بعد از این که طرفداران حسین (ع) در کوفه به توسط مسلم بن عقیل با وی بیعت کردند مسلم گزارشی برای حسین فرستاد مشعر بر این که عدهای کثیر بیعت کردهاند و آماده هستند که بیاری او برخیزند.
این گزارش به مکه فرستاده شد اما به روایتی به دست حسین نرسید و عدهای نوشتهاند که حسین آن گزارش را دریافت کرد.
آنهائی که میگویند که آن گزارش بدست حسین (ع) نرسید علتش را این طور ذکر میکنند که حسین (ع) قبل از این که گزارش مسلم به دستش برسد از مکه حرکت کرد و به سوی بین النهرین به راه افتاد.
علت حرکت حسین را هم از مکه قبل از دریافت گزارش مسلم این میدانند که زندگی در مکه طوری بر حسین تنگ شد که نتوانست بیش از آن در آن شهر توقف نماید.
دیگران عقیده دارند که حسین گزارش مسلم را دریافت کرد و بعد از حصول اطمینان از این که طرفداران او در بین النهرین زیاد و مصمم هستند به راه افتاد.
یزید بن معاویه خلیفه وقت از حرکت حسین (ع) از مکه ممانعت نکرد و شاید نتوانست ممانعت کند.
چون حسین (ع) پیوسته عدهای از مردان بنیهاشم را با خود داشت.
یزید میدانست که در بین النهرین طرفداران حسین (ع) آماده شدهاند که او را بپذیرند و از وی حمایت نمایند.
چون وی از این موضوع مطلع بود وقتی که حسین (ع) از مکه خارج شد بایستی بفهمد که وی میرود تا این که در بین النهرین به طرفداران خود ملحق گردد و برای رعایت مصلحت خود نبایستی بگذارد که حسین از مکه بیرون برود تا این که خود را به بین النهرین برساند اما ممانعت نکرد.
معلوم است که خود یزید در مکه نبود اما حاکم او (عمرو بن سعید) میدانست که خروج حسین (ع) از مکه بقصد رفتن به بین النهرین است و اگر به طور قطع از این موضوع مطلع نبود حدس میزد که (حسین) برای رفتن به بین النهرین از مکه خارج گردیده ولی از خروج وی ممانعت نکرد.
حاکم مکه لقب (اشدق) را داشت یعنی مردی که در صحبت کردن و سخنرانی، برجسته است.
به نظر میرسد که لقب اشدق - بر وزن ابلق - را به قصد شوخی برای عمرو بن سعید انتخاب کرده بودند زیرا سخن رانی برجسته نبود و هنگام صحبت کردن زبانش میگرفت.
بعضی نوشتهاند که یزید به حاکم خود در مکه دستور داد که حسین (ع) را دستگیر کند و او گفت چون پیوسته عدهای از مردان بنیهاشم با حسین هستند دستگیر کردنش آسان نیست و سبب خونریزی میشود.
یزید گفت وقتی در مراسم حج شرکت کرد، دستگیرش کن چون در آن موقع نمیتواند مسلح باشد و مستحفظین او هم اگر اطرافش باشند سلاح ندارند.