به نام خدا
سلام
ابتدا معذرت می خوام بابت تأخیرم.
نگین جان، از این جهت گفتم نمی دونم صحبتم این جا جاش هست یا نه، چون حس کردم در عین ارتباط با تاپیک، اما شاید کاملاً هم مرتبط نباشه.
ببین، من دلبستگی زیاد پیدا می کنم نسبت به کسانی که برام خیلی عزیز هستن. منظورم هر کسی نیست ها، اما اگر به کسی نزدیک بشم، معمولاً (و نه همیشه) واقعاً وابسته می شم بهش. البته منظورم فقط وابستگی روحی ه، نه رفع نیازهای دیگه.
گاهی فکر می کنم این خصلت باید ترک بشه، لااقل تعدیل بشه.
ببین، این چیزی ه که دوستان و نزدیکانم تحسینش می کنن و ازش با عنوان وفاداری و معرفت یاد می کنن. خودمم این حس صمیمیت رو دوست دارم. اما بدیش اینه که وقتی از اون عزیز دور باشم، این فاصله خیلی آزارم می ده.
می دونم این بحث خیلی به صحبت این تاپیک مرتبط نیست. اما صحبت از عشق و دوست داشتن، دوباره این حس رو درم به وجود اورد.
به خصوص که جدا از روابط عاطفی با افراد مختلف، احساس می کنم اون حس هرجا هم که خوب نباشه، اما توی زندگی مشترک لازم ه.
وقتی این جا صحبت از عشق های اولیه ی زندگی مشترک و بعد از اون علاقه های دائمی و پایدار اون رابطه به میون اومد، یاد این موضوع افتادم.
این که آیا اون وابستگی ها گذراست؟
یا نه، برعکس می تونه توی یه رابطه ی پایدار کمکم کنه.
در خصوص گذرا بودن، خب اگر خاطرت باشه گفتم که فکر می کنم این احساساتم گذرا نیست، لااقل در خیلی موارد. توضیحش برام سخته که چرا.
البته در خصوص زندگی مشترک، خوب فعلاً در مورد فردی خاص که نظری نمی تونم بدم!
ببخشید می دونم خیلی پراکنده گویی کردم انگار.
خیلی وقت بود توی این فکر بودم که تاپیکی بزنم در رابطه با میزان دلبستگی ای که کلاً توی روابط ( نه فقط زندگی مشترک) لازم ه. یعنی در واقع توی یکی از تاپیک های خانواده صحبت از این میزان دلبستگی به میون اومد و زدن تاپیکش.
نمی دونم.
خلاصه اینا برام سؤال ه.
تست رو هم اولاً الآن یه کم کار دارم، ثانیاً به دلیلی دیگه فعلاً نمی تونم بزنم، شرمنده.
ممنونم.
موفق باشید.