چند ضرب المثل مازندرانی(طبری)
60- همه ی گیر مال کفنه ، مه گیر اسب نال
همه اشیا و وسایل(قیمتی ) پیدا میکنند اما نعل اسب نصیب من میشود
این ضرب المثل در مواردی به کار میره که یکی میخوادبگه من آدم خیلی بد شانسی هستم ، همه به نون و نوایی رسیدن اما من نه .
****************************************
61- شال و کلا هاکردی ،کجه شونی؟
شال و کلا کردی ،کجا میروی؟
این ضرب المثل در مواردی به کار میره که یه آدمی یکی دیگه رو میبینه که تیپ زده ! و میخواد ازش بپرسه که چه خبر شده؟ خبریه؟قراره جایی بری؟
*******************************************
62- تَش دِلـِه دَکِــته ، خشک و شیر نکنده
آتش که چیزی رابگیرد ، خشک و خیس نمیکند
یعنی یه بلا یا عذاب یا حادثه بدی که اتفاق بیافته همه رو گرفتار میکنه و خوب و بد نمیکنه .....
***********************************************
63- صبرهاکن من بَــــتـکِنم ، تو چهار منی هاکن
صبر کن من بکوبم ،تو ........................
من نمیدونم اینو چیجوری توضیح بدم !!!!! قدیما برای شالیکوبی یه چیزی بود به نام «دنگ» که وسیله ای بود برای کوبیدن شالی به این صورت که یه چیزی مثل چاله یا یه گودی بود که شالی رو باید تو اون می ریختند و با یه چیزی دیگه که مثل یه عمودی بود از بالا رو اون میکوبیدند ، خب یه نفر مسئول اینبود که شالی ها رو توی اون گودی بریزه ویکی دو نفر هم مسئول کوبیدن بودند ، خب این ضرب المثل یعنی اینکه وایسا من بکوبم بعد هی شالی ها رو جمع کن و قرار بده توی اون دنگ.
این ضرب المثل در مواردی به کار میره که میخواهیم بگیم عجله نکن و بزار مقدمات اون کارانجام بگیره بعد به نوبت کارها رو پیش ببر ......
********************************************
64- أته بینماز وسه مسجد ره نَـوُندنه
برای یک فرد بی نمازمسجد را نمیبندند
این ضرب المثل میخواد بگه که برای یه آدمی که سرش به تنش نمیارزه و هیچ ارزشی برای کاری که میکنیم قائل نیست نباید کار رو تعطیل کرد .
********************************************
65- إسا بِرو خر ره نـَپـِته باکـِـله بار هکن
حالا بیا خر را باقلای نپخته بار کن
این ضرب المثل میخواد بگه که دیگه کار از کار گذشته ونمیشه کاری انجام داد .