و خدا هست...
سلام
ایییییی... ایییییی...ایییییییی...
چندشا!!!!!
عمری با چه کسایی هم انجمنی بودم... ظالم ها
من چند روز پیش دستم خورد به یه مورچه پاش شکست اشکم در اومد.رفتم تو یه اتاق دیگه نشستم....
صحنه ی لنگیدن! اون مورچه از یادم نمیره. میلرزید... یادم میاد گریم میگیره اون وقت شما اینجوری مظلوم آزاری میکردید
نفت؟ سرنگ؟ کیسه فریزر.... چطور دلتون میومد؟
هیییییییی....
من یه اعترافی میکنم البته نمیتونم بگم اینجا چی بود. خیلی بچه بودم . مدرسه نمیرفتم فکر کنم. خیلی خیلی بچه بودم...
من و دو تا برادرام سه سال سه سال اختلاف سنی داریم. یعنی من سه سال از کوچیکه بزرگترم. پس حساب کنید اون چقدر بچه بود
یه اشتباهی کردیم. بعدش بابا اینا که فهمیدن برای ماست مالی همرو انداختم گردن عزیز دلم، داداش گلم. نفسم. مهربونم. پاره تنم. قربونش برمم. بابامم دعواش کرد...بعد من عین چیییییی همینجور فقط نگاه کردم.
فکر میکردم چون اون خیلی بچه اس اشکال نداره! در نتیجه انداختم گردن اون.
عقده شده مونده تو گلوم. این اولین و آخرین بدجنسی من بود. البته tarane21 بهم میگه بدجنس.
موقع شوخی و... بدجنسیم حرف نداره اما در جدیت واقعا نیستم
خدا هممون رو به راه راست هدایت کنه و امیدوارم سر پل صراط اون حیوون های بدبخت جلوتون رو بگیرن نفت بهتون تزریق کنن بندازنتون تو کیسه فریزر . تشریحتون کنن...
:D