• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
کتاب و کتابخوانی (بازدید: 28162)
يکشنبه 13/10/1388 - 22:45 -0 تشکر 174030
*کتاب امام حسین ع وایران را باهم بخوانیم*

 

به نام خدا

سلام

میخواهم با هم کتاب امام حسین ع وایران را بخوانیم

مختصری درباره نویسنده کتاب

به نام خدا

سلام

 

کورت فریشلر

مستشرق آلمانی. وی از جمله کسانی است که درباره تاریخ اسلام تحقیقاتی را انجام داده است. وی در مورد قیام عاشورا و نحوهی رویارویی

سپاهیان امام حسین علیهالسلام و لشگریان ابنزیاد برداشتی دارد که خالی از اشکال نیست و در این باره به راهی رفته که نتیجهی عقلایی از آن دیده نمیشود.

زیرا استدلال ضعیف او بر هیچ خوانندهای پوشیده نخواهد ماند.

فریشلر در این مورد میگوید: «... اما میدانیم که ساحل رودخانه از طرف سربازهای عمر سعد اشغال شده بود نه برای این که مانع از این شوند که کاروان حسین علیهالسلام از آب رودخانه استفاده نمایند بلکه نگذارند که کاروان حسین علیهالسلام در ساحل غربی راه، از میدان جنگ عقب نشینی نمایند!!».

__________________

کورت فریشلر آلمانی در مورد امام حسین‌، کتاب «امام حسین و ایرانیان‌» را نوشته است‌. فریشلر در این کتاب اسناد و مدارک را دقیقاًثبت نکرده است و به حضور نماینده امام در ایران «شهر ری‌» و آشنایی کم و بیش امام حسین به زبان فارسی و علاقه متقابل امام و ایرانیان‌، و حرکت امام حسین از مکه به کربلا و فعالیت مسلم بن عقیل در کوفه و حادثه کربلا و اوضاع ایران و تأثیر خون حسین و نفرین زینب (س) در سقوط اموی اشاره نموده است‌.

کورت فریشلر طرفداری کارگر ایرانی در کوفه به نام عباس بذائی (اردبیلی‌) از مسلم بن عقیل و کشته شدن او توسط سربازان محمد ابن اشعث را ذکر نموده

 

فریشلر در مورد جنگ تن به تن در روز عاشورا می‌گوید: «در عاشورا جنگ تن به تن از بامداد تا ظهر ادامه داشت و تو گویی قضا و قدر تعمد داشت که آن روز، جنگ به آن شکل ادامه پیدا کند... که تا آخرین لحظه ناظر صحنه‌های از خود گذشتگی سربازان حسین و خود او بشوند و حتی اندکی از آن فاجعه‌ها از نظرشان محو نگردد».

 

در مورد علاقه ایرانیان و حمایت آن‌ها از امام حسین‌، فریشلر به نقل از ابو علی سیمجور ذکر می‌کند که عده‌ای از ایرانیان کوفه به سوی قادسیه رفتند و به کربلا رسیدند... و خود را به امام حسین رساندند. حسین گفت‌: پس بدانید که من و کسانی که نسبت به من وفا دارند فردا به قتل خواهیم رسید و شما از راهی که آمده‌اید برگردید تا کشته نشوید... ایرانی‌ها گفتند: کشته شدن در راه تو برای ما سعادت است‌... که بین (20 تا 30) نفر مرد ایرانی در کربلا ماندند و فقط اسم (برویج = پرویز) معلوم است‌.

همچنان که ذکر شد در این کتاب اسناد و مآخذ دقیقاًدرج نشده است و مورخان نیز در این مورد (شرکت ایرانیان در کربلا) سخنی ذکر نکرده‌اند که

 

فریشلر در این مورد می‌گوید: «مورخان نام ایرانی‌ها را تعمداًذکر نکرده‌اند؛ زیرا خلفای عباسی با آن که به‌کمک ایرانی‌ها سر کار آمدند با ایرانی‌ها عداوت داشتند خلفای اموی نیز خونخوارترین افراد را مأمور اداره ایرانیان می‌نمودند و نمی‌توان تردید داشت که یکی از علل‌علاقه‌مندی ایرانیان به علی و فرزندانش ناشی از کینه بنی امیه به ایرانیان بود و علی (ع) و فرزندانش بر عکس بنی امیه به ایرانیان علاقه داشتند... مورخان به خاطر بیم از بنی‌امیه اسم ایرانیان را که از حسین حمایت کردند از قلم انداختند».

در این کتاب به شرکت (20 تا 30) ایرانی در کربلا و شهادت آن‌ها به نعمان بن ابی‌عبدالله و قاضی سعد الدین ابوالقاسم عبدالعزیز معروف به ابن براج استناد نموده است‌.

فریشلر معتقد است که کاروان حسین در کربلا حداکثر 200 نفر بوده و حال آن که حداکثر سپاه پیاده و سوار علیه امام سی هزار نفر بودند.

حماسه حسینی با توجه به مقایسه دو سپاه یکی از حماسه‌های رزمی بزرگ جهان است‌: «کشته شدن حسین و یارانش قطع نظر از هر نوع نظریه ایدئولوژی از لحاظ شجاعتی که از آن مرد (بزرگ‌) و یارانش به ظهور رسید، یکی از حماسه‌های رزمی بزرگ جهان است آدمی وقتی نوشته مورخان را در خصوص روحیه حسین (ع) می‌خواند،حیرت می‌کند که آن مرد دارای چه ایمان و اراده‌ای بود که آن موقع از مشاهده سر شکافته و خونین پسرش (علی اکبر) ... گریه نکرد و ننالید و گفت خدایا این قربانی را در راه دین برحق خود، اسلام بپذیر.

به نظر می‌رسد که فریشلر به جای علی اصغر، علی اکبر را نوشته است‌.

چرا که پس از اصابت تیر حرمله بن کاهل اسدی به علی اصغر (ع) امام حسین (ع) خون او را به آسمان پاشید که حتی قطره‌ای از آن خون به زمین نیفتاد.

از نظر کورت فریشلر، نطق زینب در کوفه هم در مردم تأثیر نمود و هم روحیه نستوه و خلل‌ناپذیر او را نشان داد و هم جوابی دندان شکن در جمع به عبیدالله زیاد داد.

«نطق زینب در مردم خیلی اثر نمود... اولین بار بود که یک زن در کوفه‌، با صدای بلند برای مردم نطق می‌کرد... از روزی که شهر کوفه از صدر اسلام بنا شد تا آن روز اتفاق نیفتاده بود... زنی که حرف می‌زد یک اسیر بود و نطق کردن یک مرد اسیر یک پدیده خارق العاده جلوه می‌نمود تا چه رسد به اینکه یک زن اسیر نطق نماید که‌... ما عظمت خود را از دست نداده‌ایم ما از خانواده رسالت هستیم و مباهات می‌کنیم که مردان ما در راه حق کشته شده‌اند و ما اسیران رنج را جهت پیروی از حق تحمل می‌نماییم‌... برادرم با جدش رسول الله در بهشت است‌... ولی آن‌ها که برادرم را کشتند در این دنیا ملعون می‌شوند... در دنیای دیگر در قعر جهنم‌اند... »

به نوشته فریشلر، علی بن حسین (ع) (امام زین العابدین‌) در دمشق بستر بیماری بود پزشکی ایرانی ـ که از پزشکان جندی شاپور به نام بختیشوع بود امام را معالجه کرد و تجویز دارو نمود.

و امام حسین در کربلا کمک ملائکه را نپذیرفت‌.

 

با ما همراه باشید

 

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

يکشنبه 13/10/1388 - 22:49 - 0 تشکر 174032

به نام خدا

سلام

کتاب امام حسین ع وایران ...نویسنده کورث فریشلر ...

نمایندهی امام در ایران

(کورت فریشلر) نویسنده این کتاب نماینده حضرت حسین بن علی علیهالسلام در (ری) را دخترش فاطمه ملقب به (حورالعین) میداند و فاطمه ملقب به (حور العین) بطوری که در کتب اسلامی از جمله در کتاب منتهی الآمال تالیف مرحوم محدث قمی نوشته شده بزرگترین دختر حضرت سید الشهدا علیهالسلام بود و در تواریخ اسلامی نوشتهاند که فاطمه حورالعین از بطن (اماسحق عاتکه) دختر (طلحة بن عبیدالله تیمی) بدنیا آمد و (اماسحق عاتکه) همسر حضرت حسین بن علی (ع) بود و فاطمه حورالعین در زمان حیات حضرت سید الشهدا (ع) همسر پسر عموی خود حسن بن حسن بن علی (ع) گردید. اما عدهای از کسانی که در تاریخ اسلامی بصیر هستند گفتهاند نمایندهای که در ری حضور بهم رسانید فاطمه حور العین نبودهاست.

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

يکشنبه 13/10/1388 - 22:50 - 0 تشکر 174033

به نام خدا

سلام

در سال شصتم هجری نمایندهای از طرف حسین بن علی (ع) وارد (ری) شد و در باغ بهار حضور به هم رسانید در آنجا (گیو) پسر (رستم فرخزاد) و سپهبدان مازندران و گیلان با احترام زیاد او را پذیرفتند. وی گفت صبر امام حسین از ظلم و فسق (یزید) به انتها رسیده و از طرف یزید دائم او را در فشار میگذارند هک با وی بیعت کند و برای این که وظیفه خود را در قبال خداوند و شارع دین اسلام و پدرش بموقع اجرا بگذارد مایل است که از حجاز خارج گردد و کسانی که در آن مجلس حضور داشتند از آن مژده بسیار خوشحال شدند و گفتند که حاضرند در راه حسین بن علی (ع) فداکاری نمایند و مذاکره بدوران خلافت معاویه و عهدنامهای که بین حسن بن علی (ع) و معاویه بسته شد رسید و (توژ) اسپهبد گیلان گفت:

من از چگونگی عهدنامه حسن و معاویه اطلاع دارم و میدانم که معاویه آن پیمان را نقض کرد.

موضوع آن پیمان جزو مسائل روز نیست و آنچه امروز اهمیت دارد آمدن امام به ایران و ما باید بدانیم چه باید بکنیم.

در این شهر چون (نعیم بن مقرن) خیلی مراقب است ما نمیتوانیم این جا را مرکز تجمع قشون قرار بدهیم. اما مقر دائمی من مانگل (امروز منجیل - مترجم) از

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

يکشنبه 13/10/1388 - 22:51 - 0 تشکر 174035

به نام خدا

سلام

[ صفحه 2]

حدود قلمرو حکومت نعیم بن مقرن بدور است و ما میتوانیم در آن جا یک قشون از مردان گیلان بسیج کنیم و اسپهبد کارن هم قشونی دیگر از مردان مازندران را بسیج خواهد کرد و ما به سوی عراق به راه خواهیم افتاد و در آنجا منتظر آمدن امام خواهیم بود و در صورت ضرورت، تا مدینه هم خواهیم رفت.

گیو اظهار داشت که قسمتی از خانواده من در بین النهرین است و من میتوانم بروم و در آنجا منتظر آمدن امام باشم و وقتی وارد شد با احترام از او استقبال خواهم کرد.

کارن گفت ما میل داریم هر چه زودتر حسین را در این کشور، بین خود ببینیم و اگر در مانگل امنیت نداشته باشد بطور حتم در مازندران امنیت خواهد داشت.

در آن روز نتیجه مذاکره این شد ک بزرگان ایران که در آن انجمن حضور دارند آمادگی خود را برای استقبال از حسین ع به وسیله نامه اعلام کنند و هنگامی که نماینده امام از ری مراجعت میکند گیو با او برود تا این که در بین النهرین نامههای دیگر از خویشاوندان خود و وفاداران حسین ع بگیرد تا به حسین ع تسلیم کند.

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

يکشنبه 13/10/1388 - 22:53 - 0 تشکر 174036

به نام خدا

سلام

(بارتولومو) شرق شناس نیمهاول قرن بیستم میلادی که نام ایتالیائی دارد ولی، بیشتر آثار خود را بزبان آلمانی نوشته، اجتماع باغ بهار در ری را چند ماه قدیمیتر میداند و میگوید که آن مجمع در ماه جمادی الاخر سال 60 هجری مطابق با مارس سال 679 میلادی منعقد گردید. در مورد تصمیم آن مجمع، بارتولومو با آنچه در فوق گفته شده موافق است.

(مارسلین) یکی دیگر از شرق شناسان نیمه اول قرن بیستم عقیده دارد زنی که به سمت سفارت، در باغ بهار حضور یافت (شهربانو) همسر حسین (ع) و مادر علی زینالعابدین (ع) بوده و از این جهت زینالعابدین پسر حسین در آن مجمع حضور نیافت که بمناسبت بیماری نمیتوانست در آن موقع بایران مسافرت کند اما بعد از چندین ماه دیگر که حالش بهتر شد با پدر عازم بین النهرین گردید.قبول این نظریه دشوار است چون اکثر مورخین نوشتهاند که شهربانو، بعد از وضع حمل زندگی را بدرود گفت و مجمع باغ بهار لااقل سی و هشت سال پس از مرگ شهربانو دختر یزدگرد سوم و همسر حسین منعقد گردید و اگر شهربانو تا آن تاریخ زنده بوده باید گفت که پنجاه و شش یا هفت سال از عمرش میگذشته است.

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

يکشنبه 13/10/1388 - 22:53 - 0 تشکر 174037

به نام خدا

سلام

مارسلین مجمع باغ بها را بعد از جنگهای ایرانیان و اعراب، در سنوات نوزده تا سیام هجرت، اولین علامت محسوس نهضت ایرانیان برای تحصیل استقلال و رهائی از سلطه عرب میداند. بر کسی پوشیده نیست که تیسفون (مدائن) پایتخت ساسانیان در سال نوزدهم هجری به دست اعراب افتاد. ولی سقوط تیسفون و حتی جنگ نهاوند که با پیروزی اعراب خاتمه یافت و آن را فتح الفتوح خواند، به جنگ ایرانیان و اعراب خاتمه نداد و تا سال سی ام هجرت جنگ بین اعراب و ایرانیان ادامه داشت و بعد از این که علی بن ابیطالب (ع) خلیفه شد چون تمام مسلمین ایران، او را خلیفه میدانستند جنگ بین ایرانیان و اعراب، متروک شد.

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

سه شنبه 6/11/1388 - 22:12 - 0 تشکر 178427

[ صفحه 3]

مارسلین میگوید از سال چهلم هجرت که علی بن ابیطالب (ع) زندگی را بدرود گفت طوری معاویه و آن گاه پسرش یزید ایرانیان را در فشار گذاشتند که آنها نتوانستند سر بلند کنند و حکام آن دو خلیفه، نسبت بهر ایرانی که ظنین میشدند بیدرنک بقتلش میرسانیدند.

اما ایرانیان چند دژ تسخیر ناپذیر داشتند که حکام معاویه و یزید نمیتوانستند در آن دژها ایجاد رخنه کنند و یکی از آن دژها مازندران بود و دیگری گیلان و در گیلان، سکنه محلی علی بن ابیطالب را به قلب (رشت) میخواندند یعنی دانشمند فرزانه و بعد از او این لقب به حسن و آن گاه حسین داده شد و هنوز این کلمه در گیلان بر زبانها میباشد و حاکم نشین گیلان (رشت) است.

فرزندان علی بن ابیطالب کم یا بیش به زبان فارسی یعنی پهلوی ساسانی آشنا بودند و آشنائی آنها به آن زبان دو سبب داشت. اول این که پدرشان علی (ع) زبان پهلوی ساسانی را به خوبی میدانست و در سال نوزدهم هجری که مدائن سقوط کرد و خانواده سلطنتی ایران را اسیر کردند و به مدینه بردند، علی بن ابیطالب اعضای آن خانواده را از سایر اسیران جدا کرد و آنها را با احترام مورد پذیرائی قرار داد و در تمام مدتی که در مدینه بودند علی بن ابیطالب خرج آنها را از جیب خود میپرداخت. در بین اسیران دو دختر جوان از دختران یزدگرد سوم به اسم شهربانو و کیهان بانو (کهامروز جهان بانو میگویند) وجود داشتند و علی بن ابیطالب، شهربانو را به پسرش حسین که تا آن تاریخ زن نگرفته بود داد و (کیهان بانو) را به عقد (محمد بن ابوبکر) که از ارادتمندان علی بن ابیطالب بود و در زمان خلافت علی (ع) والی مصر شد، درآورد. کمتر اتفاق میافتد که پدری یک زبان خارجی را بداند و فرزندانش قدری با آن زبان آشنا نشوند. و این یکی از علل آشنائی فرزندان علی (ع) به زبان فارسی بود. علت دوم این که علی بن ابیطالب بعد از خلافت، پایتخت اسلام را از مدینه به بین النهرین منتقل کرد زیرا کشورهای اسلامی طوری توسعه پیدا کرده بود که دیگر مدینه، برای این که پایتخت باشد، مرکزیت نداشته و اسلام، محتاج پایتختی بود که مرکزیت داشته باشد. اگر تعصب قشریها مانع نمیشد علی بن ابیطالب شهر تیسفون (مدائن) را پایتخت اسلام میکرد. ولی مدائن، در پنجاه سال آخر سلطنت ساسانیان شبیه شده بود به پرسپولیس در دوره هخامنشیان و (شیز) - که امروز نامش تخت سلیمان است - در آغاز و وسط سلطنت ساسانیان. پرسپولیس در دوره هخامنشیان و شیز (تخت سلیمان) در آغاز و وسط سلطنت ساسانیان پایتخت مذهبی ایرانیان بود. مدائن هم در پنجاه سال آخر سلطنت ساسانیان پایتخت مذهبی به شمار میآید و به همین جهت اعراب متعصب گفتند که نباید مدائن پایتخت اسلام شود و علی (ع) کوفه را برای مرکز اسلام انتخاب کرد ولی بعد از این که به قتل رسید پایتخت اسلام، منتقل به دمشق شد که مرکز امویان بود.

نکتهای که ذکرش ضرورت دارد این است که بعضی یقین حاصل کردهاند که سکنه بین النهرین عرب بودند و بزبان عربی تکلم میکردند و به خاطر ندارند که بین النهرین در قسمتی از سلطنت چهارصد ساله اشکانیان و در تمام دوران سلطنت ساسانیان مرکز

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

سه شنبه 6/11/1388 - 22:13 - 0 تشکر 178428

[ صفحه 4]

امپراطوری ایران بوده است و در تمام آن دوران طولانی تیسفون (مدائن) پایتخت ایران بود. دوره سلطنت ساسانیان از روزی که اردشیر بابکان مؤسس سلسله، خود را پادشاه خواند تا روزی که مدائن سقوط کرد سیصد و سی و سه سال طول کشید و در تمام این مدت سه قرن و یک ثلث قرن بین النهرین مرکز امپراطوری ایران و مدائن پایتخت ایران بوده و مردم بین النهرین بزبان فارسی تکلم میکردند و خواص آنها به زبان فارسی مینوشتند و علت این که عوام نمیتوانستند بزبان فارسی بنویسند این بود که سلاطین ساسانی خواندن و نوشتن را برای عوام ممنوع بودند (برخلاف دوره هخامنشی که هر کس میتوانست خواندن و نوشتن را فرابگیرد). رسوخ زبان فارسی در بین النهرین بقدری طولانی شد که حتی در پایان قرن سوم هجری که مدتی از خلافت عباسیان میگذشت و آنها بغداد را پایتخت خود کرده بودند هنوز قسمتی از مردم بین النهرین بزبان فارسی تکلم مینمودند.

همان طور که سلطه اعراب بر بین النهرین، نتوانست زبان فارسی را به زودی از آنجا براندازد تسلط عربها بر سوریه نتوانست بزودی بر زبان سوریانی که زبانی بود از ریشه یونانی غلبه کند و آن زبان بعد از سلطه اعراب بر سوریه باقی ماند و مردم بزبان سوریانی تکلم میکردند و مینوشتند در صورتی که در بین النهرین مردم به زبان فارسی صحبت مینمودند بدون این که بتوانند بنویسند، (غیر از خواص که با خط پهلوی مینوشتند). زیرا در سوریه فراگرفتن سواد برای عوام الناس ممنوع نبود در صورتی که در ایران عوام الناس مجاز نبودند که خواندن و نوشتن را فرابگیرند. لذا خط سوریانی و کتابهای آن زبان باقی ماند در صورتی که خط و کتابهای زبان پهلوی ساسانی از بین رفت بدلیل این که خواص ایرانی برای این که بتوانند در دیوان کار کنند خط عربی را فراگرفتند و بزبان عربی نوشتند.

میگویند علت این که خط و کتب ساسانی از بین رفت این بود که زبان مذهبی ایرانیان زبان عربی شد و آنها برای خواندن و فهم قرآن مجبور شدند که زبان عربی را بیاموزند. اما این اجبار در سوریه هم وجود داشت ولی زبان و خط سوریانی از بین نرفت. چون در آن کشور عوام میتوانستند ماند خواص دارای سواد شوند و بخوانند و بنویسند و چون عوام مانند خواص، نمیخواستند (یا نمیتوانستند) وارد خدمت دیوان و به اصطلاح امروزی کارمند دولت شوند و مجبور نبودند بزبان عربی بخوانند و بنویسند زبان ملی خود را حفظ کردند و آن زبان که از لحاظ فرهنگ با ارزش بود وسیله انتقال فرهنگ یونانی به عربی شد و تمام کتابهائی که در عهد عباسیان از یونانی بعربی ترجمه گردید از متن سوریانی به دست آمد و مترجمینی که آن کتابها را ترجمه کردند زبان یونانی نمیدانستند و از ترجمه سوریانی کتب فلاسفه و سایر دانشمندان یونان استفاده کردند.

مردم بین النهرین فارسی زبان بودند و زبان عربی از کشور (حران) واقع در مغرب بین النهرین جنوبی که قسمت شمال شرقی شبه جزیره عربستان است شروع میشد و بطرف مغرب میرفت. در تاریخی که وقایع مورد بحث ما اتفاق افتاده بیش از چهل سال از سقوط مدائن نمیگذشت و عامل عربی، هنوز نتوانسته بود که عامل فارسی را در

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

سه شنبه 6/11/1388 - 22:13 - 0 تشکر 178429

[ صفحه 5]

بین النهرین از بین ببرد و مردم در سراسر بین النهرین بزبان فارسی صحبت میکردند اما اسامی عربی داشتند چون خلفای اول و دوم و سوم و بعد از آنها خلفای اموی اجازه نمیدادند که مردم اسم فارسی بر خود بگذارند چون داشتن اسم فارسی را دلیل بر این میدانستند که دارنده آن نام متمایل به (ماگوس) و یا بقول اعراب (مجوس) میباشد و پیرو مذهب ایرانیان در دوره ساسانیان است و چون این تهمت، برای هر مسلمان خطر جانی داشت همه مسلمین فارسی زبان اسامی عربی بر خود مینهادند چون میدانستند کهاگر نام ایرانی بر خود بگذارند مشمول روایت یا حدیث (فمن تشبه قوم و هومنه) یعنی کسیکه بقومی شباهت داشته باشد خودش هم از آنهاست میشوند. این روایت یا حدیث بطوری که میگویند در قرن اول هجری بعد از این که اعراب بر ایران غلبه کردند بوجود آمد ولی چون از قرن اول هجری کتابی که مربوط به تاریخ اسلام باشد در دست نیست (و به همین جهت در خصوص تاریخ وقایع قرن اول هجری اختلاف وجود دارد)، این روایت یا حدیث را در کتب قرن دوم هجری میبینم و مردم برای این که مشمول این اصل نشوند نامهای عربی بر خود مینهادند.

در دوره پنج ساله خلافت علی (ع) ایرانیان با اعراب نمیجنگیدند و بعد از آن، فشار معاویه و آنگاه پسرش یزید نگذاشت که ایرانیان سربلند کنند و مسافرت نماینده حسین به ری و به عقیده مارسلین مسافرت شهربانو به آن شهر و این که گیو پسر رستم فرخزاد با او عازم بین النهرین شد نشان میدهد که ایرانیان بعد از بیست سال سکوت، طرفداری از حسین(ع) امام خود را فرصتی مناسب دانستند تا این که خویش را از سلطه عرب نجات بدهند.

خاندان علی، طوری به ایرانیان علاقمند بودند که مردم ایران آنها را به چشم عرب نمیدیدند و چون مدتی با علی (ع) در بین النهرین میزیستند همه کم یا بیش زبان فارسی را میدانستند. بارتولومو عقیده دارد ایرانیان که در سال شصتم هجری آماده شدند که به حسین (ع) کمک کنند تا این که وی به ایران بیاید و پادشاه ایران شود دو منظور داشتند: اول تحصیل استقلال برای خودشان، دوم درهم شکستن قدرت بنیامیه که در آن موقع مظهر قدرت عرب بود و طرفداری ایرانیان از حسین (ع) فقط شفاهی نبود زیرا از مال گذشتند و هم از جان. بارتولومو عقیده دارد که طرفداری ایرانیان از حسین از دو منبع مذهبی و ملی سرچشمه میگرفت و آنها فکر میکردند که با طرفداری از حسین، بوظیفه مذهبی خود عمل میکنند و پاداش معنوی به دست خواهند آورد و هم نائل به تحصیل استقلال ملی خواهند شد.

رفتن گیو به بین النهرین دلیل بر بیدار شدن نهضت ملی ایرانیان و عقیده باطنی آنها به حسین (ع) بود.

گیو در بین النرهین از دارائی پدرش، املاک وسیع داشت.

نظریه مارسلین این است که وقتی شهربانو به اتفاق گیو وارد بین النهرین شد،

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

سه شنبه 6/11/1388 - 22:14 - 0 تشکر 178430

[ صفحه 6]

خویشاوندان و دوستان گیو او را با احترام زیاد پذیرفتند و او به اتفاق گیو وارد (سلوسی) شد که اعراب آن را به شکل سلوجی میخواندند و گیو پسر رستم فرخزاد در آن جا ملکی داشت و برخلاف تصور بعضی از مورخین آن دو نفر در آغاز وارد کوفه نشدند چون ورود ناگهانی آنها به کوفه، انعکاسی بزرگ بوجود میآورد و ترجیح دادند که بدوا در سلوجی سکونت کنند و بعد طرفداری حسین(ع) را تشویق به قیام نمایند.

با این که دقت کردند که کسی از ورود آنها به سلوجی مطلع نشود سه روز بعد از این که وارد شدند حاکم کوفه از ورود گیو مستحضر شد.

حاکم شهر کوفه که بر ولایت آن هم حکومت میکرد مردی بود پنجاه ساله به اسم (نعمان بن بشیر انصاری) که مردم راجع به سوابق او حرفهای ناپسند میزدند. نعمان اعتراف میکرد که خون و گوشت او از نان معاویه و پسرش یزید پروریده شده چون از سن ده سالگی در شام در خدمت معاویه به سر میبرد و در آغاز در خانه معاویه خانه شاگرد بود و بعد از این که بزرگ شد جزو گارد مخصوص معاویه گردید و در دوره طولانی حکومت و آن گاه خلافت معاویه در شام ترقی کرد و چون از نزدیک با وضع معاویه آشنا بود میدانست که آن مرد سالخورده زندگی را بدرود خواهد گفت و کوشید تا خود را به یزید پسر معاویه و جانشین او نزدیک نماید و به همین جهت بعد از این که معاویه مرد، یزید، نعمان بن بشیر انصاری را در مقام حکومت شهرستان کوفه ابقا کرد.

علت این که سبب شد حاکم کوفه از ورود گیو مستحضر شود این بود که گیو بعد از ورود به سلوجی با (سلیمان بن صرد خزاعی) تماس گرفت. (سلیمان بن صرد خزاعی) در زمان خلافت علی بن ابیطالب یعنی بیست سال قبل از تاریخ کهاین سرگذشت شروع میشود از طرف علی (ع) حاکم بصره بود و بعد از این که علی (ع) را کشتند وی از خلافت معزول شد و در کوفه سکونت کرد. سلیمان از طرفداران جدی خلافت فرزندان علی (ع) بشمار میآمد و با سران ایران تماس داشت و در کوفه و سایر قسمتهای بین النهرین، بین طرفداران حسین بن علی شاخص بود.

بین سلوجی و کوفه بیش از پنج فرسنگ راهنبود و یک مرد پیاده آن راه را در پنج ساعت طی میکرد و یک اسب راهوار زودتر آن راه را طی مینمود. ورود گیو به کوفه جلب توجه کرد و با این که از حیث لباس جلب توجه نمینمود ریش بلند او سبب شد که مردم بوی چشم دوختند. در کوفه، مردها بر اثر این که چهل سال تحت سلطه اعراب به سر میبردند ریش را به رسم عربها میتراشیدند و امروز هم اعراب در عربستان ریش را میتراشند و فقط در زنخ قدری ریش باقی میگذارد و (هرتزفلد) شرق شناس معروف میگوید که از صدر اسلام تا امروز، در زندگی مردان شبه جزیره عربستان دو چیز تغییر نکرده یکی تراشیدن ریش و دیگری این که هر بامداد میگویند صبحکم الله بالخیر. اما مردان ایرانی در نقاطی که از سلطه اعراب به دور بودند ریش بلند میگذاشتند و زیبائی مرد را در این میدانستند که دارای ریش بلند باشد و در ایران قدیم تراشیدن ریش یکی از انواع مجازاتها بود. در هر حال ریش بلند گیو توجه مردم را جلب کرد و مردم دیدند که وی دارد خانه سلیمان بن صرد خزاعی شد.

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

سه شنبه 6/11/1388 - 22:15 - 0 تشکر 178431

[ صفحه 7]

گیو بعد از ورود به بین النهرین فهمید که اگر سلیمان بن صرد خزاعی را که یک عرب است جلو بیندازد بهتر از این میباشد که برای ایجاد نهضت طرفداری از حسین(ع) یک ایرانی جلو بیفتد زیرا با این که ایرانیان بین النهرین مسلمان بودند اگر یک ایرانی شاخص میشد و جلو میافتاد یزید و طرفدارانش میتوانستند وصله بیگانگی را به او بچسبانند اما اگر یک عرب جلو میافتاد و شاخص میشد یزید و طرفدارانش نمیتوانستند بگویند که وی بیگانه است. گیو که صبح زود به راه افتاده بود هنگام ظهر به خانه سلیمان بن صرد خزائی رسید و سلیمان از دیدن پسر رستم فرخزاد ابراز شادمانی کرد و چون موقع صرف غذا بود گفت که سفره گستردند و طعام آوردند و گیو بعد از صرف غذا به میزبان گفت من آمدهام که به تو بگویم که موقع قیام فرارسیده است. سلیمان پرسید که آیا برای قیام آماده هستید؟ گیو گفت با این که (عروة بن نعیم بن مقرن) حاکم ری مردی است سرسخت و در حال حاضر یک قشون دارد ما برای قیام آماده هستیم برای این که حسین بن علی خود میل دارد که فساد را از بین ببرد.

سلیمان بن صرد خزاعی گفت فساد در دستگاه یزید به قدری است که تمام مسلمین را غمگین، بلکه عزادار کرده چون یزید علنی شراب مینوشد و با فواحش بسر میبرد و قمار میبازد و هر وقت که به شکار میرود تا این که خود را با صید جانوران سرگرم کند، مردم خوشوقت میشوند چون فکر میکنند که یزید خود را با چیزی سرگرم کرده، که در دین اسلام حرام نیست و حکام یزید علنی رشوه میگیرند و حق مظلومان را پامال میکنند.

سلیمان بسخن ادامه داد و گفت تو اگر زر داشته باشی و در این شهر یک نفر را مقابل چشم همه به قتل برسانی، نعمان بن بشیر انصاری حاکم این شهر ترا قصاص نخواهد کرد و مبلغی از تو میگیرد و آزادت میکند.

گیو گفت در ری نیز همین طور است و نعیم بن عروة بن مقرن از همه رشوه میگیرد و مردم چون میدانند اگر به حاکم ری مراجعه نمایند باید رشوه بدهند به او مراجعه نمیکنند و حاکم که میبیند نمیتواند از مردم رشوه بگیرد، دسیسه میکند و فتنه بوجود میآورد تا این که بتواند مردم را دستگیر نمایند و بعد از دریافت رشوه آزادشان کند.

سلیمان گفت علت بزرگ رشوه خواری حکام یزید این است که معاویه، حقوق تمام حکام و قضات را حذف کرد و در سه سال آخر خلافت معاویه حکام و قضات حقوق نمیگرفتند و امروز هم نمیگیرند و من تردید ندارم که حذف حقوق حکام و قضات از طرف معاویه علتی غیر از مخالفت با رسمی که علی (ع) برقرار کرده بود نداشت و معاویه بعد از این که دعوی خلافت کرد تمام رسوم اداری را که علی (ع) بوجود آورده بود برانداخت.

اما نتوانست که رسم دریافت حقوق از طرف حکام و قضات را براندازد چون رسم مزبور به قدری ضروری بود که نمیتوانستند آن را براندازد.

ولی عاقبت معاویه در سه سال آخر خلافت خود آن رسم را هم برانداخت و وقتی حاکم و قاضی حقوق نگرفت، ناگزیر برای تامین معاش، رشوه میگیرد.

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.