر کشورهائی که کتابخانه در آنجا بود سوزانیدند.

این را هم باید گفت که اعراب دو کشور (حیره) و (غسان) به مناسبت این که همسایه ایران و روم بودند قبل از اسلام، کتاب را میشناختند و کتاب را از ایرانیان و رومیان اقتباس کردند اما در عربستان قبل از اسلام، کسی کتاب نمیخواند و نمینوشت و کلمه کتاب هم در زبان عربی موجود نبود و خلاصه، علت وجود اختلاف در تاریخ وقوع بعضی از وقایع اسلامی در نیمه اول و نیمه دوم قرن اول هجری عدم وجود کتاب است و در نیمه دوم قرن اول هجری به مناسبت این که کتابهائی نوشته شد اختلاف در تاریخ وقوع حوادث کمتر است و ما نمیدانیم که شهر کوفه به تحقیق در چه سال ساخته شد یعنی شروع به ساختمان آن کردند چون یک شهر مثل یک خانه نیست که ساختمانش یک مرتبه به اتمام برسد و مدتی طول میکشد تا این که شهری را بسازند.

همان طور که از تاریخ درست آغاز ساختمان شهر کوفه بدون اطلاع هستیم نمیدانیم که وقتی مسلم بن عقیل وارد آن شهر شد چقدر جمعیت داشته است.

دائرة المعارف بریتانیکا در چاپ نهم آن کتاب، جمعیت شهر کوفه را در آغاز قرن دوم هجری و چهل سال بعد از ورود مسلم به آن شهر، سی هزار نفر قلمداد کرده ولی شاید در مدت چهل سال که از ورود مسلم به آن شهر گذشت کوفه کوچک شده بود.

اگر پذیرفته شود که در شهر کوفه هفتاد تا هشتاد هزار نفر با مسلم بن عقیل بیعت کردند (و لابد در آن شهر کسانی هم بودند که با مسلم بیعت نکردند و ما آنها را کنار میگذاریم) شهر کوفه در آن تاریخ باید حداقل سیصد و بیست هزار جمعیت داشته باشد.

چون طبق آزمایشهائی که شده در شهرها شماره مرد و زن تقریبا مساوی است و در قبال هشتاد هزار مرد، هشتاد هزار زن را باید محسوب کرد و اگر فرض شود که در هر خانواده فقط دو طفل وجود داشته باشد باید پذیرفت که کوفه در آن زمان لااقل سیصد و بیست هزار نفوس داشته است.

در قرن اول هجری شهرهای بزرگ دنیا تا آنجا که از تاریخ مفهوم میشود از این قرار بوده است.

شهر (پکن) یا (خان بالغ) در چین که در آن تاریخ به گفته مورخین چینی سه هزار سال از آن شهر میگذشته و چهارصد هزار نفر جمعیت داشته است.

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

پنج شنبه 12/1/1389 - 10:25 - 0 تشکر 192311

صفحه 41]

شهر مدرس واقع در هندوستان که بنابر گفته بر همنان سه هزار سال از عمرش میگذشته و سیصد هزار نفر جمعیت داشته است.

شهر بیزان تیوم (استانبول امروزی) واقع در کناری بغاز بوسفور که سیصد و پنجاه سال از عمرش میگذشته و دویست هزار نفر جمعیت داشته است.

شهر روم (اما در دوره انحطاط آن) که هزار و سیصد سال از ساختمان آن میگذشته و دویست هزار نفر جمعیت داشته است اما به قول (کارکوپی نو) ی فرانسوی مورخ معاصر که نشان داده در شناسائی تاریخ روم قدیم تخصص دارد (شهر روم در دوره عظمت امپراطوری آن تا نیم میلیون هم جمعیت داشت که چهارصد هزار تن از آنها غلامان و کنیزان بودند).

با توجه به شماره نفوس شهرهای هزار ساله و دو هزار ساله و سه هزار ساله در آن عصر، تصور نمیشود که شهر کوفه دارای چهارصد یا پانصد هزار جمعیت بوده و هفتاد یا هشتاد هزار تن از مردان آن با مسلم بن عقیل بیعت کرده باشند.

مورخین شرق چنین جلوه دادهاند که تمام کسانی که به توسط مسلم با حسین (ع) بیعت کردند عرب بودند. توجه ننمودهاند که بین النهرین در تمام دوره چهارصد ساله سلطنت اشکانیان و دوره سیصد ساله سلطنت ساسانیان مرکز امپراطوری ایران بوده و سکنه آن به زبان پهلوی اشکانی و ساسانی صحبت میکردهاند و چگونه میتوان قبول کرد که در ظرف چهل سال مردم بین النهرین بکلی عرب شدند و در سال شصتم هجری که مسلم بن عقیل در کوفه برای حسین بیعت میگرفت فقط چهل و چهار سال از اشغال بین النهرین از طرف اعراب میگذشت چون تیسفون (مدائن) در سال شانزدهم یا هفدهم یا نوزدهم هجری سقوط کرد.

یک مرتبه دیگر میگوئیم قسمتی از تاریخ وقایع قرن اول هجری و بخصوص نیمه اول آن قرن با روایات متعدد ذکر شده است و یکی از آنها تاریخ ساختن شهر کوفه میباشد.

در کتب مورخین اسلامی نوشته شده که شهر کوفه در سال پانزدهم هجری به توسط سعد بن ابیوقاص ساخته شد.

در همان تواریخ نوشته شده که مدائن در سال شانزدهم یا هفدهم هجری سقوط کرد.

به این ترتیب بنای شهر کوفه قبل از این که پایتخت ایران سقوط کند و قدرت یزدگرد سوم آخرین پادشاه ساسانی از بین برود آغاز گردیده و این موضوع بعید به نظر میرسد.

گر چه در زمان خلافت ابوبکر خلیفه اول، (خالد بن ولید) سردار معروف اسلامی در قسمت سفلای رود فرات، با قبایل محلی جنگید اما نتوانست به قسمت علیای رود فرات و مدائن دسترسی پیدا کند و مسلمین در زمان خلافت خلیفه دوم عمر بن الخطاب به قسمت علیای رود فرات دسترسی پیدا کردند و مدائن را اشغال نمودند و بین اشغال قسمت شرقی و غربی مدائن فاصله به وجود آمد.

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

پنج شنبه 12/1/1389 - 10:26 - 0 تشکر 192312

[ صفحه 42]

چون مدائن مانند استانبول امروزی که در دو طرف بغاز (بوسفور) بنا گردیده در دو طرف رود دجله بنا گردیده بود و بعد از این که اعراب قسمت غربی مدائن را اشغال کردند برای عبور از رود دجله و اشغال قسمت شرقی دچار اشکال شدند و مدتی از ده روز تا چهل روز (به روایات مختلف) طول کشید تا این که توانستند قسمت شرقی مدائن را اشغال نمایند.

در هر حال تاریخ مورخین اسلامی نشان میدهد که ساختن شهر کوفه قبل از این که قدرت یزدگرد سوم از بین برود شروع شد و با توجه به نزدیکی کوفه به مدائن قبول این نظریه دشوار است.

مورخین اسلامی این طور جلوه دادهاند که تمام مردم بین النهرین در سال شصتم هجری که مسلم وارد کوفه گردید عرب بودهاند و به این نکته توجه نداشتهاند که در ظرف چهل و چهار سال نمیتوان نژاد و شعائر یک ملت را عوض کرد آن هم ملتی که طبقه عوام آن سواد نداشتند و علاقمند نبودند که خط عربی را بخوانند و بنویسند.

باید دانست که در قدیم یعنی در دوره هخامنشیان عامه مردم در ایران تحصیل میکردند.

ما نمیدانیم که آنها چگونه تحصیل میکردند و آیا خواندن و نوشتن برای عموم اجباری بوده یا نه؟

ولی این را میدانیم که عامه مردم سواد خواندن و نوشتن را داشتند و این اطلاع را هرودوت در کتاب (جنگهای ایران) به ما میدهد و میگوید بعضی از سربازان خشایار شاه که وارد یونان شدند سواد داشتند او نمیگوید که بعضی از افسران خشایار شاه سواد داشتند بلکه میگوید که بعضی از سربازان خشایار شاه دارای سواد بودند و هرودوت مردی نبوده که افسر و سرباز را با هم اشتباه کند.

اگر در نظر بگیریم که در جنگ جهانی اول که در نیمه اول این قرن درگرفت برخی از سربازان ارتش (ویلهلم دوم) امپراطور آلمان سواد نداشتند میفهمیم که سواد داشتن بعضی از سربازان خشایار شاه در قرن پنجم قبل از میلاد مسیح چقدر از لحاظ توسعه آموزش در ایران قدیم اهمیت داشته است.

نویسنده کتاب جنگهای ایران که میگوید بعضی از سربازان خشایار شاه دارای سواد بودند میخواهد بگوید که همه آنها دارای سواد خواندن و نوشتن نبودهاند.

معهذا وجود عدهای از سرباز با سواد در قشون خشایار شاه این واقعیت را ثابت میکند که در دوره هخامنشیان در ایران عامه مردم میتوانستند تحصیل کنند و با سواد شوند.

از وضع تحصیل ایرانیان در دوره اشکانیان بیاطلاع هستیم چون از دوره چهارصد ساله اشکانی مدارک تاریخی در دست نیست و فقط این را میدانیم که در آن دوره طولانی، بین النهرین قلب ایران و مرکز امپراطوری اشکانیان بوده است.

اما از وضع تحصیل ایرانیان در دوره ساسانیان اطلاع بالنسبه مشروح در دست داریم و چند تن از دانشمندان شرق شناس از جمله (کریستنسون) دانمارکی راجع به وضع اجتماعی ایرانیان در دوره ساسانیان تحقیق کردهاند و ما میدانیم که در دوره

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

پنج شنبه 12/1/1389 - 10:27 - 0 تشکر 192313

صفحه 43]

ساسانیان طبقات عامه نمیتوانستند تحصیل کنند یعنی اگر یک کشاورز یا یک کارگر در صدد برمیآمد که تحصیل کند مرتکب جرم میشد چون تحصیل کردن بر طبقات عامه ممنوع بود و فقط سه طبقه میتوانستند تحصیل کنند.

اول شاهزادگان و اشراف و دوم پیشوایان روحانی و سوم دبیران.

اگر یک کشاورز یا کارگر میخواست که فرزند خود را وا دارد که سواد خواندن و نوشتن را بیاموزد باید او را از صنف کشاورزان یا کارگران خارج کند و خارج کردن فرزند از صنف کشاورزان یا کارگران مراسم خاص داشت و بعد از این که فرزند کشاورز یا کارگر از صنف پدر خارج میشد مجاز نبود که بیل و داس یا ابزار کارگران را به دست بگیرد و بعد از این که بزرگ میشد و بقدر کافی خواندن و نوشتن را میآموخت دبیر میگردید.

این رسم را شاپور اول دومین پادشاه ساسانی و نویسنده کتیبه بسیار معروف (نقش رستم) بنا نهاد و او طبقات ایرانیان را از هم جدا کرد و بین طبقات، حدفاصل بوجود آورد تا این که هیچ طبقه در کار طبقه دیگر دخالت ننماید و در نتیجه طبقات عامه تا پایان سلطنت ساسانیان بیسواد بودند و طبقات عامه بالاخص وقتی بیسواد باشند زبان و رسوم و آداب ملت فاتح را با بطوء فرامیگیرند و اقتباس میکنند و عقل قبول نمیکند که در ظرف مدت چهل و چهار سال طوری زبان و رسوم و آداب عرب بر سکنه بین النهرین مسلط شده باشد که زبان و رسوم و آداب ایرانی را در آنجا از بین ببرد.

حتی در این عصر که به وسیله روزنامه و مجله و کتاب و رادیو و تلویزیون میتوان روز و شب تبلیغ کرد یک ملت فاتح نمیتواند در ظرف چهل و چهار سال زبان و معتقدات ملی و رسوم و آداب یک ملت مغلوب را طوری از بین ببرد که آن ملت از هر حیث بشکل ملت فاتح درآید.

علاوه بر این که عقل قبول نمیکند که اعراب توانسته باشند در ظرف چهل و چهار سال تمام سکنه بین النهرین را عرب کنند اسناد تاریخی هم گواهی میدهد که اعراب نمیتوانستند بزودی ایرانیان بین النهرین را عرب کنند.

ابوالقاسم بن عبدلله معروف به (ابنخردادبه) جغرافیانویس مشهور قرن سوم هجری که به قول ابنالندیم صحاف، موسیقی هم میدانسته در کتاب جغرافیای خود که در قرن سوم هجری نوشته شده میگوید که هنوز سکنه بعضی از نقاط بین النهرین به زبان فارسی (پهلوی ساسانی) صحبت میکنند.

(گولدزیهر) محقق آلمانی که مسلط بر زبان و ادب و تاریخ قوم عرب بود میگوید در قرن دوم هجری زبان قسمتی از مردم صحرا نشین بین النهرین زبان فارسی بود.

ما تصور میکنیم که رودهای دجله و فرات، از آغاز به همین اسامی خوانده میشده در صورتی که چنین نیست و این رودها قبل از ورود اعراب به بین النهرین اسامی دیگر داشته است، چون اسامی جغرافیائی بزودی از بین نمیرود. به احتمال زیاد، هنگامی که مسلم بن عقیل وارد کوفه گردید هنوز دجله و فرات دارای اسامی ایرانی بود و اگر آن اسامی ایرانی در تواریخ مربوط به حسین (ع) وارد نشده و در آن تواریخ، اسامی (فرات)

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

پنج شنبه 12/1/1389 - 10:28 - 0 تشکر 192314

[ صفحه 44]

و (دجله) دیده میشود از این جهت است که تواریخ مزبور در زمانی نوشته شد که اسم عربی فرات و دجله متداول شده بود و اکر کتب مربوط به تاریخ حسین (ع) در سال شصتم و شصت و یکم نوشته میشد امروز میدیدیم که اسامی شطوط بین النهرین فارسی است.

امروز اسامی فارسی تمام بلاد بین النهرین قبل از این که اعراب بر آن مسلط شوند در دست است و آن اسامی: به احتمال زیاد در قرن اول هجری متداول بوده اما چون در آن قرن تاریخ وقایع بین النهرین نوشته نشده لذا اسامی فارسی در کتب تاریخ مورخین شرق دیده نمیشود.

ما هنوز، تاریخی راجع به وقایع بین النهرین ندیدهایم که در قرن اول هجری نوشته شده باشد و نوشتن تواریخ اسلامی از قرن دوم هجری متداول گردید و روایات مربوط به وقایع بین النهرین سینه به سینه نقل شد تا این که در قرن دوم هجری بر کتاب ثبت گردید ممکن است بگویند که چون شهر کوفه را اعراب ساختند لذا در آن شهر ایرانیان نبودند و فقط اعراب در آن زندگی میکردند.

اگر این نظریه پذیرفته شود باز باید قبول کرد که مردمی که در اطراف کوفه زندگی میکردند ایرانی بودند و هر گاه بیعت کردن هفتاد هزار نفر یا هشتاد هزار تن با مسلم بن عقیل صحیح باشد عدهای کثیر از بیعت کنندگان از اطراف به کوفه آمدند و با او بیعت کردند یعنی عدهای کثیر از کسانی که با مسلم بیعت کردند ایرانی بودند.

حتی اگر بگویند که جنوب بین النهرین از ازمنه قدیم مسکن اعراب بوده، نمیتوان انکار نمود که در شمال بین النهرین ایرانیان زندگی میکردهاند و زبان مردم (اثور) که بعد به شکل عربی (موصل) در آمد پهلوی ساسانی بوده است [1] .

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

پنج شنبه 12/1/1389 - 10:28 - 0 تشکر 192315

[ صفحه 45]

بعد از این که طرفداران حسین (ع) در کوفه به توسط مسلم بن عقیل با وی بیعت کردند مسلم گزارشی برای حسین فرستاد مشعر بر این که عدهای کثیر بیعت کردهاند و آماده هستند که بیاری او برخیزند.

این گزارش به مکه فرستاده شد اما به روایتی به دست حسین نرسید و عدهای نوشتهاند که حسین آن گزارش را دریافت کرد.

آنهائی که میگویند که آن گزارش بدست حسین (ع) نرسید علتش را این طور ذکر میکنند که حسین (ع) قبل از این که گزارش مسلم به دستش برسد از مکه حرکت کرد و به سوی بین النهرین به راه افتاد.

علت حرکت حسین را هم از مکه قبل از دریافت گزارش مسلم این میدانند که زندگی در مکه طوری بر حسین تنگ شد که نتوانست بیش از آن در آن شهر توقف نماید.

دیگران عقیده دارند که حسین گزارش مسلم را دریافت کرد و بعد از حصول اطمینان از این که طرفداران او در بین النهرین زیاد و مصمم هستند به راه افتاد.

یزید بن معاویه خلیفه وقت از حرکت حسین (ع) از مکه ممانعت نکرد و شاید نتوانست ممانعت کند.

چون حسین (ع) پیوسته عدهای از مردان بنیهاشم را با خود داشت.

یزید میدانست که در بین النهرین طرفداران حسین (ع) آماده شدهاند که او را بپذیرند و از وی حمایت نمایند.

چون وی از این موضوع مطلع بود وقتی که حسین (ع) از مکه خارج شد بایستی بفهمد که وی میرود تا این که در بین النهرین به طرفداران خود ملحق گردد و برای رعایت مصلحت خود نبایستی بگذارد که حسین از مکه بیرون برود تا این که خود را به بین النهرین برساند اما ممانعت نکرد.

معلوم است که خود یزید در مکه نبود اما حاکم او (عمرو بن سعید) میدانست که خروج حسین (ع) از مکه بقصد رفتن به بین النهرین است و اگر به طور قطع از این موضوع مطلع نبود حدس میزد که (حسین) برای رفتن به بین النهرین از مکه خارج گردیده ولی از خروج وی ممانعت نکرد.

حاکم مکه لقب (اشدق) را داشت یعنی مردی که در صحبت کردن و سخنرانی، برجسته است.

به نظر میرسد که لقب اشدق - بر وزن ابلق - را به قصد شوخی برای عمرو بن سعید انتخاب کرده بودند زیرا سخن رانی برجسته نبود و هنگام صحبت کردن زبانش میگرفت.

بعضی نوشتهاند که یزید به حاکم خود در مکه دستور داد که حسین (ع) را دستگیر کند و او گفت چون پیوسته عدهای از مردان بنیهاشم با حسین هستند دستگیر کردنش آسان نیست و سبب خونریزی میشود.

یزید گفت وقتی در مراسم حج شرکت کرد، دستگیرش کن چون در آن موقع نمیتواند مسلح باشد و مستحفظین او هم اگر اطرافش باشند سلاح ندارند.

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

پنج شنبه 12/1/1389 - 10:29 - 0 تشکر 192316

[ صفحه 46]

باید دانست کسانی که بایستی مراسم حج را بجا بیاورند لباس مخصوص میپوشند و پوشیدن آن لباس را احرام میخوانند و غیر از آن لباس نباید چیزی با خود داشته باشند و حاکم مکه به گفته کسانی که میگویند مامور دستگیری حسین (ع) بوده میخواست او را هنگام طواف، اطراف خانه کعبه دستگیر کند.

اولین کسی که در اسلام کتاب نوشت

در خصوص روز حرکت حسین (ع) از مکه هم، اختلاف بین روایات مورخین وجود دارد و بعضی برآنند که حسین (ع) زودتر از مکه حرکت کرد و اگر زودتر حرکت نمینمود نمیتوانست در ثلث اول ماه محرم سال شصت و یکم هجری در منطقه (نینوا) واقع در بین النهرین باشد.

در کتابهای مورخین شرق اسامی منازلی که حسین بن علی (ع) طی کرد تا این که بتواند خود را به بین النهرین برساند ذکر شده و ما وقوف بر آن منازل را مدیون جغرافیانویسان قرن سوم هجری هستیم و بعضی از جغرافیانویسان قرن چهارم هجری نیز آن منازل را ذکر کردهاند و چون در صحراهای عربستان وضع منازل تغییر نمیکرد میتوان گفت آن چه جغرافیادانهای قرن سوم هجری در آن منازل که حسین (ع) طی کرد تا این که به بین النهرین رسید مشاهده کردند تا اواخر باقی بود.

در قرن سوم هجری شش جغرافیانویس اسلامی میزیستهاند که کتب آنها برای پی بردن به وضع جغرافیائی عربستان و همچنین منازلی که حسین بن علی (ع) از مکه تا بین النهرین طی کرد، بسیار نافع است. گو این که بعضی از کتب آنها ناقص میباشد یعنی قسمتهائی از کتاب آنها از بین رفته و به ما نرسیده و نویسنده این سطور وقوف بر آن کتب جغرافیائی را بیشتر مدیون کسانی هستم که آنها را به زبانهای اروپائی ترجمه کردند و با متن اصلی، یا بدون متن اصلی در (لیدن) واقع در کشور هلاند، بچاپ رسانیدند [1] .

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

پنج شنبه 12/1/1389 - 10:30 - 0 تشکر 192318

[ صفحه 47]

شش جغرافیانویس قرن سوم هجری عبارت هستند از (ابنخردادبه) که کتاب او در سال 864 میلادی مطابق با دویست و پنجاه هجری قمری نوشته شد و (قدامه) که کتابش در سال 880 میلادی مطابق با 266 هجری قمری به رشته تحریر درآمد و (یعقوبی) که کتابش در سال 891 میلادی مطابق با 278 هجری قمری نوشته شد و (ابنسرابیون) که کتابش در سال 903 میلادی مطابق با 290 هجری قمری به رشته تحریر در آمد و (ابنرسته) که کتابش در سال 903 میلادی مطابق با 290 هجری قمری تدوین گردید و (ابنفقیه) که کتابش در سال 903 میلادی مطابق با 290 هجری قمری به اتمام رسید و سه جغرافیانویس اخیر در یک موقع کتابهای خود را نوشتهاند و از این جهت این شش نفر را جغرافیا نویسان قرن سوم هجری دانستیم که کتابهای آنها در قرن سوم هجری نوشته شد و بعضی از آنها در قرن چهارم هجری زندگی را بدرود گفتند.

بعضی از جغرافیا نویسان آن چه در کتب خود نوشتهاند به چشم دیدهاند زیرا شغلشان طوری بود که از نقطهای به نقطه دیگر میرفتند یا این که برای سیاحت، از کشوری به کشور دیگر مسافرت مینمودند.

(ابنخردادبه) رئیس چاپارخانه بود و به مناسبت شغل خود به وضع راهها وقوف داشت و (قدامه) رئیس وصول مالیات بود و از قصبهای به قصبه دیگر میرفت و آن چه در کتب جغرافیای آنها نوشته شده، چیزهائی است که خود دیدهاند.

آنها وضع شهر کوفه واقع در ساحل رود فرات را در زمان خودشان بالنسبه،

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

پنج شنبه 12/1/1389 - 10:31 - 0 تشکر 192319

[ صفحه 48]

به خوبی شرح میدهند ولی نمیتوانند بگویند که کوفه در سال شصتم هجری که مسلم بن عقیل در آن شهر بود چه وضع داشته است.

در قرن سوم هجری که کتب جغرافیا نویسان مذکور در فوق نوشته شده، قستی از شهر کوفه ویران بود اما مسجد جامع آن شهر که علی بن ابیطالب (ع) در آن به قتل رسید وجود داشت و محراب آن مسجد که مقتل بود دیده میشد، در آن موقع شهر نجف، تقریبا در یک فرسنگی مغرب کوفه، یک قصبه بود و خرابههای یک شهر قدیم ایرانی در یک فرسنگی جنوب کوفه دیده میشد و به طوری که جغرافیا نویسان مذکور نوشتهاند ستونهای مسجد جامع کوفه از خرابه آن شهر ایرانی آورده شد و در مسجد استوار گردید و در قرن سوم هجری یا لااقل در تاریخی که کتب جغرافیای این چند نفر نوشته شده قبر علی بن ابیطالب (ع) در نجف واقع در مغرب کوفه مشخص بوده لیکن بنای بزرگ نداشته است.

در پایان قرن ششم هجری (ابنجبیر) کوفه را دیده و گفته است که آنجا ویرانتر از آن به نظر میرسد که در کتب جغرافیادانهای قرن سوم و چهارم هجری گفته بودند و ابنجبیر که گویا در صحت روایاتش تردید وجود ندارد جمعیت کوفه را سه هزار یا چهار هزار تن ذکر کرده اما مسجد جامع کوفه که علی بن ابیطالب (ع) در محراب آن به قتل رسید وجود داشت و ابنجبیر در آن مسجد نماز خواند.

ابوالحسن محمد بن احمد کنانی معروف به ابنجبیر جغرافیادان و فقیه بود و در سال 540 هجری قمری در (بلنسیه) واقع در اسپانیا متولد شد (که امروز به اسم والانس خوانده میشود - مترجم) و سه مرتبه از زادگاه خود به سوی سایر کشورهای اسلامی مسافرت کرد و شهرهای مکه و مدینه و کوفه و بغداد و موصل و حلب و دمشق را دید و در سفر آخر از فلسطین به صقلیه رفت (که امروز به اسم سیسیل خوانده میشود و جزیرهای بزرگ و معروف در دریای مدیترانه میباشد - مترجم) و آن گاه عازم مصر شد و در سال 614 هجری قمری در اسکندریه زندگی را بدرود گفت و کتاب سیاحت نامه و جغرافیای او یکی از بهترین کتب جغرافیای قرن ششم هجری است.

ابنجبیر وقتی وارد کوفه شد به نجف هم رفت و نوشته است که نجف وسیعتر و آبادتر از آن است که جغرافیا نویسان گذشته ذکر کردهاند و آرامگاه علی بن ابیطالب (ع) در آن جا دارای بنائی محکم و زیبا است.

از چند نوشته مورخین قدیم چنین برمیآید که تا سال یکصد و هفتاد و پنج هجری قمری قبر علی بن ابیطالب (ع) در نجف پنهان بود.

حمدالله مستوفی، نویسنده و جغرافیادان قرن هفتم هجری در کتاب نزهة القلوب میگوید بعد از این که علی بن ابیطالب (ع) زندگی را بدرود گفت بر طبق وصیت او، جسدش را بر شتری نهادند و شتر به راه افتاد. علی (ع) وصیت کرده بود که هر جا شتر توقف کرد جسدش را در آنجا دفن کنند و شتر در منطقه (نجف) توقف نمود و جسد علی (ع) را در آنجا دفن کردند و لذا مدفن علی (ع) با کوفه خیلی فاصله داشت.

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

جمعه 3/2/1389 - 20:51 - 0 تشکر 196991

[ صفحه 49]

(بورکهاردت) میگوید از این جهت جسد علی (ع) را خیلی دور از کوفه دفن کردند که نسبت به قبر علی بن ابیطالب (ع) از طرف امویان اسائه ادب نشود.

حمدالله مستوفی میگوید در سال یکصد و هفتاد و پنج هجری قمری هارون الرشید خلیفه عباسی در منطقه نجف شکار میکرد و بر حسب تصادف قبر علی بن ابیطالب (ع) را یافت و مشاهده نمود که جسد او، آن قدر تازه است که گوئی در همان روز زندگی را بدرود گفته و امر کرد که برای آن قبر، مزار بسازند و اطراف آن را محدود کنند و از آن موقع به بعد مدفن علی (ع) شناخته شد.

بورکهاردت این نظریه را نپذیرفته است و میگوید هارون الرشید چون با آل علی خوب بود دستور داد که برای قبر علی بن ابیطالب مزار بسازند.

مرتبهای دیگر میگوئیم از به وجود آمدن اختلاف، در روایات مربوط به قرن اول هجری نباید حیرت کرد چون کتابهای تاریخ اسلامی از قرن دوم به بعد نوشته شد.

به طوری که از کتب اسلامی استنباط میشود در نیمه دوم قرن اول هجری و به احتمال زیاد در وسط آن نیمه، یا پایان آن، دو یا سه نفر از مسلمین کتاب نوشتند.

یکی از آنها مشهور بود به ضحاک و به قول ابنالندیم صحاف معروف، به اسم (ابن مزاحم الهلالی بلخی) خوانده میشد.

ضحاک همچنان به قول ابنالندیم در شهر کوفه در تاریخی که معلوم نیست متولد شد و بعد به (ری) رفت و در آن جا تحصیل کرد و در سال 105 یا 106 هجری قمری در شهر بلخ که مسکن دائمیاش بود زندگی را بدرود گفت.

ابنالندیم میگوید که وی تفسیری بر قرآن نوشته ولی خود ابنالندیم هم آن تفسیر را ندید و از دیگران شنید که آن را دیده باشند و ضحاک دانشمند نحوی و مفسر بوده و اگر تفسیر او باقی میماند ما امروز، تمام یا قسمتی از وقایع قرن اول هجری را به درستی میدانستیم چون ضمن تفسیر ضحاک، تمام یا قسمتی از وقایع تاریخی منعکس میشد.

در هر حال بنابر گفته ابنالندیم اولین کسی که در اسلام کتاب نوشت، ضحاک بوده که در کوفه متولد شد و در بلخ درگذشت.

اما (ابنخلکان) قاضی معروف دنیای اسلامی و نویسنده کتاب بیوگرافی وفیات الاعیان (و مسلمین بیوگرافی را علم رجال میخوانند) که در سال 608 هجری قمری متولد شد و در سال 681 هجری قمری زندگی را بدرود گفت راجع به اولین کسی که در اسلام کتاب نوشت نظریهای دیگر دارد و او میگوید که اولین نویسنده کتاب، در دنیای اسلامی ابنجریح است [2] .

بنابر گفته ابنخلکان (ابوخالد عبدالملک ابن عبدالعزیز بن جریح) که در سال هشتادم هجری قمری در مکه متولد گردید و آن گاه به بین النهرین رفت و وارد خدمت

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.